🌹کانال عهدباشهدا🌹
@shahidegomnamm
.
شهید مدافع حرمی که داعشی ها دهانش را با مهر نمازش بسته اند.... .
#مدافعان_حرم
#کلنا_عباسک_یا_زینب .
🌹کانال عهدباشهدا🌹
🔎🔎🔎https://telegram.me/shahidegomnamm
🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
@shahidegomnamm
.
شهید مدافع حرمی که داعشی ها دهانش را با مهر نمازش بسته اند.... .
#مدافعان_حرم
#کلنا_عباسک_یا_زینب .
🌹کانال عهدباشهدا🌹
🔎🔎🔎https://telegram.me/shahidegomnamm
🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
🔰عجب حال و هوایی میشود کاروان راهیان نور مدافعین حرم🌹
📝دل نوشته ای از شهید مدافع حرم مصطفی صدر زاده🌹
#شهید_مصطفی_صدرزاده در یادداشتی به دوستان بسیجی خود مینویسد:
📎 چه میشود روزی سوریه امن و امان شود و کاروان راهیان نور مثل شلمچه و فکه به سمت حلب و دمشق راه بیافتد.
#کلنا_عباسک_یا_زینب(س) 🌺
#مدافعان_حرم 🌺
🚩فکرش را بکن، راه میروی و راوی میگوید اینجا قتلگاه #شهید_رسول_خلیلی است،
یا اینجا را که میبینی همان جایی است که #شهید_مهدی_عزیزی را دوره کردند و شروع کردند از پایش زدند تا ... شهید شد....
🚩یا مثلا اینجا همان جایی است که #شهیدحیدری نماز جماعت میخواند،
#شهیدبیضایی بالای همین صخره نیروها را رصد میکرد و کمین خورد،
#شهیدشهریاری را که میشناسید همینجا با لهجه آذری برای بچهها مداحی میکرد،
یا #شهیدمرادی آخرین لحظات زندگیش را اینجا در خون خودش غلتیده بود،
یا #شهیدحامدجوانی اینجا عباسوار پرکشید....
📍خدا بیامرزد #شهیداسکندری را همینجا سرش بالای نیزه رفت و #شهیدجهادمغنیه در این دشت با یارانش پر کشید.
🏳عجب حال و هوایی میشود کاروان راهیان نور مدافعین حرم، عجب حال و هوایی...
#لبیک_یا_زینب(س)🌺
💠کانال عهد با شهدا 💠
@Shahidegomnamm 👈کلیـک
📝دل نوشته ای از شهید مدافع حرم مصطفی صدر زاده🌹
#شهید_مصطفی_صدرزاده در یادداشتی به دوستان بسیجی خود مینویسد:
📎 چه میشود روزی سوریه امن و امان شود و کاروان راهیان نور مثل شلمچه و فکه به سمت حلب و دمشق راه بیافتد.
#کلنا_عباسک_یا_زینب(س) 🌺
#مدافعان_حرم 🌺
🚩فکرش را بکن، راه میروی و راوی میگوید اینجا قتلگاه #شهید_رسول_خلیلی است،
یا اینجا را که میبینی همان جایی است که #شهید_مهدی_عزیزی را دوره کردند و شروع کردند از پایش زدند تا ... شهید شد....
🚩یا مثلا اینجا همان جایی است که #شهیدحیدری نماز جماعت میخواند،
#شهیدبیضایی بالای همین صخره نیروها را رصد میکرد و کمین خورد،
#شهیدشهریاری را که میشناسید همینجا با لهجه آذری برای بچهها مداحی میکرد،
یا #شهیدمرادی آخرین لحظات زندگیش را اینجا در خون خودش غلتیده بود،
یا #شهیدحامدجوانی اینجا عباسوار پرکشید....
📍خدا بیامرزد #شهیداسکندری را همینجا سرش بالای نیزه رفت و #شهیدجهادمغنیه در این دشت با یارانش پر کشید.
🏳عجب حال و هوایی میشود کاروان راهیان نور مدافعین حرم، عجب حال و هوایی...
#لبیک_یا_زینب(س)🌺
💠کانال عهد با شهدا 💠
@Shahidegomnamm 👈کلیـک
Telegram
attach 📎
#کلنا_عباسک_یا_زینب_ (س )
🍂در سینه شراره های غم میریزیم
خون، پای ورودی حرم میریزیم
گر پا بگذارید به صحن زینب
والله زمانه را بهم میریزیم
ما جلوه ای از یک غضب عباسیم
بر حرمت ناموس خدا حساسیم
🍃به یاد : #سردار_شهید_سیدحمید_طباطبایی_مهر🍃
🌷کانال عهدباشهدا🌷
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷✨🍀🌷✨🍀🌷✨🍀🌷
🍂در سینه شراره های غم میریزیم
خون، پای ورودی حرم میریزیم
گر پا بگذارید به صحن زینب
والله زمانه را بهم میریزیم
ما جلوه ای از یک غضب عباسیم
بر حرمت ناموس خدا حساسیم
🍃به یاد : #سردار_شهید_سیدحمید_طباطبایی_مهر🍃
🌷کانال عهدباشهدا🌷
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷✨🍀🌷✨🍀🌷✨🍀🌷
Forwarded from اتچ بات
#خاطره
#شهدا
انتهای پادگان...
مقبره دو #شهید_گمنام بود...
#سهتایی قرار گذاشتیم هرشب زیارتشان برویم ..
اما برخی شبها به خاطر شدت برودت هوا و ایضا طولانی بودن مسیر، نمیرفتیم و خودش، #تنهایی میرفت ..
نمیدانم چه سِرّی را در گوش مقبره ها نجوا میکرد..
نمیدانم زمزمه کدام غزل عاشقی را بر لب داشت ..
که اینقدر انس گرفت..
که هر شب و هر صبح در کنارشان می آرمید .. حال، #من
این منِ تا گردن فرو رفته در لجن معاصی، در گوشَت میخوانم،
میخوانم و امید به اجابت دارم ..
که
«ای #شهید ، ای آنکه بر کرانه ازلی و ابدی وجود برنشستهای، دستی برآر و ما #قبرستان_نشینانِ عادات سخیف را از این #منجلاب بیرون کش!»
نقطه، تهِ خط!
شک
#پرواز_پرستویی_دیگر
#شهید_سعید_بیاضی_زاده
#سوریا #ریف_حما
#کلنا_عباسک_یا_زینب
#السلام_علیک_یا_اباعبدلله
🌹📿کانال عهدباشهدا📿🌹
@shahidegomnamm
#شهدا
انتهای پادگان...
مقبره دو #شهید_گمنام بود...
#سهتایی قرار گذاشتیم هرشب زیارتشان برویم ..
اما برخی شبها به خاطر شدت برودت هوا و ایضا طولانی بودن مسیر، نمیرفتیم و خودش، #تنهایی میرفت ..
نمیدانم چه سِرّی را در گوش مقبره ها نجوا میکرد..
نمیدانم زمزمه کدام غزل عاشقی را بر لب داشت ..
که اینقدر انس گرفت..
که هر شب و هر صبح در کنارشان می آرمید .. حال، #من
این منِ تا گردن فرو رفته در لجن معاصی، در گوشَت میخوانم،
میخوانم و امید به اجابت دارم ..
که
«ای #شهید ، ای آنکه بر کرانه ازلی و ابدی وجود برنشستهای، دستی برآر و ما #قبرستان_نشینانِ عادات سخیف را از این #منجلاب بیرون کش!»
نقطه، تهِ خط!
شک
#پرواز_پرستویی_دیگر
#شهید_سعید_بیاضی_زاده
#سوریا #ریف_حما
#کلنا_عباسک_یا_زینب
#السلام_علیک_یا_اباعبدلله
🌹📿کانال عهدباشهدا📿🌹
@shahidegomnamm
Telegram
attach 📎
🌷عهدبستن باشهیدان ڪاراحساس است وعشق
بهرماندن بر سرپیمان بصیرت لازم است
#کلنا_عباسک_یا_زینب_سلام_الله_علیها
#شهید_روح_الله_قربانی
#دلنوشته
🌷کانال عهدباشهدا
🌷 @shahidegomnamm
بهرماندن بر سرپیمان بصیرت لازم است
#کلنا_عباسک_یا_زینب_سلام_الله_علیها
#شهید_روح_الله_قربانی
#دلنوشته
🌷کانال عهدباشهدا
🌷 @shahidegomnamm
امشب اندوه تو..
بیش از همه شب شد یارم..
وای از این حال پریشان..
که من امشب دارم..
#کلنا_عباسک_یا_زینب_س
#شهیدمدافع_حرم_مصطفی_صدرزاده
#دلنوشته
🌹کانال عهدباشهدا
🌹 @shahidegomnamm
بیش از همه شب شد یارم..
وای از این حال پریشان..
که من امشب دارم..
#کلنا_عباسک_یا_زینب_س
#شهیدمدافع_حرم_مصطفی_صدرزاده
#دلنوشته
🌹کانال عهدباشهدا
🌹 @shahidegomnamm
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#داستان📃✒️ #فرمانده_من👨✈️ #قسمت_صدو_هفتادو_یک📖 ❥• با دو رفتم سمتشون و #سلام دادم تازه نفس بودن و سبکبال🕊 چهره های همشون داد دلدادگی❤️ سر میداد اسلحه هاشونو به دست گرفتن و طبق آرایش #نظامی ، سرجاهاشون آماده باش وایستادن برای من لحظات خیلی #حساسی بود بچه…
#داستان📚✒️
#فرمانده_من👨✈️
#قسمت_صدو_هفتادو_دو📖
✾ وارد #معراج الشهدا شدم،با دیدن سیل جمعیت #سیاه پوش چشمام سیاهی رفت آروم به سمت #دیوار رفتم
و تکیه دادم دستمو روی شکمم گذاشتم بانگاه #اشک آلودم دنبال #حسام
می گشتم ،
✾ دستی روی #دستم حس کردم سرمو بالا اوردم #حسام بودبدون حرفی با عجله منو دنبال خودش کشید کمی اونطرف تر #چهره های آشنایی رو دیدم نگاه #غمزده ی مامان ، مامان رعنا ، محمد و پدر اشکان ،#حسام هم سراپا #مشکی بود و چشمای مشکیش از شدت گریه مثل #خون سرخ بود با صدای خشداری گفت :
همین جا میشینی هیچ جا هم نمیری خب؟
✾ چشمامو به علامت #مثبت باز و بسته کردم حسام گفته بود نیا ولی #دلم طاقت نیاورد و بعد از رفتن حسام با تاکسی خودمو به #معراج رسوندم اروم جمعیتو کنار زدم #چشمم به تابوت افتاد کنار تابوت سپیده و مامانش نشسته بودن ،سپیده با #لبخند خواهرانه ای پایینو نگاه می کرد دنبال نگاهشو گرفتم ، نگاهم به صورت اشکان افتاد
که با لبخند #عمیقی چشماشو برای همیشه بسته بود تنم به #لرزه افتاد باورم نمی شد اشکان به #شهادت رسیده صورتش میون یه مشت #پنبه قرار گرفته بود و گوشه ی لبش زخم عمیقی برداشته بود.
✾ صدای گریه های مامانش دل ادمو به درد می اورد سربند
#کلنا_عباسک_یا زینب رو پیشونیش بود تعادلمو از دست دادم از جمعیت فاصله گرفتم یه گوشه ی معراج نشستم چند تا #شهید باهم توی عملیات به #شهادت رسیده بودند و معراج شلوغ بود،حالم اصلا خوب نبود من صبر سپیده رو نداشتم اشکام سیل وار می بارید انگار یه بختک افتاده بود روم و داشت خفم می کرد،
✾ اینقد حالم بد بود که دیگه
نمی تونستم تو اون همه سیاهی
کسی رو #تشخیص بدم ، باز از جام بلند شدم با قدمای آروم از #معراج خارج شدم صدای #شیون و زاری افتاده بود تو سرم این همه فشار روحی اصلا برای
نی نی خوب نبود ،دنیا دور سرم
می چرخید . کنار خیابون ایستادم چند دقیقه بعد یه تاکسی نگه داشت سوار شدم ، سرمو به شیشه ی ماشین تکیه دادم ماشین حرکت کرد ...
#این_داستان_ادامه_دارد...
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🌹🍃
❥❥❥ @Shahidegomnamm
🌾
🍂
💐🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃🌼🍃🌸🍃🌾
#فرمانده_من👨✈️
#قسمت_صدو_هفتادو_دو📖
✾ وارد #معراج الشهدا شدم،با دیدن سیل جمعیت #سیاه پوش چشمام سیاهی رفت آروم به سمت #دیوار رفتم
و تکیه دادم دستمو روی شکمم گذاشتم بانگاه #اشک آلودم دنبال #حسام
می گشتم ،
✾ دستی روی #دستم حس کردم سرمو بالا اوردم #حسام بودبدون حرفی با عجله منو دنبال خودش کشید کمی اونطرف تر #چهره های آشنایی رو دیدم نگاه #غمزده ی مامان ، مامان رعنا ، محمد و پدر اشکان ،#حسام هم سراپا #مشکی بود و چشمای مشکیش از شدت گریه مثل #خون سرخ بود با صدای خشداری گفت :
همین جا میشینی هیچ جا هم نمیری خب؟
✾ چشمامو به علامت #مثبت باز و بسته کردم حسام گفته بود نیا ولی #دلم طاقت نیاورد و بعد از رفتن حسام با تاکسی خودمو به #معراج رسوندم اروم جمعیتو کنار زدم #چشمم به تابوت افتاد کنار تابوت سپیده و مامانش نشسته بودن ،سپیده با #لبخند خواهرانه ای پایینو نگاه می کرد دنبال نگاهشو گرفتم ، نگاهم به صورت اشکان افتاد
که با لبخند #عمیقی چشماشو برای همیشه بسته بود تنم به #لرزه افتاد باورم نمی شد اشکان به #شهادت رسیده صورتش میون یه مشت #پنبه قرار گرفته بود و گوشه ی لبش زخم عمیقی برداشته بود.
✾ صدای گریه های مامانش دل ادمو به درد می اورد سربند
#کلنا_عباسک_یا زینب رو پیشونیش بود تعادلمو از دست دادم از جمعیت فاصله گرفتم یه گوشه ی معراج نشستم چند تا #شهید باهم توی عملیات به #شهادت رسیده بودند و معراج شلوغ بود،حالم اصلا خوب نبود من صبر سپیده رو نداشتم اشکام سیل وار می بارید انگار یه بختک افتاده بود روم و داشت خفم می کرد،
✾ اینقد حالم بد بود که دیگه
نمی تونستم تو اون همه سیاهی
کسی رو #تشخیص بدم ، باز از جام بلند شدم با قدمای آروم از #معراج خارج شدم صدای #شیون و زاری افتاده بود تو سرم این همه فشار روحی اصلا برای
نی نی خوب نبود ،دنیا دور سرم
می چرخید . کنار خیابون ایستادم چند دقیقه بعد یه تاکسی نگه داشت سوار شدم ، سرمو به شیشه ی ماشین تکیه دادم ماشین حرکت کرد ...
#این_داستان_ادامه_دارد...
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🌹🍃
❥❥❥ @Shahidegomnamm
🌾
🍂
💐🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃🌼🍃🌸🍃🌾
نسیـ🌬ـم...
عطـ🌺ـرِ #شمـا را
صبـ🌤ـح بـا #خـودش آورد
و گفـت:
روزیِ عشـ💚ّـاق ،بـا #خـداونـد
اسـت...
#شهید_سیدحمید_طباطباییمهر🍃🌹
#کلنا_عباسک_یا_زینب✌️
#صبحتون_شهدایی💐
🍃🌸ID @Shahidegomnamm
عطـ🌺ـرِ #شمـا را
صبـ🌤ـح بـا #خـودش آورد
و گفـت:
روزیِ عشـ💚ّـاق ،بـا #خـداونـد
اسـت...
#شهید_سیدحمید_طباطباییمهر🍃🌹
#کلنا_عباسک_یا_زینب✌️
#صبحتون_شهدایی💐
🍃🌸ID @Shahidegomnamm