Forwarded from کانال وحید احسانی (وحید احسانی)
✅ با ترقّههایت مرا بیازار!
📰 منتشرشده در عصرایران (۲۴ اسفند ۱۴۰۱)
اگر برای اثبات بودن، تفاوت و استقلالت به خود و دیگران هیچ راه دیگری نداری، با ترقهبازیات مرا بیازار!
به ترقهبازی هیچ علاقهای ندارم و از صدایشان رنج میبرم، امّا درعینحال، اگر تحقق سکوت و آرامش مطلوب من به این معنا باشد که بخش بزرگی از جوانان سرزمینم، به تنها راه نمود و بروز خود نپردازند، ترجیح میدهم که آرامشم با صدای ترقههای آنها سلب شود!
اگر بخش بزرگی از جامعه برای نشاندادن خود یا برای شادی یا برای حفظ و تقویت انسجام اجتماعی، جز دستزدن به یک عصیان جمعی هیچ راه دیگری ندارند، ترجیح میدهم صدای ترقههایشان خواب را بر من حرام کند!
مسلّماً ترقّهبازان برای پیگیری این اهداف ارزشمند راههای خیلی بهتری هم دارند، امّا اگر فقط دو گزینه پیش رو داشته باشم و بخواهم از میان «ادامۀ روند آزاردهندۀ فعلی» یا «سکوت و نظم قبرستانی» یکی را انتخاب کنم، قطعاً اوّلی را ترجیح میدهم.
«سکوت و نظم قبرستانی» از انفعال، ناامیدی و پراکندگی کسانی حاصل میشود که دیدگاه و سلیقهای متفاوت از من دارند؛ ترجیح میدهم «دیگران» مرا بیازارند تا اینکه ناامید شوند یا هیچ نمود و بروزی نداشته باشند.
پدیدههای اجتماعی «سیاه مطلق» یا «سفید مطلق» نیستند؛ جنبههای مثبت و منفی دارند. جنبههای منفی ترقهبازی مشهود است و بارها گفته میشود: تهدید سلامتی (و حتّی جان) ترقّهبازان و سایرین، سلب آرامش دیگران، آسیب به اموال عمومی (آتشسوزی و غیره)، دودهوا شدن سرمایۀ عظیم مالی در یک شب (کمک بزرگ مالی ایرانیان به اقتصاد چین!) و ... امّا باید بپذیریم که این رسم نوپا جنبههای مثبتی هم دارد؛ روشی است که بخش بزرگی از جوانان جامعه از طریق آن وجود، تفاوت و استقلالشان را به صورت جمعی نشان میدهند و تقویت میکنند.
نباید به دنبال «حذف» آن باشیم، شکلگیری این عصیان جمعی نتیجۀ اتّخاذ رویکردهای «حذفی و نادیدهانگاری» در عرصههای گوناگون و طی سالیان متمادی است.
وقتی تمامی تصمیمگیرندگان و برنامهریزان حوزۀ فرهنگی در سطوح عالی، میانی و حتّی خُرد و محلّی از کسانی هستند که از طریق «شرکت در عزاداری، اعتکاف و امثال آن» به آرامش میرسند، بدیهی است که برای بخش بزرگی از جامعه هیچ راه دیگری باقی نمیماند جز اینکه از طریق دستزدن به یک عصیان جمعیِ بسیار پرسروصدا، «بودن» خودشان را فریاد بکشند.
تیپ شخصیتی، باورها و سلائق نگارنده به متوّلیان رسمی عرصۀ فرهنگ بسیار نزدیکتر است تا به جوانان ترقّهباز، امّا تلاش برای تحمیل مطلوبهای خودم بر دیگران را حتّی اگر یقین داشته باشم که درست هستند، نه مفید میدانم، نه مشروع و نه اخلاقی.
جامعه «خمیر مجسمهسازی» نیست که بخواهیم آن را به هر شکلی که صلاح میدانیم و درست میپنداریم در بیاوریم؛ اتّخاذ چنین رویکردی، به شکلگیری، استمرار و تشدید عصیانهای جمعی مختلف منجر میشود.
امیدوارم انرژی، پویایی، تحرّک و همکاریِ عظیمی که در ترقهبازی وجود دارد، بهمرور به سمت توسعه، پیشرفت و آبادانی سوق پیدا کند.
به امید فردایی بهتر؛
به امید ایرانی آباد.
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
📰 منتشرشده در عصرایران (۲۴ اسفند ۱۴۰۱)
اگر برای اثبات بودن، تفاوت و استقلالت به خود و دیگران هیچ راه دیگری نداری، با ترقهبازیات مرا بیازار!
به ترقهبازی هیچ علاقهای ندارم و از صدایشان رنج میبرم، امّا درعینحال، اگر تحقق سکوت و آرامش مطلوب من به این معنا باشد که بخش بزرگی از جوانان سرزمینم، به تنها راه نمود و بروز خود نپردازند، ترجیح میدهم که آرامشم با صدای ترقههای آنها سلب شود!
اگر بخش بزرگی از جامعه برای نشاندادن خود یا برای شادی یا برای حفظ و تقویت انسجام اجتماعی، جز دستزدن به یک عصیان جمعی هیچ راه دیگری ندارند، ترجیح میدهم صدای ترقههایشان خواب را بر من حرام کند!
مسلّماً ترقّهبازان برای پیگیری این اهداف ارزشمند راههای خیلی بهتری هم دارند، امّا اگر فقط دو گزینه پیش رو داشته باشم و بخواهم از میان «ادامۀ روند آزاردهندۀ فعلی» یا «سکوت و نظم قبرستانی» یکی را انتخاب کنم، قطعاً اوّلی را ترجیح میدهم.
«سکوت و نظم قبرستانی» از انفعال، ناامیدی و پراکندگی کسانی حاصل میشود که دیدگاه و سلیقهای متفاوت از من دارند؛ ترجیح میدهم «دیگران» مرا بیازارند تا اینکه ناامید شوند یا هیچ نمود و بروزی نداشته باشند.
پدیدههای اجتماعی «سیاه مطلق» یا «سفید مطلق» نیستند؛ جنبههای مثبت و منفی دارند. جنبههای منفی ترقهبازی مشهود است و بارها گفته میشود: تهدید سلامتی (و حتّی جان) ترقّهبازان و سایرین، سلب آرامش دیگران، آسیب به اموال عمومی (آتشسوزی و غیره)، دودهوا شدن سرمایۀ عظیم مالی در یک شب (کمک بزرگ مالی ایرانیان به اقتصاد چین!) و ... امّا باید بپذیریم که این رسم نوپا جنبههای مثبتی هم دارد؛ روشی است که بخش بزرگی از جوانان جامعه از طریق آن وجود، تفاوت و استقلالشان را به صورت جمعی نشان میدهند و تقویت میکنند.
نباید به دنبال «حذف» آن باشیم، شکلگیری این عصیان جمعی نتیجۀ اتّخاذ رویکردهای «حذفی و نادیدهانگاری» در عرصههای گوناگون و طی سالیان متمادی است.
وقتی تمامی تصمیمگیرندگان و برنامهریزان حوزۀ فرهنگی در سطوح عالی، میانی و حتّی خُرد و محلّی از کسانی هستند که از طریق «شرکت در عزاداری، اعتکاف و امثال آن» به آرامش میرسند، بدیهی است که برای بخش بزرگی از جامعه هیچ راه دیگری باقی نمیماند جز اینکه از طریق دستزدن به یک عصیان جمعیِ بسیار پرسروصدا، «بودن» خودشان را فریاد بکشند.
تیپ شخصیتی، باورها و سلائق نگارنده به متوّلیان رسمی عرصۀ فرهنگ بسیار نزدیکتر است تا به جوانان ترقّهباز، امّا تلاش برای تحمیل مطلوبهای خودم بر دیگران را حتّی اگر یقین داشته باشم که درست هستند، نه مفید میدانم، نه مشروع و نه اخلاقی.
جامعه «خمیر مجسمهسازی» نیست که بخواهیم آن را به هر شکلی که صلاح میدانیم و درست میپنداریم در بیاوریم؛ اتّخاذ چنین رویکردی، به شکلگیری، استمرار و تشدید عصیانهای جمعی مختلف منجر میشود.
امیدوارم انرژی، پویایی، تحرّک و همکاریِ عظیمی که در ترقهبازی وجود دارد، بهمرور به سمت توسعه، پیشرفت و آبادانی سوق پیدا کند.
به امید فردایی بهتر؛
به امید ایرانی آباد.
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
عصر ایران
با ترقّههایت مرا بیازار!
رسم نوپای ترقه بازی جنبههای مثبتی هم دارد؛ روشی است که بخشی از جوانان جامعه از طریق آن وجود، تفاوت و استقلالشان را به صورت جمعی نشان میدهند و تقویت میکنند.
👍8
Forwarded from کانال رسمی جدید رحمتاله بیگدلی
✅ ضرورت شفافسازی با محاکمه علنی عوامل فساد چای دبش و امثال کاظم صدیقی
❇️ فسادهای حیرتانگیز امروز نتیجه سیاستزدایی از جامعه و انحراف از آرمانهای انقلاب اسلامی است
✍ رحمتاله بیگدلی
رسول خدا(ص) جامعه اسلامی را بهگونهای تربیت کرده بود که توده مسلمان با مشاهده اندک سوءاستفادهای توسط حاکمیت به مسجد میریخت و خواستار شفافسازی میشد.
این حساسیت سیاسی و اجتماعی در زمان پیغمبر(ص)، ابوبکر، عمر و علی(ع) وجود داشت و همین حساسیت در زمان عثمان منجر به شورش مردم در قبال فساد دستگاه خلافت و قتل عثمان شد!
عمر خلیفه مقتدر که امپراطوریهای بزرگ ایران، روم و مصر را فتح کرده بود وقتی از پارچه بیتالمال که بین مردم تقسیم شده بود پیراهنی برای خود دوخت که اندکی درازتر از پارچه دیگران بود، مردم او را در ملأ عام استیضاح کردند که چرا پیراهن تو چند سانت از پیراهن دیگران بلندتر است؟!
عمر مجبور میشود که نه سخنگویش برای نمایندگان مردم در پشت درهای بسته، بلکه خودش شخصا در ملأ عام به مردم پاسخ دهد و بگوید: چون من قدم بلندتر است و مقدار پارچه سهم من کافی نبود، پسرم عبدالله سهم خود را به من داد تا از دو سهم یک پیراهن برای من دوخته بشود!
عمر پسرش را هم به عنوان شاهد میآورد و مردم هم پس از این شفافسازی، خلیفه را تبرئه میکنند!
حتی در دوره بنیامیه هم علیرغم مشکلاتی که داشتند همواره دعوا بر سر امامت، عدالت، بیتالمال و حقِ مردم بود، اما بنیعباس در تاریخ اسلام کاری کردند که سرنوشت تاریخ اسلام را تغییر داد.
بنیعباس حساسیتهای مردم و مسائل آنان را تغییر داد و آنان را به مسایلی چون انواع قرائت قرآن و مباحثی چون خلق قرآن، قدیم و حادث بودن قرآن و ... مشغول و حتی برای آنان حساسیتهای بهظاهر علمی درست کرد!
در اصطلاح سياسی به این کار میگویند دپولیتیزاسیون یعنی زدودن حساسیت سیاسی و اجتماعی از مردم و مشغولکردن آنان به مسایل بیهوده.
در نتیجه میبینیم مردمی که در قبال چند سانت پارچه لباس خلیفه حساس بودند میبینند که در عروسی دختر خلیفه عباسی هزاران سکه طلا نثار و از دورریزِ غذاهای عروسی کوههایی در بغداد روی هم انباشته شدهاست که مدتی بهداشت مردم را هم بهخطر میاندازد، اما هیچگونه اعتراض رسمی به این همه اسراف نمیشود؛ چون حساسیتهای مردم را تغییر دادهاند!
و به این شکل بود که بنیعباس حدود شش قرن حکومت کرد، در صورتی که بنیامیه یک قرن دوام نیاورد!
متأسفانه جامعه امروز ما هم به چنین انحرافی از آرمانهای انقلاب اسلامی مبتلا و سرگرم به مسایلی چون حجاب اجباری و ... شده است.
در نتیجه میبینیم یک روز از فساد ۳۰۰۰ میلیارد تومانی خاوری، روزی دیگر از فساد چند میلیارد دلاری بابک زنجانی و فسادهای گسترده دولت احمدینژاد و روزی از فسادهای تکاندهنده طبری در دستگاه قضایی و معاونان قالیباف در شهرداری تهران و روزی دیگر از فساد بیسابقه سه میلیارد و ۳۷۰ میلیون دلاری چای دبش در دولت رئیسی و حتی از انتقال زمینی به ارزش ۱۰۰۰ میلیارد تومان بهنام کاظم صدیقی امام جمعه تهران و اعضای خانوادهاش رونمایی میشود، اما گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است و ماشین تبلیغاتی حامی جریان حاکم هم بهراه میافتد که خاک در چشم واقعیت بپاشد و در مجاری اطلاعاتی مردم خلل ایجاد کند و مردم هم گویی مسخ شدهاند!
امام علی(ع) در عهدنامه خود بهمالک اشتر والی مصر تاکید کرد:
«وَإن ظَنَّتِ الرَّعِيَّةُ بكَ حَيفا فَأصحِرْ لَهُم بعُذْرِكَ وَاعدِلْ عنكَ ظُنُونَهُم بِإصحارِكَ؛
و اگر رعیت بر تو گمان ستم بردند، عذر خویش را آشکارا و شفاف با آنان در میان نه و بدگمانیشان را از خویش بگردان.»
علی(ع) در اینجا بهجای «ناس؛ مردم» از واژه «رعیت» استفاده کرده است. معنای رعیت در زبان عربی متفاوت از معنای آن در زبان فارسی است. رعیت در زبان عربی یعنی انسانهایی که دارای حقوقند و باید حقوقشان رعایت شود.
امام(ع) فرمود: «اگر رعیت در باره تو گمان حیفومیل و تخلفی بردند، باید عذر و دلیل خود را برای آنان اِصحار کنی.» یعنی لازم نیست مردم به یقین برسند که تو واقعا حیفومیل و تخلف داشتهای و برای گمان خود مستندات متقن ارائه کنند. همینکه در باره تو گمان بد برند بر تو واجب است که به آنان پاسخ اقناعی بدهی!
همچنین حضرت نفرمود: «پاسخ خود را اظهار کن»، فرمود: «پاسخت را اِصحار کن.»
علی(ع) واژه اِصحار را از ریشه صحراء گرفته است. صحراء در زبان عربی بهمکانی گفته میشود که صاف و همه چیز در آن آشکار است و چیزی مانع دید نیست! یعنی باید توضیح و پاسخ خود را مانند صحرا در مقابل چشم مردم بگذاری و هیچ جای ابهامی برای آنان باقی نگذاری!
امروز ملت ایران در انتظار شفافسازی در باره مقوله مبارزه با فساد از طریق محاکمه علنی عوامل فساد چای دبش و امثال کاظم صدیقی هستند!
🔻 کانال رسمی جدید رحمتاله بیگدلی:
🆔 @rahmatollahbigdeli
❇️ فسادهای حیرتانگیز امروز نتیجه سیاستزدایی از جامعه و انحراف از آرمانهای انقلاب اسلامی است
✍ رحمتاله بیگدلی
رسول خدا(ص) جامعه اسلامی را بهگونهای تربیت کرده بود که توده مسلمان با مشاهده اندک سوءاستفادهای توسط حاکمیت به مسجد میریخت و خواستار شفافسازی میشد.
این حساسیت سیاسی و اجتماعی در زمان پیغمبر(ص)، ابوبکر، عمر و علی(ع) وجود داشت و همین حساسیت در زمان عثمان منجر به شورش مردم در قبال فساد دستگاه خلافت و قتل عثمان شد!
عمر خلیفه مقتدر که امپراطوریهای بزرگ ایران، روم و مصر را فتح کرده بود وقتی از پارچه بیتالمال که بین مردم تقسیم شده بود پیراهنی برای خود دوخت که اندکی درازتر از پارچه دیگران بود، مردم او را در ملأ عام استیضاح کردند که چرا پیراهن تو چند سانت از پیراهن دیگران بلندتر است؟!
عمر مجبور میشود که نه سخنگویش برای نمایندگان مردم در پشت درهای بسته، بلکه خودش شخصا در ملأ عام به مردم پاسخ دهد و بگوید: چون من قدم بلندتر است و مقدار پارچه سهم من کافی نبود، پسرم عبدالله سهم خود را به من داد تا از دو سهم یک پیراهن برای من دوخته بشود!
عمر پسرش را هم به عنوان شاهد میآورد و مردم هم پس از این شفافسازی، خلیفه را تبرئه میکنند!
حتی در دوره بنیامیه هم علیرغم مشکلاتی که داشتند همواره دعوا بر سر امامت، عدالت، بیتالمال و حقِ مردم بود، اما بنیعباس در تاریخ اسلام کاری کردند که سرنوشت تاریخ اسلام را تغییر داد.
بنیعباس حساسیتهای مردم و مسائل آنان را تغییر داد و آنان را به مسایلی چون انواع قرائت قرآن و مباحثی چون خلق قرآن، قدیم و حادث بودن قرآن و ... مشغول و حتی برای آنان حساسیتهای بهظاهر علمی درست کرد!
در اصطلاح سياسی به این کار میگویند دپولیتیزاسیون یعنی زدودن حساسیت سیاسی و اجتماعی از مردم و مشغولکردن آنان به مسایل بیهوده.
در نتیجه میبینیم مردمی که در قبال چند سانت پارچه لباس خلیفه حساس بودند میبینند که در عروسی دختر خلیفه عباسی هزاران سکه طلا نثار و از دورریزِ غذاهای عروسی کوههایی در بغداد روی هم انباشته شدهاست که مدتی بهداشت مردم را هم بهخطر میاندازد، اما هیچگونه اعتراض رسمی به این همه اسراف نمیشود؛ چون حساسیتهای مردم را تغییر دادهاند!
و به این شکل بود که بنیعباس حدود شش قرن حکومت کرد، در صورتی که بنیامیه یک قرن دوام نیاورد!
متأسفانه جامعه امروز ما هم به چنین انحرافی از آرمانهای انقلاب اسلامی مبتلا و سرگرم به مسایلی چون حجاب اجباری و ... شده است.
در نتیجه میبینیم یک روز از فساد ۳۰۰۰ میلیارد تومانی خاوری، روزی دیگر از فساد چند میلیارد دلاری بابک زنجانی و فسادهای گسترده دولت احمدینژاد و روزی از فسادهای تکاندهنده طبری در دستگاه قضایی و معاونان قالیباف در شهرداری تهران و روزی دیگر از فساد بیسابقه سه میلیارد و ۳۷۰ میلیون دلاری چای دبش در دولت رئیسی و حتی از انتقال زمینی به ارزش ۱۰۰۰ میلیارد تومان بهنام کاظم صدیقی امام جمعه تهران و اعضای خانوادهاش رونمایی میشود، اما گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است و ماشین تبلیغاتی حامی جریان حاکم هم بهراه میافتد که خاک در چشم واقعیت بپاشد و در مجاری اطلاعاتی مردم خلل ایجاد کند و مردم هم گویی مسخ شدهاند!
امام علی(ع) در عهدنامه خود بهمالک اشتر والی مصر تاکید کرد:
«وَإن ظَنَّتِ الرَّعِيَّةُ بكَ حَيفا فَأصحِرْ لَهُم بعُذْرِكَ وَاعدِلْ عنكَ ظُنُونَهُم بِإصحارِكَ؛
و اگر رعیت بر تو گمان ستم بردند، عذر خویش را آشکارا و شفاف با آنان در میان نه و بدگمانیشان را از خویش بگردان.»
علی(ع) در اینجا بهجای «ناس؛ مردم» از واژه «رعیت» استفاده کرده است. معنای رعیت در زبان عربی متفاوت از معنای آن در زبان فارسی است. رعیت در زبان عربی یعنی انسانهایی که دارای حقوقند و باید حقوقشان رعایت شود.
امام(ع) فرمود: «اگر رعیت در باره تو گمان حیفومیل و تخلفی بردند، باید عذر و دلیل خود را برای آنان اِصحار کنی.» یعنی لازم نیست مردم به یقین برسند که تو واقعا حیفومیل و تخلف داشتهای و برای گمان خود مستندات متقن ارائه کنند. همینکه در باره تو گمان بد برند بر تو واجب است که به آنان پاسخ اقناعی بدهی!
همچنین حضرت نفرمود: «پاسخ خود را اظهار کن»، فرمود: «پاسخت را اِصحار کن.»
علی(ع) واژه اِصحار را از ریشه صحراء گرفته است. صحراء در زبان عربی بهمکانی گفته میشود که صاف و همه چیز در آن آشکار است و چیزی مانع دید نیست! یعنی باید توضیح و پاسخ خود را مانند صحرا در مقابل چشم مردم بگذاری و هیچ جای ابهامی برای آنان باقی نگذاری!
امروز ملت ایران در انتظار شفافسازی در باره مقوله مبارزه با فساد از طریق محاکمه علنی عوامل فساد چای دبش و امثال کاظم صدیقی هستند!
🔻 کانال رسمی جدید رحمتاله بیگدلی:
🆔 @rahmatollahbigdeli
X (formerly Twitter)
رحمتاله بیگدلی (@bigdeli1343) on X
✅ ضرورت شفافسازی با محاکمه علنی عوامل فساد چای دبش و امثال کاظم صدیقی
❇️ فسادهای حیرتانگیز امروز نتیجه سیاستزدایی از جامعه و انحراف از آرمانهای انقلاب است
✍ رحمتاله بیگدلی
رسول خدا(ص) جامعه اسلامی را بهگونهای تربیت کرده بود که توده مسلمان با مشاهده…
❇️ فسادهای حیرتانگیز امروز نتیجه سیاستزدایی از جامعه و انحراف از آرمانهای انقلاب است
✍ رحمتاله بیگدلی
رسول خدا(ص) جامعه اسلامی را بهگونهای تربیت کرده بود که توده مسلمان با مشاهده…
👍4
تصنیف بوی باران
شعر: فریدون مشیری
آهنگسار: حسین یوسفزمانی
آواز: استاد محمدرضا شجریان
بوی باران ، بوی سبزه ، بوی خاک
شاخه های شسته ، باران خورده ، پاک
آسمان آبی و ابر سپيد
برگهای سبز بيد
عطر نرگس ، رقص باد
نغمه و بانگ پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک ميرسد اينک بهار
خوش بحالِ روزگار …
خوش بحالِ چشمه ها و دشتها
خوش بحالِ دانه ها و سبزه ها
خوش بحال غنچه های نيمه باز
خوش بحال دختر ميخک که ميخندد به ناز
خوش بحالِ جانِ لبريز از شراب
خوش بحالِ آفتاب …
ای دل من ، گرچه در اين روزگار
جامه ي رنگين نمیپوشی به كام
باده ي رنگين نمینوشی ز جام
نقل و سبزه در ميانِ سفره نيست
جامت از آن می كه میبايد تهی است
ای دريغ از «تو» اگر چون گل نرقصی با نسيم
ای دريغ از «من» اگر مستم نسازد آفتاب
ای دريغ از «ما» اگر کامی نگيريم از بهار …
گر نکوبی شيشه ي غم را به سنگ
هفت رنگش ميشود هفتاد رنگ …
در بهار و سال پیش رو، از پروردگار مهربان برایتان تندرستی، آرامش، نشاط، توفیق، بهروزی و رضایت خواستارم.
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
شعر: فریدون مشیری
آهنگسار: حسین یوسفزمانی
آواز: استاد محمدرضا شجریان
بوی باران ، بوی سبزه ، بوی خاک
شاخه های شسته ، باران خورده ، پاک
آسمان آبی و ابر سپيد
برگهای سبز بيد
عطر نرگس ، رقص باد
نغمه و بانگ پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک ميرسد اينک بهار
خوش بحالِ روزگار …
خوش بحالِ چشمه ها و دشتها
خوش بحالِ دانه ها و سبزه ها
خوش بحال غنچه های نيمه باز
خوش بحال دختر ميخک که ميخندد به ناز
خوش بحالِ جانِ لبريز از شراب
خوش بحالِ آفتاب …
ای دل من ، گرچه در اين روزگار
جامه ي رنگين نمیپوشی به كام
باده ي رنگين نمینوشی ز جام
نقل و سبزه در ميانِ سفره نيست
جامت از آن می كه میبايد تهی است
ای دريغ از «تو» اگر چون گل نرقصی با نسيم
ای دريغ از «من» اگر مستم نسازد آفتاب
ای دريغ از «ما» اگر کامی نگيريم از بهار …
گر نکوبی شيشه ي غم را به سنگ
هفت رنگش ميشود هفتاد رنگ …
در بهار و سال پیش رو، از پروردگار مهربان برایتان تندرستی، آرامش، نشاط، توفیق، بهروزی و رضایت خواستارم.
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
Telegram
کانال وحید احسانی
فعّال فرهنگی-اجتماعی، دکتری توسعه کشاورزی، تولید و فروش روغن حیوانی کرمانشاهی و عسل طبیعی، ارسال برای تمام شهرها
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
https://t.iss.one/HidenChat_Bot?start=128610692
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
https://t.iss.one/HidenChat_Bot?start=128610692
👍9
@Khosousi - eidaneh
Shajarian, Sharif
روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست
می ز خمخانه به جوش آمد و میباید خواست
نوبت زهدفروشان گرانجان بگذشت
وقت شادی و طربکردن رندان برخاست
چه ملامت رسد آن را که چو ما باده خورد
این چه عیب است بدین بیخردی، وین چه خطا ست
بادهنوشی که در او هیچ ریایی نبود
بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریا ست
ما نه رندان ریاییم و حریفان نفاق
آن که او عالم سرّ است، بدین حال گوا ست
فرض ایزد بگزاریم و به کس بد نکنیم
وانچه گویند روا نیست، نگوییم روا ست
چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم
باده از خون رزان است، نه از خون شما ست
این چه عیب است کزین عیب خلل خواهد بود
ور بود نیز چه شد، مردم بیعیب کجاست
از ریا دور شو و نوش کن این جام شراب
همچو حافظ اگرت آرزو است این ره راست
حافظ از چونوچرا بگذر و می نوش دمی
نزد حکمش چه مجال سخن چونوچرا ست
عید فطر ۱۴۴۵
@mmojahedi
می ز خمخانه به جوش آمد و میباید خواست
نوبت زهدفروشان گرانجان بگذشت
وقت شادی و طربکردن رندان برخاست
چه ملامت رسد آن را که چو ما باده خورد
این چه عیب است بدین بیخردی، وین چه خطا ست
بادهنوشی که در او هیچ ریایی نبود
بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریا ست
ما نه رندان ریاییم و حریفان نفاق
آن که او عالم سرّ است، بدین حال گوا ست
فرض ایزد بگزاریم و به کس بد نکنیم
وانچه گویند روا نیست، نگوییم روا ست
چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم
باده از خون رزان است، نه از خون شما ست
این چه عیب است کزین عیب خلل خواهد بود
ور بود نیز چه شد، مردم بیعیب کجاست
از ریا دور شو و نوش کن این جام شراب
همچو حافظ اگرت آرزو است این ره راست
حافظ از چونوچرا بگذر و می نوش دمی
نزد حکمش چه مجال سخن چونوچرا ست
عید فطر ۱۴۴۵
@mmojahedi
👍4
💥برای روز معلم، برای معلمان...
✍️علی مرادی مراغه ای
♦️برای روز معلم که باید عزیزترین روز در تقویم هر ملتِ خوشبختی باشد، نوشته ای بهتر از ذکر خاطره ای از خودم ندیدم.
به نظرم سال1383 بود که خواهرم در تبریز معلم بود، تصادفی کرده و در بیمارستان بستری شده بود...
آن زمان، در قم کار میکردم، برای عیادت یک روزه از خواهرم، با عجله عازم تبریز شدم و برای بازگشت، در بعد از ظهر همان روز به ترمینال تبریز رفتم تا با اتوبوسهای شبانه به قم برگردم.
بلیط نداشتم در سالن ترمینال، برای پیدا کردن اتوبوس قم پرسه میزدم، در میان جمعیت، یک مرتبه مردی در حدود 50 ساله ای دیدم با لباس مندرس و لبه دار شبیه دهاتی ها نشسته، کتاب مرا می خواند، این کتاب «از زندان رضاخان تا صدر فرقه دمکرات آذربایجان» بود که در آن زمان جزو پر فروشترین کتابها شده بود!
برایم خیلی عجیب بود که در تهران دانشجویان کتاب نمی خوانند و برای پایان نامه های ارشدشان در میدان انقلاب، پول میدهند تا برایشان بنویسند، آنوقت، مردی با این وضعیت، اهل مطالعه و کتاب باشد!
نزدیکش رفتم و کنارش نشستم. وقتی کیف سامسونت در دستم و نگاههایِ کنجکاوم را دید پرسید:
«دانشجو هستی؟ مهندسی؟ این کتاب را دوستان داده اند بخوانم، شما خوانده ای؟...»
گفتم: خوانده ام، کتاب خوبی است...!
از او پرسیدم شما کجایی هستید باید از اطراف تبریز باشید، آیا کتاب زیاد می خوانید؟
جوابی که داد کل شب در اتوبوس به سمت به قم نشئه بودم و لحظه ای خواب به چشم ام نیامد.
گفت: چهار پنج رفیق هستیم آنها هم اهل مطالعه هستند، اهلیت و اصلیت ام از روستاهای آذرشهر هست، تا ابتدایی خوانده ام و معلم مان در آن روستا، مرحوم صمد بوده...!
یاد سخن خود صمد افتادم که گفته «معلم خوب، حکم کیمیا را دارد...»
و او خودش، در حدود نیم قرن پیش، رفته در آن دهکوره های تاریکی، شمع هایی برافروخته که همچنان روشن هستند...!
✅کیمیاگری قدیم بدنبال یافتن اکسیری بود که اجسام را طلا کند. چنین اکسیری وجود ندارد، اما به نظر من، چیزی شبیه به آن وجود دارد و آن اکسیر همانا وجودِ معلمان خوبِ هر جامعه است.
اساس و پایه خوشبختی هر ملتی با تربیت و آموزش نهاده میشود، دستهایِ میکل آنژی که مسِ وجود فرزندان ما را مطلا میکنند. و آن اکسیر، همان شعله آگاهی است و نور...
بنگر اين دو مظهر زندگانی را
که چه دردناک به تو ارمغان ميدهم فرزند
بنگر و بگُزين
يکی يوغ است هر که آن را بپذيرد کامياب ميگردد
چونان نر گاوی رام ، در خدمت خان بر بستری از کاه گرم خواهد آرميد و قصيل فراوان خواهد يافت
و دومی رمزی است که خويشتنِ من پديد آورده است
چونان قله ای که با کوه به دنيا می آيد
و آن ستاره است که نور می افشاند و نابود ميکند و چون در دست حاملان خود بدرخشد تباهکاران ميگريزند
آن که نور به همراه دارد هميشه تنهاست...
شعر "ستاره و یوغ" از خوزه مارتی
🔥تصویر زیر
https://s8.uupload.ir/files/2_lfpa.jpg
✍️علی مرادی مراغه ای
♦️برای روز معلم که باید عزیزترین روز در تقویم هر ملتِ خوشبختی باشد، نوشته ای بهتر از ذکر خاطره ای از خودم ندیدم.
به نظرم سال1383 بود که خواهرم در تبریز معلم بود، تصادفی کرده و در بیمارستان بستری شده بود...
آن زمان، در قم کار میکردم، برای عیادت یک روزه از خواهرم، با عجله عازم تبریز شدم و برای بازگشت، در بعد از ظهر همان روز به ترمینال تبریز رفتم تا با اتوبوسهای شبانه به قم برگردم.
بلیط نداشتم در سالن ترمینال، برای پیدا کردن اتوبوس قم پرسه میزدم، در میان جمعیت، یک مرتبه مردی در حدود 50 ساله ای دیدم با لباس مندرس و لبه دار شبیه دهاتی ها نشسته، کتاب مرا می خواند، این کتاب «از زندان رضاخان تا صدر فرقه دمکرات آذربایجان» بود که در آن زمان جزو پر فروشترین کتابها شده بود!
برایم خیلی عجیب بود که در تهران دانشجویان کتاب نمی خوانند و برای پایان نامه های ارشدشان در میدان انقلاب، پول میدهند تا برایشان بنویسند، آنوقت، مردی با این وضعیت، اهل مطالعه و کتاب باشد!
نزدیکش رفتم و کنارش نشستم. وقتی کیف سامسونت در دستم و نگاههایِ کنجکاوم را دید پرسید:
«دانشجو هستی؟ مهندسی؟ این کتاب را دوستان داده اند بخوانم، شما خوانده ای؟...»
گفتم: خوانده ام، کتاب خوبی است...!
از او پرسیدم شما کجایی هستید باید از اطراف تبریز باشید، آیا کتاب زیاد می خوانید؟
جوابی که داد کل شب در اتوبوس به سمت به قم نشئه بودم و لحظه ای خواب به چشم ام نیامد.
گفت: چهار پنج رفیق هستیم آنها هم اهل مطالعه هستند، اهلیت و اصلیت ام از روستاهای آذرشهر هست، تا ابتدایی خوانده ام و معلم مان در آن روستا، مرحوم صمد بوده...!
یاد سخن خود صمد افتادم که گفته «معلم خوب، حکم کیمیا را دارد...»
و او خودش، در حدود نیم قرن پیش، رفته در آن دهکوره های تاریکی، شمع هایی برافروخته که همچنان روشن هستند...!
✅کیمیاگری قدیم بدنبال یافتن اکسیری بود که اجسام را طلا کند. چنین اکسیری وجود ندارد، اما به نظر من، چیزی شبیه به آن وجود دارد و آن اکسیر همانا وجودِ معلمان خوبِ هر جامعه است.
اساس و پایه خوشبختی هر ملتی با تربیت و آموزش نهاده میشود، دستهایِ میکل آنژی که مسِ وجود فرزندان ما را مطلا میکنند. و آن اکسیر، همان شعله آگاهی است و نور...
بنگر اين دو مظهر زندگانی را
که چه دردناک به تو ارمغان ميدهم فرزند
بنگر و بگُزين
يکی يوغ است هر که آن را بپذيرد کامياب ميگردد
چونان نر گاوی رام ، در خدمت خان بر بستری از کاه گرم خواهد آرميد و قصيل فراوان خواهد يافت
و دومی رمزی است که خويشتنِ من پديد آورده است
چونان قله ای که با کوه به دنيا می آيد
و آن ستاره است که نور می افشاند و نابود ميکند و چون در دست حاملان خود بدرخشد تباهکاران ميگريزند
آن که نور به همراه دارد هميشه تنهاست...
شعر "ستاره و یوغ" از خوزه مارتی
🔥تصویر زیر
https://s8.uupload.ir/files/2_lfpa.jpg
👍8
Forwarded from انجمن فکر و فلسفه کرمانشاه (وحید احسانی)
📌گفتوگوی شمارهی ۷۱
🔖 عنوان: راه باریک آزادی
🎙 ارائهدهنده: دکتر وحید احسانی
📆 تاریخ: دوشنبه، ۲۴/ ۰۲/ ۱۴۰۳
🕠 ساعت: ۱۷ - ۱۹
جهت آشنایی با موضوع و غنای گفتگو، پیشنهاد میشود پیش از حضور در نشست ویدئوی زیر را ببینید:
👈 بیراهه وسیع بردگی
🏫 مکان: کرمانشاه، چهارراه نوبهار، نبش کوچهی ۱۰۷، کتابفروشی «کوچهکتاب»
⬅️ حضور برای عموم علاقهمندان آزاد و رایگان است.
💠 کانال تلگرامی انجمن فکر و فلسفهی کرمانشاه (اَفَک)
@PhilosophyforKermanshah
💠 صفحهی اینستاگرامی انجمن فکر و فلسفهی کرمانشاه (اَفَک)
@Philosophy_for_Kermanshah
🔖 عنوان: راه باریک آزادی
🎙 ارائهدهنده: دکتر وحید احسانی
📆 تاریخ: دوشنبه، ۲۴/ ۰۲/ ۱۴۰۳
🕠 ساعت: ۱۷ - ۱۹
جهت آشنایی با موضوع و غنای گفتگو، پیشنهاد میشود پیش از حضور در نشست ویدئوی زیر را ببینید:
👈 بیراهه وسیع بردگی
🏫 مکان: کرمانشاه، چهارراه نوبهار، نبش کوچهی ۱۰۷، کتابفروشی «کوچهکتاب»
⬅️ حضور برای عموم علاقهمندان آزاد و رایگان است.
💠 کانال تلگرامی انجمن فکر و فلسفهی کرمانشاه (اَفَک)
@PhilosophyforKermanshah
💠 صفحهی اینستاگرامی انجمن فکر و فلسفهی کرمانشاه (اَفَک)
@Philosophy_for_Kermanshah
👍4
Forwarded from کانال وحید احسانی (وحید احسانی)
به نظرم:
هر ملّتی، یا تحت شرایط نامناسب بالاخره یاد میگیرد که با حاکمانش وارد تعامل واقعبینانه (شامل بهرسمیتشناختن اقتضائات قدرت) شود، برای سهیمشدن در حاکمیت و تأثیرگذاری بر سیاستها راهی بگشاید، مسئولان را بهشکل مدنی کنترل کند و از این طریق نیاز به انقلاب را برای همیشه برطرف میکند، یا نیازش به انقلاب هیچگاه برطرف نخواهد شد!
همچنین:
هر حکومتی، یا تحت شرایط حساس بالاخره یاد میگیرد که برای جریانیافتن اعتراضات بهصورت مدنی و تأثیرگذاری مطالبات، راهی باز کند، یا تا لحظهای که نهایتا با انقلاب فروبپاشد، همواره سایۀ آن را بر سر خود احساس خواهد کرد!
#برای_ایران
#پزشکیان
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
هر ملّتی، یا تحت شرایط نامناسب بالاخره یاد میگیرد که با حاکمانش وارد تعامل واقعبینانه (شامل بهرسمیتشناختن اقتضائات قدرت) شود، برای سهیمشدن در حاکمیت و تأثیرگذاری بر سیاستها راهی بگشاید، مسئولان را بهشکل مدنی کنترل کند و از این طریق نیاز به انقلاب را برای همیشه برطرف میکند، یا نیازش به انقلاب هیچگاه برطرف نخواهد شد!
همچنین:
هر حکومتی، یا تحت شرایط حساس بالاخره یاد میگیرد که برای جریانیافتن اعتراضات بهصورت مدنی و تأثیرگذاری مطالبات، راهی باز کند، یا تا لحظهای که نهایتا با انقلاب فروبپاشد، همواره سایۀ آن را بر سر خود احساس خواهد کرد!
#برای_ایران
#پزشکیان
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
👍10👎4
برای ایران؛ حمایت مشروط از دکتر پزشکیان!
احمد زیدآبادی نکتۀ مهمّی مطرح کرد که مرا از «حامی دکتر پزشکیان» به «حامیِ مشروط دکتر پزشکیان» تبدیل کرد.
دکتر زیدآبادی میگوید: «حضور اصلاحطلبان در ارکان ساختار سیاسی، بدون توافق با هستۀ اصلی قدرت هزینهزاست».
تأیید صلاحیت دکتر پزشکیان و تشکیل دولت احتمالی او نشاندهندۀ کدامیک از سناریوهای زیر برای آینده است؟
۱. تکرار تقابلها و ستیزهای میان دولت و طرفدارانش از یکسو، و مجلس انقلابی، نهادهای حاکمیتیِ فرادولتی و نیروهای آتشبهاختیار از دیگرسو
۲. نمود کامل «وسط بازی» در سطح رسمی، یعنی دولتی که با هدف «راضی نگهداشتن همه» روی کار میآید امّا درعمل همه را سرخورده و ناراضی میکند
۳. پساز زخمهای فراوانی که طی چنددهسال حرکت در فضای تقابلی و ستیزِ حذفی به یکدیگر زدهایم، مسیری میانه درپیش گرفته میشود، یعنی همان مسیری که عجم اغلو و رابینسون از آن با عنوان «راه باریک آزادی»، دکتر مقصود فراستخواه با عنوان مسیر «توسعه برای تغییر» [در مقابل مسیر «تغییر برای توسعه»] و دکتر محمّد فاضلی در چارچوب نظریۀ «نظمهای دسترسی محدود» از آن یاد میکنند.
دکتر پزشکیان در موقعیتهای مختلفی (شامل میزگرد اقتصادی ۲۴ خرداد ۱۴۰۳) به درستی بر «شفافسازی امور، گفتگو با مردم، متقاعدسازی آنان و جلب رضایت و حمایتشان» تأکید کرده است.
در همین راستا، بهنظرم، نیاز است که ایشان و نزدیکانشان تکلیف پرسش بالا را مشخص کنند و توضیح دهند که از میان 3 احتمال بالا، قرار است در کدام مسیر حرکت کنیم.
نکتۀ بسیار مهم این است که پاسخ این پرسش، صرفاً منوط به دیدگاه و تصمیم شخصی ایشان و نزدیکانش نیست و با گفتن آنها یا حتّی سوگندخوردنشان هیچ مسئلهای حل نمیشود؛ همانطور که دکتر زیدآبادی اشاره میکند، تصمیم هستۀ اصلی قدرت نیز بسیار تعیینکننده است.
حتّی اگر شخص دکتر پزشکیان و اشخاص اصلی در هستۀ مرکزی قدرت به این نتیجه رسیده باشند که باید در کنار هم مسیری میانه را در پیش بگیرند، باز هم تحقق این امر منوط به فراهم آوردن لازمههای آن (توافق، ائتلاف، مخابرۀ پیامهایی روشن در این رابطه به جامعه، متقاعدسازی افراد و ...) است.
اگر هر کسی از ظنّ خود یار بشود، بعد از تشکیل دولت احتمالی دکتر پزشکیان دیگر نمیتوان فضا را مدیریت کرد؛ اگر ازیکسو، تغییرخواهان رایکال، تندرو و حسّاسیتزا، و بعضاً فرصتطلبانی که با راه افتادن هر موج و جریانی فقط مترصد گرفتن پست و استفادههای شخصی هستند ستادهای دکتر پزشکیان در سطح کشور را در دست بگیرند، امواجی احساسی و هیجانی به راه بیفتد و انتظاراتی ناسازگار با سناریوی سوّم نهادینه شود و ازسویدیگر، متولّیان نهادهای حکومتی خارج از دولت و نیروهای آتشبهاختیار نیز دربارۀ دولت احتمالی دکتر پزشکیان این ذهنیت را داشته باشند که: «مثل گذشته وظیفۀ ما این است که تمام کاسهکوسهها را سر دولت بشکنیم، چوب لای چرخش بگذاریم، فحشهای سیاسی (لیبرال، غربزده، فتنهگر و غیره) نصیبشان کنیم و ...»، آنگاه نه دکتر پزشکیان و نه هستۀ مرکزی قدرت نمیتوانند فضا را مدیریت کنند.
تا جایی که میفهمم، الان مهمترین مسئله اعتمادسازی درمورد حصول توافق مورد نظر میان دکتر پزشکیان و جریان حامیاش با هستۀ مرکزی قدرت است. به بیان دیگر، اینکه به هر نحو ممکن به جامعه اطمینان داده شود که در صورت پیروزی دکتر پزشکیان و تشکیل دولت، قرار نیست وسط این همه بحران، دوباره تمام زمان و توان رسمی و غیررسمی صرف تقابل آشکار و پنهان میان دولت از یک سو و نهادهای حاکمیتی فرادولتی و نیز نیروهای آتشبهاختیار از دیگرسو شود.
بر اساس درکم، زمان اندک پیشازبرگزاری این انتخابات، فرصتی مغتنم و شاید تکرار نشدنی برای حصول این مهم است و آن را از روشهای مختلفی میشود دنبال کرد.
ادامه یادداشت
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
احمد زیدآبادی نکتۀ مهمّی مطرح کرد که مرا از «حامی دکتر پزشکیان» به «حامیِ مشروط دکتر پزشکیان» تبدیل کرد.
دکتر زیدآبادی میگوید: «حضور اصلاحطلبان در ارکان ساختار سیاسی، بدون توافق با هستۀ اصلی قدرت هزینهزاست».
تأیید صلاحیت دکتر پزشکیان و تشکیل دولت احتمالی او نشاندهندۀ کدامیک از سناریوهای زیر برای آینده است؟
۱. تکرار تقابلها و ستیزهای میان دولت و طرفدارانش از یکسو، و مجلس انقلابی، نهادهای حاکمیتیِ فرادولتی و نیروهای آتشبهاختیار از دیگرسو
۲. نمود کامل «وسط بازی» در سطح رسمی، یعنی دولتی که با هدف «راضی نگهداشتن همه» روی کار میآید امّا درعمل همه را سرخورده و ناراضی میکند
۳. پساز زخمهای فراوانی که طی چنددهسال حرکت در فضای تقابلی و ستیزِ حذفی به یکدیگر زدهایم، مسیری میانه درپیش گرفته میشود، یعنی همان مسیری که عجم اغلو و رابینسون از آن با عنوان «راه باریک آزادی»، دکتر مقصود فراستخواه با عنوان مسیر «توسعه برای تغییر» [در مقابل مسیر «تغییر برای توسعه»] و دکتر محمّد فاضلی در چارچوب نظریۀ «نظمهای دسترسی محدود» از آن یاد میکنند.
دکتر پزشکیان در موقعیتهای مختلفی (شامل میزگرد اقتصادی ۲۴ خرداد ۱۴۰۳) به درستی بر «شفافسازی امور، گفتگو با مردم، متقاعدسازی آنان و جلب رضایت و حمایتشان» تأکید کرده است.
در همین راستا، بهنظرم، نیاز است که ایشان و نزدیکانشان تکلیف پرسش بالا را مشخص کنند و توضیح دهند که از میان 3 احتمال بالا، قرار است در کدام مسیر حرکت کنیم.
نکتۀ بسیار مهم این است که پاسخ این پرسش، صرفاً منوط به دیدگاه و تصمیم شخصی ایشان و نزدیکانش نیست و با گفتن آنها یا حتّی سوگندخوردنشان هیچ مسئلهای حل نمیشود؛ همانطور که دکتر زیدآبادی اشاره میکند، تصمیم هستۀ اصلی قدرت نیز بسیار تعیینکننده است.
حتّی اگر شخص دکتر پزشکیان و اشخاص اصلی در هستۀ مرکزی قدرت به این نتیجه رسیده باشند که باید در کنار هم مسیری میانه را در پیش بگیرند، باز هم تحقق این امر منوط به فراهم آوردن لازمههای آن (توافق، ائتلاف، مخابرۀ پیامهایی روشن در این رابطه به جامعه، متقاعدسازی افراد و ...) است.
اگر هر کسی از ظنّ خود یار بشود، بعد از تشکیل دولت احتمالی دکتر پزشکیان دیگر نمیتوان فضا را مدیریت کرد؛ اگر ازیکسو، تغییرخواهان رایکال، تندرو و حسّاسیتزا، و بعضاً فرصتطلبانی که با راه افتادن هر موج و جریانی فقط مترصد گرفتن پست و استفادههای شخصی هستند ستادهای دکتر پزشکیان در سطح کشور را در دست بگیرند، امواجی احساسی و هیجانی به راه بیفتد و انتظاراتی ناسازگار با سناریوی سوّم نهادینه شود و ازسویدیگر، متولّیان نهادهای حکومتی خارج از دولت و نیروهای آتشبهاختیار نیز دربارۀ دولت احتمالی دکتر پزشکیان این ذهنیت را داشته باشند که: «مثل گذشته وظیفۀ ما این است که تمام کاسهکوسهها را سر دولت بشکنیم، چوب لای چرخش بگذاریم، فحشهای سیاسی (لیبرال، غربزده، فتنهگر و غیره) نصیبشان کنیم و ...»، آنگاه نه دکتر پزشکیان و نه هستۀ مرکزی قدرت نمیتوانند فضا را مدیریت کنند.
تا جایی که میفهمم، الان مهمترین مسئله اعتمادسازی درمورد حصول توافق مورد نظر میان دکتر پزشکیان و جریان حامیاش با هستۀ مرکزی قدرت است. به بیان دیگر، اینکه به هر نحو ممکن به جامعه اطمینان داده شود که در صورت پیروزی دکتر پزشکیان و تشکیل دولت، قرار نیست وسط این همه بحران، دوباره تمام زمان و توان رسمی و غیررسمی صرف تقابل آشکار و پنهان میان دولت از یک سو و نهادهای حاکمیتی فرادولتی و نیز نیروهای آتشبهاختیار از دیگرسو شود.
بر اساس درکم، زمان اندک پیشازبرگزاری این انتخابات، فرصتی مغتنم و شاید تکرار نشدنی برای حصول این مهم است و آن را از روشهای مختلفی میشود دنبال کرد.
ادامه یادداشت
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
ویرگول
برای ایران؛ حمایت مشروط از دکتر پزشکیان! - ویرگول
احمد زیدآبادی نکتۀ مهمّی مطرح کرد که مرا از «حامی دکتر پزشکیان» به «حامیِ مشروط دکتر پزشکیان» تبدیل کرد.
👍8👎1
علاج واقعه قبل از وقع باید کرد!
در اهمیت «چگونگی جلب رأی» برای دکتر پزشکیان
خطاب به دکتر پزشکیان، مشاوران و ستادهای انتخاباتیاش
دوستی میگفت الان وقت این حرفها نیست، الان فقط باید روی رأی جمعکردن و ایجاد موج تمرکز کنیم.
دوست دیگری میگفت این حرفها را باید بگذاریم برای بعد از پیروزی در انتخابات و وقتی دکتر پزشکیان دولت را در دست گرفت؛ الان مهم فقط رأی آوردن است، بعد از آن است که جهتگیری صحیح دولت جدید اهمیت پیدا میکند.
به نظرم، «چگونگی» رأیآوردن خیلی مهم است.
ماهیت موجی که الان شکل بگیرد، به مثابه زیربنایی است که تا حد زیادی مسیر حرکت آتی (پس از پیروزی احتمالی و تشکیل دولت) را تعیین میکند (مفهومی که با عبارت «وابستگی به مسیر طیشده» صورتبندی میشود).
بستر جامعه ما به شدّّت قطبی-تقابلی-حذفی است، هر کنش، حرکت و بهویژه جریانی درمعرض این است که خیلی سریع با این بستر سازگار شود و ماهیت قطبی-تقابلی به خود بگیرد.
به نظرم، اینکه شخص دکتر پزشکیان، به تعبیر محمدرضا جلائیپور «اصلاحگر میانه و توافقساز» و به دنبال «نهادسازی از پایین و توافقسازی در بالا» باشد کافی نیست؛ برای اینکه درعمل «بتواند بر شکافها، [قطبیتها] و زخمهای پرمخاطرۀ متعدد پل بزند و مرهم ترمیمکننده بگذرد» [۱]، نیاز است «چگونگی رأیآوری» او یا به بیان دقیقتر ماهیت موجی که قرار است پشت سرش شکل بگیرد نیز با این هدف ارزشمند سنخیت داشته باشد.
بعید میدانم از طریق موجی که با تمرکز بر همراهکردن «آرای خاموش» (تحریمکنندگان انتخابات گذشته) شکل گرفته باشد، بتوان در «راه باریک آزادی» گام برداشت؛ چنین موجی، دولت احتمالی را خواه ناخواه به سوی تقابل با هستۀ مرکزی قدرت و به بیرون از «دالان باریک» سوق میدهد.
از این نظر، به شخصه ترجیح میدهم تیم دکتر پزشکیان به جای اینکه بر «کسب آرای تحریمکنندگان انتخابات گذشته» متمرکز شوند، بر روی جلب آرای اصولگران معتدل و عدالتخواه سرمایهگذاری کنند.
فکر میکنم دکتر پزشکیان در صورتی که بتواند با برخی چهرههای سالم و معتدل اصولگرا ائتلاف کند، حتّی بدون مشارکت تحریمکنندگان سابق هم میتواند بر سایرین پیروز شود.
بخش قابل توجه جامعه از جناحبندی و چپ و راست خسته شدهاند و تشنۀ مسیری معتدل، میانه و توافقی هستند؛ میتوان بهدنبال جلب آراء این بخش بود که عدم بروز تقابل در آینده را نیز تا حدّ زیادی تضمین میکند.
نکتۀ دیگر اینکه اگر دکتر پزشکیان، در ایام قبل از انتخابات که شرایط گل و بلبل است نتواند برخی معتدلان اصولگرا را با خود همراه کند، بعد از روز انتخابات که احتمالا بسیاری تریبونها و اقدامات تنشزا و شکافافزا دوباره فعال میشوند و معتدلان هر دو طرف در شرایطی قرار میگیرند که مجبور میشوند سکوت اختیار کنند (سکوتی که درعمل به مثابه تأیید رفتار تندروهای جناح خود معنا میشود)، چگونه خواهد توانست «توافقسازی» کند.
موجی که با تکیه بر آرای خاموش شکل بگیرد، هم در میان حامیان و هم در دیدگاه جناح مقابل انتظارات و ذهنیت خاصی ایجاد میکند، انتظاراتی که پس از پیروزی احتمالی بعید است بتوان از آنها عدول کرد.
به عنوان مثال، آیا قرار است دوباره همه مدیران در اقصینقاط و تمام سطوح مدیریتی کشور بهصورت اتوبوسی عوض شوند، اگر چنین اتّفاقی بیفتد، آیا تقابل ایجاد نمیشود و آیا برای «توافقسازی از بالا» امکانی باقی میماند؟!
درخصوص بسیاری از مسائل، «چیستی سخنان دکتر پزشکیان» مهم نیست؛ ماهیت موجی که پشت سر او شکل میگیرد مهم است. اینکه دکتر پزشکیان مثلا بارها بگوید که قرار نیست چنین اتفاقی بیفتد بههیچوجه اعتمادبخش نیست (بهویژه با توجه به تجربیات دهههای گذشته) امّا اگر بتواند با برخی چهرههای معتدل اصولگرا به توافق برسد، ائتلاف کند و در نزدیکیاش قرار بگیرند و به تبع آن، در سطوح پایینتر (ستادهای استانی و شهرستانی او) نیز چنین افرادی حضور پیدا کنند، هیچ نیازی به قول و وعده نیست و همه میفهمند که دیگر قرار نیست تغییرات اتوبوسی قبلی تکرار شود.
علاوه بر این، همه میدانیم که حتّی اگر دکتر پزشکیان با آرایی چشمگیر رئیسجمهور شود، در عمل باید با نهادهای خارج از دولت (بعضا فرادولتی) و اشخاص و جریانهای آتشبهاختیار کار کند. اگر در فضای باز، آرام، تعاملی، پذیرا و مهربانانۀ قبل از انتخابات نتواند در مورد اصول کلّی رویکرد دولت خود لااقل با برخی چهرههای معتدل اصولگرا به توافق برسد و حمایتشان را جلب کند، بعد از انتخابات چگونه خواهد توانست؟!
به امید فردایی بهتر
به امید ایرانی آباد
پانویس
[۱] راهگشایی با مسعود پزشکیان
#برای_ایران
#دکتر_پزشکیان
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
در اهمیت «چگونگی جلب رأی» برای دکتر پزشکیان
خطاب به دکتر پزشکیان، مشاوران و ستادهای انتخاباتیاش
دوستی میگفت الان وقت این حرفها نیست، الان فقط باید روی رأی جمعکردن و ایجاد موج تمرکز کنیم.
دوست دیگری میگفت این حرفها را باید بگذاریم برای بعد از پیروزی در انتخابات و وقتی دکتر پزشکیان دولت را در دست گرفت؛ الان مهم فقط رأی آوردن است، بعد از آن است که جهتگیری صحیح دولت جدید اهمیت پیدا میکند.
به نظرم، «چگونگی» رأیآوردن خیلی مهم است.
ماهیت موجی که الان شکل بگیرد، به مثابه زیربنایی است که تا حد زیادی مسیر حرکت آتی (پس از پیروزی احتمالی و تشکیل دولت) را تعیین میکند (مفهومی که با عبارت «وابستگی به مسیر طیشده» صورتبندی میشود).
بستر جامعه ما به شدّّت قطبی-تقابلی-حذفی است، هر کنش، حرکت و بهویژه جریانی درمعرض این است که خیلی سریع با این بستر سازگار شود و ماهیت قطبی-تقابلی به خود بگیرد.
به نظرم، اینکه شخص دکتر پزشکیان، به تعبیر محمدرضا جلائیپور «اصلاحگر میانه و توافقساز» و به دنبال «نهادسازی از پایین و توافقسازی در بالا» باشد کافی نیست؛ برای اینکه درعمل «بتواند بر شکافها، [قطبیتها] و زخمهای پرمخاطرۀ متعدد پل بزند و مرهم ترمیمکننده بگذرد» [۱]، نیاز است «چگونگی رأیآوری» او یا به بیان دقیقتر ماهیت موجی که قرار است پشت سرش شکل بگیرد نیز با این هدف ارزشمند سنخیت داشته باشد.
بعید میدانم از طریق موجی که با تمرکز بر همراهکردن «آرای خاموش» (تحریمکنندگان انتخابات گذشته) شکل گرفته باشد، بتوان در «راه باریک آزادی» گام برداشت؛ چنین موجی، دولت احتمالی را خواه ناخواه به سوی تقابل با هستۀ مرکزی قدرت و به بیرون از «دالان باریک» سوق میدهد.
از این نظر، به شخصه ترجیح میدهم تیم دکتر پزشکیان به جای اینکه بر «کسب آرای تحریمکنندگان انتخابات گذشته» متمرکز شوند، بر روی جلب آرای اصولگران معتدل و عدالتخواه سرمایهگذاری کنند.
فکر میکنم دکتر پزشکیان در صورتی که بتواند با برخی چهرههای سالم و معتدل اصولگرا ائتلاف کند، حتّی بدون مشارکت تحریمکنندگان سابق هم میتواند بر سایرین پیروز شود.
بخش قابل توجه جامعه از جناحبندی و چپ و راست خسته شدهاند و تشنۀ مسیری معتدل، میانه و توافقی هستند؛ میتوان بهدنبال جلب آراء این بخش بود که عدم بروز تقابل در آینده را نیز تا حدّ زیادی تضمین میکند.
نکتۀ دیگر اینکه اگر دکتر پزشکیان، در ایام قبل از انتخابات که شرایط گل و بلبل است نتواند برخی معتدلان اصولگرا را با خود همراه کند، بعد از روز انتخابات که احتمالا بسیاری تریبونها و اقدامات تنشزا و شکافافزا دوباره فعال میشوند و معتدلان هر دو طرف در شرایطی قرار میگیرند که مجبور میشوند سکوت اختیار کنند (سکوتی که درعمل به مثابه تأیید رفتار تندروهای جناح خود معنا میشود)، چگونه خواهد توانست «توافقسازی» کند.
موجی که با تکیه بر آرای خاموش شکل بگیرد، هم در میان حامیان و هم در دیدگاه جناح مقابل انتظارات و ذهنیت خاصی ایجاد میکند، انتظاراتی که پس از پیروزی احتمالی بعید است بتوان از آنها عدول کرد.
به عنوان مثال، آیا قرار است دوباره همه مدیران در اقصینقاط و تمام سطوح مدیریتی کشور بهصورت اتوبوسی عوض شوند، اگر چنین اتّفاقی بیفتد، آیا تقابل ایجاد نمیشود و آیا برای «توافقسازی از بالا» امکانی باقی میماند؟!
درخصوص بسیاری از مسائل، «چیستی سخنان دکتر پزشکیان» مهم نیست؛ ماهیت موجی که پشت سر او شکل میگیرد مهم است. اینکه دکتر پزشکیان مثلا بارها بگوید که قرار نیست چنین اتفاقی بیفتد بههیچوجه اعتمادبخش نیست (بهویژه با توجه به تجربیات دهههای گذشته) امّا اگر بتواند با برخی چهرههای معتدل اصولگرا به توافق برسد، ائتلاف کند و در نزدیکیاش قرار بگیرند و به تبع آن، در سطوح پایینتر (ستادهای استانی و شهرستانی او) نیز چنین افرادی حضور پیدا کنند، هیچ نیازی به قول و وعده نیست و همه میفهمند که دیگر قرار نیست تغییرات اتوبوسی قبلی تکرار شود.
علاوه بر این، همه میدانیم که حتّی اگر دکتر پزشکیان با آرایی چشمگیر رئیسجمهور شود، در عمل باید با نهادهای خارج از دولت (بعضا فرادولتی) و اشخاص و جریانهای آتشبهاختیار کار کند. اگر در فضای باز، آرام، تعاملی، پذیرا و مهربانانۀ قبل از انتخابات نتواند در مورد اصول کلّی رویکرد دولت خود لااقل با برخی چهرههای معتدل اصولگرا به توافق برسد و حمایتشان را جلب کند، بعد از انتخابات چگونه خواهد توانست؟!
به امید فردایی بهتر
به امید ایرانی آباد
پانویس
[۱] راهگشایی با مسعود پزشکیان
#برای_ایران
#دکتر_پزشکیان
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
Telegram
کانال وحید احسانی
فعّال فرهنگی-اجتماعی، دکتری توسعه کشاورزی، تولید و فروش روغن حیوانی کرمانشاهی و عسل طبیعی، ارسال برای تمام شهرها
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
https://t.iss.one/HidenChat_Bot?start=128610692
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
https://t.iss.one/HidenChat_Bot?start=128610692
👍12👎1
تشکیل کمیته گفتگو با اصولگرایان
(پیشنهادی عملیاتی به دکتر پزشکیان و ستادهای انتخاباتیاش)
اگر آنگونه که متوجهشدهام، خوشبختانه دکتر پزشکیان درصورت پیروزی بهدنبال تعامل و همکاری (در مقابل تقابل) با هسته اصلی قدرت و جناح مقابل است، پیشنهاد میکنم در تمام ستادهای انتخاباتیاش "کمیته گفتگو با اصولگرایان" را تشکیل دهد.
فلسفه وجودی این کمیته، " افزودن آرا" نیست بلکه زمینهسازی برای آغاز فعالیت دولت احتمالی دکتر پزشکیان بهگونهای است که آغاز کار این دولت احتمالی با حداقل تقابل ممکن و حداکثر تعامل، همکاری و همافزایی ممکن همراه باشد [۱].
این کمیته با چهرههای جریان سیاسی مقابل (شامل ستادهای انتخاباتی سایر نامزدها) به تعامل و گفتگو مینشیند و اهداف زیر را دنبال میکند:
۱. اطمینانبخشی به چهرههای معتدل اصولگرا و درصورت امکان، جلب حمایت یا همراهی آنان (یا حتی کاهش سوءظنشان)
۲. شنیدن انتظارات، نقدها و نگرانیهای احتمالی آنان درباره فعالیت تبلیغی ستادهای انتخاباتی دکتر پزشکیان، جریان حامیان او و نیز عملکرد دولت احتمالیاش و انتقال این مطالب به او، مشاوران و ستادهای مرکزیاش تا این موارد حتیالمقدور، اولا در نحوه فعالیت تبلیغی و انتخاباتی لحاظ شود و ثانیا، جهت پیشگیری از درغلتیدن در مسیرهای حساسیتزا و تقابلساز فکر و تصمیمهای اطمینانبخشی اتخاذ و اعلام شود.
۳. شناسایی چهرههای معتدل و قابل همکاری اصولگرا جهت استفاده از آنها در دولت احتمالی [۲]
در شرایط نهادی-فرهنگی ایران چنین کاری ممکن است بهمعنای ضعف نمایانده شود و لذا عمل به آن خیلی سخت باشد اما بهنظرم، اگر واقعا در سردادن شعار "برای ایران" صادقیم، دراینراستا نباید از مورد تمسخر قرارگرفتن بترسیم.
تا جایی که میفهمم، در این وضعیت، ایران بیشاز هر چیز دیگری، به چنین کارهایی نیاز دارد.
هرچند این پیشنهاد را خطاب به دکتر پزشکیان و ستادهای او مطرح کردم، اما سایر نامزدها هم میتوانند به آن عمل کنند و بسیار مغتنم و مفید نیز خواهد بود.
پانویس
[۱] هرچند این کمیته ممکن است کم یا زیاد، در افزایش آرا هم موثر باشد.
[۲] بهشخصه، در میان مدیران دولت مرحوم رئیسی در سطح استان، اشخاص بسیار سالم، دلسوز، تلاشگر و قابلتعاملی را میشناسم که اگر دولت احتمالی دکتر پزشکیان آنها را کنار بگذارد، دراینرابطه به اولین و جدیترین منتقدش تبدیل خواهم شد.
همچنین ببینید: علاج واقعه قبل از وقع باید کرد! (در اهمیت «چگونگی جلب رای» برای دکتر پزشکیان)
به امید فردایی بهتر
به امید ایرانی آباد
#برای_ایران
#دکتر_پزشکیان
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
(پیشنهادی عملیاتی به دکتر پزشکیان و ستادهای انتخاباتیاش)
اگر آنگونه که متوجهشدهام، خوشبختانه دکتر پزشکیان درصورت پیروزی بهدنبال تعامل و همکاری (در مقابل تقابل) با هسته اصلی قدرت و جناح مقابل است، پیشنهاد میکنم در تمام ستادهای انتخاباتیاش "کمیته گفتگو با اصولگرایان" را تشکیل دهد.
فلسفه وجودی این کمیته، " افزودن آرا" نیست بلکه زمینهسازی برای آغاز فعالیت دولت احتمالی دکتر پزشکیان بهگونهای است که آغاز کار این دولت احتمالی با حداقل تقابل ممکن و حداکثر تعامل، همکاری و همافزایی ممکن همراه باشد [۱].
این کمیته با چهرههای جریان سیاسی مقابل (شامل ستادهای انتخاباتی سایر نامزدها) به تعامل و گفتگو مینشیند و اهداف زیر را دنبال میکند:
۱. اطمینانبخشی به چهرههای معتدل اصولگرا و درصورت امکان، جلب حمایت یا همراهی آنان (یا حتی کاهش سوءظنشان)
۲. شنیدن انتظارات، نقدها و نگرانیهای احتمالی آنان درباره فعالیت تبلیغی ستادهای انتخاباتی دکتر پزشکیان، جریان حامیان او و نیز عملکرد دولت احتمالیاش و انتقال این مطالب به او، مشاوران و ستادهای مرکزیاش تا این موارد حتیالمقدور، اولا در نحوه فعالیت تبلیغی و انتخاباتی لحاظ شود و ثانیا، جهت پیشگیری از درغلتیدن در مسیرهای حساسیتزا و تقابلساز فکر و تصمیمهای اطمینانبخشی اتخاذ و اعلام شود.
۳. شناسایی چهرههای معتدل و قابل همکاری اصولگرا جهت استفاده از آنها در دولت احتمالی [۲]
در شرایط نهادی-فرهنگی ایران چنین کاری ممکن است بهمعنای ضعف نمایانده شود و لذا عمل به آن خیلی سخت باشد اما بهنظرم، اگر واقعا در سردادن شعار "برای ایران" صادقیم، دراینراستا نباید از مورد تمسخر قرارگرفتن بترسیم.
تا جایی که میفهمم، در این وضعیت، ایران بیشاز هر چیز دیگری، به چنین کارهایی نیاز دارد.
هرچند این پیشنهاد را خطاب به دکتر پزشکیان و ستادهای او مطرح کردم، اما سایر نامزدها هم میتوانند به آن عمل کنند و بسیار مغتنم و مفید نیز خواهد بود.
پانویس
[۱] هرچند این کمیته ممکن است کم یا زیاد، در افزایش آرا هم موثر باشد.
[۲] بهشخصه، در میان مدیران دولت مرحوم رئیسی در سطح استان، اشخاص بسیار سالم، دلسوز، تلاشگر و قابلتعاملی را میشناسم که اگر دولت احتمالی دکتر پزشکیان آنها را کنار بگذارد، دراینرابطه به اولین و جدیترین منتقدش تبدیل خواهم شد.
همچنین ببینید: علاج واقعه قبل از وقع باید کرد! (در اهمیت «چگونگی جلب رای» برای دکتر پزشکیان)
به امید فردایی بهتر
به امید ایرانی آباد
#برای_ایران
#دکتر_پزشکیان
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
Telegram
کانال وحید احسانی
علاج واقعه قبل از وقع باید کرد!
در اهمیت «چگونگی جلب رأی» برای دکتر پزشکیان
خطاب به دکتر پزشکیان، مشاوران و ستادهای انتخاباتیاش
دوستی میگفت الان وقت این حرفها نیست، الان فقط باید روی رأی جمعکردن و ایجاد موج تمرکز کنیم.
دوست دیگری میگفت این حرفها…
در اهمیت «چگونگی جلب رأی» برای دکتر پزشکیان
خطاب به دکتر پزشکیان، مشاوران و ستادهای انتخاباتیاش
دوستی میگفت الان وقت این حرفها نیست، الان فقط باید روی رأی جمعکردن و ایجاد موج تمرکز کنیم.
دوست دیگری میگفت این حرفها…
👍12👎2
شرکت در انتخابات؛ آخه چرا؟!
این روزها میان تحریمکنندگان انتخابات و رأیدهندگان به پزشکیان بحث بالا گرفته است.
خودم به عنوان عضوی از گروه دوّم، بارها در مقابل چنین پرسشهایی قرار میگیرم:
• مگه رئیس جمهور چقدر اختیارات داره؟!
• گیرم که واقعاً با گشت ارشاد، فیلترینگ، تحریم، حصر و ... مخالف باشه، آیا میتونه برای حلّشون کاری کنه؟!
• مگه اصلاحات قبلاً دولت را در اختیار نداشته؟! این بار قراره با دفعات قبلی چه فرقی داشته باشه؟!
• واقعاً نمیفهممت و ازت تعجب میکنم! آخه چرا؟!
بسیاری از اختلافها دربارۀ هر موضوعی، به اختلاف در مبانی مربوط میشود و طرفین بحث با گفتگوی مستقیم دربارۀ آن موضوع خاص (بدون توجه به اختلافات احتمالی در مبانی) حتّی از دیدگاه همدیگر سر در نمیآورند (چه برسد که بتوانند روی نظر هم تأثیر بگذارند).
وقتی میخواهیم دربارۀ موضوعی مانند «تحریم انتخابات یا رأیدادن به شخصی مانند دکتر پزشکیان» گفتگو کنیم، باید:
۱. از دیدگاه مبنایی یکدیگر دربارۀ چگونگی بهبود اوضاع جوامعی مثل ما (درحالتوسعه، جهان سوّم یا ...) مطّلع باشیم.
۲. متوجه باشیم که بدیهی است تصمیم طرف مقابل درچارچوب مبنای ما اشتباه و چهبسا احمقانه به نظر برسد؛ باید تصمیم او را در چارچوب مبنای نظری خودش فهم کنیم.
۳. اگر در مبناها اختلاف اساسی داریم، نقطۀ محوری بحث باید همان مبناها باشد.
نگارنده راه کلّی بهبود اوضاع جوامعی مثل ما را همان مسیری میدانم که عجماغلو و رابینسون «دالان باریک آزادی» نام نهادهاند (در کتابی با همین نام) [۱].
بهطور مختصر، این دالان راهی است که در آن، توانمندی جامعه و قدرت حکومت بهصورت متعادل و توأمان افزایش پیدا میکنند؛ حکومت بتواند نظم و امنیت را برقرار سازد و جامعه نیز بتواند صاحبان قدرت را از هر نوع سوءاستفاده از قدرت برحذر دارد؛ مسیری بلندمدّت که حرکت در آن آهستهپیوسته صورت میگیرد.
بهبیان دیگر، پیششرط اصلیِ تحقق اوضاع مطلوب، این است که نسبت، ارتباط و تعامل مناسب میان «جامعه» و «حکومت» برقرار شود؛ این هدف، از طریق حذف قدرتمندانِ سوءاستفادهکننده از قدرت و جایگزین کردن آنها با قدرتمندانی که فکر میکنیم از قدرت سوءاستفاده نمیکنند و تکرار این آزمونوخطا در طول تاریخ حاصل نمیشود، بلکه از همان ابتدا باید کنشگری و مطالبات خود را در جهت برقراری ارتباط مناسب میان جامعه و حکومت (توانمندی توأمان هر دو) تنظیم و بهمرور، نیاز به انقلاب را برای همیشه برطرف کنیم.
در عین ضرورت و فایدهمندی هر دو، هم آن نوعی از قدرتافزایی حکومت که در ازای تضعیف جامعه (مردم و سازمانهای مدنی) باشد و هم آن نوعی از قدرتگرفتن جامعه که در ازای تضعیف حکومت باشد، هر دو کشور را از «دالان باریک» خارج و دچار چرخههای نحس تکرارشونده میکنند (مانند چرخۀ «استبداد-هرجومرج-استبدادی دیگر» که دکتر همایون کاتوزیان مطرح میکند).
دکتر مقصود فراستخواه این دو دیدگاه مبنایی متفاوت را در قالب عبارتهای «تغییر برای توسعه» یا «توسعه برای تغییر» صورتبندی کرده است [۲].
«تغییر برای توسعه» یعنی اوّل نظام سیاسی تغییر کند تا حرکت بهسوی توسعه امکانپذیر شود و «توسعه برای تغییر» یعنی اوّل در چارچوب نظام سیاسیِ معیوب، بهبودهای اقتصادی-اجتماعیِ ممکن پیگیری شود تا در نتیجۀ آنها، امکان اصلاحات سیاسی نیز در آینده فراهم آید.
البته قائل بودن به «راه باریک آزادی» و «توسعه برای تغییر» لزوماً «مشارکت در انتخابات» را نتیجه نمیدهد؛ امّا بحث با کسی که در چنین چارچوبی (یا هر چارچوب دیگری) میاندیشد، بدون توجه به مبنای نظریاش بیفایده است.
ایکاش فضای نزدیک انتخابات باعث شود لااقل در کنار بحثهای سطحی که طرفین میخواهند خیلی سریع تصمیم همدیگر را عوض کنند، گفتگوهای مبنایی دربارۀ «چگونگی بهبود اوضاع جوامع نابهسامان» نیز مورد توجه قرار گیرد و رونق یابد.
بهشخصه، دیدگاه مبنایی خودم را دربارۀ این مهم در یادداشتهای متعدّدی توضیح دادهام که علاقهمندان میتوانند مطالعه کنند و باکمال میل از نقدهای احتمالی استقبال میکنم:
تقاص سخت انقلابگران!
جامعۀ تودهوار؛ پروانه شو پروانه شو!
مستبدستیزیِ استبدادزا! (۱، ۲ و ۳)
چگونه در مسیر توسعه گام برداریم؟
جامعۀ مدنی؛ نقطۀ شروع یا خط پایان؟!
انقلاب یا اصلاح؛ مقایسۀ «مطلوبیت» و «امکانپذیری»
رفراندوم؛ «راهحل» یا «دموکراسی استبدادی»؟!
ایران؛ آبستن گفتگو!
همان الگوی همیشگی!
پانویسها
[۱] برای آشنایی بیشتر با «راه باریک آزادی» پیشنهاد میکنم ویدئوی اکوایران را باعنوان «بیراهۀ وسیع بردگی» (۲۵ دقیقه) ببینید.
[۲] «تغییر برای توسعه» یا «توسعه برای تغییر»
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
این روزها میان تحریمکنندگان انتخابات و رأیدهندگان به پزشکیان بحث بالا گرفته است.
خودم به عنوان عضوی از گروه دوّم، بارها در مقابل چنین پرسشهایی قرار میگیرم:
• مگه رئیس جمهور چقدر اختیارات داره؟!
• گیرم که واقعاً با گشت ارشاد، فیلترینگ، تحریم، حصر و ... مخالف باشه، آیا میتونه برای حلّشون کاری کنه؟!
• مگه اصلاحات قبلاً دولت را در اختیار نداشته؟! این بار قراره با دفعات قبلی چه فرقی داشته باشه؟!
• واقعاً نمیفهممت و ازت تعجب میکنم! آخه چرا؟!
بسیاری از اختلافها دربارۀ هر موضوعی، به اختلاف در مبانی مربوط میشود و طرفین بحث با گفتگوی مستقیم دربارۀ آن موضوع خاص (بدون توجه به اختلافات احتمالی در مبانی) حتّی از دیدگاه همدیگر سر در نمیآورند (چه برسد که بتوانند روی نظر هم تأثیر بگذارند).
وقتی میخواهیم دربارۀ موضوعی مانند «تحریم انتخابات یا رأیدادن به شخصی مانند دکتر پزشکیان» گفتگو کنیم، باید:
۱. از دیدگاه مبنایی یکدیگر دربارۀ چگونگی بهبود اوضاع جوامعی مثل ما (درحالتوسعه، جهان سوّم یا ...) مطّلع باشیم.
۲. متوجه باشیم که بدیهی است تصمیم طرف مقابل درچارچوب مبنای ما اشتباه و چهبسا احمقانه به نظر برسد؛ باید تصمیم او را در چارچوب مبنای نظری خودش فهم کنیم.
۳. اگر در مبناها اختلاف اساسی داریم، نقطۀ محوری بحث باید همان مبناها باشد.
نگارنده راه کلّی بهبود اوضاع جوامعی مثل ما را همان مسیری میدانم که عجماغلو و رابینسون «دالان باریک آزادی» نام نهادهاند (در کتابی با همین نام) [۱].
بهطور مختصر، این دالان راهی است که در آن، توانمندی جامعه و قدرت حکومت بهصورت متعادل و توأمان افزایش پیدا میکنند؛ حکومت بتواند نظم و امنیت را برقرار سازد و جامعه نیز بتواند صاحبان قدرت را از هر نوع سوءاستفاده از قدرت برحذر دارد؛ مسیری بلندمدّت که حرکت در آن آهستهپیوسته صورت میگیرد.
بهبیان دیگر، پیششرط اصلیِ تحقق اوضاع مطلوب، این است که نسبت، ارتباط و تعامل مناسب میان «جامعه» و «حکومت» برقرار شود؛ این هدف، از طریق حذف قدرتمندانِ سوءاستفادهکننده از قدرت و جایگزین کردن آنها با قدرتمندانی که فکر میکنیم از قدرت سوءاستفاده نمیکنند و تکرار این آزمونوخطا در طول تاریخ حاصل نمیشود، بلکه از همان ابتدا باید کنشگری و مطالبات خود را در جهت برقراری ارتباط مناسب میان جامعه و حکومت (توانمندی توأمان هر دو) تنظیم و بهمرور، نیاز به انقلاب را برای همیشه برطرف کنیم.
در عین ضرورت و فایدهمندی هر دو، هم آن نوعی از قدرتافزایی حکومت که در ازای تضعیف جامعه (مردم و سازمانهای مدنی) باشد و هم آن نوعی از قدرتگرفتن جامعه که در ازای تضعیف حکومت باشد، هر دو کشور را از «دالان باریک» خارج و دچار چرخههای نحس تکرارشونده میکنند (مانند چرخۀ «استبداد-هرجومرج-استبدادی دیگر» که دکتر همایون کاتوزیان مطرح میکند).
دکتر مقصود فراستخواه این دو دیدگاه مبنایی متفاوت را در قالب عبارتهای «تغییر برای توسعه» یا «توسعه برای تغییر» صورتبندی کرده است [۲].
«تغییر برای توسعه» یعنی اوّل نظام سیاسی تغییر کند تا حرکت بهسوی توسعه امکانپذیر شود و «توسعه برای تغییر» یعنی اوّل در چارچوب نظام سیاسیِ معیوب، بهبودهای اقتصادی-اجتماعیِ ممکن پیگیری شود تا در نتیجۀ آنها، امکان اصلاحات سیاسی نیز در آینده فراهم آید.
البته قائل بودن به «راه باریک آزادی» و «توسعه برای تغییر» لزوماً «مشارکت در انتخابات» را نتیجه نمیدهد؛ امّا بحث با کسی که در چنین چارچوبی (یا هر چارچوب دیگری) میاندیشد، بدون توجه به مبنای نظریاش بیفایده است.
ایکاش فضای نزدیک انتخابات باعث شود لااقل در کنار بحثهای سطحی که طرفین میخواهند خیلی سریع تصمیم همدیگر را عوض کنند، گفتگوهای مبنایی دربارۀ «چگونگی بهبود اوضاع جوامع نابهسامان» نیز مورد توجه قرار گیرد و رونق یابد.
بهشخصه، دیدگاه مبنایی خودم را دربارۀ این مهم در یادداشتهای متعدّدی توضیح دادهام که علاقهمندان میتوانند مطالعه کنند و باکمال میل از نقدهای احتمالی استقبال میکنم:
تقاص سخت انقلابگران!
جامعۀ تودهوار؛ پروانه شو پروانه شو!
مستبدستیزیِ استبدادزا! (۱، ۲ و ۳)
چگونه در مسیر توسعه گام برداریم؟
جامعۀ مدنی؛ نقطۀ شروع یا خط پایان؟!
انقلاب یا اصلاح؛ مقایسۀ «مطلوبیت» و «امکانپذیری»
رفراندوم؛ «راهحل» یا «دموکراسی استبدادی»؟!
ایران؛ آبستن گفتگو!
همان الگوی همیشگی!
پانویسها
[۱] برای آشنایی بیشتر با «راه باریک آزادی» پیشنهاد میکنم ویدئوی اکوایران را باعنوان «بیراهۀ وسیع بردگی» (۲۵ دقیقه) ببینید.
[۲] «تغییر برای توسعه» یا «توسعه برای تغییر»
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
Telegram
کانال وحید احسانی
تقاص سخت انقلابگران!
«قليخان دزد بود، خان نبود، لابد تو هم اسمشو شِنُفتي! وقتي سن و سال تو بود به خودش گفت «تا آخر عمرم، ببينم ميتونم تنهايي هزار تا قافله رو لخت كنم؟». با همين يه حرف، پا جونش وايساد و هزار تا قافله رو لخت كرد. آخر عمري، پشت دستشو داغ…
«قليخان دزد بود، خان نبود، لابد تو هم اسمشو شِنُفتي! وقتي سن و سال تو بود به خودش گفت «تا آخر عمرم، ببينم ميتونم تنهايي هزار تا قافله رو لخت كنم؟». با همين يه حرف، پا جونش وايساد و هزار تا قافله رو لخت كرد. آخر عمري، پشت دستشو داغ…
👍3
دربارۀ انتخابات ۱۴۰۳
۱. همانطور که دکتر احمد زیدآبادی میگوید «حضور اصلاحطلبان در ارکان ساختار سیاسی، بدون توافق با هستۀ اصلی قدرت هزینهزاست».
۲. به نظرم، اگر هستۀ اصلی قدرت در جهتگیریِ انحصارگرا و خالصسازانۀ خود تجدید نظر کرده و به این نتیجه رسیده باشد که باید فضا را برای مشارکت سیاسی اقشار گستردهتری از جامعه باز کند، میتوان امیدوار بود که دولت دکتر پزشکیان با رویکرد تعاملی (و نه تقابلی، حساسیتزا و تهدیدکننده) خود که بهصورت نرم و تدریجی بهدنبال اصلاحات اقتصادی-اجتماعیِ (و نه سیاسی) ممکن است، بتواند در فضایی که حکومت ایجاد کرده است، ایران را در «راه باریک آزادی» [۱] به حرکت در آورد.
۳. چندان که میفهمم، نشانۀ این که هستۀ اصلی قدرت به چنین تصمیمی رسیده است یا نه، کناررفتن یکی از نامزدهای اصلی اصولگرا (جلیلی و قالیباف) به نفع دیگری است زیرا هیچکدامشان به تصمیم خود حاضر به چنین کاری نیست. اگر یکی از آنها به نفع دیگری کنار برود، معلوم است که هستۀ اصلی قدرت چنین کاری را از او خواسته است و معلوم میشود که ائتلاف مرکزی حاکم دوست ندارد دولت پزشکیان پیروز میدان شود (یعنی تأیید صلاحیت او با این پیشفرض بوده که مورد اقبال قرار نمیگیرد و در انتخابات رقیبی جدّی محسوب نمیشود).
۴. تا جایی که میدانم، اگر هیچیک از دو نامزد اصلی اصولگرا به نفع دیگری کنار نروند، باید فرض را بر این گذاشت که حکومت قصد تجدیدنظر و پارادایمشیفت دارد، این اتّفاق را به فال نیک گرفت و برای قرار گرفتن ایران در «مسیر باریک آزادی» به دکتر پزشکیان رأی داد.
۵. در مقابل، اگر یکی از نامزدهای اصلی اصولگرا به نفع دیگری کنار رود، تحمیل دولت دکتر پزشکیان به حکومت بهصلاح نیست، لذا نهتنها تکلیف افراد مردد میان «عدممشارکت» و «رأی به دکتر پزشکیان» مشخص میشود بلکه حتّی بهتر است خود دکتر پزشکیان هم از نامزدی کنارهگیری کند (شاید هم به نفع آقای پورمحمّدی).
چنانچه موارد بالا را قابل تأمّل یافتید، پیشنهاد میکنم ادامۀ یادداشت (توضیحات بندهای بالا) را نیز مطالعه بفرمایید؛ علاوه بر تشریح نکات بالا، حاوی نکات مهم دیگری هم هست.
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
۱. همانطور که دکتر احمد زیدآبادی میگوید «حضور اصلاحطلبان در ارکان ساختار سیاسی، بدون توافق با هستۀ اصلی قدرت هزینهزاست».
۲. به نظرم، اگر هستۀ اصلی قدرت در جهتگیریِ انحصارگرا و خالصسازانۀ خود تجدید نظر کرده و به این نتیجه رسیده باشد که باید فضا را برای مشارکت سیاسی اقشار گستردهتری از جامعه باز کند، میتوان امیدوار بود که دولت دکتر پزشکیان با رویکرد تعاملی (و نه تقابلی، حساسیتزا و تهدیدکننده) خود که بهصورت نرم و تدریجی بهدنبال اصلاحات اقتصادی-اجتماعیِ (و نه سیاسی) ممکن است، بتواند در فضایی که حکومت ایجاد کرده است، ایران را در «راه باریک آزادی» [۱] به حرکت در آورد.
۳. چندان که میفهمم، نشانۀ این که هستۀ اصلی قدرت به چنین تصمیمی رسیده است یا نه، کناررفتن یکی از نامزدهای اصلی اصولگرا (جلیلی و قالیباف) به نفع دیگری است زیرا هیچکدامشان به تصمیم خود حاضر به چنین کاری نیست. اگر یکی از آنها به نفع دیگری کنار برود، معلوم است که هستۀ اصلی قدرت چنین کاری را از او خواسته است و معلوم میشود که ائتلاف مرکزی حاکم دوست ندارد دولت پزشکیان پیروز میدان شود (یعنی تأیید صلاحیت او با این پیشفرض بوده که مورد اقبال قرار نمیگیرد و در انتخابات رقیبی جدّی محسوب نمیشود).
۴. تا جایی که میدانم، اگر هیچیک از دو نامزد اصلی اصولگرا به نفع دیگری کنار نروند، باید فرض را بر این گذاشت که حکومت قصد تجدیدنظر و پارادایمشیفت دارد، این اتّفاق را به فال نیک گرفت و برای قرار گرفتن ایران در «مسیر باریک آزادی» به دکتر پزشکیان رأی داد.
۵. در مقابل، اگر یکی از نامزدهای اصلی اصولگرا به نفع دیگری کنار رود، تحمیل دولت دکتر پزشکیان به حکومت بهصلاح نیست، لذا نهتنها تکلیف افراد مردد میان «عدممشارکت» و «رأی به دکتر پزشکیان» مشخص میشود بلکه حتّی بهتر است خود دکتر پزشکیان هم از نامزدی کنارهگیری کند (شاید هم به نفع آقای پورمحمّدی).
چنانچه موارد بالا را قابل تأمّل یافتید، پیشنهاد میکنم ادامۀ یادداشت (توضیحات بندهای بالا) را نیز مطالعه بفرمایید؛ علاوه بر تشریح نکات بالا، حاوی نکات مهم دیگری هم هست.
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
Telegram
کانال وحید احسانی
فعّال فرهنگی-اجتماعی، دکتری توسعه کشاورزی، تولید و فروش روغن حیوانی کرمانشاهی و عسل طبیعی، ارسال برای تمام شهرها
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
https://t.iss.one/HidenChat_Bot?start=128610692
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
https://t.iss.one/HidenChat_Bot?start=128610692
👍17👎1
جایگاه «حفظ نظام» در سیره سیاسی امام علی (ع)
بهمناسبت عید غدیر
اسلام فقط به سبکزندگی مردم مربوط نمیشود؛ برای حاکمان و در رابطه با شیوۀ حکمرانی نیز چارچوبها و دستوراتی دارد.
در این میان، جایگاه و اهمیت «حفظ نظام» چگونه است؟
آیا برای حفظ نظام میتوان سایر دستورات اسلامی را کنار گذاشت؟!
حضرت امیر (ع) حتّی در موقعیتهای خطیری که حفظ نظام و جان خودش (بهعنوان امام و حاکم اسلامی) بهشدّت تهدید میشد، برای این مهم از چارچوبها و دستورات اسلامی عدول نکرد و نهایتاً، هم خودش به شهادت رسید و هم امامان بعدی از مدیریت جامعۀ اسلامی طرد شدند.
برخی کارهایی که حضرت امیر (ع) میتوانست برای «حفظ نظام» انجام دهد امّا چنین نکرد:
🔹دستگیری مخالفان و توطئهگران پیشاز ارتکاب جرم
🔹محدودکردن آزادی بیانِ منتقدان و مخالفان
🔹محدود کردن سهم بیتالمال و حقوق اجتماعیِ منتقدان و مخالفان
🔹شکنجۀ اسیران و دستگیرشدگان
🔹اعترافگیری از منتقدان و مخالفان در زندان و تحت فشار
🔹تهمت کفر به مخالفان و حتّی کسانی که بر علیه او شوریدند و دست به سلاح بردند
🔹آزادگذاشتن دست نظامیانش برای هرگونه برخورد با مخالفان شورشی
🔹مخفیکردن زندگی خود و نزدیکانش از معرض دید مردم
🔹فرورفتن در حلقۀ محافظان و گیتها و امثال آن بهگونهای که مردم در موقعیتهایی نتوانند بهطور مستقیم با او رودررو شوند
🔹تبدیل صفوف اوّل نماز جماعت به «صفوف تشریفات» بهگونهای که فقط خواص بتوانند در آنها قرار بگیرند
🔹تبعیض قضایی میان طرفداران و نزدیکانش با سایرین
🔹اینکه اجرای حُکم و حدّشرعی برای عموم علنی و برای نزدیکان و طرفدارانش درخفا باشد
🔹سکوت دربرابر غلوهای احتمالی در مورد خودش بهعنوان امام معصوم و حاکم اسلامی
🔹کنارآمدن با ثروتاندوزیِ والیان و منصوبانش
🔹استفاده از روشهای فریبکارانۀ دشمنانش برای مقابله با آنان
🔹اعطای هرگونه رانت و امتیازویژه به یاران و طرفدارانش
جمعبندی و نتیجهگیری
بدیهی است که حفظ هر شرکت، تیم یا گروهی که برای پیگیری برخی اهداف تشکیل شده باشد، ضرورتی عقلی است و این مهم در مورد «نظام سیاسی» اهمّیتی دوچندان مییابد زیرا ضروریات اوّلیۀ زندگی (نظم، امنیت داخلی و خارجی، خدمات اوّلیهای مانند آّب و برق و ...) به آن وابسته است.
با این وجود، سیرۀ سیاسی حضرت امیر (ع) نشان میدهد که «حفظ نظام» «اوجب واجبات» نیست زیرا اگر بود، برای تحقق آن هیچ محدودیتی برای خود و یارانش قائل نمیشد.
اگر حضرت امیر (ع) بهشهادت نمیرسید و حکومت از دست امامان بعدی خارج نشده بود، الان میشد اینگونه مطرح کرد که «شاید چون امام علی (ع) میدانست که با پایبندی به این اصول و چارچوبها هم میتواند جان خود و بقاء نظام را حفظ کند از آنها عدول نکرد».
بهبیان دیگر، میشد احتمال داد که «شاید اگر حضرت امیر (ع) واقعاً برای حفظ جان خود و نظام اسلامی احساس خطر میکرد، برخی یا تمام اصول و چارچوبهای حکمرانی بالا را زیر پا میگذاشت».
امّا این واقعیت که حضرت (ع) جانش و نظام اسلامی را از دست داد، جای هیچ شکّ و شبهه و انقلتی باقی نمیگذارد که در دیدگاه او، «حفظ نظام» اوجب واجبات نبوده است.
امروز عید غدیر است. چرا پیامبر (ص) در چنین روزی در صحرا توقف کرد تا کاروانهای پشتسر برسند و کاروانهای جلوتر بازگردند تا بر ولایت علی (ع) تأکید کند؟!
آیا علی (ع) یک نام است یا یک شیوۀ حکمرانی؟!
بهفرض (محال)، آیا اگر علی (ع) حاکم میشد امّا از شیوههای معاویه استفاده میکرد، خواست پیامبر (ص) ادا شده بود؟! یا اتّفاقاً، تأکید بر علی (ع) به این خاطر بود که او تنها کسی بود که میتوانست جامعه را بارعایت این اصول و چارچوبها مدیریت کند؟!
یعنی آیا در معرفی علی (ع)، «کیستی شخص ولی و حاکم» اصل بود یا «چیستی شیوۀ مدیریت و حکمرانی»؟!
همچنین ببینید (حاوی منابع ادّعاهای مطرحشده در این متن):
علی (ع) و اجرای حُکم خدا بههرقیمت! (دربارۀ حجاب اجباری)
خدا را شکر که علی (ع) نیست!
سلسلهنوشتار قلّۀ ولایت ( ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹)
شیعیانِ غیرعلی!
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
بهمناسبت عید غدیر
اسلام فقط به سبکزندگی مردم مربوط نمیشود؛ برای حاکمان و در رابطه با شیوۀ حکمرانی نیز چارچوبها و دستوراتی دارد.
در این میان، جایگاه و اهمیت «حفظ نظام» چگونه است؟
آیا برای حفظ نظام میتوان سایر دستورات اسلامی را کنار گذاشت؟!
حضرت امیر (ع) حتّی در موقعیتهای خطیری که حفظ نظام و جان خودش (بهعنوان امام و حاکم اسلامی) بهشدّت تهدید میشد، برای این مهم از چارچوبها و دستورات اسلامی عدول نکرد و نهایتاً، هم خودش به شهادت رسید و هم امامان بعدی از مدیریت جامعۀ اسلامی طرد شدند.
برخی کارهایی که حضرت امیر (ع) میتوانست برای «حفظ نظام» انجام دهد امّا چنین نکرد:
🔹دستگیری مخالفان و توطئهگران پیشاز ارتکاب جرم
🔹محدودکردن آزادی بیانِ منتقدان و مخالفان
🔹محدود کردن سهم بیتالمال و حقوق اجتماعیِ منتقدان و مخالفان
🔹شکنجۀ اسیران و دستگیرشدگان
🔹اعترافگیری از منتقدان و مخالفان در زندان و تحت فشار
🔹تهمت کفر به مخالفان و حتّی کسانی که بر علیه او شوریدند و دست به سلاح بردند
🔹آزادگذاشتن دست نظامیانش برای هرگونه برخورد با مخالفان شورشی
🔹مخفیکردن زندگی خود و نزدیکانش از معرض دید مردم
🔹فرورفتن در حلقۀ محافظان و گیتها و امثال آن بهگونهای که مردم در موقعیتهایی نتوانند بهطور مستقیم با او رودررو شوند
🔹تبدیل صفوف اوّل نماز جماعت به «صفوف تشریفات» بهگونهای که فقط خواص بتوانند در آنها قرار بگیرند
🔹تبعیض قضایی میان طرفداران و نزدیکانش با سایرین
🔹اینکه اجرای حُکم و حدّشرعی برای عموم علنی و برای نزدیکان و طرفدارانش درخفا باشد
🔹سکوت دربرابر غلوهای احتمالی در مورد خودش بهعنوان امام معصوم و حاکم اسلامی
🔹کنارآمدن با ثروتاندوزیِ والیان و منصوبانش
🔹استفاده از روشهای فریبکارانۀ دشمنانش برای مقابله با آنان
🔹اعطای هرگونه رانت و امتیازویژه به یاران و طرفدارانش
جمعبندی و نتیجهگیری
بدیهی است که حفظ هر شرکت، تیم یا گروهی که برای پیگیری برخی اهداف تشکیل شده باشد، ضرورتی عقلی است و این مهم در مورد «نظام سیاسی» اهمّیتی دوچندان مییابد زیرا ضروریات اوّلیۀ زندگی (نظم، امنیت داخلی و خارجی، خدمات اوّلیهای مانند آّب و برق و ...) به آن وابسته است.
با این وجود، سیرۀ سیاسی حضرت امیر (ع) نشان میدهد که «حفظ نظام» «اوجب واجبات» نیست زیرا اگر بود، برای تحقق آن هیچ محدودیتی برای خود و یارانش قائل نمیشد.
اگر حضرت امیر (ع) بهشهادت نمیرسید و حکومت از دست امامان بعدی خارج نشده بود، الان میشد اینگونه مطرح کرد که «شاید چون امام علی (ع) میدانست که با پایبندی به این اصول و چارچوبها هم میتواند جان خود و بقاء نظام را حفظ کند از آنها عدول نکرد».
بهبیان دیگر، میشد احتمال داد که «شاید اگر حضرت امیر (ع) واقعاً برای حفظ جان خود و نظام اسلامی احساس خطر میکرد، برخی یا تمام اصول و چارچوبهای حکمرانی بالا را زیر پا میگذاشت».
امّا این واقعیت که حضرت (ع) جانش و نظام اسلامی را از دست داد، جای هیچ شکّ و شبهه و انقلتی باقی نمیگذارد که در دیدگاه او، «حفظ نظام» اوجب واجبات نبوده است.
امروز عید غدیر است. چرا پیامبر (ص) در چنین روزی در صحرا توقف کرد تا کاروانهای پشتسر برسند و کاروانهای جلوتر بازگردند تا بر ولایت علی (ع) تأکید کند؟!
آیا علی (ع) یک نام است یا یک شیوۀ حکمرانی؟!
بهفرض (محال)، آیا اگر علی (ع) حاکم میشد امّا از شیوههای معاویه استفاده میکرد، خواست پیامبر (ص) ادا شده بود؟! یا اتّفاقاً، تأکید بر علی (ع) به این خاطر بود که او تنها کسی بود که میتوانست جامعه را بارعایت این اصول و چارچوبها مدیریت کند؟!
یعنی آیا در معرفی علی (ع)، «کیستی شخص ولی و حاکم» اصل بود یا «چیستی شیوۀ مدیریت و حکمرانی»؟!
همچنین ببینید (حاوی منابع ادّعاهای مطرحشده در این متن):
علی (ع) و اجرای حُکم خدا بههرقیمت! (دربارۀ حجاب اجباری)
خدا را شکر که علی (ع) نیست!
سلسلهنوشتار قلّۀ ولایت ( ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹)
شیعیانِ غیرعلی!
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
Telegram
کانال وحید احسانی
علی (ع) و «اجرای حُکم خدا به هر قیمت»!
دربارۀ حجاب اجباری
دال مرکزی استدلالهای طرفداران حجاب اجباری این است که «قانون حجاب از دستور شرعی حجاب نشأت گرفته و چیزی نیست که بخواهد از نظر و سلیقۀ مردم تأثیر بپذیرد بلکه به هر قیمتی باید اجرا شود».
چه خوشمان…
دربارۀ حجاب اجباری
دال مرکزی استدلالهای طرفداران حجاب اجباری این است که «قانون حجاب از دستور شرعی حجاب نشأت گرفته و چیزی نیست که بخواهد از نظر و سلیقۀ مردم تأثیر بپذیرد بلکه به هر قیمتی باید اجرا شود».
چه خوشمان…
👍3
ید الله مع الجماعه!
خدا کشتی آنجا که خواهد برد
اگر ناخدا جامه بر تن درد
من، وحید احسانی کارزار "حمایت از دکتر پزشکیان، برای نجات ایران با تشکیل دولت ملی" را امضا کردم.
با احترام به دیدگاههای متفاوت، از شما هم دعوت میکنم که امضا کنید و در روز جمعه نیز به دکتر مسعود پزشکیان رای دهید:
https://Karzar.net/122395
#برای_ایران
#دکتر_پزشکیان
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
خدا کشتی آنجا که خواهد برد
اگر ناخدا جامه بر تن درد
من، وحید احسانی کارزار "حمایت از دکتر پزشکیان، برای نجات ایران با تشکیل دولت ملی" را امضا کردم.
با احترام به دیدگاههای متفاوت، از شما هم دعوت میکنم که امضا کنید و در روز جمعه نیز به دکتر مسعود پزشکیان رای دهید:
https://Karzar.net/122395
#برای_ایران
#دکتر_پزشکیان
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
👎10👍7🥱2
انقلابیون نامحسوس!
(دربارۀ گفتگوهای انتخاباتی)
در نتیجۀ آثار اندیشمندان (عجماغلو، نورث و ...) و انباشت تجربۀ بشری طی دههها و سالیان اخیر، «انقلاب» و «راههای خشونتآمیز برای تغییر سریع ساختار سیاسی» در اذهان عموم (البته نه همگان) جایگاه منفی و تقریباً غیرقابل دفاعی پیدا کرده است.
به شخصه به دیدگاه کسانی که همچنان «انقلاب» را راه و یا حتّی تنها راه میدانند احترام میگذارم و در فرصتهای احتمالی، دوستانه با آنان به گفتگو مینشینم امّا مشکلم با کسانی است که ازیکسو، خود را مخالف انقلاب و راههای خشونتآمیز معرّفی میکنند و ازسویدیگر، هر نوع کنشگری مدنی را که ولو اندکی بوی تعامل با حکومت بدهد، به شدّت محکوم میکنند!
برخی از این افراد، حتّی در مقابل امضازدن کارزارهایی که جهت مخالفت با «طرح صیانت»، فیلترینگ و امثال آن هستند جبهه میگیرند و میگویند: «چون این سایت در چارچوب قوانین نظام فعالیت میکند، این کار به معنای تأیید غیرمستقیم نظام است»!
بههمینترتیب، هرگاه حکومت فرصتی (ولو اندک) برای جامعه فراهم میکند یا گامی (ولو کوچک) به سمت مردم بر میدارد، نهتنها تحریم میکنند بلکه کسانی را نیز که از این فرصتها استفاده میکنند بهشدّت محکوم میکنند.
بهعنوان مثال، وقتی صدا و سیما از عادل فردوسیپور خواست که گزارش بازیهای ایران در جام جهانی را بهعهده بگیرد، برخی از این همین «انقلابیون نامحسوس» شمشیر را از رو بستند و کافی بود که فردوسیپور بپذیرد تا او را کنار خلخالی و امثال آن قرار دهند!
بنابراین، این افراد در عمل بهجز زمینهسازی برای اوجگرفتن تقابل میان جامعه و حکومت و نهایتاً انفجار خشونتآمیز جامعه (انقلاب) هیچ مسیر دیگری را دنبال نمیکنند امّا در مقام حرف و نظر، خود را مخالف انقلاب معرّفی میکنند!
اختلاف دیدگاه طبیعی است امّا واقعاً این دسته افراد را نمیفهمم.
شاید اشتباه میکنم، امّا تنها چیزی که به ذهنم میرسد این است که آنها در ذهنشان با خود میگویند: «بدیهی است که تنها راه انقلاب است، امّا ما که میدانیم در نتیجه این جوّی که علیه انقلاب رایج شده است مخاطبان آن را نمیپذیرند و اگر بخواهیم از انقلاب دفاع کنیم، کلّی کتاب و نظریه و شواهد علیه انقلاب میآورند، پس بهتر (تنها راه) این است که در مقام گفتگو از انقلاب بد بگوییم امّا در مقام عمل و کنشگری، با جبههگیری و محکومکردن هر نوع تعامل با حکومت، برای آن زمینهسازی کنیم».
اگر «انقلاب» را راه بدانیم، پیچیدگیهای نظری برطرف و تکلیف مشخص میشود؛ باید چند سال تمرکزمان را بگذاریم روی اوج گیری شکاف و تقابل میان حکومت و جامعه تا نهایتا انفجار کامل رخ بدهد، امّا اگر این گزینه کنار برود، با پیچیدگیهای نظری زیادی مواجه خواهیم بود.
لازم است یادآوری کنم که برخی از تحریمکنندگان انتخابات «انقلابی نامحسوس» نیستند و اصلاح و تعامل با حکومت را از روشهای مدنی دیگری دنبال میکنند. برخی هم «انقلابی» هستند و دیدگاه خود را با صراحت بیان و از آن دفاع میکنند.
خلاصه اگر میخواهید وارد گفتگو شوید و ته ذهنتان «انقلاب» را راه یا تنهاراه میدانید، این موضوع را صادقانه مطرح کنید و البته دراینصورت، نقطۀ محوری و لااقل اوّلیۀ گفتگو، در همین رابطه خواهد بود زیرا اضافهشدن یا حذف یکی از راههای کلّیِ پیشرو، بر روی تمام استدلالها و تحلیلها تأثیر خواهد گذاشت.
پیشازاین دیدگاه خودم را دربارۀ انقلاب در یادداشتهایی توضیح دادهام:
تقاص سخت انقلابگران!
انقلاب یا اصلاح؛ مقایسۀ «مطلوبیت» و «امکانپذیری»
مستبدستیزیِ استبدادزا! (۱، ۲ و ۳)
جامعۀ مدنی؛ نقطۀ شروع یا خط پایان؟!
همان الگوی همیشگی!
#برای_ایران
#دکتر_پزشکیان
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
(دربارۀ گفتگوهای انتخاباتی)
در نتیجۀ آثار اندیشمندان (عجماغلو، نورث و ...) و انباشت تجربۀ بشری طی دههها و سالیان اخیر، «انقلاب» و «راههای خشونتآمیز برای تغییر سریع ساختار سیاسی» در اذهان عموم (البته نه همگان) جایگاه منفی و تقریباً غیرقابل دفاعی پیدا کرده است.
به شخصه به دیدگاه کسانی که همچنان «انقلاب» را راه و یا حتّی تنها راه میدانند احترام میگذارم و در فرصتهای احتمالی، دوستانه با آنان به گفتگو مینشینم امّا مشکلم با کسانی است که ازیکسو، خود را مخالف انقلاب و راههای خشونتآمیز معرّفی میکنند و ازسویدیگر، هر نوع کنشگری مدنی را که ولو اندکی بوی تعامل با حکومت بدهد، به شدّت محکوم میکنند!
برخی از این افراد، حتّی در مقابل امضازدن کارزارهایی که جهت مخالفت با «طرح صیانت»، فیلترینگ و امثال آن هستند جبهه میگیرند و میگویند: «چون این سایت در چارچوب قوانین نظام فعالیت میکند، این کار به معنای تأیید غیرمستقیم نظام است»!
بههمینترتیب، هرگاه حکومت فرصتی (ولو اندک) برای جامعه فراهم میکند یا گامی (ولو کوچک) به سمت مردم بر میدارد، نهتنها تحریم میکنند بلکه کسانی را نیز که از این فرصتها استفاده میکنند بهشدّت محکوم میکنند.
بهعنوان مثال، وقتی صدا و سیما از عادل فردوسیپور خواست که گزارش بازیهای ایران در جام جهانی را بهعهده بگیرد، برخی از این همین «انقلابیون نامحسوس» شمشیر را از رو بستند و کافی بود که فردوسیپور بپذیرد تا او را کنار خلخالی و امثال آن قرار دهند!
بنابراین، این افراد در عمل بهجز زمینهسازی برای اوجگرفتن تقابل میان جامعه و حکومت و نهایتاً انفجار خشونتآمیز جامعه (انقلاب) هیچ مسیر دیگری را دنبال نمیکنند امّا در مقام حرف و نظر، خود را مخالف انقلاب معرّفی میکنند!
اختلاف دیدگاه طبیعی است امّا واقعاً این دسته افراد را نمیفهمم.
شاید اشتباه میکنم، امّا تنها چیزی که به ذهنم میرسد این است که آنها در ذهنشان با خود میگویند: «بدیهی است که تنها راه انقلاب است، امّا ما که میدانیم در نتیجه این جوّی که علیه انقلاب رایج شده است مخاطبان آن را نمیپذیرند و اگر بخواهیم از انقلاب دفاع کنیم، کلّی کتاب و نظریه و شواهد علیه انقلاب میآورند، پس بهتر (تنها راه) این است که در مقام گفتگو از انقلاب بد بگوییم امّا در مقام عمل و کنشگری، با جبههگیری و محکومکردن هر نوع تعامل با حکومت، برای آن زمینهسازی کنیم».
اگر «انقلاب» را راه بدانیم، پیچیدگیهای نظری برطرف و تکلیف مشخص میشود؛ باید چند سال تمرکزمان را بگذاریم روی اوج گیری شکاف و تقابل میان حکومت و جامعه تا نهایتا انفجار کامل رخ بدهد، امّا اگر این گزینه کنار برود، با پیچیدگیهای نظری زیادی مواجه خواهیم بود.
لازم است یادآوری کنم که برخی از تحریمکنندگان انتخابات «انقلابی نامحسوس» نیستند و اصلاح و تعامل با حکومت را از روشهای مدنی دیگری دنبال میکنند. برخی هم «انقلابی» هستند و دیدگاه خود را با صراحت بیان و از آن دفاع میکنند.
خلاصه اگر میخواهید وارد گفتگو شوید و ته ذهنتان «انقلاب» را راه یا تنهاراه میدانید، این موضوع را صادقانه مطرح کنید و البته دراینصورت، نقطۀ محوری و لااقل اوّلیۀ گفتگو، در همین رابطه خواهد بود زیرا اضافهشدن یا حذف یکی از راههای کلّیِ پیشرو، بر روی تمام استدلالها و تحلیلها تأثیر خواهد گذاشت.
پیشازاین دیدگاه خودم را دربارۀ انقلاب در یادداشتهایی توضیح دادهام:
تقاص سخت انقلابگران!
انقلاب یا اصلاح؛ مقایسۀ «مطلوبیت» و «امکانپذیری»
مستبدستیزیِ استبدادزا! (۱، ۲ و ۳)
جامعۀ مدنی؛ نقطۀ شروع یا خط پایان؟!
همان الگوی همیشگی!
#برای_ایران
#دکتر_پزشکیان
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
Telegram
کانال وحید احسانی
تقاص سخت انقلابگران!
«قليخان دزد بود، خان نبود، لابد تو هم اسمشو شِنُفتي! وقتي سن و سال تو بود به خودش گفت «تا آخر عمرم، ببينم ميتونم تنهايي هزار تا قافله رو لخت كنم؟». با همين يه حرف، پا جونش وايساد و هزار تا قافله رو لخت كرد. آخر عمري، پشت دستشو داغ…
«قليخان دزد بود، خان نبود، لابد تو هم اسمشو شِنُفتي! وقتي سن و سال تو بود به خودش گفت «تا آخر عمرم، ببينم ميتونم تنهايي هزار تا قافله رو لخت كنم؟». با همين يه حرف، پا جونش وايساد و هزار تا قافله رو لخت كرد. آخر عمري، پشت دستشو داغ…
👍4👎4
گربه را ته کوچه بنبست گیر نینداز!
حدود ۱۰ سال پیش، سفری به سوئد داشتم و در شهر اوپسالا توفیقی دست داد که با دکتر مسعود کمالی (استاد مطرح ایرانی در دانشگاههای سوئد) گفتگوی صمیمانهای داشته باشم.
در مورد مسائل ایران و راههای بهبود صحبت کردیم. هنوز جوان بودم و آرمانگرا. وقتی حرفهایم را شنید، کمی تأمّل کرد و گفت: «مردم اینجا یه ضربالمثلی دارن که میگه "گربه را ته کوچه بن بست گیر نینداز"، منظور اینه که وقتی برای طرف مقابلت هیچ راهی نگذاری، حتّی اگه خیلی کوچکتر و ضعیفتر از تو باشه، بهناچار بهت حمله میکنه و بهصورتت چنگ میاندازه».
بعد توضیح داد: «مردم اینجا در طول تاریخشان هیچگاه دو نهاد کلیسا و سلطنت را ته کوچه بن بست گیر نینداختند؛ الان همین کسانی که در بیشتر کشورهای اسکاندیناوی پادشاه هستند، نوۀ نوۀ نوۀ همان پادشاهان ظالمی هستند که در دوران تاریک قرون وسطی مردم را سرکوب میکردند و بههمین ترتیب در مورد کلیسا.
مردم اینجا در طول تاریخ و در فشارهایی که بهصورت آهستهوپیوسته برای بازکردن فضا به نهادهای سلطنت و کلیسا وارد میکردند همواره راهی برای عقب رفتن آنها و تعامل دوسویه باقی میگذاشتند و بهدنبال حذفشان نبودند».
و نهایتاً نتیجه گرفت: «جوامعی مثل ما که همواره خواستهایم موانع مشارکت سیاسی مردم را حذف کنیم دچار فضای "ستیز حذفی" و "چرخههای تکرارشوندۀ تاریخی" شدهایم» (نقل به مضمون).
دوستانی که بر تحریم انتخابات پافشاری میکنید! چه برنامه، سناریو و مسیری در ذهن دارید؟! آیا بهدنبال این هستید که گربه را ته کوچه بنبست گیر بیندازید؟! خب، گیرم دیر یا زود موفق به این کار شدید؟! بعدش چه؟!
برنامۀ کسانی هم که بر رأی دادن به آقای پزشکیان تأکید دارند، یکسان نیست، امّا به شخصه، معتقدم تحوّل ایران از جایی آغاز میشود که بتوانیم عرصۀ «شکاف و ستیز فزایندۀ میان حکومت و جامعه» را بهصورت تدریجی و آهستهوپیوسته به عرصۀ «تعامل و همکاری» تبدیل کنیم و بدیهی است که نقطۀ شروع این تحوّل، از توافق و تعاملی کوچک (و شاید شکننده) آغاز خواهد شد. راهی «میانه»ی مطالبات مردم و خواستههای حکومت.
امیدوارم دولت #دکتر_پزشکیان پایانی باشد بر فرایند تشدید فزاینده شکاف و ستیز میان حکومت و جامعه، آغازی برای قرار گرفتن در مسیری جدید و ایجاد چشماندازی روشن برای فرزندانمان.
به امید فردایی بهتر
به امید ایرانی آباد
#برای_ایران
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
حدود ۱۰ سال پیش، سفری به سوئد داشتم و در شهر اوپسالا توفیقی دست داد که با دکتر مسعود کمالی (استاد مطرح ایرانی در دانشگاههای سوئد) گفتگوی صمیمانهای داشته باشم.
در مورد مسائل ایران و راههای بهبود صحبت کردیم. هنوز جوان بودم و آرمانگرا. وقتی حرفهایم را شنید، کمی تأمّل کرد و گفت: «مردم اینجا یه ضربالمثلی دارن که میگه "گربه را ته کوچه بن بست گیر نینداز"، منظور اینه که وقتی برای طرف مقابلت هیچ راهی نگذاری، حتّی اگه خیلی کوچکتر و ضعیفتر از تو باشه، بهناچار بهت حمله میکنه و بهصورتت چنگ میاندازه».
بعد توضیح داد: «مردم اینجا در طول تاریخشان هیچگاه دو نهاد کلیسا و سلطنت را ته کوچه بن بست گیر نینداختند؛ الان همین کسانی که در بیشتر کشورهای اسکاندیناوی پادشاه هستند، نوۀ نوۀ نوۀ همان پادشاهان ظالمی هستند که در دوران تاریک قرون وسطی مردم را سرکوب میکردند و بههمین ترتیب در مورد کلیسا.
مردم اینجا در طول تاریخ و در فشارهایی که بهصورت آهستهوپیوسته برای بازکردن فضا به نهادهای سلطنت و کلیسا وارد میکردند همواره راهی برای عقب رفتن آنها و تعامل دوسویه باقی میگذاشتند و بهدنبال حذفشان نبودند».
و نهایتاً نتیجه گرفت: «جوامعی مثل ما که همواره خواستهایم موانع مشارکت سیاسی مردم را حذف کنیم دچار فضای "ستیز حذفی" و "چرخههای تکرارشوندۀ تاریخی" شدهایم» (نقل به مضمون).
دوستانی که بر تحریم انتخابات پافشاری میکنید! چه برنامه، سناریو و مسیری در ذهن دارید؟! آیا بهدنبال این هستید که گربه را ته کوچه بنبست گیر بیندازید؟! خب، گیرم دیر یا زود موفق به این کار شدید؟! بعدش چه؟!
برنامۀ کسانی هم که بر رأی دادن به آقای پزشکیان تأکید دارند، یکسان نیست، امّا به شخصه، معتقدم تحوّل ایران از جایی آغاز میشود که بتوانیم عرصۀ «شکاف و ستیز فزایندۀ میان حکومت و جامعه» را بهصورت تدریجی و آهستهوپیوسته به عرصۀ «تعامل و همکاری» تبدیل کنیم و بدیهی است که نقطۀ شروع این تحوّل، از توافق و تعاملی کوچک (و شاید شکننده) آغاز خواهد شد. راهی «میانه»ی مطالبات مردم و خواستههای حکومت.
امیدوارم دولت #دکتر_پزشکیان پایانی باشد بر فرایند تشدید فزاینده شکاف و ستیز میان حکومت و جامعه، آغازی برای قرار گرفتن در مسیری جدید و ایجاد چشماندازی روشن برای فرزندانمان.
به امید فردایی بهتر
به امید ایرانی آباد
#برای_ایران
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
Telegram
کانال وحید احسانی
فعّال فرهنگی-اجتماعی، دکتری توسعه کشاورزی، تولید و فروش روغن حیوانی کرمانشاهی و عسل طبیعی، ارسال برای تمام شهرها
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
https://t.iss.one/HidenChat_Bot?start=128610692
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
https://t.iss.one/HidenChat_Bot?start=128610692
👍14👎5
آیا باز هم خواهم نوشت؟!
مانند هر کس دیگری که اهل نوشتن است، نوشتن بخش مهمّی از زندگیام و یادداشتهایم بخش مهمّی از وجودم هستند.
با وجود این، طی چندین ماه گذشته و اگرچه مطالب زیادی برای نگاشتن در ذهن داشتم، چیزی ننوشته بودم. این را اعضای کانالم به خوبی متوجه شدهاند. امّا چرا؟!
لااقل تجربۀ زیستۀ من چنین بوده که در دولت اخیر، اوّلاً، تشدید فشار اقتصادی فرصتهایم را خیلی کم کرد و تمرکز فکری مورد نیاز را از من گرفت، ثانیاً، فضا خیلی بستهتر شد و طرح دیدگاههای متفاوت پرهزینهتر، و ثالثاً، چشمانداز بهقدری تیره و تار شده بود که رمق و انگیزۀ کار فرهنگی برایم نمیماند.
چند روز پس از تأیید صلاحیت دکتر پزشکیان که با مطالعۀ مطالب اندیشمندان مختلف و تأمّلات شخصی بالاخره به این نتیجه رسیدم که رأیدادن به ایشان مفیدتر است (و به امید خدا چنین خواهم کرد)، امیدی در دلم و چشماندازی مثبت (البته واقعبینانه و نه رویاپردازانه) در ذهنم شکل گرفت و باعث شد دوباره دستبهقلم شوم.
بر اساس دیدگاه دوستانی که الگوی کلّی ذهنیشان درمورد ایران، اوجگرفتن شکاف دولت-ملّت (علیالقاعده با هدف زمینهسازی برای انفجار و انقلاب) است، ناامید، غیرفعال و ساکتشدن کنشگرانی که با انواع روشهای مدنی و رویکرد آهستهوپیوسته اصلاحات جزئی و گامبهگام را دنبال میکنند، اتّفاق مثبتی است (بهویژه درخصوص کنشگران مرزی که در محدودۀ مرز و شکاف میان مردم و حاکمیت فعال هستند و یکی از اهداف ضمنیشان کاستن از این شکاف است).
بله، همانطور که در سالیان گذشته از دکتر محمّد فاضلی شنیده بودم، روشن بودن چراغ کنشگری مدنی (غیرانقلابی، در چارچوب نظام سیاسی) یکی از عواملی است که ایران را از انفجار (انقلاب) دور میکند (احتمال آن را کاهش میدهد یا زمانش را به تعویق میاندازد).
عموم کسانی که تنهاراه را «انقلاب» میدانند، ترجیح میدهند همۀ چراغهای کنشگری مدنی، حتّی آنها که واقعاً مفیدشان میدانند، خاموش شوند زیرا اگرچه فواید جزئی دارند امّا جامعه را از درمان اصلی دور میکنند. مانند بیماری که درمان اصلیاش جرّاحی است امّا با خوردن برخی داروها که صرفاً بهبودهای جزئی در پی دارند، درمان اصلی را به عقب میاندازد و دورۀ بیماری و رنج را طولانیتر میکند.
ممکن است کسانی هم باشند که ازیکسو، درمان اصلی را «انقلاب» بدانند و ازسویدیگر، واقعاً خواهان استمرار و رونقگرفتن بیشتر عرصۀ کنشگریهای مدنی باشند امّا بهنظرم، در عالم واقعیت و در مقام عمل، این دو با هم سازگاری ندارند، مگر آن دسته از کنشگریهای شبهمدنی که صرفاً باهدف زمینهسازی، تسهیل و جلوانداختن زمان انفجار صورت میگیرند.
یادم میآید که در دورههای کمی قبلتر، درخصوص انتخابات و اینکه به چه کسی رأی بدهیم یا ندهیم، چقدر هیجانزده میشدم و وقتی میدیدم دوستانی دیدگاه متفاوتی دارند چقدر حرصوجوش میخوردم و گاهاً دلخوریهایی پیش میآمد!
اکنون امّا، شاید در نتیجۀ تجربۀ سرد و گرم روزگار و نزدیکترشدن به پایان این دو راهه منزل، اوّلاً، متوجه شدهام که ارزش دوستی و رعایت احترام و حرمت انسانها خیلی بیشتر از این حرفهاست، ثانیاً، همواره این امکان وجود دارد که دیدگاهم اشتباه باشد، ثالثاً، دیگران حق دارند بر اساس دیدگاه اشتباهشان تصمیم بگیرند (با فرض اینکه دیدگاه من صحیح و دیدگاه آنان اشتباه باشد)، رابعاً، اصرار برای تغییر دیدگاه دیگران نه منطقی است و نه پسندیده و خامساً، اصولاً دنیا ارزش حرصوجوش خوردن ندارد (چون عاقبت کار جهان نیستی است / انگار که نیستی، چو هستی خوش باش).
بنابراین،برای طرح دیدگاه خودم و گفتگو با دوستانی که دیدگاه متفاوتی دارند، در حدّی معقولی و متعادل زمان و توان میگذارم و هرچند این تلاشها با هدف رسیدن به نتیجه (تأثیرگذاری روی دیدگاه و تصمیم سایرین) هستند امّا خودم را خیلی درگیر این نمیکنم که چقدر نتیجه میدهند یا نمیدهند.
بههرحال، تا یک روز یا هفتۀ دیگر دوران متفاوت پیشاانتخاباتی (که درمقایسه با سایر ایام، مزۀ آزادیبیان و ارزش و احترامداشتن (ولو در مقام حفظ ظاهر) را کمی تجربه میکنیم) میگذرد و من و احتمالا بسیاری دیگر از فعالان فرهنگی مشابه یا دوباره بالاجبار دچار سکوت و انفعال میشویم (و چه بسا مجبور شویم بابت فضولیهایمان در دوران پیشاانتخاباتی جواب پس بدهیم!) یا با آمدن #دکتر_پزشکیان دوباره فضا برای فعالیتهای فکری و فرهنگی کمی باز میشود.
بههرحال، از پروردگار مهربان خواستارم که هر چه خیر ما در آن است پیش آید و ما را راضی به رضای خود قرار دهد.
به امید فردایی بهتر
به امید ایرانی آباد
#برای_ایران
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
مانند هر کس دیگری که اهل نوشتن است، نوشتن بخش مهمّی از زندگیام و یادداشتهایم بخش مهمّی از وجودم هستند.
با وجود این، طی چندین ماه گذشته و اگرچه مطالب زیادی برای نگاشتن در ذهن داشتم، چیزی ننوشته بودم. این را اعضای کانالم به خوبی متوجه شدهاند. امّا چرا؟!
لااقل تجربۀ زیستۀ من چنین بوده که در دولت اخیر، اوّلاً، تشدید فشار اقتصادی فرصتهایم را خیلی کم کرد و تمرکز فکری مورد نیاز را از من گرفت، ثانیاً، فضا خیلی بستهتر شد و طرح دیدگاههای متفاوت پرهزینهتر، و ثالثاً، چشمانداز بهقدری تیره و تار شده بود که رمق و انگیزۀ کار فرهنگی برایم نمیماند.
چند روز پس از تأیید صلاحیت دکتر پزشکیان که با مطالعۀ مطالب اندیشمندان مختلف و تأمّلات شخصی بالاخره به این نتیجه رسیدم که رأیدادن به ایشان مفیدتر است (و به امید خدا چنین خواهم کرد)، امیدی در دلم و چشماندازی مثبت (البته واقعبینانه و نه رویاپردازانه) در ذهنم شکل گرفت و باعث شد دوباره دستبهقلم شوم.
بر اساس دیدگاه دوستانی که الگوی کلّی ذهنیشان درمورد ایران، اوجگرفتن شکاف دولت-ملّت (علیالقاعده با هدف زمینهسازی برای انفجار و انقلاب) است، ناامید، غیرفعال و ساکتشدن کنشگرانی که با انواع روشهای مدنی و رویکرد آهستهوپیوسته اصلاحات جزئی و گامبهگام را دنبال میکنند، اتّفاق مثبتی است (بهویژه درخصوص کنشگران مرزی که در محدودۀ مرز و شکاف میان مردم و حاکمیت فعال هستند و یکی از اهداف ضمنیشان کاستن از این شکاف است).
بله، همانطور که در سالیان گذشته از دکتر محمّد فاضلی شنیده بودم، روشن بودن چراغ کنشگری مدنی (غیرانقلابی، در چارچوب نظام سیاسی) یکی از عواملی است که ایران را از انفجار (انقلاب) دور میکند (احتمال آن را کاهش میدهد یا زمانش را به تعویق میاندازد).
عموم کسانی که تنهاراه را «انقلاب» میدانند، ترجیح میدهند همۀ چراغهای کنشگری مدنی، حتّی آنها که واقعاً مفیدشان میدانند، خاموش شوند زیرا اگرچه فواید جزئی دارند امّا جامعه را از درمان اصلی دور میکنند. مانند بیماری که درمان اصلیاش جرّاحی است امّا با خوردن برخی داروها که صرفاً بهبودهای جزئی در پی دارند، درمان اصلی را به عقب میاندازد و دورۀ بیماری و رنج را طولانیتر میکند.
ممکن است کسانی هم باشند که ازیکسو، درمان اصلی را «انقلاب» بدانند و ازسویدیگر، واقعاً خواهان استمرار و رونقگرفتن بیشتر عرصۀ کنشگریهای مدنی باشند امّا بهنظرم، در عالم واقعیت و در مقام عمل، این دو با هم سازگاری ندارند، مگر آن دسته از کنشگریهای شبهمدنی که صرفاً باهدف زمینهسازی، تسهیل و جلوانداختن زمان انفجار صورت میگیرند.
یادم میآید که در دورههای کمی قبلتر، درخصوص انتخابات و اینکه به چه کسی رأی بدهیم یا ندهیم، چقدر هیجانزده میشدم و وقتی میدیدم دوستانی دیدگاه متفاوتی دارند چقدر حرصوجوش میخوردم و گاهاً دلخوریهایی پیش میآمد!
اکنون امّا، شاید در نتیجۀ تجربۀ سرد و گرم روزگار و نزدیکترشدن به پایان این دو راهه منزل، اوّلاً، متوجه شدهام که ارزش دوستی و رعایت احترام و حرمت انسانها خیلی بیشتر از این حرفهاست، ثانیاً، همواره این امکان وجود دارد که دیدگاهم اشتباه باشد، ثالثاً، دیگران حق دارند بر اساس دیدگاه اشتباهشان تصمیم بگیرند (با فرض اینکه دیدگاه من صحیح و دیدگاه آنان اشتباه باشد)، رابعاً، اصرار برای تغییر دیدگاه دیگران نه منطقی است و نه پسندیده و خامساً، اصولاً دنیا ارزش حرصوجوش خوردن ندارد (چون عاقبت کار جهان نیستی است / انگار که نیستی، چو هستی خوش باش).
بنابراین،برای طرح دیدگاه خودم و گفتگو با دوستانی که دیدگاه متفاوتی دارند، در حدّی معقولی و متعادل زمان و توان میگذارم و هرچند این تلاشها با هدف رسیدن به نتیجه (تأثیرگذاری روی دیدگاه و تصمیم سایرین) هستند امّا خودم را خیلی درگیر این نمیکنم که چقدر نتیجه میدهند یا نمیدهند.
بههرحال، تا یک روز یا هفتۀ دیگر دوران متفاوت پیشاانتخاباتی (که درمقایسه با سایر ایام، مزۀ آزادیبیان و ارزش و احترامداشتن (ولو در مقام حفظ ظاهر) را کمی تجربه میکنیم) میگذرد و من و احتمالا بسیاری دیگر از فعالان فرهنگی مشابه یا دوباره بالاجبار دچار سکوت و انفعال میشویم (و چه بسا مجبور شویم بابت فضولیهایمان در دوران پیشاانتخاباتی جواب پس بدهیم!) یا با آمدن #دکتر_پزشکیان دوباره فضا برای فعالیتهای فکری و فرهنگی کمی باز میشود.
بههرحال، از پروردگار مهربان خواستارم که هر چه خیر ما در آن است پیش آید و ما را راضی به رضای خود قرار دهد.
به امید فردایی بهتر
به امید ایرانی آباد
#برای_ایران
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
Telegram
کانال وحید احسانی
فعّال فرهنگی-اجتماعی، دکتری توسعه کشاورزی، تولید و فروش روغن حیوانی کرمانشاهی و عسل طبیعی، ارسال برای تمام شهرها
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
https://t.iss.one/HidenChat_Bot?start=128610692
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
https://t.iss.one/HidenChat_Bot?start=128610692
👍8👎3
برای بعد از انتخابات؛ برای ایران!
مسلّماً تا نتیجه نهایی انتخابات بهصورت رسمی اعلام نشود، باید منتظر باشیم امّا دوست دارم همین حالا، برخی نکات مهمّ (لااقل به زعم خودم) را تا جایی که صدایم میرسد با سایرین در میان بگذارم، بهویژه با کسانی که همراه یکدیگر به #دکتر_پزشکیان رأی دادیم.
۱. همانطور که دکتر محسن رنانی تذکر داد، ایران دیگر نهتنها تحمّل تشدید شکافها و تقابلها، بلکه حتّی تحمّل تمسخر، زخم زبان، نیش و کنایه را هم ندارد. اگر نامزد مورد نظر ما پیروز شد، طرفداران سایر نامزدها را نیازاریم و حتّی از شادیکردن علنی هم پرهیز کنیم (یا لااقل زیادهروی نکنیم).
۲. بعد از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری پیشین، خطاب به «بزرگواران اصولگرا در سطوح ملّی و محلّی» یادداشتی نوشتم که الان نیز دقیقاً همان حرفها را خطاب به «بزرگواران حاضر در میان حامیان نامزد پیروز» دارم، بهویژه خطاب به نزدیکان دکتر پزشکیان و مسئولان ستادهای انتخاباتیاش درصورت پیروزی او. البته در این راستا، انتظاری که از دولت احتمالی دکتر پزشکیان و جناح اصلاحطلب دارم، خیلی بیشتر از انتظاری است که در آن ایّام از جریان اصولگرا داشتم؛ پیشنهاد/درخواست میکنم مطالعه بفرمایید.
حدس میزنم «بزرگواران» اصولگرا از اینکه اجازه دادند کار عمدتاً بهدست «بزرگان» (نابزرگواران، تندروهای) اصولگرا بیفتید خودشان هم احساس پشیمانی میکنند. امیدوارم، ۴ سال دیگر بزرگواران اصلاحطلب چنین احساس پشیمانیای نداشته باشند!
۳. خوشبختانه گویا دکتر پزشکیان به جای تشدید تقابلها و شکافها، بهدنبال تعامل، توافقسازی و لحاظکردن واقعیتهاست. امّا صرف نیّت و دیدگاه شخص او کافی نیست، نحوۀ عمل همۀ ما در اینکه در کدامیکاز دو مسیر «تشدید تقابلهای سرمایهسوز» یا «نزدیکشدن به تعاملهای همافزا» قرار بگیریم مؤثّر است؛ صبور و هوشیار باشیم.
۴. اعتراف میکنم در دورههای پیشین وقتی جناح مورد حمایت من دولت را در دست میگرفت، به دفاع یکجانبه از آنان میپرداختم؛ بهجای نقد خطاهایشان سعی میکردم آنها را توجیه کنم یا با بزرگنمایی خطاهای مشابه جناح مقابل، کماهمّیت جلوه دهم. اکنون امّا درصورت پیروزی دکتر پزشکیان ذرّهبین بهدست میگیرم و به نقد کوچترین خطاهایش خواهم پرداخت. حتّی اگر خطایی یکسان را از جناب دولت دکتر پزشکیان و عیناً از جانب جناح مقابل ببینم، خطای دولت مورد حمایتم را زودتر و بیشتر نقد خواهم کرد. به شما خوانندگان گرامی نیز پیشنهاد میکنم همین رویکرد را درپیش بگیرید.
سخنی با بزرگواران جریان اصولگرا در سطوح ملّی و محلّی (عصر ایران، مرداد ۱۴۰۰، آغاز دولت سیزدهم)
به امید فردایی بهتر
به امید ایرانی آباد
#برای_ایران
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
مسلّماً تا نتیجه نهایی انتخابات بهصورت رسمی اعلام نشود، باید منتظر باشیم امّا دوست دارم همین حالا، برخی نکات مهمّ (لااقل به زعم خودم) را تا جایی که صدایم میرسد با سایرین در میان بگذارم، بهویژه با کسانی که همراه یکدیگر به #دکتر_پزشکیان رأی دادیم.
۱. همانطور که دکتر محسن رنانی تذکر داد، ایران دیگر نهتنها تحمّل تشدید شکافها و تقابلها، بلکه حتّی تحمّل تمسخر، زخم زبان، نیش و کنایه را هم ندارد. اگر نامزد مورد نظر ما پیروز شد، طرفداران سایر نامزدها را نیازاریم و حتّی از شادیکردن علنی هم پرهیز کنیم (یا لااقل زیادهروی نکنیم).
۲. بعد از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری پیشین، خطاب به «بزرگواران اصولگرا در سطوح ملّی و محلّی» یادداشتی نوشتم که الان نیز دقیقاً همان حرفها را خطاب به «بزرگواران حاضر در میان حامیان نامزد پیروز» دارم، بهویژه خطاب به نزدیکان دکتر پزشکیان و مسئولان ستادهای انتخاباتیاش درصورت پیروزی او. البته در این راستا، انتظاری که از دولت احتمالی دکتر پزشکیان و جناح اصلاحطلب دارم، خیلی بیشتر از انتظاری است که در آن ایّام از جریان اصولگرا داشتم؛ پیشنهاد/درخواست میکنم مطالعه بفرمایید.
حدس میزنم «بزرگواران» اصولگرا از اینکه اجازه دادند کار عمدتاً بهدست «بزرگان» (نابزرگواران، تندروهای) اصولگرا بیفتید خودشان هم احساس پشیمانی میکنند. امیدوارم، ۴ سال دیگر بزرگواران اصلاحطلب چنین احساس پشیمانیای نداشته باشند!
۳. خوشبختانه گویا دکتر پزشکیان به جای تشدید تقابلها و شکافها، بهدنبال تعامل، توافقسازی و لحاظکردن واقعیتهاست. امّا صرف نیّت و دیدگاه شخص او کافی نیست، نحوۀ عمل همۀ ما در اینکه در کدامیکاز دو مسیر «تشدید تقابلهای سرمایهسوز» یا «نزدیکشدن به تعاملهای همافزا» قرار بگیریم مؤثّر است؛ صبور و هوشیار باشیم.
۴. اعتراف میکنم در دورههای پیشین وقتی جناح مورد حمایت من دولت را در دست میگرفت، به دفاع یکجانبه از آنان میپرداختم؛ بهجای نقد خطاهایشان سعی میکردم آنها را توجیه کنم یا با بزرگنمایی خطاهای مشابه جناح مقابل، کماهمّیت جلوه دهم. اکنون امّا درصورت پیروزی دکتر پزشکیان ذرّهبین بهدست میگیرم و به نقد کوچترین خطاهایش خواهم پرداخت. حتّی اگر خطایی یکسان را از جناب دولت دکتر پزشکیان و عیناً از جانب جناح مقابل ببینم، خطای دولت مورد حمایتم را زودتر و بیشتر نقد خواهم کرد. به شما خوانندگان گرامی نیز پیشنهاد میکنم همین رویکرد را درپیش بگیرید.
سخنی با بزرگواران جریان اصولگرا در سطوح ملّی و محلّی (عصر ایران، مرداد ۱۴۰۰، آغاز دولت سیزدهم)
به امید فردایی بهتر
به امید ایرانی آباد
#برای_ایران
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
Telegram
کانال وحید احسانی
✅ سخنی با بزرگواران جریان اصولگرا در سطوح ملّی و محلّی
📰 عصر ایران، ۲۴ مرداد ۱۴۰۰
🔹 حال که جریان اصولگرا پیروز انتخابات ریاست جمهوری شده و اکثریت مجلس را نیز در اختیار دارد و از آنجا که جامعۀ ما بهشدّت نیازمند افزایش و تقویت «همبستگی ملّی» است، وظیفۀ…
📰 عصر ایران، ۲۴ مرداد ۱۴۰۰
🔹 حال که جریان اصولگرا پیروز انتخابات ریاست جمهوری شده و اکثریت مجلس را نیز در اختیار دارد و از آنجا که جامعۀ ما بهشدّت نیازمند افزایش و تقویت «همبستگی ملّی» است، وظیفۀ…
👍1
حجاب و انتخابات!
ای کسانی که در سایر روزهای سال، دربارۀ لزوم برخورد قاطع با بیحجابی گلو میدرانید! چرا ساکت شدهاید؟! چرا نسبت به تعطیلی گشت ارشاد، طرح نور و ... اعتراض نمیکنید؟!
بعد از انتخابات توقع نداشته باشید که با گفتن «حکم شرع است» یا «قانون است» بتوانید باب گفتگو دربارۀ حجاب اجباری را ببندید.
نه قانون حجاب برای ایّام نزدیک انتخابات استثنائی قائل شده است و نه در آیات، روایات و فتواهای شرعی چنین چیزی هست!
مسلّماً، لحاظ کردن برخی واقعیات، شرایط زمانی و مکانی یا مصالح باعث میشود که موضوع حجاب را در برخی دورههای خاص بهطور کلّی نادیده بگیرید.
بنابراین، اگر انصاف دارید، نمیتوانید و نباید کسانی را که در سایر روزهای سال با حجاب اجباری و سختگیری دربارۀ آن مخالفت میکنند به «مخالفت با حکم شرع یا قانون» متّهم کنید.
شاید درک متفاوتی که نسبت به واقعیات موجود، شرایط زمانی و مکانی و مصالح جامعه دارند باعث شود با اجبار حجاب یا این شیوههای آزاردهنده مخالفت کنند.
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
ای کسانی که در سایر روزهای سال، دربارۀ لزوم برخورد قاطع با بیحجابی گلو میدرانید! چرا ساکت شدهاید؟! چرا نسبت به تعطیلی گشت ارشاد، طرح نور و ... اعتراض نمیکنید؟!
بعد از انتخابات توقع نداشته باشید که با گفتن «حکم شرع است» یا «قانون است» بتوانید باب گفتگو دربارۀ حجاب اجباری را ببندید.
نه قانون حجاب برای ایّام نزدیک انتخابات استثنائی قائل شده است و نه در آیات، روایات و فتواهای شرعی چنین چیزی هست!
مسلّماً، لحاظ کردن برخی واقعیات، شرایط زمانی و مکانی یا مصالح باعث میشود که موضوع حجاب را در برخی دورههای خاص بهطور کلّی نادیده بگیرید.
بنابراین، اگر انصاف دارید، نمیتوانید و نباید کسانی را که در سایر روزهای سال با حجاب اجباری و سختگیری دربارۀ آن مخالفت میکنند به «مخالفت با حکم شرع یا قانون» متّهم کنید.
شاید درک متفاوتی که نسبت به واقعیات موجود، شرایط زمانی و مکانی و مصالح جامعه دارند باعث شود با اجبار حجاب یا این شیوههای آزاردهنده مخالفت کنند.
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
Telegram
کانال وحید احسانی
فعّال فرهنگی-اجتماعی، دکتری توسعه کشاورزی، تولید و فروش روغن حیوانی کرمانشاهی و عسل طبیعی، ارسال برای تمام شهرها
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
https://t.iss.one/HidenChat_Bot?start=128610692
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
https://t.iss.one/HidenChat_Bot?start=128610692
👍7