🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖 بسم رب الشهدا مجنون_من_کجایی؟ #قسمت_شصت_چهارم #راوی سوم شخص جمع بعد از شهادت محمدهادی مهدوی همسر فرحناز رقیه شکسته تر شده بود میترسید از اینکه نکنه همسر اونم زیر شنکجه داعش شهید بشه روزها از پس هم میگذشت روز به ماه تبدیل شد سپاه…
📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖
بسم رب الشهدا
مجنون_من_کجایی؟
#قسمت_شصت_پنجم
#راوی جواد (همسرمطهره/پسرخاله رقیه)
امروز روز تبادل اسراست
یک تیم متشکل از فرمانده مدافعین حرم استان ما،روانپزشک ، من و دو پاسدار به سوریه رفتیم
تیم اصلی تبادل در سوریه به ما پیوستن
به سمت کمپی که جایگاه تبادل بود به راه افتادیم
بالاخره بعداز سه -چهار ساعت اسرا تبادل شدن
سید چقدر پیرشده بود
کاملا شوکه بود و هیچ حرفی نمیزد
نظر روانپزشکی همراهمون بود دوتا شوک اساسی بود
۱.صحبت کردن با یکی از اعضای خانواده
۲.حضور در منطقه خان طومان
صحبت کردن با رقیه که اصلا امکان نداشت
چون سید اینور پس میفتاد اونور صددرصد رقیه
با مشورت منو روانپزشک قرار شد سید با دختر ۵سالش صحبت کنه
زدم به شونه سرگرد رفیعی و گفتم :رفیعی جان اینجا یه لحظه نگه دار اخوی
رفتم پایان شماره مطهره گرفتم
-سلام مطهره بانو
مطهره:سلام جواد چی شد؟
-سید الان پیش ماست داریم میریم خان طومان
فقط مطهره بانو برو فاطمه سادات آماده کن با سید حرف بزنه
مطهره:فاطمه چرا؟
-چون سید شوکه است و فاطمه بهترین کیس هست
آمادش کن یه ربع دیگه میزنگم
مطهره:باشه
-مطهره ما تا شب قزوین هستیم
شما عصری برید برای رقیه خرید
به زینب خانم هم زنگ بزنید بیاد قزوین
برنامه فردا هم باهات هماهنگ میکنم
مطهره :باشه
یه ربع گذشت زنگ زدم سید با فاطمه حرف زد تنها اشک ریختن یه شیر مرد و گفت واژه (دخترم) شاهد بودم
روان پزشکی که همراهمون بود میگفت عالیه از اون پیله اسارت داره خارج میشه
تو خان طومان به بچه ها گفتیم از دور مراقب سید باشن
و روانپزشک گفت باید با فاطمه سادات و مطهره حرف بزنه
به مطهره گفتم به سادات کوچولوی ما بگید به هیچ کس از جریان باباش نگه
و خود سادات فردا باید بیاد مزارشهدا تا با پدرش حرف بزنه
تو خان طومان سید شکست و ساخته شد
یه تیم پزشکی تو ایران منتظر سید بودن تا متوجه بشن سید مورد آزمایش انسانی قرار گرفته یانه ؟
و یا شنکجه های شده چقدر آسیب بهش زده
بالاخره ما وارد ایران شدیم
درعرض چندساعت متوجه شدیم سید خیلی شکنجه شده
و واقعا مرد بوده که حرفی نزده
الان تو یه اتاق درحال راز و نیاز با خداست
چقدر عاشقانه و خالصانه خودش رو خرج مخلوقش میکنه
نویسنده :بانو....ش
🌹کانال عهدباشهدا🌹
@shahidegomnamm ◀️
بسم رب الشهدا
مجنون_من_کجایی؟
#قسمت_شصت_پنجم
#راوی جواد (همسرمطهره/پسرخاله رقیه)
امروز روز تبادل اسراست
یک تیم متشکل از فرمانده مدافعین حرم استان ما،روانپزشک ، من و دو پاسدار به سوریه رفتیم
تیم اصلی تبادل در سوریه به ما پیوستن
به سمت کمپی که جایگاه تبادل بود به راه افتادیم
بالاخره بعداز سه -چهار ساعت اسرا تبادل شدن
سید چقدر پیرشده بود
کاملا شوکه بود و هیچ حرفی نمیزد
نظر روانپزشکی همراهمون بود دوتا شوک اساسی بود
۱.صحبت کردن با یکی از اعضای خانواده
۲.حضور در منطقه خان طومان
صحبت کردن با رقیه که اصلا امکان نداشت
چون سید اینور پس میفتاد اونور صددرصد رقیه
با مشورت منو روانپزشک قرار شد سید با دختر ۵سالش صحبت کنه
زدم به شونه سرگرد رفیعی و گفتم :رفیعی جان اینجا یه لحظه نگه دار اخوی
رفتم پایان شماره مطهره گرفتم
-سلام مطهره بانو
مطهره:سلام جواد چی شد؟
-سید الان پیش ماست داریم میریم خان طومان
فقط مطهره بانو برو فاطمه سادات آماده کن با سید حرف بزنه
مطهره:فاطمه چرا؟
-چون سید شوکه است و فاطمه بهترین کیس هست
آمادش کن یه ربع دیگه میزنگم
مطهره:باشه
-مطهره ما تا شب قزوین هستیم
شما عصری برید برای رقیه خرید
به زینب خانم هم زنگ بزنید بیاد قزوین
برنامه فردا هم باهات هماهنگ میکنم
مطهره :باشه
یه ربع گذشت زنگ زدم سید با فاطمه حرف زد تنها اشک ریختن یه شیر مرد و گفت واژه (دخترم) شاهد بودم
روان پزشکی که همراهمون بود میگفت عالیه از اون پیله اسارت داره خارج میشه
تو خان طومان به بچه ها گفتیم از دور مراقب سید باشن
و روانپزشک گفت باید با فاطمه سادات و مطهره حرف بزنه
به مطهره گفتم به سادات کوچولوی ما بگید به هیچ کس از جریان باباش نگه
و خود سادات فردا باید بیاد مزارشهدا تا با پدرش حرف بزنه
تو خان طومان سید شکست و ساخته شد
یه تیم پزشکی تو ایران منتظر سید بودن تا متوجه بشن سید مورد آزمایش انسانی قرار گرفته یانه ؟
و یا شنکجه های شده چقدر آسیب بهش زده
بالاخره ما وارد ایران شدیم
درعرض چندساعت متوجه شدیم سید خیلی شکنجه شده
و واقعا مرد بوده که حرفی نزده
الان تو یه اتاق درحال راز و نیاز با خداست
چقدر عاشقانه و خالصانه خودش رو خرج مخلوقش میکنه
نویسنده :بانو....ش
🌹کانال عهدباشهدا🌹
@shahidegomnamm ◀️
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
بسم رب العشق #قسمت_شصت_چهارم #علمدار_عشق 😍# ساعت ۷ صبح بود از خواب پاشدم مرتضی نبود چادر و روسریمو سر کردم رفت تو پذیرایی - سلام مادرجون مادر: سلام عروس گلم صبحت بخیر - ممنون مادر مرتضی کجاست ؟ مادر: رفته دعای ندبه دخترم گفت بیدارشدی بری پیش حاج…
بسم رب العشق
#قسمت_شصت_پنجم
#علمدار_عشق 😍#
هیچکس نپرسید چطوری آروم شد
نمیخاستم کسی بدونه
ماجرای رضایت دادن من شد یه راز بین منو مرتضی
تو کاروانی که اعزام بودن
علی آقاو سید هادی و مرتضی باهم میرن
خیلی از بچه های پایگاهشون میرفتن
برای همین مرتضی و علی آقا خاستن همین جا تو خونه خداحافظی کنیم
مرتضی ازهمه خداحافظی کرد
اومد سمتم دستم گرفت
گفت : بااجازتون میخام نرگس سادات سربندمو ببندد برای همین بریم تو اتاق
تو اتاق مرتضی بودیم
اومد سمتم گفت : ساداتم بشین به حرفهام گوش بده
- 😭😭😭بگو عزیزم
+ نرگس اینطوری رضایت دادی ؟
- رضایت دادم
اما حق دارم گریه کنم
مرتضی داره تمام زندگیم
میره به جنگ حرمله
شاید شهید بشه
+ عزیزم من فدات بشم
نرگس ببین دوست دارم
وقتی رفتم مثل یه شیرزن رفتار کنی
دوست ندارم گریه کنی
نرگس
اگه من شهید شدم
جوانی
دوباره ازدواج کن
- نگوووووو
نگووووو
مرتضی
😭😭😭😭😭😭
+ زشته جیغ نزن
- اگه میخای گریه نکنم
جیغ نزنم
حرف ازشهادت نزن
+چشم
اما نرگس ببین بقول خودت
جنگه
بذار حرفهام بگم
- 😭😭😭😭😭😭
نویسنده بانو....ش
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌹کانال عهدباشهدا🌹
@shahidegomnamm ◀️
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃
#ادامه داررد
#قسمت_شصت_پنجم
#علمدار_عشق 😍#
هیچکس نپرسید چطوری آروم شد
نمیخاستم کسی بدونه
ماجرای رضایت دادن من شد یه راز بین منو مرتضی
تو کاروانی که اعزام بودن
علی آقاو سید هادی و مرتضی باهم میرن
خیلی از بچه های پایگاهشون میرفتن
برای همین مرتضی و علی آقا خاستن همین جا تو خونه خداحافظی کنیم
مرتضی ازهمه خداحافظی کرد
اومد سمتم دستم گرفت
گفت : بااجازتون میخام نرگس سادات سربندمو ببندد برای همین بریم تو اتاق
تو اتاق مرتضی بودیم
اومد سمتم گفت : ساداتم بشین به حرفهام گوش بده
- 😭😭😭بگو عزیزم
+ نرگس اینطوری رضایت دادی ؟
- رضایت دادم
اما حق دارم گریه کنم
مرتضی داره تمام زندگیم
میره به جنگ حرمله
شاید شهید بشه
+ عزیزم من فدات بشم
نرگس ببین دوست دارم
وقتی رفتم مثل یه شیرزن رفتار کنی
دوست ندارم گریه کنی
نرگس
اگه من شهید شدم
جوانی
دوباره ازدواج کن
- نگوووووو
نگووووو
مرتضی
😭😭😭😭😭😭
+ زشته جیغ نزن
- اگه میخای گریه نکنم
جیغ نزنم
حرف ازشهادت نزن
+چشم
اما نرگس ببین بقول خودت
جنگه
بذار حرفهام بگم
- 😭😭😭😭😭😭
نویسنده بانو....ش
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌹کانال عهدباشهدا🌹
@shahidegomnamm ◀️
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃
#ادامه داررد