کالی اکنون لاجرم وقت رسیدن میروی
سیب جان! روزی تو هم از شاخۀ من میروی
با منی حالا ولی کمکم هوا بهتر که شد
میشوی قرمزتر و در فصل چیدن میروی
روی دست من تو هرشب خواب میافتی ولی
روی دست باغبان یک روز روشن میروی
میروی رنگ و جلا میگیری و تا چند روز
در سبدها بر سر هر کوی و برزن میروی
عاقبت ای سیب سرخ من! تو هم از یادها
زیر دندانی - به جرم سیب بودن - میروی
کاش میشد رفتنت را بازگشتی بود؛ حیف
داری از آغوش من با دل بریدن میروی
من به هر کس عشق ورزیدم از اول گفتهام:
گرچه جانی - آری - اما روزی از تن می روی
#سعید_تاج_محمدی
—----------------------------------------
✅به کانال #شهرستان_ادب بپیوندید.
@shahrestanadab
سیب جان! روزی تو هم از شاخۀ من میروی
با منی حالا ولی کمکم هوا بهتر که شد
میشوی قرمزتر و در فصل چیدن میروی
روی دست من تو هرشب خواب میافتی ولی
روی دست باغبان یک روز روشن میروی
میروی رنگ و جلا میگیری و تا چند روز
در سبدها بر سر هر کوی و برزن میروی
عاقبت ای سیب سرخ من! تو هم از یادها
زیر دندانی - به جرم سیب بودن - میروی
کاش میشد رفتنت را بازگشتی بود؛ حیف
داری از آغوش من با دل بریدن میروی
من به هر کس عشق ورزیدم از اول گفتهام:
گرچه جانی - آری - اما روزی از تن می روی
#سعید_تاج_محمدی
—----------------------------------------
✅به کانال #شهرستان_ادب بپیوندید.
@shahrestanadab
https://shahrestanadab.com/Portals/0/Images/Content-Images/1160266_265.jpg
شعر پنج شاعر جوان انقلاب و از اعضای دوره آموزشی آفتابگردانها که امروز حاج امیر عباسی برای شهادت امام جعفر صادق (علیه السلام) در نماز جمعه خواند در شهرستان ادب منتشر میشود. سرایندۀ این شعر آقایان حجه الاسلام سیدمحمدمهدی شفیعی، جواد شیخ الاسلامی، سعیدتاج محمدی، سیدعلیرضا شفیعی و محمدرضاشفیعی هستند.
بر جبین آسمان آثار غم شد آشکار
اشک می ریزند نم نم ابرهای داغدار
در میان سنگها آیینه ای تنها شده
روضه ی تنهایی اش هرگوشه ای برپا شده
غرق باران است هرکس جان او لایق شده ست
باز عالم سوگوار حضرت صادق شده ست
حضرت صادق که جان ما فدای درس او
دانشآموزان او هستیم و پای درس او
یادگار مصطفی را قوم سرکَش می کِشند
خانه ی وحی و نبوت را به آتَش می کِشند
باز در چشمم غم مولا مجسم می شود
روضه های مادرش زهرا مجسم می شود
قصه ی تلخ هجوم گرگ ها بر خانه ای
ماجرای شعله و بال و پر پروانه ای
وای من شیخ الائمه بی عمامه بی ردا
زنده شد در خاطر من روضه های کربلا
آنچه پیرش کرده داغ کشته ی کرب و بلاست
آنچه دائم پیش چشم اوست شرح روضه هاست
روضه آن پیکر عریان به روی خاک ها
بر سر او زخم ها بر پیکر او چاک ها
بر تن فرزند زهرا رد مرکب مانده است
داغ این بی حرمتی بر جان زینب مانده است
حاصل این روضه ها تنها نه اشک و آه ماست
خون اهل بیت پیغمبر چراغ راه ماست
خون حق نورست و در ظلمت چراغ راه ماست
تا قیامت راه ما از راه خفاشان جداست
راه ما راه علی راه حسین بن علی ست
شاهراه ما درین بیراهه ها امر ولی ست
زور و تزویر و زر و عصیان کجا؟ایمان کجا؟
دین سلمان ها کجا دین ابوسفیان کجا
پیش روی ما بجز آیینه ی اسلام نیست
درد ما رد یا قبول نامه ی بر جام نیست
مرگ بر اسلام آمریکایی و مکر یهود
بشنوید این نعره های مرگ بر آل سعود
مرگ بر لبخندها و بر خیانت های گرگ
بر جنایت های آمریکای شیطان بزرگ
بار دیگر جنگ احزاب است و میدانی خطیر
این سوی میدان علمداریست بیدار و دلیر
شیعه را دشمن شناسی و تبرا باورست
شیعه را اینک کسی از نسل حیدر رهبر است
باز بانام حسین فاطمه, غوغا کنیم
جان خود نذر حریم زینب کبرا کنیم
شام با ویرانه هایش خطبه خوان درد هاست
خاک بحرین و یمن جولان گه نامرد هاست
دیگر از دست علمداری نمی افتد علم
چشم ناپاک حرامی ها نیفتد بر حرم
باز هم یک دجله ی دیگر ، عطش آورده است
کودکانی را که دریا با خودش آورده است
آن طرف در سازمان لال ها خون می خورند
کودکان را این طرف چون حرمله, سر می برند
از غم هم کیش خود داریم میمیریم ما
آه و صد افسوس مشکی پوش کشمیریم ما
راه ما راه شهیدان، حرف ما حرف امام
جنگ با مستکبرین تا رفع فتنه، یک کلام
فاش میگوییم خط قرمز ما فتنه است
فتنهای که قلب مولا قلب امت را شکست
در صفوف ما، به غیر از شور بیداری مباد
در دل ما، جز شمیم و عطر هشیاری مباد
هر که یار فتنه شد، آگاهش از این کار کن
هر که در این راه خوابش برد را بیدار کن
خادمانی که برای میزشان دلواپسند!
پس کجا و کی به درد مردم خود میرسند؟!
وای اگر ایمان ما صرف بده بستان شود
باز بیت المال, بیت الحال نااهلان شود
بارالها! تشنهگان قدرت از ما نیستند
تشنهگان خدمت تو، اهل دنیا نیستند
با جهاد و صبر، آری فتح در دستان ماست
دست شیطان کی مگر بالاتر از دست خداست؟!
راه ما تا روز آخر راه سرخ کربلاست
پس بپاخیزید یاران وقت عاشورای ماست
در میان باد و توفان در میان فتنه ها
شیعه هرگز گم نخواهد کرد راه خویش را
#جواد_شیخ_الاسلامی #سیدمحمدمهدی_شفیعی #سعید_تاج_محمدی #سیدعلیرضا_شفیعی #محمدرضا_شفیعی
@ShahrestanAdab
شعر پنج شاعر جوان انقلاب و از اعضای دوره آموزشی آفتابگردانها که امروز حاج امیر عباسی برای شهادت امام جعفر صادق (علیه السلام) در نماز جمعه خواند در شهرستان ادب منتشر میشود. سرایندۀ این شعر آقایان حجه الاسلام سیدمحمدمهدی شفیعی، جواد شیخ الاسلامی، سعیدتاج محمدی، سیدعلیرضا شفیعی و محمدرضاشفیعی هستند.
بر جبین آسمان آثار غم شد آشکار
اشک می ریزند نم نم ابرهای داغدار
در میان سنگها آیینه ای تنها شده
روضه ی تنهایی اش هرگوشه ای برپا شده
غرق باران است هرکس جان او لایق شده ست
باز عالم سوگوار حضرت صادق شده ست
حضرت صادق که جان ما فدای درس او
دانشآموزان او هستیم و پای درس او
یادگار مصطفی را قوم سرکَش می کِشند
خانه ی وحی و نبوت را به آتَش می کِشند
باز در چشمم غم مولا مجسم می شود
روضه های مادرش زهرا مجسم می شود
قصه ی تلخ هجوم گرگ ها بر خانه ای
ماجرای شعله و بال و پر پروانه ای
وای من شیخ الائمه بی عمامه بی ردا
زنده شد در خاطر من روضه های کربلا
آنچه پیرش کرده داغ کشته ی کرب و بلاست
آنچه دائم پیش چشم اوست شرح روضه هاست
روضه آن پیکر عریان به روی خاک ها
بر سر او زخم ها بر پیکر او چاک ها
بر تن فرزند زهرا رد مرکب مانده است
داغ این بی حرمتی بر جان زینب مانده است
حاصل این روضه ها تنها نه اشک و آه ماست
خون اهل بیت پیغمبر چراغ راه ماست
خون حق نورست و در ظلمت چراغ راه ماست
تا قیامت راه ما از راه خفاشان جداست
راه ما راه علی راه حسین بن علی ست
شاهراه ما درین بیراهه ها امر ولی ست
زور و تزویر و زر و عصیان کجا؟ایمان کجا؟
دین سلمان ها کجا دین ابوسفیان کجا
پیش روی ما بجز آیینه ی اسلام نیست
درد ما رد یا قبول نامه ی بر جام نیست
مرگ بر اسلام آمریکایی و مکر یهود
بشنوید این نعره های مرگ بر آل سعود
مرگ بر لبخندها و بر خیانت های گرگ
بر جنایت های آمریکای شیطان بزرگ
بار دیگر جنگ احزاب است و میدانی خطیر
این سوی میدان علمداریست بیدار و دلیر
شیعه را دشمن شناسی و تبرا باورست
شیعه را اینک کسی از نسل حیدر رهبر است
باز بانام حسین فاطمه, غوغا کنیم
جان خود نذر حریم زینب کبرا کنیم
شام با ویرانه هایش خطبه خوان درد هاست
خاک بحرین و یمن جولان گه نامرد هاست
دیگر از دست علمداری نمی افتد علم
چشم ناپاک حرامی ها نیفتد بر حرم
باز هم یک دجله ی دیگر ، عطش آورده است
کودکانی را که دریا با خودش آورده است
آن طرف در سازمان لال ها خون می خورند
کودکان را این طرف چون حرمله, سر می برند
از غم هم کیش خود داریم میمیریم ما
آه و صد افسوس مشکی پوش کشمیریم ما
راه ما راه شهیدان، حرف ما حرف امام
جنگ با مستکبرین تا رفع فتنه، یک کلام
فاش میگوییم خط قرمز ما فتنه است
فتنهای که قلب مولا قلب امت را شکست
در صفوف ما، به غیر از شور بیداری مباد
در دل ما، جز شمیم و عطر هشیاری مباد
هر که یار فتنه شد، آگاهش از این کار کن
هر که در این راه خوابش برد را بیدار کن
خادمانی که برای میزشان دلواپسند!
پس کجا و کی به درد مردم خود میرسند؟!
وای اگر ایمان ما صرف بده بستان شود
باز بیت المال, بیت الحال نااهلان شود
بارالها! تشنهگان قدرت از ما نیستند
تشنهگان خدمت تو، اهل دنیا نیستند
با جهاد و صبر، آری فتح در دستان ماست
دست شیطان کی مگر بالاتر از دست خداست؟!
راه ما تا روز آخر راه سرخ کربلاست
پس بپاخیزید یاران وقت عاشورای ماست
در میان باد و توفان در میان فتنه ها
شیعه هرگز گم نخواهد کرد راه خویش را
#جواد_شیخ_الاسلامی #سیدمحمدمهدی_شفیعی #سعید_تاج_محمدی #سیدعلیرضا_شفیعی #محمدرضا_شفیعی
@ShahrestanAdab
🔻علیاکبر جوان
(ضمن تبریک فرارسیدن سالروز میلاد حضرت #علی_اکبر علیهالسلام تازهترین مطلب ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از #سعید_تاج_محمدی در مدح ایشان بهروز میکنیم)
▪️محمد است و علیست آری؛ به خُلق و خَلق و به قد و قامت
چو سر زند آفتاب حُسنش، به پا کند در دلم قیامت
چه محشر است این بلند بالا! دل حسین است و جان لیلا
کجاست شبه پیمبر الّا علی اکبر؟!... سرش سلامت!...
به برق شمشیر این شهنشه کدام رزمنده میبرد رَه؟
به ضرب شصتش تبارکالّه! چه با شجاعت چه با صلابت!...
خدا کند روسفید باشد، پسر اگر شد رشید باشد
ولادتش روز عید باشد، شده دعای حسین اجابت
علی اکبر جوان که باشد، شبیه او در جهان که باشد؟!
خدا کند دیدهای نباشد، نکرده روی تو را زیارت!
تو را که زیبایی تمامی، نمیشناسیم جز به نامی
تو را که بالاتر از کلامی، چگونه شعرم کند روایت؟!
☑️ @ShahrestanAdab
(ضمن تبریک فرارسیدن سالروز میلاد حضرت #علی_اکبر علیهالسلام تازهترین مطلب ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از #سعید_تاج_محمدی در مدح ایشان بهروز میکنیم)
▪️محمد است و علیست آری؛ به خُلق و خَلق و به قد و قامت
چو سر زند آفتاب حُسنش، به پا کند در دلم قیامت
چه محشر است این بلند بالا! دل حسین است و جان لیلا
کجاست شبه پیمبر الّا علی اکبر؟!... سرش سلامت!...
به برق شمشیر این شهنشه کدام رزمنده میبرد رَه؟
به ضرب شصتش تبارکالّه! چه با شجاعت چه با صلابت!...
خدا کند روسفید باشد، پسر اگر شد رشید باشد
ولادتش روز عید باشد، شده دعای حسین اجابت
علی اکبر جوان که باشد، شبیه او در جهان که باشد؟!
خدا کند دیدهای نباشد، نکرده روی تو را زیارت!
تو را که زیبایی تمامی، نمیشناسیم جز به نامی
تو را که بالاتر از کلامی، چگونه شعرم کند روایت؟!
☑️ @ShahrestanAdab
🔻عذابی الیم
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از #سعید_تاج_محمدی بهروز میکنیم)
◾️خدا کند به عذابی الیم، جان بسپارد
اگر که عاشق تو دل به دیگران بسپارد
خدا نیاورد آن روز را که این دل تنها
به غیر دست نوازشگرت عنان بسپارد
بدا به حال کسی که به سیم و زر دل خود را
دمی از این بستاند دمی به آن بسپارد
اگر چه عشق تهیدستی است، صاحب عالم
اراده کرده جهان را به عاشقان بسپارد
ذلیل می شود آن کس که در جهان سر تسلیم
به هر صدای بلندی به جز اذان بسپارد
☑️ @ShahrestanAdab
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از #سعید_تاج_محمدی بهروز میکنیم)
◾️خدا کند به عذابی الیم، جان بسپارد
اگر که عاشق تو دل به دیگران بسپارد
خدا نیاورد آن روز را که این دل تنها
به غیر دست نوازشگرت عنان بسپارد
بدا به حال کسی که به سیم و زر دل خود را
دمی از این بستاند دمی به آن بسپارد
اگر چه عشق تهیدستی است، صاحب عالم
اراده کرده جهان را به عاشقان بسپارد
ذلیل می شود آن کس که در جهان سر تسلیم
به هر صدای بلندی به جز اذان بسپارد
☑️ @ShahrestanAdab
🔸«رنگینکمان مهر»
(مروری بر کتاب «دقایق» اثر #سعید_تاج_محمدی یادداشتی از #سیدعلیرضا_شفیعی)
🔹«در روزگاری که اکثر شاعران از روی دست هم مینویسند و بیشتر شعرها مثل هم، بیهویت و تکراری است، سر برآوردن شاعری از یکی از دوردستترین نقاط کشور و ارائۀ شعری متشخّص و باهویت، میتواند یک اتّفاق ادبی قابلاعتنا باشد. «سعید تاجمحمّدی» همین شاعری باهویت و متشخّص است که شعرش، آیینۀ جهان بیآلایش و باصفای اوست. تاجمحمّدی در مجموعۀ شعر «دقایق» که به تازگی توسّط انتشارات شهرستان ادب منتشر شده است، با ارائۀ 41 شعر، نمونۀ موفّقی از جهان مدّ نظر خویش به نمایش گذاشته است...»
💠متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @shahrestanadab
(مروری بر کتاب «دقایق» اثر #سعید_تاج_محمدی یادداشتی از #سیدعلیرضا_شفیعی)
🔹«در روزگاری که اکثر شاعران از روی دست هم مینویسند و بیشتر شعرها مثل هم، بیهویت و تکراری است، سر برآوردن شاعری از یکی از دوردستترین نقاط کشور و ارائۀ شعری متشخّص و باهویت، میتواند یک اتّفاق ادبی قابلاعتنا باشد. «سعید تاجمحمّدی» همین شاعری باهویت و متشخّص است که شعرش، آیینۀ جهان بیآلایش و باصفای اوست. تاجمحمّدی در مجموعۀ شعر «دقایق» که به تازگی توسّط انتشارات شهرستان ادب منتشر شده است، با ارائۀ 41 شعر، نمونۀ موفّقی از جهان مدّ نظر خویش به نمایش گذاشته است...»
💠متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @shahrestanadab