روحانی بزرگوار و عالم خدمتگزار، حاج شیخ حسین زیرلی بادکوبهای فرزند صادق در سال ۱۳۱۹ق (۱۹۰۲م) در منطقه زیره از توابع باکو متولد شد. پس از طی تحصیلات ابتدایی و مقدماتی و علوم حوزوی در منطقه خود به نجف اشرف مهاجرت کرد. از مدت و چگونگی تحصیلات و اساتید وی اطلاعی در دست نیست، جز آنکه در سال ۱۳۴۲ق (۱۹۲۴م) عزم بازگشت به وطن نمود ولی بسته شدن مرزها، او را مجبور به سکونت در ایران نمود و یا احتمالاً خود ترجیح داده بود که با توجه به شرایط نامساعد قفقاز در ایران ساکن شود و شهر مقدس مشهد را برای توطن اختیار کند.
وی تا سال ۱۳۸۳ق (۱۹۶۴م) در مشهد مقدس رضوی به تبلیغ و امور دینی اشتغال ورزید و در همان سال وفات نمود و در یکی از صحنهای حرم مطهر دفن شد.
ایشان فرزندانی به نامهای محمد رضا، مرضیه، راضیه، محمد تقی، محمد صادق و زکیه داشت.
┘◄
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
سید حسین آقا زنگیلانی فرزند سید میر محمد در سال ۱۳۲۳ق (۱۹۰۵م) در منطقه زنگیلان به دنیا آمد. وی سیدی محترم و اهل کرامت بود و ۱۴ فرزند داشت. ایشان در سال ۱۳۹۶ ق (۱۹۷۶م) وفات کرده است.
سید حسین زنگیلانی از سادات جلیل القدر منطقه بوده و نسلش به امام موسی کاظم علیهالسلام میرسد. او در سال ۱۳۰۵ق (۱۸۸۷ ق) در منطقه زنگیلان به دنیا آمد. در سال ۱۹۱۸م به قبا و پس از آن به منطقه فضولی هجرت کرد و در سال ۱۹۲۸م در منطقه برده سکونت نمود. سید حسین در سال ۱۳۴۷ق (۱۹۴۷م) وفات کرد.
┘◄
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
شیخ حسین زیغلی بادکوبهای فرزند ملا ملك (ملا مليك) از عالمان و فاضلان نجف اشرف بود که بعد از استفاده از مکتب پدر بزرگوارش شده، به اتفاق برادرش شیخ حسن زیغلی بادکوبهای به عتبات عالیات سفر نمود و در حوزه علمیه نجف اشرف به تکمیل معلومات پرداخت. ایشان پس از مراجعت به آذربایجان به ارائه خدمات علمی و دینی پرداخت و در سال ۱۳۳۴ ق (۱۹۱۵م) وفات و در روستای حسان به خاک سپرده شد.
***
شرح حال پدرش ملاملك و شیخ حسن زیغلی بادکوبهای به شماره های ۷۵۱ و ۱۷۸ معرفی شدهاند.
حسین شیروانی فرزند عبدالله شیروانی عالمی فقیه و متکلمی صاحب اثر بوده و الأحكام الدينية في تكفير قزلباش از آثار ایشان است.[۱]
۱. معجم المؤلفين، ج ۴، ص ۲۴؛ فهرستواره دستنوشتهای ایران (دنا)، ج ۱، ص ۳۶۹؛ فهرستگان نسخههای خطی ایران (فنخا)، ج ۲، ص ۲۰۶؛ میراث اسلامی ایران، دفتر چهارم، رساله الأحكام الدينية في تكفير قزلباش، ص ۷۱۸-۷۳۹
┘◄
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
آخوند آقا سید حسین طباطبایی لاهیجی در آغاز قرن نوزدهم میلادی برابر با دهه دوم قرن سیزدهم قمری در شهر لاهیج قفقاز متولد شد. دروس مکتبخانهای و مقدمات و بخشی از علوم دینی را از علما و روحانیون منطقه آموخت. سپس عازم نجف اشرف گردید و سالیان متمادی در آن حوزه مقدس به فراگیری علوم اسلامی و تحصیل کمالات معنوی پرداخت. آنگاه به زادگاه خود باز گشت و پس از اندکی درنگ، شهر شماخی را جهت سکونت و فعالیتهای دینی و علمی برگزید. ایشان به قداست و بروز کرامات در میان مردم مشهور بود و این اعتقاد تاکنون نیز باقیست. وفات سید در اواخر قرن نوزدهم برابر با دهه دوم قرن چهاردهم قمری اتفاق افتاد و در صحن مسجد آشاغی قـالا بازاری به خاك سپرده شد. با این که مسجد مذکور در زمان حکومت کمونیستی تخریب شد اما قبر ایشان همچنان باقی مانده و مزار مردم محل است.
┘◄
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
مولی حسین عارف تفلیسی (محمد حسین تفلیسی)[۱] مشهور به تفلیسی، عالمی فاضل، عارفی متکلم و مرجعی مفسر از دیار تفلیس بود و به ناچار در اصفهان سکونت گزید. وی با آقا محمد بیدآبادی (درگذشته ۱۱۹۷ ق) معاصر بود و از آثار ایشان میتوان به رسائلی در سیر و سلوك و تفسیر تفلیسی[۲] اشاره نمود.
ایشان در اصفهان وفات نمود و در مقبره آببخشان دفن گردید.[۳]
۱. . ر.ك: اعيانالشيعة، ج ۹، ص ۲۵۴؛ مع موسوعات رجالالشيعة، ج ۳، ص ۲۹۶.
۲. الذریعة، ج ۴، ص ۲۶۷.
۳. . اعيانالشيعة، ج ۶، ص ۵۱؛ مع موسوعات رجالالشيعة، ج ۲، ص ۴۶۲.
┘◄
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
آیتالله شیخ حسین فاطمایی بادکوبهای مشهور به شیخ آقا حسین فرزند میرزا حسین در سال ۱۳۰۳ ق (۱۸۸۶م) در روستای فاطمایی از توابع باکو دیده به جهان گشود. پس از دوران کودکی پدر او را به مدرسه جدیدالتأسيس آخوند ملا علی گرادیل در روستای گرادیل از توابع باکو برد. قرائت قرآن، ادبیات فارسی و عربی، کتابهای بوستان، گلستان، نصابالصبیان و دیگر کتب متداول مکتبخانههای قفقاز و مقدمات علوم دینی را نزد ملا علی آموخت؛ استعداد عالی، هوش سرشار و حافظه قوی او، استادش را بر آن داشت که به یاری پدر برخیزد و زمینه عزیمت او را به حوزههای علمیه فراهم سازد.
در سال ۱۳۱۲ق (۱۸۹۵م) به حوزه علمیه اردبیل رهسپار گردید و به احتمالی از محضر بزرگانی همچون حضرات آیات حاج سید مرتضی خلخالی، حاج میرصالح آقا مجتهد و دیگر استادان آن حوزه مبارک بهره برد. پس از چند سال اقامت در آنجا به حوزه علمیه زنجان عزیمت کرد و خوشهچین خرمن دانش اساتید بزرگ آنجا شد. در سال ۱۳۲۰ق (۱۹۰۲م) درحالیکه سطوح عالی را بهپایان برده و مدتی نیز در دروس خارج علما بزرگ زنجان شرکت کرده بود؛ به حوزه علمیه نجف اشرف هجرت کرد و به ترتیب از محضر حضرات آیات عظام: آخوند ملا محمد کاظم خراسانی، آقا سید محمد کاظم طباطبایی یزدی و میرزا محمد حسین نائینی بهره برد و به مقام رفیع اجتهاد در علوم دینی نائل آمد. او در سال ۱۳۳۲ق (۱۹۱۴م) به کربلا مهاجرت کرد و به همراه برادرش که جهت تحصیل در آن مکان مقدس اقامت گزیده بود، به تأسیس کتابخانهای اقدام نمود و مدت ۳ سال در آنجا به تحقیق و مطالعه پرداخت. آخوند آقا میر عبدالخالق از همدورهها و همراهان وی در آن دوران است. از مراتب فضل و استعداد و تلاش رفيق طريق خویش حکایتها نقل کرده است. وی علاوه بر فضایل علمی و معنوی، موفق به حفظ قرآن کریم شود. شیخ حسین در سال ۱۳۳۵ق (۱۹۱۷م) به شهر باکو بازگشت و در مسجد زنگلان به اقامه جماعت، وعظ، ارشاد، تبلیغ و تدریس پرداخت. پس از پیروزی انقلاب کمونیستی و حاکمیت رژیم الحادی عرصه بر عالمان دینی و مردم دیندار بهشدت تنگ شد و دژخیمان بلشويك مانع فعالیتهای دینی شده و به قلع و قمع دینداران پرداختند؛ او را نیز در سال ۱۳۴۸ق (۱۹۳۰م) تحت تعقیب حکومت الحادی کمونیستها واقع شد، اما توسط مأمور پلیسی که نامخانوادگی هاشماف داشت از توطئه دستگیری خود با خبر شد.
مأمور مذکور به شیخ پیشنهاد کرد که برای حفظ جانش کسوت مقدس روحانیت را از تن به در آورد و در لباس معلمان به خدمات خود ادامه دهد. وی نیز به ناچار تغییر لباس داد و در برخی از قصبههای اطراف باکو به آموزگاری و تبلیغ معارف دینی بهطور مخفیانه اقدام کرد. پس از سالهای ۱۹۴۰م که قدری از صولت و سختگیری حکومت کمونیستی کاسته شد، به باکو بازگشت و در بعضی از مساجد به اقامه جماعت و تدریس علوم دینی برای عده محدودی بهصورت پنهانی همت گمارد. سرانجام آن عالم ربانی در اوج اختناق و خفقان حکومت کمونیستی، غریبانه و گمنام در سال ۱۳۶۳ق (۱۹۴۴م) داعی حق را لبيك گفت و به دیار باقی شتافت. پیکر پاکش به زادگاه خود روستای فاطمایی منتقل و به خاک سپرده شد. سالها پس از رحلتش ارادتمندانش بقعهای بر سر قبر شریفش بنا کردند که اکنون مزار مردم مسلمان میباشد.[۱]
۱. مصاحبه با فرزندان معظمله و روحانیون محل.
┘◄
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
آخوند شیخ حسین قبائی فرزند ملا علی در بین سالهای ۱۲۴۵- ۱۲۵۵ ق (۱۸۳۰-۱۸۴۰م) به هنگام حضور پدر بزرگوارش در شهر مقدس قم در آن شهر متولد شد. مقدمات و سطوح عالی علوم دینی را نزد استادان حوزه علمیه قم فراگرفت و به همراه پدر به زادگاه آبا و اجدادی خود بازگشت و تحصیلات خود را نزد وی ادامه داد. با حمایت پدر مدرسه علمیه تشکیل داد و به تدریس علوم اسلامی پرداخت. وی عالمی ادیب بود و علاوه بر تبحر و اشتهار در زبان عربی به زبانهای آذری و فارسی شعر میسرود و به مُحبّی تخلص داشت. ایشان فرزندانی ذکوری به نامهای ملا عبدالعلی، عباسقلی، ملا رضا و شش دختر داشته است. وفات آن روحانی خدمتگزار در ۸ شوال ۱۳۳۰ق (۱۵ ژوئن ۱۹۲۱م) اتفاق افتاده است.[۱]
شیخ حسین قفقازی فرزند کربلایی حسین از علمای قفقازی ساکن در شهر مقدس قم بود و در ردیف شاگردان آیتالله میرزا محمد همدانی قرار داشت.[۲]
۱. مصاحبه نوادگان معظمله و روحانیون محل.
۲. آینه دانشوران، ص ۳۹۴.
┘◄
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
آخوند ملا حسین لنکرانی در سال ۱۳۰۹ق (۱۸۹۲م) در روستای حوری از توابع لنکران متولد شد. قرائت قرآن و کتابهای بوستان و گلستان و دیگر کتب متداول مکتبخانه مقدمات علوم دینی را از آخوند میرزاهای وقت قفقاز را از ملا مجید آموخت. سپس عبدالله (عبدل) فراگرفت. سطوح عالی را از محضر ملا محمد بهره برد. اگر چه بر اساس اطلاعات موجود، ایشان در سایر حوزههای علمی حضور پیدا نکرده، اما به علم و فضیلت مشهور بوده و يک روحانی پرتلاش و مبارز و مورد توجه علمای و روحانیون وقت بوده است.
وی پس از انجام تحصیلات به وعظ و ارشاد و تبلیغ و ترویج معارف دینی و احکام شرعی و نیز به تعلیم و تربیت طلاب همت گمارد.
محمد در ملاحسین در ایام سختگیری و خفقان کمونیستها محل زندگانی خود را ناامن دید و ناچار به شهرستان ماساللی هجرت کرد و مدت دو سال در آنجا روزگار گذراند. در این مدت گروهی که در میان آنان اشخاصی به نامهای آقا قلیاف، محمدتقی و عباسقلی بودهاند، به یاری او برخاسته و او را از گرفتار شدن در دست مأموران دولتی میرهانند؛ اما سرانجام در سال ۱۹۵۱م دستگیر و همه اموالش مصادره گردید. بنا به اظهارات خانوادهاش فرزند خردسال وی به نام جریان دستگیری پدر از ترس جان باخت. پس از دستگیری قریب به یکسال زندانی شد و در روز هیجدهم یا نوزدهم آوریل ۱۹۵۲م به اركتيسك روسيه تبعید شد و چهار سال در تبعید به سر برد. در سال ۱۹۵۶م آزاد شد و به باکو رفت و چند سالی در روستای بینه از توابع باکو زندگی کرد. بعد از آن به شهرستان بیلهسوار جمهوری آذربایجان مهاجرت نموده و در آنجا اقامت گزید. پس از کاسته شدن از صولت و سختگیری حکومت الحادی و اجازه محدود به برخی از فعالیتهای دینی، طلاب زیادی از شهرهای لنکران ماساللی، جلیلآباد و دیگر قصبات و روستاها گرد او آمدند و از محضرش مقدمات و بخشی از علوم اسلام را فراگرفتند. از شاگردان این جمع میرخاص، ملا میرزا خان حاج ملا احمد حاج دوره ایشان میتوان آقایان: حاج میر ملابیگلر، حاج میر توفیق، حاج سلطان را نام برد. میر عزیز سرانجام آن روحانی بزرگوار در سال ۱۳۸۴ق (۱۹۶۴م) به دیار باقی شتافت. در تشییع جنا باشکوهی که برای وی برگزار شد علمای منطقه از جمله آخوند شیخ بشیر ارکوانی، آخوند ملا قلم و آخوند ملا بلبل حضور یافته و در تجلیل از وی سخنرانی کردند. پیکر پاکش در قبرستان شهرستان بیله سوار به خاک سپرده شد. از ایشان فرزندانی به نام های حسین، واهب، فریده، جمیله، زهرا و بی بی خانم به یادگار مانده است.
┘◄
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
آخوند ملا حسین لنکرانی فرزند مشهدی الف در سال ۱۲۲۵ق (۱۸۱۰م) در روستای گویچول از توابع شهرستان ماساللی از توابع منطقه لنکران دیده به جهان گشود. قرائت قرآن و کتابهای بوستان و گلستان و نصابالصبیان و دیگر کتب متداول مکتبخانههای وقت قفقاز را از مکتبداران زادگاهش فراگرفت. در نوجوانی به حوزههای علمیه اردبیل رفت و سالیانی متمادی از حضور اساتید آنجا بهره برد. پس از آن به حوزه مقدسه نجف اشرف عزیمت کرد و سالها به کسب فیض از محضر اساتید معظم آن حوزه مقدسه همت گمارد و به تکمیل معلومات خود پرداخت. ملاحسین پس از نیل به مقامات عالیه علمی و معنوی به زادگاه خود بازگشت اگر چه مدت اقامت و اساتید و سطح علمی وی دانسته نشد، لکن از علما برجسته و اعلام منطقه بهشمار میرفته و تاکنون نامش به بزرگی و عظمت یاد میشود پس از بازگشت از حوزههای علمیه به فعالیتهای دینی و علمی وسیعی اقدام نمود و با تأسیس مدرسهای به تدریس علوم اسلامی پرداخت و مرجع مراجعات مردم مسلمان منطقه شد و سرانجام در سال ۱۳۰۲ق (۱۸۸۵م) دارفانی را وداع گفت و پیکرش در قبرستان زادگاه خود به خاک سپرده شد.[۱]
۱. مصاحبه با اهالی محل و نوادگان معظمله.
┘◄
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
۱. پیشتازی در مبارزه با قرارداد استعماری وثوقالدوله سال ۱۹۱۹م ایران و انگلیس؛
۲. مبارزه مستمر با يكايك اقدامات استبدادی استعماری رضاخان از آغاز کودتا تا پنج شش سال آخر سلطنت وی که به تبعید ایشان به شهریار انجامید.
۳. برگزاری میتینگهای سیاسی باشکوه پس از شهریور ۱۳۲۰ ش بر ضد حکومت استبدادی و عوامل استعماری وقت.
۴. نمایندگی مجلس شورای ملی در دوران چهاردهم و هماهنگی فعال با اقدامات اصلاحی و ضد استعماری و ضد استبدادی معدود وکلای مبارز آن .
۵ مبارزه با اعطای امتیاز نفت شمال به بیگانگان.
۶. مبارزه با نفوذ و سلطه استعماری آمریکا (مستکبر نوکیسه وقت)؛
۷. مبارزه جدی و قاطع با کمسیون سهجانبه روس، انگلیس، آمریکا معروف به کمسیون قیمومیت؛
۸. همکاری و هماهنگی با نهضت ملی کردن صنعت نفت؛
۹. ایفای نقش مؤثر در قضایای پانزدهم خرداد سال ۱۳۴۲ و تحمل حبس و زندان؛
۱۰. دفاع از اساس انقلاب و نظام جمهوری اسلامی در طول ده سال پس از پیروزی؛
۱۱. مبارزه با تبلیغات و فعالیتهای فرقههای ضاله نظیر قادیانی بهائیت و وهابیت و افشاء و عوامل نفوذی آنان؛
۱۲. مبارزه با القائات ضد دینی کسروی و تأیید و تقویت جمعیت فدائیان اسلام در اعدام آن عامل استعمار؛
۱۳. مبارزه با صهیونیسم و افشاء و انتشار پروتکلهای معروف آن جعیت شیطانی؛
۱۴. مبارزه با التقاط جدید روشنفکرانه.
۱. گنجینه دانشمندان، ج ۷، ص ۲۹ ؛ اختران فروزان ری و طهران، ص ۱۰۵.
┘◄
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM