مطبوعات قدیمی
3.64K subscribers
5.79K photos
134 videos
342 files
1.96K links
Download Telegram
✳️ حذف نخبگان؛ سیاستی که رضاشاه از آتاتورک یاد گرفت!

#رضاشاه و مصطفی کمال #آتاترک روحیات مشترک فراوانی داشتند و این روحیات مشترک و همسان بود که زمینه ساز سفر 38 روزه شاه ایران به ترکیه در خرداد 1313 شد.

#پهلوی_اول در ابتدا با کمک برخی روشنفکران و نخبگان جامعه بر تخت سلطنت تکیه زد، اما پس از به قدرت رسیدن، آن ها را افرادی سربه‌راه و اطاعت‌پذیر می‌خواست تا کابینه‌ای دلخواه داشته باشد؛ وزرا با وجود دارا بودن تحصیلات مناسب، باید همگی گوش ‌به‌ فرمان شاه می‌بودند.

آنان به هنگام خطاب قرار دادن پادشاه، به اصطلاحات قدیمی توسل می‌جستند و خود را چاکران وی می‌خواندند. این چاپلوسی حقیرانه، به‌ واسطه سرنوشت گروه سه‌ نفره‌ای که در شکل‌گیری رژیم جدید مشارکت کرده بودند، بیش از گذشته تقویت شد: عبدالحسین خان #تیمورتاش ، علی‌اکبر خان داور و فیروز‌ میرزا فرمانفرماییان که رضاشاه، به‌رسم حذف نخبگان، هر سه آن ها را از میان برداشت.

ادامه در پست بعد ...
Forwarded from عکس نگار
✳️ ناشنیده ها از ترور ۲۱ فروردین ۱۳۴۴ شاه_دو

#پالیزبان ‏بعد از شرح برخی حوادث از جمله آن چه تلاش #رزم_آرا برای کودتا می داند به ترور شاه در ۲۱ فروردین ۱۳۴۴ می رسد و چنین ادعا می کند: کودتای #ارتشبد_حجازی‎ بسیار دقیق و زیرکانه طرح ریزی شده بود و می توان گفت‎ سقوط رژیم #پهلوی و نجات آن فقط یک مو فاصله افتاده بود و باید آن را یک اعجاز‎ ‏شگفت انگیز پنداشت۔‎ ‏این کودتا کاملا انگلیسی بود، زیرا انگلیسی ها از این که شاه مورد حمایت بی چون و‎ ‏چرای امریکاییان بود بسیار ناراحت بودند۔

‏روسها مخصوصا وجود امریکاییان را در جوار مرزهای ۲۲۰۰ کیلومتری خود با‎ ‏ایران برای امنیت کشور خویش خطری بالقوه می پنداشتند خاصه در زمینه جاسوسی و‎ ‏خبر چینی؛ لذا برای نابودکردن شاه نقشه ها می ریختند که کودتای ارتشبد حجازی یکی از‎ ‏آنها بود۔‎

‏آنان سربازی را بنام #رضا_شمس_آبادی اهل #کاشان که مشغول گذراندن دوره خدمت‎ ‏وظیفه خود در #گارد_شاهنشاهی بود بوسیله فردی بنام #پرویز_نیکخواه که او نیز کاشانی بود‎ ‏اغفال گردید و ماموریت یافت که #شاه را ترور کند. این سرباز در مقابل درب ورودی کاخ‎ ‏روی آخرین پله که شاه سینه به سینه او قرار میگرفت گمارده شده بود. حال چرا این سرباز‎ ‏را که مامور ترور بود درست سر به زنگا قرار داده بودند خود سوال برانگیز است و نشان‎
‏میدهد که در گارد نیز دستهایی برای انجام این توطنه در کار بوده است؛ زیرا سرباز‎ ‏به خودی خود نمی تواند پاسگاه نگهبانی خویش را آن هم در کاخ تعیین نماید۔

درباره این بخش از خاطرات پالیزبان که بخشی از آن از جمله هماهنگی شوروی و انگلیس با هم برای ترور شاه برای بیرون کردن امریکا از ایران است دو نکته قابل ذکر است؛

اول این که شوروی در دوره سیطره #برژنف و بعد از سقوط #خروشچف هیچ اشتراک منافعی بخصوص در ایران با انگلیس نداشت و در صورت تسلط شوروی که مرزهای گسترده ای با ایران داشت هیچ نفع آنی و آتی برای لندن قابل تصور نبود

نکته دوم این که بلافاصله پس از ترور، شاه در خرداد ۴۴ به شوروی سفری داشت و در همین سال پروژه #ذوب_آهن که از دوره #رضاشاه با غرب یک گام هم جلو نرفته بود توسط شوروی به سرانجام رسید و قرارداد آن منعقد گردید و ایران با بلوک شرق از جمله رومانی و چکسلواکی قراردادهای تجاری زیادی منعقد کرد. بهبود سریع روابط ایران با شوروی در این دوره چنین برنامه هایی را دور از ذهن می نماید.

ادامه روایت پالیزبان از تلاش رئیس وقت ستاد بزرگ ارتشتاران برای کودتا قابل توجه و تامل است که در شماره های آینده به آن خواهیم پرداخت.

instagram.com/seyedrohollahaminabadi
@oldnewspaper
✳️ سیاست دفاعی #قفل_ضعیف و استدلال خنده داری که بحرین را از خاک کشور جدا ساخت!



این روزها که برای تدوین #روزشمار_پهلوی متن کامل سخنرانی ها، مصاحبه ها، پیام ها و هر چه مربوط به #پهلوی_دوم است را می خوانم به نکات بدیع و در عین حال تاسف باری برخورد می کنم که نمی توانم از آن عبور کنم.

گفت و گوی #محمدرضا_پهلوی با #حسنین_هیکل روزنامه نگار مشهور مصری در #کاخ_نیاوران به تاریخ 23 شهریور 1354 از این نکات بدیع فراوان دارد، نخست درباره #بحرین ، شاه به صراحت و علیرغم تبلیغات این روزهای جریان #سلطنت_طلب می گوید این منطقه جزوی از خاک ایران بوده ولی #دادیم_رفت!

‼️ استدلال شاه در  باره بحرین بسیار جالب توجه است، آن جا که پهلوی می گوید : «  همه باید روش ما را درمورد بحرین بدانند. ما بحرین را جزئی از خاک ایران می‌دانستیم، در تاریخ نیز چنین خوانده بودیم، ولی حاضر نشدیم به اتکای تاریخ، سرزمینی را در اختیار بگیریم که جز با زور سر نیزه نتوانیم آن را نگاه داریم، همه جزیره را به سنگر مبدل سازیم و در پشت هر سنگر یک دسته مسلح برای نگاهداری آن بگماریم.»

محور استدلال شاه آن جا است که ساکنان #بحرین مشروعیت حکومت مرکزی را قبول نداشته  و حکومت برای حفظ این منطقه در چارچوب تمامیت ارضی باید هزینه بالایی پرداخت کند، این استدلال را در مورد هر منطقه ای می توان به کار برد، مثلا درباره کردستان، آذربایجان و هر منطقه مرزی و غیر مرزی ... در سال های گذشته #بارزانی در #کردستان_عراق برای جدایی این منطقه از خاک عراق تلاش وسیعی را به کار برد، رفراندوم برگزار کرد و به ظاهر رای بالایی از مردم نیز گرفت ولی دولت مرکزی عراق سکوت نکرده و با مقاومت کردستان  را در چارچوب تمامیت کشوری به نام عراق حفظ کرد، آیا به صرف وجود تمایل طبیعی برای استقلال و جدایی از خاک یک کشور هر چند شدید باشد می توان بخشی از مام میهن را جدا و به دیگری هبه کرد؟! اگر این گونه بود جمهوری اسلامی در سال 1358 با هزینه های هنگفتی که متحمل شد بایستی از قید منطقه وسیعی از کشور از جمله کردستان، کرمانشاه و بعدها در جنگ تحمیلی #خوزستان و ... می گذشت و این مناطق را دو دستی به صدام و قاسملو و عزالدین حسینی و ... می بخشید!

‼️ نکته دوم : شاه درباره #سیاست_دفاعی ایران سخن می گوید و این که قدرت دفاعی ایران به مانند #قفل ضعیفی است که دشمن قدرتمندتر از ما را کمی معطل می کند تا دوستانمان فرا برسند، آن جا که می گوید: «  با تهدید ضعیفتر از قدرت خود ابداً مواجه نیستیم. در برابر تهدید قدرت هم‌سطح خود مقاومت می‌کنیم. درمورد تهدیدات برتر از قدرتمان نظریه دیگری داریم. به هر حال من معتقدم که قدرت مسلح نوعی قفل پشت در خانه است که حتی برای مدت زمانی هم که شده، مقاومت می‌کند و به ما و دوستانمان و هر کسی که قصد کمک به ما را داشته‌باشد، فرصت کافی برای کمک رساندن می‌دهد، این سیاست دفاعی ما است.»

بر اساس این #سیاست_دفاعی مشکلی با قدرت های ضعیف تر از خود نداریم و با قدرت های هم سطح نیز کنار می آئیم ولی اگر قدرت دشمن بالا بود تنها باید قدرت نظامی ایران نقش قفل ضعیف را ایفا کند ... شاه از این نکته مهم غافل بود که تا دوستان برسند دشمن قوی قفل و خانه را با هم تار و مار می کند و بر ثروت های کشور چنبره می زند، مگر شوروی افغانستان را اشغال نکرد و آمریکا و دیگر کشورهای غربی جز تحریم المپیک مسکو غلطی توانستند بکنند؟! مگر آمریکا عراق و افغانستان تصرف و خاکشان را به توبره نکشید و روسیه غمض عین نکرد؟!

با سیاست دفاعی #قفل_ضعیف ماجرای #شهریور_1320 رخ می دهد که کشور تنها 80 ساعت در برابر هجمه #متفقین مقاومت کرد و ارتش #رضاشاه با همه هارت و پورتی که داشت کمر خم کرد!

@oldnewspaper
✳️ لکه های سیاه در پرونده یک سیاستمدار محبوب!

جمال عبدالناصر به دلیل مواضع شدیدا ضد اسرائیلی در مصر محبوبیتی افسانه ای داشت، محبوبیتی که بعد از شکست سهمگین اعراب از اسرائیل در جنگ شش روزه ۱۹۶۷ نیز کاهش نیافت، تشییع جنازه پرشکوه ناصر در سال ۱۹۷۰ یکی از نشانه های این محبوبیت است.

با همه آن چه گفته شد ناصر چشم طمع به خاک ایران داشت و هیچ ابایی از بیان این طمع از طریق رادیوها و مطبوعات در اختیار مصر و جهان عرب نداشت.

به عنوان نمونه بخش فارسی رادیو قاهره در ژانویه ۱۹۶۷ این گونه درباره #خوزستان ایران ادعا کرده بود: : «خوزستان» يك قسمت از خاک عربی است که دولت ایران آن را به زور از مام میهن جدا ساخته است. این منطقه شباهت تامی به فلسطین دارد که با صهیونیسم روبرو شده و مشکلاتی ایجاد کرده است. زیرا مردم این سامان هم از لحاظ زبان و هم از نظر نژاد و آداب و رسوم عرب خالصند خوزستان قسمتی از خاک عرب دنباله خاك اعراب است ... وضع جغرافیایی و حالت اجتماعی و همچنین شواهد و اسناد تاریخی همه این ها گواهی می دهد سلسله کوه هایی که از خاک عرب امتداد دارد و نبودن مرز خود دلیل بر آن است که این منطقه منطقه عربی است و هیچ ارتباطی با خاک ایران ندارد و متعلق به آن نیست. وجود قبایلی مانند ربعیه، طی، تمیم و بنی کعب در سرزمین مذکور مبین آن است که این خاک جزو خاك عرب و جزء لا ينفك آن است.» 

البته رادیو #صوت_العرب در اختیار دولت #عبدالناصر نیز به کرات از نام مجعول خلیج ع ر ب ی برای #خلیج_فارس استفاده می کرد و این همه جزو مسلمات تاریخ روابط #ایران_و_مصر در دوره #پهلوی هست.

خلاصه سخن در این باب آن که صدام در ادعاهای ارضی علیه ایران پیشگام نبوده و پیش از وی نیز بودند کسانی که از آن سخنان بگویند و امروز هم کم نیستند در بین سران عرب که چشم به خاک ایران دارند.

شخصیت ها و رجال گذشته و حال سیاه و سفید مطلق نیستند، سیاه و سفید نمایی افراد با روحیه پژوهشگری مغایر بوده و آدمی را به بیراهه می برد. عبدالناصر سیاست ها و مواضع درست و غلط بی شمار داشت، چه در رابطه با جهان اسلام و آن چه در #یمن مرتکب شد و چه در رابطه با طمعی که به خاک دیگر کشورها از جمله ایران داشت و صد البته مواضع و اقدامات ضد اسرائیلی او در جای خود و ضمن تحلیل و سبک سنگین کردن راه ها و نتایج حاصله قابل ستایش است.

@seyedrohollahaminabadi
@oldnewspaper
Forwarded from عکس نگار
✳️ بیماری های انتخاباتی در ایران! _ ۱

مجله #خواندنی_ها در شماره روز ۱ فروردین ۱۳۴۰ به نقل از #سپید_و_سیاه نوشتاری از #علی_دشتی سناتور و نویسنده شهیر دوره #پهلوی درباره بیماری های انتخاباتی در ایران منتشر می کند که بازخوانی آن با گذشت حدود ۶۲ سال بسیار جذاب به نظر می رسد چرا که هنوز جامعه ایران با آن بیماری به وضوح درگیر هست و هنوز درمانی برای آن یافت نشده است.

دشتی در این یادداشت با قلمی شیوا و جذاب به نقد تمایل افراد و گروه های متعدد برای شرکت در انتخابات مجلس می پردازد و می نویسد اعتراضات به آزاد نبودن انتخابات نه در واقع به برگزار نشدن انتخابات آزاد که برای برگزار نشدن این انتخابات غیر آزاد به نفع آنان است!

بخش هایی از این یادداشت طولانی را در این قسمت بازخوانی می کنیم، باشد که فکری به حال این بیماری های دیر پای انتخاباتی در ایران شود، با این توضیح که در روزهای بعد ادامه این یادداشت بازنشر خواهد شد؛

علی دشتی می نویسد:

سخن در این نیست که چرا اشخاص زیادی داوطلب نمایندگی مجلس شورای ملی می شوند و در حکومت های دموکراسی هر فردی حق دارد وارد سیاست شود و آرزوی وکالت را در سر بپروراند و بخواهد از مجرای پارلمان رای و عقیده خود را در کیفیت اداره مملكت به كار بندد. 
در انگلستان می گویند هر فرد انگلیسی می تواند نخست وزیر شود جاه طلبی نیز ملوم و شایسته بیزاری نیست زیرا این میل و جهش، افراد را به کار و کوشش و بالنتيجه به خدمت می گمارد ولی این حس و تمایل به شرکت در امور اجتماعی و سیاسی باید واقعی و بی شائبه بوده باشد و در مجرای صحیح قرار گیرد. 

جان سخن در اینجاست که آیا این افراد عجیب و غریب که از طبقات گوناگون اجتماع سر در آورده می خواهند وکیل شوند دارای افکار سیاسی خاصی هستند و برای به کار بستن افکار و معتقدات سیاسی خود می خواهند به مجلس شورای ملی راه یابند؟ من با نهایت تلخی و تاسف اعتراف می کنم که از مشاهده داوطلبان وکالت در ادوار مختلف... جواب خود را منفی یافته ام جز عده معدودی که اهل سیاست بوده و وجود آن ها کما بیش در مرکز قانونگذاری ممکن بوده است مفید و موثر باشد موجب و محرك اكثر داوطلبان وکالت جز امور سیاسی و جز به کار بستن آرا و معتقدات و جز خدمت به مصالح کشور بوده است.

در کشور ما برای هر کاری حتی پینه دوزی و واکس زدن کفش نوعی شایستگی را قائلند ولی برای سیاست و عضویت مجلس شورای ملی هیچ گونه شرطی ضرورت ندارد به قول مهندس گنجه ای برای ورود به ادارات دولتی و رسیدن به رتبه سه یا  چهار باید شخص لیسانسیه باشد اما برای ورود به مجلس شورای ملی شخص باید فقط سواد داشته و تبعه ایران باشد و برای مقام وزارت فقط مسلمان بودن کافیست. 

چیزی که هنگام انتخابات شخص را به وحشت می اندازد هجوم عناصر مختلف از طبقات گوناگون اجتماع است. تاجری که به داد و ستد مشغول است خیال می کند پس از ورود به مجلس شورای ملی داد و ستد او رونقی گرفت می تواند معاملاتی انجام دهد که بدون داشتن عنوان وکالت نمی تواند از آن معاملات و سودها برخوردار باشد متنفذین محلی که مشاهده می کنند رفته رفته حکومت مرکز قوی می شود و دوره اقتدار  و نفوذ های ناصواب آن ها رو به افول می رود می خواهند از راه وکالت و از برکت کرسی بهارستان آن موقعیت و نفوذ را محکم کنند. 

وکیل دادگستری تصور می کند اگر نمایندگی مجلس شورای ملی را يدك بكشد دعاوی مهم و سودآورتری به وی ارجاع می شود زیرا صاحبان دعاوی خیال می کنند عنوان و حيثيت سیاسی او در محاکم دادگستری تاثیری خواهد داشت و در دعاوی آن هم موثر است. اطبا که عضو مفید و محترم جامعه هستند وعواید آنان غالبا بیش از مقرری نمایندگان مجلس است وکالت مجلس برای ایشان حكم نشان و مدالی را دارد که به سینه می زنند و هفته ای چند ساعت وقت خود را در زیر سقف پارلمان می گذرانند و بدین شیوه نه تنها مشتریان خود را از دست نمی دهد بلکه در نظر مراجعین با وقار و ابهت بیشتری جلوه می کنند به علاوه از نفوذ سیاسی خود استفاده کرده مقام استادی خود را در دانشکده طب يا ریاست بیمارستانی تقویت و حفظ می کنند. 

استادان دانشگاه که در مقامی بس رفیع قرار دارند و هر يك بيش از ده وکیل عادی می توانند به جامعه خدمت کنند، شغل شریف و بزرگوار و مفيد خود را غير كافی دانسته مثل تمام اشخاص که نعمتی دارند و قدر آن را نمی دانند و چشم و دلشان عقب نعمت دیگر می دود خیال می کنند با ورود به مجلس شورای ملی شان آن ها بالاتر می رود زیرا وزرا از آن ها حساب می برند و از سایر اقران خود به واسطه وكالت مجلس متشخص تر و متعین تر خواهند شد و در این صورت اگر کرسی استادی خویش را به دست مسامحه و اهمال سپارند کسی از آن ها بازخواست نمی کند. 


#شرح_عکس

#علی_دشتی و #جمال_امامی در سال ۱۳۳۰

@seyedrohollahaminabadi
@oldnewspaper
در شماره پایانی سال 1357 مجله #اطلاعات_بانوان که آخرین شماره منتشر شده در دوره #پهلوی نیز محسوب می شود به زندگی #سیمین_بهبهانی پرداخته شده با این تیتر:

تصویر یک زندگی
دیدار و گفت و گو با سیمین بهبهانی
سیمین بهبهانی از 14 ساله عاشق تا 50 ساله ای بر بام غزل

سوتیترهای انتخاب شده توسط مجله به شرح زیر است:

من هرگز تحت تاثیر فروغ نبودم
کار من در «مرمر» به کمال رسیده
نخستین شعرم را در 14 سالگی شروع کردم، سالی که نخستین عشق به سراغم آمد.
هر بار که شعری را به پایان می برم، احساسی دارم که گویی قباله دنیا را به من بخشیده اند!

@seyedrohollahaminabadi
@oldnewspaper
دیپلمات های ساواکی!

#بریده_جراید

ده اسفند ۱۳۵۷ روزنامه اطلاعات نام ۱۰۴ دیپلمات حکومت #پهلوی را که در #ساواک عضویت داشتند، همراه با سمت های آنان فاش کرد.


@oldnewspaper
✳️ #تعلیمات_دینی در دوره ‎#پهلوی

خبری در صفحه حوادث روزنامه اطلاعات ، ۶ اردیبهشت ۱۳۵۶

پسر سیزده ساله ای که بر اساس برداشت اشتباه از سخنان خانم معلم دست به خودکشی زده بود، او می خواست بیگناه بمیرد تا به بهشت برود.خوشبختانه این کودک از مرگ نجات یافت.

@oldnewspaper
✳️ روزنامه فرمان، 23 بهمن 1339 ؛ تحلیل جالب یک روزنامه از انتخابات در دوره ‎#پهلوی ؛ زر و زور و زن سه عامل اساسی در انتخابات!

@oldnewspaper
Forwarded from عکس نگار
✳️ روزشمار تحولات سیاسی، امنیتی و اجتماعی سال ۵۵ ؛ بررسی تاثیر رخدادهای سال ۵۵ در روند پیروزی انقلاب/ ۱

هفته گذشته در یک گروه تلگرامی دوستانه گفت و شنودی درباره تحولات سال های ۵۴ و ۵۵ داشتیم و فرصتی دست داد تا روزشمار تحولات این دوسال را بازخوانی و به وضعیت انقلابی اواخر سال ۵۶ و پس از آن برسیم.

در مقدمه سخنانم در آن جلسه دوستانه گفتم: پاسخ به این سوال که آیا در سال های ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵ علائمی از انقلاب و یا سقوط پهلوی در کشور دیده و یا احساس می شد موضوع این گفتار هست. خلاصه سخن این که در سال های ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵ رژیم در سرکوب مبارزات مسلحانه موفق عمل کرده و مشکلات اقتصادی نیز در حدی نبود که جرقه انقلاب باشد چنان چه در شعارهای انقلاب منتهی به سقوط #پهلوی نیز مسائل اقتصادی نقش حاشیه بر متن را ایفا می کرده است.

در عمل هر چند مشکلات اقتصادی انگیزه برای همراهی با انقلاب در توده های مردم بوده ولی نقش اصلی و محوری و تعیین کننده نداشته است.

درباره مشکلات اقتصادی و نقش آن در تحولات سال های پایانی حکومت پهلوی این نکته هم جالب توجه هست که مطالبات اقتصادی مردم بر عکس خواسته های سیاسی، حقوق بشری و اعتقادی آن ها دارای رهبری نبود و تنها نقش محرک در حاشیه دیگر خواسته ها را داشت... یعنی اعتراض اقتصادی  فاقد رهبری سیاسی بود. جریانات چپ گرا بسیار تلاش داشتند که با عنوان « #خارج_از_محدوده » این مبارزات حاشیه نشین ها را رهبری کنند ولی این رهبری در عمل شکل نگرفت و تنها در حد محرک هنگام اوج گیری انقلاب نقش ایفا کرد.

یعنی بعد از ۱۷ شهریور که رژیم در عمل مقابل اوج گیری انقلاب مستاصل شد توده های مستضعف نیز به خیابان آمدند و تجمعات صدها هزار نفری که انگیزه های اقتصادی نیز در حضور آن ها در خیابان نقش داشت شکل گرفت.

ابتدا باید به این سوال پاسخ داد که چه گروه ها و جریان هایی در انقلاب منتهی به سقوط پهلوی مشارکت داشتند. در یک نگاه اجمالی چهار دسته را می شود جداسازی کرد و برای هر کدام نقشی قائل شد؛

یک/ گروه ها و جریان های مبارز مسلح اعم از مجاهدین خلق، چریک های فدایی و ... و مبارزین مسلمان از جمله موتلفه که پس از ترور حسنعلی منصور در بهمن ۱۳۴۳ به تدریج دستگیر و در زندان بودند.

دو / طبقه متوسط الگو گرفته از جریان های ملی و مذهبی

سه / جریان های مذهبی پیرو امام خمینی و مراجع تقلید که حوزه های علمیه و طلاب جوان حوزه به پیروی از امام این جریان را راه بری می کرد.

چهار/ توده های مستضعف و به اصطلاح پابرهنگان که در اقصی نقاط کشور پراکنده بودند.

هر یک از این دسته ها را با توجه به روزشمار تحولات سال های ۵۴ الی ۵۶ می شود بررسی کرد.

ادامه دارد

@seyedrohollahaminabadi
@oldnewspaper