#زندگی_به_سبڪ_شهدا🍃🌹
بوی #غریبی را
میتوان حس ڪرد
از #مزارهای شهیدان...
از #تابوتهایشان...
از #وصیت نامه هایشان..
نگذاریم این #غریبی بیشتر بشود.
#شهیدسیدحمید_طباطبایی_مهر🌷
iD ➬ @Shahidegomnamm🕊
بوی #غریبی را
میتوان حس ڪرد
از #مزارهای شهیدان...
از #تابوتهایشان...
از #وصیت نامه هایشان..
نگذاریم این #غریبی بیشتر بشود.
#شهیدسیدحمید_طباطبایی_مهر🌷
iD ➬ @Shahidegomnamm🕊
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#داستان📚✒️ #فرمانده_من👮 #قسمت_صدو_شصتو_چهار📖 مربوطه شده است؛ لذا با عمل صالح ربط ندارد. ❈ این شخص هرچه مى خواهد #سحر بلند شود سنگين شده است و نمی تواند بلند شود. در حالی که مقدمات سنگينى را #خودش ايجاد كرده است. اگر مى خواهى #سحر بلند شوی و سبک باشى غذايت🥙…
#داستان📚✒️
#فرمانده_من👨✈️
#قسمت_صدو_شصتو_پنج📖
_البته همش #تقصیر من نیستا😔 میدونی مامانی؟ خدا بعضی وقتا بنده هاشو #امتحان میکنه😭 آدما باید #قوی باشن و از این امتحان #سربلند✌️ بیرون بیان،میگن خدا بعضی وقتا #دوس داره بندش هی #صداش بزنه😍من مطمئنم🙏 که #خدا کمکمون میکنه صدای زنگ در بلند شد مامان بود،همیشه این موقع میومد خونمون...
دستی به #صورتم کشیدم و آیفونو زدم.در 🚪پذیرایی تا نصفه #باز گذاشتم مامان 👩💼با قابلمه #غذا🥙 واردشد پشت سرش #بابا👨💼 هم وارد شد کارشون شده بود غذا آوردن برای من😁انگار خودم بلد نبودم ☹️غذا درست کنم.
به قول #مامان هنوز کاملا #مادر😍 نشده بودم تا احساساتشو درک کنم
بابا و مامان #وارد پذیرایی شدن
وسلام🤝 دادن با خوش رویی😇 جوابشونو دادم،مامان تو آشپزخونه👩🍳 مشغول آماده کردن غذا شد،بابا هم
پیشم نشست و با #مهربونی شروع کرد به #دلجویی از من بابا #تکیه گاه امنی بود برای گریه😭 کردن،درد و دل کردن من از نگاه های مامان و بابا هم چیز #غریبی احساس میکردم بی مقدمه گفتم:بابا؟
شما همتون یه طوری شدید امروز🙁اون از صدای خسته #حسام اون،از صدای #بغض الود مامان رعنا اینم از چهره غم زده شما فقط من نامحرمم؟🤔
به منم بگید چی شده؟😐بابا با #آرامش خاصی #دستمو گرفت و گفت:چیزی نشده دخترم چرا الکی #بدبین شدی؟همه چی خوبه حسامم که #امشب
بر میگرده🚖 دیگه چی از این #بهتر
مامان اومد کنارم نشست.
#چشماش سرخ بودعصبانی شدم😡
با #تعرض گفتم:بخدا اگه نگید چی شده یه بلایی سر خودم میارم😔 سرم گیج می رفت از جام بلند شدم و اروم اروم وارد #اشپزخونه شدم دستمو کشیدم
رو شکمم و اروم گفتم: ببین #فندق👶 من میخوام #شاد باشما اما نمی ذارن اروم لگد میزد👣
لپام گـ🌺ـل انداخت اهسته قربون #صدقه اش رفتم و گفتم: ولی من که
تا اینجا #استقامت کردم یه چند ساعت دیگه ام که #بابایی ات اومد صبر میکنم
#سکوت کردم #قلبم❤️بشدت می تپید نی نی👶 اروم شده بود دیگه لگد👣 نمیزد #قلبم با شدت میخواست #سینمو بشکافه ضربه ی ارومی ب شکمم زدمو...
#ادامه_دارد...
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🌹🍃
❥❥❥ @Shahidegomnamm
🍂
💐🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃🌼🍃🌸🍃
#فرمانده_من👨✈️
#قسمت_صدو_شصتو_پنج📖
_البته همش #تقصیر من نیستا😔 میدونی مامانی؟ خدا بعضی وقتا بنده هاشو #امتحان میکنه😭 آدما باید #قوی باشن و از این امتحان #سربلند✌️ بیرون بیان،میگن خدا بعضی وقتا #دوس داره بندش هی #صداش بزنه😍من مطمئنم🙏 که #خدا کمکمون میکنه صدای زنگ در بلند شد مامان بود،همیشه این موقع میومد خونمون...
دستی به #صورتم کشیدم و آیفونو زدم.در 🚪پذیرایی تا نصفه #باز گذاشتم مامان 👩💼با قابلمه #غذا🥙 واردشد پشت سرش #بابا👨💼 هم وارد شد کارشون شده بود غذا آوردن برای من😁انگار خودم بلد نبودم ☹️غذا درست کنم.
به قول #مامان هنوز کاملا #مادر😍 نشده بودم تا احساساتشو درک کنم
بابا و مامان #وارد پذیرایی شدن
وسلام🤝 دادن با خوش رویی😇 جوابشونو دادم،مامان تو آشپزخونه👩🍳 مشغول آماده کردن غذا شد،بابا هم
پیشم نشست و با #مهربونی شروع کرد به #دلجویی از من بابا #تکیه گاه امنی بود برای گریه😭 کردن،درد و دل کردن من از نگاه های مامان و بابا هم چیز #غریبی احساس میکردم بی مقدمه گفتم:بابا؟
شما همتون یه طوری شدید امروز🙁اون از صدای خسته #حسام اون،از صدای #بغض الود مامان رعنا اینم از چهره غم زده شما فقط من نامحرمم؟🤔
به منم بگید چی شده؟😐بابا با #آرامش خاصی #دستمو گرفت و گفت:چیزی نشده دخترم چرا الکی #بدبین شدی؟همه چی خوبه حسامم که #امشب
بر میگرده🚖 دیگه چی از این #بهتر
مامان اومد کنارم نشست.
#چشماش سرخ بودعصبانی شدم😡
با #تعرض گفتم:بخدا اگه نگید چی شده یه بلایی سر خودم میارم😔 سرم گیج می رفت از جام بلند شدم و اروم اروم وارد #اشپزخونه شدم دستمو کشیدم
رو شکمم و اروم گفتم: ببین #فندق👶 من میخوام #شاد باشما اما نمی ذارن اروم لگد میزد👣
لپام گـ🌺ـل انداخت اهسته قربون #صدقه اش رفتم و گفتم: ولی من که
تا اینجا #استقامت کردم یه چند ساعت دیگه ام که #بابایی ات اومد صبر میکنم
#سکوت کردم #قلبم❤️بشدت می تپید نی نی👶 اروم شده بود دیگه لگد👣 نمیزد #قلبم با شدت میخواست #سینمو بشکافه ضربه ی ارومی ب شکمم زدمو...
#ادامه_دارد...
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🌹🍃
❥❥❥ @Shahidegomnamm
🍂
💐🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃🌼🍃🌸🍃