✨🍃
🍃
#عاشقانه_های_شهدا🌺
#عقل، عاقل ڪه شد عاشق❤️ میشود
#عاشق💚ڪه شددیوانه میشود
ودیوانه وار به سوی #یار💛میرود
#شهید🕊 میگوید:
باعقل عاشق💜 شو
#شهید_علی_نقی_ابونصری🍃🌹
🍃 @Shahidegomnamm
✨🍃
🍃
#عاشقانه_های_شهدا🌺
#عقل، عاقل ڪه شد عاشق❤️ میشود
#عاشق💚ڪه شددیوانه میشود
ودیوانه وار به سوی #یار💛میرود
#شهید🕊 میگوید:
باعقل عاشق💜 شو
#شهید_علی_نقی_ابونصری🍃🌹
🍃 @Shahidegomnamm
✨🍃
#عاشقانه_های_شهدا💔
🥀 #شهدا درتب #عشق
سوختند
امامن درتب #گناه...
🥀 ای #شهید تو رابه جان
#مادرت_زهرا(س)عنایتی ڪن
🥀 دلم #جان دادن
در #تب_عشق💚میخواهد.
#شهید_ابوالحسن_حسنی🌷
🖤 @Shahidegomnamm 🕊
🥀 #شهدا درتب #عشق
سوختند
امامن درتب #گناه...
🥀 ای #شهید تو رابه جان
#مادرت_زهرا(س)عنایتی ڪن
🥀 دلم #جان دادن
در #تب_عشق💚میخواهد.
#شهید_ابوالحسن_حسنی🌷
🖤 @Shahidegomnamm 🕊
#عاشقانه_های_شهدا💚
🕊پرواز اگر نمی دانیم
برای آن است که
#سجده هایمان بوی
پرواز نمی دهد🥀
#شهید خود راتواضعانه
مقابل محبـ🌺ـوب
بر #خاک زد
که #آسمانی🌌 شد.
#شهید_علیرضا_هاشمی_نژاد
💠 @Shahidegomnamm
🕊پرواز اگر نمی دانیم
برای آن است که
#سجده هایمان بوی
پرواز نمی دهد🥀
#شهید خود راتواضعانه
مقابل محبـ🌺ـوب
بر #خاک زد
که #آسمانی🌌 شد.
#شهید_علیرضا_هاشمی_نژاد
💠 @Shahidegomnamm
#خاطره📚✒
ای #شهید
بامن بگو
میان #نیمه_شب🌙ها
چه گفتی با #خدایت
ڪه اینگونه #عاشقانه💚
پرزدی🕊وتوراخواند
ای #شهید با ایندل سیاه
ڪمی ازپاڪی #آسمان🌌بگو.
#شهید_مهدی_زین_الدین🕊
°•🌸 ➬ @Shahidegomnamm
ای #شهید
بامن بگو
میان #نیمه_شب🌙ها
چه گفتی با #خدایت
ڪه اینگونه #عاشقانه💚
پرزدی🕊وتوراخواند
ای #شهید با ایندل سیاه
ڪمی ازپاڪی #آسمان🌌بگو.
#شهید_مهدی_زین_الدین🕊
°•🌸 ➬ @Shahidegomnamm
#عاشقانه_های_شهدا💔
🥀 #شهیدی ڪه به #آرزویش
رسید
و ازتمام #پیڪرش🍂فقط
یڪ #دست به خانواده اش
رسید
وباقی بدنش تا ابد درڪنار
#حضرت_زینب💚ماند.
#شهید_علی_امرایی🕊
#مدافع_آل_الله🚩
🍃🌸 @Shahidegomnamm
🥀 #شهیدی ڪه به #آرزویش
رسید
و ازتمام #پیڪرش🍂فقط
یڪ #دست به خانواده اش
رسید
وباقی بدنش تا ابد درڪنار
#حضرت_زینب💚ماند.
#شهید_علی_امرایی🕊
#مدافع_آل_الله🚩
🍃🌸 @Shahidegomnamm
#عاشقانه_های_شهدا✒️
#نبودنت🥀
رادوست ندارم
برگرد...
برگردو
میان تمام #آغوش های سرد،
#گرم ترین آغوش من باش🍂
#راوی همسر💚
#شهیدسیدحمیدطباطبایی_مهر🕊
🍃❤️ @Shahidegomnamm
#نبودنت🥀
رادوست ندارم
برگرد...
برگردو
میان تمام #آغوش های سرد،
#گرم ترین آغوش من باش🍂
#راوی همسر💚
#شهیدسیدحمیدطباطبایی_مهر🕊
🍃❤️ @Shahidegomnamm
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#داستان #فرمانده_من #قسمت_صدوچهل 🌼نزدیکای در رسیدم . دوباره تکرار کردم : بله. صدای حسامو شنیدم... _منم فاطمه . نفس عمیقی کشیدم و درو باز کردم . لبخندی زدمو گفتم... _چ عجب ... تشریف فرما شدین حاج آقا ! بابا نمیگی ادم دلش تنگ میشه میذاری میری ؟ لبخندمو پر رنگ…
#داستان
#فرمانده_من
#قسمت_صدوچهل_ویکم
🌸_اره چ خبر ؟ چیکار می کنی حاج خانوم؟
_ سلامتی ! میگم میشه بیای خونه ی ما ... من تنهام . یعنی حسام و اقا اشکان هم اینجا ان . ولی من حوصلم سر رفته ...
🌸_ با کمال میل ... تا نیم ساعت دیگه اونجام . اگه بدونی تو این چند روزی که ندیدمت چقد دلم برات تنگ شده ..
_ دل به دل راه داره عزیزم ... فعلا خداحافظ
_ یاعلی
🌸گوشی رو قطع کردم و با لبخند ملیحی به یه نقطه ی مبهم خیره شدم . با صدای حسام به خودم اومدم :
فاطمه؟چرا لبخند میزنی ؟
_ ها؟ هیچی .. تو فکر سپیده بودم . داره میاد اینجا ... پس آقا اشکان کو؟
_ رفت دستشویی ...
_
🌸 _خیلی خوب برو تو پذیرایی بشین تا بیاد . با منم حرف نزن ..
_ وا . فاطمه ؟ نکنه ناراحت شدی
_ نه ! می ترسم باز سوتی بدم آبروریزی بشه ...
با لبخند دل نشینی نگام کرد .
_ د چرا وایستادی منو نیگا میکنی ...
_زنمی . دوس دارم نگات کنم .
🌸با اخم گفتم : عه عه عه الان باز این اشکان می رسه اینقد دیالوگ #عاشقانه نگو ... از جا بلند شدم و رفتم سمت آشپزخونه...حسام درحالیکه دست به سینه ایستاده بود گف : خب حالا کجا میری؟
_ میرم آشپزخونه .
🌸حسام زمزمه کرد : ای بابا کار اشکان طولانی شد ...
از حرفش خندم گرفت . زیر غذا رو کم کردم ... اشکان و حسام روی تخت حیاط نشسته بودن و هر از چندگاهی صداشون بالا می رفت ... انگار مشغول خاطره گویی بودن ... یاعلی گفتم و از جام بلند شدم ...
🌸صدای زنگ درو شنیدم . دوییدم تو اتاق و مشغول عوض کردن لباسام شدم . یه مانتوی گل گلی پوشیدم و یه روسری ساتن آبی سرم کردم ... چادر رنگیمو انداختم رو سرم . و با قدمای بلند سمت در مشرف به حیاط رفتم . نگاهم به سپیده افتاد که مشغول بحث کردن با اشکان بود ...
🌸با خوشحالی به سمتش رفتم . سپیده با دیدنم منو تو آغوش کشید و باهم روبوسی کردیم ... با لحن مهربونی گفتم : سپیده جان اینجا راحتی یا توی خونه؟
سپیده چشم غره ای به اشکان رفت و گفت : خونه ...
وارد خونه شدیم ... با کمک سپیده میوه ها رو شستیم و ظرفا رو آماده کردیم .
🌸 دم غروب بود ... وارد آشپزخونه شدم و چای دم کردم ... بعد از ریختن چای ، سینی رو بداشتم و رفتم سمت سپیده که رو مبل نشسته بود ... با لبخند سینی رو گرفتم سمتش و گفتم : بفرمایید!
با طمانینه یه استکان برداشت و گفت : ممنونم
خواهش میکنیمی گفتمو رو ی مبل کناریش نشستم .
🌸نکته ای به ذهنم خطور کرد . با کنجکاوی پرسیدم : سپیده؟ اشکان شما بهتون میگه اونجا چیکار میکنن؟ چی می خورن؟ چ بدونم ؟ کلا چیزی بهتون میگه؟
_ اره ! تا دلت بخواد ... میگه مافقط گلوله میخوریم و عملیات می کنیم ...
💠ادامه دارد.....
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع و پیگرد الہے دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
#فرمانده_من
#قسمت_صدوچهل_ویکم
🌸_اره چ خبر ؟ چیکار می کنی حاج خانوم؟
_ سلامتی ! میگم میشه بیای خونه ی ما ... من تنهام . یعنی حسام و اقا اشکان هم اینجا ان . ولی من حوصلم سر رفته ...
🌸_ با کمال میل ... تا نیم ساعت دیگه اونجام . اگه بدونی تو این چند روزی که ندیدمت چقد دلم برات تنگ شده ..
_ دل به دل راه داره عزیزم ... فعلا خداحافظ
_ یاعلی
🌸گوشی رو قطع کردم و با لبخند ملیحی به یه نقطه ی مبهم خیره شدم . با صدای حسام به خودم اومدم :
فاطمه؟چرا لبخند میزنی ؟
_ ها؟ هیچی .. تو فکر سپیده بودم . داره میاد اینجا ... پس آقا اشکان کو؟
_ رفت دستشویی ...
_
🌸 _خیلی خوب برو تو پذیرایی بشین تا بیاد . با منم حرف نزن ..
_ وا . فاطمه ؟ نکنه ناراحت شدی
_ نه ! می ترسم باز سوتی بدم آبروریزی بشه ...
با لبخند دل نشینی نگام کرد .
_ د چرا وایستادی منو نیگا میکنی ...
_زنمی . دوس دارم نگات کنم .
🌸با اخم گفتم : عه عه عه الان باز این اشکان می رسه اینقد دیالوگ #عاشقانه نگو ... از جا بلند شدم و رفتم سمت آشپزخونه...حسام درحالیکه دست به سینه ایستاده بود گف : خب حالا کجا میری؟
_ میرم آشپزخونه .
🌸حسام زمزمه کرد : ای بابا کار اشکان طولانی شد ...
از حرفش خندم گرفت . زیر غذا رو کم کردم ... اشکان و حسام روی تخت حیاط نشسته بودن و هر از چندگاهی صداشون بالا می رفت ... انگار مشغول خاطره گویی بودن ... یاعلی گفتم و از جام بلند شدم ...
🌸صدای زنگ درو شنیدم . دوییدم تو اتاق و مشغول عوض کردن لباسام شدم . یه مانتوی گل گلی پوشیدم و یه روسری ساتن آبی سرم کردم ... چادر رنگیمو انداختم رو سرم . و با قدمای بلند سمت در مشرف به حیاط رفتم . نگاهم به سپیده افتاد که مشغول بحث کردن با اشکان بود ...
🌸با خوشحالی به سمتش رفتم . سپیده با دیدنم منو تو آغوش کشید و باهم روبوسی کردیم ... با لحن مهربونی گفتم : سپیده جان اینجا راحتی یا توی خونه؟
سپیده چشم غره ای به اشکان رفت و گفت : خونه ...
وارد خونه شدیم ... با کمک سپیده میوه ها رو شستیم و ظرفا رو آماده کردیم .
🌸 دم غروب بود ... وارد آشپزخونه شدم و چای دم کردم ... بعد از ریختن چای ، سینی رو بداشتم و رفتم سمت سپیده که رو مبل نشسته بود ... با لبخند سینی رو گرفتم سمتش و گفتم : بفرمایید!
با طمانینه یه استکان برداشت و گفت : ممنونم
خواهش میکنیمی گفتمو رو ی مبل کناریش نشستم .
🌸نکته ای به ذهنم خطور کرد . با کنجکاوی پرسیدم : سپیده؟ اشکان شما بهتون میگه اونجا چیکار میکنن؟ چی می خورن؟ چ بدونم ؟ کلا چیزی بهتون میگه؟
_ اره ! تا دلت بخواد ... میگه مافقط گلوله میخوریم و عملیات می کنیم ...
💠ادامه دارد.....
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع و پیگرد الہے دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
❖ سه ماه بعد از #شهادتش🕊
در #گودالی پیدا شد،
❖در #نامه ای نوشته بود
#مادر می خواهند
مارا #زنده به گورڪنند...🍂
#شهید_عباس_سهیلی🌷
#راوی_مادر_شهید💐
#عاشقانه_های_شهدا💔
°•🌸 ➬ @Shahidegomnamm
در #گودالی پیدا شد،
❖در #نامه ای نوشته بود
#مادر می خواهند
مارا #زنده به گورڪنند...🍂
#شهید_عباس_سهیلی🌷
#راوی_مادر_شهید💐
#عاشقانه_های_شهدا💔
°•🌸 ➬ @Shahidegomnamm
🖇 #عاشقانه_های_شهدا
ولی الله توی خانه " #علیا_مخدره" صدایم می زد #هیڪل درشتی داشت
و من #ریزه بودم خیلی #متواضع بود...
#شهید_ولی_الله_چراغی💐
#عاشقانه_ای_از_جنس_شهدا🕊
___🌸🍃
❥ @Shahidegomnamm
ولی الله توی خانه " #علیا_مخدره" صدایم می زد #هیڪل درشتی داشت
و من #ریزه بودم خیلی #متواضع بود...
#شهید_ولی_الله_چراغی💐
#عاشقانه_ای_از_جنس_شهدا🕊
___🌸🍃
❥ @Shahidegomnamm
🖇 #عاشقانه_های_شهدا
سر سفره #عقد میخواست بهم
چیزی بگه،تو #دستمال ڪاغذی
#نوشت و داد #دستم،
باز ڪردم #دیدم برام نوشته:
" #دعا_ڪن_شهید_بشم "🍂
#شهید_عبدالصالح_زارع🕊
___🌸🍃
❥ @Shahidegomnamm
سر سفره #عقد میخواست بهم
چیزی بگه،تو #دستمال ڪاغذی
#نوشت و داد #دستم،
باز ڪردم #دیدم برام نوشته:
" #دعا_ڪن_شهید_بشم "🍂
#شهید_عبدالصالح_زارع🕊
___🌸🍃
❥ @Shahidegomnamm
🖇 #عاشقانه_های_شهدا
#آخرین_بار
محمود ڪه به #جبهه میرفت
جلودر #حیاط ڪه رسید برگشت
و گفت:
#ناراحت نباش اگر #شهید شدم
وبخواهم وارد #بهشت ...
#روایت_همسر_سردار_شهید
#محمود_ایزدی🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm
#آخرین_بار
محمود ڪه به #جبهه میرفت
جلودر #حیاط ڪه رسید برگشت
و گفت:
#ناراحت نباش اگر #شهید شدم
وبخواهم وارد #بهشت ...
#روایت_همسر_سردار_شهید
#محمود_ایزدی🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm
#دلنوشته💔
#قاب_عکست نبودنت را به رخ ثانیه ها میڪشد و #عاقبت مرا میڪشد
ڪاش لااقل عڪست #نفس میڪشید
چه #عاشقانه ای میشد
میان منو #آغوش پدرانه ات #بابا
#شهید_سیدحمید_طباطبایی_مهر🌷
❥• @Shahidegomnamm
#قاب_عکست نبودنت را به رخ ثانیه ها میڪشد و #عاقبت مرا میڪشد
ڪاش لااقل عڪست #نفس میڪشید
چه #عاشقانه ای میشد
میان منو #آغوش پدرانه ات #بابا
#شهید_سیدحمید_طباطبایی_مهر🌷
❥• @Shahidegomnamm
❣اینها همان کسانی هستند که
#معصومانه چشم به جهان گشودند #عارفانه زیستند و #عاشقانه
به لقاء #دوست رسیدند
❣🇮🇷 #شبتون_شهدایی
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🌹🍃
🍃🕊 @shahidegomnamm
#معصومانه چشم به جهان گشودند #عارفانه زیستند و #عاشقانه
به لقاء #دوست رسیدند
❣🇮🇷 #شبتون_شهدایی
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🌹🍃
🍃🕊 @shahidegomnamm
#زمین
#حقیر بود براے #داشتنت
#آسمان
به #تُ بیشتر مےآید
#پرواز ڪردن سخت نیست
#عاشق ڪه باشے #بالت میدهند
تا #پرواز ڪنےآن هم #عاشقانه ...
#شهید_ابراهیم_هادی🌹🍃
#صبحتون_شهدایی🌤
🍃🌸•° @Shahidegomnamm
#حقیر بود براے #داشتنت
#آسمان
به #تُ بیشتر مےآید
#پرواز ڪردن سخت نیست
#عاشق ڪه باشے #بالت میدهند
تا #پرواز ڪنےآن هم #عاشقانه ...
#شهید_ابراهیم_هادی🌹🍃
#صبحتون_شهدایی🌤
🍃🌸•° @Shahidegomnamm
#عاشقانه_های_شهدا💟
بابا محمدم؛
من چه جوری بهشون بفهمونم که تو
عاشق بودی♥️ عاشق زندگی،عاشق
مامان، عاشق بچههات😇
چه جوری بگم که همه اهل فامیل و
دوستات از مهربونیت میگن و به خاطر همه اینها بود که تو به
جایی رسیدی که از خودت
عبور کردی....😔
#شهید_محمد_عبادیان🌺🍃
❥• @Shahidegomnamm🕊
بابا محمدم؛
من چه جوری بهشون بفهمونم که تو
عاشق بودی♥️ عاشق زندگی،عاشق
مامان، عاشق بچههات😇
چه جوری بگم که همه اهل فامیل و
دوستات از مهربونیت میگن و به خاطر همه اینها بود که تو به
جایی رسیدی که از خودت
عبور کردی....😔
#شهید_محمد_عبادیان🌺🍃
❥• @Shahidegomnamm🕊
#عاشقانه_های_شهدا❤️
تابوت شهید که اومد مادر کفن را
باز کرد فرزند دلبندش سر در بدن
نداشت
خندید و گفت:
قول داده بود بیاید و آمد پسرم
همیشه #سرش می رفت قولش
نمی رفت مثل الان...
#شهید_رضا_اسماعیلی🌺
#التماس_دعای_شهادت🤲
❥• @Shahidegomnamm🕊
تابوت شهید که اومد مادر کفن را
باز کرد فرزند دلبندش سر در بدن
نداشت
خندید و گفت:
قول داده بود بیاید و آمد پسرم
همیشه #سرش می رفت قولش
نمی رفت مثل الان...
#شهید_رضا_اسماعیلی🌺
#التماس_دعای_شهادت🤲
❥• @Shahidegomnamm🕊
#عاشقانه_های_شهدا
من هنوز هم با آقا سجاد زندگے
مے ڪنم؛ دلتنگے سخت است و
طاقتفرسا💔💔
این معاملهاے باشد با حضرت زینب
و حضرت زهرا(س) تا در روز قیامت
با نگاهے ویژه به خود و فرزندانمان جبران شود✨
#شهید_سجاد_طاهرنیا
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
من هنوز هم با آقا سجاد زندگے
مے ڪنم؛ دلتنگے سخت است و
طاقتفرسا💔💔
این معاملهاے باشد با حضرت زینب
و حضرت زهرا(س) تا در روز قیامت
با نگاهے ویژه به خود و فرزندانمان جبران شود✨
#شهید_سجاد_طاهرنیا
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
#عاشقانه_های_شهدا ❤️
زیر نویس فیلم:
این تنها ۸ دقیقه از زندگی این جانباز بود و شما طاقت نداشتید....😔
#شهید_عبدالعلی_ذاکر_نژاد🌺
#شهدا_گاهی_نگاهی 💔
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm
زیر نویس فیلم:
این تنها ۸ دقیقه از زندگی این جانباز بود و شما طاقت نداشتید....😔
#شهید_عبدالعلی_ذاکر_نژاد🌺
#شهدا_گاهی_نگاهی 💔
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm
#عاشقانه_های_شهدا♥️
شهید که باشی..
یک بار شهید میشوی....
مادر شهید که باشی هر روز...
مادر شهید مفقود الاثر که باشی
هر ثانیه...😔
#یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات🕊
#شهدا_گاهی_نگاهی💔
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm
شهید که باشی..
یک بار شهید میشوی....
مادر شهید که باشی هر روز...
مادر شهید مفقود الاثر که باشی
هر ثانیه...😔
#یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات🕊
#شهدا_گاهی_نگاهی💔
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm
#عاشقانه_های_شهدا
پدر عزیزم تو به وظیفه سرخ خویش عمل کردی، اینک وظیفه دختر و دخترانت است
که در سنگر دانش و حجاب پا برجاتر از همیشه، محافظ انقلاب اسلامی و آرمان هایش باشند؛ آرمان هایی که
با خون سرخ شهیدان مقدس و آسمانی گشته است.
#شهید_قاسم_تیموری🌺
#سالروز_شهادت🍃
___🌸🍃
❥ @Shahidegomnamm🕊
پدر عزیزم تو به وظیفه سرخ خویش عمل کردی، اینک وظیفه دختر و دخترانت است
که در سنگر دانش و حجاب پا برجاتر از همیشه، محافظ انقلاب اسلامی و آرمان هایش باشند؛ آرمان هایی که
با خون سرخ شهیدان مقدس و آسمانی گشته است.
#شهید_قاسم_تیموری🌺
#سالروز_شهادت🍃
___🌸🍃
❥ @Shahidegomnamm🕊