🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
218 subscribers
10.3K photos
590 videos
108 files
3.01K links
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست
#امام_خامنه_ای
🌺شادی روح شهدا وسلامتی امام خامنه ای صلوات
!!این کانال هیچ صفحه ای دربرنامه های مجازی دیگر ندارد و متعلق به هیچ نهاد و موسسه ای نیست
ارتباط باخادم کانال:↙️↙️
@Ali_Faghiri
Download Telegram
Forwarded from عکس نگار
‍ ‍ 🕊🕊🕊🕊

📃 #وصيتنامه

💠بهوش باشید که خون شهدا #مسئولیت
سنگینی بر عهده شما گذاشته است.
بر شماست که با کوشش و جدیت راه آنها
را #ادامه داده و پاسدار #حرمت خونشان
باشید که اگر #کوتاهی نمایید فردا در
پیشگاه خدا #جوابی نخواهید داشت.

#شهیدمهندس_علی_صبوری
مسئول واحد مهندسی
شهادت؛ یازدهم اسفند عملیات خیبر

🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🆔 @shahidegomnamm 👈
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
آنان
همه از
تبار #باران بودند

رفتنــد
ولی
#ادامه دارند
هنــوز...
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•

#شهیدروح_الله_قربانی🍃🌹🍃🌹
#شبتون_شهدایی🌙

@Shahidegomnamm
🖇 #وصیت‌نامه

شمارا به #خدا قسم
ڪه راه #امام_حسین(ع)
را #ادامه داده✌️

و #حسین گونه #زندگی
ڪنید وخاطره #شهدا🕊
را #زنده نگه دارید.

#شهید_سیدمیلاد_مصطفوی🌷
#مدافع_آل_الله✌️

🏴 @Shahidegomnamm🕊
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
💐🍃🌼🍃🌸🍃 🍂🌺🍃💐 💐🍃 🍂 #داستان #فرمانده_من #قسمت_صدو_شصتو_دو قدم سوم: انفاق در راه خدا ❖ زیر دست نواز بود بعد #شهادتش فهمیدیم که #سرپرستی پنج شیش تا خانواده رو به عهده داشته... ❖ در پایگاه #شیراز معماری به نام #قبادی بود که برای نجات یک مقنی از چاه مرده بود.…
#داستان📜
#فرمانده_من👨‍✈️
#قسمت_صدو_شصتو_سه

نگاهم ڪرد و گفت : خوبه ؟
سرمو به علامت مثبت تڪون دادم .
چند لحظه بعد آب طالبی ها🍹 رو میزمون بود نیم نگاهی به لیوان سبز رنگم انداختم،سپیده با ولع شروع به خوردن ڪرد جوری ڪه احساس میڪردم هرآن ممڪنه منم بخوره😳 نگاهمو ڪه دید باهمون حالتش گفت: چیه نڪنه میخوای اَه اَه و پیف پیف راه بندازی ببین من حسام نیستما نازتو بڪشم،😉

مظلوم نگاهش ڪردم و گفتم: نه نه خوبه همین،فقط یڪم آروم تر بخور
من اینجا آبرو دارم 😅
انگشت اشارشو گرفت سمت لیوانمو گفت: حرف نباشه، بخورڪه دلم میخواد برم👣 یه خرید حسابی
بعد از خوردن آب طالبی ها ، به اصرار من به یه مغازه ی لباس فروشی👗👕 رفتیم فڪری به ذهنم رسیده بود، بیست تا لباس دخترونه و بیست تا لباس پسرونه تو اندازه های مختلف خریدیم ، از مغازه های بعدی هم ڪلی عروسڪ👸 و ڪتاب های 📚بچگونه خریدیم سپیده غرولند ڪنان وسایلو توی ماشین🚗 گذاشت و سوار شد با ڪلافگی بهم گفت :

فاطمه اینا رو واسه چی 🤔خریدی ؟ ها ؟
نزدیڪ پونصد💰 تومن تو خرج افتادی؟
من گفتم یه خرید حسابی امان اینقدرم حسابی!!! ببینم چی تو سرته؟

لبخند زدمو گفتم : امشب میمونی خونمون ؟ 🏡
_چرا بمونم؟
_خب واسه اینڪه اینارو ڪادو ڪنیم.. _باشه...اخه واسه چی اینارو خریدی؟
_صبـ☀️ـح میفهمی!حدودا ساعت ده صبح ڪادو ها آماده بودن سپیده رو با زور چک و لگد از رخت خواب 😴ڪشیدم بیرونو سوار ماشین شدیم توی خیابونا حرڪت ڪردیم و به هر چهار راه ڪه می رسیدیم ، یه بسته ی ڪادو شده به بچه های ڪار می دادیم .😍

بچه هایی ڪه تحت ظلم و ستم بودن
و حق شادی ڪودڪانه ازشون گرفته شده بود 😔
تو 👀نگاه تڪ تڪ شون معصومیت خاصی موج میزد دلم💔 میخواست مثل اونا زلال باشم بچه هایی ڪه هیچی تو دلشون نیست. بعداز تموم شدن ڪادو ها حس می ڪردم به قدم سوم نزدیڪ تر شده بودم...
#ادامه_دارد...

👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫

منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat

🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🌹🍃
❥❥❥ @Shahidegomnamm
🍃
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼🍃
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#داستان📜 #فرمانده_من👨‍✈️ #قسمت_صدو_شصتو_سه نگاهم ڪرد و گفت : خوبه ؟ سرمو به علامت مثبت تڪون دادم . چند لحظه بعد آب طالبی ها🍹 رو میزمون بود نیم نگاهی به لیوان سبز رنگم انداختم،سپیده با ولع شروع به خوردن ڪرد جوری ڪه احساس میڪردم هرآن ممڪنه منم بخوره😳 نگاهمو…
#داستان📜
#فرمانده_من👨‍✈️
#قسمت_صدو_شصتو_سه✒️

#بسم_الرب_الحسین💚

پنج ماه بعد
روز ها از پی هم می گذشتند اوایل شهریور 🍁ماه بود و هوا ڪمی خنڪ تر شده بود از جام بلند شدم رو به آیینه قدی ایستادم،دست به شڪم برآمدم ڪشیدم حسش ڪردمو نی نی👶 ڪوچولویی ڪه با حسام اسمشو گذاشته بودیم:فندق! 😍

آروم لگد👣 میزد و اظهار وجود میڪردبعد از خـ💚ـدا همدم تنهایی هام تو این روزا بود،
با قدم های👣 آهسته به سمت میز تحریر رفتم و رو صندلی نشستم.

از تو ڪشو و دفترچه📖 چند قدم با خدا رو درآوردم قبل از اینکه چیزی بخونم نیم خیز شدم پرده اتاقو🚪 ڪمی ڪنار ڪشیدم تا نور☀️ بیشتری به داخل نفوذ ڪنه،بسم الله یی گفتم و دفترچه📖 رو باز ڪردم:

#قدم_دهم👣

#اڪل_طیب

❈ خداوند متعال مخاطبش را انبياء💚 قرار مى‏ دهد و اين دستور را مى‏ فرمايد ڪه:

يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ عَليمٌ
(مومنون 51)

اى پيامبران! از غذاهاى 🍇پاڪيزه و گوارا بخوريد، و عمل صالح انجام دهيد، ڪه من به آنچه انجام مى‏ دهيد آگاهم.
در این آیه خداوند متعال، أڪل «طيّب» را پايه و زیر بنای انجام عمل صـ🌺ـالح قرار مى‏ دهد. خوراڪ🍛 ما هر چه طيب‏ تر باشد عمل صالح ‏تری از ما صادر می شود.
هيچ ڪلمه‏ اى در فارسی شاید نباشد ڪه معنای 🤔طيب را ڪاملا برساند.
طیب بودن اعم از حلال بودن است.
حلال بودن نقطه شروع و ابتدائی طیب بودن است. از جمله جِرميّت در يڪ خوراڪى🥗ه ر چه ثقيل ‏تر باشد انسان را ارضى ‏تر😇 و سنگين ‏تر مى‏ ڪند و هر چه طيب ‏تر باشد روح و نفس انسان لطيف ‏تر و برای انجام اعمال صالح سبڪ تر خواهد بود.
اگر از مواد ارضى و جِرم‏دار و سنگین در هر غذايى بيشتر باشد ما را ثقيل ‏تر خواهد ڪرد و توفيقات را از ما خواهد ڪاست.🍂

❈ اگر غذا🥖شرایط لازم را داشته باشد يك لقمه آن می تواند يڪ نفر را در 24 ساعت بس باشد و او را نگه دارد منتهى ببينید ما چه بلايى بر سر خودمان
می آوریم.
ده پانزده رقم از غذاها و مواد را با هم مخلوط مى‏ كنيم در حالی ڪه بخشى از آن را اصلاً نفس نمی پذیرد چون ابهام دارد و نمى ‏داند این چى هست.🥀
مثلا يڪ سرى چيزها را ترڪيب
می ڪنند مثل قارچ، فلفل، گوشت گاو 🍖و غيره و يك چيزى درست مى‏ ڪنند و يك پنير پيتزا🧀هم روى آن مى‏ ڪشند و داخل تنور🔥مى ‏گذارند. ظاهرش را براى حس بويائى تحريك ڪننده قرار مى ‏دهند.
اين غذا طيب نيست. از اين جهت ڪه نفس در اين خوراڪى ‏ها ابهام😔 دارد. برای نفس بايد مواد غذایی، شفاف💧باشد ڪه اين ها چیست؟

❈بايد غذا غير از حلال بودن و
طهـ🌸🍃ـارت، براى نفس طيب هم باشد يعنى بايد معنى شده باشد.
مثلا وقتى ڪه نان🍞 و مغز گردو و ڪشمش را در يک فضاى🌬 آرام براى فرد گرسنه مى‏ گذارند
نفسش مى‏ شناسد، نفس هم مغز گردو را
مى ‏شناسد، هم ڪشمش را مى ‏شناسد و هم نان 🥖را مى‏ شناسد. 🔸لذا امڪان هماهنگ شدن بين غذا و نفس مؤمن امڪان‏پذير 👌هست ولى غذاهایی مثل پيتزاى 🍕مخلوط را وقتى جلوي نفس مى‏ گذارند؛ براى نفس ترجمه نشده ڪه مواد اوليه اين چیست و چگونه تهيه شده است؛ لذا غذا از طيـ🌺ـب بودن دورمى شود فقط شڪم پر
مى‏ شود ولى انسان دور مى‏ افتد.

❈ با خيلى ڪمتر از اين ها
(غذاهای متنوع فعلی) لذت غذا را
مردم حس مى‏ ڪردند.
مثلا با نان و عدس لذت مى‏ بردند
و تأمين مى‏ شدند.
الآن ده رقم غذا سر سفره هست😐 اما ترڪيبشان، از جهت طبّى ناموزون است. از این بدتر اینڪه همّ و روح طرف مرتب پائين😔 آمده و به درجه حيوانيت 🐑رسیده است؛ به طورى ڪه هَمّ او فقط 😕پر ڪردن معده و لذت بردن😅 ذائقه و شامه و قواى...

#ادامه_دارد...📚✒️

👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫

منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat


🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🍃🌹
❥❥❥ @Shahidegomnamm
🍃
🌺
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼🍃
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#داستان📚✒️ #فرمانده_من👮 #قسمت_صدو_شصتو_چهار📖 مربوطه شده است؛ لذا با عمل صالح ربط ندارد. ❈ این شخص هرچه مى‏ خواهد #سحر بلند شود سنگين شده است و نمی تواند بلند شود. در حالی که مقدمات سنگينى را #خودش ايجاد كرده است. اگر مى‏ خواهى #سحر بلند شوی و سبک باشى غذايت🥙
#داستان📚✒️
#فرمانده_من👨‍✈️
#قسمت_صدو_شصتو_پنج📖


_البته همش #تقصیر من نیستا😔 میدونی مامانی؟ خدا بعضی وقتا بنده هاشو #امتحان میکنه😭 آدما باید #قوی باشن و از این امتحان #سربلند✌️ بیرون بیان،میگن خدا بعضی وقتا #دوس داره بندش هی #صداش بزنه😍من مطمئنم🙏 که #خدا کمکمون میکنه صدای زنگ در بلند شد مامان بود،همیشه این موقع میومد خونمون...

دستی به #صورتم کشیدم و آیفونو زدم.در 🚪پذیرایی تا نصفه #باز گذاشتم مامان 👩‍💼با قابلمه #غذا🥙 واردشد پشت سرش #بابا👨‍💼 هم وارد شد کارشون شده بود غذا آوردن برای من😁انگار خودم بلد نبودم ☹️غذا درست کنم.

به قول #مامان هنوز کاملا #مادر😍 نشده بودم تا احساساتشو درک کنم
بابا و مامان #وارد پذیرایی شدن
وسلام🤝 دادن با خوش رویی😇 جوابشونو دادم،مامان تو آشپزخونه👩‍🍳 مشغول آماده کردن غذا شد،بابا هم
پیشم نشست و با #مهربونی شروع کرد به #دلجویی از من بابا #تکیه گاه امنی بود برای گریه😭 کردن،درد و دل کردن من از نگاه های مامان و بابا هم چیز #غریبی احساس میکردم بی مقدمه گفتم:بابا؟

شما همتون یه طوری شدید امروز🙁اون از صدای خسته #حسام اون،از صدای #بغض الود مامان رعنا اینم از چهره غم زده شما فقط من نامحرمم؟🤔

به منم بگید چی شده؟😐بابا با #آرامش خاصی #دستمو گرفت و گفت:چیزی نشده دخترم چرا الکی #بدبین شدی؟همه چی خوبه حسامم که #امشب
بر میگرده🚖 دیگه چی از این #بهتر
مامان اومد کنارم نشست.

#چشماش سرخ بودعصبانی شدم😡
با #تعرض گفتم:بخدا اگه نگید چی شده یه بلایی سر خودم میارم😔 سرم گیج می رفت از جام بلند شدم و اروم اروم وارد #اشپزخونه شدم دستمو کشیدم
رو شکمم و اروم گفتم: ببین #فندق👶 من میخوام #شاد باشما اما نمی ذارن اروم لگد میزد👣

لپام گـ🌺ـل انداخت اهسته قربون #صدقه اش رفتم و گفتم: ولی من که
تا اینجا #استقامت کردم یه چند ساعت دیگه ام که #بابایی ات اومد صبر میکنم
#سکوت کردم #قلبم❤️بشدت می تپید نی نی👶 اروم شده بود دیگه لگد👣 نمیزد #قلبم با شدت میخواست #سینمو بشکافه ضربه ی ارومی ب شکمم زدمو...

#ادامه_دارد...

👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫

منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat


🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🌹🍃
❥❥❥ @Shahidegomnamm
🍂
💐🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃🌼🍃🌸🍃
🖇 #وصیت‌نامه

شمارا به #خدا قسم
ڪه راه #امام_حسین(ع)
را #ادامه داده

و #حسین گونه #زندگی
ڪنید وخاطره #شهدا🕊
را #زنده نگه دارید.

#شهید_سیدمیلاد_مصطفوی🌹🍃
#مدافع_آل_الله✌️

🍃 @Shahidegomnamm🕊
💕
#عشـــق جـــان اســت
عشـــــق ُ جـــان تـر

#ادامه_داستان_فرمانده_من📚🔎
#رمان_عاشقانه💔
#مدافعان_حرم🥀

🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🍃🌹
➣ID @Shahidegomnamm
#تــرســـــم ...
نڪشـــــد بــی ُ
#فـــــردا د💔ل مـــــن

#ادامه_داستان_فرمانده_من📚🔎
#رمان_عاشقانه💔
#مدافعان_حرم🥀

🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🍃🌹
➣ID @Shahidegomnamm
🕊بــہ نفــس هـــاے #تـــــو
#بنـــد اســٺ

#مــــرا...
هــــــر #نفسـی🍃

#ادامه_داستان_فرمانده_من📚🔎
#رمان_عاشقانه💔
#مدافعان_حرم🥀

🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🍃🌹
°•🌸@Shahidegomnamm