Audio
🔻 فایل صوتی سخنرانی مجازی (نشست دوّم)
🔹 بررسی کتاب: از "شبه دانش نفت بنیان"تا " اقتصاد دانش بنیان "
🎙وحید احسانی
دکتری توسعه کشاورزی
پنجشنبه ۴ آبانماه ۱۴۰۲
برگزار شده توسّط آکادمی فلسفی مارزوک
فایل صوتی نشست اوّل: اینجا
یادداشتی کوتاه درباره کتاب:
کتابم! شهادتت مبارک!
کانالِ آکادمی فلسفی مارزوک
@marzockacademy
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
🔹 بررسی کتاب: از "شبه دانش نفت بنیان"تا " اقتصاد دانش بنیان "
🎙وحید احسانی
دکتری توسعه کشاورزی
پنجشنبه ۴ آبانماه ۱۴۰۲
برگزار شده توسّط آکادمی فلسفی مارزوک
فایل صوتی نشست اوّل: اینجا
یادداشتی کوتاه درباره کتاب:
کتابم! شهادتت مبارک!
کانالِ آکادمی فلسفی مارزوک
@marzockacademy
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
👍1
Forwarded from فلاخن||سلمان کدیور (سلمان کدیور)
✳️ حزب اللهی بودن یا نبودن، مسئله این است
🔷 از وقتی آن خانم در تلویزیون گفته مملکت برای حزب الهی ها است، همه بخصوص حزب الهی ها دارند انکار می کنند. ولی آیا حقیقت جز این است؟ و این خانم جز حقیقت را گفته؟
🔷بنظرم صداقت ایشان قابل تحسین است. کجای این مملکت برای غیرحزب الهی ها است؟
کدام سلیقه غیر حزب الهی در قدرت نماینده دارد؟
در کتاب های درسی در تریبون های رسمی در ارکان های تصمیم گیری می توان از آنها نشانی گرفت؟
در قهرمان هایی که معرفی می شود سهم غیر حزب الهی ها چقدر است؟
در قاب رسانه ملی که با قلع و قمع دیگر سلایق، حزب اللهی های هیئتی راب به جای مجری و برنامه ساز و کارگردان نشانده؟
در قانون نویسی کجا سلایق غیر حزب الهی را در نظر می گیرند؟
در این مملکت بیش از 80 میلیون ایرانی را مجبور می کنند که حتی مثل حزب الهی ها لباس بپوشند وگرنه مجازات می شوند.
اگر استادی خلاف حزب الهی ها در دانشگاه موضع بگیرد اخراجش می کنند. اگر مثل حزب الهی ها موضع نگیرد شورای نگهبان رجل سیاسی حسابش نمی کند.
در این مملکت رئیس هلدینگ ها، هیئت مدیره ها، بودجه ها و پول ها به غیر از حزب الهی ها تعلق می گیرد؟ بخصوص با روی کار آمدن #دولت_جوان_حزب_الهی؟
حتی در دادگاه اگر شما حزب الهی باشی یا نباشی، حکم توفیر می کند.
در همین حوادث سال پیش اگر یک حزب الهی کشته شد، دادگاه ها برایش گرفتند و قاتلین را قصاص کردند، اما ده ها انسان بی گناه دیگر که خونشان ریخته شد، هیچکس خونخواه آنها نشد. انگار خون آنها خون است و خون مابقی آب!
حزب الهی ها می تواند برای علایق و سلایقشان به خیابان بیایند، جشن بگیرند یا اعتراض کنند اما پاسخ غیر حزب الهی هایی که در خیابان برای اعتراض می آیند چیست بجز خشونت؟
رسما می گویند هرکس مثل حزب الهی ها فکر نمی کند، می تواند از این مملکت برود.
این تفکر است که این آب و خاک را به روزگاری چنین رسانده که قاطبه مردم از نام حزب الهی دل خوش ندارند.
🔷 یادم هست چند سال پیش در یک لایو پیرامون نقد جریان حزب الهی گفتم که حزب الله امروز از معنی نخست سال های اول انقلابش تهی شده و اکنون یک طبقه یا یک کالت است. حزب الهی بودن کلید راه یافتن به قدرت است برای همین همه نقشش را بازی می کنند. و هرچه خود را خشک تر و متعصب تر و ضدمردم تر نشان دهند، بیشتر از عایدات قدرت سهم می برند.
حزب الهی به معنی افرادی که خط قرمزی جز الله ندارند نیست، بلکه جریانی است که بیش از خداوند خود را به نظام سیاسی متعهد و وفادار می دانند.
به راستی که مملکت برای حزب الهی ها است و جز این هم نیست.
#سلمان_کدیور
....
....
@Falaakhon
🔷 از وقتی آن خانم در تلویزیون گفته مملکت برای حزب الهی ها است، همه بخصوص حزب الهی ها دارند انکار می کنند. ولی آیا حقیقت جز این است؟ و این خانم جز حقیقت را گفته؟
🔷بنظرم صداقت ایشان قابل تحسین است. کجای این مملکت برای غیرحزب الهی ها است؟
کدام سلیقه غیر حزب الهی در قدرت نماینده دارد؟
در کتاب های درسی در تریبون های رسمی در ارکان های تصمیم گیری می توان از آنها نشانی گرفت؟
در قهرمان هایی که معرفی می شود سهم غیر حزب الهی ها چقدر است؟
در قاب رسانه ملی که با قلع و قمع دیگر سلایق، حزب اللهی های هیئتی راب به جای مجری و برنامه ساز و کارگردان نشانده؟
در قانون نویسی کجا سلایق غیر حزب الهی را در نظر می گیرند؟
در این مملکت بیش از 80 میلیون ایرانی را مجبور می کنند که حتی مثل حزب الهی ها لباس بپوشند وگرنه مجازات می شوند.
اگر استادی خلاف حزب الهی ها در دانشگاه موضع بگیرد اخراجش می کنند. اگر مثل حزب الهی ها موضع نگیرد شورای نگهبان رجل سیاسی حسابش نمی کند.
در این مملکت رئیس هلدینگ ها، هیئت مدیره ها، بودجه ها و پول ها به غیر از حزب الهی ها تعلق می گیرد؟ بخصوص با روی کار آمدن #دولت_جوان_حزب_الهی؟
حتی در دادگاه اگر شما حزب الهی باشی یا نباشی، حکم توفیر می کند.
در همین حوادث سال پیش اگر یک حزب الهی کشته شد، دادگاه ها برایش گرفتند و قاتلین را قصاص کردند، اما ده ها انسان بی گناه دیگر که خونشان ریخته شد، هیچکس خونخواه آنها نشد. انگار خون آنها خون است و خون مابقی آب!
حزب الهی ها می تواند برای علایق و سلایقشان به خیابان بیایند، جشن بگیرند یا اعتراض کنند اما پاسخ غیر حزب الهی هایی که در خیابان برای اعتراض می آیند چیست بجز خشونت؟
رسما می گویند هرکس مثل حزب الهی ها فکر نمی کند، می تواند از این مملکت برود.
این تفکر است که این آب و خاک را به روزگاری چنین رسانده که قاطبه مردم از نام حزب الهی دل خوش ندارند.
🔷 یادم هست چند سال پیش در یک لایو پیرامون نقد جریان حزب الهی گفتم که حزب الله امروز از معنی نخست سال های اول انقلابش تهی شده و اکنون یک طبقه یا یک کالت است. حزب الهی بودن کلید راه یافتن به قدرت است برای همین همه نقشش را بازی می کنند. و هرچه خود را خشک تر و متعصب تر و ضدمردم تر نشان دهند، بیشتر از عایدات قدرت سهم می برند.
حزب الهی به معنی افرادی که خط قرمزی جز الله ندارند نیست، بلکه جریانی است که بیش از خداوند خود را به نظام سیاسی متعهد و وفادار می دانند.
به راستی که مملکت برای حزب الهی ها است و جز این هم نیست.
#سلمان_کدیور
....
....
@Falaakhon
👍23
سیره علوی دربرابر معترضان و معارضان
پیشنهاد میکنم سلسلهسخنرانیهای ارزشمند استاد سروش محلّاتی را که به صورت ماهیانه باعنوان «سیره علوی در برابر معترضان و معارضان» ایراد میشوند، دنبال کنید.
تمام حاکمان و پادشاهان طول تاریخ، با معترضان و معارضان خود برخورد میکردهاند. علی (ع) نیز با کسانی که به شورش مسلحانه دست میزدند مقابله میکرد امّا در چگونگی پرداختن به این امر، شیوهها، اصول و حدّ و مرزهای مربوط تفاوتهای بسیار مهم، تأمّلبرانگیز و آموزندهای وجود دارد که لازم است ما مسلمانان به آنها توجه داشته باشیم.
این جلسات ساعت ۷:۳۰ الی ۹:۳۰ صبح اوّلین پنجشنبۀ هر ماه در کانون توحید تهران (میدان توحید، خیابان پرچم) برگزار میشوند. اوّلین جلسه در ۶ مهر ۱۴۰۲ و تاکنون ۲ جلسه برگزار شده است.
پس از برگزاری هر جلسه صوت و متن آن منتشر میشود. پخش زنده سخنرانی از طریق صفحۀ اینستاگرامی استاد نیز گاهاً برقرار است.
جلسۀ اوّل: ماهیتشناسی اعتراض ناکثین
صوت جلسۀ اوّل
متن جلسۀ اوّل
جلسۀ دوّم: مدارا قبل از شورش مسلّحانه
صوت جلسۀ دوّم
متن جلسۀ دوّم
جلسه سوم: راهکار کاهش اعتراضات (۱.التزام به داوری داوران بیطرف و ۲.امکان کشف حقیقت برای مردم)
صوت جلسه سوم
متن جلسه سوم (هنوز منتشر نشده است)
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
پیشنهاد میکنم سلسلهسخنرانیهای ارزشمند استاد سروش محلّاتی را که به صورت ماهیانه باعنوان «سیره علوی در برابر معترضان و معارضان» ایراد میشوند، دنبال کنید.
تمام حاکمان و پادشاهان طول تاریخ، با معترضان و معارضان خود برخورد میکردهاند. علی (ع) نیز با کسانی که به شورش مسلحانه دست میزدند مقابله میکرد امّا در چگونگی پرداختن به این امر، شیوهها، اصول و حدّ و مرزهای مربوط تفاوتهای بسیار مهم، تأمّلبرانگیز و آموزندهای وجود دارد که لازم است ما مسلمانان به آنها توجه داشته باشیم.
این جلسات ساعت ۷:۳۰ الی ۹:۳۰ صبح اوّلین پنجشنبۀ هر ماه در کانون توحید تهران (میدان توحید، خیابان پرچم) برگزار میشوند. اوّلین جلسه در ۶ مهر ۱۴۰۲ و تاکنون ۲ جلسه برگزار شده است.
پس از برگزاری هر جلسه صوت و متن آن منتشر میشود. پخش زنده سخنرانی از طریق صفحۀ اینستاگرامی استاد نیز گاهاً برقرار است.
جلسۀ اوّل: ماهیتشناسی اعتراض ناکثین
صوت جلسۀ اوّل
متن جلسۀ اوّل
جلسۀ دوّم: مدارا قبل از شورش مسلّحانه
صوت جلسۀ دوّم
متن جلسۀ دوّم
جلسه سوم: راهکار کاهش اعتراضات (۱.التزام به داوری داوران بیطرف و ۲.امکان کشف حقیقت برای مردم)
صوت جلسه سوم
متن جلسه سوم (هنوز منتشر نشده است)
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
Telegram
محمد سروش محلاتی
🟢نشستهای علمی شرح نهج البلاغه
با موضوع:
سیره علوی دربرابرمعترضان ومعارضان
♦️جلسه اول:
ماهیت شناسی اعتراض ناکثین
▪️ ۶ مهر ماه ۱۴۰۲ . کانون توحید
@mohammadsorooshmahallati
با موضوع:
سیره علوی دربرابرمعترضان ومعارضان
♦️جلسه اول:
ماهیت شناسی اعتراض ناکثین
▪️ ۶ مهر ماه ۱۴۰۲ . کانون توحید
@mohammadsorooshmahallati
👍1
❗️«انگشتهای اتّهام» و «مردمی که غیب میشوند»!
آقای علی مرادی مراغهای یادداشت تأمّلبرانگیز و آموزندهای نوشته است با عنوان «زمانی اینگونه بودید...!». او نشان داده است که باوجود جبههگیری شدید جامعۀ کنونی بر علیه خلخالی و اقداماتش، اوایل انقلاب مردم در دفاع از او و سختگیریهایش چه راهپیمایی پرشکوهی برگزار کردند.
یادداشت جناب مرادی مرا به یاد یادداشت زیر انداخت که حدود ۵ سال پیش و با مضمونی مشابه در سایت فرهنگی نیلوفر منتشر کرده بودم 👇
.................................................................
«انگشتهای اتّهام» و «مردمی که غیب میشوند»!
اگر یک آدم فضایی در برهههای مختلف تاریخ سرزمینمان به کشور ما بیاید متوجه میشود که در فاصلۀ هر دو برهۀ کوتاه مدّت تاریخی، بخشی از جامعه غیب میشوند، زیرا در هر بار حضور در جامعه متوجه میشود که تمامی مردم، چنان انگشت اتّهام خود را مسلّح کرده و به دنبال مقصّر اشتباه رخ داده در برهۀ قبل میگردند که گویی عدّۀ قابل توجّهی که در آن دوران با تمام وجود از تصمیم اشتباه مورد نظر حمایت و پشتیبانی میکردند غیب شدهاند!
آدم فضایی مورد نظر که در روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با چشمان خود دیده بود که علاوه بر معدود نظامیان و اوباشان مزدور دربار، بخش قابل توجّه و تأثیرگذاری از مردم (شامل مریدان و مقلّدان آن دسته از روحانیان که ضدّ مصدّق شدهبودند و همچنین، کسانی که تحت تأثیر تبلیغات رسانههای درباری، مصدّق را مقصّر مشکلات اقتصادی شناخته بودند) بر علیه دولت به خیابانها ریخته، مرگ بر مصدّق سر داده و در پایان روز، شکست دولت ملّی را جشن گرفتهبودند، در حضور بعدی با تعجّب مشاهده کرد که همگان، واقعۀ آن روز را کودتا (که به معنای تغییر دادن دولت در بیخبری مردم، به صورت بیسر و صدا و ناگهانی توسّط نظامیان است) نامیده و باعث و بانی آن را لعن و نفرین میکنند، لذا با خود فکر میکرد که: «مردمی که دیروز مرگ بر مصدّق می گفتند کجا هستند؟ آیا غیب شده اند؟!»
آدم فضایی قصّۀ ما که در سالهای پس از انقلاب نیز به ایران آمده و غلیان حسّ انتقامگیری در مردم و حمایت و خوشنودی بخش عمدهای از آنها از اعدامها، تخریبها (تخریب مجسمهها و مقبرههای مربوط به رژیم سابق) و تسخیرها (مانند تسخیر سفارت آمریکا) را مشاهده کردهبود، در سفرهای بعدی با تعجّب میدید که انگشتهای اتّهام همگان مسلّح شده و لعن و نفرین است که نثار باعث و بانی آن اتّفاقات میشود، لذا با خود فکر می کرد که: «آیا مردمانی که دیروز حامی انتقام، اعدام، تخریب و تسخیر بودند، غیب شدهاند؟»!
آدم فضایی مورد نظر که در زمان جنگ نیز آمده و مشتهای گرهکرده و رگهای از گردن بیرون زدۀ مردم هنگام فریاد کشیدن شعارهای «جنگ، جنگ تا پیروزی»، «یا مرگ یا پیروزی»، «کربلا، کربلا ما داریم میآییم» و امثال آن را دیدهبود، در بازگشت دوباره پس از غیبتی کوتاه مدّت، فقط انگشتهای اتّهام طلبکارانی را میدید که بیرحمانه به دنبال مقصّر شروع و ادامۀ جنگ میگشتند، و لذا با خود به فکر میرفت که: «آن همه مردمی که با شور و هیجان وصف ناشدنی از ادامۀ جنگ حمایت میکردند، کجا رفتهاند؟ آیا غیب شدهاند؟»!
خوانندگان عزیز میتوانند نمونههای بسیار دیگری را که در آنها با چشم خود شاهد تبدیل شدن «حامیان یک تصمیم» (یا لااقل بیتفاوتها نسبت به آن تصمیم) به «شاکیانی که به دنبال مقصران آن تصمیم میگردند» بودهاند، به فهرست بالا اضافه کنند.
امید که عبرت بگیریم!
متن کامل یادداشت:
«انگشتهای اتّهام» و «مردمی که غیب میشوند»!
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
آقای علی مرادی مراغهای یادداشت تأمّلبرانگیز و آموزندهای نوشته است با عنوان «زمانی اینگونه بودید...!». او نشان داده است که باوجود جبههگیری شدید جامعۀ کنونی بر علیه خلخالی و اقداماتش، اوایل انقلاب مردم در دفاع از او و سختگیریهایش چه راهپیمایی پرشکوهی برگزار کردند.
یادداشت جناب مرادی مرا به یاد یادداشت زیر انداخت که حدود ۵ سال پیش و با مضمونی مشابه در سایت فرهنگی نیلوفر منتشر کرده بودم 👇
.................................................................
«انگشتهای اتّهام» و «مردمی که غیب میشوند»!
اگر یک آدم فضایی در برهههای مختلف تاریخ سرزمینمان به کشور ما بیاید متوجه میشود که در فاصلۀ هر دو برهۀ کوتاه مدّت تاریخی، بخشی از جامعه غیب میشوند، زیرا در هر بار حضور در جامعه متوجه میشود که تمامی مردم، چنان انگشت اتّهام خود را مسلّح کرده و به دنبال مقصّر اشتباه رخ داده در برهۀ قبل میگردند که گویی عدّۀ قابل توجّهی که در آن دوران با تمام وجود از تصمیم اشتباه مورد نظر حمایت و پشتیبانی میکردند غیب شدهاند!
آدم فضایی مورد نظر که در روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با چشمان خود دیده بود که علاوه بر معدود نظامیان و اوباشان مزدور دربار، بخش قابل توجّه و تأثیرگذاری از مردم (شامل مریدان و مقلّدان آن دسته از روحانیان که ضدّ مصدّق شدهبودند و همچنین، کسانی که تحت تأثیر تبلیغات رسانههای درباری، مصدّق را مقصّر مشکلات اقتصادی شناخته بودند) بر علیه دولت به خیابانها ریخته، مرگ بر مصدّق سر داده و در پایان روز، شکست دولت ملّی را جشن گرفتهبودند، در حضور بعدی با تعجّب مشاهده کرد که همگان، واقعۀ آن روز را کودتا (که به معنای تغییر دادن دولت در بیخبری مردم، به صورت بیسر و صدا و ناگهانی توسّط نظامیان است) نامیده و باعث و بانی آن را لعن و نفرین میکنند، لذا با خود فکر میکرد که: «مردمی که دیروز مرگ بر مصدّق می گفتند کجا هستند؟ آیا غیب شده اند؟!»
آدم فضایی قصّۀ ما که در سالهای پس از انقلاب نیز به ایران آمده و غلیان حسّ انتقامگیری در مردم و حمایت و خوشنودی بخش عمدهای از آنها از اعدامها، تخریبها (تخریب مجسمهها و مقبرههای مربوط به رژیم سابق) و تسخیرها (مانند تسخیر سفارت آمریکا) را مشاهده کردهبود، در سفرهای بعدی با تعجّب میدید که انگشتهای اتّهام همگان مسلّح شده و لعن و نفرین است که نثار باعث و بانی آن اتّفاقات میشود، لذا با خود فکر می کرد که: «آیا مردمانی که دیروز حامی انتقام، اعدام، تخریب و تسخیر بودند، غیب شدهاند؟»!
آدم فضایی مورد نظر که در زمان جنگ نیز آمده و مشتهای گرهکرده و رگهای از گردن بیرون زدۀ مردم هنگام فریاد کشیدن شعارهای «جنگ، جنگ تا پیروزی»، «یا مرگ یا پیروزی»، «کربلا، کربلا ما داریم میآییم» و امثال آن را دیدهبود، در بازگشت دوباره پس از غیبتی کوتاه مدّت، فقط انگشتهای اتّهام طلبکارانی را میدید که بیرحمانه به دنبال مقصّر شروع و ادامۀ جنگ میگشتند، و لذا با خود به فکر میرفت که: «آن همه مردمی که با شور و هیجان وصف ناشدنی از ادامۀ جنگ حمایت میکردند، کجا رفتهاند؟ آیا غیب شدهاند؟»!
خوانندگان عزیز میتوانند نمونههای بسیار دیگری را که در آنها با چشم خود شاهد تبدیل شدن «حامیان یک تصمیم» (یا لااقل بیتفاوتها نسبت به آن تصمیم) به «شاکیانی که به دنبال مقصران آن تصمیم میگردند» بودهاند، به فهرست بالا اضافه کنند.
امید که عبرت بگیریم!
متن کامل یادداشت:
«انگشتهای اتّهام» و «مردمی که غیب میشوند»!
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
Telegram
دلنوشتههای تاریخیِ علی مرادی مراغهای
💥زمانی اینگونه بودید...!
✍️علی مرادی مراغه ای
@Ali_Moradi_maragheie
❇️واقعا دیدن بی طرفانه دیروزمان، شجاعت میخواهد و بزرگترین فایده تاریخ همین است.
این از نان شب واجب تر است که وقتی قدم اول را برداشتیم پیش از آنکه قدم دوم را برداریم باید برگردیم و ببینیم…
✍️علی مرادی مراغه ای
@Ali_Moradi_maragheie
❇️واقعا دیدن بی طرفانه دیروزمان، شجاعت میخواهد و بزرگترین فایده تاریخ همین است.
این از نان شب واجب تر است که وقتی قدم اول را برداشتیم پیش از آنکه قدم دوم را برداریم باید برگردیم و ببینیم…
👍4
Forwarded from کانال وحید احسانی (وحید احسانی)
دانشجو معذرت! (به مناسبت روز دانشجو)
در این روزهای تلخ و به عنوان کسی که در یکی از دانشگاههای کشور فعالیت دارم، نتوانستم به مناسبت این روز و خطاب به شما دانشجویان عزیز چیزی ننویسم، هر چند بسیاری از حرفها را نمیتوان گفت.
در برابر شما دانشجویان احساس شرمندگی میکنم و عذر میخواهم. عذر میخواهم زیرا در وضعیتی که شرایط اشتغال و ازدواج برایتان فراهم نشده است و چشمانداز روشنی پیش روی خود نمیبینید، به سهم خودم:
حتّی نتوانستم با شما ارتباط خوبی برقرار کنم،
حتّی نتوانستم شنوندۀ خوبی برای حرفها و گلایههایتان باشم،
حتّی نتوانستم با شما همدردی کنم تا لااقل کمی آرام شوید.
اذعان میکنم که بیشتر درسهایی که مجبورید بخوانید، حفظکنید و امتحان دهید، کارآمد نیستند،
اذعان میکنم برای اینکه بتوانید نقد و گلایههای بهحقتان را بیان و مطالباتتان را طرح و پیگیری کنید، نتوانستهایم امکان قابل قبولی پیش رویتان فراهم کنیم،
اذعان میکنم که تشکلهای دانشجویی موجود سهم کوچکی از شما را نمایندگی میکنند،
اذعان میکنم بیشتر شما این امکان را نیافتهاید که در قالب سازمان و تشکّل منسجم شوید تا از طریق آن بتوانید نقدهایتان را بیان و مطالباتتان را طرح و پیگیری کنید،
اذعان میکنم با وجود آنکه در قانون اساسی تجمّعات اعتراضی (مشروط به اینکه مسلّحانه و معارض با مبانی اسلام نباشند) آزاد دانسته شدهاند، نتوانستیم این امکان را برایتان فراهم کنیم،
میدانم که از برخی مدّعیان اسلام و ارزشها، بیاخلاقیها و منفعتطلبیهای زیادی دیدهاید،
میدانم که وقتی زندگی مرّفه برخی از توصیهکنندگان به قناعت را میبینید، چه حالی پیدا میکنید،
میدانم وقتی میبینید فرزندان برخی از سردمداران مبارزه با غرب، در غرب زندگی میکنند، دچار چه تناقضهایی میشوید،
میدانم که عدم برخورد قاطع دستگاههای قضایی با مفسدان اقتصادی و متخلّفان خودی، آزارتان میدهد،
همۀ اینها را قبول دارم، در مقابلتان احساس شرمندگی میکنم و به سهم خودم از شما عذرخواه هستم.
میخواهم از این فرصت استفاده کنم و نکاتی را نیز با شما در میان بگذارم. امیدوارم که بزرگوارانه در آنها تأمّل کنید:
ادامۀ یادداشت را از طریق پیوند (لینک) زیر مطالعه بفرمایید:
دانشجو معذرت! (به مناسبت روز دانشجو)
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
در این روزهای تلخ و به عنوان کسی که در یکی از دانشگاههای کشور فعالیت دارم، نتوانستم به مناسبت این روز و خطاب به شما دانشجویان عزیز چیزی ننویسم، هر چند بسیاری از حرفها را نمیتوان گفت.
در برابر شما دانشجویان احساس شرمندگی میکنم و عذر میخواهم. عذر میخواهم زیرا در وضعیتی که شرایط اشتغال و ازدواج برایتان فراهم نشده است و چشمانداز روشنی پیش روی خود نمیبینید، به سهم خودم:
حتّی نتوانستم با شما ارتباط خوبی برقرار کنم،
حتّی نتوانستم شنوندۀ خوبی برای حرفها و گلایههایتان باشم،
حتّی نتوانستم با شما همدردی کنم تا لااقل کمی آرام شوید.
اذعان میکنم که بیشتر درسهایی که مجبورید بخوانید، حفظکنید و امتحان دهید، کارآمد نیستند،
اذعان میکنم برای اینکه بتوانید نقد و گلایههای بهحقتان را بیان و مطالباتتان را طرح و پیگیری کنید، نتوانستهایم امکان قابل قبولی پیش رویتان فراهم کنیم،
اذعان میکنم که تشکلهای دانشجویی موجود سهم کوچکی از شما را نمایندگی میکنند،
اذعان میکنم بیشتر شما این امکان را نیافتهاید که در قالب سازمان و تشکّل منسجم شوید تا از طریق آن بتوانید نقدهایتان را بیان و مطالباتتان را طرح و پیگیری کنید،
اذعان میکنم با وجود آنکه در قانون اساسی تجمّعات اعتراضی (مشروط به اینکه مسلّحانه و معارض با مبانی اسلام نباشند) آزاد دانسته شدهاند، نتوانستیم این امکان را برایتان فراهم کنیم،
میدانم که از برخی مدّعیان اسلام و ارزشها، بیاخلاقیها و منفعتطلبیهای زیادی دیدهاید،
میدانم که وقتی زندگی مرّفه برخی از توصیهکنندگان به قناعت را میبینید، چه حالی پیدا میکنید،
میدانم وقتی میبینید فرزندان برخی از سردمداران مبارزه با غرب، در غرب زندگی میکنند، دچار چه تناقضهایی میشوید،
میدانم که عدم برخورد قاطع دستگاههای قضایی با مفسدان اقتصادی و متخلّفان خودی، آزارتان میدهد،
همۀ اینها را قبول دارم، در مقابلتان احساس شرمندگی میکنم و به سهم خودم از شما عذرخواه هستم.
میخواهم از این فرصت استفاده کنم و نکاتی را نیز با شما در میان بگذارم. امیدوارم که بزرگوارانه در آنها تأمّل کنید:
ادامۀ یادداشت را از طریق پیوند (لینک) زیر مطالعه بفرمایید:
دانشجو معذرت! (به مناسبت روز دانشجو)
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
ویرگول
دانشجو معذرت! (به مناسبت روز دانشجو)
به مناسبت روز دانشجو، به سهم خودم از شما دانشجویان عزیز عذرخواهی میکنم!
👍9
Forwarded from کانال وحید احسانی (وحید احسانی)
✅ پژوهش تلخی دارد! (بهمناسبت هفتۀ پژوهش)
✍️ امیر ناظمی (هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور)
«ملکالشعرا» عنوانی بود حکومتی برای شاعر بزرگ دوران. اما رقابت برای کسب عنوان «ملکالشعرا»، منجر به آن شد که شعرای ایران به مدیحهسرایان حاکمان تبدیل شوند. قاآنی ملکالشعرای ایران از دوران محمدشاه بود. زمانی که ناصرالدین شاه به تخت نشست و امیرکبیر را به صدراعظمی ایران منصوب کرد؛ قاآنی به روال معمول قصیدهای در مدح صدراعظم جدید سرود.
قاآنی که خود پیشتر مدیحهگوی صدراعظم قبلی بود، در مدحش رسید به مصرعِ «به جای ظالمی شقی، نشسته عادلی تقی» که امیرکبیر با خشم شعر را قطع کرد تا سرودن مدح حاکمان را متوقف کند؛ و در ادامه نیز مقرری (حقوق) وی را قطع کرد.
قاآنی که درآمدش از مدح میگذشت، اعتضادالسلطنه را واسطه کرد. امیرکبیر از قاآنی که به زبان فرانسه و علم جدید نیز آشنا بود، خواست تا در خصوص کشاورزی (که فعالیت اصلی ایرانیان بود) کتاب ترجمه کند؛ تا حقوقش را مجدد برقرار کند.
به نظر میرسد این حادثه در هفته آخر مهرماه سال ۱۲۷۷ روی داده باشد؛ و به نظرم اگر قرار است در ایران «هفته پژوهش» وجود داشته باشد، چنین هفتهای شایسته نامیدن «هفته پژوهش» است، نه هفته آخر آذرماه که بیشتر پیشواز شب یلداست!
۵ درس از مواجهه امیرکبیر با قاآنی
۱.عنوان و لقب اگر بدون ضابطه و تنها به اختیار حاکم باشد، زمانی طولانی نمیگذرد که ابزارِ تبدیل تولید مدیحهگویی میشود. شاعر حکیمی که صدای مردم و اخلاق عمومی است، به شوق کسب عنوان «ملکالشعرا» به راحتی تبدیل به مدیحهسرای حاکمیت میشود. این لقب چه شاعر باشد، چه استاد دانشگاه، چه نخبه! درآمد راحتی که از مدیحهگویی ایجاد میشود، قاآنی باسوادی که «رساله هندسهی جدید» نوشته و فرانسه میداند، را تبدیل به مدیحهسرا میکند.
۲.پژوهش از خواندن و یادگرفتن تجربیات دیگران آغاز میشود. ترجمه همان خواندن تجربیات دیگران است. پژوهش بدون اتکاء به دانستههای دیگران هماناندازهای بیمعناست، که دیوار ساختن بدون پی! امیرکبیر خوب میدانست که باید از ترجمه آغاز کرد.
۳.امیر موضوع ترجمه را کشاورزی میگذارد؛ یعنی تقاضای اصلی جامعهی آن دوران. امیر به عنوان مظهر حکمرانی قاآنی را به سمت تقاضا جهت میدهد.
۴.سیاستگذاری یعنی جهتدهی به فعالیت شهروندان. نمیشود تنها با قطع مقرری قاآنی، اصلاح نظام حکمرانی را تمام شده دانست؛ همانگونه که با کاهش بودجهی دانشگاهها، احتمالا فعالیت و عملکرد دانشگاهها بهبود نمییابد! بلکه گذاردن گزینههای جدید فعالیت پیشِ رویِ کنشگران است که انتخاب را از گزینهی نادرست به گزینهی درست هدایت میکند.
۵.رفتار امیر نمادین بود. از روز نخستین امیر بود که میان خودش با دیگر صدراعظمها فاصله گذاشت؛ این فاصلهگذاری به قیمت ناراحتی قاآنی و قاآنیهایی تمام شد؛ شاید به قیمت جانش. اما قاآنی که پیشتر مدح میرزا آقاسی (صدراعظم محمدشاه) میگفت، روز انتصاب امیر او را عادل خواند و میرزاآقاسی را شقی! فاصلهی میان مدح و ذم مدیحهسرا تنها یک شب است؛ اما پژوهشگر راوی نتایج پژوهش است، نه بندهی خوشنودی حاکم!
برای همین است که پژوهشگری که مدیحهسرا نیست، گاه تلخی دارد؛ اما ملکالپژوهشگران یکسر شیرینیاند! و ما سخت نیازمند گذار از دوران مدیحهسرایی به دورهی پژوهش هستیم!
کانال وحید احسانی
https://telegram.me/notesofvahidehsani
✍️ امیر ناظمی (هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور)
«ملکالشعرا» عنوانی بود حکومتی برای شاعر بزرگ دوران. اما رقابت برای کسب عنوان «ملکالشعرا»، منجر به آن شد که شعرای ایران به مدیحهسرایان حاکمان تبدیل شوند. قاآنی ملکالشعرای ایران از دوران محمدشاه بود. زمانی که ناصرالدین شاه به تخت نشست و امیرکبیر را به صدراعظمی ایران منصوب کرد؛ قاآنی به روال معمول قصیدهای در مدح صدراعظم جدید سرود.
قاآنی که خود پیشتر مدیحهگوی صدراعظم قبلی بود، در مدحش رسید به مصرعِ «به جای ظالمی شقی، نشسته عادلی تقی» که امیرکبیر با خشم شعر را قطع کرد تا سرودن مدح حاکمان را متوقف کند؛ و در ادامه نیز مقرری (حقوق) وی را قطع کرد.
قاآنی که درآمدش از مدح میگذشت، اعتضادالسلطنه را واسطه کرد. امیرکبیر از قاآنی که به زبان فرانسه و علم جدید نیز آشنا بود، خواست تا در خصوص کشاورزی (که فعالیت اصلی ایرانیان بود) کتاب ترجمه کند؛ تا حقوقش را مجدد برقرار کند.
به نظر میرسد این حادثه در هفته آخر مهرماه سال ۱۲۷۷ روی داده باشد؛ و به نظرم اگر قرار است در ایران «هفته پژوهش» وجود داشته باشد، چنین هفتهای شایسته نامیدن «هفته پژوهش» است، نه هفته آخر آذرماه که بیشتر پیشواز شب یلداست!
۵ درس از مواجهه امیرکبیر با قاآنی
۱.عنوان و لقب اگر بدون ضابطه و تنها به اختیار حاکم باشد، زمانی طولانی نمیگذرد که ابزارِ تبدیل تولید مدیحهگویی میشود. شاعر حکیمی که صدای مردم و اخلاق عمومی است، به شوق کسب عنوان «ملکالشعرا» به راحتی تبدیل به مدیحهسرای حاکمیت میشود. این لقب چه شاعر باشد، چه استاد دانشگاه، چه نخبه! درآمد راحتی که از مدیحهگویی ایجاد میشود، قاآنی باسوادی که «رساله هندسهی جدید» نوشته و فرانسه میداند، را تبدیل به مدیحهسرا میکند.
۲.پژوهش از خواندن و یادگرفتن تجربیات دیگران آغاز میشود. ترجمه همان خواندن تجربیات دیگران است. پژوهش بدون اتکاء به دانستههای دیگران هماناندازهای بیمعناست، که دیوار ساختن بدون پی! امیرکبیر خوب میدانست که باید از ترجمه آغاز کرد.
۳.امیر موضوع ترجمه را کشاورزی میگذارد؛ یعنی تقاضای اصلی جامعهی آن دوران. امیر به عنوان مظهر حکمرانی قاآنی را به سمت تقاضا جهت میدهد.
۴.سیاستگذاری یعنی جهتدهی به فعالیت شهروندان. نمیشود تنها با قطع مقرری قاآنی، اصلاح نظام حکمرانی را تمام شده دانست؛ همانگونه که با کاهش بودجهی دانشگاهها، احتمالا فعالیت و عملکرد دانشگاهها بهبود نمییابد! بلکه گذاردن گزینههای جدید فعالیت پیشِ رویِ کنشگران است که انتخاب را از گزینهی نادرست به گزینهی درست هدایت میکند.
۵.رفتار امیر نمادین بود. از روز نخستین امیر بود که میان خودش با دیگر صدراعظمها فاصله گذاشت؛ این فاصلهگذاری به قیمت ناراحتی قاآنی و قاآنیهایی تمام شد؛ شاید به قیمت جانش. اما قاآنی که پیشتر مدح میرزا آقاسی (صدراعظم محمدشاه) میگفت، روز انتصاب امیر او را عادل خواند و میرزاآقاسی را شقی! فاصلهی میان مدح و ذم مدیحهسرا تنها یک شب است؛ اما پژوهشگر راوی نتایج پژوهش است، نه بندهی خوشنودی حاکم!
برای همین است که پژوهشگری که مدیحهسرا نیست، گاه تلخی دارد؛ اما ملکالپژوهشگران یکسر شیرینیاند! و ما سخت نیازمند گذار از دوران مدیحهسرایی به دورهی پژوهش هستیم!
کانال وحید احسانی
https://telegram.me/notesofvahidehsani
Telegram
کانال وحید احسانی
فعّال فرهنگی-اجتماعی، دکتری توسعه کشاورزی، تولید و فروش روغن حیوانی کرمانشاهی و عسل طبیعی، ارسال برای تمام شهرها
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
https://t.iss.one/HidenChat_Bot?start=128610692
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
https://t.iss.one/HidenChat_Bot?start=128610692
👍14
دانشگاه رازی؛ از «ناراضی» تا «راضی»!
توجه: خطاب مستقیم این متن به «اعضای هیئت علمی، کارکنان و دانشجویان دانشگاه رازی» است امّا در عین حال، ممکن است برای سایرین نیز نکات قابل تأمّلی داشته باشد.
اعضای گرامی خانوادۀ بزرگ دانشگاه رازی!
سلام و درود
لطفاً درصورت امکان، مقداری زمان بگذارید و یادداشت مرا مطالعه کنید، باشد که با همراهی یکدیگر بتوانیم برای بهبود وضعیت دانشگاه مسیرهای بهتری در پیش بگیریم.
احتمالاً قبول دارید که در دانشگاه رازی جوّ مناسبی حُکمفرما نیست. البته فارغ از تفاوتهای جزئی یا کلّی، وجود ایرادها، گلایهها، اعتراضها، سوگیریها، تبعیضها و بیاخلاقیها در دانشگاه مسئلۀ جدیدی نیست و متأسفانه، همواره بخش زیادی از توان و زمانمان در انواع دستهبندیها و رقابتها و اصطکاکهای مربوط هدر رفته است، توان و زمانی که میتوانست بر حل مسائل داخلی، بهبود سرمایۀ اجتماعی (امید، اعتماد، حسّتعلّق و ...)، ارتقاء کیفیت فعالیتهای آموزشی و فرهنگی، تقویت ارتباط با جامعه محلّی و نهایتا افزایش اثرگذاری دانشگاه متمرکز شود.
شعار دانشگاهمان «اخلاقمحوری و پیشرو بودن در تحقق جامعۀ دانشبنیان» است امّا باید بپذیریم که اوّلاً، از این شعار فاصلۀ زیادی داریم و ثانیاً، نتوانستهایم در راستای آن گامهای قابل قبولی برداریم [۱].
ادامۀ یادداشت را از طریق پیوند (لینک) زیر مطالعه بفرمایید:
دانشگاه رازی؛ از «ناراضی» تا «راضی»!
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
توجه: خطاب مستقیم این متن به «اعضای هیئت علمی، کارکنان و دانشجویان دانشگاه رازی» است امّا در عین حال، ممکن است برای سایرین نیز نکات قابل تأمّلی داشته باشد.
اعضای گرامی خانوادۀ بزرگ دانشگاه رازی!
سلام و درود
لطفاً درصورت امکان، مقداری زمان بگذارید و یادداشت مرا مطالعه کنید، باشد که با همراهی یکدیگر بتوانیم برای بهبود وضعیت دانشگاه مسیرهای بهتری در پیش بگیریم.
احتمالاً قبول دارید که در دانشگاه رازی جوّ مناسبی حُکمفرما نیست. البته فارغ از تفاوتهای جزئی یا کلّی، وجود ایرادها، گلایهها، اعتراضها، سوگیریها، تبعیضها و بیاخلاقیها در دانشگاه مسئلۀ جدیدی نیست و متأسفانه، همواره بخش زیادی از توان و زمانمان در انواع دستهبندیها و رقابتها و اصطکاکهای مربوط هدر رفته است، توان و زمانی که میتوانست بر حل مسائل داخلی، بهبود سرمایۀ اجتماعی (امید، اعتماد، حسّتعلّق و ...)، ارتقاء کیفیت فعالیتهای آموزشی و فرهنگی، تقویت ارتباط با جامعه محلّی و نهایتا افزایش اثرگذاری دانشگاه متمرکز شود.
شعار دانشگاهمان «اخلاقمحوری و پیشرو بودن در تحقق جامعۀ دانشبنیان» است امّا باید بپذیریم که اوّلاً، از این شعار فاصلۀ زیادی داریم و ثانیاً، نتوانستهایم در راستای آن گامهای قابل قبولی برداریم [۱].
ادامۀ یادداشت را از طریق پیوند (لینک) زیر مطالعه بفرمایید:
دانشگاه رازی؛ از «ناراضی» تا «راضی»!
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
Telegram
کانال وحید احسانی
فعّال فرهنگی-اجتماعی، دکتری توسعه کشاورزی، تولید و فروش روغن حیوانی کرمانشاهی و عسل طبیعی، ارسال برای تمام شهرها
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
https://t.iss.one/HidenChat_Bot?start=128610692
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
https://t.iss.one/HidenChat_Bot?start=128610692
👍2
کار خودشونه؟!
عرض تسلیت بهمناسبت واقعه تلخ و تروریستی کرمان.
از پروردگار مهربان برای هموطنان سفرکرده به دیار باقی، طلب رحمت و مغفرت، برای مصدومان، تندرستی، برای کسانی که عزیزانشان را از دست دادهاند، صبر جمیل و جزیل و برای تمام کسانی که در این جنایت نقش داشتهاند، رسوایی و مجازات خواستاریم.
جدای از این مهمات، آیا "کار خودشونه؟"
چرا هنگام بروز چنین وقایعی، بخش قابل توجهی از مردم میگویند: "کار خودشونه"؟
آیا شکلگیری تصویری از نظام و مسئولان در اذهان بخشی از جامعه که براساس آن، برای حفظ قدرت حاضرند به هر کاری (حتی جنایت) دست بزنند، صرفا معلول عوامل بیرونی (رسانههای بیگانه، سیاهنمایی و ...) بوده است یا عملکرد خود نظام نیز در بروز این مسئله نقش داشته است؟
در یادداشتی با عنوان "کار خودشونه؟!" به این موارد پرداختهام.
ادّعای محوری یادداشت این است که «عامل اصلیِ شکلگیری چنین ذهنیتی در میان بخشی از مردم، عملکرد خود نظام و بیتوجّهی نسبت به تصویری بوده که درنتیجۀ این عملکرد، بهصورت طبیعی در ذهن بخشی از جامعه شکل گرفته است. توفیق دشمنان در تقویت این ذهنیت و بدبینی نیز مبتنی بر همین اشتباهات داخلی بوده است».
👈 توجه: در بخشی از این یادداشت، به سخنانی از آقای رائفیپور استناد کردهام که الان متوجه شدم کلیپ مربوط تقطیعشده بوده است (منظور گوینده را تغییر داده است). از دوستانی که نقد کردند و متذکر شدند بسیار سپاسگزارم. بابت استناد به سخنانی تقطیعشده، از آقای رائفیپور و خوانندگان گرامی عذر میخواهم. به امید خدا، در اوّلین فرصت یادداشت را ویرایش خواهم کرد، علاوه بر این، تغییرات دیگری هم مدّ نظرم هست که اعمال کنم. البته حرف و ادّعای اصلی یادداشت به قوّۀ خود باقی خواهد بود. (16 دی ماه 1402). 👉
متن یادداشت: کار خودشونه؟!
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
عرض تسلیت بهمناسبت واقعه تلخ و تروریستی کرمان.
از پروردگار مهربان برای هموطنان سفرکرده به دیار باقی، طلب رحمت و مغفرت، برای مصدومان، تندرستی، برای کسانی که عزیزانشان را از دست دادهاند، صبر جمیل و جزیل و برای تمام کسانی که در این جنایت نقش داشتهاند، رسوایی و مجازات خواستاریم.
جدای از این مهمات، آیا "کار خودشونه؟"
چرا هنگام بروز چنین وقایعی، بخش قابل توجهی از مردم میگویند: "کار خودشونه"؟
آیا شکلگیری تصویری از نظام و مسئولان در اذهان بخشی از جامعه که براساس آن، برای حفظ قدرت حاضرند به هر کاری (حتی جنایت) دست بزنند، صرفا معلول عوامل بیرونی (رسانههای بیگانه، سیاهنمایی و ...) بوده است یا عملکرد خود نظام نیز در بروز این مسئله نقش داشته است؟
در یادداشتی با عنوان "کار خودشونه؟!" به این موارد پرداختهام.
ادّعای محوری یادداشت این است که «عامل اصلیِ شکلگیری چنین ذهنیتی در میان بخشی از مردم، عملکرد خود نظام و بیتوجّهی نسبت به تصویری بوده که درنتیجۀ این عملکرد، بهصورت طبیعی در ذهن بخشی از جامعه شکل گرفته است. توفیق دشمنان در تقویت این ذهنیت و بدبینی نیز مبتنی بر همین اشتباهات داخلی بوده است».
👈 توجه: در بخشی از این یادداشت، به سخنانی از آقای رائفیپور استناد کردهام که الان متوجه شدم کلیپ مربوط تقطیعشده بوده است (منظور گوینده را تغییر داده است). از دوستانی که نقد کردند و متذکر شدند بسیار سپاسگزارم. بابت استناد به سخنانی تقطیعشده، از آقای رائفیپور و خوانندگان گرامی عذر میخواهم. به امید خدا، در اوّلین فرصت یادداشت را ویرایش خواهم کرد، علاوه بر این، تغییرات دیگری هم مدّ نظرم هست که اعمال کنم. البته حرف و ادّعای اصلی یادداشت به قوّۀ خود باقی خواهد بود. (16 دی ماه 1402). 👉
متن یادداشت: کار خودشونه؟!
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
ویرگول
کار خودشونه؟!
از تکرار عبارت «کار خودشونه» نباید تعجّب کنیم؛ از خودمان تصویری ارائه دادهایم که گویی برای حفظ نظام ممکن است به هر کاری دست بزنیم!
👍13
کانال وحید احسانی
کار خودشونه؟! عرض تسلیت بهمناسبت واقعه تلخ و تروریستی کرمان. از پروردگار مهربان برای هموطنان سفرکرده به دیار باقی، طلب رحمت و مغفرت، برای مصدومان، تندرستی، برای کسانی که عزیزانشان را از دست دادهاند، صبر جمیل و جزیل و برای تمام کسانی که در این جنایت نقش…
اصلاحیه و عذرخواهی
👈 توجه: در بخشی از این یادداشت، به سخنانی از آقای رائفیپور استناد کردهام که الان متوجه شدم کلیپ مربوط تقطیعشده بوده است (منظور گوینده را تغییر داده است). از دوستانی که نقد کردند و متذکر شدند بسیار سپاسگزارم. بابت استناد به سخنانی تقطیعشده از آقای رائفیپور، از ایشان و خوانندگان گرامی عذر میخواهم. به امید خدا، در اوّلین فرصت یادداشت را ویرایش خواهم کرد، علاوه بر این، تغییرات دیگری هم مدّ نظرم هست که اعمال کنم. البته حرف و ادّعای اصلی یادداشت به قوّۀ خود باقی خواهد بود. (16 دی ماه 1402). 👉
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
👈 توجه: در بخشی از این یادداشت، به سخنانی از آقای رائفیپور استناد کردهام که الان متوجه شدم کلیپ مربوط تقطیعشده بوده است (منظور گوینده را تغییر داده است). از دوستانی که نقد کردند و متذکر شدند بسیار سپاسگزارم. بابت استناد به سخنانی تقطیعشده از آقای رائفیپور، از ایشان و خوانندگان گرامی عذر میخواهم. به امید خدا، در اوّلین فرصت یادداشت را ویرایش خواهم کرد، علاوه بر این، تغییرات دیگری هم مدّ نظرم هست که اعمال کنم. البته حرف و ادّعای اصلی یادداشت به قوّۀ خود باقی خواهد بود. (16 دی ماه 1402). 👉
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
Telegram
کانال وحید احسانی
فعّال فرهنگی-اجتماعی، دکتری توسعه کشاورزی، تولید و فروش روغن حیوانی کرمانشاهی و عسل طبیعی، ارسال برای تمام شهرها
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
https://t.iss.one/HidenChat_Bot?start=128610692
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
https://t.iss.one/HidenChat_Bot?start=128610692
👍2
ضرورت تلاش اصلاحگرانه در نظام اصلاحناپذیر!
نکته ۱: این یادداشت به «انتخابات» (شرکتکردن یا شرکتنکردن) هیچ ارتباطی ندارد.
نکته ۲: واژه و مفهوم «اصلاح» به معنای کلّی و گستردۀ آن مورد نظر است و نه «جریان اصلاحات»؛ مسیری که جریان اصلاحات درپیش گرفته است (تلاش برای حضور در ساختار قدرت از طریق صندوق رأی و ...) صرفاً یکی از راهوروشهای مختلفی است که میتواند ذیل مفهوم کلّی «تلاش اصلاحگرانه» دستهبندی شود.
نکته ۳: در این یادداشت، مفهوم «اصلاحگری» ازیکسو، در مقابل «انفعال» و حتّی «اصلاحطلبی» (به معنای آرزومند و طالب این بودن که مسئولان، نخبگان یا ... اصلاحاتی انجام دهند) و ازسویدیگر، در مقابل «تلاشهای انقلابی و براندازانه» قرار میگیرد.
نکته ۴: در این یادداشت، تلاش کردهام با زبان، ادبیات و درچارچوب مفروضات کسانی صحبت کنم که چارهای جز انقلاب نمیبینند یا بههرحال، در شرایط کنونی اصلاح را ممتنع میدانند.
چکیدۀ حرف و ادّعای اصلی نوشتار:
حتی با پذیرش این که «نظام فعلی قابل اصلاح نیست»، ما (مردم، بطن جامعه) برای ایجاد و تقویت مهارتها، خلقیات و آرایش (سازماندهی) اصلاحگرانه و توسعهگرانه در خودمان بهگونهای که پساز فروپاشی نظام کنونی بتوانیم اوّلاً، نظام مناسبی ایجاد کنیم، ثانیاً، کمک کنیم نظام تازهمتولّدشده دوران ملتهب اوّلیه را به خوبی پشت سر بگذارد و ثالثاً، با نظام ازآبوگِل درآمده (که دارای اشکالات زیاد امّا قابل اصلاح است) وارد تعامل اصلاحگرانه و سازنده (به جای انفعال یا مواجهۀ حذفی و براندازانه) شویم، چارهای نداریم جز اینکه هماکنون (در شرایطی که اصلاح را غیرممکن میدانیم) با جدّیت تمام و بهصورت جمعی به تلاشهای اصلاحگرانه بپردازیم.
پیشاپیش از عزیزانی که قابل بدانند و مرا از دیدگاه متفاوت و نقد خود بهرهمند کنند سپاسگزاری میکنم.
متن کامل یادداشت:
ضرورت تلاش اصلاحگرانه در نظام اصلاحناپذیر!
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
نکته ۱: این یادداشت به «انتخابات» (شرکتکردن یا شرکتنکردن) هیچ ارتباطی ندارد.
نکته ۲: واژه و مفهوم «اصلاح» به معنای کلّی و گستردۀ آن مورد نظر است و نه «جریان اصلاحات»؛ مسیری که جریان اصلاحات درپیش گرفته است (تلاش برای حضور در ساختار قدرت از طریق صندوق رأی و ...) صرفاً یکی از راهوروشهای مختلفی است که میتواند ذیل مفهوم کلّی «تلاش اصلاحگرانه» دستهبندی شود.
نکته ۳: در این یادداشت، مفهوم «اصلاحگری» ازیکسو، در مقابل «انفعال» و حتّی «اصلاحطلبی» (به معنای آرزومند و طالب این بودن که مسئولان، نخبگان یا ... اصلاحاتی انجام دهند) و ازسویدیگر، در مقابل «تلاشهای انقلابی و براندازانه» قرار میگیرد.
نکته ۴: در این یادداشت، تلاش کردهام با زبان، ادبیات و درچارچوب مفروضات کسانی صحبت کنم که چارهای جز انقلاب نمیبینند یا بههرحال، در شرایط کنونی اصلاح را ممتنع میدانند.
چکیدۀ حرف و ادّعای اصلی نوشتار:
حتی با پذیرش این که «نظام فعلی قابل اصلاح نیست»، ما (مردم، بطن جامعه) برای ایجاد و تقویت مهارتها، خلقیات و آرایش (سازماندهی) اصلاحگرانه و توسعهگرانه در خودمان بهگونهای که پساز فروپاشی نظام کنونی بتوانیم اوّلاً، نظام مناسبی ایجاد کنیم، ثانیاً، کمک کنیم نظام تازهمتولّدشده دوران ملتهب اوّلیه را به خوبی پشت سر بگذارد و ثالثاً، با نظام ازآبوگِل درآمده (که دارای اشکالات زیاد امّا قابل اصلاح است) وارد تعامل اصلاحگرانه و سازنده (به جای انفعال یا مواجهۀ حذفی و براندازانه) شویم، چارهای نداریم جز اینکه هماکنون (در شرایطی که اصلاح را غیرممکن میدانیم) با جدّیت تمام و بهصورت جمعی به تلاشهای اصلاحگرانه بپردازیم.
پیشاپیش از عزیزانی که قابل بدانند و مرا از دیدگاه متفاوت و نقد خود بهرهمند کنند سپاسگزاری میکنم.
متن کامل یادداشت:
ضرورت تلاش اصلاحگرانه در نظام اصلاحناپذیر!
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
ویرگول
ضرورت تلاش اصلاحگرانه در نظام اصلاحناپذیر! - ویرگول
تلاش اصلاحگرانه داشته باشیم؛ لااقل با هدف ایجاد و تقویت آمادگی لازم در خودمان جهت ایفای نقش مطلوب بعد از فروپاشی نظام اصلاحناپذیر!
👍7👎4
اهمّیت «جلب و حفظ مشارکت و همراهیِ داوطلبانۀ مردم»
انتخابات در پیش است و موضوع «جلب مشارکت و همراهی مردم» بهشکل مضاعفی مورد توجه قرار گرفته است.
بقای هر سیستم یا جامعهای کاملاً به «همراهی افراد» وابسته است. تمام عوامل حفظ کنندۀ «همراهی عمومی» (همراهی اکثریت) را میتوان در دو دستۀ کلّی تقسیمبندی کرد؛ اوّل، میل، خواست و انتخاب درونی و آزادۀ افراد برای همراهی با سیستم و دوّم، اعمال مستقیم یا غیرمستقیم زور و اجبار برای این مهم.
شاید شرایطی که در آن برای حفظ «همراهی عمومی» با سیستم به هیچسطح و هیچنوعی از «اعمال زور» نیاز نیست، قابل تصوّر نباشد (یا بسیار استثنائی و قابل چشمپوشی باشد)، امّا اگر تعادل میان «میل درونی افراد برای همراهی با سیستم» و «مجبورکردنشان به این مهم» به هم بخورد و سهم انواع روشهای اعمالزور از حدّی آستانهای بیشتر شود، شرایط بسیار نامطلوبی پیش میآید.
زیادهازحدشدن سهم اعمالزور (ولو انواع غیرمستقیم آن) خود به عاملی برای کاهش میل و همراهی درونی افراد و چهبسا لجاجت، جبههگیری و دشمنی آنها تبدیل میشود و سیستم را دچار «چرخۀ فزایندۀ اعمال زور» میکند که در آن، با هر گامی که ناگزیر در راستای «افزایش سهم اعمال زور» بر میدارد، میل درونی افراد (یا لااقل بخش فزایندهای از افراد) برای همراهی با سیستم نیز دوباره کاهش مییابد (یا چهبسا دشمنیشان افزایش یابد) و به همین نسبت، نیاز سیستم برای اعمال زور باز هم بیشتر میشود.
در سیستمهایی که هدف اصلیِ صاحبان و مدیران آنها دنیوی است (قدرت، ثروت، شهرت، برتری)، افزایش سهم «اعمال زور» و دچارشدن به روند تصاعدی مربوط، تنها این خطر را دارد که ممکن است با تجاوزکردن سهم «اعمال زور» (در مقایسه با سهم همراهی داوطلبانه) از آستانهای خاص، افراد احساس کنند که چیزی برای از دستدادن ندارند و به هر قیمتی که شده است، بر مدیران (اعمالزورکنندگان) بشورند و سیستم را متلاشی کنند.
بنیانگذار انقلاب، نظام پهلوی را چنین خطاب قرار داد که: «با زورْ یک مملکتی را میخواهید اداره کنید؟! واللَّه با زور نمیشود. یک قدری اصلاح کنید خودتان را؛ یک قدری اوضاع خودتان را درست بکنید». به نظرم، این گفته به آن زمان و سیستم خاص منحصر نیست؛ هیچ سیستمی با صِرفِ زور نمیتواند خودش را حفظ کند و همانطور که در این بیان اشاره شده است، تنها راه این که برای حفظ همراهی افراد، از سهم اعمال زور کاسته و بر سهم همراهی داوطلبانه افزوده شود، اصلاح اشکالاتی است که علّت کاهش میل درونی افراد برای همراهی با سیستم هستند. در یادداشت بعدی، چیستی این عوامل را از دیدگاه قرآن مورد بحث قرار دادهام.
در سیستمهایی که هدف اصلیِ آنها تربیتی (فرهنگی، دینی، اخلاقی) است، علاوه بر خطر پیشگفته، یک خطر بزرگ دیگر نیز وجود دارد.
اثرگذاری فرهنگی بر افراد مستلزم «برقراری ارتباط داوطلبانه و دوستانه» با آنهاست. سقف امکان اثرگذاری فرهنگی ما بر هر فرد، به میزان ارتباط دوستانه و آزادانهای است که با او داریم.
بههرمیزان که سهم «اعمال زور» افزایش پیدا کند، از جنبۀ «دوستانه، آزادانه، داوطلبانه و صادقانه»ی ارتباط کاسته شده و به جنبۀ «تحمیلی، اجباری و ریاکارانه»ی آن افزوده میشود و در نتیجه، امکان اثرگذاری فرهنگی نیز به همین میزان کم میشود.
بهعبارت دیگر، چنانچه یک سیستم تربیتی (سیستمی که اهداف اصلیاش فرهنگی و تربیتی است) برای حفظ همراهی افراد دچار چرخۀ نحس «افزایش فزآیندۀ سهم اعمال زور» شود، تلاشش برای «حفظ و بقای سیستم» (از طریق اعمال زور بیشتر) با هدف اصلیاش (ارتقا فرهنگی و تعالی افراد) در تضاد قرار میگیرد و در بهترین حالت، ممکن است موفق شود که افراد تحت مدیریت خود را مجبور کند که ریاکارانه، ظاهرالصلاح شوند که طبیعتاً آنها را از درون، نسبت به ارزشهای مورد نظر خود دچار بددلی، کینه، نفرت و لجاجت میکند.
پرسش مهم این است که «چگونه میتوان همراهی و مشارکت درونی مردم را جلب و حفظ کرد؟». در یادداشت بعدی، پاسخ این پرسش را از دیدگاه قرآن مورد بحث قرار دادهام👇
اصول «جلب و حفظ مشارکت و همراهی مردم» از دیدگاه قرآن
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
انتخابات در پیش است و موضوع «جلب مشارکت و همراهی مردم» بهشکل مضاعفی مورد توجه قرار گرفته است.
بقای هر سیستم یا جامعهای کاملاً به «همراهی افراد» وابسته است. تمام عوامل حفظ کنندۀ «همراهی عمومی» (همراهی اکثریت) را میتوان در دو دستۀ کلّی تقسیمبندی کرد؛ اوّل، میل، خواست و انتخاب درونی و آزادۀ افراد برای همراهی با سیستم و دوّم، اعمال مستقیم یا غیرمستقیم زور و اجبار برای این مهم.
شاید شرایطی که در آن برای حفظ «همراهی عمومی» با سیستم به هیچسطح و هیچنوعی از «اعمال زور» نیاز نیست، قابل تصوّر نباشد (یا بسیار استثنائی و قابل چشمپوشی باشد)، امّا اگر تعادل میان «میل درونی افراد برای همراهی با سیستم» و «مجبورکردنشان به این مهم» به هم بخورد و سهم انواع روشهای اعمالزور از حدّی آستانهای بیشتر شود، شرایط بسیار نامطلوبی پیش میآید.
زیادهازحدشدن سهم اعمالزور (ولو انواع غیرمستقیم آن) خود به عاملی برای کاهش میل و همراهی درونی افراد و چهبسا لجاجت، جبههگیری و دشمنی آنها تبدیل میشود و سیستم را دچار «چرخۀ فزایندۀ اعمال زور» میکند که در آن، با هر گامی که ناگزیر در راستای «افزایش سهم اعمال زور» بر میدارد، میل درونی افراد (یا لااقل بخش فزایندهای از افراد) برای همراهی با سیستم نیز دوباره کاهش مییابد (یا چهبسا دشمنیشان افزایش یابد) و به همین نسبت، نیاز سیستم برای اعمال زور باز هم بیشتر میشود.
در سیستمهایی که هدف اصلیِ صاحبان و مدیران آنها دنیوی است (قدرت، ثروت، شهرت، برتری)، افزایش سهم «اعمال زور» و دچارشدن به روند تصاعدی مربوط، تنها این خطر را دارد که ممکن است با تجاوزکردن سهم «اعمال زور» (در مقایسه با سهم همراهی داوطلبانه) از آستانهای خاص، افراد احساس کنند که چیزی برای از دستدادن ندارند و به هر قیمتی که شده است، بر مدیران (اعمالزورکنندگان) بشورند و سیستم را متلاشی کنند.
بنیانگذار انقلاب، نظام پهلوی را چنین خطاب قرار داد که: «با زورْ یک مملکتی را میخواهید اداره کنید؟! واللَّه با زور نمیشود. یک قدری اصلاح کنید خودتان را؛ یک قدری اوضاع خودتان را درست بکنید». به نظرم، این گفته به آن زمان و سیستم خاص منحصر نیست؛ هیچ سیستمی با صِرفِ زور نمیتواند خودش را حفظ کند و همانطور که در این بیان اشاره شده است، تنها راه این که برای حفظ همراهی افراد، از سهم اعمال زور کاسته و بر سهم همراهی داوطلبانه افزوده شود، اصلاح اشکالاتی است که علّت کاهش میل درونی افراد برای همراهی با سیستم هستند. در یادداشت بعدی، چیستی این عوامل را از دیدگاه قرآن مورد بحث قرار دادهام.
در سیستمهایی که هدف اصلیِ آنها تربیتی (فرهنگی، دینی، اخلاقی) است، علاوه بر خطر پیشگفته، یک خطر بزرگ دیگر نیز وجود دارد.
اثرگذاری فرهنگی بر افراد مستلزم «برقراری ارتباط داوطلبانه و دوستانه» با آنهاست. سقف امکان اثرگذاری فرهنگی ما بر هر فرد، به میزان ارتباط دوستانه و آزادانهای است که با او داریم.
بههرمیزان که سهم «اعمال زور» افزایش پیدا کند، از جنبۀ «دوستانه، آزادانه، داوطلبانه و صادقانه»ی ارتباط کاسته شده و به جنبۀ «تحمیلی، اجباری و ریاکارانه»ی آن افزوده میشود و در نتیجه، امکان اثرگذاری فرهنگی نیز به همین میزان کم میشود.
بهعبارت دیگر، چنانچه یک سیستم تربیتی (سیستمی که اهداف اصلیاش فرهنگی و تربیتی است) برای حفظ همراهی افراد دچار چرخۀ نحس «افزایش فزآیندۀ سهم اعمال زور» شود، تلاشش برای «حفظ و بقای سیستم» (از طریق اعمال زور بیشتر) با هدف اصلیاش (ارتقا فرهنگی و تعالی افراد) در تضاد قرار میگیرد و در بهترین حالت، ممکن است موفق شود که افراد تحت مدیریت خود را مجبور کند که ریاکارانه، ظاهرالصلاح شوند که طبیعتاً آنها را از درون، نسبت به ارزشهای مورد نظر خود دچار بددلی، کینه، نفرت و لجاجت میکند.
پرسش مهم این است که «چگونه میتوان همراهی و مشارکت درونی مردم را جلب و حفظ کرد؟». در یادداشت بعدی، پاسخ این پرسش را از دیدگاه قرآن مورد بحث قرار دادهام👇
اصول «جلب و حفظ مشارکت و همراهی مردم» از دیدگاه قرآن
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
Telegram
کانال وحید احسانی
اصول «جلب و حفظ مشارکت و همراهی مردم» از دیدگاه قرآن
پساز جنگ اُحُد، در شرایطی که اوّلاً، اصرار هیجانمدار برخی مسلمانان [بهویژه جوانان] بر خروج از شهر و ثانیاً، اشتباهات دیگری که بعضی از آنان در جنگ مرتکب شده بودند، بر جامعۀ اسلامی شکستی سخت و شهدایی…
پساز جنگ اُحُد، در شرایطی که اوّلاً، اصرار هیجانمدار برخی مسلمانان [بهویژه جوانان] بر خروج از شهر و ثانیاً، اشتباهات دیگری که بعضی از آنان در جنگ مرتکب شده بودند، بر جامعۀ اسلامی شکستی سخت و شهدایی…
👍6👎2
اصول «جلب و حفظ مشارکت و همراهی مردم» از دیدگاه قرآن
پساز جنگ اُحُد، در شرایطی که اوّلاً، اصرار هیجانمدار برخی مسلمانان [بهویژه جوانان] بر خروج از شهر و ثانیاً، اشتباهات دیگری که بعضی از آنان در جنگ مرتکب شده بودند، بر جامعۀ اسلامی شکستی سخت و شهدایی زیاد تحمیل کرده بود، و نیز در شرایطی که پیامبر (ص) بهویژه از جانب کسانی که مخالف خروج از شهر بودند مورد اعتراض قرار گرفته بود و به خاطر همراهی با نظر اشتباه جوانان مقصّر دانسته میشد، خداوند به ایشان (ص) میفرماید:
«پس به [بركت] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پُرمِهر] شدى، و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پيرامون تو پراكنده مىشدند. پس، از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه، و در كار[ها] با آنان مشورت كن، و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن، زيرا خداوند توكلكنندگان را دوست مىدارد» [1].
بر اساس این آیه، اصول «جلب و حفظ مشارکت و همراهی مردم» عبارتند از:
1. نرمخویی و مهربانی
2. بخشیدن خطاهای آنها
3. مشورت با آنها (تصمیمگیری جمعی) در امور جمعی
توضیحات مربوط به اصول بالا و نیز نکات مهمّ دیگری را که از این آیه استفاده میشوند، در متن کامل یادداشت (لینک زیر) مطالعه بفرمایید 👇
اصول «جلب و حفظ مشارکت و همراهی مردم» از دیدگاه قرآن
همچنین ببینید: «اهمّیت جلب و حفظ مشارکت و همراهی داوطلبانۀ مردم»
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
پساز جنگ اُحُد، در شرایطی که اوّلاً، اصرار هیجانمدار برخی مسلمانان [بهویژه جوانان] بر خروج از شهر و ثانیاً، اشتباهات دیگری که بعضی از آنان در جنگ مرتکب شده بودند، بر جامعۀ اسلامی شکستی سخت و شهدایی زیاد تحمیل کرده بود، و نیز در شرایطی که پیامبر (ص) بهویژه از جانب کسانی که مخالف خروج از شهر بودند مورد اعتراض قرار گرفته بود و به خاطر همراهی با نظر اشتباه جوانان مقصّر دانسته میشد، خداوند به ایشان (ص) میفرماید:
«پس به [بركت] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پُرمِهر] شدى، و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پيرامون تو پراكنده مىشدند. پس، از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه، و در كار[ها] با آنان مشورت كن، و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن، زيرا خداوند توكلكنندگان را دوست مىدارد» [1].
بر اساس این آیه، اصول «جلب و حفظ مشارکت و همراهی مردم» عبارتند از:
1. نرمخویی و مهربانی
2. بخشیدن خطاهای آنها
3. مشورت با آنها (تصمیمگیری جمعی) در امور جمعی
توضیحات مربوط به اصول بالا و نیز نکات مهمّ دیگری را که از این آیه استفاده میشوند، در متن کامل یادداشت (لینک زیر) مطالعه بفرمایید 👇
اصول «جلب و حفظ مشارکت و همراهی مردم» از دیدگاه قرآن
همچنین ببینید: «اهمّیت جلب و حفظ مشارکت و همراهی داوطلبانۀ مردم»
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
Telegram
کانال وحید احسانی
اهمّیت «جلب و حفظ مشارکت و همراهیِ داوطلبانۀ مردم»
انتخابات در پیش است و موضوع «جلب مشارکت و همراهی مردم» بهشکل مضاعفی مورد توجه قرار گرفته است.
بقای هر سیستم یا جامعهای کاملاً به «همراهی افراد» وابسته است. تمام عوامل حفظ کنندۀ «همراهی عمومی» (همراهی…
انتخابات در پیش است و موضوع «جلب مشارکت و همراهی مردم» بهشکل مضاعفی مورد توجه قرار گرفته است.
بقای هر سیستم یا جامعهای کاملاً به «همراهی افراد» وابسته است. تمام عوامل حفظ کنندۀ «همراهی عمومی» (همراهی…
👍5👎2
نهضت جمعهای فرهنگی
دکتر حسین الهیقمشهای
نهضت «جمعهای فرهنگی»!
چندیست که نمیدانستم چگونه تجربۀ بسیار لذتبخش و مفیدمان را با سایرین درمیان بگذارم.
تا اینکه هنگام گوشدادن به یکی از سخنرانیهای زیبای دکتر حسین الهیقمشهای، دیدم ایشان در جایی از بحث، پرانتزی باز و همگان را به این کار دعوت میکند.
با دوستانی که بودن در کنارشان حالمان را خوب میکند، بهشکل منظم (دو هفتهیکبار) و چرخشی (هر بار در منزل یک خانواده) دور هم جمع میشویم، بدون تشریفات، شعر یا کتاب میخوانیم، سخنرانی یا پادکست گوش میدهیم، فیلم میبینیم و ... و دربارۀ آنها گفتگو میکنیم.
هم حالمان خوب میشود، هم از فضای مجازی فاصله میگیریم، هم با ادبیات و فرهنگ غنی ایران و جهان بیشتر آشنا میشویم و از این سفرۀ رنگین بهرهها میبریم، هم کودکان با علاقه کتابقصّههای خود را در جمع تعریف میکنند و تشویق میشوند و ...
بهنظرم، بهترین شکلش در منازل و بهصورت خانوادگی است، امّا در جمعهای دوستانه و در کتابفروشیها، کافهها و غیره هم میتواند برگزار شود.
گزارش یکسالگی نشستهایمان (کانال موفقیتهای کوچک ایرانیان)
فرصت شمار صحبت ...
کانال وحید احسانی
https://telegram.me/notesofvahidehsani
چندیست که نمیدانستم چگونه تجربۀ بسیار لذتبخش و مفیدمان را با سایرین درمیان بگذارم.
تا اینکه هنگام گوشدادن به یکی از سخنرانیهای زیبای دکتر حسین الهیقمشهای، دیدم ایشان در جایی از بحث، پرانتزی باز و همگان را به این کار دعوت میکند.
با دوستانی که بودن در کنارشان حالمان را خوب میکند، بهشکل منظم (دو هفتهیکبار) و چرخشی (هر بار در منزل یک خانواده) دور هم جمع میشویم، بدون تشریفات، شعر یا کتاب میخوانیم، سخنرانی یا پادکست گوش میدهیم، فیلم میبینیم و ... و دربارۀ آنها گفتگو میکنیم.
هم حالمان خوب میشود، هم از فضای مجازی فاصله میگیریم، هم با ادبیات و فرهنگ غنی ایران و جهان بیشتر آشنا میشویم و از این سفرۀ رنگین بهرهها میبریم، هم کودکان با علاقه کتابقصّههای خود را در جمع تعریف میکنند و تشویق میشوند و ...
بهنظرم، بهترین شکلش در منازل و بهصورت خانوادگی است، امّا در جمعهای دوستانه و در کتابفروشیها، کافهها و غیره هم میتواند برگزار شود.
گزارش یکسالگی نشستهایمان (کانال موفقیتهای کوچک ایرانیان)
فرصت شمار صحبت ...
کانال وحید احسانی
https://telegram.me/notesofvahidehsani
👍7
Forwarded from کانال وحید احسانی (وحید احسانی)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به مناسبت مبعث رحمهللعالمین
مرحبا عیدی که در آن، شد ز رحمت فتحِ باب
یعنی از برج نبوت سر برآورد آفتاب
مرحبا عیدی که در آن، ز امر رب العالمین
رحمتٌ للعالمین برداشت از صورت نقاب
مرحبا عیدی که در آن، چون دل ِ صاحبدلان
شد جهان روشن ز نور حضرت ختمی مآب
در شهود آمد ز غیب آن عالِمِ علم لَدُن
کز قفایش چاکرآسا جبرئیل آورد کتاب
الصلا ای عشقبازان، الصلا ای عارفان
مظهر حُسن ِ ازل بیرون خرامید از حجاب
رحمتٌ للعالمین برداشت از صورت نقاب
شعر: صغیر اصفهانی - اجرا: سیّد خلیل عالینژاد
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
مرحبا عیدی که در آن، شد ز رحمت فتحِ باب
یعنی از برج نبوت سر برآورد آفتاب
مرحبا عیدی که در آن، ز امر رب العالمین
رحمتٌ للعالمین برداشت از صورت نقاب
مرحبا عیدی که در آن، چون دل ِ صاحبدلان
شد جهان روشن ز نور حضرت ختمی مآب
در شهود آمد ز غیب آن عالِمِ علم لَدُن
کز قفایش چاکرآسا جبرئیل آورد کتاب
الصلا ای عشقبازان، الصلا ای عارفان
مظهر حُسن ِ ازل بیرون خرامید از حجاب
رحمتٌ للعالمین برداشت از صورت نقاب
شعر: صغیر اصفهانی - اجرا: سیّد خلیل عالینژاد
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
👍4👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«حضرت آقا» یا «نردبان ترقی»؟!
حتماً شما هم مدیران بسیاری را دیدهاید که «حضرت آقا» از دهانشان نمیافتد.
آنها با «حضرت آقا» گفتن، هم دهان منتقدان را میبندند، هم رقبا را کنار میزنند و هم بهسرعت از نردبان ترقّی بالا میروند.
این صحبتهای آقای خامنهای ملاک سادهای است که مشخص میکند برای بسیاری از مدیرانِ موسوم به «مؤمن انقلابی»، «حضرت آقا» چیزی جز «نردبان ترقّی» نیست!
به نظر شما، چند درصد از مدیرانی که یا اتومبیل شخصی دارند یا توان خریدش را، از اتومبیل دولتی استفاده نمیکنند؟!
آیا پاسخ پرسش قبل، در دولتهای موسوم به «انقلابی و ولایی» با سایر دولتها تفاوت معنیداری داشته است؟!
دو نکتۀ پایانی:
1. صرفِ استفادهنکردن مدیر از اتومبیل دولتی، بهمعنای صادق بودن او در ادّعای ولایتمداری، انقلابیبودن و امثال آن نیست.
2. اگر دیدیم مدیرانِ «حضرت آقا» گویی که با داشتن اتومبیل شخصی از اتومبیل دولتی استفاده میکنند یا نزدیکان و اعوانشان به این بندۀ خدا اشکال نگرفتند که «چرا به جای "حضرت آقا"، گفتهای "آقای خامنهای"؟»، آن وقت است که باید تعجّب کنیم!
کانال وحید احسانی
https://telegram.me/notesofvahidehsani
حتماً شما هم مدیران بسیاری را دیدهاید که «حضرت آقا» از دهانشان نمیافتد.
آنها با «حضرت آقا» گفتن، هم دهان منتقدان را میبندند، هم رقبا را کنار میزنند و هم بهسرعت از نردبان ترقّی بالا میروند.
این صحبتهای آقای خامنهای ملاک سادهای است که مشخص میکند برای بسیاری از مدیرانِ موسوم به «مؤمن انقلابی»، «حضرت آقا» چیزی جز «نردبان ترقّی» نیست!
به نظر شما، چند درصد از مدیرانی که یا اتومبیل شخصی دارند یا توان خریدش را، از اتومبیل دولتی استفاده نمیکنند؟!
آیا پاسخ پرسش قبل، در دولتهای موسوم به «انقلابی و ولایی» با سایر دولتها تفاوت معنیداری داشته است؟!
دو نکتۀ پایانی:
1. صرفِ استفادهنکردن مدیر از اتومبیل دولتی، بهمعنای صادق بودن او در ادّعای ولایتمداری، انقلابیبودن و امثال آن نیست.
2. اگر دیدیم مدیرانِ «حضرت آقا» گویی که با داشتن اتومبیل شخصی از اتومبیل دولتی استفاده میکنند یا نزدیکان و اعوانشان به این بندۀ خدا اشکال نگرفتند که «چرا به جای "حضرت آقا"، گفتهای "آقای خامنهای"؟»، آن وقت است که باید تعجّب کنیم!
کانال وحید احسانی
https://telegram.me/notesofvahidehsani
👍4🤔1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خطاب به مدیران و سایر نیروهای واقعاً ولایی-انقلابی
چنانچه صادقانه و خالصانه (به دور از سوءاستفاده و منفعتطلبی) خواهان عملکردن به تمام دستورات و توصیههای آقای خامنهای بودهاید امّا از این دیدگاه ایشان -که ۳۳ سال پیش هم مطرح شده است- اطّلاع نداشتهاید (و چهبسا تا پیش از شنیدن این صحبتها، باوجود داشتن اتومبیل شخصی از اتومبیل دولتی استفاده میکردهاید)، جا دارد در نکتۀ زیر تأمّل بفرمایید:
باید بپذیرید که شبکهها و کانالهایی که تاکنون جهت آگاهی از دیدگاههای آقای خامنهای دنبال میکردهاید دچار «سوگیری و منفعتطلبی» بودهاند، یعنی کم یا زیاد، با مسیر توزیع رانت سازگاری پیدا کردهاند.
اگر واقعاً میخواهید که از این نوع دیدگاههای آقای خامنهای نیز مطّلع شوید، به نظرم، راهی ندارید جز اینکه شبکهها و کانالهای انتقادی (همانهایی که در بهترین حالت هم بههیچوجه «انقلابی و ولایی» شناخته نمیشوند) را دنبال کنید، چون این بخش از دیدگاهها و صحبتهای ایشان، فقط در این نوع کانالها منتشر میشود!
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
چنانچه صادقانه و خالصانه (به دور از سوءاستفاده و منفعتطلبی) خواهان عملکردن به تمام دستورات و توصیههای آقای خامنهای بودهاید امّا از این دیدگاه ایشان -که ۳۳ سال پیش هم مطرح شده است- اطّلاع نداشتهاید (و چهبسا تا پیش از شنیدن این صحبتها، باوجود داشتن اتومبیل شخصی از اتومبیل دولتی استفاده میکردهاید)، جا دارد در نکتۀ زیر تأمّل بفرمایید:
باید بپذیرید که شبکهها و کانالهایی که تاکنون جهت آگاهی از دیدگاههای آقای خامنهای دنبال میکردهاید دچار «سوگیری و منفعتطلبی» بودهاند، یعنی کم یا زیاد، با مسیر توزیع رانت سازگاری پیدا کردهاند.
اگر واقعاً میخواهید که از این نوع دیدگاههای آقای خامنهای نیز مطّلع شوید، به نظرم، راهی ندارید جز اینکه شبکهها و کانالهای انتقادی (همانهایی که در بهترین حالت هم بههیچوجه «انقلابی و ولایی» شناخته نمیشوند) را دنبال کنید، چون این بخش از دیدگاهها و صحبتهای ایشان، فقط در این نوع کانالها منتشر میشود!
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
👍8
مشارکت؛ «سوا کردنی» یا «درهم»؟!
آیا مشارکت «سوا کردنی» است؟!
آیا میتوان انسانهایی را که، بهحق یا بهاشتباه، احساس میکنند از مشارکت در بسیاری از امور جمعی مرتبط با زندگیشان (اموری که منطقاً انتظار میرفته است که مشارکت داده شوند) محروم شدهاند، به مشارکت و همراهی داوطلبانه در امری خاص متقاعد کرد؟!
آیا کسانی که چنین دیدگاه و احساسی دارند، با توصیه، تبلیغ و بنر متقاعد میشوند که پای صندوق رأی بیایند؟!
لااقل تا جایی که من میفهمم، مشارکت «سوا کردنی» نیست؛ «درهم» است!
شما اگر فکر میکنید «سوا کردنی است»، به توصیه و تبلیغ دلسوزانۀ خود ادامه دهید، امیدوارم من در اشتباه باشم و موفق شوید بخشی از مردمی را که چنین احساسی دارند متقاعد کنید که با صندوق رأی آشتی کنند.
امّا اگر قبول دارید که مشارکت «درهم» است، بهتر است به جای توصیه به مردم، تلاش خود را بر افزایش سطح مشارکت مردم در سایر امور متمرکز کنید، این کار قطعاً تأثیر بیشتری خواهد داشت.
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
آیا مشارکت «سوا کردنی» است؟!
آیا میتوان انسانهایی را که، بهحق یا بهاشتباه، احساس میکنند از مشارکت در بسیاری از امور جمعی مرتبط با زندگیشان (اموری که منطقاً انتظار میرفته است که مشارکت داده شوند) محروم شدهاند، به مشارکت و همراهی داوطلبانه در امری خاص متقاعد کرد؟!
آیا کسانی که چنین دیدگاه و احساسی دارند، با توصیه، تبلیغ و بنر متقاعد میشوند که پای صندوق رأی بیایند؟!
لااقل تا جایی که من میفهمم، مشارکت «سوا کردنی» نیست؛ «درهم» است!
شما اگر فکر میکنید «سوا کردنی است»، به توصیه و تبلیغ دلسوزانۀ خود ادامه دهید، امیدوارم من در اشتباه باشم و موفق شوید بخشی از مردمی را که چنین احساسی دارند متقاعد کنید که با صندوق رأی آشتی کنند.
امّا اگر قبول دارید که مشارکت «درهم» است، بهتر است به جای توصیه به مردم، تلاش خود را بر افزایش سطح مشارکت مردم در سایر امور متمرکز کنید، این کار قطعاً تأثیر بیشتری خواهد داشت.
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
Telegram
کانال وحید احسانی
فعّال فرهنگی-اجتماعی، دکتری توسعه کشاورزی، تولید و فروش روغن حیوانی کرمانشاهی و عسل طبیعی، ارسال برای تمام شهرها
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
https://t.iss.one/HidenChat_Bot?start=128610692
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
https://t.iss.one/HidenChat_Bot?start=128610692
👍5
سقف مشارکت در انتخابات = میزان مشارکت در صدا و سیما
چند درصد از مردم و نگرشهای مختلف جامعه احساس میکنند که صدا و سیمای رسمی، سخن، نظر، دیدگاه و مطالبات آنها را بازتاب میدهد و نمایندگی میکند؟!
به عبارت دیگر، صدا و سیمای رسمی چقدر «ملّی» است و چقدر «میلی»؟!
به نظر شما، آن بخشی از جامعه که احساس میکنند صدای آنها در صدا و سیمای رسمی هیچ جایگاه و نمایندهای ندارد، با توصیه و بنر تبلیغاتی متقاعد میشوند که پای صندوق رأی بیایند؟!
چندی است دربارۀ درخواست پسر رئیس مجلس از کانادا برای اقامت، رد درخواست او، شکایتش، رأی دادگاه، صحبتهای برخی مسئولان کانادا در این رابطه، فهرست سفرهایش به کشورهای مختلف (در زمانی که پدرش گفته بود فقط یک میلیون تومان دارایی دارد) و ... اسناد و مدارک زیادی در فضای مجازی منتشر شده و بدیهی و طبیعی است که این مسئله نظر مردم را به خود جلب میکند.
در دوران اعتراضات و اغتشاشات سال گذشته، صدا و سیما فیلمی را منتشر کرد که لااقل در ظاهر نشاندهندۀ برخورد بسیار غیرانسانی برخی نیروهای ضدّ شورش و لباسشخصی با فردی (احتمالاً اغتشاشگر) بود که روی زمین افتاده بود و اعلام کرد که به این مسئله رسیدگی میشود و .... امّا بعدا هیچ گزارشی تهیه و منتشر نشد.
علاوه بر دو مثال قبل، دستگیری آقای اکبرنژاد، چای دبش، خرید سیسمونی خانوادۀ رئیس مجلس از ترکیه، اهدای سکّه توسط مشاور قالیباف به اشخاصی نامعلوم، اینکه آقای رئیسی چطور از سنین پایین هم در دستگاه قضایی مدیر و مسئول بوده است و هم مدرک دکتری گرفته است (با اینکه دانشجوی دکتری شغل تمام وقت محسوب میشود و طبق قانون نمیتواند شاغل باشد) و هزاران مورد دیگر، مسائلی هستند که مردم انتظار دارند صدا و سیما، آشکارا و منصفانه به آنها ورود و دربارۀ آنها شفافسازی کند.
مسلّماً، «شفافسازی» این نیست که مثلاً بگویی «فلان خبر دروغ است» یا «قسم بخوری که دروغ است»، بلکه باید قائلان به دیدگاههای مختلف را بیاوری تا با یکدیگر گفتگو کنند و مردم حرف همه را بشنوند و خود قضاوت کنند یا لااقل، گزارش مستند و تفصیلی تهیه کنی، اسناد را بررسی و ادّلۀ گروه مقابل را مطرح و رد کنی، به گونهای هر انسان منصف و بیطرفی سخن تو را بپذیرد.
اگر واقعاً به دنبال افزایش مشارکت هستید (و نه اینکه از قِبَل تبلیغ برای انتخابات بخواهید موقعیت خود را مستحکم کنید و از نردبان ترقی بالاتر بروید)، پیشنهاد میکنم به صدا و سیما فشار بیاورید که به شفافسازی منصفانه دربارۀ چنین مسائلی بپردازد، این کار قطعاً روی قسمتی از بخش خاکستری جامعه تأثیرگذار است (برعکس توصیه و بنر که هیچ تأثیری ندارد).
حضرت امیر (ع) خطاب به مالک اشتر، وقتی او را به عنوان والی مصر منصوب کرد: «هرگاه مردم نسبت به تو گمان بیعدالتی ببرند، عذر خویش را آشکارا با آنان در میان بگذار و همهچیز را صحرا کن [شفاف کن] و با بیانِ عذر خویش گمان آنها را نسبت به خود (درباره آنچه موجب بدبینی شده است) اصلاح کن، زیرا این امر از یک سو موجب تربیت اخلاقی تو میشود و از سوی دیگر ارفاق و ملاطفتی است درباره مردم و سبب میشود که بیانِ عذر خود، تو را به مقصودت که متقاعد ساختن آنها به پذیرش حق است برساند».
حضرت امیر (ع): «بدانید حقّ شما بر من [به عنوان حاکم حکومت اسلامی] است که چیزى را از شما پنهان نکنم جز اسرار جنگی»
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
چند درصد از مردم و نگرشهای مختلف جامعه احساس میکنند که صدا و سیمای رسمی، سخن، نظر، دیدگاه و مطالبات آنها را بازتاب میدهد و نمایندگی میکند؟!
به عبارت دیگر، صدا و سیمای رسمی چقدر «ملّی» است و چقدر «میلی»؟!
به نظر شما، آن بخشی از جامعه که احساس میکنند صدای آنها در صدا و سیمای رسمی هیچ جایگاه و نمایندهای ندارد، با توصیه و بنر تبلیغاتی متقاعد میشوند که پای صندوق رأی بیایند؟!
چندی است دربارۀ درخواست پسر رئیس مجلس از کانادا برای اقامت، رد درخواست او، شکایتش، رأی دادگاه، صحبتهای برخی مسئولان کانادا در این رابطه، فهرست سفرهایش به کشورهای مختلف (در زمانی که پدرش گفته بود فقط یک میلیون تومان دارایی دارد) و ... اسناد و مدارک زیادی در فضای مجازی منتشر شده و بدیهی و طبیعی است که این مسئله نظر مردم را به خود جلب میکند.
در دوران اعتراضات و اغتشاشات سال گذشته، صدا و سیما فیلمی را منتشر کرد که لااقل در ظاهر نشاندهندۀ برخورد بسیار غیرانسانی برخی نیروهای ضدّ شورش و لباسشخصی با فردی (احتمالاً اغتشاشگر) بود که روی زمین افتاده بود و اعلام کرد که به این مسئله رسیدگی میشود و .... امّا بعدا هیچ گزارشی تهیه و منتشر نشد.
علاوه بر دو مثال قبل، دستگیری آقای اکبرنژاد، چای دبش، خرید سیسمونی خانوادۀ رئیس مجلس از ترکیه، اهدای سکّه توسط مشاور قالیباف به اشخاصی نامعلوم، اینکه آقای رئیسی چطور از سنین پایین هم در دستگاه قضایی مدیر و مسئول بوده است و هم مدرک دکتری گرفته است (با اینکه دانشجوی دکتری شغل تمام وقت محسوب میشود و طبق قانون نمیتواند شاغل باشد) و هزاران مورد دیگر، مسائلی هستند که مردم انتظار دارند صدا و سیما، آشکارا و منصفانه به آنها ورود و دربارۀ آنها شفافسازی کند.
مسلّماً، «شفافسازی» این نیست که مثلاً بگویی «فلان خبر دروغ است» یا «قسم بخوری که دروغ است»، بلکه باید قائلان به دیدگاههای مختلف را بیاوری تا با یکدیگر گفتگو کنند و مردم حرف همه را بشنوند و خود قضاوت کنند یا لااقل، گزارش مستند و تفصیلی تهیه کنی، اسناد را بررسی و ادّلۀ گروه مقابل را مطرح و رد کنی، به گونهای هر انسان منصف و بیطرفی سخن تو را بپذیرد.
اگر واقعاً به دنبال افزایش مشارکت هستید (و نه اینکه از قِبَل تبلیغ برای انتخابات بخواهید موقعیت خود را مستحکم کنید و از نردبان ترقی بالاتر بروید)، پیشنهاد میکنم به صدا و سیما فشار بیاورید که به شفافسازی منصفانه دربارۀ چنین مسائلی بپردازد، این کار قطعاً روی قسمتی از بخش خاکستری جامعه تأثیرگذار است (برعکس توصیه و بنر که هیچ تأثیری ندارد).
حضرت امیر (ع) خطاب به مالک اشتر، وقتی او را به عنوان والی مصر منصوب کرد: «هرگاه مردم نسبت به تو گمان بیعدالتی ببرند، عذر خویش را آشکارا با آنان در میان بگذار و همهچیز را صحرا کن [شفاف کن] و با بیانِ عذر خویش گمان آنها را نسبت به خود (درباره آنچه موجب بدبینی شده است) اصلاح کن، زیرا این امر از یک سو موجب تربیت اخلاقی تو میشود و از سوی دیگر ارفاق و ملاطفتی است درباره مردم و سبب میشود که بیانِ عذر خود، تو را به مقصودت که متقاعد ساختن آنها به پذیرش حق است برساند».
حضرت امیر (ع): «بدانید حقّ شما بر من [به عنوان حاکم حکومت اسلامی] است که چیزى را از شما پنهان نکنم جز اسرار جنگی»
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
Telegram
کانال وحید احسانی
فعّال فرهنگی-اجتماعی، دکتری توسعه کشاورزی، تولید و فروش روغن حیوانی کرمانشاهی و عسل طبیعی، ارسال برای تمام شهرها
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
https://t.iss.one/HidenChat_Bot?start=128610692
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
https://t.iss.one/HidenChat_Bot?start=128610692
👍11🥱2
Forwarded from کانال وحید احسانی (وحید احسانی)
شباهتهای مراسم چهارشنبهسوری و محرّم!
این دو مراسم جامعۀ ما را به اندازهای، به وسعتی و به گونهای درگیر میکنند که ممکن نیست ناظر بیرونی متوجه نشود و تعجّب نکند.
با وجود تفاوت اساسی در منشأ، فلسفۀ وجودی و ظاهر آنها، آنچه به عنوان «مراسم» در این دو مناسبت در عرصه عمومی دیده میشود حاوی شباهتهایی قابلتوجه و تأمّلبرانگیز است.
👈 هدف اصلیِ یادداشت، توجهدادن به برخی ویژگیهای فرهنگی ما و تأمّل دربارۀ آنهاست.
در متن کامل یادداشت، شباهتهای زیر به اختصار توضیح داده شدهاند:
1. سروصدای زیاد
۲. نادیدهانگاریِ «دیگری»
۳. تسخیر عرصۀ عمومی
۴. بستن باب گفتگو
۵. بیتوجّهی به محیط زیست
۶. کمک بزرگ اقتصادی به چین!
۷. فایدۀ اندک
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
این دو مراسم جامعۀ ما را به اندازهای، به وسعتی و به گونهای درگیر میکنند که ممکن نیست ناظر بیرونی متوجه نشود و تعجّب نکند.
با وجود تفاوت اساسی در منشأ، فلسفۀ وجودی و ظاهر آنها، آنچه به عنوان «مراسم» در این دو مناسبت در عرصه عمومی دیده میشود حاوی شباهتهایی قابلتوجه و تأمّلبرانگیز است.
👈 هدف اصلیِ یادداشت، توجهدادن به برخی ویژگیهای فرهنگی ما و تأمّل دربارۀ آنهاست.
در متن کامل یادداشت، شباهتهای زیر به اختصار توضیح داده شدهاند:
1. سروصدای زیاد
۲. نادیدهانگاریِ «دیگری»
۳. تسخیر عرصۀ عمومی
۴. بستن باب گفتگو
۵. بیتوجّهی به محیط زیست
۶. کمک بزرگ اقتصادی به چین!
۷. فایدۀ اندک
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
ویرگول
شباهتهای مراسم چهارشنبهسوری و محرّم!
با وجود تفاوت اساسی در منشأ، فلسفۀوجودی و ظاهر آنها، آنچه به عنوان «مراسم» در این دو مناسبت دیده میشود حاوی شباهتهایی تأمّلبرانگیز است.
👍4👎2