شهرستان ادب
هشتمین میزگرد #بوطیقا در شهرستان ادب 🔖خلاصه: t.iss.one/shahrestanadab/2550 📖مشروح و 📸گزارش تصویری این نشست به زودی منتشر خواهد شد. ☑️ @ShahrestanAdab
📕هشتمین میزگرد از سری میزگردهای آزاد ادبی #بوطیقا در موسسه شهرستان ادب برگزار شد و مجید اسطیری، شیوا مقانلو، حمید بابایی و بهاره ارشدریاحی پیرامون جهان داستانی #گراهام_گرین به بحث و گفتوگو پرداختند.
خلاصه جلسه :
✔️ #شیوا_مقانلو : «ما در کارهای گرین هیچوقت قهرمان در معنای اسطورهایاش نداریم چون خودشان آن موقعیت را انتخاب نمیکنند، بلکه انگار به زور و به شکلی ناگهانی وارد یک سیستم جاسوسی میشوند.»
✔️ #مجید_اسطیری : «در آثار گرین با اینکه یک سرنوشت محتوم و تقدیر از پیش تعیین شده وجود دارد، شخصیتها نهایت مسئولیتپذیری را دارند. میخواهم روی کلمهی مسئولیت تأکید کنم که گاهی مسئولیت اجتماعی است و در عین حال میتواند مسئولیت فردی، انسانی و عاطفی هم باشد.»
✔️ #حمید_بابایی : «طنز گرین همهچیز را از عمیقترین لایه تا سطحیترین آن دست میاندازد، همهچیز را مثل موریانه میخورد و جلو میرود. ما این دوقطبی بودن را در اکثر نویسندگان میبینیم در حالیکه گرین اینطور نیست و از جایگاه منحصربفرد خودش به مسائل نگاه میکند.»
goo.gl/L26DSi
🔗 گزارش و مشروح این نشست به زودی منتشر خواهد شد.
☑️ @ShahrestanAdab
خلاصه جلسه :
✔️ #شیوا_مقانلو : «ما در کارهای گرین هیچوقت قهرمان در معنای اسطورهایاش نداریم چون خودشان آن موقعیت را انتخاب نمیکنند، بلکه انگار به زور و به شکلی ناگهانی وارد یک سیستم جاسوسی میشوند.»
✔️ #مجید_اسطیری : «در آثار گرین با اینکه یک سرنوشت محتوم و تقدیر از پیش تعیین شده وجود دارد، شخصیتها نهایت مسئولیتپذیری را دارند. میخواهم روی کلمهی مسئولیت تأکید کنم که گاهی مسئولیت اجتماعی است و در عین حال میتواند مسئولیت فردی، انسانی و عاطفی هم باشد.»
✔️ #حمید_بابایی : «طنز گرین همهچیز را از عمیقترین لایه تا سطحیترین آن دست میاندازد، همهچیز را مثل موریانه میخورد و جلو میرود. ما این دوقطبی بودن را در اکثر نویسندگان میبینیم در حالیکه گرین اینطور نیست و از جایگاه منحصربفرد خودش به مسائل نگاه میکند.»
goo.gl/L26DSi
🔗 گزارش و مشروح این نشست به زودی منتشر خواهد شد.
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
📕هشتمین میزگرد از سری میزگردهای آزاد ادبی #بوطیقا در موسسه شهرستان ادب برگزار شد و مجید اسطیری، شیوا مقانلو، حمید بابایی و بهاره ارشدریاحی پیرامون جهان داستانی #گراهام_گرین به بحث و گفتوگو پرداختند. خلاصه جلسه : ✔️ #شیوا_مقانلو : «ما در کارهای گرین هیچوقت…
🔻بررسی جهان داستانی #گراهام_گرین
مشروح و گزارش تصویری هشتمین میزگرد #بوطیقا منتشر شد.
▪️«...من گراهام گرین را آدم قرن بیستم مینامم؛ از آنجاییکه تولد و مرگش ابتدا و انتهای قرن بیستم است (1991-1904) در حدود 90 سال زندگیاش در این قرن چهار اتفاق مهم سیاسی را تجربه میکند که هر چهار اتفاق به وفور در داستانهای کوتاه و رمانهای او تکرار میشود. این چهار اتفاق جنگ جهانی اول، جنگ جهانی دوم، جنگ سرد بین امریکا و شوروی و جنگ سرد بین امریکای شمالی و امریکای لاتین (دعواهایی که امپریالیسم امریکا با کشورهایی دارد که سبقهی کمونیستی دارند)...
دو نکتهی جالب در زندگی گراهام گرین وجود دارد؛ یکی اینکه برای مدتی کوتاه به حزب کمونیسم میپیوندد اما هیچوقت کمونیست نمیشود و دوم اینکه چون عاشق یک زن کاتولیک میشود مذهبش را از پروتستان به کاتولیسیسم تغییر میدهد. و با اینکه هم کمونیسم هم کاتولیسیسم تا آخر عمر همراه او بودند، هیچگاه نه یک نویسندهی سیاسی کمونیست شد نه یک آدم کاتولیک معتقد. اگرچه رد پای این دو در تمام آثار او به چشم میخورد ولی از طرف اولیای امر مذهب کاتولیک و کمونیسم بارها نقد میشود و خیلی جاها کتابهای او را رد میکردند. اما کاملاً آشکار است که گرین با امپریالیسم امریکا دشمنی روشنی داشته است.
گرین از دههی 20 میلادی نوشتن را آغاز میکند. او منتقد سینمایی هم بود و روابط نزدیکی با سینماگران عصر خودش داشت. از مجموع 24 رمان و داستانهای کوتاه متعددش 30 اقتباس سینمایی انجام شده است. خودش از اکثر اقتباسها ناراضی است و دوستشان ندارد؛ شاید به این دلیل که احساس میکرده فضای انگلیسی که خودش خیلی به آن علاقه دارد در اقتباسهای سینمایی وجود ندارد.
در نهایت در سازمان اطلاعات امنیت بریتانیا (MI6) به عنوان جاسوس مشغول به کار میشود. خیلیها معتقدند تا زمان مرگش هم جاسوس باقی ماند...»
goo.gl/xvSGJT
برای خواندن متن کامل سخنانِ #شیوا_مقانلو، #مجید_اسطیری و #حمید_بابایی در هشتمین بوطیقا پیرامون بررسی جهان داستانی #گراهام_گرین این صفحه را در سایت شهرستان ادب ببینید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7833
☑️ @ShahrestanAdab
مشروح و گزارش تصویری هشتمین میزگرد #بوطیقا منتشر شد.
▪️«...من گراهام گرین را آدم قرن بیستم مینامم؛ از آنجاییکه تولد و مرگش ابتدا و انتهای قرن بیستم است (1991-1904) در حدود 90 سال زندگیاش در این قرن چهار اتفاق مهم سیاسی را تجربه میکند که هر چهار اتفاق به وفور در داستانهای کوتاه و رمانهای او تکرار میشود. این چهار اتفاق جنگ جهانی اول، جنگ جهانی دوم، جنگ سرد بین امریکا و شوروی و جنگ سرد بین امریکای شمالی و امریکای لاتین (دعواهایی که امپریالیسم امریکا با کشورهایی دارد که سبقهی کمونیستی دارند)...
دو نکتهی جالب در زندگی گراهام گرین وجود دارد؛ یکی اینکه برای مدتی کوتاه به حزب کمونیسم میپیوندد اما هیچوقت کمونیست نمیشود و دوم اینکه چون عاشق یک زن کاتولیک میشود مذهبش را از پروتستان به کاتولیسیسم تغییر میدهد. و با اینکه هم کمونیسم هم کاتولیسیسم تا آخر عمر همراه او بودند، هیچگاه نه یک نویسندهی سیاسی کمونیست شد نه یک آدم کاتولیک معتقد. اگرچه رد پای این دو در تمام آثار او به چشم میخورد ولی از طرف اولیای امر مذهب کاتولیک و کمونیسم بارها نقد میشود و خیلی جاها کتابهای او را رد میکردند. اما کاملاً آشکار است که گرین با امپریالیسم امریکا دشمنی روشنی داشته است.
گرین از دههی 20 میلادی نوشتن را آغاز میکند. او منتقد سینمایی هم بود و روابط نزدیکی با سینماگران عصر خودش داشت. از مجموع 24 رمان و داستانهای کوتاه متعددش 30 اقتباس سینمایی انجام شده است. خودش از اکثر اقتباسها ناراضی است و دوستشان ندارد؛ شاید به این دلیل که احساس میکرده فضای انگلیسی که خودش خیلی به آن علاقه دارد در اقتباسهای سینمایی وجود ندارد.
در نهایت در سازمان اطلاعات امنیت بریتانیا (MI6) به عنوان جاسوس مشغول به کار میشود. خیلیها معتقدند تا زمان مرگش هم جاسوس باقی ماند...»
goo.gl/xvSGJT
برای خواندن متن کامل سخنانِ #شیوا_مقانلو، #مجید_اسطیری و #حمید_بابایی در هشتمین بوطیقا پیرامون بررسی جهان داستانی #گراهام_گرین این صفحه را در سایت شهرستان ادب ببینید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7833
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻 پیشبینی شکست
( یادداشتی از #حمید_بابایی در #پرونده_رمان_فانتزی شهرستان ادب)
▪️«... میتوان کمی از خواننده عبور کرد و به جهان نویسندگان نیز پا گذاشت. یکی از مهمترین آسیبهای ما در ادبیات علمی تخیلی و همینطور ادبیات فانتزی، عدم اطّلاع کافی نویسندگان از مباحث علمی است؛ درواقع، نویسندگان ما نه دانش کافی برای ورود به این عرصهها را دارند و نه حاضر هستند در این حوزهها تحقیق و تمرین کنند. حقیقتاً تحقیق و بررسی یکی از پازلهای گمشدهی ادبیات کشور ماست.
این امر نه تنها در مورد ادبیات فانتزی، که در مورد ادبیات علمی تخیلی نیز بهشدّت مصداق دارد و نویسندگان به بررسی مباحث علمی نمیپردازند...»
ادامهی این یادداشت را در پرونده رمان فانتزی سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9443
☑️ @ShahrestanAdab
( یادداشتی از #حمید_بابایی در #پرونده_رمان_فانتزی شهرستان ادب)
▪️«... میتوان کمی از خواننده عبور کرد و به جهان نویسندگان نیز پا گذاشت. یکی از مهمترین آسیبهای ما در ادبیات علمی تخیلی و همینطور ادبیات فانتزی، عدم اطّلاع کافی نویسندگان از مباحث علمی است؛ درواقع، نویسندگان ما نه دانش کافی برای ورود به این عرصهها را دارند و نه حاضر هستند در این حوزهها تحقیق و تمرین کنند. حقیقتاً تحقیق و بررسی یکی از پازلهای گمشدهی ادبیات کشور ماست.
این امر نه تنها در مورد ادبیات فانتزی، که در مورد ادبیات علمی تخیلی نیز بهشدّت مصداق دارد و نویسندگان به بررسی مباحث علمی نمیپردازند...»
ادامهی این یادداشت را در پرونده رمان فانتزی سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9443
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻 روایت عشق و خشونت در «خاکسفید»
(#خاک_سفید نام رمانی است از #حمید_بابایی که توسط نشر نیماژ منتشر شده است. #پروانه_حیدری در یادداشتی به معرفی این کتاب پرداخته است. این یادداشت را با هم میخوانیم.)
▪️ «... خاکسفید روایت آدمهایی است که قربانی محل زندگی خود میشوند و بر آنها برچسب زده میشود. انگار که راه گریزی برای فرار از این جبر جغرافیایی نیست. مانند اکبر که تنها به جرم بچۀ خاکسفیدبودن از دانشگاه اخراج میشود. یا بتول که مجبور میشود به یک زندگی عادی و عاقلانه تن دهد.
نویسنده ضمن ساختن فضاها، روابط آدمها و لحنهای متفاوت هرکدام از شخصیتها، روی مهمترین عنصری که میتواند از دل این خشونت سر بزند و زاده شود، دست گذاشته است؛ عشق. خاکسفید روایت دلدادگیهای نافرجام است. در این منطقه که منتظر بهانهای کوچک است تا ضامن چاقویی کشیده شود، شکمی دریده شود و خونی راه بیفتد؛ پویا میتواند به بتول دل ببندد، اکبر به هاسمیک و مریم به اکبر شاید. دو فصل اول و دو فصل آخر کتاب، طبق الگوی یکفصلـیکشخصیت پیش میرود... »
ادامه این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9866/
☑️ @ShahrestanAdab
(#خاک_سفید نام رمانی است از #حمید_بابایی که توسط نشر نیماژ منتشر شده است. #پروانه_حیدری در یادداشتی به معرفی این کتاب پرداخته است. این یادداشت را با هم میخوانیم.)
▪️ «... خاکسفید روایت آدمهایی است که قربانی محل زندگی خود میشوند و بر آنها برچسب زده میشود. انگار که راه گریزی برای فرار از این جبر جغرافیایی نیست. مانند اکبر که تنها به جرم بچۀ خاکسفیدبودن از دانشگاه اخراج میشود. یا بتول که مجبور میشود به یک زندگی عادی و عاقلانه تن دهد.
نویسنده ضمن ساختن فضاها، روابط آدمها و لحنهای متفاوت هرکدام از شخصیتها، روی مهمترین عنصری که میتواند از دل این خشونت سر بزند و زاده شود، دست گذاشته است؛ عشق. خاکسفید روایت دلدادگیهای نافرجام است. در این منطقه که منتظر بهانهای کوچک است تا ضامن چاقویی کشیده شود، شکمی دریده شود و خونی راه بیفتد؛ پویا میتواند به بتول دل ببندد، اکبر به هاسمیک و مریم به اکبر شاید. دو فصل اول و دو فصل آخر کتاب، طبق الگوی یکفصلـیکشخصیت پیش میرود... »
ادامه این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9866/
☑️ @ShahrestanAdab
🔻گفتوگوی چهل و یکم با عطار
(یادداشت #محمدقائم_خانی بر کتاب #چهل_و_یکم اثر #حمید_بابایی، به مناسبت قیام تاریخی مردم مشهد در مسجد گوهرشاد)
▪️«چهل عدد کمال است و همین عنوان "چهل و یکم" بر روی جلد کتابی کافی است که شک ببریم نویسنده قرار است در ادامه سنت خودمان، ما را برساند به نقطه ویژه کامل شدن، به گاهِ تماشای وصال، به زمانِ تکامل، به وقت رسیدن. چند صفحه که میرویم جلو و می بینیم که پای تذکره الاولیاء عطار وسط کشیده شده، شصتمان خبردار میشود که این داستان همین طوری رهایمان نخواهد کرد و دستمان را توی دست کسی اهل کمال خواهد گذاشت، کسی که سری توی سرها درآورده باشد. با دیدن حرم امام رضا علیهالسلام در همان ابتدای کار متوجه میشویم که هر اتفاقی هست در همین مکان خواهد افتاد، منتها نمیدانیم چه چیزی در انتظار ماست. این نشانهها کافی نیستند تا ما با یک قصه سروساماندار روبهرو باشیم. میشود بیسلیقگی نویسنده همه آنها را تکه پاره اینجا و آنجای اثر پخش و پلا بپاشد و آخر سر هم اثر با اظهار فضلی تمام شود...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
#قیام_گوهرشاد
☑️ @ShahrestanAdab
(یادداشت #محمدقائم_خانی بر کتاب #چهل_و_یکم اثر #حمید_بابایی، به مناسبت قیام تاریخی مردم مشهد در مسجد گوهرشاد)
▪️«چهل عدد کمال است و همین عنوان "چهل و یکم" بر روی جلد کتابی کافی است که شک ببریم نویسنده قرار است در ادامه سنت خودمان، ما را برساند به نقطه ویژه کامل شدن، به گاهِ تماشای وصال، به زمانِ تکامل، به وقت رسیدن. چند صفحه که میرویم جلو و می بینیم که پای تذکره الاولیاء عطار وسط کشیده شده، شصتمان خبردار میشود که این داستان همین طوری رهایمان نخواهد کرد و دستمان را توی دست کسی اهل کمال خواهد گذاشت، کسی که سری توی سرها درآورده باشد. با دیدن حرم امام رضا علیهالسلام در همان ابتدای کار متوجه میشویم که هر اتفاقی هست در همین مکان خواهد افتاد، منتها نمیدانیم چه چیزی در انتظار ماست. این نشانهها کافی نیستند تا ما با یک قصه سروساماندار روبهرو باشیم. میشود بیسلیقگی نویسنده همه آنها را تکه پاره اینجا و آنجای اثر پخش و پلا بپاشد و آخر سر هم اثر با اظهار فضلی تمام شود...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
#قیام_گوهرشاد
☑️ @ShahrestanAdab
🔹«مفهوم هویت و جهانوطنی»
💠 #فرناز_شهیدثالث در گفتگو با #حمید_بابایی پیرامون رمان #محرمانه_میلان
🔸«اولین داستانم را هم همان کلاس اول ابتدایی نوشتم. این شد که در طول این سالها هیچوقت به کار دیگری غیر از نوشتن و ادبیات فکر نکردم. از سال 1376 وارد کار مطبوعات شدم. کارم را با ماهنامه لوح به سردبیری محمد قائد شروع کردم که یکی از مهمترین معلمهایم در نوشتن بوده. برای تحصیل دانشگاه هم رشتههایی انتخاب کردم که به نظر خودم برای رمان نوشتن کمکم کنند. در مقطع کارشناسی، روزنامهنگاری خواندم و در مقطع ارشد، ایرانشناسی. به هر حال همیشه در حال خواندن و نوشتن بودهام....»
🔗 متن کامل این گفتگو را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
💠 #فرناز_شهیدثالث در گفتگو با #حمید_بابایی پیرامون رمان #محرمانه_میلان
🔸«اولین داستانم را هم همان کلاس اول ابتدایی نوشتم. این شد که در طول این سالها هیچوقت به کار دیگری غیر از نوشتن و ادبیات فکر نکردم. از سال 1376 وارد کار مطبوعات شدم. کارم را با ماهنامه لوح به سردبیری محمد قائد شروع کردم که یکی از مهمترین معلمهایم در نوشتن بوده. برای تحصیل دانشگاه هم رشتههایی انتخاب کردم که به نظر خودم برای رمان نوشتن کمکم کنند. در مقطع کارشناسی، روزنامهنگاری خواندم و در مقطع ارشد، ایرانشناسی. به هر حال همیشه در حال خواندن و نوشتن بودهام....»
🔗 متن کامل این گفتگو را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
🔸«ترسها، آرزوها،تلاشها و عقدهها»
💠 #یونس_عزیزی در گفتگو با #حمید_بابایی پیرامون رمان #چپ_دست_ها
🔹«چپدستها برای من روایت انسانهایی است که در محاصره مشکلات درونی (ترسها، آرزوها، تلاشها وعقدهها) و بیرونی (خانواده، جامعه، اطرافیان) ضعیف و شکننده شدهاند. به این معنا که هر بار با شکستی مواجه میشوند و این شکست از اعتماد به نفس آنها کاسته است. همین امر کافی است آنها را تبدیل به افرادی ترسو و ریسکناپذیر با اعتماد به نفس پایین تبدیل کند. از آنجا که اینگونه افراد تلاشهایی برای عبور از شرایط موجود انجام میدهند، در لابهلای شرایط دشوار زندگی تصمیم میگیرند وضعیت موجود را تغییر دهند و برای رسیدن به وضع مطلوب از هیچ کوششی دریغ نکنند...»
💠 متن کامل این گفتگو را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید.
☑️ @ShahrestanAdab
💠 #یونس_عزیزی در گفتگو با #حمید_بابایی پیرامون رمان #چپ_دست_ها
🔹«چپدستها برای من روایت انسانهایی است که در محاصره مشکلات درونی (ترسها، آرزوها، تلاشها وعقدهها) و بیرونی (خانواده، جامعه، اطرافیان) ضعیف و شکننده شدهاند. به این معنا که هر بار با شکستی مواجه میشوند و این شکست از اعتماد به نفس آنها کاسته است. همین امر کافی است آنها را تبدیل به افرادی ترسو و ریسکناپذیر با اعتماد به نفس پایین تبدیل کند. از آنجا که اینگونه افراد تلاشهایی برای عبور از شرایط موجود انجام میدهند، در لابهلای شرایط دشوار زندگی تصمیم میگیرند وضعیت موجود را تغییر دهند و برای رسیدن به وضع مطلوب از هیچ کوششی دریغ نکنند...»
💠 متن کامل این گفتگو را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید.
☑️ @ShahrestanAdab
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺#حماسه_کلمات
🔹معرفی بستهٔ پیشنهادی رمان با محوريت #دفاع_مقدس،
#انتشارات_شهرستان_ادب
(با اجرای #محمدقائم_خانی و #حمید_بابایی)
🎥تولید دفتر رسانه و روابط عمومی شهرستان ادب
#دفاع_مقدس
#معرفی_کتاب
☑️ @ShahrestanAdab
🔹معرفی بستهٔ پیشنهادی رمان با محوريت #دفاع_مقدس،
#انتشارات_شهرستان_ادب
(با اجرای #محمدقائم_خانی و #حمید_بابایی)
🎥تولید دفتر رسانه و روابط عمومی شهرستان ادب
#دفاع_مقدس
#معرفی_کتاب
☑️ @ShahrestanAdab