شهرستان ادب
1.42K subscribers
4.39K photos
729 videos
14 files
2.07K links
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
ShahrestanAdab.com

ارتباط با مدیر کانال:
@ShahrestaneAdab

ایمیل شهرستان ادب:
[email protected]
Download Telegram
Forwarded from نارنج
⚫️ غزلی از #احمدرضا_رضایی
به بهانه‌ی شهادت #امام_صادق علیه السلام


قلم به دست گرفتی و تیغ از آب درآمد
به نور وجه تو خلق از ظلام خواب درآمد

تو از معادن حلمی به کوهسار نبوت
که هر که در برت آمد از اضطراب درآمد

خدا نشاند به شامی سه در دو دانه انگور
چهل صباح گذشت و شراب ناب درآمد

همین که از پرشالی گشود چهره سوالی
ز آستین هشامت دو صد جواب درآمد

کنار چشمه روشن چه تیره دل بود آنکس
که راه چاه گرفت از قضا سراب درآمد

_____________________

🍊نارنج:
ایستگاه شعر آفتابگردان‌های اصفهان
📓 @Esf_Shahrestanadab
شهرستان ادب
Photo
🔻بگو چگونه از این شهر صبح صادق رفت؟
(همزمان با شب شهادت هفتمین پیشوای شیعیان و آزادگان جهان، شما را به خواندن غزلی در رثای امام جعفر صادق علیه السلام دعوت می‌کنیم. گفتنی‌ست این شعر در کتاب #صادقانه_ها "گزیده اشعار در سوگ و ستایش #امام_صادق" نیز منتشر شده است)

▪️بگو برای من ای شعر از زمانهٔ او
کدام بیت مرا می‌برد به خانهٔ او

شبی دلم به هوای زیارت آمده است
مگر قرار بگیرد در آستانهٔ او ...

از او بپرس به عقلم نمی‌رسد اصلاً
که چیست فلسفهٔ عشق بی‌کرانهٔ او

خوشا به حال عبایی که در کشاکش باد
گذاشته‌ست سرش را فقط به شانهٔ او

گذشته‌ها نگذشته‌ست باقی است هنوز
زبانه می‌کشد آتش از آشیانهٔ او

بگو چگونه از این شهر صبح صادق رفت
بگو برای من از رفتن شبانهٔ او

نه از غم است که من گریه می‌کنم امشب
فقط به خاطر لبخند صادقانهٔ او...

☑️ @ShahrestanAdab
🔻صبح صادق
(ضمن عرض تسلیت به مناسبت سالروز شهادت موسس مذهب شیعه و ششمین پیشوای معصوم مسلمانان، #امام_صادق علیه‌السلام شما را به خواندن شعری از شاعر توان‌مند اصفهانی آقای #علی_فردوسی در ستایش این امام همام دعوت می‌کنیم)

▪️با هر نخی که دوخته هر کهنه سوزنی
جز او عبای دین ننشسته است بر تنی

تابیده است و مشق شب آسمان شده
صبح است و صادق است، چه تکلیف روشنی

اکسیر عشق یافته جابر کنار او
این عشق و این دلم، چه طلایی! چه آهنی!

شیرازه کرده دفتر اوراق علم را
چه منطق اصیل و چه فقه مدوّنی

ای وسع فهم ما همه از آسمان تو
اندازه‌ی نگاه از آن سوی روزنی

پس کو رواق و مسجد و گلدسته و حرم؟!
ای شاه محتشم، چه غریبانه مدفنی

آه من است و گوشه‌ی چشمی نگاه تو
دست است و دامن است، چه دست و چه دامنی

☑️ @ShahrestanAdab
🔻قلب دین
(شعری از #مهدی_زارعی به مناسبت سالروز شهادت #امام_صادق علیه‌السلام)

▪️در احتضار، از لب آیینه خون چکید
شاعر نوشت: توطئه، شب، کینه، سَم، شهید!

آیینه که شکست، غزل ماند و مرگ، بعد
واژه به واژه جان به لب بیت‌ها رسید

ادیان تازه از همه سو شعر را گرفت
هر کس به زعم و سود خودش دینی آفرید

دین نه، که یک مترسک پوشالی مهیب
دین نه، که یک عجوزۀ صد چهرۀ پلید

«صوفی» به اخم، گفت که باید برای دین
کِز کرد و کنج عافیت و عزلتی گُزید

«زندیق» مست و بی‌خود و لایعقل و خراب
خندید و بادِ قهقهه‌اش سمت دین وزید

هر گوشۀ زمین خدا، عنکبوت کفر
تاری به گِرد پیکر زخمی دین تنید

این جای شعر، نوبت او بود، او که شد ـ
بر هر چه قفل بستۀ دین، دست او کلید

او آمد و به کالبد مردگان شهر
با واژه‌های روشن و قدسی‌ش جان دمید

رگ‌های سرد و منجمد مذهبی علیل
لبریز خون تازه شد و قلب دین تپید

هرچه مراد و پیر و بزرگ و عزیز بود
در حلقۀ ارادت آن مرد شد مرید

او که نسیم بود و از این بیت که گذشت
دیگر کسی نشانی از او در غزل ندید

یعنی که باز پنجره را دست باد بست
یعنی گلی شکفت، ولی دست مرگ چید

☑️ @ShahrestanAdab
🔻شعرهای صادقانه
(شعری از #محمدمهدی_خانمحمدی به مناسبت میلاد #امام_صادق علیه‌السلام)

▪️با نگاه روشنت پلک سحر وا می‌شود
تا تبسم می‌کنی خورشید پیدا می‌شود

خط به خطّ صفحۀ پیشانی‌ات اشراقی است
صبح صادق در همین تصویر معنا می‌شود

فیلسوفان را اشارات تو عاشق می‌کند
آرزومند شفایت ابن‌سینا می‌شود

مست از یاقوت سرشار کلامت می‌شویم
با جواهرهای نابت فقه پویا می‌شود

از حدیثت عالمان اعجاز را آموختند
هر که یک دم با تو بنشیند مسیحا می‌شود

احسن‌الصدق است هر بیتی که در وصف شماست
شعرهای صادقانه بهترین‌ها می‌شود

🔗 #هیاهو را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید.

#شعر_آیینی
☑️ @ShahrestanAdab
🔸داغ دل
(شعری از استاد #علی_انسانی به مناسبت شهادت #امام_صادق علیه‌السلام)

🔹از مهر، آسمان مدینه اثر نداشت
من سفره‌‌ام کباب، به غیر از جگر نداشت

«ما آن شقایقیم که با داغ زاده‌‌ایم»
جز داغ دل، نصیب، جگر بیشتر نداشت

بردند اگر به بزم عدو نیمه‌‌شب مرا
آن‌جا یزید و چوب تر و تشت زر نداشت

از کودکانِ لرزه به پیکر فتاده‌‌ام
یک تن امید دیدن روی پدر نداشت

گویی مدینه رسم شده خانه سوختن
سهمی دگر ز مادر خود این پسر نداشت

غم نیست خانه‌‌ام اگر آتش گرفت، شکر
گر خانه سوخت، فاطمه‌‌ای پشت در نداشت

#شعر_آیینی
☑️ @ShahrestanAdab