🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
218 subscribers
10.3K photos
590 videos
108 files
3.01K links
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست
#امام_خامنه_ای
🌺شادی روح شهدا وسلامتی امام خامنه ای صلوات
!!این کانال هیچ صفحه ای دربرنامه های مجازی دیگر ندارد و متعلق به هیچ نهاد و موسسه ای نیست
ارتباط باخادم کانال:↙️↙️
@Ali_Faghiri
Download Telegram
Forwarded from عکس نگار
‍ ‍ 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_محمد_زهره_وند
#قسمت_بیست_وپنجم
#خاطرات

🍁خاطره ای از زبان دوست شهید؛

رفتار بسیار محبت آمیزی با #پدر و #مادرش داشت
از بارزترین خصوصیات اخلاقی محمد، نگه داشتن #احترام پدرومادرش بود. او به پدرش خیلی علاقه داشت و سعی میکرد یا کارهایش او را خوشحال کند. آنها همانند دو دوست صمیمی بودند.
🔸به نقل از یکی از دوستانش ، یک روز از #پادگان_آموزشی به مرخصی آمده بودیم و من در خانه محمد #مهمان بودم، در حالی که سفره ناهار پهن بود دیدم #پدرمحمد که در کنارش نشسته مرتب در #گوش او چیزهایی می گوید #کنجکاو شدم تا ببینم چه می گوید اما از آنجا که آنها به زبان لکی حرف می زدند و من هم بلد نبودم سکوت کردم تا این که پس از چندبار در گوشی صحبت کردن پدرش ، متوجه شدم محمد کم کم #رنگش_سرخ شد و از خجالت سرش را پایین انداخت تحملم تمام شد آرام از محمد پرسیدم چی شده⁉️
او در حالی که لبخند می زد گفت؛ بابام هنوز هم مرا کودک خردسال می بینه
گفتم چطور ؟
گفت مرتب در گوشم زمزمه میکنه و میگه ؛ پسر گلم! بخور، پسر عزیزم بخور
آن وقت بود که #راز_دست_بوسیدن های محمد در بدر ورودمان را فهمیدم و پی به راز #عشق_دو_طرفه این #پدر و #پسر بردم.

🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
‍ •●❥ 🖤 ❥●•

🍁 #خاطرات

با بروبچ #دانشـگاه رفته بودیم #مسافرت..
مسیرو گم کردیم،ماشین خراب شد..
ڪوله هامونو برداشتیم و 4 تایی پای
پیاده گز ڪردیم سمت نوری که از دور نمایان بود..

🌾رسیدیم به یه #روستـا..
خسته بودیم؛ گوشی ها آنتن نمیداد!
به ناچار به یڪی از خونه ها #پناه بردیم
لاے در باز بود،به رسم ادب در زدیم..
#صداے نحیفی به گوش رسید..
#اومــدی_عــزیــز_مـــادر..

🍂همو نگاه ڪردیم..!!
بیژن جواب داد؛ببخشید ما #مسافریم
جایی رو نداریم ڪه شب بمونیم
میشه یه #اتاق به ما بدید؟
گفت:بفرمایید! #مهمان حبیب خداست پسرم!

🍂وارد حیاط شدیم؛یه خونه #ڪاهگلی ساده اما دوست داشتنی..
#سـر و #وضـع ما رو ڪه دید ڪمی #جـا_خـورد انـگار..😳
#موهاے افشون و #شلوار جین کوتاه و پاره..
#پسرها هم #ابـروی برداشته و #خالڪوبی
روی دست و شلوار فاق ڪوتاه!

🍂رفتیم توی یڪی از اتاقڪ ها..
_از #تهران میاید؟
بله.
_خب دخترا اسمتون چیه؟
فاطمه و نرجس
_به به چه اسمهای قشنگی..اسم #شوهراتون چیه؟
خنده ای ڪردم و #گفتـم_شـوهـر⁉️
_ #مـگـه اینایی ڪه تو حیاط اند #شوهرتون_نیستن

🍂گفتم:بیژن #نامزد فاطمه ست
من و داریوش با هم #دوستیم..
حرفی نزد..❗️❗️

🍂انگار #واژه دوست براش #بیگانه بود!
مثل یڪ ڪدبانوی تمام عیار
یه سفره ی قشنگ برامون باز ڪرد با
ظروف سفالی،دوغ وپنیر؛ڪره و غذای محلے..

🍂چشمم افتاد به #پـوتینـی ڪه گوشه خونه بود
گفتم مادر این پوتینا #چرا اینجاست!؟
گفت پوتینای #پسـرمـه..
شما ڪه ڪلون درو زدید #فڪر_ڪردم_برگشته..
مگه #ڪجا رفته؟
_ #جبـهـه دخترم
جبهه⁉️

🍂_آره،سالها پیش هم سن و سال شما ها بود ڪه رفت..
مثل داریوش رشید..
مثل بیژن چشم و ابرو مشکی..
رفت ڪه به #نامـوسـش؛به #خاڪ_وطنش تجاوز نشه!

🍂این #پوتینا رو با یه #پلاڪ برام آوردن
میگن #شهید شده...
اما من #باور_نمےڪنم؛خودش بهم گفت #برمیگرده..

🍂پوتیناش رو گذاشتم آماده..
آخه گفته بود با همین #پوتینا سر سفره #عقد میشنه..
یڪی رو براش نشون ڪرده بودم
مثل فاطمه چشم قهوه ای..
مثل نرجس چارشونه..
مـن #چشـامـو دوختـم به #در..
#هنـــوزم_منـتــظـــرم..
مـنـتـظــر...😔

🍀 #فاطمه_قاف
🌸 #حجاب_حیا
💔 #مادران_چشم_براه
👌 #تا_ابد_مدیون_خون_شهدا_هستیم


🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
Forwarded from عکس نگار
#سبک_زندگی_خانوادگی_شهدا 🕊

همسر #شهید_مدافع_حرم_حمزه_کاظمی:

بین دوستان به #مهمان نوازی معروف بودن، #همیشه در مهمانی ها اول به #بچه ها غذا میدادن بعد به #بزرگترها، در کارهای خیر بخصوص #ازدواج جوانان همیشه #پیشقدم بودن و تا جایی که امکان داشت #کمکشان میکرد، تاکید زیاد در #نماز_اول_وقت داشتند، ارادت بسیار #زیادی به #رهبر عزیزمان داشتند و همیشه #پیرو خط امام و #رهبری بودند.

🍃🌹ڪانـال عَـھـدبـا شُـھـدا🌹🍃
🆔@Shahidegomnamm