🔰 #روایت | آیتالله خامنهای پیش از انقلاب از کدام کتاب امام خمینی(ره) نسخهبرداری کرده بودند؟
⏪ روایت حجتالاسلام امین اسدپور از طلاب حوزه علمیه قم از دیدار جمعی از تاریخپژوهان با رهبر انقلاب در ۲۵ دی ۱۴۰۲
📝 رهبر انقلاب با شنیدن خبر برقراری دروس حوزوی با محوریت کتاب های حکمی، عرفانی، فقهی و اصولی حضرت امام(ره) ابراز خرسندی فرمودند و بیان داشتند: «برقراری این دروس اصولی و فقهی بسیار خوب است خصوصا آثار معرفتی امام.»
معظمله با اشاره به کتاب #مصباح_الهدایه امام(ره) فرمودند: «این کتاب برای عموم مناسب نیست ولی کتابی مانند شرح حدیث جنود عقل و جهل برای همگان مفید و مناسب است.»
ایشان در ضمن بیان خاطرهای فرمودند: «ما آن سالها که درس امام(ره) میرفتیم شنیده بودیم ایشان چنین کتابی دارند (مصباح الهدایه) ولی راضی به چاپ و نشر آن نیستند. بنده در #مشهد این کتاب را از یکی از رفقا گرفتم و از روی نسخه ایشان استنساخ کردم، یا تمامش را یا بخشی را، میبایست در میان کتب قدیمی ما باشد، البته بعد از انقلاب منتشر شد.»
@rahbari_plus
⏪ روایت حجتالاسلام امین اسدپور از طلاب حوزه علمیه قم از دیدار جمعی از تاریخپژوهان با رهبر انقلاب در ۲۵ دی ۱۴۰۲
📝 رهبر انقلاب با شنیدن خبر برقراری دروس حوزوی با محوریت کتاب های حکمی، عرفانی، فقهی و اصولی حضرت امام(ره) ابراز خرسندی فرمودند و بیان داشتند: «برقراری این دروس اصولی و فقهی بسیار خوب است خصوصا آثار معرفتی امام.»
معظمله با اشاره به کتاب #مصباح_الهدایه امام(ره) فرمودند: «این کتاب برای عموم مناسب نیست ولی کتابی مانند شرح حدیث جنود عقل و جهل برای همگان مفید و مناسب است.»
ایشان در ضمن بیان خاطرهای فرمودند: «ما آن سالها که درس امام(ره) میرفتیم شنیده بودیم ایشان چنین کتابی دارند (مصباح الهدایه) ولی راضی به چاپ و نشر آن نیستند. بنده در #مشهد این کتاب را از یکی از رفقا گرفتم و از روی نسخه ایشان استنساخ کردم، یا تمامش را یا بخشی را، میبایست در میان کتب قدیمی ما باشد، البته بعد از انقلاب منتشر شد.»
@rahbari_plus
🔰#پرونده | ماجرای تحصن بیمارستان امام رضا (علیه السلام) مشهد از زبان حضرت آیتالله خامنهای - ۱
📝«ما در مجلس روضه بودیم و من را پاى تلفن خواستند، من رفتم تلفن را جواب دادم و من دیدم از #بیمارستان است و چند نفر از دوست و آشنا و غیر آشنا از آن طرف خط دارند با کمال دستپاچگى و سراسیمگى مىگویند حمله کردند، زدند، کشتند و به داد برسید... بچههاى شیرخوار را زده بودند. من آمدم آقاى طبسى را صدا زدم آمدیم این اطاق، عدهاى از علما در آن اطاق جمع بودند، یک چند نفر از معاریف مشهد هم بودند و روضه هم در منزل یکى از معاریف علماى مشهد بود. من رو کردم به این آقایان گفتم که وضع در بیمارستان اینجورى است و رفتن ما به این صحنه احتمال زیاد دارد که مانع از ادامهى #تهاجم و حملهى به بیماران و اطباء و پرستارها و اینها بشود و من قطعاً خواهم رفت و آقاى طبسى هم قطعاً خواهند آمد. ما با ایشان قرار هم نگذاشته بودیم... گفتم ما قطعاً خواهیم رفت اگر آقایان هم بیایید خیلى بهتر خواهد شد و اگر هم نیایید ما بههرحال مىرویم. لحن توأم با عزم و تصمیمى که ما داشتیم موجب شد که چند نفر از علماى معروف و محترم #مشهد گفتند که ما هم مىآییم از جمله آقاى حاج میرزاجواد آقاى تهرانى و آقاى مروارید و بعضى دیگر، ما گفتیم پس حرکت کنیم. حرکت کردیم و راه افتادیم به طرف بیمارستان و گفتیم هم پیاده مىرویم.» ۱۳۶۳/۱۱/۱۱
#خمینی_مشهد
@rahbari_plus
📝«ما در مجلس روضه بودیم و من را پاى تلفن خواستند، من رفتم تلفن را جواب دادم و من دیدم از #بیمارستان است و چند نفر از دوست و آشنا و غیر آشنا از آن طرف خط دارند با کمال دستپاچگى و سراسیمگى مىگویند حمله کردند، زدند، کشتند و به داد برسید... بچههاى شیرخوار را زده بودند. من آمدم آقاى طبسى را صدا زدم آمدیم این اطاق، عدهاى از علما در آن اطاق جمع بودند، یک چند نفر از معاریف مشهد هم بودند و روضه هم در منزل یکى از معاریف علماى مشهد بود. من رو کردم به این آقایان گفتم که وضع در بیمارستان اینجورى است و رفتن ما به این صحنه احتمال زیاد دارد که مانع از ادامهى #تهاجم و حملهى به بیماران و اطباء و پرستارها و اینها بشود و من قطعاً خواهم رفت و آقاى طبسى هم قطعاً خواهند آمد. ما با ایشان قرار هم نگذاشته بودیم... گفتم ما قطعاً خواهیم رفت اگر آقایان هم بیایید خیلى بهتر خواهد شد و اگر هم نیایید ما بههرحال مىرویم. لحن توأم با عزم و تصمیمى که ما داشتیم موجب شد که چند نفر از علماى معروف و محترم #مشهد گفتند که ما هم مىآییم از جمله آقاى حاج میرزاجواد آقاى تهرانى و آقاى مروارید و بعضى دیگر، ما گفتیم پس حرکت کنیم. حرکت کردیم و راه افتادیم به طرف بیمارستان و گفتیم هم پیاده مىرویم.» ۱۳۶۳/۱۱/۱۱
#خمینی_مشهد
@rahbari_plus
🔰 #پرونده | فعالیتهای انقلابی آیتالله خامنهای باعث ریزش طرفداران انجمن حجتیه شد
🔸#خمینی_مشهد: روایت تاریخی – تحلیلی از مبارزات آیتالله خامنهای در مشهد
📝 سلیمی نمین: «آیتالله خامنهای خودشان را درگیر جریانات متفاوتی هم که در #مشهد بودند بههیچوجه نمیکردند. مثلا انجمن حجتیه مشهد به دلیل فعالیتهای آیتالله خامنهای ریزش جدی کرد. آقای حلبی آمد مشهد، علیه آیتالله خامنهای صحبت کرد. من از کانال خویشاوندیای که با رأس #انجمن_حجتیه مشهد داشتم مطلع میشدم. من رفتم خدمت آقا گفتم آقای حلبی این حرفها را علیه شما زده است اما ایشان گویا هیچ اتفاقی نیفتاده است. هیچ تأثیری که بخواهد درصدد واکنش برآیند، نداشتند. آقای خامنهای، چون اسلام را به صورت واقعی معرفی میکرد، خود این جدایی از این جریانات را رقم میزد. یعنی یک فردی که قبلاً در جلسات انجمن حجتیه بود میآمد یک جلسه در بحثهای آیتالله خامنهای شرکت میکرد و میفهمید آنچه آنجا به او داده میشده است قرابت چندانی با اسلام نداشته لذا بدون هیچ درگیریای جدا میشد.»
🔹گفتگوی تفصیلی #خط_رهبری با «عباس سلیمی نمین» پژوهشگر تاریخ را اینجا بخوانید.
@rahbari_plus
🔸#خمینی_مشهد: روایت تاریخی – تحلیلی از مبارزات آیتالله خامنهای در مشهد
📝 سلیمی نمین: «آیتالله خامنهای خودشان را درگیر جریانات متفاوتی هم که در #مشهد بودند بههیچوجه نمیکردند. مثلا انجمن حجتیه مشهد به دلیل فعالیتهای آیتالله خامنهای ریزش جدی کرد. آقای حلبی آمد مشهد، علیه آیتالله خامنهای صحبت کرد. من از کانال خویشاوندیای که با رأس #انجمن_حجتیه مشهد داشتم مطلع میشدم. من رفتم خدمت آقا گفتم آقای حلبی این حرفها را علیه شما زده است اما ایشان گویا هیچ اتفاقی نیفتاده است. هیچ تأثیری که بخواهد درصدد واکنش برآیند، نداشتند. آقای خامنهای، چون اسلام را به صورت واقعی معرفی میکرد، خود این جدایی از این جریانات را رقم میزد. یعنی یک فردی که قبلاً در جلسات انجمن حجتیه بود میآمد یک جلسه در بحثهای آیتالله خامنهای شرکت میکرد و میفهمید آنچه آنجا به او داده میشده است قرابت چندانی با اسلام نداشته لذا بدون هیچ درگیریای جدا میشد.»
🔹گفتگوی تفصیلی #خط_رهبری با «عباس سلیمی نمین» پژوهشگر تاریخ را اینجا بخوانید.
@rahbari_plus
🔰#پرونده | ماجرای تحصن بیمارستان امام رضا (علیه السلام) مشهد از زبان حضرت آیتالله خامنهای - ۳
📝 «من آنجا پیشنهاد کردم که ما اینجا #متحصن بشویم؛ یعنی اعلام کنیم که همینجا خواهیم ماند تا خواستههایی برآورده بشود و خواستهها را مشخص کنیم. توی جلسه ۸، ۹ نفر یا شاید ۱۰ نفر از اهل علم #مشهد حضور داشتند. من برای این که مطلب هیچگونه تزلزلی، خدشهای پیدا نکند، بلافاصله یک کاغذ آوردم و نوشتم که ما مثلاً جمع امضاءکنندگان زیر اعلان میکنیم که در اینجا خواهیم بود تا این کارها انجام بگیرد.» ۱۳۶۳/۱۱/۱۱ «خبرنگارهای خارجی که آمده بودند، من این پوکهها را نشان میدادم؛ میگفتم که این یادگاریهای ماست؛ ببرید به دنیا نشان بدهید که با ما چگونه رفتار میکنند.» ۱۳۶۳/۱۱/۱۱
«این تحصن آثار بزرگی داشت و مانند شمعی که میدرخشد و به پایان میرسد تمام شد...اما از این تجربه در تحصنی که به پیشنهاد من در مسجد #دانشگاه_تهران به مناسبت بسته شدن فرودگاه و جلوگیری از ورود امام به کشور رخ داد استفاده شد.» (کتاب شرح اسم)
#خمینی_مشهد
@rahbari_plus
📝 «من آنجا پیشنهاد کردم که ما اینجا #متحصن بشویم؛ یعنی اعلام کنیم که همینجا خواهیم ماند تا خواستههایی برآورده بشود و خواستهها را مشخص کنیم. توی جلسه ۸، ۹ نفر یا شاید ۱۰ نفر از اهل علم #مشهد حضور داشتند. من برای این که مطلب هیچگونه تزلزلی، خدشهای پیدا نکند، بلافاصله یک کاغذ آوردم و نوشتم که ما مثلاً جمع امضاءکنندگان زیر اعلان میکنیم که در اینجا خواهیم بود تا این کارها انجام بگیرد.» ۱۳۶۳/۱۱/۱۱ «خبرنگارهای خارجی که آمده بودند، من این پوکهها را نشان میدادم؛ میگفتم که این یادگاریهای ماست؛ ببرید به دنیا نشان بدهید که با ما چگونه رفتار میکنند.» ۱۳۶۳/۱۱/۱۱
«این تحصن آثار بزرگی داشت و مانند شمعی که میدرخشد و به پایان میرسد تمام شد...اما از این تجربه در تحصنی که به پیشنهاد من در مسجد #دانشگاه_تهران به مناسبت بسته شدن فرودگاه و جلوگیری از ورود امام به کشور رخ داد استفاده شد.» (کتاب شرح اسم)
#خمینی_مشهد
@rahbari_plus
🔰 #روایت | ماجرای ۳۶ عكس يادگاری خانواده شهید برونسی با آقا!
📝 بخش دوم
➕ مهدی برونسی، دومین فرزند شهید برونسی :
🔸 سال ۷۵ بود. بنده و دو تا از برادرانم قرار بود از بنياد شهيد به شلمچه برويم. ايام عيد نوروز بود، همان روزهای اولی كه حضرت آقا به #مشهد تشريف آوردند. من در دلم يک چيزهايی میگذشت كه حضرت آقا مشهد هستند و اگر بيايند منزل ما و من نباشم، بايد حسرت ديدار آقا را بخورم، از طرفی هم همان شب خواهرم زينب خواب ديد و تعريف كرد كه آقا آمدند منزل ما، ديگر با خواب زينب، آمدن آقا حتمی است و مادرم هم احساس میكرد آقا به منزلمان میآيند.
🔹من بين رفتن و نرفتن مانده بودم، اما چون دو برادرم عباس و حسين قرار بود تنها نباشند و از من كوچکتر بودند بايد با آنها می رفتم. با اصرار مادرم قرار شد كه با برادرهايم به #شلمچه بروم. بعد از ظهر حاضر شديم و به بنياد شهيد رفتيم كه راهی بشويم ولی هنوز اتوبوسها آماده نبودند تا ۱۰ شب منتظر شديم كه حركت كنيم. دل توی دلم نبود و خيلی دوست داشتم كه اين سفر را نروم، آمدم و به برادرانم گفتم كه میشود شما برويد شلمچه و من نيايم، گفتم خودتان بزرگ شدهايد هوای همديگر را داشته باشيد، بالاخره راضی شدند و من خداحافظی كردم و آمدم. وقتی مادرم من را ديد، گفت: مگر شماها هنوز نرفتيد؟ گفتم: چرا، داداش حسين و عباس رفتند ولی من نرفتم و برگشتم. مادرم گفت: چرا؟ گفتم راستش به دلم افتاده كه امسال حضرت آقا به منزل ما میآيند، وقتی اين را گفتم مادرم چيزی نگفت. فردا شب نزديک نماز مغرب و عشا بود كه زنگ خانه به صدا درآمد، رفتم در را باز كردم، آقايی گفت: ساعت هشت شب از صدا و سيما برنامه روايت فتح برای مصاحبه با شما میآيند، آن آقا رفت، همه آماده شدند و خانه را مرتب میكرديم.
🔸من آنجا در دلم گفتم نكند به بهانه صدا و سيما حضرت آقا بيايند و بروند و عكس يادگاری با آقا نگرفته باشيم. سريع رفتم يك دوربين عكاسي كرايه كردم، با يک فيلم ۳۶ تایی كه اگر آقا آمدند چند #عكس يادگاری بگيرم. دقيقاً يادم هست نزديک ساعت هشت و نيم بود كه باز زنگ خانه به صدا در آمد. آقا ابوالحسن، برادرم رفتند در را باز كردند، من طبقه بالا بودم، آمدم كه از راهرو پايين بيايم يک لحظه صحنه ای را ديدم كه خشكم زد. اصلاً باورم نمیشد يعنی درست میبينم رهبر معظم انقلاب، چقدر آن لحظه برايم لذتبخش بود، احساس عجيب و خاصی به من دست داد.
🔹 از خوشحالی نمیدانستم چه كنم. خیلی زود آمدم داخل اتاق و با خوشحالی و اشك گفتم: مامان، آقا! مادرم متوجه نشد كه چه گفتم، زود برگشتم از پلهها بروم پايين، از در كه بيرون آمدم حضرت آقا را ديدم، خیلی زود دست آقا را بوسيدم و با ايشان روبوسی كردم، حسابی گريهام گرفته بود. حضرت آقا هم دست نوازش بر سر و رويم كشيدند. تعارف كردم و داخل آمدند تا مادرم چشمش به معظمله افتاد مات و مبهوت ماند. احوالپرسی كردند و ایشان تشريف آوردند و نشستند. در آن شب به يادماندنی حضرت آقا ۴۵ دقيقه منزل ما تشريف داشتند و تك تك جويای احوال همه ما شدند و از #شهيد هم دو تا خاطره تعريف كردند و من هم از فرصت استفاده كردم و به آقا گفتم اجازه میفرماييد با حضرت عالی يك عكس يادگاری بگيرم، حضرت آقا فرمودند: چهل تا بگير و آن شب ۳۶ عكس يادگاری با حضرت آقا گرفتيم!
@rahbari_plus
📝 بخش دوم
➕ مهدی برونسی، دومین فرزند شهید برونسی :
🔸 سال ۷۵ بود. بنده و دو تا از برادرانم قرار بود از بنياد شهيد به شلمچه برويم. ايام عيد نوروز بود، همان روزهای اولی كه حضرت آقا به #مشهد تشريف آوردند. من در دلم يک چيزهايی میگذشت كه حضرت آقا مشهد هستند و اگر بيايند منزل ما و من نباشم، بايد حسرت ديدار آقا را بخورم، از طرفی هم همان شب خواهرم زينب خواب ديد و تعريف كرد كه آقا آمدند منزل ما، ديگر با خواب زينب، آمدن آقا حتمی است و مادرم هم احساس میكرد آقا به منزلمان میآيند.
🔹من بين رفتن و نرفتن مانده بودم، اما چون دو برادرم عباس و حسين قرار بود تنها نباشند و از من كوچکتر بودند بايد با آنها می رفتم. با اصرار مادرم قرار شد كه با برادرهايم به #شلمچه بروم. بعد از ظهر حاضر شديم و به بنياد شهيد رفتيم كه راهی بشويم ولی هنوز اتوبوسها آماده نبودند تا ۱۰ شب منتظر شديم كه حركت كنيم. دل توی دلم نبود و خيلی دوست داشتم كه اين سفر را نروم، آمدم و به برادرانم گفتم كه میشود شما برويد شلمچه و من نيايم، گفتم خودتان بزرگ شدهايد هوای همديگر را داشته باشيد، بالاخره راضی شدند و من خداحافظی كردم و آمدم. وقتی مادرم من را ديد، گفت: مگر شماها هنوز نرفتيد؟ گفتم: چرا، داداش حسين و عباس رفتند ولی من نرفتم و برگشتم. مادرم گفت: چرا؟ گفتم راستش به دلم افتاده كه امسال حضرت آقا به منزل ما میآيند، وقتی اين را گفتم مادرم چيزی نگفت. فردا شب نزديک نماز مغرب و عشا بود كه زنگ خانه به صدا درآمد، رفتم در را باز كردم، آقايی گفت: ساعت هشت شب از صدا و سيما برنامه روايت فتح برای مصاحبه با شما میآيند، آن آقا رفت، همه آماده شدند و خانه را مرتب میكرديم.
🔸من آنجا در دلم گفتم نكند به بهانه صدا و سيما حضرت آقا بيايند و بروند و عكس يادگاری با آقا نگرفته باشيم. سريع رفتم يك دوربين عكاسي كرايه كردم، با يک فيلم ۳۶ تایی كه اگر آقا آمدند چند #عكس يادگاری بگيرم. دقيقاً يادم هست نزديک ساعت هشت و نيم بود كه باز زنگ خانه به صدا در آمد. آقا ابوالحسن، برادرم رفتند در را باز كردند، من طبقه بالا بودم، آمدم كه از راهرو پايين بيايم يک لحظه صحنه ای را ديدم كه خشكم زد. اصلاً باورم نمیشد يعنی درست میبينم رهبر معظم انقلاب، چقدر آن لحظه برايم لذتبخش بود، احساس عجيب و خاصی به من دست داد.
🔹 از خوشحالی نمیدانستم چه كنم. خیلی زود آمدم داخل اتاق و با خوشحالی و اشك گفتم: مامان، آقا! مادرم متوجه نشد كه چه گفتم، زود برگشتم از پلهها بروم پايين، از در كه بيرون آمدم حضرت آقا را ديدم، خیلی زود دست آقا را بوسيدم و با ايشان روبوسی كردم، حسابی گريهام گرفته بود. حضرت آقا هم دست نوازش بر سر و رويم كشيدند. تعارف كردم و داخل آمدند تا مادرم چشمش به معظمله افتاد مات و مبهوت ماند. احوالپرسی كردند و ایشان تشريف آوردند و نشستند. در آن شب به يادماندنی حضرت آقا ۴۵ دقيقه منزل ما تشريف داشتند و تك تك جويای احوال همه ما شدند و از #شهيد هم دو تا خاطره تعريف كردند و من هم از فرصت استفاده كردم و به آقا گفتم اجازه میفرماييد با حضرت عالی يك عكس يادگاری بگيرم، حضرت آقا فرمودند: چهل تا بگير و آن شب ۳۶ عكس يادگاری با حضرت آقا گرفتيم!
@rahbari_plus
🔰 #گزارش | کتابخوانی حرفهای به سبک آیتالله خامنهای - ۲
📝 #خط_رهبری در این گزارش به #بازخوانی برخی دیدگاههای رهبر معظم انقلاب دربارهی کتاب و کتابخوانی و همچنین روایتهایی از زبان نویسندگان و اهالی کتاب و فرهنگ درباره کتابخوانی حضرت آیتالله خامنهای میپردازد.
* معرفی کتابهای خوب به جوانان، قبل از انقلاب
🔸هبر انقلاب آنقدر درکتابخوانی سرآمد بودند که در جوانی محل رجوع برای معرفی کتاب هم قرار می گرفتند.
ایشان در این باره میفرمایند:«قبلها در #دوران_مبارزات، خود من این کار [معرفی کتابهای خوب به جوانان] را میکردم؛ یعنی اصلاً کتابهایی را میخواندم، به قصد این که ببینیم به درد چه کسی میخورد، یا کجاهایش به درد چه کسانی میخورد و یادداشت میکردم. جوانانی که با من رفت و آمد داشتند - عمدتاً در #مشهد، یا در دورهای که مشهد نبودم؛ تبعید بودم - من اسم میدادم که این کتابها را بخوانید؛ این کتابها هم متنوّع بود. الان هم میشود این کار را کرد و مجموعهای را در نظر گرفت... این که هرکس به ما مراجعه کرد و گفت من چه کتابی را بخوانم، بشود یک فهرست و سیاهه خوبی به او داد. البته کار قابل بررسی ای است.» ۱۳۷۷/۱۱/۱۳
* رمانخوانی رهبر انقلاب
🔹آیت الله خامنهای درباره حوزههای فکری که مورد علاقه ایشان است، بیان کردند: «من در مقولههای سینمایی و هنرهای تجسمی و تصویری و امثال اینها ورود ندارم - یعنی یک مستمع عامی هستم - اما در مورد شعر و رمان نه، آدم عامییی نیستم؛ از این آثاری که وجود دارد، زیاد خواندهام.» ۱۳۷۰/۰۹/۰۴
«بنده همیشه اهل #رمان خواندن بودم؛ امروز هم با رمان بیارتباط نیستم و از دنیای رمان خبر دارم که چه خبر است.» ۱۳۷۸/۰۹/۲۳
«یک نویسنده معروف فرانسوى هست به نام «میشل زواکو» که کتابهاى زیادى دارد. من اغلب رمانهاى او را در آن دوره خواندم. یا نویسنده معروف فرانسوى «ویکتور هوگو» من کتاب «بینوایان» او را اوّلین بار در همان دوره #نوجوانى از کتابخانه آستان قدس گرفتم. البته همه آن را نخواندم؛ مقداریش را خواندم. یکى دو بار بعد از آن هم تمامش را خواندم.» ۱۳۷۶/۱۱/۱۴
🔸روزگاری که در مشهد، گاه افتخار حضور در محضر پرفیض آن بزرگوار را داشتیم؛ یکبار فرمودند: «من حدود هزار رُمان خواندهام». این گذشت تا پس از انقلاب اسلامی و در روزگاران ریاست جمهوری، در مصاحبت خدمت ایشان عرض کردم: قبل از انقلاب از حضرتعالی شنیدم که فرمودید هزار رُمان خواندهاید. فرمودند: «عدد یادم نیست اما هر آنچه در حوزهای که اشاره کردید نشر یافته و شایستهی خواندن بوده، چه ترجمه و چه اصل، خواندهام.» (راوی: حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی مهدویراد)
#بهار_کتاب
@rahbari_plus
📝 #خط_رهبری در این گزارش به #بازخوانی برخی دیدگاههای رهبر معظم انقلاب دربارهی کتاب و کتابخوانی و همچنین روایتهایی از زبان نویسندگان و اهالی کتاب و فرهنگ درباره کتابخوانی حضرت آیتالله خامنهای میپردازد.
* معرفی کتابهای خوب به جوانان، قبل از انقلاب
🔸هبر انقلاب آنقدر درکتابخوانی سرآمد بودند که در جوانی محل رجوع برای معرفی کتاب هم قرار می گرفتند.
ایشان در این باره میفرمایند:«قبلها در #دوران_مبارزات، خود من این کار [معرفی کتابهای خوب به جوانان] را میکردم؛ یعنی اصلاً کتابهایی را میخواندم، به قصد این که ببینیم به درد چه کسی میخورد، یا کجاهایش به درد چه کسانی میخورد و یادداشت میکردم. جوانانی که با من رفت و آمد داشتند - عمدتاً در #مشهد، یا در دورهای که مشهد نبودم؛ تبعید بودم - من اسم میدادم که این کتابها را بخوانید؛ این کتابها هم متنوّع بود. الان هم میشود این کار را کرد و مجموعهای را در نظر گرفت... این که هرکس به ما مراجعه کرد و گفت من چه کتابی را بخوانم، بشود یک فهرست و سیاهه خوبی به او داد. البته کار قابل بررسی ای است.» ۱۳۷۷/۱۱/۱۳
* رمانخوانی رهبر انقلاب
🔹آیت الله خامنهای درباره حوزههای فکری که مورد علاقه ایشان است، بیان کردند: «من در مقولههای سینمایی و هنرهای تجسمی و تصویری و امثال اینها ورود ندارم - یعنی یک مستمع عامی هستم - اما در مورد شعر و رمان نه، آدم عامییی نیستم؛ از این آثاری که وجود دارد، زیاد خواندهام.» ۱۳۷۰/۰۹/۰۴
«بنده همیشه اهل #رمان خواندن بودم؛ امروز هم با رمان بیارتباط نیستم و از دنیای رمان خبر دارم که چه خبر است.» ۱۳۷۸/۰۹/۲۳
«یک نویسنده معروف فرانسوى هست به نام «میشل زواکو» که کتابهاى زیادى دارد. من اغلب رمانهاى او را در آن دوره خواندم. یا نویسنده معروف فرانسوى «ویکتور هوگو» من کتاب «بینوایان» او را اوّلین بار در همان دوره #نوجوانى از کتابخانه آستان قدس گرفتم. البته همه آن را نخواندم؛ مقداریش را خواندم. یکى دو بار بعد از آن هم تمامش را خواندم.» ۱۳۷۶/۱۱/۱۴
🔸روزگاری که در مشهد، گاه افتخار حضور در محضر پرفیض آن بزرگوار را داشتیم؛ یکبار فرمودند: «من حدود هزار رُمان خواندهام». این گذشت تا پس از انقلاب اسلامی و در روزگاران ریاست جمهوری، در مصاحبت خدمت ایشان عرض کردم: قبل از انقلاب از حضرتعالی شنیدم که فرمودید هزار رُمان خواندهاید. فرمودند: «عدد یادم نیست اما هر آنچه در حوزهای که اشاره کردید نشر یافته و شایستهی خواندن بوده، چه ترجمه و چه اصل، خواندهام.» (راوی: حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی مهدویراد)
#بهار_کتاب
@rahbari_plus
رهبر انقلاب آخرین بار چه زمانی به کربلا مشرف شدهاند؟
🔸اولین زیارت
اولین زیارت #کربلا توسط رهبرانقلاب در سال ۱۳۲۵ (۷سالگی) بوده: «پدرم... بنا بود ما را ببرد عتبات، بگذارد، خودش برود مکه و برگردد. [اما]نتوانست گذرنامهاش را درست کند. گذرنامه عتبات را هم نتوانست بگیرد. شبهای سختی گذراندیم... در بصره گمان میکردیم که دیگر تقریباً از خطر جسته [ایم]. منزل یکی از علمای آنجا وارد شدیم. یکی دو روز آنجا ماندیم. بعد بلیت گرفتند. رفتیم نجف. چند ماهی نجف بودیم. کربلا بودیم. کاظمین و سامرا بودیم...»
🔹آخرین دیدار
سفر دیگر ایشان به #عتبات_عالیات در حدود ۱۸سالگی انجامگرفته است. در سال ۱۳۳۶ در درس علما و مدرسان حوزه علمیه نجف حضور مییابند، ولی به خواست پدر پس از حدود دوماه به #مشهد بازمیگردند.
محرم سال ۱۳۴۷ بار دیگر ایشان قصد زیارت کربلا کردند، اداره گذرنامه درخواست ایشان را به #ساواک فرستاد اما ساواک مخالفت کرد و این ممنوعیت خروج از کشور تا زمان پیروزی انقلاب باقی بود.
🔸پس از پیروزی انقلاب نیز تاکنون فرصتی برای #زیارت کربلای معلی برای ایشان فراهم نشده است.
#اربعین_حسینی
#عزت_حسینی
@rahbari_plus
🔸اولین زیارت
اولین زیارت #کربلا توسط رهبرانقلاب در سال ۱۳۲۵ (۷سالگی) بوده: «پدرم... بنا بود ما را ببرد عتبات، بگذارد، خودش برود مکه و برگردد. [اما]نتوانست گذرنامهاش را درست کند. گذرنامه عتبات را هم نتوانست بگیرد. شبهای سختی گذراندیم... در بصره گمان میکردیم که دیگر تقریباً از خطر جسته [ایم]. منزل یکی از علمای آنجا وارد شدیم. یکی دو روز آنجا ماندیم. بعد بلیت گرفتند. رفتیم نجف. چند ماهی نجف بودیم. کربلا بودیم. کاظمین و سامرا بودیم...»
🔹آخرین دیدار
سفر دیگر ایشان به #عتبات_عالیات در حدود ۱۸سالگی انجامگرفته است. در سال ۱۳۳۶ در درس علما و مدرسان حوزه علمیه نجف حضور مییابند، ولی به خواست پدر پس از حدود دوماه به #مشهد بازمیگردند.
محرم سال ۱۳۴۷ بار دیگر ایشان قصد زیارت کربلا کردند، اداره گذرنامه درخواست ایشان را به #ساواک فرستاد اما ساواک مخالفت کرد و این ممنوعیت خروج از کشور تا زمان پیروزی انقلاب باقی بود.
🔸پس از پیروزی انقلاب نیز تاکنون فرصتی برای #زیارت کربلای معلی برای ایشان فراهم نشده است.
#اربعین_حسینی
#عزت_حسینی
@rahbari_plus
🔰 #گفتار | تشریح شیوه تفسیر قرآن رهبر انقلاب توسط آیتالله دژکام:
❇️ حضرت آیتالله خامنهای مباحث عمیقِ تفسیری را با زبان قابل فهم برای عموم مطرح میکنند
🔹 رهبر عظیمالشأن انقلاب اسلامی به عنوان یک صاحب سبک و اسلوب ویژه در کار قرآنی و #تفسیر، از سالهای پیش از انقلاب شناخته شده بودند، یعنی به نظر میرسد شخصیت ایشان به عنوان مفسر، قبل از شخصیت ایشان به عنوان یک فقیه، مطرح بوده و این مسئله خصوصا در حوزه #مشهد که حیطه فعالیت ایشان در یک مدت قابل توجهای بوده و بعدا در محیطهای علمی تهران و قم مشهود و برداشتهای عمیق ایشان از مفاهیم #قرآن_کریم در اذهان علماء و اهل فضل مطرح بوده است.
رهبر عزیز ما در این راستا، سبک خاص خود را دارند، گرچه میدانیم که ایشان در #فقاهت و در ادبیات عرب_که تفسیرهای ادبی خود سِنخی از تفاسیر هستند_ نیز خبره هستند، خصوصا در زمینه #ادبیات ایشان شاگرد ادیب نیشابوری بودهاند و واقعا توانمند هستند.
🔸رهبر معظم انقلاب، نقاد ادبی هستند و در زمینه تفسیر میتوانستند وارد این سبک و عرصه شوند، اما وقتی متون تفسیری رهبری را میخوانیم یا سخنرانیهای ایشان را بررسی میکنیم، میبینیم که معمولا ایشان از #آیات قرآن، استفاده و بهرهبرداری میکنند، ادبیات را حجاب و فیلتر نمیکنند که تفسیرشان از این کانال بگذرد، بلکه برای فهم عمیقتر قرآن کریم، ادبیات را ابزار میکنند و به همین شکل #فلسفه را، که ایشان در این زمینه هم بحمد الله بسیار قَدَر هستند، لذا فلسفه حجاب نمیشود بلکه ابزار است.
🔹رهبر انقلاب مطلب را با بیان اصطلاحات پیچیده به سمتی نمیبرند که عموم وقتی میشنوند متوجه نشوند و نیاز باشد کسی برای آنها توضیح دهد، بنده خصوصا در مباحث عرفانی میبینم که یک نکته خیلی ناب عرفانی را ایشان با زبانی بیان کرده که انسان اصلا در خط اصطلاح عرفانی نمیرود و نکته را میگیرد و این کار خیلی مهارت میخواهد؛ یعنی اگر کسی توانست حرفهای بسیار #عمیق را با بیانی بزند که عموم بفهمند، این اوج تسلط است وگرنه اصطلاحات را میتوان پشت سر هم ردیف کرد. این جهت هم در تفسیرات و هم در #بیانات ایشان خیلی برای بنده قابل توجه است و انسان به شعف میآید که حرف عالی عرفا را ایشان تبیین فرموده، اما از اصطلاحات سنگین استفاده نشده و مطلب از خود #آیه برداشت میشود.
«ابن هِشام انصاری» از دانشمندان ادبیات عرب در مقدمه کتاب «مغنی اللبیب عن کتب الاعاریب» گفته آمدهام مرواریدهایی که باید در #عمق دریا صید کنید در ساحل به شما بدهم تا زحمت نکشید؛ این تعبیر را شایسته است درباره تفاسیر ایشان به کار ببریم.
🔸بنده خیلی اوقات نگاه که میکنم میبینم که رهبری آن #برداشت_عمیق و عالی خود در باب مسائل مربوط به #اداره_کشور و اجتماع و مسائل مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی را از نگاه قرآن کریم و با برداشت از آیات مبارک قرآن انجام دادهاند.
امروز رأی رهبر معظم انقلاب حجت است، همانطور که در زمان امام خمینی (رحمت الله علیه)، رای امام (ره) حجت بود و خود رهبر معظم انقلاب (دام ظله)، نسبت به رای ایشان تسلیم بودند.
جامعه ما نیاز به این کار #ترویجی دارد که عدهای این اندیشههای والای رهبری را #تبیین کنند.
@rahbari_plus
❇️ حضرت آیتالله خامنهای مباحث عمیقِ تفسیری را با زبان قابل فهم برای عموم مطرح میکنند
🔹 رهبر عظیمالشأن انقلاب اسلامی به عنوان یک صاحب سبک و اسلوب ویژه در کار قرآنی و #تفسیر، از سالهای پیش از انقلاب شناخته شده بودند، یعنی به نظر میرسد شخصیت ایشان به عنوان مفسر، قبل از شخصیت ایشان به عنوان یک فقیه، مطرح بوده و این مسئله خصوصا در حوزه #مشهد که حیطه فعالیت ایشان در یک مدت قابل توجهای بوده و بعدا در محیطهای علمی تهران و قم مشهود و برداشتهای عمیق ایشان از مفاهیم #قرآن_کریم در اذهان علماء و اهل فضل مطرح بوده است.
رهبر عزیز ما در این راستا، سبک خاص خود را دارند، گرچه میدانیم که ایشان در #فقاهت و در ادبیات عرب_که تفسیرهای ادبی خود سِنخی از تفاسیر هستند_ نیز خبره هستند، خصوصا در زمینه #ادبیات ایشان شاگرد ادیب نیشابوری بودهاند و واقعا توانمند هستند.
🔸رهبر معظم انقلاب، نقاد ادبی هستند و در زمینه تفسیر میتوانستند وارد این سبک و عرصه شوند، اما وقتی متون تفسیری رهبری را میخوانیم یا سخنرانیهای ایشان را بررسی میکنیم، میبینیم که معمولا ایشان از #آیات قرآن، استفاده و بهرهبرداری میکنند، ادبیات را حجاب و فیلتر نمیکنند که تفسیرشان از این کانال بگذرد، بلکه برای فهم عمیقتر قرآن کریم، ادبیات را ابزار میکنند و به همین شکل #فلسفه را، که ایشان در این زمینه هم بحمد الله بسیار قَدَر هستند، لذا فلسفه حجاب نمیشود بلکه ابزار است.
🔹رهبر انقلاب مطلب را با بیان اصطلاحات پیچیده به سمتی نمیبرند که عموم وقتی میشنوند متوجه نشوند و نیاز باشد کسی برای آنها توضیح دهد، بنده خصوصا در مباحث عرفانی میبینم که یک نکته خیلی ناب عرفانی را ایشان با زبانی بیان کرده که انسان اصلا در خط اصطلاح عرفانی نمیرود و نکته را میگیرد و این کار خیلی مهارت میخواهد؛ یعنی اگر کسی توانست حرفهای بسیار #عمیق را با بیانی بزند که عموم بفهمند، این اوج تسلط است وگرنه اصطلاحات را میتوان پشت سر هم ردیف کرد. این جهت هم در تفسیرات و هم در #بیانات ایشان خیلی برای بنده قابل توجه است و انسان به شعف میآید که حرف عالی عرفا را ایشان تبیین فرموده، اما از اصطلاحات سنگین استفاده نشده و مطلب از خود #آیه برداشت میشود.
«ابن هِشام انصاری» از دانشمندان ادبیات عرب در مقدمه کتاب «مغنی اللبیب عن کتب الاعاریب» گفته آمدهام مرواریدهایی که باید در #عمق دریا صید کنید در ساحل به شما بدهم تا زحمت نکشید؛ این تعبیر را شایسته است درباره تفاسیر ایشان به کار ببریم.
🔸بنده خیلی اوقات نگاه که میکنم میبینم که رهبری آن #برداشت_عمیق و عالی خود در باب مسائل مربوط به #اداره_کشور و اجتماع و مسائل مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی را از نگاه قرآن کریم و با برداشت از آیات مبارک قرآن انجام دادهاند.
امروز رأی رهبر معظم انقلاب حجت است، همانطور که در زمان امام خمینی (رحمت الله علیه)، رای امام (ره) حجت بود و خود رهبر معظم انقلاب (دام ظله)، نسبت به رای ایشان تسلیم بودند.
جامعه ما نیاز به این کار #ترویجی دارد که عدهای این اندیشههای والای رهبری را #تبیین کنند.
@rahbari_plus
🔰 #یادداشت | «پرچمدار جهاد تبیین» - ۱
➕ به مناسبت بیستوهشتم دی ۱۳۵۸ سالروز اوّلین خطبه آیتالله خامنهای به عنوان #امامجمعه_تهران
🔹 ۴۵ سال پیش در روز بیستوهشتم دیماه سال ۱۳۵۸ ــ حضرت آیتالله خامنهای برای نخستین بار پس از دریافت حکم امامت جمعهی تهران از سوی #امام_خمینی (رحمة الله علیه)، نماز جمعهی تهران را اقامه کردند؛ حکمی که چهار روز پیش از آن صادر شده بود و امام در آن تأکید کرده بودند: «جنابعالی که بحمدالله به حُسن سابقه موصوف و در علم و عمل شایسته هستید، به امامت جمعهی تهران منصوب میباشید. از خداوند متعال، توفیق جنابعالی را در ارشاد و هدایت مردم خواستارم.»
🔸 انتخاب ایشان به عنوان خطیب جمعهی #پایتخت، بیدلیل نبود و به سابقهی ایشان در سخنرانیها و فعّالیّتهای تبلیغی و روشنگرانه در دوران مبارزه علیه رژیم پهلوی بازمیگشت. درحالیکه در آن ایّام گروهها و جریانهای مختلف با شیوههای گوناگون علیه #رژیم_طاغوتی مبارزه میکردند، امّا مشی و شیوهی مبارزهی امام خمینی (رحمة الله علیه) مبتنی بر آگاهسازی مردم و تبیین جنایتها و مفاسد و اصولاً ماهیّت این رژیم بود و بر همین اساس میتوان گفت آیتالله خامنهای و فعّالیّتهای ایشان در #مشهد، یکی از نزدیکترین و منطبقترین شیوههای مبارزه با خطّمشی امام بود.
🔹 آیتالله خامنهای، در قالب کلاسهای تفسیر قرآن و ارتباط با اقشار مختلف مردم و بهخصوص #نسل_جوان، چرایی و چگونگی مبارزه با رژیم پهلوی را تبلیغ و تبیین میکردند؛ مسیری که از ایشان یک خطیب توانا و دارای قدرت اقناع و جذب بالای مخاطبان ساخت و البتّه منجر به شش بار دستگیری و سه بار #تبعید ایشان نیز شد.
* اوّلین دستگیری در پی روشنگری
🔸 در سال ۱۳۴۲ و در آستانهی ماه محرّم، امام خمینی آقای خامنهای جوان را مأمور ساخت تا پیامهایی را به آیتالله میلانی و علما، روحانیّون و هیئتهای مذهبی خراسان در جهت تداوم نهضت و آگاهسازی مردم در قبال تبلیغات #رژیم_پهلوی انتقال دهند. امام خمینی در این پیامها خطّمشی مبارزه را ترسیم کرده و از علما و روحانیّون خواسته بودند به منظور تبیین جنایات رژیم پهلوی، ذکر واقعهی #مدرسه_فیضیه از روز هفتم محرّم در منابر خوانده شود.
🔹 آیتالله خامنهای، خود نیز برای محقّق ساختن این هدف و اجرای خطّمشی امام خمینی راهی بیرجند شدند ــ که تحت نفوذ خاندان عَلَم بود ــ و در منابر و مجالس آن شهر دربارهی حادثهی مدرسهی فیضیّه و سلطهی اسرائیل بر جوامع اسلامی سخنرانی کردند. در پی این سخنرانیهای ر#وشنگرانه، ایشان در دوازدهم خرداد سال ۱۳۴۲ دستگیر و زندانی شدند.
🔸 دستگیریها و برخوردهای بعدی نیز همگی به دلیل چنین فعّالیّتهای روشنگرانه و سخنرانیهایی بود که باعث آگاهی و به حرکت درآوردن مخاطبان میشد؛ سخنرانیها و جلساتی که در شهرهای مختلف برپا میشد، از #مشهد و زاهدان گرفته تا نیشابور و #تهران و دیگر شهرها.
🔹 یکی از سخنرانیهای مشهور و تاریخی ایشان در دوران مبارزه، سخنرانی در شب عاشورای آن سال در حرم مطهّر رضوی است. ایشان در نوزدهم و بیستم آذر ۱۳۵۷، همزمان با تاسوعا و عاشورای حسینی، سخنرانی پُرشوری در اجتماع بزرگ راهپیمایان مشهد ایراد کردند و خطبهی شب #عاشورا را در حرم مطهّر امام رضا (علیه السّلام) به نام امام خمینی خواندند و با این اقدام انقلابی، تابوی سنّتی حکومت پهلوی را که تا پیش از آن، مراسم مذکور را به صورت تشریفاتی و با دعا برای محمّدرضا پهلوی اجرا میکرد، در هم شکستند.
🔸 مجموعهای از ویژگیها، از جمله همین فعّالیّتهای هوشمندانه و البتّه جسورانه بود که باعث شد امام خمینی (رحمة الله علیه) ایشان را به عضویّت #شورای_انقلاب انتخاب کنند؛ این شورا نیز در آستانهی بازگشت امام به ایران از تبعید، کمیتهی استقبال را تشکیل داد و آیتالله خامنهای مسئول کمیتهی تبلیغات آن شد.
* تبلیغ تعطیل نشد
🔹 پس از پیروزی انقلاب و با توجّه به وضعیّت خاصّ آن دوران، آیتالله خامنهای مسئولیّتهای متنوّع و گوناگونی را بر عهده داشتند و دنبال میکردند، از جمله نقش محوری در تشکیل #حزب_جمهوری_اسلامی و مسئولیّت در وزارت دفاع و سپاه و مانند اینها؛ امّا در کنار همهی این کارهای سنگین و بنیادین، ایشان هیچ گاه از #تبلیغ و روشنگری و ارتباط چهرهبهچهره با #مردم غافل نبودند و دور نشدند.
🔸 انقلاب به پیروزی رسیده بود و مبارزه و #خبر فداکاری مردم ایران به ثمر نشسته بود، امّا نیاز به روشنگری نهتنها کمتر از پیش نبود، بلکه به نوعی این نیاز بیش از پیش احساس میشد.
@rahbari_plus
➕ به مناسبت بیستوهشتم دی ۱۳۵۸ سالروز اوّلین خطبه آیتالله خامنهای به عنوان #امامجمعه_تهران
🔹 ۴۵ سال پیش در روز بیستوهشتم دیماه سال ۱۳۵۸ ــ حضرت آیتالله خامنهای برای نخستین بار پس از دریافت حکم امامت جمعهی تهران از سوی #امام_خمینی (رحمة الله علیه)، نماز جمعهی تهران را اقامه کردند؛ حکمی که چهار روز پیش از آن صادر شده بود و امام در آن تأکید کرده بودند: «جنابعالی که بحمدالله به حُسن سابقه موصوف و در علم و عمل شایسته هستید، به امامت جمعهی تهران منصوب میباشید. از خداوند متعال، توفیق جنابعالی را در ارشاد و هدایت مردم خواستارم.»
🔸 انتخاب ایشان به عنوان خطیب جمعهی #پایتخت، بیدلیل نبود و به سابقهی ایشان در سخنرانیها و فعّالیّتهای تبلیغی و روشنگرانه در دوران مبارزه علیه رژیم پهلوی بازمیگشت. درحالیکه در آن ایّام گروهها و جریانهای مختلف با شیوههای گوناگون علیه #رژیم_طاغوتی مبارزه میکردند، امّا مشی و شیوهی مبارزهی امام خمینی (رحمة الله علیه) مبتنی بر آگاهسازی مردم و تبیین جنایتها و مفاسد و اصولاً ماهیّت این رژیم بود و بر همین اساس میتوان گفت آیتالله خامنهای و فعّالیّتهای ایشان در #مشهد، یکی از نزدیکترین و منطبقترین شیوههای مبارزه با خطّمشی امام بود.
🔹 آیتالله خامنهای، در قالب کلاسهای تفسیر قرآن و ارتباط با اقشار مختلف مردم و بهخصوص #نسل_جوان، چرایی و چگونگی مبارزه با رژیم پهلوی را تبلیغ و تبیین میکردند؛ مسیری که از ایشان یک خطیب توانا و دارای قدرت اقناع و جذب بالای مخاطبان ساخت و البتّه منجر به شش بار دستگیری و سه بار #تبعید ایشان نیز شد.
* اوّلین دستگیری در پی روشنگری
🔸 در سال ۱۳۴۲ و در آستانهی ماه محرّم، امام خمینی آقای خامنهای جوان را مأمور ساخت تا پیامهایی را به آیتالله میلانی و علما، روحانیّون و هیئتهای مذهبی خراسان در جهت تداوم نهضت و آگاهسازی مردم در قبال تبلیغات #رژیم_پهلوی انتقال دهند. امام خمینی در این پیامها خطّمشی مبارزه را ترسیم کرده و از علما و روحانیّون خواسته بودند به منظور تبیین جنایات رژیم پهلوی، ذکر واقعهی #مدرسه_فیضیه از روز هفتم محرّم در منابر خوانده شود.
🔹 آیتالله خامنهای، خود نیز برای محقّق ساختن این هدف و اجرای خطّمشی امام خمینی راهی بیرجند شدند ــ که تحت نفوذ خاندان عَلَم بود ــ و در منابر و مجالس آن شهر دربارهی حادثهی مدرسهی فیضیّه و سلطهی اسرائیل بر جوامع اسلامی سخنرانی کردند. در پی این سخنرانیهای ر#وشنگرانه، ایشان در دوازدهم خرداد سال ۱۳۴۲ دستگیر و زندانی شدند.
🔸 دستگیریها و برخوردهای بعدی نیز همگی به دلیل چنین فعّالیّتهای روشنگرانه و سخنرانیهایی بود که باعث آگاهی و به حرکت درآوردن مخاطبان میشد؛ سخنرانیها و جلساتی که در شهرهای مختلف برپا میشد، از #مشهد و زاهدان گرفته تا نیشابور و #تهران و دیگر شهرها.
🔹 یکی از سخنرانیهای مشهور و تاریخی ایشان در دوران مبارزه، سخنرانی در شب عاشورای آن سال در حرم مطهّر رضوی است. ایشان در نوزدهم و بیستم آذر ۱۳۵۷، همزمان با تاسوعا و عاشورای حسینی، سخنرانی پُرشوری در اجتماع بزرگ راهپیمایان مشهد ایراد کردند و خطبهی شب #عاشورا را در حرم مطهّر امام رضا (علیه السّلام) به نام امام خمینی خواندند و با این اقدام انقلابی، تابوی سنّتی حکومت پهلوی را که تا پیش از آن، مراسم مذکور را به صورت تشریفاتی و با دعا برای محمّدرضا پهلوی اجرا میکرد، در هم شکستند.
🔸 مجموعهای از ویژگیها، از جمله همین فعّالیّتهای هوشمندانه و البتّه جسورانه بود که باعث شد امام خمینی (رحمة الله علیه) ایشان را به عضویّت #شورای_انقلاب انتخاب کنند؛ این شورا نیز در آستانهی بازگشت امام به ایران از تبعید، کمیتهی استقبال را تشکیل داد و آیتالله خامنهای مسئول کمیتهی تبلیغات آن شد.
* تبلیغ تعطیل نشد
🔹 پس از پیروزی انقلاب و با توجّه به وضعیّت خاصّ آن دوران، آیتالله خامنهای مسئولیّتهای متنوّع و گوناگونی را بر عهده داشتند و دنبال میکردند، از جمله نقش محوری در تشکیل #حزب_جمهوری_اسلامی و مسئولیّت در وزارت دفاع و سپاه و مانند اینها؛ امّا در کنار همهی این کارهای سنگین و بنیادین، ایشان هیچ گاه از #تبلیغ و روشنگری و ارتباط چهرهبهچهره با #مردم غافل نبودند و دور نشدند.
🔸 انقلاب به پیروزی رسیده بود و مبارزه و #خبر فداکاری مردم ایران به ثمر نشسته بود، امّا نیاز به روشنگری نهتنها کمتر از پیش نبود، بلکه به نوعی این نیاز بیش از پیش احساس میشد.
@rahbari_plus
🔰 #خاطره | روزی که آیتالله خامنهای ممنوعالتفسیر شد
📝 «به مجرد ورود به مشهد که سال چهلوسه بود، جوانها و روشنفکرها و یک عده از افرادی که خب دورادور با ما یک آشنائیهایی داشتند و اینها، شنیدند من آمدم #مشهد و بناست بمانم، آمدند دور و ور ما و از من خواستند که من برایشان جلسات درس و این چیزها درست کنم. ما هم شروع کردیم. از سال چهلوسه چندین اقدام من کردم. یک اقدام، شروع یک درس قرآن بود، که درس تفسیر بود، برای یک عدهای از مردم که جوانها و دانشجوها و محصلین و اینها میآمدند، بعد درسهایی در #حوزه شروع کردم؛ درسهای فقه و اصول برای طلاب، که اگر چه که درس فقه و اصول بود، واقعاً هم فقه و اصول بود، اما در لابلای مباحث فقهی و اصولی، مباحث سیاسی اینها را مطرح میکردیم و شاگردهای من، آن کسانی که آن روز آن درسهای من میآمدند، بعدها همهشان جزو کسانی بودند که در میدانهای #سیاست و مبارزه و کارهای انقلابی جزو افراد برجسته و نامآور بودند، الان هم هستند. الان هم در مشهد شاگردهای آن روزِ ما خوشبختانه هر کدامی مسؤولیت مهم ارزندهای را از کارهای انقلابی و پرزحمت بر دوش دارند.
🔸 بعد، یک درس تفسیر شروع کردم، که در حوزهی علمیهی مشهد هیچ درس تفسیری تا آن وقت نبود و لااقل به طور عمومی نبود. بعد از اینکه من درس تفسیر را شروع کردم که سال چهلوهفت بود خیال میکنم یا چهلوشش بود یا چهلوهفت بود، که درس تفسیر شروع کردم، بعد البته یک درس تفسیر ارزندهی خوبی از طرف یکی از علمای بزرگ مشهد شروع شد لکن تا آن زمانی که ما شروع کردیم درسی نبود و آن درس هم مجمع طلاب و فضلا و جوانهای پرشور حوزهی علمیه بود و این درس پنج سال ادامه پیدا کرد یعنی از سال چهلوهفت یا چهلوشش، چهلوهفت این درس شروع شد تا سال پنجاهویک ادامه داشت، و سال پنجاهویک #ساواک این درس را تعطیل کرد که من بعد تبدیلش کردم به درسی از عقاید، یعنی کلام جدید شروع کرده بودم.
🔹 بعد باز پیرو این دیدم که جوانهای دانشجو کمتر میتوانند به این درس طلبهها که در حوزهی علمیه و در مرکز حوزه، مدرسهی میرزاجعفر، میرزاجعفرِ آن روز، تشکیل میشد که مرکز و قلب حوزهی علمیه بود، کمتر میتوانند آنجا بیایند، من یک درسی مخصوص #دانشجوها شروع کردم، درس تفسیر قرآن که بسیار پرشور و جالب بود و بیشترِ آن کسانی که در آن درسها شرکت میکردند،بلکه همهشان شاید، آن عدهی چند صد نفری که شرکت میکردند، بعدها همه جزو این گروههای مبارز و #انقلابی بودند، البته بعضی راه درست را تا امروز هم ادامه دادند، بعضی هم در این ریخت و پاشهای انحرافی که ما در این مدت داشتیم، بدبختانه دچار انحراف شدند و از راههای دیگر رفتند، بههرحال آنجا یک پایهی متینی بود برای ارائهی تفکر اسلامی و آشنایی جوانها با قرآن. ساواک هم مرتباً مزاحم بود دیگر، یعنی مسألهی یک بار و دوبار و ده بار نبود، مرتب اذیت میکردند، #مزاحمت میکردند، درس را تعطیل میکردند، من را میخواستند، شاگردها را میخواستند، اندک چیزی را بهانه میگرفتند. بالأخره هم بعد از مدتی آن درس را تعطیل کردند، این درس تفسیر جوانها را هم مثل آن درس دیگر تعطیل کردند و بنده #ممنوعالتفسیر شدم در مشهد، یعنی سخنرانی اگر میکردم یک جایی اشکال نداشت اما تفسیر قرآن حق نداشتم بگویم.» ۱۳۶۰/۰۷/۱۹
➕ مروری بر خاطراتِ حضرت آیتالله خامنهای از دوران مبارزات و پیروزی انقلاب
#بهمن_پیروز
@rahbari_plus
📝 «به مجرد ورود به مشهد که سال چهلوسه بود، جوانها و روشنفکرها و یک عده از افرادی که خب دورادور با ما یک آشنائیهایی داشتند و اینها، شنیدند من آمدم #مشهد و بناست بمانم، آمدند دور و ور ما و از من خواستند که من برایشان جلسات درس و این چیزها درست کنم. ما هم شروع کردیم. از سال چهلوسه چندین اقدام من کردم. یک اقدام، شروع یک درس قرآن بود، که درس تفسیر بود، برای یک عدهای از مردم که جوانها و دانشجوها و محصلین و اینها میآمدند، بعد درسهایی در #حوزه شروع کردم؛ درسهای فقه و اصول برای طلاب، که اگر چه که درس فقه و اصول بود، واقعاً هم فقه و اصول بود، اما در لابلای مباحث فقهی و اصولی، مباحث سیاسی اینها را مطرح میکردیم و شاگردهای من، آن کسانی که آن روز آن درسهای من میآمدند، بعدها همهشان جزو کسانی بودند که در میدانهای #سیاست و مبارزه و کارهای انقلابی جزو افراد برجسته و نامآور بودند، الان هم هستند. الان هم در مشهد شاگردهای آن روزِ ما خوشبختانه هر کدامی مسؤولیت مهم ارزندهای را از کارهای انقلابی و پرزحمت بر دوش دارند.
🔸 بعد، یک درس تفسیر شروع کردم، که در حوزهی علمیهی مشهد هیچ درس تفسیری تا آن وقت نبود و لااقل به طور عمومی نبود. بعد از اینکه من درس تفسیر را شروع کردم که سال چهلوهفت بود خیال میکنم یا چهلوشش بود یا چهلوهفت بود، که درس تفسیر شروع کردم، بعد البته یک درس تفسیر ارزندهی خوبی از طرف یکی از علمای بزرگ مشهد شروع شد لکن تا آن زمانی که ما شروع کردیم درسی نبود و آن درس هم مجمع طلاب و فضلا و جوانهای پرشور حوزهی علمیه بود و این درس پنج سال ادامه پیدا کرد یعنی از سال چهلوهفت یا چهلوشش، چهلوهفت این درس شروع شد تا سال پنجاهویک ادامه داشت، و سال پنجاهویک #ساواک این درس را تعطیل کرد که من بعد تبدیلش کردم به درسی از عقاید، یعنی کلام جدید شروع کرده بودم.
🔹 بعد باز پیرو این دیدم که جوانهای دانشجو کمتر میتوانند به این درس طلبهها که در حوزهی علمیه و در مرکز حوزه، مدرسهی میرزاجعفر، میرزاجعفرِ آن روز، تشکیل میشد که مرکز و قلب حوزهی علمیه بود، کمتر میتوانند آنجا بیایند، من یک درسی مخصوص #دانشجوها شروع کردم، درس تفسیر قرآن که بسیار پرشور و جالب بود و بیشترِ آن کسانی که در آن درسها شرکت میکردند،بلکه همهشان شاید، آن عدهی چند صد نفری که شرکت میکردند، بعدها همه جزو این گروههای مبارز و #انقلابی بودند، البته بعضی راه درست را تا امروز هم ادامه دادند، بعضی هم در این ریخت و پاشهای انحرافی که ما در این مدت داشتیم، بدبختانه دچار انحراف شدند و از راههای دیگر رفتند، بههرحال آنجا یک پایهی متینی بود برای ارائهی تفکر اسلامی و آشنایی جوانها با قرآن. ساواک هم مرتباً مزاحم بود دیگر، یعنی مسألهی یک بار و دوبار و ده بار نبود، مرتب اذیت میکردند، #مزاحمت میکردند، درس را تعطیل میکردند، من را میخواستند، شاگردها را میخواستند، اندک چیزی را بهانه میگرفتند. بالأخره هم بعد از مدتی آن درس را تعطیل کردند، این درس تفسیر جوانها را هم مثل آن درس دیگر تعطیل کردند و بنده #ممنوعالتفسیر شدم در مشهد، یعنی سخنرانی اگر میکردم یک جایی اشکال نداشت اما تفسیر قرآن حق نداشتم بگویم.» ۱۳۶۰/۰۷/۱۹
➕ مروری بر خاطراتِ حضرت آیتالله خامنهای از دوران مبارزات و پیروزی انقلاب
#بهمن_پیروز
@rahbari_plus
🔰 #گزارش | زاهد ناشناخته - ۱
⏪ روایتی از زندگی آیتالله حاج سیدجواد حسینی خامنهای
📝 آیت الله حاج سید جواد حسینی خامنهای روحانی زاهد و سادهزیست اهل آذربایجان بود که در نهایت بعد از سالها درس و بحث در نجف اشرف راهی #مشهد شد و آنجا سکنا گزید.
🔸 روحانی معروف و زاهدی که هنگام رحلت در مشهد علاقه مندان زیادی داشت اما تمام دارایی اش بعد از ۹۱ سال عمر با عزت و ۵۰ سال #فعالیت_تبلیغی و دینی و امامت جماعت، یک خانه محقر در یکی از محلات فقیر نشین مشهد و ۴۵ هزار تومان وجه نقد بود.
* فرزند آیت الله سید حسین خامنه ای
🔹 حاج سید جواد خامنهای فرزند آیت الله سید حسین خامنهای از روحانیون #آزاداندیش و حامی مشروطهی آذربایجان بود. بی جهت هم نبود که شیخ محمد خیابانی، دیگر روحانی مبارز و از رهبران مشروطهی #تبریز هم به دامادی وی درآید و با حاج سید جواد نسبت سببی پیدا کند. کسی تصور نمیکرد که فرزند حاج سید جواد و برادرزادهی همسر #شیخ_محمد_خیابانی رهبر مجاهدان آذربایجانی سال ها بعد به مهم ترین چهرهی استقلال طلبانه، #ضد_استعماری و ضد استکباری #جهان_اسلام تبدیل شود.
* متولد نجف اشرف
🔸 سید جواد حوالی پاییز ۱۲۷۴ هجری شمسی در #نجف اشرف به دنیا آمد. در همان دوران خردسالی بود که خانواده اش به تبریز بازگشت. به همین دلیل هم او از همان زمان در جریان حوادث و رخدادهای #نهضت_مشروطه قرار داشت. احتمالاً خاطراتی از فعالیت های شوهر خواهر خود شیخ محمد خیابانی داشته باشد. نوجوان بود که پدرش آیت الله سید حسین خامنه ای درگذشت؛ دروس مقدماتی را در تبریز گذراند؛ حوالی سال های ۱۲۹۷ هجری شمسی بود که راهی مشهد شد؛ سفری که مسیر زندگی او را تغییر داد. از او نقل میکنند که به نزدیکانش گفته بود اگر زندگی اینی است که در مشهد میگذرد ما تا پیش از این عمرمان را به بیهودگی گذرانده ایم. هم جواری با #حرم_رضوی زندگی او را وارد مرحلهی جدیدی کرده بود. / منبع: نشریه "خیمه"
@rahbari_plus
⏪ روایتی از زندگی آیتالله حاج سیدجواد حسینی خامنهای
📝 آیت الله حاج سید جواد حسینی خامنهای روحانی زاهد و سادهزیست اهل آذربایجان بود که در نهایت بعد از سالها درس و بحث در نجف اشرف راهی #مشهد شد و آنجا سکنا گزید.
🔸 روحانی معروف و زاهدی که هنگام رحلت در مشهد علاقه مندان زیادی داشت اما تمام دارایی اش بعد از ۹۱ سال عمر با عزت و ۵۰ سال #فعالیت_تبلیغی و دینی و امامت جماعت، یک خانه محقر در یکی از محلات فقیر نشین مشهد و ۴۵ هزار تومان وجه نقد بود.
* فرزند آیت الله سید حسین خامنه ای
🔹 حاج سید جواد خامنهای فرزند آیت الله سید حسین خامنهای از روحانیون #آزاداندیش و حامی مشروطهی آذربایجان بود. بی جهت هم نبود که شیخ محمد خیابانی، دیگر روحانی مبارز و از رهبران مشروطهی #تبریز هم به دامادی وی درآید و با حاج سید جواد نسبت سببی پیدا کند. کسی تصور نمیکرد که فرزند حاج سید جواد و برادرزادهی همسر #شیخ_محمد_خیابانی رهبر مجاهدان آذربایجانی سال ها بعد به مهم ترین چهرهی استقلال طلبانه، #ضد_استعماری و ضد استکباری #جهان_اسلام تبدیل شود.
* متولد نجف اشرف
🔸 سید جواد حوالی پاییز ۱۲۷۴ هجری شمسی در #نجف اشرف به دنیا آمد. در همان دوران خردسالی بود که خانواده اش به تبریز بازگشت. به همین دلیل هم او از همان زمان در جریان حوادث و رخدادهای #نهضت_مشروطه قرار داشت. احتمالاً خاطراتی از فعالیت های شوهر خواهر خود شیخ محمد خیابانی داشته باشد. نوجوان بود که پدرش آیت الله سید حسین خامنه ای درگذشت؛ دروس مقدماتی را در تبریز گذراند؛ حوالی سال های ۱۲۹۷ هجری شمسی بود که راهی مشهد شد؛ سفری که مسیر زندگی او را تغییر داد. از او نقل میکنند که به نزدیکانش گفته بود اگر زندگی اینی است که در مشهد میگذرد ما تا پیش از این عمرمان را به بیهودگی گذرانده ایم. هم جواری با #حرم_رضوی زندگی او را وارد مرحلهی جدیدی کرده بود. / منبع: نشریه "خیمه"
@rahbari_plus