#اطلاع_رسانی
#تشییع و #تدفین پیکر خلبان شهید #بهمن_مصائبی
#شنبه 13 آذر
#ساعت12:30
#زنجان از میدان شهدا به سمت مزار شهدای گمنام
#ساعت14
#روستای مزیدآباد مسجد امیرالمومنین ع
🌹 @shahidegomnamm ◀️
#تشییع و #تدفین پیکر خلبان شهید #بهمن_مصائبی
#شنبه 13 آذر
#ساعت12:30
#زنجان از میدان شهدا به سمت مزار شهدای گمنام
#ساعت14
#روستای مزیدآباد مسجد امیرالمومنین ع
🌹 @shahidegomnamm ◀️
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_محمد_زهره_وند
#قسمت_بیست_ونهم
#خاطرات
خاطره ای از زبان همرزم شهید؛
#روز_درگیری
💥خمپاره ها را ولش کن، این پشه ها را چیکار کنیم...
✍ساعت 2 بعدظهر در #روستای القراصی سوریه بودیم، نزدیک کشتزارهایی که پر بود از انواع #حشرات و مخصوصا پشه هایی که از نیششان در امان نبودیم. #دشمن کم کم داشت #تهاجم خودش را شروع می کرد ؛ با شلیک گلوله های #خمپاره و نوعی از گلو له های دست ساز ، که شبیه کپسول های گاز بود ؛ اطرافمان را #زیر_آتش گرفته بودند .بچه ها آماده حرکت به سمت #سنگرهای کمین و شناسایی دشمن بودند.انفجار این کپسول های جهنمی که هر لحظه به ما نزدیک تر می شد بچهها را نگران کرده بود.
شهید سعید مسلمی و شهید محمد زهره وند هم با ما بودند.
#محمد که سرشار از #انرژی و روحیه بود، در حالی که کف دست هایش را برای کشتن پشه ها به هم می کوبید، برای #روحیه_دادن به بچه ها گفت: خمپاره ها را ولش کن، این پشه ها را چیکار کنیم؟ در آن لحظه خنده ای بر لب ها آمد و بچهها روحیه گرفتند.😊
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_محمد_زهره_وند
#قسمت_بیست_ونهم
#خاطرات
خاطره ای از زبان همرزم شهید؛
#روز_درگیری
💥خمپاره ها را ولش کن، این پشه ها را چیکار کنیم...
✍ساعت 2 بعدظهر در #روستای القراصی سوریه بودیم، نزدیک کشتزارهایی که پر بود از انواع #حشرات و مخصوصا پشه هایی که از نیششان در امان نبودیم. #دشمن کم کم داشت #تهاجم خودش را شروع می کرد ؛ با شلیک گلوله های #خمپاره و نوعی از گلو له های دست ساز ، که شبیه کپسول های گاز بود ؛ اطرافمان را #زیر_آتش گرفته بودند .بچه ها آماده حرکت به سمت #سنگرهای کمین و شناسایی دشمن بودند.انفجار این کپسول های جهنمی که هر لحظه به ما نزدیک تر می شد بچهها را نگران کرده بود.
شهید سعید مسلمی و شهید محمد زهره وند هم با ما بودند.
#محمد که سرشار از #انرژی و روحیه بود، در حالی که کف دست هایش را برای کشتن پشه ها به هم می کوبید، برای #روحیه_دادن به بچه ها گفت: خمپاره ها را ولش کن، این پشه ها را چیکار کنیم؟ در آن لحظه خنده ای بر لب ها آمد و بچهها روحیه گرفتند.😊
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_محمد_زهره_وند
#قسمت_سی_وچهارم
#خاطرات
🍁خاطره ای از زبان همرزم شهید؛
✍تازه به #روستای_القراصی_سوریه رسیده بودیم #خسته از راهی که آمده بودیم ، هر کدام از بچه ها در گوشه ای استراحت می کردند . #بارانی که چند ساعت قبل شروع شده بود حالا آرام تر می بارید.
🔶محمد گفت : بیا با هم به #پشت_بام برویم تا اطراف را بررسی کنیم .
هوا ابرآلود و کسل کننده بود و حس و حالی برای بالا رفتن از پله ها را نداشتم او که اکراه مرا دید ، اصرار نکرد و در حالی که بند پوتین هایش را سفت می کرد ، دستی تکان داد و بیرون رفت.
🔶دقایقی گذشت ، اما محمد برنگشت.کنجکاو شدم که کجا مانده است. لباس پوشیدم و به پشت بام رفتم. محمد را دیدم که سخت مشغول فعالیت است.با #تکه_چوبی آب های جمع شده روی پشت بام را پایین می ریخت. نزدیک تر که رفتم آرام با خودش حرف می زد و می گفت : "ناودان ها گرفته است، ممکن است #خانه های مردم #خراب شود، کنارش که رسیدم متوجه حضور من شد؛ لبخندی زد و گفت : آقا وحید؛ ببین چقدر آب جمع شده؛ اگه بارون ادامه پیدا کنه شاید خونه های مردم خراب بشه ! کمک کن ناودان ها را باز کنیم ، شاید #اهالی_روستا دوباره به #خونه_هاشون بر گردند.
🔶چند ساعتی مشغول باز کردن ناودان ها بودیم . با خودم فکر می کردم چقدر این محمد برای مردم #دلسوزی می کند، مردمی که هیچ وقت آنها را ندیده است.
آنجا بود که فهمیدم #تفاوت آدم هایی که برای دفاع می جنگند با کسانی که برای حس برتری جویی بر سر مردم بی دفاع یمن و سوریه بمب می ریزند در چیست!!!
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_محمد_زهره_وند
#قسمت_سی_وچهارم
#خاطرات
🍁خاطره ای از زبان همرزم شهید؛
✍تازه به #روستای_القراصی_سوریه رسیده بودیم #خسته از راهی که آمده بودیم ، هر کدام از بچه ها در گوشه ای استراحت می کردند . #بارانی که چند ساعت قبل شروع شده بود حالا آرام تر می بارید.
🔶محمد گفت : بیا با هم به #پشت_بام برویم تا اطراف را بررسی کنیم .
هوا ابرآلود و کسل کننده بود و حس و حالی برای بالا رفتن از پله ها را نداشتم او که اکراه مرا دید ، اصرار نکرد و در حالی که بند پوتین هایش را سفت می کرد ، دستی تکان داد و بیرون رفت.
🔶دقایقی گذشت ، اما محمد برنگشت.کنجکاو شدم که کجا مانده است. لباس پوشیدم و به پشت بام رفتم. محمد را دیدم که سخت مشغول فعالیت است.با #تکه_چوبی آب های جمع شده روی پشت بام را پایین می ریخت. نزدیک تر که رفتم آرام با خودش حرف می زد و می گفت : "ناودان ها گرفته است، ممکن است #خانه های مردم #خراب شود، کنارش که رسیدم متوجه حضور من شد؛ لبخندی زد و گفت : آقا وحید؛ ببین چقدر آب جمع شده؛ اگه بارون ادامه پیدا کنه شاید خونه های مردم خراب بشه ! کمک کن ناودان ها را باز کنیم ، شاید #اهالی_روستا دوباره به #خونه_هاشون بر گردند.
🔶چند ساعتی مشغول باز کردن ناودان ها بودیم . با خودم فکر می کردم چقدر این محمد برای مردم #دلسوزی می کند، مردمی که هیچ وقت آنها را ندیده است.
آنجا بود که فهمیدم #تفاوت آدم هایی که برای دفاع می جنگند با کسانی که برای حس برتری جویی بر سر مردم بی دفاع یمن و سوریه بمب می ریزند در چیست!!!
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
💥 #شهیدی_که_پس_از22سال
#محل_دفن_خودرا_فاش_کرد
◀️ #بخش_اول
✍سال 1371 و بحبوحه جنگ عراق و آمریکا شهید 'طالب حیدری' از #غواصان منطقه سوم نیروی دریایی سپاه پاسداران (ماهشهر) به همراه شهید امامی و حاج حمید اباذری حین انجام مانور و گشت زنی در شمال #خلیج_فارس، شناورشان دچار #حریق شده و #غرق شدند.
🍁حاج حمید اباذری با مجروحیت فراوان زنده از آب گرفته می شود و پیکر شهید امامی نیز پیدا می شود ولی غواصان و شناورهای گشتی سپاه هر چه تلاش می کنند #اثری از پیکر شهید حیدری #نمی_یابند.
🍁پس از مدت ها #پیکر این شهید در سواحل #روستای شاه عبدالله #نمایان شده و اهالی این روستا نیز پیکر ایشان را که در اثر سوختگی و ماندن در دریا #قابل_شناسایی نبود، به عنوان #فردی_ناشناس در جوار بارگاه امامزاده عبدالله #دفن می کنند.
🍁پس از سال ها و حین توسعه حرم مطهر امامزاده، #مدفن ایشان در قسمت پارکینگ قرار می گیرد و #آسفالت_می_شود و علامتی بر روی آن قرار می گیرد.
🍁پس از این موضوع این #شهید بزرگوار به #خواب_چندین_نفر از بزرگان روستا آمده و می گوید #من_شهید_هستم.
🍁وقتی این خواب را تعداد زیادی از معتمدان روستا می بینند #سنگ_قبری با نوشته شهید #گمنام بر روی آن قبر نصب کرده و مدفن مطهرش را از پارکینگ جدا می کنند.
#شهیدغواص_طالب_حیدری
#خاطره
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🆔 @shahidegomnamm 👈
#محل_دفن_خودرا_فاش_کرد
◀️ #بخش_اول
✍سال 1371 و بحبوحه جنگ عراق و آمریکا شهید 'طالب حیدری' از #غواصان منطقه سوم نیروی دریایی سپاه پاسداران (ماهشهر) به همراه شهید امامی و حاج حمید اباذری حین انجام مانور و گشت زنی در شمال #خلیج_فارس، شناورشان دچار #حریق شده و #غرق شدند.
🍁حاج حمید اباذری با مجروحیت فراوان زنده از آب گرفته می شود و پیکر شهید امامی نیز پیدا می شود ولی غواصان و شناورهای گشتی سپاه هر چه تلاش می کنند #اثری از پیکر شهید حیدری #نمی_یابند.
🍁پس از مدت ها #پیکر این شهید در سواحل #روستای شاه عبدالله #نمایان شده و اهالی این روستا نیز پیکر ایشان را که در اثر سوختگی و ماندن در دریا #قابل_شناسایی نبود، به عنوان #فردی_ناشناس در جوار بارگاه امامزاده عبدالله #دفن می کنند.
🍁پس از سال ها و حین توسعه حرم مطهر امامزاده، #مدفن ایشان در قسمت پارکینگ قرار می گیرد و #آسفالت_می_شود و علامتی بر روی آن قرار می گیرد.
🍁پس از این موضوع این #شهید بزرگوار به #خواب_چندین_نفر از بزرگان روستا آمده و می گوید #من_شهید_هستم.
🍁وقتی این خواب را تعداد زیادی از معتمدان روستا می بینند #سنگ_قبری با نوشته شهید #گمنام بر روی آن قبر نصب کرده و مدفن مطهرش را از پارکینگ جدا می کنند.
#شهیدغواص_طالب_حیدری
#خاطره
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🆔 @shahidegomnamm 👈