Forwarded from عکس نگار
🕊🕊🕊🕊🕊
🕊
❤️ #دلسوزی
🍃پدرش برای بچه ها بارانی خریده بود.
علی نمی پوشید.
هر کاری می کردم، نمی پوشید.
می گفت: این پسره، بی چاره نداره.
منم نمی پوشم.
پسر هم سایه مان، پدرش رفتگر بود.
نداشت برای بچه هایش بخرد.
#شهید_صیاد_شیرازی
#خاطره
📙یادگاران، جلد 11 کتاب شهید صیاد، ص 5
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🕊
❤️ #دلسوزی
🍃پدرش برای بچه ها بارانی خریده بود.
علی نمی پوشید.
هر کاری می کردم، نمی پوشید.
می گفت: این پسره، بی چاره نداره.
منم نمی پوشم.
پسر هم سایه مان، پدرش رفتگر بود.
نداشت برای بچه هایش بخرد.
#شهید_صیاد_شیرازی
#خاطره
📙یادگاران، جلد 11 کتاب شهید صیاد، ص 5
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_محمد_زهره_وند
#قسمت_سی_وچهارم
#خاطرات
🍁خاطره ای از زبان همرزم شهید؛
✍تازه به #روستای_القراصی_سوریه رسیده بودیم #خسته از راهی که آمده بودیم ، هر کدام از بچه ها در گوشه ای استراحت می کردند . #بارانی که چند ساعت قبل شروع شده بود حالا آرام تر می بارید.
🔶محمد گفت : بیا با هم به #پشت_بام برویم تا اطراف را بررسی کنیم .
هوا ابرآلود و کسل کننده بود و حس و حالی برای بالا رفتن از پله ها را نداشتم او که اکراه مرا دید ، اصرار نکرد و در حالی که بند پوتین هایش را سفت می کرد ، دستی تکان داد و بیرون رفت.
🔶دقایقی گذشت ، اما محمد برنگشت.کنجکاو شدم که کجا مانده است. لباس پوشیدم و به پشت بام رفتم. محمد را دیدم که سخت مشغول فعالیت است.با #تکه_چوبی آب های جمع شده روی پشت بام را پایین می ریخت. نزدیک تر که رفتم آرام با خودش حرف می زد و می گفت : "ناودان ها گرفته است، ممکن است #خانه های مردم #خراب شود، کنارش که رسیدم متوجه حضور من شد؛ لبخندی زد و گفت : آقا وحید؛ ببین چقدر آب جمع شده؛ اگه بارون ادامه پیدا کنه شاید خونه های مردم خراب بشه ! کمک کن ناودان ها را باز کنیم ، شاید #اهالی_روستا دوباره به #خونه_هاشون بر گردند.
🔶چند ساعتی مشغول باز کردن ناودان ها بودیم . با خودم فکر می کردم چقدر این محمد برای مردم #دلسوزی می کند، مردمی که هیچ وقت آنها را ندیده است.
آنجا بود که فهمیدم #تفاوت آدم هایی که برای دفاع می جنگند با کسانی که برای حس برتری جویی بر سر مردم بی دفاع یمن و سوریه بمب می ریزند در چیست!!!
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_محمد_زهره_وند
#قسمت_سی_وچهارم
#خاطرات
🍁خاطره ای از زبان همرزم شهید؛
✍تازه به #روستای_القراصی_سوریه رسیده بودیم #خسته از راهی که آمده بودیم ، هر کدام از بچه ها در گوشه ای استراحت می کردند . #بارانی که چند ساعت قبل شروع شده بود حالا آرام تر می بارید.
🔶محمد گفت : بیا با هم به #پشت_بام برویم تا اطراف را بررسی کنیم .
هوا ابرآلود و کسل کننده بود و حس و حالی برای بالا رفتن از پله ها را نداشتم او که اکراه مرا دید ، اصرار نکرد و در حالی که بند پوتین هایش را سفت می کرد ، دستی تکان داد و بیرون رفت.
🔶دقایقی گذشت ، اما محمد برنگشت.کنجکاو شدم که کجا مانده است. لباس پوشیدم و به پشت بام رفتم. محمد را دیدم که سخت مشغول فعالیت است.با #تکه_چوبی آب های جمع شده روی پشت بام را پایین می ریخت. نزدیک تر که رفتم آرام با خودش حرف می زد و می گفت : "ناودان ها گرفته است، ممکن است #خانه های مردم #خراب شود، کنارش که رسیدم متوجه حضور من شد؛ لبخندی زد و گفت : آقا وحید؛ ببین چقدر آب جمع شده؛ اگه بارون ادامه پیدا کنه شاید خونه های مردم خراب بشه ! کمک کن ناودان ها را باز کنیم ، شاید #اهالی_روستا دوباره به #خونه_هاشون بر گردند.
🔶چند ساعتی مشغول باز کردن ناودان ها بودیم . با خودم فکر می کردم چقدر این محمد برای مردم #دلسوزی می کند، مردمی که هیچ وقت آنها را ندیده است.
آنجا بود که فهمیدم #تفاوت آدم هایی که برای دفاع می جنگند با کسانی که برای حس برتری جویی بر سر مردم بی دفاع یمن و سوریه بمب می ریزند در چیست!!!
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨
#شهیدمدافع_حرم_هاشم_دهقانی_نیا
#قسمت_هجدهم
#خصوصیات_اخلاقی_شهید
💠شهید دهقانی در کارهای خیر مشارکت داشت
✍ #دلسوزی و #خیرخواهیاش تمامی نداشت اگر کسی پول از او میخواست اگر خودش نداشت و حتی میدانست آن طرف دارد باز دنیا را میگشت او را به خواسته اش میرساند, هر کس هر کاری و و مشکلی داشت او اولین کسی بود که #پیش_قدم میشد هیچ وقت خودش را دست بالا نمیگرفت که پاسدارم و .. اگر مجلس ترحیم فردی از اطرافیان برگزار میشد او در صف کمک رسانی حاضر بود از پخش اعلامیه در کوچه پس کوچهها گرفته تا پذیرایی از مهمانان را انجام میداد.
🕊کانال عهدباشهدا🕊
↪️ @shahidegomnamm 👈
#شهیدمدافع_حرم_هاشم_دهقانی_نیا
#قسمت_هجدهم
#خصوصیات_اخلاقی_شهید
💠شهید دهقانی در کارهای خیر مشارکت داشت
✍ #دلسوزی و #خیرخواهیاش تمامی نداشت اگر کسی پول از او میخواست اگر خودش نداشت و حتی میدانست آن طرف دارد باز دنیا را میگشت او را به خواسته اش میرساند, هر کس هر کاری و و مشکلی داشت او اولین کسی بود که #پیش_قدم میشد هیچ وقت خودش را دست بالا نمیگرفت که پاسدارم و .. اگر مجلس ترحیم فردی از اطرافیان برگزار میشد او در صف کمک رسانی حاضر بود از پخش اعلامیه در کوچه پس کوچهها گرفته تا پذیرایی از مهمانان را انجام میداد.
🕊کانال عهدباشهدا🕊
↪️ @shahidegomnamm 👈