❣❣❣❣❣
🍁فرقی نداشت
دیشب و #امشب برای من
جز این که
بر نبود تو یک شب
اضافه شد...
نازدانه شهید مدافع حرم
#شهید_سجاد_طاهرنیا
#شبتون_شهدایی🌙⭐️
🌺🌺🌺
@shahidegomnamm
🌺🌺🌺
🍁فرقی نداشت
دیشب و #امشب برای من
جز این که
بر نبود تو یک شب
اضافه شد...
نازدانه شهید مدافع حرم
#شهید_سجاد_طاهرنیا
#شبتون_شهدایی🌙⭐️
🌺🌺🌺
@shahidegomnamm
🌺🌺🌺
Forwarded from عکس نگار
#هر_روز_باقافله_ی_حسینی 🚩
💠در روز #نهم_محرمالحرام سال 61 هجرى قمرى، #شمر بن ذي الجوشن👺، با چهار هزار نفر، همراه با #نامهاي📨 از ابن زياد به عمر بن سعد مبني بر جنگيدن با امام حسين (ع) و قتل ايشان، براي #دومين بار #وارد_كربلا شد.
💠عصر روز پنج شنبه #نهم_محرم، #ابن_سعد با دستوري كه از ابن زياد دريافت كرده بود، #آماده_جنگ_با_امام_حسين (ع) شد و لشكر خويش را بانگ زد كه:اي لشكرهاي خدا سوار شويد و شما بهشت بشارت باد. پس جنود او سوار گشته و رو به اصحاب حضرت رو آوردند.
✨ #امام_حسين (ع) به برادر خود حضرت #ابوالفضل (ع) فرمود:👇👇
💠بسوي ايشان برو و از آنان #مهلتي بخواه تا كه #امشب را صبر كنند و كارزار را به #فردا اندازند تا امشب قدري #نماز، #دعا و #استغفار كنم. چه خدا مي داند كه من دوست مي دارم نماز، تلاوت قرآن، كثرت دعا و استغفار را.
💠و از آن سوي اصحاب عباس (ع) در مقابل آن لشكر توقف نموده بودند و ايشان را موعظه مي كردند تا عباس (ع) برگشت و از ايشان #طلب_مهلت كرد.
#عمرسعد_پيامي به #حضرت_ابوالفضل (ع) داد و گفت: براي آن حضرت كه #يك_امشب را به شما #مهلت مي دهيم. بامدادان اگر سر به فرمان درآوريد شما را به نزد پسر زياد كوچ خواهيم داد وگرنه دست از شما برنخواهيم داشت و فيصله امر را بر ذمت شمشير خواهيم گذاشت. در اين هنگام دو لشكر به آرامگاه خود بازگشتند.
✨امام حسين (ع) خطاب به يارانشان عاقبت اين واقعه را ترسيم كردند و اهل بيت (ع) و ياران حضرت پس از شنيدن خطبه حضرت از همه چيز جز بهره #شهادت در ركاب امام دست برداشتند و در جواب به حضرت از هم پيشي مي گرفتند كه ما هرگز شما را ترك نمي كنيم و بر پيمان و سوگند خويش #وفاداريم.
💠امام چون از هدايت سپاه اموي نااميد شد و دانست كه با او میجنگند رو به اصحاب خود فرمود:
برخيزيد و #دور_خيمهها گودالي همچون #خندق حفر كنيد و در آن آتش افزويد تا با اينان از يك رو درگير شويم. در نقل ديگري آماده است امام حسين (ع) بهسوی اصحاب خود آمده و فرمود مكان خيمهها را به هم نزديك و طنابها را درهم كنند و خود در درون جا میگیرند تا خيام از هر سو بر آنان احاطه كنند مگر از آنسو كه با دشمن روبرو شوند.
💠طبق روايتي، امام حسين (ع) در اين شب، حضرت علیاکبر (ع) را با سي سوار و بيست پياده فرستاد كه چند مشك آب آوردند. پس اهلبیت (ع) و اصحاب خود را فرمود:
از اين آب بياشاميد كه آخر توشه شماست و وضو سازيد و غسل كنيد و جامههاي خود را بشوييد كه کفنهای شما خواهد بود.
💠روایتشده كه در آن شب سي و دو نفر از لشكر عمر بن سعد به امام (ع) ملحق شدند و سعادت ملازمت آن حضرت را اختيار كردند.
#کاروان_عشق
#نهم_ماه_محرمالحرام
#یا_حسین 🚩
🏴کانال عهدباشهدا🏴.
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
💠در روز #نهم_محرمالحرام سال 61 هجرى قمرى، #شمر بن ذي الجوشن👺، با چهار هزار نفر، همراه با #نامهاي📨 از ابن زياد به عمر بن سعد مبني بر جنگيدن با امام حسين (ع) و قتل ايشان، براي #دومين بار #وارد_كربلا شد.
💠عصر روز پنج شنبه #نهم_محرم، #ابن_سعد با دستوري كه از ابن زياد دريافت كرده بود، #آماده_جنگ_با_امام_حسين (ع) شد و لشكر خويش را بانگ زد كه:اي لشكرهاي خدا سوار شويد و شما بهشت بشارت باد. پس جنود او سوار گشته و رو به اصحاب حضرت رو آوردند.
✨ #امام_حسين (ع) به برادر خود حضرت #ابوالفضل (ع) فرمود:👇👇
💠بسوي ايشان برو و از آنان #مهلتي بخواه تا كه #امشب را صبر كنند و كارزار را به #فردا اندازند تا امشب قدري #نماز، #دعا و #استغفار كنم. چه خدا مي داند كه من دوست مي دارم نماز، تلاوت قرآن، كثرت دعا و استغفار را.
💠و از آن سوي اصحاب عباس (ع) در مقابل آن لشكر توقف نموده بودند و ايشان را موعظه مي كردند تا عباس (ع) برگشت و از ايشان #طلب_مهلت كرد.
#عمرسعد_پيامي به #حضرت_ابوالفضل (ع) داد و گفت: براي آن حضرت كه #يك_امشب را به شما #مهلت مي دهيم. بامدادان اگر سر به فرمان درآوريد شما را به نزد پسر زياد كوچ خواهيم داد وگرنه دست از شما برنخواهيم داشت و فيصله امر را بر ذمت شمشير خواهيم گذاشت. در اين هنگام دو لشكر به آرامگاه خود بازگشتند.
✨امام حسين (ع) خطاب به يارانشان عاقبت اين واقعه را ترسيم كردند و اهل بيت (ع) و ياران حضرت پس از شنيدن خطبه حضرت از همه چيز جز بهره #شهادت در ركاب امام دست برداشتند و در جواب به حضرت از هم پيشي مي گرفتند كه ما هرگز شما را ترك نمي كنيم و بر پيمان و سوگند خويش #وفاداريم.
💠امام چون از هدايت سپاه اموي نااميد شد و دانست كه با او میجنگند رو به اصحاب خود فرمود:
برخيزيد و #دور_خيمهها گودالي همچون #خندق حفر كنيد و در آن آتش افزويد تا با اينان از يك رو درگير شويم. در نقل ديگري آماده است امام حسين (ع) بهسوی اصحاب خود آمده و فرمود مكان خيمهها را به هم نزديك و طنابها را درهم كنند و خود در درون جا میگیرند تا خيام از هر سو بر آنان احاطه كنند مگر از آنسو كه با دشمن روبرو شوند.
💠طبق روايتي، امام حسين (ع) در اين شب، حضرت علیاکبر (ع) را با سي سوار و بيست پياده فرستاد كه چند مشك آب آوردند. پس اهلبیت (ع) و اصحاب خود را فرمود:
از اين آب بياشاميد كه آخر توشه شماست و وضو سازيد و غسل كنيد و جامههاي خود را بشوييد كه کفنهای شما خواهد بود.
💠روایتشده كه در آن شب سي و دو نفر از لشكر عمر بن سعد به امام (ع) ملحق شدند و سعادت ملازمت آن حضرت را اختيار كردند.
#کاروان_عشق
#نهم_ماه_محرمالحرام
#یا_حسین 🚩
🏴کانال عهدباشهدا🏴.
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
#اطلاع_رسانے
🔸مراسم وداع
باپیکرمطهر
#شهید_محمد_اتابه
#امشب بعدازنمازمغرب وعشاء
مسجدجامع گوراب زرميخ
شهرستان صومعه سرا
🔸مراسم تشییع
#فردا ساعت۸:۳۰صبح
سپاه ناحيه صومعه سرا
@shahidegomnamm ◀️
🔸مراسم وداع
باپیکرمطهر
#شهید_محمد_اتابه
#امشب بعدازنمازمغرب وعشاء
مسجدجامع گوراب زرميخ
شهرستان صومعه سرا
🔸مراسم تشییع
#فردا ساعت۸:۳۰صبح
سپاه ناحيه صومعه سرا
@shahidegomnamm ◀️
مراسم استقبال از پیکرمطهر
#شهیدمحمدحسین_بشیری
#امروزساعت۱۵
#فرودگاه همدان
مراسم وداع
#امشب_بعدازنمازمغرب_وعشا
#حسینیه امام خمینی
مراسم تشییع
#سه_شنبه_۹صبح
#میدان_امام
#همدان
@shahidegomnamm
#شهیدمحمدحسین_بشیری
#امروزساعت۱۵
#فرودگاه همدان
مراسم وداع
#امشب_بعدازنمازمغرب_وعشا
#حسینیه امام خمینی
مراسم تشییع
#سه_شنبه_۹صبح
#میدان_امام
#همدان
@shahidegomnamm
#اطلاع_رسانی
مراسم #استقبال از
#شهیدمدافع_حرم_حسین_محرابی
#امشب ساعت ۹
درب فرودگاه مشهد پروازهای داخلی
🌹کانال عهدباشهدا🌹
@shahidegomnamm ◀️
مراسم #استقبال از
#شهیدمدافع_حرم_حسین_محرابی
#امشب ساعت ۹
درب فرودگاه مشهد پروازهای داخلی
🌹کانال عهدباشهدا🌹
@shahidegomnamm ◀️
#اطلاع_رسانے
🎥 پخش مستند #نبرد_پالمیرا
ازشبڪه #افق
#امشب ساعت ۱۸:۳۰
#بازپخـش امشب ساعت ۲۲:۰۰
و #سه_شنبه (فردا)ساعت ۱۲:۳۰
🌹کانال عهدباشهدا🌹
↪️ @shahidegomnamm
🎥 پخش مستند #نبرد_پالمیرا
ازشبڪه #افق
#امشب ساعت ۱۸:۳۰
#بازپخـش امشب ساعت ۲۲:۰۰
و #سه_شنبه (فردا)ساعت ۱۲:۳۰
🌹کانال عهدباشهدا🌹
↪️ @shahidegomnamm
📩 #دلنوشته
🔊 جایت خالیست #سردار‼️
📌 نیستے ڪہ ببینے،
#جملہ ے روے #سنگ_قبرت
از #امشب، #کابوس #غاصبان
در #تل_آویو و #حیفا است‼️
💫 #آسوده_بخواب_سردار💫
#شبتون_شهدایی✨
🔮 @shahidegomnamm 👈
🔊 جایت خالیست #سردار‼️
📌 نیستے ڪہ ببینے،
#جملہ ے روے #سنگ_قبرت
از #امشب، #کابوس #غاصبان
در #تل_آویو و #حیفا است‼️
💫 #آسوده_بخواب_سردار💫
#شبتون_شهدایی✨
🔮 @shahidegomnamm 👈
Forwarded from عکس نگار
#هر_روز_باقافله_ی_حسینی 🚩
💠در روز #نهم_محرمالحرام سال 61 هجرى قمرى، #شمر بن ذي الجوشن👺، با چهار هزار نفر، همراه با #نامهاي📨 از ابن زياد به عمر بن سعد مبني بر جنگيدن با امام حسين (ع) و قتل ايشان، براي #دومين بار #وارد_كربلا شد.
💠عصر روز پنج شنبه #نهم_محرم، #ابن_سعد با دستوري كه از ابن زياد دريافت كرده بود، #آماده_جنگ_با_امام_حسين (ع) شد و لشكر خويش را بانگ زد كه:اي لشكرهاي خدا سوار شويد و شما بهشت بشارت باد. پس جنود او سوار گشته و رو به اصحاب حضرت رو آوردند.
✨ #امام_حسين (ع) به برادر خود حضرت #ابوالفضل (ع) فرمود:👇👇
💠بسوي ايشان برو و از آنان #مهلتي بخواه تا كه #امشب را صبر كنند و كارزار را به #فردا اندازند تا امشب قدري #نماز، #دعا و #استغفار كنم. چه خدا مي داند كه من دوست مي دارم نماز، تلاوت قرآن، كثرت دعا و استغفار را.
💠و از آن سوي اصحاب عباس (ع) در مقابل آن لشكر توقف نموده بودند و ايشان را موعظه مي كردند تا عباس (ع) برگشت و از ايشان #طلب_مهلت كرد.
#عمرسعد_پيامي به #حضرت_ابوالفضل (ع) داد و گفت: براي آن حضرت كه #يك_امشب را به شما #مهلت مي دهيم. بامدادان اگر سر به فرمان درآوريد شما را به نزد پسر زياد كوچ خواهيم داد وگرنه دست از شما برنخواهيم داشت و فيصله امر را بر ذمت شمشير خواهيم گذاشت. در اين هنگام دو لشكر به آرامگاه خود بازگشتند.
✨امام حسين (ع) خطاب به يارانشان عاقبت اين واقعه را ترسيم كردند و اهل بيت (ع) و ياران حضرت پس از شنيدن خطبه حضرت از همه چيز جز بهره #شهادت در ركاب امام دست برداشتند و در جواب به حضرت از هم پيشي مي گرفتند كه ما هرگز شما را ترك نمي كنيم و بر پيمان و سوگند خويش #وفاداريم.
💠امام چون از هدايت سپاه اموي نااميد شد و دانست كه با او میجنگند رو به اصحاب خود فرمود:
برخيزيد و #دور_خيمهها گودالي همچون #خندق حفر كنيد و در آن آتش افزويد تا با اينان از يك رو درگير شويم. در نقل ديگري آماده است امام حسين (ع) بهسوی اصحاب خود آمده و فرمود مكان خيمهها را به هم نزديك و طنابها را درهم كنند و خود در درون جا میگیرند تا خيام از هر سو بر آنان احاطه كنند مگر از آنسو كه با دشمن روبرو شوند.
💠طبق روايتي، امام حسين (ع) در اين شب، حضرت علیاکبر (ع) را با سي سوار و بيست پياده فرستاد كه چند مشك آب آوردند. پس اهلبیت (ع) و اصحاب خود را فرمود:
از اين آب بياشاميد كه آخر توشه شماست و وضو سازيد و غسل كنيد و جامههاي خود را بشوييد كه کفنهای شما خواهد بود.
💠روایتشده كه در آن شب سي و دو نفر از لشكر عمر بن سعد به امام (ع) ملحق شدند و سعادت ملازمت آن حضرت را اختيار كردند.
#کاروان_عشق
#نهم_ماه_محرمالحرام
#یا_حسین 🚩
🏴ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
💠در روز #نهم_محرمالحرام سال 61 هجرى قمرى، #شمر بن ذي الجوشن👺، با چهار هزار نفر، همراه با #نامهاي📨 از ابن زياد به عمر بن سعد مبني بر جنگيدن با امام حسين (ع) و قتل ايشان، براي #دومين بار #وارد_كربلا شد.
💠عصر روز پنج شنبه #نهم_محرم، #ابن_سعد با دستوري كه از ابن زياد دريافت كرده بود، #آماده_جنگ_با_امام_حسين (ع) شد و لشكر خويش را بانگ زد كه:اي لشكرهاي خدا سوار شويد و شما بهشت بشارت باد. پس جنود او سوار گشته و رو به اصحاب حضرت رو آوردند.
✨ #امام_حسين (ع) به برادر خود حضرت #ابوالفضل (ع) فرمود:👇👇
💠بسوي ايشان برو و از آنان #مهلتي بخواه تا كه #امشب را صبر كنند و كارزار را به #فردا اندازند تا امشب قدري #نماز، #دعا و #استغفار كنم. چه خدا مي داند كه من دوست مي دارم نماز، تلاوت قرآن، كثرت دعا و استغفار را.
💠و از آن سوي اصحاب عباس (ع) در مقابل آن لشكر توقف نموده بودند و ايشان را موعظه مي كردند تا عباس (ع) برگشت و از ايشان #طلب_مهلت كرد.
#عمرسعد_پيامي به #حضرت_ابوالفضل (ع) داد و گفت: براي آن حضرت كه #يك_امشب را به شما #مهلت مي دهيم. بامدادان اگر سر به فرمان درآوريد شما را به نزد پسر زياد كوچ خواهيم داد وگرنه دست از شما برنخواهيم داشت و فيصله امر را بر ذمت شمشير خواهيم گذاشت. در اين هنگام دو لشكر به آرامگاه خود بازگشتند.
✨امام حسين (ع) خطاب به يارانشان عاقبت اين واقعه را ترسيم كردند و اهل بيت (ع) و ياران حضرت پس از شنيدن خطبه حضرت از همه چيز جز بهره #شهادت در ركاب امام دست برداشتند و در جواب به حضرت از هم پيشي مي گرفتند كه ما هرگز شما را ترك نمي كنيم و بر پيمان و سوگند خويش #وفاداريم.
💠امام چون از هدايت سپاه اموي نااميد شد و دانست كه با او میجنگند رو به اصحاب خود فرمود:
برخيزيد و #دور_خيمهها گودالي همچون #خندق حفر كنيد و در آن آتش افزويد تا با اينان از يك رو درگير شويم. در نقل ديگري آماده است امام حسين (ع) بهسوی اصحاب خود آمده و فرمود مكان خيمهها را به هم نزديك و طنابها را درهم كنند و خود در درون جا میگیرند تا خيام از هر سو بر آنان احاطه كنند مگر از آنسو كه با دشمن روبرو شوند.
💠طبق روايتي، امام حسين (ع) در اين شب، حضرت علیاکبر (ع) را با سي سوار و بيست پياده فرستاد كه چند مشك آب آوردند. پس اهلبیت (ع) و اصحاب خود را فرمود:
از اين آب بياشاميد كه آخر توشه شماست و وضو سازيد و غسل كنيد و جامههاي خود را بشوييد كه کفنهای شما خواهد بود.
💠روایتشده كه در آن شب سي و دو نفر از لشكر عمر بن سعد به امام (ع) ملحق شدند و سعادت ملازمت آن حضرت را اختيار كردند.
#کاروان_عشق
#نهم_ماه_محرمالحرام
#یا_حسین 🚩
🏴ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
Forwarded from عکس نگار
•●❥ 🖤 ❥●•
⚠️⚠️ #تلنــــگر ❗️❗️❗️❗️
💫الله اکبر الله اکبر
مهتاب جان اذانه... #بریم_نمـاز؟
_میخونم حالا ؛ وقـت هست..!
[ #دیـرنشـه_یه_وقـت]❗️
💢امید جان امشب میاے #ببینمت عزیز مـادر؟
_امشب با دوستام میرم باشگاه مـادر جان!
آخـر هفتـه میام بهت سر میزنم..
[ #دیـرنشـه_یه_وقـت]❗️
💢حلما دخترم #چشمـام تـار میبینه میتونی منو ببری پیش #چشـم_پـزشڪ؟
_الان ڪار دارم بابا؛ بعدا وقت می گیرم می برم...
[ #دیـرنشـه_یه_وقـت]❗️
💢حسین جان #امشب زود میای؛ #غذایی ڪه دوست داری رو درست کردم؟
_تـو غذاتو بخور عزیزم!
من با بروبچ میرم استخر دیـرتـر میام...
[ #دیـرنشه_یه_وقـت]❗️
💢بابا #قـول داده بودی امروز بریم شهربازی ها؟
_خسته ام بمونه برا بعد...
[ #دیـرنشـه_یه_وقـت]❗️
💢 #مامان میشه برام #کتاب قصه بخونی؟
_خـودت بخـون دخترم؛من دستم بنده..
[ #دیـرنشـه_یه_وقـت]❗️
💢درسا جان میشه #امروز خونه باشی و جشن تولد دوستت نری؟!
دوست دارم باهم بریم سینما..
_علی تولد دوستم سالی یه باره ها..!توقع داری نرم؟
بزار بمونه برا فردا خب...
[ #دیـرنشـه_یه_وقـت]❗️
💢اینڪارت #گناهه ها میترا..
#توبه_ڪن!
_باشه حالا توام..
از فردا دیگه تڪرارش نمےڪنم!
[ #دیـرنشـه_یه_وقـت]❗️
💫الله اکبر الله اکبر
صداے شیون و گریه..😭
#تلقیـن_و_تمـام..❗️❗️❗️
⚠️•●❥ به قـول #مـولا_علـی فرصـت هـا چـون ابـرهـا مے گـذرنـد! ❥●•
📗 #نهج_البلاغه_حکمت21
#فاطمه_قاف🍀
#دیر_نشه_یه_وقت❗️❗️
#گاهی_خیلی_زود_دیر_میشود❗️❗️
🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
⚠️⚠️ #تلنــــگر ❗️❗️❗️❗️
💫الله اکبر الله اکبر
مهتاب جان اذانه... #بریم_نمـاز؟
_میخونم حالا ؛ وقـت هست..!
[ #دیـرنشـه_یه_وقـت]❗️
💢امید جان امشب میاے #ببینمت عزیز مـادر؟
_امشب با دوستام میرم باشگاه مـادر جان!
آخـر هفتـه میام بهت سر میزنم..
[ #دیـرنشـه_یه_وقـت]❗️
💢حلما دخترم #چشمـام تـار میبینه میتونی منو ببری پیش #چشـم_پـزشڪ؟
_الان ڪار دارم بابا؛ بعدا وقت می گیرم می برم...
[ #دیـرنشـه_یه_وقـت]❗️
💢حسین جان #امشب زود میای؛ #غذایی ڪه دوست داری رو درست کردم؟
_تـو غذاتو بخور عزیزم!
من با بروبچ میرم استخر دیـرتـر میام...
[ #دیـرنشه_یه_وقـت]❗️
💢بابا #قـول داده بودی امروز بریم شهربازی ها؟
_خسته ام بمونه برا بعد...
[ #دیـرنشـه_یه_وقـت]❗️
💢 #مامان میشه برام #کتاب قصه بخونی؟
_خـودت بخـون دخترم؛من دستم بنده..
[ #دیـرنشـه_یه_وقـت]❗️
💢درسا جان میشه #امروز خونه باشی و جشن تولد دوستت نری؟!
دوست دارم باهم بریم سینما..
_علی تولد دوستم سالی یه باره ها..!توقع داری نرم؟
بزار بمونه برا فردا خب...
[ #دیـرنشـه_یه_وقـت]❗️
💢اینڪارت #گناهه ها میترا..
#توبه_ڪن!
_باشه حالا توام..
از فردا دیگه تڪرارش نمےڪنم!
[ #دیـرنشـه_یه_وقـت]❗️
💫الله اکبر الله اکبر
صداے شیون و گریه..😭
#تلقیـن_و_تمـام..❗️❗️❗️
⚠️•●❥ به قـول #مـولا_علـی فرصـت هـا چـون ابـرهـا مے گـذرنـد! ❥●•
📗 #نهج_البلاغه_حکمت21
#فاطمه_قاف🍀
#دیر_نشه_یه_وقت❗️❗️
#گاهی_خیلی_زود_دیر_میشود❗️❗️
🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
#شبی دارم چراغانی
شبی #تابیدنی💫 امشب
دلی💚 #نیلوفری دارم
پری🕊بالیدنی #امشب
#مشام شب پراز بـ🌺ـوی خوشِ
#محبوبه هایِ شـ🌙ـب
شبی #شبدر
شبی #شب_بو
شبی #بوییدنی_امشب
#شبتون_شهدایی
ID ➣ @Shahidegomnamm
شبی #تابیدنی💫 امشب
دلی💚 #نیلوفری دارم
پری🕊بالیدنی #امشب
#مشام شب پراز بـ🌺ـوی خوشِ
#محبوبه هایِ شـ🌙ـب
شبی #شبدر
شبی #شب_بو
شبی #بوییدنی_امشب
#شبتون_شهدایی
ID ➣ @Shahidegomnamm
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#داستان📚✒️ #فرمانده_من👮 #قسمت_صدو_شصتو_چهار📖 مربوطه شده است؛ لذا با عمل صالح ربط ندارد. ❈ این شخص هرچه مى خواهد #سحر بلند شود سنگين شده است و نمی تواند بلند شود. در حالی که مقدمات سنگينى را #خودش ايجاد كرده است. اگر مى خواهى #سحر بلند شوی و سبک باشى غذايت🥙…
#داستان📚✒️
#فرمانده_من👨✈️
#قسمت_صدو_شصتو_پنج📖
_البته همش #تقصیر من نیستا😔 میدونی مامانی؟ خدا بعضی وقتا بنده هاشو #امتحان میکنه😭 آدما باید #قوی باشن و از این امتحان #سربلند✌️ بیرون بیان،میگن خدا بعضی وقتا #دوس داره بندش هی #صداش بزنه😍من مطمئنم🙏 که #خدا کمکمون میکنه صدای زنگ در بلند شد مامان بود،همیشه این موقع میومد خونمون...
دستی به #صورتم کشیدم و آیفونو زدم.در 🚪پذیرایی تا نصفه #باز گذاشتم مامان 👩💼با قابلمه #غذا🥙 واردشد پشت سرش #بابا👨💼 هم وارد شد کارشون شده بود غذا آوردن برای من😁انگار خودم بلد نبودم ☹️غذا درست کنم.
به قول #مامان هنوز کاملا #مادر😍 نشده بودم تا احساساتشو درک کنم
بابا و مامان #وارد پذیرایی شدن
وسلام🤝 دادن با خوش رویی😇 جوابشونو دادم،مامان تو آشپزخونه👩🍳 مشغول آماده کردن غذا شد،بابا هم
پیشم نشست و با #مهربونی شروع کرد به #دلجویی از من بابا #تکیه گاه امنی بود برای گریه😭 کردن،درد و دل کردن من از نگاه های مامان و بابا هم چیز #غریبی احساس میکردم بی مقدمه گفتم:بابا؟
شما همتون یه طوری شدید امروز🙁اون از صدای خسته #حسام اون،از صدای #بغض الود مامان رعنا اینم از چهره غم زده شما فقط من نامحرمم؟🤔
به منم بگید چی شده؟😐بابا با #آرامش خاصی #دستمو گرفت و گفت:چیزی نشده دخترم چرا الکی #بدبین شدی؟همه چی خوبه حسامم که #امشب
بر میگرده🚖 دیگه چی از این #بهتر
مامان اومد کنارم نشست.
#چشماش سرخ بودعصبانی شدم😡
با #تعرض گفتم:بخدا اگه نگید چی شده یه بلایی سر خودم میارم😔 سرم گیج می رفت از جام بلند شدم و اروم اروم وارد #اشپزخونه شدم دستمو کشیدم
رو شکمم و اروم گفتم: ببین #فندق👶 من میخوام #شاد باشما اما نمی ذارن اروم لگد میزد👣
لپام گـ🌺ـل انداخت اهسته قربون #صدقه اش رفتم و گفتم: ولی من که
تا اینجا #استقامت کردم یه چند ساعت دیگه ام که #بابایی ات اومد صبر میکنم
#سکوت کردم #قلبم❤️بشدت می تپید نی نی👶 اروم شده بود دیگه لگد👣 نمیزد #قلبم با شدت میخواست #سینمو بشکافه ضربه ی ارومی ب شکمم زدمو...
#ادامه_دارد...
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🌹🍃
❥❥❥ @Shahidegomnamm
🍂
💐🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃🌼🍃🌸🍃
#فرمانده_من👨✈️
#قسمت_صدو_شصتو_پنج📖
_البته همش #تقصیر من نیستا😔 میدونی مامانی؟ خدا بعضی وقتا بنده هاشو #امتحان میکنه😭 آدما باید #قوی باشن و از این امتحان #سربلند✌️ بیرون بیان،میگن خدا بعضی وقتا #دوس داره بندش هی #صداش بزنه😍من مطمئنم🙏 که #خدا کمکمون میکنه صدای زنگ در بلند شد مامان بود،همیشه این موقع میومد خونمون...
دستی به #صورتم کشیدم و آیفونو زدم.در 🚪پذیرایی تا نصفه #باز گذاشتم مامان 👩💼با قابلمه #غذا🥙 واردشد پشت سرش #بابا👨💼 هم وارد شد کارشون شده بود غذا آوردن برای من😁انگار خودم بلد نبودم ☹️غذا درست کنم.
به قول #مامان هنوز کاملا #مادر😍 نشده بودم تا احساساتشو درک کنم
بابا و مامان #وارد پذیرایی شدن
وسلام🤝 دادن با خوش رویی😇 جوابشونو دادم،مامان تو آشپزخونه👩🍳 مشغول آماده کردن غذا شد،بابا هم
پیشم نشست و با #مهربونی شروع کرد به #دلجویی از من بابا #تکیه گاه امنی بود برای گریه😭 کردن،درد و دل کردن من از نگاه های مامان و بابا هم چیز #غریبی احساس میکردم بی مقدمه گفتم:بابا؟
شما همتون یه طوری شدید امروز🙁اون از صدای خسته #حسام اون،از صدای #بغض الود مامان رعنا اینم از چهره غم زده شما فقط من نامحرمم؟🤔
به منم بگید چی شده؟😐بابا با #آرامش خاصی #دستمو گرفت و گفت:چیزی نشده دخترم چرا الکی #بدبین شدی؟همه چی خوبه حسامم که #امشب
بر میگرده🚖 دیگه چی از این #بهتر
مامان اومد کنارم نشست.
#چشماش سرخ بودعصبانی شدم😡
با #تعرض گفتم:بخدا اگه نگید چی شده یه بلایی سر خودم میارم😔 سرم گیج می رفت از جام بلند شدم و اروم اروم وارد #اشپزخونه شدم دستمو کشیدم
رو شکمم و اروم گفتم: ببین #فندق👶 من میخوام #شاد باشما اما نمی ذارن اروم لگد میزد👣
لپام گـ🌺ـل انداخت اهسته قربون #صدقه اش رفتم و گفتم: ولی من که
تا اینجا #استقامت کردم یه چند ساعت دیگه ام که #بابایی ات اومد صبر میکنم
#سکوت کردم #قلبم❤️بشدت می تپید نی نی👶 اروم شده بود دیگه لگد👣 نمیزد #قلبم با شدت میخواست #سینمو بشکافه ضربه ی ارومی ب شکمم زدمو...
#ادامه_دارد...
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🌹🍃
❥❥❥ @Shahidegomnamm
🍂
💐🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃🌼🍃🌸🍃
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#داستان📚✒️ #فرمانده_من👮 #قسمت_صدو_هشتادو_چهار📖 ┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅ ❥• گرفتمش رو به روم با #عشق نگاهش کردمو بعد همون نگاه عاشقانمو به حسام دوختم #حسام بهم نزدیک شد و گفت: از صبحه تو دلم یه شوری دارم تا اینو ببینی می دونستم #خوشت میاد بردمش یه خیاط…
#داستان📚✒️
#فرمانده_من👮
#قسمت_صدو_هشتادو_پنج📖
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
❥• به مزار میرسیم #نگاه خسته ات را نثار چشمانم میکنی نگاهی که خستگی اش حاصل #جنگ و #کار و #جسم نیست نگاهت خسته است، این خستگی حاصل از #روح توست تو دلت گرفته ، #آسمان چشمانت هوای #باریدن دارد
میگویی : بانو ! بشین توی ماشین زود برمیگردم ،هیچ نمیگویم و فقط نگاهت میکنم نمی دانم #امشب چرا اینطور شده ام #ندایی در درونم میگوید : این آخرین نگاه هایم به توست،
❥• از این فکر #سخت آزرده میشوم دستت را جلوی صورتم تکان میدهی و میگویی : کجایی حاج خانوم ؟؟؟
(مکث) باشه؟؟؟
#تلخندی میزنم و میگویم : #اطاعت فرمانده، تو پیاده میشوی و #چفیه بر دوش آرام آرا م توی تاریکی گم میشوی اینجا هیچ #فانوسی روشن نیست از رفتنت حوصله ام سر میرود باورت میشود؟ توی همین چند دقیقه #دلم برایت تنگ شد کمی بعد روی شیشه ی ماشین #قطره های کوچکی میافت
# باران است که #نم_نم میبارد روی شیشه #بوسه میزند و بعد #سر میخورد، دستم را روی شکمم میگذارم نی نی #لگد میزند،انگار بازیش گرفته کاسه صبرم لبریز میشود هن هن کنان پیاده میشوم و در را قفل میکنم،
❥• یاد اصرار #مکررت برای آمدن به اینجا میافتم دلم ناگه #شور میزند سلانه سلانه از میان #قبور عبور میکنم تا به قطعه #نامداران بی نام میرسم اینجا گویی روز است این #فانوس ها اینجا را #بهشت میکنند،به دوستانم سلام میدهم صدای زوزه ی #باد مرا
به خود می آورد،چشمانم دور و بر را میکاود و دنبال تو میگردد دستم را به کمر میگیرم تا بتوانم راه بروم به شوق رویت گام برمیدارم امشب چقدر #خلوت است،
❥• امشب #منو_تو ، #مهتاب، #شهدا
و #خدا قشنگ ترین #مراعات النظیر میشوییم ،شهدا رفقایمان اند و مهتاب برق کوچکی از چشمان تو و خدا خالق این همه زیباییست اوشاعر شعریست مثل تو صدای ناله ای متوقفم میکند، #قلبم مرا به سمت صدا هدایت میکند چشم میگشایم اینجا مزار #شهدای مدافع حرم است تو را میبینم رو به رفقایت و پشت به من زانو زده ای و ضجه میزنی #گوش میسپارم به درد و دل هایت با دوستانت خلوت کرده ای
❥• میگویی :
اشکان ! #بی معرفت #رفیق کجا رفتی محمد رضا! تنها تنها #بهشتی شدی؟؟؟ #مصطفی کجایی؟؟؟ بخدا دلم واست #تنگ شده آهای #معراجیاااااا کجایید ؟؟؟؟ چرا نوبتم نمیرسه ؟ خستم از اینهمه #دلتنگی خدا منو بو کردی؟ بوی دنیا میدادم ؟؟؟ آره؟ من لیاقت ندارم ؟!!! گریه #امانت را میبرد زیر #باران خیس شده ایم بغضی گلویم را چنگ میزدو اشک هایم سرازیر میشود ... بغض #نامرد است...
#این_داستان_ادامه_دارد.. ✍
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـاشهـدا🍃🌹
❥❥❥ @Shahidegomnamm
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
#فرمانده_من👮
#قسمت_صدو_هشتادو_پنج📖
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
❥• به مزار میرسیم #نگاه خسته ات را نثار چشمانم میکنی نگاهی که خستگی اش حاصل #جنگ و #کار و #جسم نیست نگاهت خسته است، این خستگی حاصل از #روح توست تو دلت گرفته ، #آسمان چشمانت هوای #باریدن دارد
میگویی : بانو ! بشین توی ماشین زود برمیگردم ،هیچ نمیگویم و فقط نگاهت میکنم نمی دانم #امشب چرا اینطور شده ام #ندایی در درونم میگوید : این آخرین نگاه هایم به توست،
❥• از این فکر #سخت آزرده میشوم دستت را جلوی صورتم تکان میدهی و میگویی : کجایی حاج خانوم ؟؟؟
(مکث) باشه؟؟؟
#تلخندی میزنم و میگویم : #اطاعت فرمانده، تو پیاده میشوی و #چفیه بر دوش آرام آرا م توی تاریکی گم میشوی اینجا هیچ #فانوسی روشن نیست از رفتنت حوصله ام سر میرود باورت میشود؟ توی همین چند دقیقه #دلم برایت تنگ شد کمی بعد روی شیشه ی ماشین #قطره های کوچکی میافت
# باران است که #نم_نم میبارد روی شیشه #بوسه میزند و بعد #سر میخورد، دستم را روی شکمم میگذارم نی نی #لگد میزند،انگار بازیش گرفته کاسه صبرم لبریز میشود هن هن کنان پیاده میشوم و در را قفل میکنم،
❥• یاد اصرار #مکررت برای آمدن به اینجا میافتم دلم ناگه #شور میزند سلانه سلانه از میان #قبور عبور میکنم تا به قطعه #نامداران بی نام میرسم اینجا گویی روز است این #فانوس ها اینجا را #بهشت میکنند،به دوستانم سلام میدهم صدای زوزه ی #باد مرا
به خود می آورد،چشمانم دور و بر را میکاود و دنبال تو میگردد دستم را به کمر میگیرم تا بتوانم راه بروم به شوق رویت گام برمیدارم امشب چقدر #خلوت است،
❥• امشب #منو_تو ، #مهتاب، #شهدا
و #خدا قشنگ ترین #مراعات النظیر میشوییم ،شهدا رفقایمان اند و مهتاب برق کوچکی از چشمان تو و خدا خالق این همه زیباییست اوشاعر شعریست مثل تو صدای ناله ای متوقفم میکند، #قلبم مرا به سمت صدا هدایت میکند چشم میگشایم اینجا مزار #شهدای مدافع حرم است تو را میبینم رو به رفقایت و پشت به من زانو زده ای و ضجه میزنی #گوش میسپارم به درد و دل هایت با دوستانت خلوت کرده ای
❥• میگویی :
اشکان ! #بی معرفت #رفیق کجا رفتی محمد رضا! تنها تنها #بهشتی شدی؟؟؟ #مصطفی کجایی؟؟؟ بخدا دلم واست #تنگ شده آهای #معراجیاااااا کجایید ؟؟؟؟ چرا نوبتم نمیرسه ؟ خستم از اینهمه #دلتنگی خدا منو بو کردی؟ بوی دنیا میدادم ؟؟؟ آره؟ من لیاقت ندارم ؟!!! گریه #امانت را میبرد زیر #باران خیس شده ایم بغضی گلویم را چنگ میزدو اشک هایم سرازیر میشود ... بغض #نامرد است...
#این_داستان_ادامه_دارد.. ✍
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـاشهـدا🍃🌹
❥❥❥ @Shahidegomnamm
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎼🍃
🍃
✍ #نماهنگ🎞
باز #امشب در هوای #بارانم
دلتنگ #خاطراتت یارانم
می آید از #جبهه ها عطر ناب #ڪربلا
#اللهم_الرزقنا_شهادت🍃🌹
#شهادت_زیباست🕊
🍃🌸 JOiN👇🏻
°•🌸 ➣ @Shahidegomnamm
🍃
✍ #نماهنگ🎞
باز #امشب در هوای #بارانم
دلتنگ #خاطراتت یارانم
می آید از #جبهه ها عطر ناب #ڪربلا
#اللهم_الرزقنا_شهادت🍃🌹
#شهادت_زیباست🕊
🍃🌸 JOiN👇🏻
°•🌸 ➣ @Shahidegomnamm