فرازی از #وصیت_نامه شهید📜
#بسیجی💚
باید
#خاڪی
باشد
#خاڪ
شد...مسیر #افلاڪ👣
از #خاڪ
میگذرد🌬
شهید #مدافع_حرم✌️
#محمد_مهدی_مالامیری🕊
#شادی_روحش_صلوات °•🦋
💛 @Shahidegomnamm🕊🕊
#بسیجی💚
باید
#خاڪی
باشد
#خاڪ
شد...مسیر #افلاڪ👣
از #خاڪ
میگذرد🌬
شهید #مدافع_حرم✌️
#محمد_مهدی_مالامیری🕊
#شادی_روحش_صلوات °•🦋
💛 @Shahidegomnamm🕊🕊
Forwarded from عکس نگار
•●❥ 🖤 ❥●•
🍁 #خاطرات
💕 #به_یادهمسران_شهدا
✍شب بود خاطرات به جانم افتاده بود
یاد خاطرات #تلخ و #شیرین گذشته رهایم نمیکرد...
💞هر #خواستگاری می آمد
می پرسیدم #رهبری را قبول دارید؟!
یکی از مهمترین #سوالاتم بود..
💞روزی که قرار شد با #محمد حرف بزنیم
میخواستم بپرسم که او #پیش_دستی کرد
با کلی شوق و #ذوق گفتم بعلههههه..!
💞لبخندی زد
با صدای پخته و بم مردانه اش گفت #بله رو دادید دیگه؟!
تا چند دقیقه هر دو #خندیدیم
و من مانده بودم چه بله بلند بالایی گفته بودم..!
💞 #عشقم_آقا_بود..
مگر میشد با کسی زیر یک #سقف رفت که قبولش نداشته باشد!
💞 #مراسم ازدواجمان در #کهف_شهدا برگزار شد
آخ که چقدر #لذت بخش بود
#کنار_شهدا بله بگویی به دلبرت..💗
💞بعد ازدواجمان مدام سر به سرم میگذاشت
میگفت تو #هول کردی و #جواب_بله را زودتر گفتی و کل کل مان شروع میشد!
💞 #دلم برایش #تنگ شده بود..
کاش الان #کنارم بود و سر به سرم میگذاشت بابت همان بعله!
من اما #اینبار فقط میخندیدم..
متکا را به سویش پرتاب نمیکردم که او هم، جا خالی بدهد!
اصلا هر چه او بگوید هرچه او بخواهد
#فقط باشد #جانم به جانش بند بود
#زندگی_ام بود..
💞صدای #اذان به گوش می رسید و من همچنان #بیدار بودم
نماز را خواندم با #معبود که حرف زدم کمی #آرامتر شدم
💞اما باز #دلتنگی_ام سرجایش بود
نه! دیگر تاب ندارم باید به #دیدار معشوق بروم
عزم رفتن کردم سر راه برایش #گل نرگس خریدم
#عاشق گل نرگس بود..و من عاشق سلیقه اش..
💞هر قدمی که #نزدیکتر میشدم،تپش قلبم💓 بیشتر میشد
انگار نه انگار 3سال از ازدواجمان میگذشت
مثل روز اول #استرس به جانم افتاده بود
💞 #انتظار به پایان رسید
منتظرم بود..
کمی #اخم در چهره اش پنهان بود
من فقط یک دقیقه دیر کرده بودم و #محمدم حساس به قرار!
سلام محمدم..
سلام زندگی فاطمه..💚
خندید! دیوانه خنده های مردانه اش بودم..
#چشمم به چشمش افتاد
اشکهایم سرازیر شد..😭
باز اخمی کرد.. #یاد جمله اش افتادم!
#اشکت دم مشکت است،قوی باش دختر جان!
خندیدم تا #دلبرم ناراحت نشود..
💞کلی #حرف برای گفتن بود..
نمیتوانستم به این راحتی ها از او #جدا شوم
به #اجبار عزم رفتن کردم..
💞با چشمان بارانی😢 گفتم محمدم ✋سلام مرا به #بانوی_صبر برسان
💞قدم زنان راه را پیش گرفتم
#صدایی در قطعه ای از #بهشت پیچید
#منم_باید_برم؛ #آره_برم_سرم_بره....
آری #محمدم_سرش_رفته_بود!😔
🍀 #فاطمه_قاف
🚩 #مدافعان_حرم
📚 #داستانک
🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
🍁 #خاطرات
💕 #به_یادهمسران_شهدا
✍شب بود خاطرات به جانم افتاده بود
یاد خاطرات #تلخ و #شیرین گذشته رهایم نمیکرد...
💞هر #خواستگاری می آمد
می پرسیدم #رهبری را قبول دارید؟!
یکی از مهمترین #سوالاتم بود..
💞روزی که قرار شد با #محمد حرف بزنیم
میخواستم بپرسم که او #پیش_دستی کرد
با کلی شوق و #ذوق گفتم بعلههههه..!
💞لبخندی زد
با صدای پخته و بم مردانه اش گفت #بله رو دادید دیگه؟!
تا چند دقیقه هر دو #خندیدیم
و من مانده بودم چه بله بلند بالایی گفته بودم..!
💞 #عشقم_آقا_بود..
مگر میشد با کسی زیر یک #سقف رفت که قبولش نداشته باشد!
💞 #مراسم ازدواجمان در #کهف_شهدا برگزار شد
آخ که چقدر #لذت بخش بود
#کنار_شهدا بله بگویی به دلبرت..💗
💞بعد ازدواجمان مدام سر به سرم میگذاشت
میگفت تو #هول کردی و #جواب_بله را زودتر گفتی و کل کل مان شروع میشد!
💞 #دلم برایش #تنگ شده بود..
کاش الان #کنارم بود و سر به سرم میگذاشت بابت همان بعله!
من اما #اینبار فقط میخندیدم..
متکا را به سویش پرتاب نمیکردم که او هم، جا خالی بدهد!
اصلا هر چه او بگوید هرچه او بخواهد
#فقط باشد #جانم به جانش بند بود
#زندگی_ام بود..
💞صدای #اذان به گوش می رسید و من همچنان #بیدار بودم
نماز را خواندم با #معبود که حرف زدم کمی #آرامتر شدم
💞اما باز #دلتنگی_ام سرجایش بود
نه! دیگر تاب ندارم باید به #دیدار معشوق بروم
عزم رفتن کردم سر راه برایش #گل نرگس خریدم
#عاشق گل نرگس بود..و من عاشق سلیقه اش..
💞هر قدمی که #نزدیکتر میشدم،تپش قلبم💓 بیشتر میشد
انگار نه انگار 3سال از ازدواجمان میگذشت
مثل روز اول #استرس به جانم افتاده بود
💞 #انتظار به پایان رسید
منتظرم بود..
کمی #اخم در چهره اش پنهان بود
من فقط یک دقیقه دیر کرده بودم و #محمدم حساس به قرار!
سلام محمدم..
سلام زندگی فاطمه..💚
خندید! دیوانه خنده های مردانه اش بودم..
#چشمم به چشمش افتاد
اشکهایم سرازیر شد..😭
باز اخمی کرد.. #یاد جمله اش افتادم!
#اشکت دم مشکت است،قوی باش دختر جان!
خندیدم تا #دلبرم ناراحت نشود..
💞کلی #حرف برای گفتن بود..
نمیتوانستم به این راحتی ها از او #جدا شوم
به #اجبار عزم رفتن کردم..
💞با چشمان بارانی😢 گفتم محمدم ✋سلام مرا به #بانوی_صبر برسان
💞قدم زنان راه را پیش گرفتم
#صدایی در قطعه ای از #بهشت پیچید
#منم_باید_برم؛ #آره_برم_سرم_بره....
آری #محمدم_سرش_رفته_بود!😔
🍀 #فاطمه_قاف
🚩 #مدافعان_حرم
📚 #داستانک
🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
🍁 #دلنوشته
🌼صبــــح آنست
که با یاد تو من برخیزم
🍂ورنـه هر صبـح
مثال شـب تاری دگـر است
🚩 #شهیدمدافع_حرم
🥀 #محمد_زهره_وند
✨ #روزتون_شهدایی
🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
🌼صبــــح آنست
که با یاد تو من برخیزم
🍂ورنـه هر صبـح
مثال شـب تاری دگـر است
🚩 #شهیدمدافع_حرم
🥀 #محمد_زهره_وند
✨ #روزتون_شهدایی
🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
پسرک فلافل فروش.pdf
3.6 MB
♻️ #فایل_PdF
📔کتاب pdf: پسرک فلافل فروش
📄تعداد صفحه: 160
🥀مروری بر زندگی #شهیدمدافع_حرم #محمد_هادی_ذوالفقاری
✅ از فلافل فروشی تا شهادت در سامرا
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
📔کتاب pdf: پسرک فلافل فروش
📄تعداد صفحه: 160
🥀مروری بر زندگی #شهیدمدافع_حرم #محمد_هادی_ذوالفقاری
✅ از فلافل فروشی تا شهادت در سامرا
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
🍃
💕الهے من چه مےبينم ز #احمد
💕چه زيبا منظرے دارد #محمد(ص)
💕مبارڪ بر #علے و دخت احمد
💕طلوع #صادق(ع)وجشن محمد(ص)
#میلاد_دونور_مبارڪـ🍃🌹
💕🍃ID @Shahidegomnamm
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
🍃
💕الهے من چه مےبينم ز #احمد
💕چه زيبا منظرے دارد #محمد(ص)
💕مبارڪ بر #علے و دخت احمد
💕طلوع #صادق(ع)وجشن محمد(ص)
#میلاد_دونور_مبارڪـ🍃🌹
💕🍃ID @Shahidegomnamm
#أینَ_مُعِزُّالأولِیـاءِ
با آمدنت قرار #دل ها آمد
محبوب ترین نگار #دل ها آمد
این نور #محمد(ص) است
و فجر #صادق(ع)
با #عطر دو گـ🍃🌸ـل بهار
#دل ها آمد
#عاشقان_عیدتان_مبارڪ💐
💕🍃ID @Shahidegomnamm
با آمدنت قرار #دل ها آمد
محبوب ترین نگار #دل ها آمد
این نور #محمد(ص) است
و فجر #صادق(ع)
با #عطر دو گـ🍃🌸ـل بهار
#دل ها آمد
#عاشقان_عیدتان_مبارڪ💐
💕🍃ID @Shahidegomnamm
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#داستان📚✒️ #فرمانده_من👮 #قسمت_صدو_هفتادو_چهار📖 ❖ سلام #پدرجون ، من مسجدم🕌 صبرکنید سریع خودمو میرسونم نه دخترم وایستا اونجا خودم میام دنبالت،گوشیو قطع کردم جلوی در #مسجد ده دقیقه ای وایستادم با اومدن بابا👴 سوار ماشین شدم . #چشماش پر از اضطراب و نگرانی بود…
#داستان 📃✒️
#فرمانده_من👮
#قسمت_صدو_هفتادو_پنج 📖
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
❖ #جبهه علم دار و علم میخواد،بذار برم که عمه ی سادات بازم #مدافع_حرم میخواد ،صوتش حزین بود و لحنش غم زده مثل #لالایی زمزمه می کرد،
تموم هم سنای من رفتن تا برسن به #ظهرعاشورا تورو خدا بذار برم #مادرحیفی که من جا بمونم اینجا
دیگه نتونست ادامه بده ضد زیر گریه #مردونه داشت میشکست میون گریه هاش گفت : مامان من #قلبم بوی دنیا میده ، خدا نمیخواد به وجهش نظر کنم مامان من نفسم آلودس،چرا #دعام نمی کنی ؟
❖ اشکام جاری شده بودچقدر روح مردم خسته بود وخودمو به ندونست زده بودم از جلوی در اتاق بلند شدم ، #چادرمو تکوندم و بدون اینکه به پشتم نگاه کنم از پله ها پایین اومدم به اون سمت حیاط که اتاق اصلی خونشون بود رفتم وارد #خونه شدم #محمد نشسته بود و با گوشیش کار می کرد،روی مبل نشستم از چهره ی محمد مشخص بود می خواد خودشو سرگرم کاری نشون بده هنوز صدام #بغض دار بودبه محمد گفتم :
آقا محمد ؟ #حسامو دکتر بردید؟
سرشو به علامت #منفی تکون داد
وقتی رفتارشو دیدم بیشتر #بغضم گرفت ،یادمه مامان می گفت : خانم باردار مثه بچه ها میمونه ، ازینکه اینقد #دلم نازک شده بود خسته بودم ...
❖تو هم فکر می کنی تقصیر منه حسام به این حال و روز افتاده ؟
باز هم سرشو با علامت #منفی تکون داد #مامان رعنا از در حیاط وارد شد . نگاهم به نگاهش تلاقی کرد چقد شبیه یه #مادر_شهید بود از جام بلند شدم و بی محابا رفتم تو #آغوشش مامان رعنا پیشونیمو بوسید #اشکام جاری شد خودشو ازم جدا کرد و با #اخم نگام کرد لبخندی زد و گفت : نگاه کن چجور عین ابر #بهاری گریه می کنه! تو مثلا #مادری تو اینطور گریه می کنی این فندق میخواد چقد گریه کنه ؟
❖ میون گریه خندم گرفت، برو یه آب
به سر و صورتت بزن ، برا #شوهرت شام ببر باریک الله
شونشو بوسیدم و گفتم : چشم...
#این_داستان_ادامه_دارد...
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـاشهـدا🍃🌹
❥❥❥ @Shahidegomnamm
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
#فرمانده_من👮
#قسمت_صدو_هفتادو_پنج 📖
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
❖ #جبهه علم دار و علم میخواد،بذار برم که عمه ی سادات بازم #مدافع_حرم میخواد ،صوتش حزین بود و لحنش غم زده مثل #لالایی زمزمه می کرد،
تموم هم سنای من رفتن تا برسن به #ظهرعاشورا تورو خدا بذار برم #مادرحیفی که من جا بمونم اینجا
دیگه نتونست ادامه بده ضد زیر گریه #مردونه داشت میشکست میون گریه هاش گفت : مامان من #قلبم بوی دنیا میده ، خدا نمیخواد به وجهش نظر کنم مامان من نفسم آلودس،چرا #دعام نمی کنی ؟
❖ اشکام جاری شده بودچقدر روح مردم خسته بود وخودمو به ندونست زده بودم از جلوی در اتاق بلند شدم ، #چادرمو تکوندم و بدون اینکه به پشتم نگاه کنم از پله ها پایین اومدم به اون سمت حیاط که اتاق اصلی خونشون بود رفتم وارد #خونه شدم #محمد نشسته بود و با گوشیش کار می کرد،روی مبل نشستم از چهره ی محمد مشخص بود می خواد خودشو سرگرم کاری نشون بده هنوز صدام #بغض دار بودبه محمد گفتم :
آقا محمد ؟ #حسامو دکتر بردید؟
سرشو به علامت #منفی تکون داد
وقتی رفتارشو دیدم بیشتر #بغضم گرفت ،یادمه مامان می گفت : خانم باردار مثه بچه ها میمونه ، ازینکه اینقد #دلم نازک شده بود خسته بودم ...
❖تو هم فکر می کنی تقصیر منه حسام به این حال و روز افتاده ؟
باز هم سرشو با علامت #منفی تکون داد #مامان رعنا از در حیاط وارد شد . نگاهم به نگاهش تلاقی کرد چقد شبیه یه #مادر_شهید بود از جام بلند شدم و بی محابا رفتم تو #آغوشش مامان رعنا پیشونیمو بوسید #اشکام جاری شد خودشو ازم جدا کرد و با #اخم نگام کرد لبخندی زد و گفت : نگاه کن چجور عین ابر #بهاری گریه می کنه! تو مثلا #مادری تو اینطور گریه می کنی این فندق میخواد چقد گریه کنه ؟
❖ میون گریه خندم گرفت، برو یه آب
به سر و صورتت بزن ، برا #شوهرت شام ببر باریک الله
شونشو بوسیدم و گفتم : چشم...
#این_داستان_ادامه_دارد...
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـاشهـدا🍃🌹
❥❥❥ @Shahidegomnamm
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
Forwarded from عکس نگار
💐🍃🌼🍃🌸🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃
🍂
✍ متن نامه سردار
#حاج_قاسم_سلیمانی به مناسبت
شهـ🌺ـادت سردار #عباسعلی_علیزاده
آمده است :
❖ «خداوندای هستی بخش تمام هستی تو شاهدی ڪه عباسها وایران تشیع با عشق به #اهل_بیت(س) این گوهرهای خلقت و #دفاع ✊ از حرمت حریم میلیونها انسان در خطر #جهل خوارج زمان و برای #نجات هزاران انسان #بیگناه در محاصره خوارج به جرم حب اهل بیت (س) هر آنچه به او در این عالم #خاڪی عطا فرموده بودی همه را راه تحقق فرمانت،
❖ و برای نجات #دینت اهدا نمود و
د❤️ل از عزیزترین #عزیزان خود بر ڪند و جان شیرین خود را بر ڪف دست گرفت🥀 و #اسماعیل وجود
خود را با دست خود #ابراهیم وار
در پای درخت راه #نبی معظمت فدا نمود .
❖ #خداوندای حبیب وای عزیز او
را ڪه پـ🌸🍃ـاڪ و پاڪیزه بود با #پاڪان درگاهت از اهل بیت✌️
#محمد (ص) محشور بفرما و به
خانواده گرانقدرش ڪه همه وجود خودشان را در این راه #تقدیم نمودهاند جز عظیم و #اجر جزیل عطا بفرما،🙏
#حاج_قاسم را از شفاعت خودت
محروم نڪن»
#شهید_عباسعلی_علیزاده🕊
#سالروز_شهادت💐
🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🌹🍃
❥❥❥ @Shahidegomnamm
🍂
💐🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃🌼🍃🌸🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃
🍂
✍ متن نامه سردار
#حاج_قاسم_سلیمانی به مناسبت
شهـ🌺ـادت سردار #عباسعلی_علیزاده
آمده است :
❖ «خداوندای هستی بخش تمام هستی تو شاهدی ڪه عباسها وایران تشیع با عشق به #اهل_بیت(س) این گوهرهای خلقت و #دفاع ✊ از حرمت حریم میلیونها انسان در خطر #جهل خوارج زمان و برای #نجات هزاران انسان #بیگناه در محاصره خوارج به جرم حب اهل بیت (س) هر آنچه به او در این عالم #خاڪی عطا فرموده بودی همه را راه تحقق فرمانت،
❖ و برای نجات #دینت اهدا نمود و
د❤️ل از عزیزترین #عزیزان خود بر ڪند و جان شیرین خود را بر ڪف دست گرفت🥀 و #اسماعیل وجود
خود را با دست خود #ابراهیم وار
در پای درخت راه #نبی معظمت فدا نمود .
❖ #خداوندای حبیب وای عزیز او
را ڪه پـ🌸🍃ـاڪ و پاڪیزه بود با #پاڪان درگاهت از اهل بیت✌️
#محمد (ص) محشور بفرما و به
خانواده گرانقدرش ڪه همه وجود خودشان را در این راه #تقدیم نمودهاند جز عظیم و #اجر جزیل عطا بفرما،🙏
#حاج_قاسم را از شفاعت خودت
محروم نڪن»
#شهید_عباسعلی_علیزاده🕊
#سالروز_شهادت💐
🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🌹🍃
❥❥❥ @Shahidegomnamm
🍂
💐🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃🌼🍃🌸🍃
✍روزمان را با #صلوات بر حضرت #محمد(ص) و #دعا برای سلامتی امام #زمان (ع) و تعجیل در #فرج آغاز
می ڪنیم.
#اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد
#وعجل_فرجهم🎋
#جمعه_مبارڪ🌹🍃
❥• @Shahidegomnamm🕊
می ڪنیم.
#اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد
#وعجل_فرجهم🎋
#جمعه_مبارڪ🌹🍃
❥• @Shahidegomnamm🕊
🍃🌸| #خاطرات_شهدا
#محمد_علی چند روزی برای #مرخصی آمده بود، هر #شب ڪه میخواست #بخوابد، برای اوتشک و پتو می آوردم
و در #اتاقش جایش را #مرتب میڪردم تا...
#شهید_محمدعلی_مشهد🌷
❥• @Shahidegomnamm🕊
#محمد_علی چند روزی برای #مرخصی آمده بود، هر #شب ڪه میخواست #بخوابد، برای اوتشک و پتو می آوردم
و در #اتاقش جایش را #مرتب میڪردم تا...
#شهید_محمدعلی_مشهد🌷
❥• @Shahidegomnamm🕊
#خاطرات_شهید📚
همیشه یه زیارت عاشورای📕جیبی تو جیب پیراهنش با مقداری پول میذاشت،یه شانه کوچیک که هر از چندگاهی از جیبش در میاورد و سرش🧔 رو شونه میکرد،می گفت همیشه باید مرتب باشیم،پیراهن سفید به تن میکرد و روی شلوار مینداخت،سرش پایین و لبخند همیشگی،یه جاهایی که بویی از غیبت بود از اون جا کنار میگرفت و یه گوشه تنها خودشو با یه چیزی مشغول میکرد،گاها با کفشاش ور میرفت
#شهید_مدافع_حرم
#محمد_حسین_سراجی
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
همیشه یه زیارت عاشورای📕جیبی تو جیب پیراهنش با مقداری پول میذاشت،یه شانه کوچیک که هر از چندگاهی از جیبش در میاورد و سرش🧔 رو شونه میکرد،می گفت همیشه باید مرتب باشیم،پیراهن سفید به تن میکرد و روی شلوار مینداخت،سرش پایین و لبخند همیشگی،یه جاهایی که بویی از غیبت بود از اون جا کنار میگرفت و یه گوشه تنها خودشو با یه چیزی مشغول میکرد،گاها با کفشاش ور میرفت
#شهید_مدافع_حرم
#محمد_حسین_سراجی
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
#سلام_آقای_مهربانم
🍃🌼قربان لبـــــان
روزه دارت آقــا
بی یار غریبـــانه
کجا می گردی
🍃🌼سردار و امــــیر
آسمانی آقـــــا
تنها و طریـــــد
در کجا می گردی
🌹تعجیل درفرج صلوات🌹
☀️شبمون رو متبرک کنیم به
ذکر شریف "صلوات"برمحمدوآل محمد☀️
#اللهم_صلی_علی_محمد_وآل_ #محمد_وعجل_فرجهم🌹
#شبتون_مهدوی🌙
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
🍃🌼قربان لبـــــان
روزه دارت آقــا
بی یار غریبـــانه
کجا می گردی
🍃🌼سردار و امــــیر
آسمانی آقـــــا
تنها و طریـــــد
در کجا می گردی
🌹تعجیل درفرج صلوات🌹
☀️شبمون رو متبرک کنیم به
ذکر شریف "صلوات"برمحمدوآل محمد☀️
#اللهم_صلی_علی_محمد_وآل_ #محمد_وعجل_فرجهم🌹
#شبتون_مهدوی🌙
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
📸دورهمی خانواده شهید مدافع حرم #محمد_جنتی پس از دو سال فراق در معراج شهدا
🌸 شادی روحش صلوات 🌸
🌹 @Shahidegomnamm 🌹
🌸 شادی روحش صلوات 🌸
🌹 @Shahidegomnamm 🌹