Forwarded from عکس نگار
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
🌹🕊
حاشیه دیدار خانوادههای شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب اسلامی
#بخش_نهم
✨خانوادهی گرامی #شهیدمهدی_علیدوست آلانَقی؛ #پدر ایشون، آقای محمدرضا علیدوست؛ حال شما چطوره؟ #آلانق اسم مکانیه؟❓
پدر که خود معمم است توضیح میدهد که یکی از #روستاهای_تبریز است. #آقا که متوجه میشود خانواده ترکزبان هستند، گفتوگو را با #زبان_ترکی ادامه میدهد:
« #شهید چند سال داشت؟ چه زمانی شهید شد؟»
- 21 سال داشت؛ #تکاور بود. #پارسال، #سوم_محرم، تو آزادسازی مناطق شیعهنشین #حلب_شهید_شد.
🔵نوبت میرسد به #مادر_شهید؛
-آقا در #نماز_شب ما رو #دعا کنید.
- «چشم، حتماً؛ شما هم ما رو دعا کنید. ما بیشتر از شما احتیاج داریم به دعا.
🔵شهید و #همسر_شهید هم پنج سال با هم زندگی کردهاند. آن #پسرک_موطلایی هم که ناگهان آمد جلوی آقا و گفت من #علیام! #یادگار_شهید است.
🔵 #برادر_شهید هم که همزمان #دانشجو و #طلبه بود، از آقا خواست که بهدست ایشان معمم شود و آقا نیز پذیرفت که در جلسهای جداگانه این کار انجام شود.
🔵 #خواهر_شهید، #طلبهی جامعةالزهرای قم بود؛ به آقا گفت:
- بستگان و خواهران #مدافعین_حرم_پاکستانی از دوستان من هستند و گفتند که به شما #سلام برسونم.
- «در قم هستند؟ سلام من را به ایشان برسانید. آنها هم خیلی خوب کار میکنند. #زینبیون خیلی خوب #میجنگند؛ خیلی خوب #مجاهدت میکنند. سلام من را به پدرها و مادرها و خانوادههایشان برسانید.
🔵 #برادر_شهید هم که برای دیدهبوسی میآید جلو، از آقا میخواهد که به او و همسرش یک قرآن بدهند که آقا جواب میدهد: « #قرآن را #فقط به #والدین و #همسر_شهید میدهم». پسر برمیگردد و مینشیند اما پس از چند دقیقه دوباره به آقا -که درحال دادن #انگشتر به دیگر بستگان است- میگوید قرآن را از پدرم گرفتم! لطفاً به ایشان یک انگشتر بدهید!
آقا هم درحالی که دستش را درون عبایش میبرد، با اخم و خنده به پسر میگوید: «چطور جرئت کردی قرآن رو از پدر بگیری؟» که جمع هم خندیدند.
ادامه دارد. ...
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌹🕊
🌹🕊
حاشیه دیدار خانوادههای شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب اسلامی
#بخش_نهم
✨خانوادهی گرامی #شهیدمهدی_علیدوست آلانَقی؛ #پدر ایشون، آقای محمدرضا علیدوست؛ حال شما چطوره؟ #آلانق اسم مکانیه؟❓
پدر که خود معمم است توضیح میدهد که یکی از #روستاهای_تبریز است. #آقا که متوجه میشود خانواده ترکزبان هستند، گفتوگو را با #زبان_ترکی ادامه میدهد:
« #شهید چند سال داشت؟ چه زمانی شهید شد؟»
- 21 سال داشت؛ #تکاور بود. #پارسال، #سوم_محرم، تو آزادسازی مناطق شیعهنشین #حلب_شهید_شد.
🔵نوبت میرسد به #مادر_شهید؛
-آقا در #نماز_شب ما رو #دعا کنید.
- «چشم، حتماً؛ شما هم ما رو دعا کنید. ما بیشتر از شما احتیاج داریم به دعا.
🔵شهید و #همسر_شهید هم پنج سال با هم زندگی کردهاند. آن #پسرک_موطلایی هم که ناگهان آمد جلوی آقا و گفت من #علیام! #یادگار_شهید است.
🔵 #برادر_شهید هم که همزمان #دانشجو و #طلبه بود، از آقا خواست که بهدست ایشان معمم شود و آقا نیز پذیرفت که در جلسهای جداگانه این کار انجام شود.
🔵 #خواهر_شهید، #طلبهی جامعةالزهرای قم بود؛ به آقا گفت:
- بستگان و خواهران #مدافعین_حرم_پاکستانی از دوستان من هستند و گفتند که به شما #سلام برسونم.
- «در قم هستند؟ سلام من را به ایشان برسانید. آنها هم خیلی خوب کار میکنند. #زینبیون خیلی خوب #میجنگند؛ خیلی خوب #مجاهدت میکنند. سلام من را به پدرها و مادرها و خانوادههایشان برسانید.
🔵 #برادر_شهید هم که برای دیدهبوسی میآید جلو، از آقا میخواهد که به او و همسرش یک قرآن بدهند که آقا جواب میدهد: « #قرآن را #فقط به #والدین و #همسر_شهید میدهم». پسر برمیگردد و مینشیند اما پس از چند دقیقه دوباره به آقا -که درحال دادن #انگشتر به دیگر بستگان است- میگوید قرآن را از پدرم گرفتم! لطفاً به ایشان یک انگشتر بدهید!
آقا هم درحالی که دستش را درون عبایش میبرد، با اخم و خنده به پسر میگوید: «چطور جرئت کردی قرآن رو از پدر بگیری؟» که جمع هم خندیدند.
ادامه دارد. ...
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
حاشیه دیدار خانوادههای شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب اسلامی
#بخش_دهم
✍خانوادهی #شهید گرامی #محمد_بلباسی؛ #پدر از دنیا رفتن. #مادر، هاجر عباسی؛ #خواهر_شهید هم هستند.
🔶 #مادر_شهید توضیح میدهد که علاوه بر اینکه مادر شهید است، #شوهرش نیز #جانباز بوده و #برادرش_شهید شده و #برادر_شوهرش نیز #شهید شده؛ یعنی #عمو و #دایی #شهید_محمد_بلباسی نیز در #انقلاب و #جنگ_تحمیلی شهید شدهاند:
🔶حاج آقا من چند وقت قبل از شهادت محمد، #خواب دیدم که #شما یک #جعبهای به بنده دادید و من دیدم که یک #شیء زیبایی به بنده دادید و گفتید که این #حق_شماست؛ من فکر کردم که این برای خودم هست اما بعد شهادت محمد فهمیدم که آن برای محمد بوده. #شهید خیلی به شما #علاقه داشت و همیشه موقعی که #صحبتهای شما از تلویزیون پخش میشد، بچهها رو جمع میکرد که صحبتهای شما رو ببینند. خیلی دوست داشت که به #دیدار شما بیاد.
🔶آقا هم در تمام مدت چشم به زمین دوخته بودند و میگفتند: «سلامت باشید، زنده باشید.
🔶«خانم محبوبه بلباسی، #همسر گرامی شهید. #من_خواندم_وصیّتنامهی این شهید را که به این #همسرش میگوید که اگر شما نبودی، من به این راه نمیرفتم. شما بودی که کمک کردی من به این راه بروم. اینطوره خانم؟»
همسر شهید که گویی از تلطّف آقا #جا_خورده، چیزی نمیگوید. مادر شهید اما به زبان میآید که:
- بله، همینطوره؛ محمد اصلاً خونه نبود و بار زندگی و بزرگ کردن چهار تا بچه، روی دوش خانومش بود.
🔶در #آغوش همسر شهید، #دختر 20روزهی #شهید قرار دارد. همسر شهید از #آقا خواست که #در_گوش فرزندش #اذان و #اقامه بگوید. آقا نیز رو به جمعیت مردان گفت که بچه را از مادرش بگیرند. آقا شروع کرد در گوش راست اذان گفتن. به گوش چپ که رسید گویا نوزاد هوشیار شده بود و کمکم داشت تقلّا میکرد که رهبر آهستهآهسته او را تکان داد تا مجدداً آرام شود.
🔶نوبت به تحویل قرآنها و هدایا میرسد؛ #همسر_شهید به همراه #سه_فرزند_کمسن و سالش پیش میآیند؛ همسر شهید بلباسی به آقا میگوید:
-دایی شهید، شهید انقلابه؛ عموی شهید، شهید جنگه. خود شهید هم که در سوریه به شهادت رسید؛ #دعا_کنین که #بچههامون برن #قدس رو #آزاد کنن.
🔸«دعای مجاهدت میکنم براشون».🔸
🔶یکی از #بستگان_شهید که مسئول بسیج اساتید مازندران هست، جلوی آقا میآید و اظهار میکند که #انقلاب_اسلامی در #دانشگاهها #مهجور است؛ رهبر خطاب به ایشان میگوید:👇👇
🔶«شماها که هستین، غریب نیست دیگه! این همه #استاد_انقلابی. این همه دانشجوی انقلابی، دانشگاه مال شماست! چهار تا آدم ناباب هم ممکنه باشن. یکعده آدمهای بیتفاوت هستن؛ عیب نداره. وقتی یک گروه، یک مجموعهی انقلابی، در دانشگاه باشن، دیگه غریب نیست. مجموعه باشید، با هم باشید، غریب نخواهید بود.
ادامه دارد. ...
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌹🕊
حاشیه دیدار خانوادههای شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب اسلامی
#بخش_دهم
✍خانوادهی #شهید گرامی #محمد_بلباسی؛ #پدر از دنیا رفتن. #مادر، هاجر عباسی؛ #خواهر_شهید هم هستند.
🔶 #مادر_شهید توضیح میدهد که علاوه بر اینکه مادر شهید است، #شوهرش نیز #جانباز بوده و #برادرش_شهید شده و #برادر_شوهرش نیز #شهید شده؛ یعنی #عمو و #دایی #شهید_محمد_بلباسی نیز در #انقلاب و #جنگ_تحمیلی شهید شدهاند:
🔶حاج آقا من چند وقت قبل از شهادت محمد، #خواب دیدم که #شما یک #جعبهای به بنده دادید و من دیدم که یک #شیء زیبایی به بنده دادید و گفتید که این #حق_شماست؛ من فکر کردم که این برای خودم هست اما بعد شهادت محمد فهمیدم که آن برای محمد بوده. #شهید خیلی به شما #علاقه داشت و همیشه موقعی که #صحبتهای شما از تلویزیون پخش میشد، بچهها رو جمع میکرد که صحبتهای شما رو ببینند. خیلی دوست داشت که به #دیدار شما بیاد.
🔶آقا هم در تمام مدت چشم به زمین دوخته بودند و میگفتند: «سلامت باشید، زنده باشید.
🔶«خانم محبوبه بلباسی، #همسر گرامی شهید. #من_خواندم_وصیّتنامهی این شهید را که به این #همسرش میگوید که اگر شما نبودی، من به این راه نمیرفتم. شما بودی که کمک کردی من به این راه بروم. اینطوره خانم؟»
همسر شهید که گویی از تلطّف آقا #جا_خورده، چیزی نمیگوید. مادر شهید اما به زبان میآید که:
- بله، همینطوره؛ محمد اصلاً خونه نبود و بار زندگی و بزرگ کردن چهار تا بچه، روی دوش خانومش بود.
🔶در #آغوش همسر شهید، #دختر 20روزهی #شهید قرار دارد. همسر شهید از #آقا خواست که #در_گوش فرزندش #اذان و #اقامه بگوید. آقا نیز رو به جمعیت مردان گفت که بچه را از مادرش بگیرند. آقا شروع کرد در گوش راست اذان گفتن. به گوش چپ که رسید گویا نوزاد هوشیار شده بود و کمکم داشت تقلّا میکرد که رهبر آهستهآهسته او را تکان داد تا مجدداً آرام شود.
🔶نوبت به تحویل قرآنها و هدایا میرسد؛ #همسر_شهید به همراه #سه_فرزند_کمسن و سالش پیش میآیند؛ همسر شهید بلباسی به آقا میگوید:
-دایی شهید، شهید انقلابه؛ عموی شهید، شهید جنگه. خود شهید هم که در سوریه به شهادت رسید؛ #دعا_کنین که #بچههامون برن #قدس رو #آزاد کنن.
🔸«دعای مجاهدت میکنم براشون».🔸
🔶یکی از #بستگان_شهید که مسئول بسیج اساتید مازندران هست، جلوی آقا میآید و اظهار میکند که #انقلاب_اسلامی در #دانشگاهها #مهجور است؛ رهبر خطاب به ایشان میگوید:👇👇
🔶«شماها که هستین، غریب نیست دیگه! این همه #استاد_انقلابی. این همه دانشجوی انقلابی، دانشگاه مال شماست! چهار تا آدم ناباب هم ممکنه باشن. یکعده آدمهای بیتفاوت هستن؛ عیب نداره. وقتی یک گروه، یک مجموعهی انقلابی، در دانشگاه باشن، دیگه غریب نیست. مجموعه باشید، با هم باشید، غریب نخواهید بود.
ادامه دارد. ...
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
حاشیه دیدار خانوادههای شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب اسلامی
#بخش_یازدهم
✍دیگر معلوم است که اواخر این جلسهی دو ساعته نزدیک است:
🌼خانوادهی گرامی #شهید_حمیدرضا_فاطمی_اطهر؛ #پدر_شهید، آقای عبدالرضای مُمبِنی.
آقا از #پدر میپرسد «چرا فامیلها فرق داره؟» پدر میگوید بچهها عوض کردند و من تنها کسی هستم که فامیلیام هنوز مُمبِنی هست و شاید هم عوض کنم. آقا میگوید: «نه، چرا عوض کنید؟ بگذارید باشه.» و پدر میگوید که این نام یک قوم است. در حین همین گفتوگو، #کودکی جلو میآید و #روبهروی آقا میایستد:
- میشه یه چی بهت بگم؟
-بگو!
- میشه یه #یادگاری بهم بدی؟
- «چشم! یه یادگاری هم به ایشون بدین!
جمعیت میخندند؛ وقتی #آقا به #کودکان انگشتر میدهد، همیشه به مسئولان جلسه تأکید میکند که دقت کنند #انگشتر، اندازهی دست بچهها باشد؛ اینبار هم با همان دقت پیگیر بودند.
🌼 #شهید_اطهر در سن 37سالگی به #شهادت رسیده؛ #مادر_!شهید عنوان میکند:
- حمیدرضا خیلی #دوست داشت از نزدیک #شما رو #زیارت کنه ولی نتونست.
- خدا انشاءالله نصیب ما کنه که از نزدیک #شهید شما رو در قیامت زیارت کنیم.
🌼پس از احوالپرسی با #همسر_شهید اطهر، نوبت به اهدای قرآنها و یادگاریها میرسد؛ #فاطمه، #دختر_نوجوان_شهید جلو میآید و به آقا میگوید:
- میشه یه #انگشتر از توی #جیبتون بدین؟!
- «از کجا #فهمیدین که توی جیبم انگشتر هست؟»
- دیدم از دور که داشتین میدادین به بقیه!
-این انگشتر هم خدمت شما! دیگه هم تو جیبم انگشتر نیست، تموم شد!
آقا و دختر و جمعیت با هم میخندند.
🌼 #پسر_کوچکتر_شهید اطهر هم جلو میآید؛ میگویند #مداح است و کلاس ششمی؛ از آقا میپرسد:
- اگر #امام_خمینی بود، #شما ازش چی میخواستین؟
آقا #دست_پسر را میگیرد و به #دیوار روبهرویش نگاه میکند؛ همگی گوشهایشان را تیز میکنند که آقا چه جوابی میخواهد بدهد. آقا بعد از کمی تأمّل میگوید:
- «فرق میکنه؛ اگر در سنّ شما بودم یه چیز میخواستم؛ اگر حالا بودم یه چیز دیگه میخواستم.
- حالا فکر کنین تو سنّ من بودین!
- «بهترین چیز #دعاست؛ ازش میخواستم که برام دعا کنه که بتونم #مثل امام خمینی حرکت کنم. این بهترین چیزه.»
🌼پسر که گویا انتظار چنین جوابی را نداشته، کمی سرش را پایین میاندازد! آقا با خنده ادامه میدهد: «حالا اگه انگشتر هم بخوای میدیم بهتون، حرفی نداریم!» و دوباره همه میخندند.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌹🕊
حاشیه دیدار خانوادههای شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب اسلامی
#بخش_یازدهم
✍دیگر معلوم است که اواخر این جلسهی دو ساعته نزدیک است:
🌼خانوادهی گرامی #شهید_حمیدرضا_فاطمی_اطهر؛ #پدر_شهید، آقای عبدالرضای مُمبِنی.
آقا از #پدر میپرسد «چرا فامیلها فرق داره؟» پدر میگوید بچهها عوض کردند و من تنها کسی هستم که فامیلیام هنوز مُمبِنی هست و شاید هم عوض کنم. آقا میگوید: «نه، چرا عوض کنید؟ بگذارید باشه.» و پدر میگوید که این نام یک قوم است. در حین همین گفتوگو، #کودکی جلو میآید و #روبهروی آقا میایستد:
- میشه یه چی بهت بگم؟
-بگو!
- میشه یه #یادگاری بهم بدی؟
- «چشم! یه یادگاری هم به ایشون بدین!
جمعیت میخندند؛ وقتی #آقا به #کودکان انگشتر میدهد، همیشه به مسئولان جلسه تأکید میکند که دقت کنند #انگشتر، اندازهی دست بچهها باشد؛ اینبار هم با همان دقت پیگیر بودند.
🌼 #شهید_اطهر در سن 37سالگی به #شهادت رسیده؛ #مادر_!شهید عنوان میکند:
- حمیدرضا خیلی #دوست داشت از نزدیک #شما رو #زیارت کنه ولی نتونست.
- خدا انشاءالله نصیب ما کنه که از نزدیک #شهید شما رو در قیامت زیارت کنیم.
🌼پس از احوالپرسی با #همسر_شهید اطهر، نوبت به اهدای قرآنها و یادگاریها میرسد؛ #فاطمه، #دختر_نوجوان_شهید جلو میآید و به آقا میگوید:
- میشه یه #انگشتر از توی #جیبتون بدین؟!
- «از کجا #فهمیدین که توی جیبم انگشتر هست؟»
- دیدم از دور که داشتین میدادین به بقیه!
-این انگشتر هم خدمت شما! دیگه هم تو جیبم انگشتر نیست، تموم شد!
آقا و دختر و جمعیت با هم میخندند.
🌼 #پسر_کوچکتر_شهید اطهر هم جلو میآید؛ میگویند #مداح است و کلاس ششمی؛ از آقا میپرسد:
- اگر #امام_خمینی بود، #شما ازش چی میخواستین؟
آقا #دست_پسر را میگیرد و به #دیوار روبهرویش نگاه میکند؛ همگی گوشهایشان را تیز میکنند که آقا چه جوابی میخواهد بدهد. آقا بعد از کمی تأمّل میگوید:
- «فرق میکنه؛ اگر در سنّ شما بودم یه چیز میخواستم؛ اگر حالا بودم یه چیز دیگه میخواستم.
- حالا فکر کنین تو سنّ من بودین!
- «بهترین چیز #دعاست؛ ازش میخواستم که برام دعا کنه که بتونم #مثل امام خمینی حرکت کنم. این بهترین چیزه.»
🌼پسر که گویا انتظار چنین جوابی را نداشته، کمی سرش را پایین میاندازد! آقا با خنده ادامه میدهد: «حالا اگه انگشتر هم بخوای میدیم بهتون، حرفی نداریم!» و دوباره همه میخندند.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
حاشیه دیدار خانوادههای شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب اسلامی
#بخش_آخر
✍نوبت به #آخرین خانوادهی شهید میرسد:
«خانوادهی گرامی #شهید_علیرضا_قنواتی؛ #مادر از دنیا رفتن؛ #پدر بهعلت کسالت نیومدن؛ #همسر_شهید، خانم مریم آزادی؛ حال شما چطوره خانم؟ شهید چند سال داشتند؟»
- 53 سال حاج آقا
🔷آقا اسم #فرزندان_شهید را میآورند؛ پسر جوانی جلو میآید و میگوید حاج آقا ببخشید من تازه از #کربلا آمدهام، سرما خوردم و برای همین با شما روبوسی نمیکنم. آقا میپرسد:
- «شما چهکار میکنید؟»
- والّا چندبار میخواستیم #بریم_اونور دیگه.
- «کجا میخواستی بری؟»
- بالاخره ما رو اصلاً درست کردن برای اینکه بریم این #تکفیریها رو بزنیم؛ ولی حاج آقا ما رو #برگردوندن.
- «کی شما رو برگردونده؟»
- ایشون ما رو برگردوندن.
-ایشون از بستگان هستن؟
- نه، ایشون #مسئول_اعزام هستن.
مسئول اعزام که در انتهای #مجلس نشسته میگوید که #ایشان_فرزند_شهید هستند و #حاج_قاسم_سلیمانی دستور دادهاند که فرزندان شهدا اعزام نشوند.
🔷آقا این را که میشنود، میگوید: «خیلی خب؛ نروید... نروید... شما اینجا باشید برای نظام کار کنین.
🔷 #دختر_شهید قنواتی نیز جلو میآید و چند #نامه و #عکس به آقا هدیه میکند؛ نمیتواند گریهی خودش را کنترل کند؛ بهسختی خود را جمع میکند و به آقا میگوید که برایش #دعا کند. از آقا #یادگاری نیز میخواهد:
-اگر میشه این انگشتر دستتون رو هم به من بدید.
-انگشترهام رو که دادم دیگه؛ توی #دستم دیگه #انگشتری ندارم!
-خب انگشترهای اون یکی دستتون هم هست!
-نه، اینا دیگه برای هدیه نیست!
و به انگشترهای دیگر راضی میشود و مینشیند.
🔷حالا دیگر #دقایق_پایانی_دیدار است. هر کسی از گوشهای #تقاضای_یادگاری و #چفیه و #انگشتر میکند. گویا دیگر انگشترها و چفیهها تمام شده و مابقی افراد باید بعد از خروج آقا منتظر گرفتن هدایا باشند. #آقا دارد #روی_قاب_عکس_شهدایی که از طرف خانوادههای شهدا داده شده، چیزی #مینویسند به رسم یادگاری. پیرامون آقا کمکم #شلوغ میشود. آقا بالاخره بعد از یک ساعت و چهل و پنج دقیقه از روی صندلی خود بلند شده و از اتاق خارج میشوند. جمعیت #صلواتی میفرستند. همه شاداب و خندانند. گویا دیگر #دلتنگیهایشان پایان یافته باشد. به مجاهدتها میاندیشند؛ به بزرگ کردن این بچههای کوچک که جلوی رهبرشان ساعاتی بازی کردند، دراز کشیدند، دویدند و بزرگ شدند.
🔷آن دورترها هم -نه خیلی دورتر- انتهای #روضه، جور دیگری میشود. برای رأس و نیزه که نمیشود کاری کرد جز اشک؛ اما دست آتش از #دامن_حرم دور است و دیگر سنگ به پیشانی گنبد نمینشیند. از #جانها_سپری ساخته شده و سلام نظامی معینرضاها را پدران و پدربزرگها رو به گنبد و بارگاه میدهند؛ آنقدر محکم و مخلص که #کبوترها دوباره برگردند به #صحن و سرای #دختر_علی.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌹🕊
حاشیه دیدار خانوادههای شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب اسلامی
#بخش_آخر
✍نوبت به #آخرین خانوادهی شهید میرسد:
«خانوادهی گرامی #شهید_علیرضا_قنواتی؛ #مادر از دنیا رفتن؛ #پدر بهعلت کسالت نیومدن؛ #همسر_شهید، خانم مریم آزادی؛ حال شما چطوره خانم؟ شهید چند سال داشتند؟»
- 53 سال حاج آقا
🔷آقا اسم #فرزندان_شهید را میآورند؛ پسر جوانی جلو میآید و میگوید حاج آقا ببخشید من تازه از #کربلا آمدهام، سرما خوردم و برای همین با شما روبوسی نمیکنم. آقا میپرسد:
- «شما چهکار میکنید؟»
- والّا چندبار میخواستیم #بریم_اونور دیگه.
- «کجا میخواستی بری؟»
- بالاخره ما رو اصلاً درست کردن برای اینکه بریم این #تکفیریها رو بزنیم؛ ولی حاج آقا ما رو #برگردوندن.
- «کی شما رو برگردونده؟»
- ایشون ما رو برگردوندن.
-ایشون از بستگان هستن؟
- نه، ایشون #مسئول_اعزام هستن.
مسئول اعزام که در انتهای #مجلس نشسته میگوید که #ایشان_فرزند_شهید هستند و #حاج_قاسم_سلیمانی دستور دادهاند که فرزندان شهدا اعزام نشوند.
🔷آقا این را که میشنود، میگوید: «خیلی خب؛ نروید... نروید... شما اینجا باشید برای نظام کار کنین.
🔷 #دختر_شهید قنواتی نیز جلو میآید و چند #نامه و #عکس به آقا هدیه میکند؛ نمیتواند گریهی خودش را کنترل کند؛ بهسختی خود را جمع میکند و به آقا میگوید که برایش #دعا کند. از آقا #یادگاری نیز میخواهد:
-اگر میشه این انگشتر دستتون رو هم به من بدید.
-انگشترهام رو که دادم دیگه؛ توی #دستم دیگه #انگشتری ندارم!
-خب انگشترهای اون یکی دستتون هم هست!
-نه، اینا دیگه برای هدیه نیست!
و به انگشترهای دیگر راضی میشود و مینشیند.
🔷حالا دیگر #دقایق_پایانی_دیدار است. هر کسی از گوشهای #تقاضای_یادگاری و #چفیه و #انگشتر میکند. گویا دیگر انگشترها و چفیهها تمام شده و مابقی افراد باید بعد از خروج آقا منتظر گرفتن هدایا باشند. #آقا دارد #روی_قاب_عکس_شهدایی که از طرف خانوادههای شهدا داده شده، چیزی #مینویسند به رسم یادگاری. پیرامون آقا کمکم #شلوغ میشود. آقا بالاخره بعد از یک ساعت و چهل و پنج دقیقه از روی صندلی خود بلند شده و از اتاق خارج میشوند. جمعیت #صلواتی میفرستند. همه شاداب و خندانند. گویا دیگر #دلتنگیهایشان پایان یافته باشد. به مجاهدتها میاندیشند؛ به بزرگ کردن این بچههای کوچک که جلوی رهبرشان ساعاتی بازی کردند، دراز کشیدند، دویدند و بزرگ شدند.
🔷آن دورترها هم -نه خیلی دورتر- انتهای #روضه، جور دیگری میشود. برای رأس و نیزه که نمیشود کاری کرد جز اشک؛ اما دست آتش از #دامن_حرم دور است و دیگر سنگ به پیشانی گنبد نمینشیند. از #جانها_سپری ساخته شده و سلام نظامی معینرضاها را پدران و پدربزرگها رو به گنبد و بارگاه میدهند؛ آنقدر محکم و مخلص که #کبوترها دوباره برگردند به #صحن و سرای #دختر_علی.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
جمعہ شد #آقا نگاهم بردراست
درفراق #یارآهم ازسراست
مۍنمایند #جمعہ ها گرافتخار
باشداز #مهدی زهراانتظار
#اللہم_عجل_لولیڪ_الفرج🍃❤️
#صبحم_بہ_نام_شما🍃❤️
🌷کانال عهـدبـاشهـ🕊ـدا🌷
🆔 @shahidegomnamm
درفراق #یارآهم ازسراست
مۍنمایند #جمعہ ها گرافتخار
باشداز #مهدی زهراانتظار
#اللہم_عجل_لولیڪ_الفرج🍃❤️
#صبحم_بہ_نام_شما🍃❤️
🌷کانال عهـدبـاشهـ🕊ـدا🌷
🆔 @shahidegomnamm
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊✨🌹🕊✨🌹🕊
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_سردار_سیدحمیدتقوی_فر
#قسمت_سی_ودوم
#خاطرات
#شهیدی_که_جان_رهبر_انقلاب_را_نجات_داد
🔹همسر شهید تقوی فر :
✍تلویزیون، #صبحت های حضرت #آقا را پخش میکرد که ایشان در حال #ذکرخاطرهای بودند.
آقا فرمودند در زمان #جنگ در یک مهلکهای گیر افتاده بودیم که بعد از مدتی یک #بنده خدایی آمد و ما را #نجات داد.
همان طور که حاج حمید در حال کتاب خواندن بود، گفت که آن بنده خدا، #من بودم.
اما #عادت نداشت بیشتر از این در مورد اقداماتش توضیح دهد.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_سردار_سیدحمیدتقوی_فر
#قسمت_سی_ودوم
#خاطرات
#شهیدی_که_جان_رهبر_انقلاب_را_نجات_داد
🔹همسر شهید تقوی فر :
✍تلویزیون، #صبحت های حضرت #آقا را پخش میکرد که ایشان در حال #ذکرخاطرهای بودند.
آقا فرمودند در زمان #جنگ در یک مهلکهای گیر افتاده بودیم که بعد از مدتی یک #بنده خدایی آمد و ما را #نجات داد.
همان طور که حاج حمید در حال کتاب خواندن بود، گفت که آن بنده خدا، #من بودم.
اما #عادت نداشت بیشتر از این در مورد اقداماتش توضیح دهد.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
⚜حافظ #ولایت باشید و فرمانبردارے از حرف هاے آقـا را ڪنید تنها مسیر زندگے شما خط ولایت است #آقا هر چہ ڪہ گفت همان را انجام دهید نہ ڪمتر و نہ بیشتر
#شهید_سید_مهدی_موسوی
#وصیتنامه
⚛ @shahidegomnamm ↩️
#شهید_سید_مهدی_موسوی
#وصیتنامه
⚛ @shahidegomnamm ↩️
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨
#شهیدمدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
#قسمت_سی_ودوم
#خاطرات
🔷خاطره ای از زبان برادر شهید؛
💥 #چفیه_آقا
✍وقتی #پیکرش را داخل #قبر گذاشتم، از طرف #همسر معززش گفتند محمودرضا #سفارش کرده #چفیهای که از #آقا گرفته با او #دفن شود،
جا خوردم😳 نمیدانستم از #آقا_چفیه گرفته، رفتند چفیه را از داخل ماشین آوردند، مانده بودم با پیکرش چه بگویم،
همیشه در #ارادت به آقا خودم را بالاتر از او میدانستم، چفیه را که روی #پیکرش گذاشتم فهمیدم به گرد پایش هم نرسیدهام😔
در این چند وقت، یادم هست یکبار چند سال پیش گفت #شیعیان در بعضی از #کشورها #بدون_وضو_تصویر_آقا را #مس نمیکنند و گفت ما اینجا از شیعیان #عقب افتادهایم.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
#شهیدمدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
#قسمت_سی_ودوم
#خاطرات
🔷خاطره ای از زبان برادر شهید؛
💥 #چفیه_آقا
✍وقتی #پیکرش را داخل #قبر گذاشتم، از طرف #همسر معززش گفتند محمودرضا #سفارش کرده #چفیهای که از #آقا گرفته با او #دفن شود،
جا خوردم😳 نمیدانستم از #آقا_چفیه گرفته، رفتند چفیه را از داخل ماشین آوردند، مانده بودم با پیکرش چه بگویم،
همیشه در #ارادت به آقا خودم را بالاتر از او میدانستم، چفیه را که روی #پیکرش گذاشتم فهمیدم به گرد پایش هم نرسیدهام😔
در این چند وقت، یادم هست یکبار چند سال پیش گفت #شیعیان در بعضی از #کشورها #بدون_وضو_تصویر_آقا را #مس نمیکنند و گفت ما اینجا از شیعیان #عقب افتادهایم.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
❄️❥◆❥❄️
#دلنـوشتـہ❣
پیش بیا!
این روزها بیشتر از همیشه
به این پیشآمد نیاز دارم
#آقا_بیا 😭
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج
🌼🌾🌼🌾
@shahidegomnamm
#دلنـوشتـہ❣
پیش بیا!
این روزها بیشتر از همیشه
به این پیشآمد نیاز دارم
#آقا_بیا 😭
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج
🌼🌾🌼🌾
@shahidegomnamm
✨چـه ڪسی گـفتہ
کہ خـــواب ابـدے
فاجـعه است ؟
✨کہ در آغـــوش تـو
خـوابیدن و مـُردن
عشـــق است...
#سردارشهید_حمیدباکری
#آقا_احسان
#شبتون_شهدایی
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🔮 @shahidegomnamm 👈
کہ خـــواب ابـدے
فاجـعه است ؟
✨کہ در آغـــوش تـو
خـوابیدن و مـُردن
عشـــق است...
#سردارشهید_حمیدباکری
#آقا_احسان
#شبتون_شهدایی
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🔮 @shahidegomnamm 👈
❤️آقا بیا به خاطر یـــــاران
ظهور ڪن
🍁ما را از این هواے سراسیمہ
دور ڪن
❤️وقتے براے بدرقهے عشق
میروے
🍁از کوچههاے خسته ماهم
عبور ڪن
#آقا_قسم_به_شهیدان_ظهورکن 🙏
#شعر☘
💠 @Shahidegomnamm 👈
ظهور ڪن
🍁ما را از این هواے سراسیمہ
دور ڪن
❤️وقتے براے بدرقهے عشق
میروے
🍁از کوچههاے خسته ماهم
عبور ڪن
#آقا_قسم_به_شهیدان_ظهورکن 🙏
#شعر☘
💠 @Shahidegomnamm 👈
🌤🍃
🍃
#دلنوشته
🌞هذا #یوم_الجمعه
🌾سلام #آقا
سلامی ساده اما
پر🍃زاحساس
که پیچیده🌻شده دردامن عشق💚و
گل🌸یاس
چرا نام #گل_یاس آمداینجا من بگویم
شمابرروی نام #مادرت
هستید #حساس
🍃 @Shahidegomnamm
🌤🍃
🍃
#دلنوشته
🌞هذا #یوم_الجمعه
🌾سلام #آقا
سلامی ساده اما
پر🍃زاحساس
که پیچیده🌻شده دردامن عشق💚و
گل🌸یاس
چرا نام #گل_یاس آمداینجا من بگویم
شمابرروی نام #مادرت
هستید #حساس
🍃 @Shahidegomnamm
🌤🍃
│🍃🌼 #سخنان_بزرگان👆
❥ زرنگ باش!
اگرمیخواهی #صدقه بدی
همینطور صدقه نده ،
❥ صدقه را ازطرف #امام_رضا(ع)
برای سلامتی #آقا_امام_زمان بده...
#آقا_مجتبی_تهرانی
┄┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┄┄
➬ @Shahidegomnamm
❥ زرنگ باش!
اگرمیخواهی #صدقه بدی
همینطور صدقه نده ،
❥ صدقه را ازطرف #امام_رضا(ع)
برای سلامتی #آقا_امام_زمان بده...
#آقا_مجتبی_تهرانی
┄┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┄┄
➬ @Shahidegomnamm
Forwarded from عکس نگار
⚠️⚠️ #تلنـــگــر
✍رفته بودند #مجازی برای ڪار فرهنگی..
چون ڪه #آقا فرموده بودند؛من اگر #رهبر_نبودم میشدم رئیس مجازے..
📱شروع ڪردند یڪ به یڪ #پستای مختلف
مذهبی،سیاسی،فرهنگی!
الحق و النصاف خوب پیش میرفتند و ڪارشان بود مورد #قبول رضاے الهی..
🍂مدتی گذشت..
نم نمڪ #ریزش داشت #پستهای_جهادے..
عده ای #سقوط ڪردن این وسط حسابے..
🍂یڪ در میان شد پستهایشان #سطحی و #آبڪی..
نیم بیشتر #پستها هم شد؛ #عڪس_با_ریش و #تسبیح و #یقه آخوندے..
عڪس در جوار ائمه و #مزار_شهدا !
دعا ڪنید برایم ڪه من هم بشوم لایق شهادت..
📩 #ڪامنتهای همیشه در صحنه بعضی #خواهران
چقدر به #چهرتان مے آید شهادت..
الهی ڪه روزیتان شود شربتش..
عجب نورانیست این چهره مردانه..
احسنت به شما #برادر..
🍂آرام آرام جدا شدند از #پستهای_تلنگـرے..
#اڪثر پستهایشان شد؛ته ریش و به دست تسبیح!📿
یادشان رفته بود انگار ڪه چیست #ڪار_اصلی..
📱براے چه آمده بودند اصلا به #مجازے؟!
#فراموش ڪرده بودند گویا
ڪه👌 #شهدا راهی سخت گرفته بودند در پیش..
👌از #نفـس و #جـان و #مـال گذشته بودند
👈نه اینڪه راه به راه پست از ریش و ته ریش!!!
🍂 #ڪار_فرهنگی شان رفته بود #برباد..!
ڪارشان #ایراد_شرعے نداشت گویا
اما #هــدف چه شد ڪجا رفت به یڪباره #روی_هـوا..!؟
💢عده اے هم لیز خوردن چو ماهی در #پی_وی و #دایرڪت ها..
شدند #عاشق_دلخسته و بے قرار یار!
#دخترڪان هم شدند #ڪشته مرده ریش و ژست، #لبخند_مردانه !
علـی باش؛فـاطمـه ات میشوم!
بود #شعارشان در این راه..
💢ڪجـای دنیـا از این راه #علوے و #فاطمے شدند ها ؟!
ڪارشان بود #غلــط انــدر غلــط ..
🥀#حججی_ڪه_شد_ابراهیم_این_زمانه..
#سر داد و #سلفی_نداد از ریش و انواع ژست مردانه..
بلڪه داد سلفی از #ابهت_مردانه ی بی مثال..
🌼 #ڪارهایش ڪه رو شد یڪ به یڪ..
#ڪارفرهنگی و #جهادسازندگی با #نیـت قربه الی الله..
آنوقت دانستند ڪه #او بوده گوش به #فرمان علی..
#فـرمـان_چه_بود؟
آرے همان #آتـش_بـه_اختیـاررهبـری..
در #حقیقت او بود مرد میدان..
آنچه را که میدانست ڪرد #اِعمال..
آن زمان بود ڪه برادرها و خواهرها #فهمیدند ڪه اے دل #غافل چه راحت #باخته بودند خود را..
آمدند نرم نرمک به #خود انگار..
#فاطمه_قاف
#ڪار_فرهنگی
#آتش_به_اختیار
#شهید_حججی_ابراهیم_زمانه
🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
•●❥ 🖤 ❥●•
✍رفته بودند #مجازی برای ڪار فرهنگی..
چون ڪه #آقا فرموده بودند؛من اگر #رهبر_نبودم میشدم رئیس مجازے..
📱شروع ڪردند یڪ به یڪ #پستای مختلف
مذهبی،سیاسی،فرهنگی!
الحق و النصاف خوب پیش میرفتند و ڪارشان بود مورد #قبول رضاے الهی..
🍂مدتی گذشت..
نم نمڪ #ریزش داشت #پستهای_جهادے..
عده ای #سقوط ڪردن این وسط حسابے..
🍂یڪ در میان شد پستهایشان #سطحی و #آبڪی..
نیم بیشتر #پستها هم شد؛ #عڪس_با_ریش و #تسبیح و #یقه آخوندے..
عڪس در جوار ائمه و #مزار_شهدا !
دعا ڪنید برایم ڪه من هم بشوم لایق شهادت..
📩 #ڪامنتهای همیشه در صحنه بعضی #خواهران
چقدر به #چهرتان مے آید شهادت..
الهی ڪه روزیتان شود شربتش..
عجب نورانیست این چهره مردانه..
احسنت به شما #برادر..
🍂آرام آرام جدا شدند از #پستهای_تلنگـرے..
#اڪثر پستهایشان شد؛ته ریش و به دست تسبیح!📿
یادشان رفته بود انگار ڪه چیست #ڪار_اصلی..
📱براے چه آمده بودند اصلا به #مجازے؟!
#فراموش ڪرده بودند گویا
ڪه👌 #شهدا راهی سخت گرفته بودند در پیش..
👌از #نفـس و #جـان و #مـال گذشته بودند
👈نه اینڪه راه به راه پست از ریش و ته ریش!!!
🍂 #ڪار_فرهنگی شان رفته بود #برباد..!
ڪارشان #ایراد_شرعے نداشت گویا
اما #هــدف چه شد ڪجا رفت به یڪباره #روی_هـوا..!؟
💢عده اے هم لیز خوردن چو ماهی در #پی_وی و #دایرڪت ها..
شدند #عاشق_دلخسته و بے قرار یار!
#دخترڪان هم شدند #ڪشته مرده ریش و ژست، #لبخند_مردانه !
علـی باش؛فـاطمـه ات میشوم!
بود #شعارشان در این راه..
💢ڪجـای دنیـا از این راه #علوے و #فاطمے شدند ها ؟!
ڪارشان بود #غلــط انــدر غلــط ..
🥀#حججی_ڪه_شد_ابراهیم_این_زمانه..
#سر داد و #سلفی_نداد از ریش و انواع ژست مردانه..
بلڪه داد سلفی از #ابهت_مردانه ی بی مثال..
🌼 #ڪارهایش ڪه رو شد یڪ به یڪ..
#ڪارفرهنگی و #جهادسازندگی با #نیـت قربه الی الله..
آنوقت دانستند ڪه #او بوده گوش به #فرمان علی..
#فـرمـان_چه_بود؟
آرے همان #آتـش_بـه_اختیـاررهبـری..
در #حقیقت او بود مرد میدان..
آنچه را که میدانست ڪرد #اِعمال..
آن زمان بود ڪه برادرها و خواهرها #فهمیدند ڪه اے دل #غافل چه راحت #باخته بودند خود را..
آمدند نرم نرمک به #خود انگار..
#فاطمه_قاف
#ڪار_فرهنگی
#آتش_به_اختیار
#شهید_حججی_ابراهیم_زمانه
🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
•●❥ 🖤 ❥●•
Forwarded from عکس نگار
📕 #خاطرات
✍دل دل ڪنان
خوشان خوشان
رفته بودیم #جمڪران
🍂رفتیم #وضوخانه ڪه تجدید وضویی داشته باشیم
ڪمی جا خوردم..😮
آخر فقط وضوخانه نبود!
بیشتر #شبیه_سالن_آرایشگاه بود تا محل وضو!
مانده بودم #آینه برای بزڪ ڪردن بود یا برای درست ڪردن #روسری روی سر؟!
🍂دخترڪان و مادران
پیر و جوان
#چادری و #مانتویی
باحجاب و شل حجاب
یڪ به یڪ در صف آینه!
یکی دهان باز..
یکی چشمش از حدقه بیرون زده انگار..
یکی دقت بالا که مبادا خط چشمش بالا و پایین شود..
به به چه صفایی به سرو تن دادند!
آخر مےدانی داشتن میرفتند ڪه بگویند #همگی یک صدا العجل العجل یا مولانا یا صاحب الزمان..!!😔
🍂میان اینان #دخترڪی تازه به سن تڪلیف رسیده ..
#چادر به سر..
همچو فرشته..
نگاه میڪرد هاج و واج به صف بستگان..😦
🍂مانده بودم در #ذهن دخترڪ چه میگذرد
[چه میڪنند اینها ..⁉️
نڪند #عروسی برپاست و من بی خبر!
یا ڪه میگذشت در ذهنش ڪاش قد من هم میرسید به آینه..
یا ڪه اصلا گیج مانده بود از حرڪات لب و دهن!]
🍂من اما در دل گفتم
ای دخترڪ معصوم،فرشته روی زمین..
ای عزیز دل !
چه خوب ڪه #قدت به آینه نمیرسد!
چه خوب ڪه آینه اندازه قد و قامتت نیست..
👌شاید با #العجل تو #آقا بیاید...
شاید❗️
🍂و من همچنان بودم در فڪر آینه..
#وضوخانه_برای_چه_بود_آخر ⁉️
#فاطمه_قاف🍀
#حجاب_حیا🌸
#تضاد_و_تعارض
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
•●❥ 🖤 ❥●•
✍دل دل ڪنان
خوشان خوشان
رفته بودیم #جمڪران
🍂رفتیم #وضوخانه ڪه تجدید وضویی داشته باشیم
ڪمی جا خوردم..😮
آخر فقط وضوخانه نبود!
بیشتر #شبیه_سالن_آرایشگاه بود تا محل وضو!
مانده بودم #آینه برای بزڪ ڪردن بود یا برای درست ڪردن #روسری روی سر؟!
🍂دخترڪان و مادران
پیر و جوان
#چادری و #مانتویی
باحجاب و شل حجاب
یڪ به یڪ در صف آینه!
یکی دهان باز..
یکی چشمش از حدقه بیرون زده انگار..
یکی دقت بالا که مبادا خط چشمش بالا و پایین شود..
به به چه صفایی به سرو تن دادند!
آخر مےدانی داشتن میرفتند ڪه بگویند #همگی یک صدا العجل العجل یا مولانا یا صاحب الزمان..!!😔
🍂میان اینان #دخترڪی تازه به سن تڪلیف رسیده ..
#چادر به سر..
همچو فرشته..
نگاه میڪرد هاج و واج به صف بستگان..😦
🍂مانده بودم در #ذهن دخترڪ چه میگذرد
[چه میڪنند اینها ..⁉️
نڪند #عروسی برپاست و من بی خبر!
یا ڪه میگذشت در ذهنش ڪاش قد من هم میرسید به آینه..
یا ڪه اصلا گیج مانده بود از حرڪات لب و دهن!]
🍂من اما در دل گفتم
ای دخترڪ معصوم،فرشته روی زمین..
ای عزیز دل !
چه خوب ڪه #قدت به آینه نمیرسد!
چه خوب ڪه آینه اندازه قد و قامتت نیست..
👌شاید با #العجل تو #آقا بیاید...
شاید❗️
🍂و من همچنان بودم در فڪر آینه..
#وضوخانه_برای_چه_بود_آخر ⁉️
#فاطمه_قاف🍀
#حجاب_حیا🌸
#تضاد_و_تعارض
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
•●❥ 🖤 ❥●•
Forwarded from عکس نگار
🍃🌸🍃🌸🍃
✨ #یا_رَفِیقَ_مَنْ_لارَفِیقَ_لَہ ✨ُ
🔴خون زيادے از پاي من رفتہ بود. بي حس شده بودم.عراقے ها اما مطمئن بودند كہ زنده نيستم حالت عجيبے داشتم. #زير_لب فقط مےگفتم:
✨《يا صاحب الزمان ادركنی》✨
🍀هوا تاريڪ شده بود. #جوانے خوش سيما و #نورانے بالاي سرم آمد. چشمانم را بہ سختے باز ڪردم.
🍀مرا بہ آرامے بلند ڪرد. از ميدان مين خارج شد. در گوشہ اي امن مرا روے زمين گذاشت. آهستہ و آرام.
🍀 من دردے حس نمےڪردم! آن #آقا ڪلے با من صحبت ڪرد. بعد فرمودند: " #ڪسي مےآيد و شما را #نجات مي دهد.👌 #او_دوست_ماست!"
🍀لحظاتے بعد #ابراهيم آمد.با همان #صلابت هميشگے مرا بہ دوش گرفت و حرڪت ڪرد آن #جمال_نوراني، #ابـراهيــم را #دوست خود #معرفے ڪرد خوشا بہ حالش...
🥀 #شهید_ابراهیم_هادی
📚سلام بر ابراهیم1/ ص۱۱۸
🍁 #خاطره
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
✨ #یا_رَفِیقَ_مَنْ_لارَفِیقَ_لَہ ✨ُ
🔴خون زيادے از پاي من رفتہ بود. بي حس شده بودم.عراقے ها اما مطمئن بودند كہ زنده نيستم حالت عجيبے داشتم. #زير_لب فقط مےگفتم:
✨《يا صاحب الزمان ادركنی》✨
🍀هوا تاريڪ شده بود. #جوانے خوش سيما و #نورانے بالاي سرم آمد. چشمانم را بہ سختے باز ڪردم.
🍀مرا بہ آرامے بلند ڪرد. از ميدان مين خارج شد. در گوشہ اي امن مرا روے زمين گذاشت. آهستہ و آرام.
🍀 من دردے حس نمےڪردم! آن #آقا ڪلے با من صحبت ڪرد. بعد فرمودند: " #ڪسي مےآيد و شما را #نجات مي دهد.👌 #او_دوست_ماست!"
🍀لحظاتے بعد #ابراهيم آمد.با همان #صلابت هميشگے مرا بہ دوش گرفت و حرڪت ڪرد آن #جمال_نوراني، #ابـراهيــم را #دوست خود #معرفے ڪرد خوشا بہ حالش...
🥀 #شهید_ابراهیم_هادی
📚سلام بر ابراهیم1/ ص۱۱۸
🍁 #خاطره
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
Forwarded from عکس نگار
💐🍃🌼🍃🌸🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃
🍂
❈ اگر کسی بر علیه #امنیت ڪشور
#قیام ڪند قطعا #سیلی خواهد خورد.
❈ وعده #حاج_قاسم_سلیمانی برای
انتقام👊 #شهیدحججی 🕊 و پایان
#داعش تحقق یافت.
❈ با #آزادسازی البوڪمـال ،
پرونده #داعش🍂 درعراق و سوریه بطور #ڪامل در عرصه #میدانی
بسته شد.
❈ #قول داده بود و به قولش عمل ڪرد...
مردی ڪه جناح و حرف و بازی سیاسی
نمی شناسد،
مردی ڪه #مرد_عمل است
#ژنرال_قاسم_سلیمانی
و اینجا نقطه پایان است،
پایان سلطه شومِ داعش...🍂
❈ این #پیروزی را
خدمت #آقا_صاحب_الزمان(ع💚ج) ،
خانواده های #شهدا🕊 ،
بویژه #مادران_شهدا 🥀
و #فرمانده ڪل قوا🇮🇷
تبریک میگوییم.
#شهدای_مدافع_آل_الله🚩
#لبیڪ_یازینب_سلام_الله_علیها✌️
#شادی_روح_شهدا_صلوات🕊
#سوریه🌷
🍃🌹ڪانال عهـدبا شهـدا🌹🍃
❥❥❥ @Shahidegomnamm
🍂
💐🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃🌼🍃🌸🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃
🍂
❈ اگر کسی بر علیه #امنیت ڪشور
#قیام ڪند قطعا #سیلی خواهد خورد.
❈ وعده #حاج_قاسم_سلیمانی برای
انتقام👊 #شهیدحججی 🕊 و پایان
#داعش تحقق یافت.
❈ با #آزادسازی البوڪمـال ،
پرونده #داعش🍂 درعراق و سوریه بطور #ڪامل در عرصه #میدانی
بسته شد.
❈ #قول داده بود و به قولش عمل ڪرد...
مردی ڪه جناح و حرف و بازی سیاسی
نمی شناسد،
مردی ڪه #مرد_عمل است
#ژنرال_قاسم_سلیمانی
و اینجا نقطه پایان است،
پایان سلطه شومِ داعش...🍂
❈ این #پیروزی را
خدمت #آقا_صاحب_الزمان(ع💚ج) ،
خانواده های #شهدا🕊 ،
بویژه #مادران_شهدا 🥀
و #فرمانده ڪل قوا🇮🇷
تبریک میگوییم.
#شهدای_مدافع_آل_الله🚩
#لبیڪ_یازینب_سلام_الله_علیها✌️
#شادی_روح_شهدا_صلوات🕊
#سوریه🌷
🍃🌹ڪانال عهـدبا شهـدا🌹🍃
❥❥❥ @Shahidegomnamm
🍂
💐🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃🌼🍃🌸🍃
سلام #آقا
#سـه_شنبه دلم در آرزوی
دیدنت گیرد بهانه
بسوی #جمڪرانت میشود
هر دم روانه
چه میشد ڪه زڪویت
#یابن_الزهرا تُ میدادی به ما
قدری #نشانه
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
#دلنوشته💔
❥ @Shahidegomnamm🕊
#سـه_شنبه دلم در آرزوی
دیدنت گیرد بهانه
بسوی #جمڪرانت میشود
هر دم روانه
چه میشد ڪه زڪویت
#یابن_الزهرا تُ میدادی به ما
قدری #نشانه
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
#دلنوشته💔
❥ @Shahidegomnamm🕊
سالروز تولدت🎂 مبارک #آقا رسول
هنر آنست به دریا🌊 بزنی
راز دریای حقیقت زیباست🌈
دل به دریای شهادت🕊 بسپار
که شهادت هنر مردان خداست😍
#شهید_رسول_خلیلی 🌹
#شبتون_شهدایی 🌙
🌷🍃
@shahidegomnamm
🍃🌷
هنر آنست به دریا🌊 بزنی
راز دریای حقیقت زیباست🌈
دل به دریای شهادت🕊 بسپار
که شهادت هنر مردان خداست😍
#شهید_رسول_خلیلی 🌹
#شبتون_شهدایی 🌙
🌷🍃
@shahidegomnamm
🍃🌷
#حرف_دل_با_امام_زمام(؏ج)
#آقا
ازخداوند #تعجیل
در #فرج شمارا مسئلت دارم
وشما هم دعاڪنید #خداوند
توفیق #شهادت در رڪابت
رانصیبم ڪند.
#شهید_رسول_پورمرادی🍃🌹
#مدافع_حرم✌️
#دلنوشته💌
❥• @Shahidegomnamm
#آقا
ازخداوند #تعجیل
در #فرج شمارا مسئلت دارم
وشما هم دعاڪنید #خداوند
توفیق #شهادت در رڪابت
رانصیبم ڪند.
#شهید_رسول_پورمرادی🍃🌹
#مدافع_حرم✌️
#دلنوشته💌
❥• @Shahidegomnamm