🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
218 subscribers
10.3K photos
590 videos
108 files
3.01K links
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست
#امام_خامنه_ای
🌺شادی روح شهدا وسلامتی امام خامنه ای صلوات
!!این کانال هیچ صفحه ای دربرنامه های مجازی دیگر ندارد و متعلق به هیچ نهاد و موسسه ای نیست
ارتباط باخادم کانال:↙️↙️
@Ali_Faghiri
Download Telegram
‌ ‌ ‌ ‌
🌷کانال عهدباشهدا🌷
@shahidegomnamm

💥 ۱۳۶۶/۲/۵ سالروز شهادت
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده💥

♦️ #صدای_دلنشین این #شهید بزرگوار هنوز که هنوزه به دلها جان تازه می‌‌بخشد.همرزمهای این شهید بزرگوار از #سوزی که در #صدای این شهید بود در زمانی که #دعای_کمیل می‌خواندند هنوز یاد میکنند.

♦️ #شهید به #حضرت_زهرا سلام الله علیه #علاقه ی وافری داشتند و در غالب مداحی هایشان از #مصائب ایشان می خواندند .

♦️ همچنین ایشان #وصیت نمودند که بروی #سنگ_قبر ایشان بنویسند
#یا_زهرا(س)

♦️ایشان به #نماز_اول وقت #اهمیت فراوانی می دادند. و #قرآن_کریم را بسیار #تلاوت می نمودند، همیشه دو ساعت قبل از نماز صبح به راز و نیاز می پرداختند .

♦️ ایشان در #جبهه بارها #مجروح شدند به گونه ای که در میان دوستان به #شهید_زنده_معروف_شدند و هر بار پیش از بهبودی کامل باز به #جبهه عزیمت کردند .

♦️سرانجام این مجاهد #خستگی_ناپذیر در پنجم اردیبهشت سال شصت و شش در #ارتفاعات_شهر_بانه در استان کردستان در ساعت هفت و سی دقیقه صبح حین فرماندهی گردان یا زهرا(س)در سنگر فرماندهی به شهادت رسیدند .

♦️ جراهتی که موجب شهادت ایشان شد همچون #حضرت_زهرا(س) بود : #جراحاتی بر پهلو و بازو و ترکش هایی مانند تازیانه بر کمر ایشان بود.

🌺شادی روح بلندش صلوات🌺

🌷کانال عهدباشهدا🌷

https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXesPLahuOSdckQ
🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
Forwarded from عکس نگار
🌹#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
📔#خاطرات

💠(قسمت چهاردهم )

#صدای_ملکوتی

🌻بچه مدرسه ای بودم. مذهبی و مقید نبودم اما پسر بغل دستیم تو کلاس مومن بود. یه روز چند تا نوار دستش دیدم پرسیدم اینا چیه؟
گفت: اینا مناجات و مداحیه. با اینکه اهلش نبودم از رو کنجکاوی گفتم میدی ببرم خونه گوش بدم؟ ....تا شب یادم رفت اصلا گوش بدم. موقع خواب چشمم خورد بهشون تو کیفم . با خورم گفتم :حالا بذار یه بار گوش بدم ببینم چی میگه...

🌻صدا و سوز عجیبی داشت...حس غریبی بهم دست داد...اونشب تا صبح چند بار گوش دادم ...سیر نمیشدم...فردا به همکلاسیم گفتم: میشه بازم از اینا برام بیاری؟ گفت: غروب بیا مسجد ازم بگیر....

🌻این جوری شد که صدای ملکوتی دلسوخته محمد تورجی منو کشوند به مسجد ...نماز ....جماعت مومن...دوستای مذهبی....

🌻در نهایت ایشون رو به طلبگی آوردند و رفتند تا به اسلام خدمت کنند.....و شد آنچه باید می شد.....

🌸اینا همه از برکت خلوص صدای شهید محمدرضا تورجی زاده بود...

🌾کانال عهدباشهدا🌾

https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🌹#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
📔#خاطرات

💠(قسمت پانزدهم )


کلام آیت الله جوادی آملی در خصوص شهید تورجی زاده:

🍀به نقل از شهید سید محمد حسین نواب (روحانی وارسته‌ای که در سال ۷۳ در منطقه بوسنی به شهادت رسید)

تعریفش را از برادرم که همرزم او بود زیاد شنیده بودم، یک‌بار یکی از نوارهایش را گوش دادم؛ حالت عجیبی داشت.

از آنچه فکر می‌کردم زیباتر بود؛ #نوایی_ملکوتی داشت؛ بعد از آن همیشه در حجره به همراه دیگر طلبه‌ها نوارهایش را گوش می‌کردیم.

بسیاری از دوستان #مجذوب_صدای او بودند، دعای کمیل و توسل او مسیر زندگی خیلی از افراد را عوض کرد.

شب بود که به همراه چند نفر از دوستان دور هم نشسته بودیم، #دعای_توسل_شهید_تورجی_زاده در حال پخش بود، هر کس در حال خودش بود، صدای در آمد بلند شدم و در را باز کردم، در نهایت تعجب دیدم استاد گرامی ما حضرت آیت الله جوادی آملی پشت در است؛ با خوشحالی گفتم بفرمایید.

ایشان هم در نهایت ادب قبول کردند و وارد شدند، البته قبلاً هم به حجره‌ها و طلبه‌هایشان سر می‌زدند.

سریع #ضبط را خاموش کردیم، استاد در گوشه‌ای از اتاق نشستند، بعد گفتند :

اگر مشکلی نیست ضبط را روشن کنید.

#صدای_سوزناک و نوای ملکوتی او در حال پخش بود.

استاد پرسیدند: اسم ایشان چیست؟

گفتم : #محمدرضا_تورجی_زاده.

استاد پس از کمی مکث فرمودند :

🍃ایشان (در عشق خدا) سوخته است.🍃


گفتم : ایشان #شهید شده. فرمانده گردان یا زهرا (سلام الله علیها) هم بوده.

استاد ادامه داد:

🍃ایشان قبل از شهادت سوخته بوده.🍃

🌾کانال عهدباشهدا🌾

https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_محمد_زهره_وند
#قسمت_سی_وسوم
#خاطرات

دوستش نقل می کند؛ بعضی از روزها که با سرویس به #پادگان می رفتیم در کنار صندلی محمد می نشستم ، می دیدم که او خم شده #کتابی در دست گرفته و #زمزمه می کند.زمزمه های محمد که به گوشم می رسید ، می فهمیدم که #زیارت_عاشورا می خواند و من هم در کنارش آرام با او زمزمه می کردم. محمد می گفت ؛ امروز توفیق نداشتم بعد از نماز صبح زیارت عاشورا بخونم.

در #ماموریت هایی که با هم بودیم هیچ وقت بعد از #نماز_صبح_زیارت_عاشورایش ترک نمی شد .خودش #روضه می خواند و دل شکسته برای مظلومیت اهل بیت پیامبر آرام #اشک می ریخت.😢

در ماموریت #سوریه، اولین شبی که به الحویز رسیدیم تقریبا نیمه شب بود. همه خسته در گوشه ای به خواب رفتند . پاسی از #شب نگذشته بود که #صدای_زیارت_عاشورای محمد بلند شد. زمزمه می کرد و اشک می ریخت .همین زیارت ها و روضه خوانی یک نفره محمد بود که او را از ما جدا کرد.😔

🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_سردار_سیدحمیدتقوی_فر
#قسمت_سی_ویکم
#خاطرات

🔸راوی همسر شهید:
آن زمان در اهواز بودیم ، چند روز بعد از #ترور نا فرجام حاج حمید در پذیرایی نشسته بود و تلوزیون نگاه می کرد که از شدت خستگی خوابش برد .#ساعت حدود ۱۲ شب #نارنجکی داخل پذیرایی انداختند همراه با دختر هایم در اتاق خواب بودیم با شنیدن #صدای_مهیب از اتاق خارج شدیم و او هم به سمت هال دوید .
در آن #حادثه پتو سوخت ولی حاج حمید #صدمه ای ندید .تکه های #نارنجک به سقف و دیوار اتاق ها پخش شده بود . همسایه سپاهی مان حادثه را به حفاظت #سپاه اطلاع داد. حفاظت احتمال می داد که بخاطر #ترورصدام که #نقشه_حاج_حمید بود این ترور از طرف #منافقین یا نفوذی ها انجام شده است .
حاج حمید نقشه ترور صدام را کشیده بود در آن ترور فرزند صدام ۱۳ تیر خورد و خود صدام زنده ماند .
فردای ان روز هوا بسیار سرد بود . از طرف #حفاظت سپاه هم یک سرباز را برای #نگهبانی به درب منزلمان فرستادند .حاج حمید گفت" #نیازی_به_نگهبانی_نیست،برو" آن سرباز رفت و مجدد سرباز دیگری آمد . حاج حمید با دیدن سرباز عصبانی شد و گفت"در این هوای سرد نیاز به نگهبانی نیست اتفاقی نمی افتد . بروید" با سپاه تماس گرفت که سربازی نفرستد .
پس از #ترور نافرجام حاج حمید برخی اقوام تماس گرفتند و خبر دادند که #صدام برای #سر حاج حمید #جایزه گذاشته است .اقوام از من می خواستند که مانع فعالیت هایش شوم اما هر بار که بر سر این موضوع بحث می کردیم حاج حمید به من اطمینان می داد که نگران نباشم و چیز مهمی نیست .

🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊🕊🕊

💥 #داستانی_واقعی_ازشهیدیونس_زنگی_آبادی

در #کرمان از آقایی به نام #آقای سعیدی می خواهند که #خاطرات این شهیدرا به صورت کتاب در آورد.آقای سعیدی به خانه که می آید #شروع می کند به #خواندن_خاطرات_شهید اما هر چه فکر می کند به این #نتیجه می رسد که خاطرات شهید را #برگرداند زیرا همه ی خاطرات شهید از عالم روحانی ومعنوی بوده وبرای نویسنده #سخت بوده است که شاید کسی باور نکند.
لذا خاطرات شهید را در #جعبه ای می گذارد تا آن را #پس بدهد.
#صدای_زنگ_تلفن به صدا در می آید وآقای سعیدی که #حوصله ی جواب دادن نداشته سراغ گوشی تلفن نمی رود معمولا تلفن کمتر از ۱دقیقه قطع می شود ولی آقای سعیدی زمانی که می بیند تلفن قطع نمی شود .
#گوشی را بر می دارد #الو_شما؟
💥 #سلام_علیکم_من_شهید_زنگی_آبادی هستم

آقای سعیدی شما می توانید #خاطرات مرا به #صورت کتاب در آوری هر گاه که #نیاز داشتیدمن به شما #کمک_میکنم .بعد تلفن قطع می شود.
بعد از مدتی که آقای سعیدی مقداری از #مطالب رانوشته بوده ،با خودش #فکر می کند که آیا مطالبی که نوشته ام #درست است یا #خیر؟
#یک_دفعه آقای سعیدی #مشاهده می کند که #قلم روی کاغذ #شروع به نوشتن کرد بسم الله الرحمن الرحیم آقای سعیدی فلان مطلب را #حذف واین مطلب را #اضافه کن خلاصه اورا راهنمایی می کند ودر آخر برگه #امضا می شود بعدا که #بررسی می کنند امضا، #امضا_شهید وخط ،#خط_شهید بوده است .

#شهیدیونس_زنگی_آبادی
#شهادت؛65/10/25
#خاطره

💐شادی روحشون صلوات💐

🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
‍ ‍ بعد از جنگ در عملیات‌های برون مرزی، بحران خلیج فارس حضور داشت و دچار موج گرفتگے شد. با اینحال با عضویت در ڪمیته #جست‌وجوی_مفقودین در گروه تفحص لشکر۲۷، مسئول تخریب شد.

🍂 می‌خواست روی #کانالی معروف به والمری معبر بزند.

🍂گفت امروز به #عشق_حضرت_عباس(ع) کار می‌کنیم و به من الهام شده که امروز یک شهید پیدا می‌کنیم تو اینجا باش تا برگردم.

🍂پس از ۱۰ دقیقه #صدای_انفجار شنیدم هرچه صدا زدم عباس، صدایی نشنیدم. بالای سرش که رسیدم صورتش سوخته و بدنش پر از ترکش بود دست و پایش قطع شده و از شدت درد دندان‌هایش را روی هم می‌فشرد وقتی به بیمارستان مخبری رسیدیم گفتند شهید شد.

🍂عباس که همیشه #آرزو داشت در #محرم شهید شود، سرانجام در روز #هفتم_محرم مصادف با #پنجم_خرداد سال ۷۵ در منطقه عملیاتی والفجر یک (فکه) به شهادت رسید و پیکرش در روز عاشورا تشیع و درقطعه ۴۰ بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

#شهید_عباس_صابری
#شهید_تفحص
#جستجوگر_نور
#سالروز_شهادت🕊

💐شادی روحشون صلوات💐

🌷کانال عهدبا شهــدا🌷
🆔 @shahidegomnamm 👈
📃 #وصیتنامه 👆

💖با اینکه خیلی دوست داشتم ببینمت
اما نشد..

💢چون من #صدای کمک خواستن بچه شیعیان را می شنیدم و نمی توانستم
به صدای کمک خواستن آنها جواب ندهم...

#شهیدسجاد_طاهرنیا

💠 @shahidegomnamm
Forwarded from عکس نگار
🍃🌸| #طنز_جبهه

نوجوانی که با تقلیدِ 🤣
#صدای_بز🐐 اسیر گرفت...


#پسرک صدایِ بز رو، از خودِ بُز هم
بهتر در می آورد.😊

می گفت: #چوپانی همین چیزهاش خوبه...
هر وقت #دلتنگ بزهایش🐐 می شد،
می رفت توی یه #سنگر و مع مع 😅
می کرد.

یه شب #هفت_عراقی😲 اومده بودند شناسایی. با شنیدنِ #صدای_بز، 😉هوس کرده بودند #کباب🍖بخورند.

تا واردِ سنگر⛺️ میشن پسرک اسلحه🔫 کشیده و هفت نفرشون رو #اسیر 👊
می کنه. همه شون رو دست به سر آورده بود عقب.✌️

توی راه هم کلی براشون #صدای_بز🐐 درآورده بود...😂

🍃🌹ڪانال عهـدبـا شهـدا🍃🌹
🍃🌸| @Shahidegomnamm
Forwarded from عکس نگار
‍ •●❥ 🖤 ❥●•

📕 #خاطرات

🔴 #لاڪ_جیـغ_قـرمـز..
#مانتوی جلو باز آلبالویی..
#ڪفشای خوشرنگ ده سانتی..
#موهای شینیون شده..
به قول مادر جون هفـت قلـم #آرایـش!

🌸تولد شیدا بود؛حسابی شیڪ و پیڪ ڪرده بودم!
ڪفشا اذیتم میڪرد؛پام چند باری پیچ خورد..اما مهم نبود!

💢توی مسیر برگشت از #پسرای سیڪس پڪ دار خیابون ونڪ ڪلی #تعریف و تمجید شنیدم و ذوق ڪردم!

🔴خستگی از سروکولم بالامیرفت
ڪلید درو چرخوندم؛وارد ڪه شدم
جلوی در ورودی یه جفـت #پـوتیـن_خاڪی دیدم..
قطـره های خـون روش خودنمایی میڪرد..

💢بی توجه به اون،رفتم سمت پذیرایی تا یڪم روی مبل لم بدم ،خستگیم در بره..
شالم رو برداشتم ڪه پرت کنم روی مبل؛
یهو با #صدای_سرفه یه مرد و یالا گفتنش
شالی رو ڪه معلق بود بین زمین وهوا گرفتم و انداختم روی سرم..

🌼سربه زیر گفت سلام!
من اما زل زدم بهش و گفتم سلام!

🌼مثل پسرای کوچه بازار چشماش چار تا نشد و از حدقه نزد بیرون..
#حتی_یه_لحظه_نگاهمم_نڪرد!
#نیشش تا بناگوش باز نشد..!
انگار نه انگار یه دختر با اینهمه رنگ و لعاب جلوش وایستاده..
فقط #عرق_شرم و خجالت روی پیشونیش نقش بست..
من برعڪس اون؛ در ریلڪس ترین حالت ممڪن بودم!

💢با چشم غره ی وحید خودمو جمع ڪردم رفتم آشپزخونه..
مادر جون گفت دوست وحیده؛تازه از #ماموریت اومده...
خیره به گلای یاس روی میز ناهارخوری رفتم تو #فڪر..
[ #چرا خجالت ڪشید؟!
چرا مثل بعضی از آقایون منو #برانداز نڪرد!]

💢صدای مادر جون منو به خودم آورد
لیلی جان بیا برای خداحافظے..
رفتم براے بدرقه..
آستین سمت چپش کاملا #خونی بود!خونے ڪه خشڪ شده...
پرسیدم دستتون زخمیه؟
گفت نه..!
خون #زخمای دوستمه...
تو بغل خودم #شهیـد شد؛امروز آوردیمش..
منم هنوز فرصت نڪردم لباسامو عوض کنم..

🍀[مادر جون]
#خیر از جوونیت ببینی پسرم... #جونتو گذاشتی ڪف دستت..

🍀[آقا محسن]
وظیفه ست مادر...
#هر_قطره_ی_خون_من_فدای_تار_موی_ناموسم..

💢تا اینو گفت سنگینی #نگاه مادر جونو رو خودم حس ڪردم
ڪمی موهامو زدم زیر #شال...

🔴آقا محسن برای حفظ #حریم من و امثال من مے جنگید...
اونوقت من ندای #آزادی سر داده بودم!
#آزادی_پوچ!

🌼یاعلی گفت و رفت!
من موندم و چار دیواری اتاق و یه پازل بهم ریخته توے ذهنم!
#پـوتیـن و #خـاڪ و #خون..
#ناموس و #تار–مو...
#مانتوی جلو باز و #حیا...
#کفش جیغ و #لاک جیغ..!
#حجاب و #حجاب و #حجاب!
#یه_شهید و #یه_پلاک!

#فاطمه_قاف
#لاک_جیغ
#حجاب_حیا
#پوتین_خاکی


🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm

•●❥ 🖤 ❥●•
هر کس خسته شده است...
شهید حسن باقری
❗️هر کس خسته شده , جمع کنه بره!
ما میخایم به آخر جنگ برسیم ...

🎙 #شهید_حسن_باقری

#صدای_شهدا

🌹کانال جهادی وبصیرتی عهدباشهدا🌹
🦋 @Shahidegomnamm 🦋
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#وداع تلخ #من با #تُ #نگاهم ڪن ، #مرا بنگر #جنون از #چشم من پیداست #قسمت_پایانی✒️ #داستان_فرمانده_من📚🔎 #رمان_عاشقانه💔 #مدافعان_حرم🥀 🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🍃🌹 °•🌸 ➬ @Shahidegomnamm
#داستان📚✒️
#فرمانده_من👮
#قسمت_صدو_دوازده 📖

┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
❥• بگو ببخشید اگر به او سیلی زدن عادتمان شده، اگر مریضش ڪرده ایم،
اگر مثل #تعزیه خوان ظهر #عاشورا نماز ظهر را یادمان رفته و او را #مهم نمی دانیم بگو ببخشد اگر هنوز رخ #مادرش نیلی رنگ است و خمیده راه می رود اگر فرق #علی مداوا نشده و جنازه #حسن را تیر باران می ڪنند اگر سر جدش #حسین هنوز بر سر نیزه است و #سجاد هنوز دلشڪسته در #فراق بابا می گرید
هیچ ڪس هنوز قدر #باقر را نمی داند و #صادق را دروغگو می پندارد تقصیر ماست ڪه #ڪاظم هنوز در زندان است
هنوز به #رضا زهر می دهند و پیڪر #جواد زیر آفتاب مانده #هادی اُمتمان
را هر روز در جوانی به #شهادت
می رسانیم و #عسگری هنوز در زندان #شڪنجه می شود بگو حق دارد ڪه ظهور نڪند

❥• ما مدعیان پوچ اندیشیم ڪه #عشق را یادمان رفته و شما عاشقید ڪه #خدا خریداریتان ڪرد #حسام جانم می دانم برایت #همدم خوبی نبودم حق داری به من محل ندهی حق داری جواب سلامم را ندهی ولی بگذار برای بار #آخر با تو معاشقه ڪنم خم می شوم و پیشانی ات را می بوسم گلویت را ڪه رویش زخم های #عاشقی جا خوش ڪرده را نیز همین طور این گل های #نرگسی ڪه روی پیڪرت پر پر شده اند #مهریه ام را ڪامل می ڪند نه؟
#خداحافظ ای همه چیزم...
با دلی شڪسته #امیرعلی را بغل
می ڪنم و با سختی می ایستم رویم را ڪه برمی گردانم #صدای گوش نوازت را می شنوم ، #فاطمه خانم؟
سوگند به دست های #بریده ات
می دانستم رهایم نمی ڪنی قلبم از #نوای صدایت #جلا می یابد با تردید بر میگردم و به تو چشم میدوزم دست ادب ڪنار پیشانی ات می گذاری و با #وقار
میگویی:خوش آمدی
پاهایم #سست می شود اما چه جای نشستن است ڪنار #دلبر چشم هایم #بارانی شده است و تصویرت از پشت پرده ی #اشڪ هایم تار

❥• #پلڪ میزنی و قطره اشڪی با سرعت از گونه ام سر میخورد صدایت می شود #ترانه ی عاشقی ڪه بند بند وجودم را تسخیر می ڪند #فاطمه خانم معرفتتو ثابت ڪردی حتم دارم این صفتو تو مڪتب بی بی آموزش میبینی
سرتو بالا بگیر لب باز میڪنم و میان #حرفش پیش دستی میڪنم خدایا این #قربانی را از من بپذیر لبخند دلبرانه ای مهمان لبهایت می شود چه میدانی از دل من ڪه در پی لبخندت جان از سر میدهد! باور دارم یقین می ڪنم ڪه تو #زنده ای در ڪنار من و امیرعلی
حسام بزار دم آخری راحت تر ازت دل بڪنم آنقدر #خوب نباش، سرمو می اندازم زیر چقدر زجر آور است جاری ڪردن این حرفها بر زبانم صدای
#یاالله گفتن چند مرد از بیرون میاید و بدنبالش چند جوانی ڪه #لباس چریڪی به تن ڪرده اند به سمت حسام
میروند و #تابوت را میبندند #عطر شمیم #یاس و #نرگسِ اینجا را از خا‌طر نخواهم برد من سرم درد میڪند برای اینڪه تا آخرِ جان مُرید تو باشم!

❥• قول #مردانه می دهم ڪه پسرمان را همانند #تو مرد بار بیاورم #پیڪرت را میبرند بی تابی نمیڪنم #حضورت را ڪنارم حس میڪنم قدم بر میدارمو از #معراج_الشهدا خارج میشوم سرم را رو به #آسمان میگیرم هوای #باریدن دارد این شهر
با #قدم های آرام به سمتم می آیی
و ریه هایم پر از #عطر یاس تو میشود
سرت را خم میڪنی و بر #پیشانی امیرعلی بوسه میڪاری لبهایت را به
سمت لاله ی #گوشش سوق میدهی و
با #صوت دلنشینت #نجوا میڪنی: #الله_اڪبر.

👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat

🍃🌹ڪانـال عهـدبـاشهـدا🍃🌹
❥❥❥ @Shahidegomnamm

┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅