🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
218 subscribers
10.3K photos
590 videos
108 files
3.01K links
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست
#امام_خامنه_ای
🌺شادی روح شهدا وسلامتی امام خامنه ای صلوات
!!این کانال هیچ صفحه ای دربرنامه های مجازی دیگر ندارد و متعلق به هیچ نهاد و موسسه ای نیست
ارتباط باخادم کانال:↙️↙️
@Ali_Faghiri
Download Telegram
Forwarded from عکس نگار
🌺یک #دخٺر و آرزوے لبخند کہ نیست
یک #مرد پر از کوه دماوند کہ نیست

🌺یک #مادر گریان کہ به دختر مےگفت
#بابای تو زنده است هرچند کہ نیست

#شعر
#دلنوشته

🌷 @shahidegomnamm 🌷
🌹 #سردار_شهید_سیدحمید_طباطبایی_مهر
🌷 #شهادت( 4 )

💠(قسمت هفدهم )

🙏التماس برای رسیدن به وصال

🍃لحظه شماری سردار طباطباي‌مهر برای رسیدن به شهادت مصداق پرنده ای است🕊 که دیگر میخواست از قفس فرار کند.

التماسهای او برای #شهادت در قنوت نماز شب📿 زمانی برآورده شد که سيدحميد محاسنش بيشتر سپيد شده و ديگر وقت بازنشستگي و استراحتش بود. مي توانست بازنشست شود و پاداش بازنشستگي اش را بگيرد و برود گوشه اي به زندگي اش برسد اما او #مرد_خدا بود، هجرت و دل کندن از علقه ها، خصلت مردان خداست، حتي اگر بهاي اين هجرت به سوي خدا به سنگيني دل کندن از همسر و سه فرزند برومند باشد.😔

بارھا در سا‌لھا و ما‌هھای نزدیک به اسفندماه ٩١ از دوستان و ھمرزمان خود برای رسیدن به شھادت التماس دعا گفته🙏 و شاید مجوز عروج خود را در سفر به خانه خدا🕋 از معبودش گرفته بود.پس از بازگشت از حج دیگر خودش را در این دنیا نمیدید حواسش جای دیگری بود.😔

🌷کانال عهدباشهدا🌷

https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷🍀💫🌷🍀💫🌷🍀💫
🌹#سردارشهیدمحمودکاوه

💠(قسمت هفتم )

💕ازدواج

شهید محمود کاوه در سال 1362 با خانم فاطمه عمادالاسلامی ازدواج نمود💞 که ثمره این ازدواج و زندگی 3 ساله یک فرزند به نام زهرا می باشد.
همسر ایشان می‌گوید: در اولین برخورد و صحبتی که با هم قبل از ازدواج داشتیم،
به من گفت: 🍃من مرد زندگی نیستم، آدمی نستم که در ستاد بنشینم. من #مرد_جبهه_ام ، حتی اگر #جنگ_ایران_و_عراق_تموم_بشه_باز_در_لبنان یا در جای دیگر به #مبارزاتم_علیه_باطل_ادامه_خواهم_داد. 👌من فکر میکنم پاسداری که در ستاد بنشیند و در جبهه حضور پیدا نکند پاسدار نیست. تنها از شما می‌خواهم که مرا درک کنی و رمانی که اسلحه ام به زمین افتاد، شما #زینب_وار_راهم_را_ادامه_دهید.🍃

💕💐💕💐💕💐💕💐💕💐

🌷کانال عهدباشهدا🌷

https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌸💓🌸💓🌸💓🌸💓🌸💓
🍃 #عصای دست پدر
#مرد خانہ ے مادر
چو سرو رفتے و صد پاره اسٺخوان شده اے ...🍂

شهدا شرمنده ایم😔

#دلنوشته

🌷کانال عهدباشهدا🌷
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
‍ ‍ 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🕊🌹
💞 #زندگی_مشترک

ماشین آمده بود دم در، دنبالش.
#پوتین_هایش را واکس زده بودم.
#ساکش رابسته بودم. تازه سه روز بود
که #مرد_زندگیم💗 شده بود.
تند تند اشک های صورتم😢 را با
پشت دست پاک می کردم. #مادر آمد.
گریه می کرد. مادر حالا زود نبود بری؟
آخه تازه #روز_سومه. علی آقا گوشه ی
حیاط گریه می کرد. #خودش هم
#گریه_اش گرفته بود. #دستم را گذاشت
توی #دست_مادر، #نگاهش را دزدید😔.
سرش را انداخت پایین و گفت
« دلم می خواد دختر خوبی برای مادرم باشی. »

#شهیدمصطفی_ردانی_پور
#خاطره
📚یادگاران، جلد هشت کتاب شهید ردانی پور، ص 92

🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
‍ ‍ 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_محمد_زهره_وند
#قسمت_بیست_وهفتم
#خاطرات

🍂خاطره ای از زبان دوست شهید؛

خیلی #خوش_قول بود و اگر به کسی قول می داد بعید بود بد قولی کند.

🍀دوستش می گوید ؛ یک روز چهار نفر از دوستان تصمیم گرفتیم برای #تفریح به روستا برویم قرار بر این شد تا هر کس مقداری از مایحتاج سفر را با خود بیاورد و ساعت هفت صبح از میدان امام حسین ( ع ) حرکت کنیم.
همگی #سر_قرار حاضر شدیم اما از #محمد #خبری_نبود همگی چون #نظامی بودیم و به نظم اهمیت می دادیم از تاخیر محمد تعجب کردیم🤔 و #نگران_شدیم که او هیچ وقت تا کنون #بدقولی نکرده شاید برایش اتفاقی افتاده باشد.محمد با ده دقیقه #تاخیر از راه رسید از این که #دیر آمده از دست خودش #عصبانی و #ناراحت بود. آن روز چندین بار از دوستانش #عذر_خواهی کرد و در بین صحبت هایش می گفت ؛ #مرد_باید_خوش_قول_باشه
و محمد با #شهادتش هم به قول و #تعهدش #وفا کرد تا برای #دفاع از حرم زینب (س) #سنگ_تموم_بذاره وبا تمام وجود از حریم اهل بیت دفاع کنه و چه #مردانه_دفاع_کرد و بر قولش استوار ماند که در این راه تا ریخته شدن آخرین #قطره_خونش پیش رفت.

🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
💢ما با دشمن نمی توانیم سازشی داشته باشیم.ما #مرد_جنگیم👊.ننگ است برای ما که سرهای خود را به جای سجده درمقابل خدا ،دربرابر استکبار کج کنیم.

#سردارشهیدحسین_املاکی
#پیام_شهید

↪️ @shahidegomnamm 🌹
Forwarded from عکس نگار
🕊🕊🕊

#شهیدمدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
#قسمت_نوزدهم

🔶سهیل کریمی یکی از مستند سازان کشور؛

من از زمان جنگ ایران و عراق شاید صدنفر از دوستانم را دفن کرده ام.
صحنه ای که من در آن با بیل #خاک برداشته و داخل #قبر بر روی پیکر #شهید ریختم به معنی پایان قصه مستند ماست.

به قول #شهید_چمران هنگامی که #شیپور جنگ نواخته می شود #مرد از #نامرد شناخته می شود. ما از این افراد در جامعه خود زیاد داریم که به قول #حضرت_امام یا در شکم مادران خود هستند یا در بغل آنان و یا در مدرسه و هروقت موقع آن برسد خود را نشان خواهند داد. #محمودرضا فرد #متخصص و باشعوری و با صلابت بود و اواخر در کارش بسیار ارتقاء یافته بود. او با #شهامت، دلیر و #کاربلد بود.

اگر دوباره #جنگ اتفاق بیافتد بازهم مانند #دهه_شصت این مردم به #میدان می آیند و قطعا می ایند مگر اینکه انسان نباشند و گرنه این #خاصیت خاک ماست که همیشه چنین انسان هایی را تربیت کرده است و من مخالفم با کسانی که می گویند #نسل_امروز میدان را خالی می گذارند و با یقین می گویم که آن ها اگر لازم باشد به #میدان خواهند آمد.

هر وقت با #شهید جایی می رفتیم و مثلا به یک #موشک دست ساز برخورد می کردیم، محمودرضا می گفت این موشک #کار_من است. یعنی #امضای خود شهید روی آن بود و آن موشک سبک کار محمودرضا بود نه کس دیگر.

🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🥀 #شرمندگی از #شهدا💚
دگر بساست

🥀 گر #مرد رهی #بسم_الله
#میدان عمل باز✌️است
ازشرمندگی درآ...

🥀 #شهدا💚
#شرمنده نمی خواهند
#رهرو👣می خواهند...

#رهرو_شهدا_باشیم🕊
#دلنوشته💔

🏴 @Shahidegomnamm🕊
#پسری بارمشڪلات مادر را به دوش مےڪشید
پسری هم مادرش رابه دوش ڪشیدتا خانه ے سالمندان

اولی با #دعاےخیر مادر
#عاقبتش ختم به شهادت شد
آن یڪی اما

بگذریم
چقدرفرق است
میان #مرد_و_مردانگی❗️

@Shahidegomnamm
Forwarded from عکس نگار
‍ ‍ ‍💐🍃🌼🍃🌸🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃
🍂
❈ اگر کسی بر علیه #امنیت ڪشور
#قیام ڪند قطعا #سیلی خواهد خورد.

❈ وعده #حاج_قاسم_سلیمانی برای
انتقام👊 #شهیدحججی 🕊 و پایان
#داعش تحقق یافت.

❈ با #آزادسازی البوڪمـال ،
پرونده #داعش🍂 درعراق و سوریه بطور #ڪامل در عرصه #میدانی
بسته شد.

#قول داده بود و به قولش عمل ڪرد...
مردی ڪه جناح و حرف و بازی سیاسی
نمی شناسد،
مردی ڪه #مرد_عمل است
#ژنرال_قاسم_سلیمانی
و اینجا نقطه پایان است،
پایان سلطه شومِ داعش...🍂

❈ این #پیروزی را
خدمت #آقا_صاحب_الزمان💚ج) ،
خانواده های #شهدا🕊 ،
بویژه #مادران_شهدا 🥀
و #فرمانده ڪل قوا🇮🇷
تبریک میگوییم.

#شهدای_مدافع_آل_الله🚩
#لبیڪ_یازینب_سلام_الله_علیها✌️
#شادی_روح_شهدا_صلوات🕊
#سوریه🌷

🍃🌹ڪانال عهـدبا شهـدا🌹🍃
❥❥❥ @Shahidegomnamm
🍂
💐🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃🌼🍃🌸🍃
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#داستان📚✒️ #فرمانده_من👨‍✈️ #قسمت_صدو_شصتو_شش📖 ❖ گفتم:مامان؟ حالت خوبه؟ یه حرکتی کن جانم #گلوم تیر کشید به زور آب دهنمو قورت دادم اشکام😭 راهشونو پیدا کردن و #سرازیر شدن رو زمین #زانو زدم و بلند #مامانمو صدا زدم،😔 ❖ #هق هقم اوج گرفت گلوم به خس خس 🍂افتاده…
#داستان📚✒️
#فرمانده_من👨‍✈️
#قسمت_صدو_شصتو_هفت📖

❖ موهای شقیقه اش کمی #سفید
شده بود خسته و #درمانده بود میون اون محاسن مشکیش چند تار سفید خودنمایی میکرد چه با خودش کرده بود؟😔

#چادرم از سرم افتاد موهام به صورتم شلاق زدن یه قدم👣 عقب
رفتم و #حسام به تبعیت ازم وارد شد،
درو🚪 پشت سرش بست آروم جلو اومد. #پیشونیشو گذاشت رو #پیشونیم سرش داغ داغ بود نفسای #گرمش به صورتم می خورد ُر گرفتم از این همه نزدیکی #حسام دستشو لای موهام برد
و آروم روشون بوسه زد نگاهشو به
پایین دوخت رد #نگاهشو دنبال کردم درست رو فندق👶 متوقف شده بود#لبخند غم #آلودی زد زانوزد سرشو گذاشت رو شکمم فندق بی وقفه تکون می خورد و لگد می زد👣 مثل اینکه از من خوشحال تر بود😍 مردد دستمو جلو بردم آروم موهاشو نوازش کردم دلم❤️ بی قرار بود،

❖ چقدر دلم❤️ واسه این #مرد تنگ شده بود. بالاخره لب از لب باز کردم😊
و گفتم: یه چیزی بگو دلم واسه #صدات تنگ شده😔 #سرشو بالا اورد و گفت #چشمات قدرت حرف زدنو ازم
میگیره😩 چرا انقدر #شکسته شدی؟
سرشو انداخت زیر شونه هاش بی وقفه می لرزید #قلبم به تپش افتاده بود طاقت این حالشو نداشتم یقین پیدا
کردم که چیزی شده جرات نداشتم بهش دست بزنم وقتی انقدر با #درماندگی گریه میکرد😭 دستشو گرفتم #یاعلی گفت و بلند شد با اون یکی دستش #اشکاشو پاک کرد،

❖ چند #قدم که جلو تر رفتیم متوجه شدم #نمیتونه درست راه بره #کمکش کردم لبه ی تخت بشینه #حالش اصلا خوب نبود😩 اینو میشد به راحتی از #صورتش فهمید کنارش نشستم صدای جیرجیرک فضارو پر کرده بود با صدای ارومی گفتم: نکنه🤔 باز زخمی شدی؟

#این_داستان_ادامه_دارد...

👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫

منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat

🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🌹🍃
❥❥❥ @Shahidegomnamm
🌾
🍂
💐🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃🌼🍃🌸🍃🌾
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#داستان📚✒️ #فرمانده_من👮 #قسمت_صدو_هشتادو_یڪ📖 ┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅ ❥• بازهم #مشت تو گرمای تابستون می چسبیداز جا بلند شدمو به سمت #اتاق اصلی رفتم . همه سر #سفره منتظر من بودن #حسام لباس مشکیشو عوض کرده بود اما دستی به ریشاش که یکم بلند شده بودن نزده…
#داستان📚✒️
#فرمانده_من👮
#قسمت_صدو_هشتادو_دو📖

┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅

❥• #حسام پیش دستی کرد و در حالیکه نگاش پایین بود گفت : بله خانوم دکتر ! امروز فقط برای تعیین #جنسیت اومدیم، خانوم دکتر گفت : همسرتون هستن ؟ سرمو به علامت #مثبت تکون دادم خانوم دکتر کارشو شروع کرد به صفحه ی #مانیتور نگاه کرد وموشکافانه بررسیش می کرد، لبخندی رو صورتش نشست #قلبم به تپش افتاد دکتر
ازجاش بلند شد و رفت سمت میزش #مبارکه

❥• حسام #کنجکاوانه پرسید :
چیه جنسیتش ؟ خندیدو گفت:
یه #پسر کاکل زری، انگار توی قلبم سوزن فرو می کردن حسام لبخند پیروزمندانه ای زد از روی تخت بلند شدمو کفشامو پوشیدم #چادرمو سرم کردم با حسام از #مطب خارج شدیم
سرمو انداخته بودم زیر و تو دلم با خدا نجوا میکردم حسام دستمو رها کرد
و گفت: یه لحظه اینجا وایستا الان برمیگردم چند لحظه بعد با دو تا بستنی اومد نزدیکم و گرفت سمتم لبخندی از روی رضایت زد و گفت: اینم #شیرینیه پسرمون

❥• نگاهمو از بستنیای تو دستش گرفتم و گفتم: باشه تو بردی از اولشم برده بودی اومدیم اینجا تا فقط من از #استرس دق کنم این چه حرفیه اخه #فاطمه جان! قسمت و #حکمت خداست حالا #بی_بی_زینبم نگاه مبارکشو انداختن تو زنگیمون و منو شرمنده ی خودشون کردن بچه دختر
و پسرش فرقی نداره فقط میخواستم بعد من یه #مرد تو خونه باشه و مواظب مامانش باشه

❥• محکم دستمو گرفت تو دستش و گفت : نبینم ناراحت باشی ها؟
بستنیتو بخور اب شد
به زور #لبخندی زدم به روبروم چشم دوختم مگر این #باد_خوش از راه #عشق_اباد می اید؟
که بوی #عشق های کهنه
از این #باد می اید...

#این_داستان_ادامه_دارد..‍

👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫

منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat

🍃🌹ڪانـال عهـدبـاشهـدا🍃🌹
❥❥❥ @Shahidegomnamm

┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#وداع تلخ #من با #تُ #نگاهم ڪن ، #مرا بنگر #جنون از #چشم من پیداست #قسمت_پایانی✒️ #داستان_فرمانده_من📚🔎 #رمان_عاشقانه💔 #مدافعان_حرم🥀 🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🍃🌹 °•🌸 ➬ @Shahidegomnamm
#داستان📚✒️
#فرمانده_من👮
#قسمت_صدو_یازده 📖

┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
❥• نگاه بی رمق #مامان رعنا چنگ انداخت به دلم قدم بر میدارم و داخل
میشوم #بوی گلاب و اسپند با هم آمیخته میشود #قلبم دیوانه وار به قفسه ی سینه ام میڪوبد #تابوتی ڪه مزین به #پرچم ایران است...
بالاخره برگشتی #مرد؟
چهره ی غرق در آرامشت میان پنبه های سفید قرار گرفته سمفونی #زندگی ست
اینگونه #خوابیدنت چهره ی معصومت با #سربند بی بی چقدر نوڪر ترت ڪرده
هنوز چند قدم تا #عشق مانده #طوفان دیگری در راه است...

❥• زمزمه میڪنم:
چند قدمی ڪه ذره ذره از جانم را
می گیرد #ابرویت شڪسته و #موهایت آشفته است...
زمزمه میڪنم: سلام #ڪربلای من!
#بوی خون، #باروت، #عطرنارنج در فضا می پیچد پسرمان را روی زمین می گذارم آرام #سرم را به سینه ات
می چسبانم چرا #قلبت نمیزند؟
چشمانم را می بندم و روی چهره ات دست می ڪشم چرا اینقدر #سردی؟
صورتم را نزدیڪ صورتت می آورم
#پیشانی روی پیشانی ات می گذارم
و با #اشڪ های داغم رخ زمستانی ات را #غسل می دهم

❥• #امیرعلی ناله می ڪند و ناگهان
می زند زیر #گریه می دانم برای چه #بهانه می گیرد میخواهد او را در آغوش بگیری #محتاطانه او را روی سینه ات می گذارم می بینی آرام می شود! بگذار دست هایت را روی سرش بڪشم خم میشوم برای بلند ڪردن دستت...
خشڪم میزند دست هایت ڪجاست #علمدار من؟
برایم روضه ی مصور شدی شهید ابوالفضلی من؟ بگذار من هم بگویم ڪمرم را شڪست این دست هایی ڪه نیستند هرچند #خداوند به جایش به تو دو #بال داده
یادت هست می گفتی:بالی دهید به وسعت هفت آسمانم؟

❥• دیدی خدا چه بال های قشنگی به تو داد؟ صدایی از بیرون می آید میخواهند تو را ببرند سلام مرا به #رسول_اڪرم با مادرمان #فاطمه، به بابایمان #علی، به مولایمان #حسن، به اربابمان #حسین،
به نازدانه حسین #سجاد، به عالممان #باقر، به راستین ترین #صادق، به #ڪاظممان، به ولی #نعمتمان، به #سخاوتمندمان #جواد، به هدایتگرمان #هادی، به عاشقترین زندانی سامرا یعنی #عسگری...
#بغض می ڪنم برای #دوازدهمین شان
سلام ما را به جانانمان، به آقای غریبمان
ڪه فراموشش ڪردیم و هزار سال است بدون #یار مانده، سلام ما را به او ڪه به انگشت شمارند #یارانش برسان...

#این_داستان_ادامه_دارد..‍

👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat

🍃🌹ڪانـال عهـدبـاشهـدا🍃🌹
❥❥❥ @Shahidegomnamm

┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
🖇 #سیره_شهید

صداي #اذان بلند شد،
#حسين برخاست، #وضو گرفت
و به #نماز ايستاد،
#دوستم ڪنارم ايستاد و گفت:
اين #مرد براي تو ...

#شهید_حسین_دولتی🍃🌹
#نماز_اول_وقت📿
#قرار_بندگی🕊

❥• @Shahidegomnamm
💌🍃
🍃
👌🏼یــ❗️ــڪ #تلنگر⚠️

یاد پیر جبهه ها حاجی بخشی بخیر
ماشاءالله: حزب الله، ڪجا میری؟
ڪربلا
با ڪی میری؟
روح الله
مارم ببرید جا نداریم...

#خاطره

حاجی بخشی با شنیدن خبرِ شهادت پسرش، بین بچه ها شڪلات پخش
ڪرد در جبهه معروف شده بود به مرد شڪلاتی ...

#حاج_ذبیح_الله_بخشی🍂
#أحلی_من_العسل🌷
#مرد_شڪلاتی🎭

🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊