خط رهبری
4.46K subscribers
2.85K photos
1.83K videos
208 files
264 links
🔰«خط رهبری»: بخش ویژه تولیدات مربوط به رهبر انقلاب در خبرگزاری #فارس

✔️ تبیینِ شخصیت، مواضع، مطالبات و نظام فکری حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای
Download Telegram
🔰 #گزارش | نگاهی به شش کتاب درباره‌ی قهرمانان ایثار و شهادت که رهبر انقلاب بر آن‌ها تقریظ نوشتند _ ۱

📝 «ملّت مسلمان و انقلابى ایران! برادران و خواهران! دولت دست‌نشانده و مزدور عراق تجاوز هوایى را به حریم جمهورى اسلامى ایران آغاز کرده و به چند پایگاه هوایى حمله نموده است. ما تا کنون نخواسته بودیم حمله را آغاز کنیم ...» گویی همین چند روز پیش بود که آیت‌اللّه خامنه‌ای، در سی‌ویکم شهریورماه ۱۳۵۹ و در آغاز #جنگ_تحمیلی، ساعاتی پس از بمباران فرودگاه مهرآباد توسّط رژیم صدّام، به‌عنوان نماینده‌ی حضرت امام خمینی (ره) پیامی را خطاب به ملّت ایران به‌صورت رادیویی و از طریق تلفن صادر کردند و مردم را دعوت به آرامش کردند. آن روزها شاید هیچ‌کس فکر نمی‌کرد که قرار است جنگی بزرگ بین ایران و رژیم بعث شکل بگیرد و، در همه‌ی ابعاد، هشت سال کشور را درگیر خود کند. امّا این اتّفاق افتاد و در کنار همه‌ی سختی‌ها و دشواری‌ها، دستاوردهای بی‌نظیری برای کشور داشت؛ دستاوردهایی همچون ساری و جاری شدن #فرهنگ_جهاد و #ایثار و #مقاومت و #شهادت در کشور؛ فرهنگی که رهبر انقلاب زنده نگه‌داشتن آن را یکی از نیازهای اساسی کشور می‌دانند و همواره بر روی آن تأکید دارند. به همین مناسبت، شش کتاب حوزه‌ی «جهاد و مقاومت» که رهبر معظّم انقلاب اسلامی بر آن‌ها #تقریظ نگاشته‌اند، در گزارش زیر معرّفی خواهد شد.

* پاییز آمد

🔸 کتاب را که می‌خوانی، در نگاه اوّل، آن را روایتی از عاشقانه‌های یک #زوج_متدین و انقلابی می‌بینی که در گیر‌و‌دار انقلاب و جنگ و حوادث آن روزها، با هم آشنا می‌شوند، به هم دل می‌بندند و، در نهایت، یک زندگی ساده و شیرین را آغاز می‌کنند؛ زندگی‌ای که پُر است از حسّ خوبِ با هم بودن، پُر است از لحظه‌های شیرین و عاشقانه‌ای که شاید کمتر به گوش مخاطب امروز رسیده باشد و با این بُعد #زندگی_شهدا آشنایی داشته باشد.

🔹 امّا وقتی برمی‌گردی و کمی با دقّتِ بیشتر، روایت زندگی فخرالسّادت را می‌شنوی، حس می‌کنی مسئله‌ی او صرفاً بیان خاطرات نبوده است؛ گویی او قصد داشته از مفهومی مهم صحبت کند که مسیر شکل‌گیری زندگی‌اش را بر اساس آن پی‌ریزی کرده و باعث تحمّل آن‌همه سختی و رنج در زندگی او شده است. و آن مفهوم، آن واژه، آن نیّت #انسان‌ساز، کلمه‌ای نیست جز «#رشد»؛ در واقع، فخرالسّادات به این درک و شناخت رسیده است که باید برای قوی شدن و رشد شخصیّت خود، با احمد یوسفی زندگی کند و پشتِ‌پا بزند به تمام آن راحتی‌ها و امکانات و بی‌خیالی‌ها و مرفّهانه زیستن‌ها. و این می‌شود شاکله‌ی اصلی تشکیل کتاب؛ آنگاه، خواننده دیگر کتاب را صرفاً یک #عاشقانه‌_شهدایی نمی‌بیند، بلکه در ورای قصّه‌ی یک زوج جوان، پی به مفاهیم مهم‌تری می‌برد؛ مفاهیمی که سرنوشت یک انسان را دگرگون می‌کند و از او شخصیّتی مستقل و قوی و خودساخته می‌سازد؛ شخصیّتی به مثابه‌ی یک #الگو برای زنان.

* هواتو دارم

🔸 همسرش می‌گفت: «خیلی بامرام بود. یک #لوطی‌گری خاصّی در رفتارش بود. هر کسی برایش کاری می‌کرد، قطعاً آن را بی‌جواب نمی‌گذاشت. می‌گفت بعد از شهادتش هم این مرام و لوطی‌گری را دارد. اگر برایش یک زیارت عاشورا بخوانی و به او هدیه کنی، قطعاً پاسخت را می‌دهد و جبران می‌کند.» امّا مهم‌ترین قسمت گفت‌وگویم با #همسر_شهید، در همان ابتدای مصاحبه رقم خورد؛ آنجا که از او پرسیدم به عنوان همسر، مهم‌ترین ویژگی او را چه می‌دانید و او در پاسخ گفت: «مرتضیٰ تکلیف خودش را و خواسته‌ای را که از زندگی داشت، می‌دانست.» و این دانستنِ تکلیف و وظیفه بود که از همان ابتدا به زندگی او جهت داده بود و او را در مسیری درست نهاده بود. او تکلیف‌مدار بود و برای همین هم وقتی در سال‌ ۱۳۹۲، جریان تکفیری به مزار حجربن‌عدی جسارت کرد، خونش به جوش آمد و دیگر نتوانست نشستن و تماشا کردن را تحمّل کند و ببیند که دشمن به نزدیکی زینبیّه رسیده و در صدد جسارت به حرمِ بزرگ‌روایتگرِ #تاریخ_تشیع، یعنی حضرت زینب سلام‌الله علیها باشد.

* فقط بیست سال و سه روز

🔹 عنوان «جوان‌ترین #مدافع_حرم»، به‌خودیِ‌خود، آن‌قدر جذّاب است که دیگر برای خواندن قصّه‌ی زندگی‌اش دنبال دلیل و مدرک نگردیم؛ زندگی جوانی بیست‌ساله که مانند بسیاری از شهدای #دفاع_مقدس، نه در پی یک تحوّل آنی، که طیّ یک فرآیند چندساله و در مواجهه با آثار اندیشمندان بزرگ اسلامی و غوطه‌ور شدن و غُور در این آثار، در مقطعی مهم از تاریخ، تکلیف خود را تشخیص می‌دهد و پای در عرصه‌ی نبردی سهمگین می‌نهد؛ نبردی که باعث می‌شود در اوج جوانی از بسیاری از تمایلات خود بگذرد، قید تحصیل در خارج از کشور را بزند و با شناخت و بینشی عمیق، قدم در راهی بگذارد که اعتقاد به آن ذرّه‌ذرّه در وجود او شکل گرفته است.

@rahbari_plus
🔰 #گزارش | نگاهی به شش کتاب درباره‌ی قهرمانان ایثار و شهادت که رهبر انقلاب بر آن‌ها تقریظ نوشتند _ ۲

#ادامه_گزارش

🔸 قسمت جذّاب ماجرا آنجا است که وقتی زندگی شهدا را از بالا نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که علی‌رغم داشتن شباهت‌هایی با یکدیگر، به‌شدّت در جزئیّات با هم متفاوت بوده‌اند و هر یک ماجرایی خاص دارند. سیّدمصطفیٰ موسوی از آن‌هایی بود که در این جزئیّات با دیگران بسیار #متفاوت بود. از سبکِ کتاب‌هایی که می‌خواند گرفته تا مدل رفتار با پدر و مادر و حضور در جمع دوستان تا تیپ و ظاهر و مدل‌موی او، همگی سبب می‌شد که زندگی او خواندنی و، به‌خصوص برای #نسل_جوان، متفاوت باشد؛ نسلی که نیاز دارد بداند که شهدا افرادی بودند از جنس خودشان و در همین کوچه‌پس‌کوچه‌های #تهران قدم می‌زدند، کافه می‌رفتند، برای ظاهرشان ساعت‌ها وقت می‌گذاشتند و، خلاصه، افرادی بودند که می شود به آن‌ها دست پیدا کرد و در آسمان هفتم آشیانه نداشتند.

* نفوذ از دل خاک

🔹 اهمّیّتش را بعد از ماجرای هفتم اکتبر بیشتر فهمیدیم؛ آنجا که رزمندگان #حماس، با استفاده از این راهبرد، باند تروریست #رژیم_صهیونی را به معنی واقعی کلمه به زانو درآوردند و توانستند با امکاناتی بسیار کمتر و با خلّاقیّتی بسیار بیشتر، جنگ را به نفع خود پیش ببرند. از «تونل‌های زیرزمینی» صحبت می‌کنیم؛ تونل‌هایی که بلای جان صهیون‌ها شد و جنگ را به نفع مبارزان فلسطینی مغلوبه کرد. ما نیز تجربه‌ی حفر تونل را بیش از سی سال پیش و در دفاع مقدّس خودمان داشتیم و درست در روزهایی که جنگمان گره خورده بود، توانسته بودیم با استفاده از این روش، عملیّات را به نفع خودمان به پایان برسانیم.

🔸 کتاب «#معبد_زیرزمینی» روایت یکی از همین گره‌ها است؛ گرهی که به واسطه‌ی دشت باز و بدون مانع بین دو خطّ نبرد، و خاک‌ریز بلند بعثی‌ها و اشراف کامل آنان به منطقه به وجود آمده بود و امکان هیچ گونه پیشروی را به نیروهای خودی نمی‌داد. اینجا است که حاج غلامحسین رعیّت رکن‌آبادی وارد قصّه می‌شود و پس از بررسی کامل منطقه، اعلام می‌کند که می‌تواند به یاری خدا این گرهِ کور را باز کند؛ گرهی که باز کردن آن، در آن گرمای طاقت‌فرسا، مرد یل می‌خواهد و هر کسی از عهده‌ی آن برنمی‌آید. برای این کار، او جمعی از مقنّیان شهر را جمع می‌کند و با مینی‌بوس به منطقه می‌رود.

* از «مجیدبربری» تا «شهید مجید قربان‌خانی»

🔹 پیش‌تر، جایی در متن نوشته بودم که وقتی از بالا به زندگی شهدا نگاه می‌کنیم، با وجود اختلاف در جزئیّات، قرابت‌های زیادی در زندگی آنان می‌بینیم؛ گویی همه شبیه به هم بودند و از یک الگوی خاص در زندگی پیروی می‌کردند. امّا مجید قربان‌خانی از آن‌هایی بود که اگر از صدفرسخی هم به زندگی او نگاه می‌کردیم، هیچ شباهتی بین او و دیگر شهدا پیدا نمی‌کردیم. ما با صفحات کتاب «#مجیدبربری» مسیرِ رفته‌ی یک جوان را زندگی می‌کنیم: از روزهای تاریک و آغشته به منم‌ بودن‌هایش تا روزهای پاک و سفیدی که جز نجات جان دیگر انسان‌ها دغدغه‌ای ندارد؛ از شلوارهای زخمی جین و در‌به‌در دنبال خال‌کوب گشتن تا سر‌و‌کلّه زدن با آدم‌خوارهای داعشی با گوشت و پوست و استخوان و تن و جان. کتاب «مجیدبربری» روایتی است جانانه از مجیدی که با تمام اعتقادات غریبه بود، امّا یک اتّفاق مسیر زندگی‌اش را به‌کلّی عوض کرد و او را در مسیری قرار داد که پایان آن به فُوز عظیم #شهادت ختم شد.

* آخرین فرصت

🔸 زندگی‌اش را که نگاه می‌کنی، به طرز عجیبی عجین شده با کلمات حضرت #حیدر؛ نه‌فقط با کلمات، که با راه و رسم و مرام حضرت حیدر. از همان ابتدای انقلاب که در مسجد محل، کلاس تفسیر #نهج‌البلاغه داشت، تا تولّدش که در روز غدیر بود، تا روز ازدواجش که در روز غدیر بود، تا آرزو برای شهادتش که باز هم در روز غدیر بود، همه و همه باعث شد تا ما این شهید عزیز را به «شهید غدیری کشور» بشناسیم.

🔹 کتاب «#آخرین_فرصت» روایتی است از زندگی مشترک شهید علی کسایی و همسر ایشان، خانم قافلان‌کوهی، که با قلمی روان و گیرا به رشته‌ تحریر درآمده است. این روایت نیز مثل همه‌ داستان‌های دیگر، مملو از شیرینی‌ها و تلخی‌ها در کنار یکدیگر است؛ امّا آنچه #مخاطب را پای کتاب می‌نشاند، تماشای سبک زندگی شهید است: سبکی از زندگی که در تمام جزئیّات رفتاری او، مطلبی برای یاد گرفتن دارد، همراه با عشقی به مولا امیرالمؤمنین‌ علیه‌السلام که چنان در وجود حاج‌علی‌آقای کسایی رسوخ کرده که در همه‌ی ابعاد شخصیّتی‌اش، به‌وضوح، آن را نمایان کرده است.

@rahbari_plus
🔰 #گفتگوی_تفصیلی | روی پیشانی من همسر شهید نوشته شده بود ـ ۲

#ادامه_مصاحبه

🔹 در کل بازخوردها بد نبود اما خب گاهی وقت‌ها هم پیش می‌آمد که احساس می‌کردم به‌خاطر ترسیم یک #زندگی_واقعی، به مذاق برخی افراد خوش نیامده و آن را نپسندیده‌اند.» همسر شهید در پاسخ به علت انتخاب عنوان «پاییز آمد» برای کتاب پاسخ داد: «عنوان کتاب هم پیشنهاد من بود و هم پیشنهاد نویسنده. اتفاقات زیادی ازجمله آشنایی من و احمد و شهادت ایشان در پاییز رخ داد. علاوه‌بر آن، من همیشه شعر پاییز آمد را برای احمد می‌خواندم. در میان عناوین مطرح‌شده، این اسم را بیشتر از بقیه پسندیدیم.» 

🔸 در آخر از ایشان خواستیم تا برایمان از شهید خاطراتی نقل کنند. موسوی دو خاطره از شهید تعریف کرد: «شهید خاطرات مختلفی دارد اما من دو #خاطره که در کتاب نیست را تعریف می‌کنم. شهید ما قبل از اینکه ما با هم ازدواج کنیم، دو انگشت نداشت. در قزوین این دو انگشت قطع شده بود و چون دیگر امکان پیوند وجود نداشت، احمد انگشت‌ها را در باغچه بیمارستان قزوین دفن کرده بود. ما هر وقت که از قزوین رد می‌شدیم برای آن دو انگشت فاتحه‌ای می‌خواند. من همیشه به این کارش می‌خندیدم و می‌گفتم چرا این کار را می‌کند. او هم پاسخ می‌داد که فلسفه دارد. فردای #شهادت ایشان، برادرم در خواب می‌بیند که سه فرشته روی اجزای بدن شهید در حال قیمت گذاشتنند. به دست ایشان که می‌رسند، یکی از آن فرشته‌ها دو انگشت را سر جایش قرار می‌دهد و می‌گوید که دستش را کامل حساب کنید. برادر من در جریان فاتحه خواندن شهید برای انگشتان دستش نبود و من آن موقع منظور او را از «فلسفه دارد» متوجه شدم. انگار او می‌خواست با بدن کامل در #محضر_خدا حاضر شود.» 

🔹 خاطره‌ دومی که همسر شهید تعریف کرد یک ماه بعد از ازدواج‌شان رخ داده بود: «یک ماه از ازدواج ما گذشته بود که یک روز احمد به من گفت، برایت خواستگار آمده. به او گفتم با من شوخی نکن و او پاسخ داد که شوخی نمی‌کنم. یکی از رزمنده‌هایی که خبر از ازدواج من و احمد نداشت، من را از او خواستگاری کرده بود. زمانی که می‌فهمد احمد همسر من است، بسیار ناراحت می‌شود و عذرخواهی می‌کند. حدود دو سال از این ماجرا ‌گذشت. یک روز که داشتم حیاط خانه را می‌شستم احمد گفت: «خواستگارت شهید شد.» همان لحظه یاد آن اتفاق افتادم. احمد می‌خواست با این حرفش به من بگوید که روی پیشانی من نوشته «همسر شهید». من دیدم که خیلی دارد پررویی می‌کند، شلنگ آب را به طرفش گرفتم. بچه‌ کوچک ما هم آنجا بود و فکر می‌کرد که ما داریم بازی می‌کنیم، آمد کنارش و خیس شد. جسد آن بنده‌ خدا بعد از شهادت احمد آمد. در مراسم ایشان کنار تابوت نشستم و ناخودآگاه بغضی گلویم را گرفت.» 

🔸 فخرالسادات موسوی درباره‌ تقریظ رهبری بر کتاب «پاییز آمد» گفت: «من دو هفته پیش باخبر شدم که رهبر برای کتاب تقریظ نوشتند. بسیار خوشحال شدم از این جهت که رهبری داریم که ذائقه‌ ادبی دارد و اهل #کتاب خواندن است. مهر تأیید ایشان بر کار ترکیبی من و جعفریان، احساس خیلی خوبی به من داد و احساس کردم کار درستی انجام داده‌ام.»/ منبع: فرهیختگان

@rahbari_plus
🔰 #جستار | نام هر انسان قیام‌کرده بر علیه ظلم، یحیی‌ست

✏️ نویسنده: «زهره صابر»

🔸 مرد، همیشه مهیای جنگیدن بود. قلبی مطمئن در سینه سترگ‌ش می‌تپید و شجاعت بیکران انسان قدسی را به تمام تنش پمپاژ می‌کرد. #ایمان در دو چشم نافذش می‌درخشید و تجلی تام و تمام انسان قیام کرده برای حقیقت بود. سیم‌ مفتولی داشت برای آنکه زخم بازویش را ببندد، چسب برقی داشت که تکه‌های شکننده تفنگ را بهم بچسباند و تسبیحی داشت برای ذکر. مرد همیشه مهیای جنگیدن بود؛ در برابر تهدیدها، موشک‌ها، پهپادهای انتحاری، سلاح‌های پیشرفته و سربازان وحشی و خون‌خوار #رژیم_صهیونیستی. از مرگ نترسیده و از دشمن نهراسیده، اقتدار و عزتش را هر بار به نمایش میگذاشت تا صهیون، انسان مقاوم فلسطینی را خوب بشناسد و رعب از قدرت ایمان مردمان مقاوم در وجود نامشروع و پلیدش رخنه کند. چنین هم شد.

🔹 نامش #یحیی بود؛ متولد اردوگاه پناهندگان خان‌یونس. چهره درخشان مقاومت، مبتکر رستاخیز هفتم اکتبر، مجاهد قهرمان #فلسطین، ایستاده در برابر طوفان کفر، صاحب عزم پولادین و روح خستگی‌ناپذیر. او تصویر یک عمر مجاهدتش را در آخرین صحنه‌ی زندگی‌اش به همه نشان داد تا راه‌نشان مقاومت‌ باشد برای آزادگان جهان. در میان آوارهای خانه‌ای، تکیه داده به مبل، مطمئن و سربلند و فاتح، همه‌ی تاب و توانش را به کف دست گرفته و عصایش چوبی‌اش را پرتاب میکند تا مبارزه تا آخرین نفس را معنا کند و تفسیر دیگری باشد برای «وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا» و به تماشای «وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَى» بنشیند و قدرت لایزال الهی را به صهیون نشان بدهد. یحیی نام #احیاگر مبارزان فلسطین است. احیاگری که با عصای چوبی‌اش مبعوث شد، پیام‌آور استقامت بود و در تمام زندگی‌اش صحنه‌ی تقابل خیر و شر را در سینمای تاریخ به نمایش گذاشت و خود #پرچم_حق را برافراشت و به اهتزار درآورد.

🔸 شبیه نوح بود در برابر مردمان خدا ناباور، مثل موسی در کوران مبارزه با فرعونیان، همانند ابراهیم در برابر نمرود، چونان عیسی در برابر بزرگان یهود. #یحیی_سنوار اما پیامبر نبود، روح انسان قیام کرده در برابر کفر بود، نویسنده‌ای بود که کلمات روشنگر حقیقت را بر پیکره تاریخ می‌نوشت و مبارز نستوهی بود، معتقد به وعده‌های صادق الهی. او چون نوح بود که از تمام حرف‌های پوچ می‌گذشت، چون موسی بود که با عصای چوبی‌اش کید ساحران کفر را به معجزه‌ی حق پاسخ میداد، و همچون ابراهیم بود که بت کفر را با همه‌ی ابهت پوشالی‌اش می‌شکست. یحیی پیامبر نبود، اما چنان باصلابت و قاطع قدم بر میداشت که گویی #تاریخ پیامبران را زیست کرده و شاهد تحقق همه سنت‌های الهی بوده است.

🔹 یحیی با زیست مجاهدانه‌اش در افق مسجدالاقصی بار دیگر مسیر روشنی از استقامت را ترسیم کرد. این‌بار #مقاومت برای زندگی تا آخرین رمق باقی مانده در جان، تا آخرین قطره‌ی چکیده‌ی خون بر زمین. یحیی سنوار با پایان‌بندی بی‌نظیر داستان زندگی‌اش، نصر را با خون خود نوشت و آن را با شهادتش امضا کرد. پیروزی‌ای که میداند حاصل مقاومت، صبر و ایستادگی است و با امتداد پایمردی در راه شهداء القدس رقم میخورد. او شهادت را برگزید که نوع دیگری از زیستن است. زیستنی روشن‌تر، والاتر و عظیم‌تر و اینچنین نیست که انسان فلسطینی مسلمان با مرگ بمیرد، بلکه با #شهادت خود، مرگ را می‌میراند و حیات جاودان را در گوش تاریخ بشریت زمزمه می‌کند و گواه می‌شود بر همه‌ی خون‌ها، همه‌ی ستم‌دیدگان، همه داغداران این عصر و همه‌ی ستمگران در جور دست و پا زده.

🔸 و پیشوای ما فرمود: «#حماس زنده است و زنده خواهد ماند» که یعنی حماس حیات عزتمند را برای قهرمانانش مشق میکند و با شهادت رهبرانش متوقف نشده و نمیشود؛ بلکه هربار پیروزمندانه و مقتدرتر از پیش میجنگد تا از صهیون خون‌آشام انتقام بگیرد و جبهه باطل را به ورطه نیستی و نابودی بکشاند. پس از شهادت او، نام همه ما یحیاست. نام هر کودک تازه متولد شده، نام هر نوجوان پدر و مادر از دست داده، نام هر مبارز با دشمن پیکار کرده و نام هر انسان قیام‌کرده بر علیه ظلم، یحیی‌ست. یحیی #زنده‌ است. زنده‌تر از همیشه؛ در باور و اندیشه‌ها.

@rahbari_plus
🔰 #گزارش | دهه ۶۰ تا ۱۴۰۰؛ انقلابی که با ترور ستون‌هایش محکم ماند! - ۲

#ادامه_گزارش

🔸شهید #عماد_مغنیه، فرمانده عملیات حزب‌الله، یکی دیگر از فرماندهان ارشد و بسیار اثرگذاری بود که در سال ۲۰۰۸ به شهادت رسید.

🔹 بدون شک شهادت سیدحسن نصرالله فقدانی بزرگ برای کل جبهه مقاومت است. اما #شهادت ایشان و تمامی فرماندهان ارشد حزب‌الله در ماه‌های اخیر، نتوانست منجر به نابودی این گروه مردمی گردد. اکنون حزب‌الله، حیفا را هدف قرار می‌دهد و اعلام کرده است که آنجا را همچون کریات برای صهیونیست‌ها غیرقابل‌سکونت خواهد کرد.

* ترور رهبران حماس

🔸 درباره #حماس و غزه نیز باید گفت که کم‌تر گروهی به‌اندازه آن تاکنون شاهد ترور رهبران و فرماندهان خود بوده است. فقط شهدای بزرگی همچون اسماعیل هنیه و یحیی سنوار نبودند که به دست تروریست‌های صهیونیست به شهادت رسیدند. صالح العاروری، احمد یاسین و عبدالعزیز رنتیسی که کمتر از یک ماه بعد از #احمد_یاسین ترور شد، همگی از رهبران حماس بودند که اسرائیل گمان می‌کرد با حذف آن‌ها، حماس نیز به پایان می‌رسد.

🔹 بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر #رژیم_صهیونیستی از همان ابتدای جنگ غزه به‌صراحت اعلام کرد هدفش نابودی کامل حماس است. به همین دلیل به کشتار و قتل‌عام ۴۲ هزار فلسطینی که اکثر آن‌ها زن و کودک بودند، دست زد. تنها یک مورد آن بمباران بیمارستان المعمدانی بود که در یک ساعت، بیش از هزار فلسطینی شهید و زخمی شدند. بااین‌حال، حماس هنوز زنده است و با ساده‌ترین سلاح‌ها، نیروهای پیشرفته اسرائیل را به چالش می‌کشد.

* روایت رهبر انقلاب از ترورها و پیروزی‌ها

🔸 رهبر انقلاب در ۷ تیر ۱۴۰۱ به مناسب سالروز شهادت شهید بهشتی در دیدار با مسئولان قوه قضائیه به بازخوانی وقایع دهه ۶۰، سختی‌ها و برخی ناامیدی‌ها اشاره کردند و فرمودند: «در آن روزها #جنگ_تحمیلی در سخت‌ترین و بدترین شرایط خودش بود. رژیم صدام نیروهایش را تا نزدیک شهرهای بزرگ ما در جنوب و غرب آورده بود. بعضی از شهرها را که تصرف کرده بودند. نیروهای دشمن مسلط، نیروهای ما ناآماده؛ امکانات ما درنهایت ضعف، امکانات او فراوان. در داخل کشور، در خود تهران جنگ داخلی بود. منافقین ریخته بودند با هر چیز که دستشان می‌آمد ــ از تیغ موکت‌بُری بگیرید تا هر چیز دیگری که در اختیارشان بود ــ افتاده بودند به جان مردم و کمیته و پاسدار سپاه و ....

🔹 وضع سیاسی کشور [این جور بود که] تقریباً یک هفته قبل از هفتم تیر، عدم‌کفایت رئیس‌جمهورِ وقت در مجلس احراز شده بود و برکنار شده بود. یعنی کشور بدون #رئیس‌جمهور بود. کشور در یک چنین شرایطی، یک استوانه‌ای مثل بهشتی را از دست داد؛ بهشتی استوانه بود. استوانه‌های انقلاب که انقلاب را نگه می‌دارند، ارزش‌شان قابل‌محاسبه نیست؛ شهید بهشتی یکی از این استوانه‌ها بود. حدود دو ماه بعد، رئیس‌جمهور جدید و #نخست‌وزیر ــ شهید رجائی و شهید باهنر ــ را باهم در یک جلسه شهید کردند.

🔸 اندکی بعد یا یک‌فاصله کوتاهی بعد از آن، چند نفر از #فرماندهان_ارشد جنگ از ارتش و سپاه، در حادثه هواپیما به شهادت رسیدند. یعنی در ظرف کمتر از سه ماه این همه حادثه تلخ، این همه‌ حادثه وحشتناک، این همه ضربه مخرب!

🔹 خب شما کدام کشور را سراغ دارید، کدام دولت را سراغ دارید که بتواند در مقابل این همه حوادث بِایستد و از پا نیفتد؟ مردم ایستادند، امام مثل کوه دماوند سربلند ایستاد، مسئولین دلسوز و #جوان‌های_انقلابی ایستادند، اوضاع را ۱۸۰ درجه به‌عکس کردند؛ جنگ را از باخت پی‌درپی به بُرد پی‌درپی تبدیل کردند، منافقین را از سطح خیابان‌ها جمع کردند، ارتش و سپاه را روز‌به‌روز منظم‌تر و مرتب‌تر کردند و کشور را به روال عادی و جاری انداختند. نکته‌ای وجود دارد و آن، این است که وقتی این حوادث اتفاق می‌افتاد ــ چه در شهادت شهید بهشتی، چه در حوادث بعدی ــ دشمن ذوق می‌کرد، امیدوار می‌شدند که دیگر بساط این نظام انقلابی جمع شد؛ ولی ناامید شدند. آن روز ناامید شدند، در این چهار دهه هم مکرر این ناامیدی تکرار شد.

🔸 در عالمِ بشر غیر از محاسبات و مناسبات سیاسی، یک محاسبات و مناسبات دیگری هم وجود دارد که آن‌ها قادر به فهم آن نیستند؛ آن‌ها #سنت‌های_الهی است. یکی از این قوانین این است: لَیَنصُرَنَّ اللَهُ مَن یَنصُرُه؛ هر کسی که خدا را نصرت کند، خدا او را نصرت می‌کند؛ یا «اِن تَنصُرُوا اللَهَ یَنصُرکُم»؛ این سنت الهی است. البته به شرطی که #حرکت کنید، عمل کنید، نه اینکه [فقط] بگویید.

🔹 ما در سال ۶۰، در مقابل این همه حادثه و شدت عمل توانستیم روی پای خودمان بِایستیم و دشمن را ناامید کنیم، امروز هم می‌توانیم؛ خدای سال ۶۰، همان خدای امسال است؛ خدای دوران‌های سختی و دوران‌های گوناگون یکی است، همه سنت‌های الهی هم سر جایش است.»

@rahbari_plus
🔰 #روایت | روایتی از دیدار خانواده‌ی شهید معصومه کرباسی و خانواده‌ی همسر لبنانی ایشان با رهبر معظم انقلاب

❇️ با هم تا بهشت...

📝 ظهر امروز سه‌شنبه دوم آبان‌ماه، خانواده‌ی شهید معصومه کرباسی و همسر لبنانی ایشان با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند. شنبه ۲۸ مهرماه بود که در حمله هوایی #رژیم_صهیونی به بیروت، دکتر رضا عواضه و همسر ایرانی او، معصومه کرباسی به #شهادت رسیدند. از این زوج شهید پنج فرزند به یادگار مانده است. آنچه می‌خوانید بخشی از روایت این دیدار است.

🔸 «مادرم مهندس کامپیوتر بود و پدرم دکترای این رشته را داشت. ضمناً پدر و مادرم علاقه خاصی به هم داشتند، آقا! حتی لحظه‌ی شهادت هم دستشون توی دست هم بود!»

🔹 این جمله را مهدی هفده ساله در حالی که در نزدیک‌ترین فاصله با آقا ایستاده می‌گوید. مهتدی چهارده ساله و زهرای ده ساله و محمد هشت ساله کنارش ایستاده‌اند. فاطمه سه ساله هم بغل مهتدی است. همه‌شان فرزندان شهید معصومه کرباسی و شهید رضا عواضه‌اند که چند روز پیش توسط پهپاد رژیم اسرائیل به شهادت رسیدند. چطوری‌اش را مهدی برای حضرت آقا تعریف می‌کند: «پهپاد اسرائیلی در منطقه #جونیه آنها را شناسایی کرد و سه تا راکت به سمت ماشین آنها شلیک کرد که اصابت نکرد. پدرم زدند کنار. از ماشین پیاده شدند. دست مادرم را هم گرفتند و از ماشین پیاده کردند ولی پهپاد اونا رو دنبال کرد و الحمدلله، شکر خدا اونا رو شهید کردند!»
مفاهیم عمیقی را که می‌گوید، شاید خیلی از هم سن و سال‌هایش نتوانند درک کنند: «لا یکلف الله نفسا الا وسعها... آقاجان! قطعاً اگه خدا این توانمندی رو در ما نمی‌دید، ما رو به این #امتحان_بزرگ مبتلا نمی‌کرد.»

🔸 آقا تأیید و اضافه می‌کنند که «اجر هم می‌دهد». مهدی به جای چفیه و انگشتر از آقا می‌خواهد که برای همه رزمنده‌های لبنان #دعا کند.

🔹 ... آقا سراغ پدر شهید رضا عواضه را می‌گیرند. مادرش به فارسی می‌گوید:‌ «ایشون جراح قلب هستند و توی این شرایط #جنگ در لبنان به حضورشون خیلی نیاز بود و نیومدند.»
خود مادرش ۴۷ سال پیش در ایران پزشکی خوانده و حالا استاد فارسی دانشگاهی در لبنان است. حرف دیگری نمی‌زند. ولی من از دلش خبر دارم! قبل از #دیدار وقتی از او پرسیدم تا حالا آقا را از نزدیک دیده‌اید یا نه، گفت: «یکی از آرزوهایم بوده ولی بیشتر از من، رضا و معصومه دوست داشتند ایشان را ببینند. الان می‌گویم کاش خودشان اینجا بودند.» مکثی می‌کند و می‌گوید:‌ «البته هستند!»...

@rahbari_plus
🔰 #یادداشت | افسانه‌ای که افسانه خواهد ماند - ۱

✏️ نویسنده: «زینب نجیب»

📝 «خط رهبری» در این یادداشت آخرین وضعیت جبهه مقاومت در عرصه تحولات میدانی در مبارزه با رژیم صهیونی را تحلیل و بررسی می‌کند.

* سیلی‌های پی‌درپی مقاومت برچهره‌ی اسرائیل

🔸 «[شما] #افسانه شکست ناپذیری و هیبت دروغین ارتش صهیونیست را به سخره گرفتید و آسیب‌پذیری رژیم غاصب را به نمایش گذاشتید.» ۱۳۸۵/۰۵/۲۵
این جملات، اندکی از وصف رهبر انقلاب اسلامی در باب جهاد و مقاومت بی‌نظیر حزب الله لبنان است که در پیام مسرت‌بخش پیروزی #مقاومت_اسلامی در جنگ ۳۳ روزه بیان شد. آنچه در آن ایام اتفاق افتاد حجتی بود از سوی خدا برای همه دولت‌ها و ملت‌های اسلامی. حجتی که تا ابد حجت خواهد ماند، اگر اولی الابصار باشیم.

🔹 در آن جنگ، جهادی دلاورانه و البته مظلومانه صورت گرفت که ثابت کرد سلاح‌های مدرن در برابر ایمان و صبر و اخلاق ناکارآمدند. این نوع جهاد اگرچه سخت و مظلومانه است اما چهره دشمن را افشا می‌کند، دشمنی که افسارگسیخته و سرمست از امکانات، به چهره‌ی هر کس و هر چیز چنگ می‌کشد، زنان و کودکان بی‌دفاع را به خاک و خون می‌کشد. آوار می‌سازد و آواره می‌کند‌، عربده می‌کشد و فاجعه می‌آفریند. اما آنچه برایش حاصل می‌شود نه پیروزی، بلکه چهره‌ای منفور و کریه‌ است. این دشمن، #ظالم است. ظلم، حق نیست و هر چه حق نباشد، نابود شدنی است.
رژیم صهیونیستی غده‌ای سرطانی است در دل کشورهای اسلامی. او شاید در طول سال‌ها خود را شکست ناپذیر نشان داد اما از یک جا به بعد «از دست جوانان مسلمان #سیلی خورد، انتفاضه‌های فلسطینی شروع شد، ضربه‌های پیاپی بر رژیم غاصب وارد شد؛ چه در انتفاضه‌ی اول، چه در انتفاضه‌ی اقصی‌، چه در شکست و عقب‌نشینی. نه سال قبل از لبنان، چه در جنگ سی و سه روزه و چه در ...جنگ بیست و دو روزه‌ی با مردم مظلوم #غزه؛ همه‌ی اینها ضرباتی بود که بر رژیم صهیونیستی وارد شد.» ۱۳۸۸/۰۳/۱۴

🔸 ضربات به اینجا ختم نشد. ۷ اکتبر(۱۵ مهرماه ۱۴۰۲) در تاریخ سیاسی منطقه غرب آسیا ماندگار شد. در آن روز بود که رزمندگان جنبش مقاومت اسلامی #فلسطین با حمله به رژیم صهیونیستی، سنگین‌ترین شکست تاریخ این رژیم جعلی را بر آن تحمیل کردند. رهبر معظم انقلاب این عملیات را نه فقط شکست بلکه «شکست #غیرقابل_ترمیم» خواندند. منطق این اشاره‌ی رهبر انقلاب اما به این برمی‌گشت که نیروهای اندکی از فلسطینیان در غزه که دسترسی‌شان به تکنولوژی‌ها، امکانات و تجهیزات پیشرفته نظامی بسیار کم بود، توانستند از همه خطوط حفاظتی و امنیتی سنگین و فوق پیشرفته رژیم غاصب عبور کنند و ضربه‌های سنگینی بر نیروهای نظامی و انتظامی رژیم صهیونی وارد کنند که این یک شکست حیثیتی بود برای اعتبار و بازدارندگی‌ای بود که #رژیم_صهیونی سال‌ها مدعی آن بود. آری، هم جوانان فلسطینی و هم جوانان مقاومت لبنان و حزب‌الله لبنان بر اسرائیل غلبه کردند و رژیم صهیونیستی را آنجور ذلیل کردند.» ‌۱۳۸۷/۱۲/۲۵

* خشمی از سر ناچاری

🔹 رژیم صهیونیستی دچار یک غافلگیری و شوک بزرگ شد به‌نحوی‌که خشونت و حملات همه جانبه‌ای که بعد از عملیات #طوفان_الاقصی علیه غزه انجام داد بیش از آنکه یک راهبرد نظامی - عقلانی باشد، واکنشی خشمگینانه به این شکست بزرگ بود. رهبر انقلاب دلیل خشم صهیونیست‌ها را اینچنین تبیین می‌کنند: «در فلسطین به مردان جنگی نتوانستند ضربه‌ای وارد کنند، خشم جاهلانه و خباثت‌آلود خود را سر بچّه‌های کوچک، سر بیماران بیمارستان‌ها، سر مدارس فرزندان نورسیده خالی کردند.» ۱۴۰۳/۰۶/۳۱ «اگر رژیم صهیونی خبیث توانسته بود نیروهای مبارز را، چه در غزّه، چه در کرانه‌ی باختری، چه در #لبنان، شکست بدهد، احتیاج نداشت صورت خودش را در دنیا این‌جور سیاه و کریه نشان بدهد و این جنایات را علیه خانه و مدرسه و بیمارستان و فرزند و کودک و زن انجام بدهد. نتوانسته؛ چون نتوانسته بر نیروی مقاومت پیروز بشود، ناچار است، ناگزیر است که تظاهر به غلبه بکند با زدن زنها و کودکان و مردم #بی‌دفاع و ماشین در جادّه و مدرسه و بیمارستان؛ پس تا الان هم او شکست خورده.» ۱۴۰۳/۰۷/۰۴

* دفع ضربات دشمن با سلاح ایمان

🔸 امروز نیز شاهدیم که ارتش رژیم صهیونیستی، حملاتی را به مناطق جنوبی لبنان انجام می‌دهد. این حملات به صورت راکتی و هوایی انجام می‌گیرد. پیش از آغاز رسمی حملات،‌ دو رویداد انفجار پیجرهای حزب‌الله در لبنان شکل گرفت که به #شهادت و زخمی شدن تعدادی از اعضای این حزب انجامید.

@rahbari_plus
خط رهبری
Photo
🔰 #خبر | در جریان دیدار فرزندان رهبر انقلاب از دفتر مقاومت فلسطین در تهران مطرح شد

❇️ تشریح کمک‌های مردم ایران برای حمایت از مقاومت/ عصر آمریکا تمام شده است/ابلاغ سلام رزمندگان فلسطین در غزه به رهبر اتقلاب


🔸 فرزندان رهبر انقلاب، جمعه چهارم آبان ۱۴۰۳، با حضور در دفتر نمایندگی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس)، ضمن ابلاغ سلام حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به این جنبش مقاومت، مراتب تبریک و تسلیت ایشان را به مناسبت #شهادت فرمانده مجاهد فلسطینی و رئیس دفتر سیاسی حماس، یحیی السّنوار، به نماینده‌ی این جنبش در تهران ابراز کردند.

🔹 فرزندان رهبر انقلاب در این دیدار، ضمن ابلاغ سلام حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، مراتب تبریک و تسلیت ایشان را به مناسبت شهادت آقای یحیی السّنوار به نماینده‌ی #حماس در تهران اعلام کردند.

🔸 ایشان در این دیدار، همچنین با اشاره به تصریح اخیر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برای کمک به مردم فلسطین و لبنان، به تشریح کمک‌های مردمی ملّت ایران پرداختند و پویش ملّی «#ایران_همدل» را نمونه‌ای از این کمک‌ها برای همراهی با رزمندگان و مردم مقاوم فلسطین و لبنان اعلام کردند.

🔹 نماینده‌ی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین با تشکّر از پشتیبانی‌های مردم و دولت ایران از مقاومت، به حمایت‌های ویژه‌ی رهبر انقلاب اسلامی اشاره و از این حمایت‌ها تشکّر کرد و از فرزندان رهبر انقلاب خواست تا سلام گرم #رزمندگان_مقاومت در فلسطین و غزّه را به حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برسانند.

@rahbari_plus
🔰 #بازخوانی | وداع با ودیعه پیغمبر (ص)

📝 «من اشاره‌ای هم بکنم به ایّام شهادتِ دُردانه‌ی اهل‌بیت، #فاطمه‌ی_زهرا، صدّیقه‌ی طاهره (سلام‌الله‌علیها) که این روزها بنا بر روایت ۷۵ روز، ایّام #شهادت آن بزرگوار است. امیرالمؤمنین این روزها با دل شکسته، با سینه‌ی پُر از غم، با عزیزه‌ی خود وداع میکند و ودیعه‌ی گرانبهای پیغمبر را به او برمیگرداند؛ دل #امیرالمؤمنین پُر از غم است امّا اراده‌ی او و همّت او مطلقاً کاستی نگرفته است؛ این درس است برای من و شما. گاهی دل از غم مالامال میشود -از این قبیل قضایا در زندگی انسان هست؛ چه زندگی فردی، چه زندگی اجتماعی- امّا #عزم و #اراده باید راسخ بماند، گام باید محکم برداشته بشود؛ غمهایی هست که کوه‌ها را میشکند، [ولی‌] انسانِ مؤمن را نمیتواند بشکند؛ راه را باید ادامه داد.» ۱۳۹۴/۱۲/۰۵

#پیشوایان_هدایت
@rahbari_plus
🔰 #گفتگو | مصاحبه با سمانه خاکبازان نویسنده کتاب تقریظیِ «بیست سال و سه روز»:

❇️ خط‌شکنی «بیست سال و سه روز» در صورت‌بندی کلیشه‌ای از شهدا

📝 کتاب «بیست سال و سه روز»، دو ویژگی شاخص دارد؛ یکی اینکه جزو سه اثری است که رهبر انقلاب بر آنها #تقریظ نوشتند و دو روز دیگر یعنی ۳۰ آبان‌ماه در روز #قهرمان_ملی از آنها رونمایی می‌شود و دومین ویژگی آن نیز شخصیت اصلی کتاب است که جوان‌ترین شهید مدافع حرم است. #سمانه_خاکبازان، نویسنده این کتاب سوژه اصلی داستانش را به شکلی عینی و ملموس روایت می‌کند بدون اینکه بخواهد از قهرمان داستانش شخصیتی فرازمینی و غیرقابل دسترس بسازد. در این گفتگو با این نویسنده به مباحث فرمی، اسنادی و روایی کتاب پرداخته شده است.

📌 گزیده گفتگو:

▪️از تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «بیست سال و سه روز» چطور مطلع شدید و اصلاً چه شد که کتاب را نوشتید؟

🔸 حدود یک ماه پیش بود که به بنده و انتشارات اعلام شد کتاب مزین به تقریظ رهبری شده است. من در ابتدا هم #خوشحال بودم و هم بهت‌زده و هرچه جلوتر آمدیم از بهت من کاسته و بر شادی و خوشحالی‌ام افزوده شد. اینکه کتابی مورد نظر و تأیید ایشان قرار بگیرد هم به عنوان رهبری و هم از این منظر که ایشان یک شخصیت بسیار حکیمی هستند که کتاب‌های زیادی #مطالعه کرده‌اند و حرفه‌ای هستند، کتابی را مورد تأیید قرار بدهند برای من بسیار #ارزشمند بود. در مورد این کتاب و دیگر کتاب‌هایی که در مورد شهدا نوشتم، همیشه آرزویم این بوده که ایشان آنها را مطالعه کنند و تقریظ بنویسند. درباره اینکه چطور به نوشتن این داستان رسیدم باید بگویم که کتاب از طریق انتشارات روایت فتح به من پیشنهاد شد.

🔹 این کتاب کلاً به صورت #روایتگری است، ولی تلاش کردم که به سمت روایت داستانی سوق پیدا کند. راوی در این کتاب دانای کل است.

🔸 سعی کردم #سیدمصطفی را در این کتاب خود سیدمصطفی واقعی نشان بدهم، بدون هیچ کم و کاستی یا غلو و بزرگنمایی، چون سیدمصطفی یک جوان کاملاً امروزی بود با تمام خصوصیات و روحیات جوانان امروزی و این تشابهات از خصوصیات رفتاری‌اش تا تمایلات و آرزو‌های خصوصی‌اش. از این جهت من بر آن شدم تا تمام آنچه در زندگی سیدمصطفی وجود داشته را روایت کنم. البته در این زمینه خانواده شهید هم با من همکاری بسیار خوبی داشتند و هیچ ممانعتی در مورد یکسری اتفاقاتی که در زندگی سیدمصطفی بوده، نداشتند. من می‌توانم بگویم که این کتاب یک نمای کاملاً دقیق و منطبق با خصوصیات اخلاقی و #شخصیت سیدمصطفی است.

🔹 شخصیت سیدمصطفی برای خود من هم خیلی عجیب بود اینکه یک نوجوانی از ۱۴ سالگی سرکار برود تا هزینه خرید کتاب‌هایی را که دوست دارد به دست بیاورد. این شهید حتی وقتی هم به #سوریه می‌رود چند کتاب با خودش می‌برد. رفتن سیدمصطفی در مسیری که به دفاع از حرم و #شهادت ختم شده به دلیل مطالعاتی بود که در رابطه با زندگی شهید بابایی، شهیدچمران و همچنین شهید آوینی انجام داده بود. اینها نکاتی هستند که شخصیت اصلی این کتاب را خیلی خاص می‌کنند.

🔸 سیدمصطفی یک شهید ۲۰ ساله و به نوعی جوان‌ترین شهید در بین شهدای #مدافع_حرم محسوب می‌شود. وقتی که در سوریه بودند برای روز تولدش جشنی گرفته می‌شود و درست سه روز بعد از این جشن ایشان به شهادت می‌رسد؛ برای همین اسم کتاب را با مشورت دوستان انتشارات روایت فتح «بیست سال و سه روز» گذاشتیم. / جوان

@rahbari_plus