Forwarded from عکس نگار
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🕊🌹
⏰ #وقت
📿نماز جماعت در ستاد مرکزی برگزار می شد. گاهی اوقات از شخصیتهای مملکتی می آمدند و گاهی نماینده حضرت امام (ره) نماز را اقامه می کرد.
#کلاهدوز همیشه برای نماز می آمد. نماز که تمام می شد، همه می رفتند توی رستوران که بغل نمازخانه بود و برای غذا صف می بستند. گاهی صف از ساختمان خارج می شد و می رفت توی حیاط و پله ها و به سمت دفتر آقای محسن رضایی.
ولی هیچ وقت ندیدم که شهید کلاهدوز بیاید و توی صف بایستد.
وقتی می آمد و می دید که بایستی چند دقیقه معطل شود، ترجیح می داد #مفاتیح بخواند تا توی صف بایستد. همیشه وقتی می آمد که صف نبود .
🔸او برای وقت ارزش زیادی قائل بود.
#شهید_یوسف_کلاهدوز
#خاطره
کتاب هالهای از نور، ص118
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🕊🌹
⏰ #وقت
📿نماز جماعت در ستاد مرکزی برگزار می شد. گاهی اوقات از شخصیتهای مملکتی می آمدند و گاهی نماینده حضرت امام (ره) نماز را اقامه می کرد.
#کلاهدوز همیشه برای نماز می آمد. نماز که تمام می شد، همه می رفتند توی رستوران که بغل نمازخانه بود و برای غذا صف می بستند. گاهی صف از ساختمان خارج می شد و می رفت توی حیاط و پله ها و به سمت دفتر آقای محسن رضایی.
ولی هیچ وقت ندیدم که شهید کلاهدوز بیاید و توی صف بایستد.
وقتی می آمد و می دید که بایستی چند دقیقه معطل شود، ترجیح می داد #مفاتیح بخواند تا توی صف بایستد. همیشه وقتی می آمد که صف نبود .
🔸او برای وقت ارزش زیادی قائل بود.
#شهید_یوسف_کلاهدوز
#خاطره
کتاب هالهای از نور، ص118
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
.🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_محمد_زهره_وند
#قسمت_چهاردهم
💥دغدغه محمد #سوریه و #دفاع از حریم پاک اهل بیت(ع) بود
✍نزدیک به چندماهی بود که محمد در صحبت هایش #حرف_از_سوریه را بیان می کرد و میگفت هرزمان که #شرایط_اعزام مهیا شود بیشک و #بی_درنگ_راهی_خواهم_شد.
⚜زمانی که میخواست برود به من گفت "فاطمه! #شهادت آرزوی قلبی ام است❤️ اما من #برای_دفاع_میروم".
⚜بالاخره #آرزوی دیرینه محمد محقق شد و با اعلام #خبر_اعزام ها در یک دوره 5 روزه به تهران اعزام و مورد آموزشهای مختلف و ویژه قرار گرفت و دوباره به اراک بازگشت.
⚜محمد بارها میگفت که تمام #دغدغه او #سوریه و #کودکان آنجا است و مدام بچههای سوریه را با دخترمان ریحانه مقایسه می کرد به گونه ای #احساس_دین بهوضوح از حرکات و رفتار او پیدا بود.
⚜28 شهرویور ماه روزی بود که محمد تمامی #حرفهای خود در قالب #وصیتنامه نوشت و در میان #مفاتیح گذاشت و از من خواست تا زمانی که مطمئن نشدن به شهادت رسیده آن را باز نکنم.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_محمد_زهره_وند
#قسمت_چهاردهم
💥دغدغه محمد #سوریه و #دفاع از حریم پاک اهل بیت(ع) بود
✍نزدیک به چندماهی بود که محمد در صحبت هایش #حرف_از_سوریه را بیان می کرد و میگفت هرزمان که #شرایط_اعزام مهیا شود بیشک و #بی_درنگ_راهی_خواهم_شد.
⚜زمانی که میخواست برود به من گفت "فاطمه! #شهادت آرزوی قلبی ام است❤️ اما من #برای_دفاع_میروم".
⚜بالاخره #آرزوی دیرینه محمد محقق شد و با اعلام #خبر_اعزام ها در یک دوره 5 روزه به تهران اعزام و مورد آموزشهای مختلف و ویژه قرار گرفت و دوباره به اراک بازگشت.
⚜محمد بارها میگفت که تمام #دغدغه او #سوریه و #کودکان آنجا است و مدام بچههای سوریه را با دخترمان ریحانه مقایسه می کرد به گونه ای #احساس_دین بهوضوح از حرکات و رفتار او پیدا بود.
⚜28 شهرویور ماه روزی بود که محمد تمامی #حرفهای خود در قالب #وصیتنامه نوشت و در میان #مفاتیح گذاشت و از من خواست تا زمانی که مطمئن نشدن به شهادت رسیده آن را باز نکنم.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw