کانال وحید احسانی
1.08K subscribers
83 photos
18 videos
26 files
550 links
فعّال فرهنگی-اجتماعی، دکتری توسعه کشاورزی، تولید و فروش روغن حیوانی کرمانشاهی و عسل طبیعی، ارسال برای تمام شهرها

@vahidehsani_vh

ارسال پیام به‌صورت ناشناس:

https://t.iss.one/HidenChat_Bot?start=128610692
Download Telegram
خطاب به متولیان کتابخوانی
📰روزنامۀ نقد حال، شمارۀ 852 (شنبه، 21 فروردین 1400)

نظر به فعالیت‌های داوطلبانه‌ای که در عرصۀ ترویج کتابخوانی داشته‌ام، دهم دی ماه سال گذشته به چهارمین جلسۀ انجمن کتابخانه‌های عمومی شهرستان که در محل فرمانداری کرمانشاه برگزار گردید دعوت شدم و نکاتی عرض کردم.

رئیس انجمن کتابخانه‌های عمومی شهرستان (فرماندار کرمانشاه) از نظراتم استقبال و پیشنهاد کرد جهت هم‌فکری و مشارکت با فعالان غیررسمی این عرصه (شامل نگارنده و سایر دوستانی که حین صحبت‌هایم به فعّالیت‌های ارزشمند و قابلیت‌هایشان اشاره کردم)، در اداره کتابخانه‌های عمومی اتاق فکری تشکیل شود. به‌صورتی‌که ایده‌ها در این اتاق فکر ارائه شده، مورد گفتگو قرار گرفته، پخته گردیده و پس از تبدیل به طرح عملیاتی، در جلسات آتی انجمن مطرح شوند.

این مسئله موجب شد نظرات و ایده‌هایی که به‌عنوان یکی از دغدغه‌مندان ارتقاء فرهنگ مطالعه از قبل در ذهن داشتم را منسجم کرده و جهت طرح در اتاق فکر مزبور آماده کنم، امّا عدم تشکیل اتاق فکر مورد نظر مرا بر آن داشت که اهمّ و رئوس برخی از نظرات و ایده‌هایم را از طریق این یادداشت به‌صورت خلاصه در معرض دید اعضای انجمن کتابخانه‌های عمومی شهرستان و سایر کسانی که ممکن است این موضوع به حیطۀ مسئولیت‌شان مرتبط باشد و برای شنیدن نظرات سایرین گوش شنوایی داشته‌باشند، قرار دهم.

ادامۀ یادداشت را از طریق پیوند (لینک) زیر مطالعه بفرمایید 👇
خطاب به متولیان کتابخوانی

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
موانع اعضای هیئت علمی برای پرداختن به مسئولیت اجتماعی: عذر یا توجیه؟!

در حالی که انتظار عمومی از اعضای هیئت علمی برای تأثیرگذاری بر جامعه به شکل فزاینده‌ای در حال افزایش است، بخش عمده‌ای از اعضای هیئت علمی بر عدم فراهم بودن عرصه برای این مهم و موانع بیرونی تحقق این امر تأکید دارند. این موانع چقدر از جنس «واقعیت و عذرهایی قابل قبول» هستند و چقدر از جنس «بهانه و توجیه‌هایی برای فرار از مسئولیت اجتماعی و تمرکز بر منافع خودمدار»؟

البته در این بین، برخی از اعضای هیئت علمی هم هستند که معتقدند وظیفه آنها صرفاً «تولید علم» است، عبارتی که برخی چون دکتر رضا منصوری و دکتر مظفر چشمه‌سهرابی آن را جعلی، فاقد مابه‌ازای انگلیسی در منابع علمی و حاکی از درک اشتباه مفهوم علم در جامعه ما می‌دانند. دسته اخیر، مسئولیت خود را به همین روال متداول درس دادن، امتحان گرفتن، مقاله نوشتن و امثال آن محدود دانسته و می‌گویند این سازمان‌های قانون‌گذار، اجرایی و قضایی هستند که باید به حل مسائل مردم پرداخته و برای این مهم، از «تولید علم» دانشگاهیان نیز بهره ببرند. از دید گروه اخیر، اصولاً طرح بحث «مسئولیت اجتماعی اعضای هیئت علمی» موضوعیتی ندارد و چه‌بسا توسّط متولّیان اصلی بهبود وضعیت زندگی مردم و با هدف فرار از مسئولیت خود و انداختن همه تقصیرها به گردن دانشگاهیان مورد تأکید قرار گرفته‌باشد.

در این یادداشت کوتاه برای به‌چالش کشیدن دیدگاه بالا مجالی نیست؛ پیش‌فرض نوشتار حاضر این است که «لااقل بخشی از فلسفه وجودی و غایت دانشگاه و اعضای هیئت علمی، اثرگذاری مستقیم یا غیرمستقیم در بهبود جامعه است».

اعضای هیئت علمی موافق با این پیش‌فرض را می‌توان به دو دسته کلّی تقسیم کرد؛ دسته اوّل، کسانی که برای ادای دین خود به جامعه و بهبود زندگی مردم، تلاش کرده و راه‌های مختلفی را امتحان می‌کنند. میزان موفقیت این اشخاص بسیار متفاوت بوده و چه‌بسا در برخی موارد به نتایج محسوسی هم نائل نشوند. دسته دوّم کسانی هستند که اگرچه برای «مسئولیت اجتماعی» اهمّیت قائلند، در عمل، برای این مهم کار چندانی انجام نمی‌دهند و وقتی از آنان سئوال می‌شود که «چرا؟»، با تأکید بر موانع موجود نتیجه می‌گیرند که «چون امکان‌پذیر نیست» یا «چون بی‌فایده است».

از آنجا که سال‌هاست موضوع «مسئولیت اجتماعی اعضای هیئت علمی» برایم مهم بوده، درباره آن قلم زده، بازخورد دریافت کرده و با برخی استادان قائل به دیدگاه مخالف گفتگو کرده‌ام، به‌نظرم موانع متفاوتی را که گروه اخیر بر آن تأکید دارند می‌توان در قالب ۵ گروه زیر دسته‌بندی کرد:

۱. ساختار آموزش عالی (شامل نظام پاداش‌دهی، آئین‌نامه‌ها و غیره) با پرداختن به مسئولیت اجتماعی سازگاری ندارد؛
۲. مشکلات معیشتی اعضای هیئت علمی را به تمرکزکردن بر مدیریت زندگی خود و خانواده‌شان سوق می‌دهد؛
۳. عدم استقلال دانشگاه، پایین‌بودن سطح آزادی آکادمیک و پیامدهای منفی‌ای که پرداختن به مسائل اولویت‌دار جامعه می‌تواند برای اعضای هیئت علمی به دنبال داشته‌باشد؛
۴. نه در میان مسئولان و نه در بطن جامعه، برای شنیدن سخنان و توصیه‌های متخصصان دانشگاهی گوش شنوای چندانی وجود ندارد؛
۵. به علّت وجود مسائلی که خارج از حیطه کنترل و اثرگذاری اعضای هیئت علمی هستند (شامل مورد پیشین)، کارهایی که در زمینه مسئولیت اجتماعی می‌توان انجام داد به نتایج خود نمی‌رسند و از این رو، بیهوده‌اند.

از دید تأکیدکنندگان بر موانع بالا، سه عامل اوّل، پرداختن به مسئولیت اجتماعی را ناممکن و دو عامل آخر، آن را به کاری بی‌فایده -که نباید عمر و انرژی را برای آن هدر داد- تبدیل می‌کنند. آیا عوامل بالا از جنس «واقعیت و عذرقابل قبول» هستند یا از جنس «توجیه‌کردن و بهانه‌تراشی برای فرار از بار مسئولیت اجتماعی»؟

به‌نظرم، خودفریبی، بی‌انصافی و واقعیت‌گریزیست اگر بخواهیم عوامل بالا را بی‌اساس یا کم‌اهمّیت جلوه دهیم، امّا سئوال اصلی این است که آیا وجود عوامل نامبرده و اهمّیت آنها می‌تواند برای تلاش‌نکردن اعضای هیئت علمی در راستای ادای مسئولیت اجتماعی خود عذرقابل قبولی محسوب شود؟ به نظرم، پاسخ منفی است. در ادامه یادداشت، دلایلم را برای این پاسخ به‌صورت مختصر مطرح کرده‌ام: ...

ادامۀ یادداشت را از طریق پیوند (لینک) زیر مطالعه بفرمایید
عذر یا توجیه؟!

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
🔳⭕️وقتی علی نیز سانسور می شود!

علی نام شخصیتی است که بعد از پیامبر، مشهورترین جهان اسلام است. اما بخش مهمی از تاریخ وی سانسور شده. اصولا برخی دوست ندارند این بخش از تاریخ تبیین شود. حتی صفویان که مذهب رسمی این کشور را شیعه اعلام کردند فقط جنبه هایی خاص از زندگی و حکمرانی وی را برجسته کرده اند. تصویری که از وی برای ما نشان داده شده؛ قهرمانی جنگ آور، فاتحی قدرتمند و حاکمی مقتدر است که دوران کوتاه حکومتش بیشتر به جنگ گذشت. نام وی با شمشیر و خون و ذوالفقار گره خورده. بگذارید چند تصویر کاملا متفاوت از این شخصیت را با هم مرور کنیم:

1- روز بیعتش مردی از میان جمع برخاست و علنا گفت: با تو بیعت می کنم اما اگر رفتار نامناسبی داشته باشی، تو را خواهیم کشت. بدون اینکه حتی اخمی به ابرو بیاورد فقط یک کلمه گفت: قبول!

2- برخی افراد از بیعت او سر باز زدند، با مدارای تمام با آنان به گفتگو نشست و هیچ گونه فشاری تحمیل نکرد. برخی بیعت کردند و برخی نه! او امنیت کسانی که بیعت نکردند را تضمین کرد.

3- در زمان جنگ ها، همه چیز امنیتی می شود و هر کسی که همراهی نکرد می شود خائن. اما در یکی از جنگ ها، به مردم کوفه چنین نوشت: من یا ستمکارم یا ستمدیده. اگر مرا نیکوکار یافتید، یاری ام کنید و اگر خطاکارم دیدید، به سوی مسیر حق بازم گردانید. ذره ای لحن آمرانه در نوشتار او می یابید؟ فقط یک مورد نمونه مشابه در تاریخ می توان پیدا کرد؟

4- خودتان را جای یک فرمانده ارشد جنگ قرار دهید. عده ای می آیند و می گویند که ما با شما به میدان جنگ می آییم. آنجا حقیقت که بر ما معلوم شد تصمیم می گیریم که با شما باشیم یا با دشمنان شما. صادقانه چه می کنید؟ به او چنین پیشنهادی شد! نه تنها دلگیر نشد بلکه این سنجشگری و عقلانیت را پسندید و آنان را به چنین کاری تشویق کرد.

5- به مردمش می گفت: اگر فرامین من را در راستای پیروی خدا دیدید بر شما لازمست که همراهی کنید اما اگر در فرمان من، نافرمانی خدا نهفته بود چه از سوی من باشد و چه غیر من هرگز فرمان نبرید!! او از مردم اطاعت نمی خواست، شجاعتِ مخالفت می خواست.

6- او خود را در حلقه محدودی از یاران (خودی ها) محصور نمی کرد. موارد متعددی در تاریخ گزارش شده که مردم را به گفتگو و مشورت فراخوانده آنهم در مهم ترین امور مانند تصمیم گیری در مورد معاویه. به ويژه در باب جنگ ها، هم با بزرگان و سران قبایل و هم با مردم عادی به گفتگو می نشست.

7- وی متوجه شد که برخی نمی توانند خواسته هایشان را با وی در میان بگذارند یا به واسطه عدم دسترسی یا شرم یا ترس، برای اولین بار مکانیزمی طراحی کرد به نام «بیت القصص» تا مردم مستقیما با او در تماس باشند.

8- در یکی از سخنرانی‌ها یکی از سپاهیان بپاخاست و اظهاراتی کرد آمیخته به تملق. او سخنانش را چنین ادامه داد: ... من بیزارم از این که درباره من اینگونه بیاندیشید که تعریف و تمجید شما را دوست دارم. ... با سخنان زیبا از من تعریف نکنید و توصیه کرد که با گفتن «سخن حق» مرا ترک کنید.

9- انتقاد از خود را خط قرمز جامعه نکرد. در حکومتش پاسخ سخن هر چقدر تلخ بود فقط با سخن داده می شد! بسیاری از مخالفانش در مسجدی که نماز می خواند جمع می شدند اعتراض می کردند دشنامش می دادند. اما یک روز هم سهمشان از بیت المال حذف نشد. مخالفت با حکومت هزینه نداشت.

10- در برخوردهای قهری آن مقدار شکیبایی می ورزید و بر گفتگو، تعامل و مدارا تاکید می ورزید که برخی او را به تردید و ترس متهم می کردند (برداشت آزاد از کتاب اخلاق زمام داری نوشته دکتر صابر اداک، پژوهشگر ژرفانگر معاصر)

☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی
این ها بخشی از «تاریخ تاریک» است که کمتر برای ما گفته شده. این ها کنار صدها واقعیت تاریخی پنهان داشته شده نشان می دهد که او حکومتش را بر سه اصل بنا کرد:
1- عقلانیت: حاکم خدا نیست. مردم باید جرات فکر کردن و سنجیدن داشته باشند و فرامین حاکمان باید با حق سنجیده شود. پیروی وفادارانه ارزشمند نیست. استدلال و سنجشگری است که باید مبنای انتخاب باشد و خرد جمعی مبتنی بر همین عقلانیت است که باید مبنای حکومت حاکمان باشد.
2- آزادی: آزادی یعنی آنکه افراد بتوانند متفاوت فکر کنند و آزادانه عقاید خود را با یکدیگر گفتگو کنند. «یکسان اندیشی»، استبداد می آورد و رکود و «متفاوت اندیشی» پویایی می آورد و رهایی.
3- اخلاق: حاکمان جایز نیستند به هیچ بهانه ای حتی جنگ، اصول آزادی و عقلانیت را لگدمال خودحق پنداری کنند.

او فقط فاتح خیبر نبود. مهم ترین فتح او باز کردن چشمان ما به الگوی جدیدی از حکمرانی است که بر مدار انعطاف، مداراجویی، عقلانیت ورزی، آزادمنشی و مشارکت جويي است. او فاتح همیشگی سرزمین عقلانیت و آزادگی است. چه یک خانواده را اداره می کنیم چه یک شهر یا یک شرکت بین المللی اصول سه گانه فوق الهام بخش است.

مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki
Forwarded from کانال مهدی نصیری (مهدی نصیری)
◀️ با اصول حکمرانی و اسلام سیاسی امیر المومنین علیه السلام بیشتر آشنا شویم.

🔶 به علی ع گفتند: فردی در خانه اش به لهو و لعب و فحشا مشغول است! نگفت حمله کنید و شلاقشان بزنید. گفت خانه و حریم شخصی خودش است. با چشمان بسته وارد شد و بعد از خارج شدن از منزل دوباره چشمانش را باز کرد و گفت من چیزی ندیدم.

🔶وقتی مردم، بعد از قتل عثمان با اصرار شدید از او خواستند که حاکم شود گفت : "مرا رها کنید و سراغ فرد دیگری بروید"
اینطور نبود که تشکیل حکومت را بدون پذیرش و اقبال مردم تکلیف شرعی خود بداند و از هر فرصتی برای به چنگ آوردن آن تلاش کند.

🔶 اول کسی بود که با رای قاطع مردم حاکم شد. بعد از انتخاب به مردم نگفت به خانه بروید و مطیع باشید، گفت: در صحنه بمانید و اظهار نظر و انتقاد کنید که من ایمن از خطا نیستم مگر اینکه خدا حافظم باشد.

🔶 سعد ابن ابی وقاص، مشروعیت حکومتش را نپذیرفت و بیعت نکرد، نه خانه را بر سرش خراب کرد، نه در حصر و زندانش کرد و نه حتی علیه او سخن گفت.

🔶طلحه و زبیر پیش او آمدند و از او پست و مقام خواستند، نپذیرفت.
چند روز بعد مدینه را به قصد مکه و تدارک نمودن جنگ جمل ترک کردند!
علی ع به آن ها گفت کجا می روید؟! دروغ گفتند، علی گفت می دانم برای جنگ با من می روید.
با این وجود آن ها را زندانی نکرد. زندانی سیاسی برای علی معنا نداشت.

🔶روز جمل، اول سپاه مقابل تیراندازی کردند و یک سرباز او را کشتند.
یارانش گفتند شروع کنیم؟ فرمود: نه و سر به آسمان بلند کرد و گفت : اللهم اشهد (خدایا شاهد باش).
سپاه مقابل دومین تیر را انداختند و دومین سرباز او را کشتند.
یاران گفتند شروع کنیم؟ او باز مخالفت کرد و سر به آسمان بلند کرد و گفت: اللهم اشهد.
تیر سوم را که انداختند و سومین سرباز او را کشتند، سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا شاهد باش که ما شروع نکردیم، آن گاه شمشیر برای دفاع از خود و یارانش بر کشید.

🔶بعد از جنگ جمل، بر پیکر طلحه گریست و خطاب به او گفت "کاش پیش از این مرده بودم و کشته ترا افتاده بر زمین و زیر آسمان نمی دیدم"
حتی حرمت سابقه جهاد دشمنش را هم نگه داشت.
سپس به دیدن عایشه رفت و حرفهای درشت او را تحمل کرد و حالش را پرسید، سپس با ۴۰ زن مسلح روپوشیده (شبیه مردان جنگجو!) اسکورتش کرد و به وطنش برگرداند.

🔶 در مورد کسانی که با او جنگیدند، گفت :"برادران مسلمان مایند که در حق ما ظلم کردند"

🔶 در زمان خلافت تمامی خزانه داری سرزمین پهناور اسلام را به دست ایرانیان سپرد، گفت ایرانیان قبل از اسلام هم مردمان پاک دستی بودند.

🔶 هنگامی که خلیفه شد و برای سرکشی به یکی از شهرها رفته بود، مردمی را که به دنبال اسب او با پای پیاده راه افتاده بودند و او را مشایعت می کردند، با فریاد از این کار بر حذر داشت، گفت من هم انسانی مانند شما هستم، بروید به کار و زندگی خود برسید و فقط در برابر خدا تعظیم کنید.

🔶وقتی خلیفه ی یکی از بزرگترین امپراطوریهای جهان در آن عصر بود، با فردی مسیحی اختلاف پیدا کرد و نزد قاضی رفت.
در دادگاه از این که قاضی او را امیر المومنین صدا کرد و بیشتر به او نگاه میکرد، خشمگین شد و گفت من و فرد مسیحی برای تو نباید فرقی داشته باشیم، از خدا بترس و عدالت را رعایت کن. از آنجایی که علی شاهدی برای ادعای خود نداشت، قاضی به نفع مسیحی حکم داد و علی حکم را پذیرفت.

🔶 فردی نابینا را دید که گدایی میکند.
گفت چرا به او نمیرسید و کمکش نمیکنید؟ گفتند مسیحی است. گفت آن زمان که بینا بود و برایتان کار می کرد، از دینش نمی گفتید، حالا او مسیحی شده؟!
مقرر کرد که از بیت المال مسلمین هر ماه به او پول بدهند تا مجبور به گدایی نباشد.

🔸خِرِّیت بن راشِد که بعدا از خوارج سرسخت شد و با یارانش به غارت و خونریزی مردم بیگناه دست زد، در جنگ صفین جزء سپاه علی ع بود. پس از جنگ و ماجرای حکمیت، روزی با سی تن از اصحابش نزد امام آمد و گفت: دیگر از تو اطاعت نمی‌کنم و پشت سرت نماز نمی‌خوانم و فردا از تو جدا خواهم شد.
امام ضمن نصایحی، علت این تصمیمش را جویا شد و خِرّیت قبول حکمیت و نشان دادن ضعف در مقابل معاویه را به عنوان دلیل ذکر کرد.
امام به او گفت: نزد من بنشین تا بر طبق قرآن و سنت با یکدیگر گفتگو کنیم.
خرّیت گفت: فردا نزد تو خواهم آمد.
و از آن‌جا خارج شد. یکی از حاضران که از نیت شوم خریت در فرار و جمع آوردن نیرو برای شورش و کشتار باخبر بود، به علی گفت: چرا الآن دستگیرش نمیکنی که از شرش در امان باشی؟
فرمود: اگر قرار باشد که ما با همه کسانی که در مظانّ اتهام هستند برخورد کنیم، فقط زندان‌ها را پر خواهیم کرد و من این کار را پیش از آنکه آشکارا علیه ما کاری کنند، صحیح نمیدانم.
در حکومت علی گفتگو حرف اول را می‌زد. او به مخالفانش آنقدر بها می‌داد که رو در رویشان می نشست و با آنها گفتگو می کرد.

📚اخلاق زمامداری، تالیف صابر اداک
https://t.iss.one/nasiri42
Forwarded from کانال وحید احسانی (وحید احسانی)
🌹 روز ملّی توسعه فرخنده باد 🌹

روز ملّی توسعه را به تمامی فعّالان فرهنگی، اجتماعی و مدنی ایران که با وجود مسائل و مشکلات متعدد و موانع بسیار امیدوارانه، بی‌هیاهو، آهسته‌وپیوسته، صلح‌طلبانه و آگاهی-مدار در راستای اصلاح، بهبود و آبادانی ایران عزیز گام برمی‌دارند تبریک و شادباش گفته، از پروردگار مهربان برای آنان تندرستی، نشاط، طول عمر با عزّت، توفیق روزافزون و فرجام نیک خواستارم.


در برگه‌های تقویم مناسبت‌های زیادی (اعم از دلچسب و نچسب) وجود دارند، امّا جای «روز ملّی توسعه» هنوز خالی است.


پویش فکری توسعه (پویشی با محوریت دکتر محسن رنانی که پیشنهاد دهندۀ ثبت این مناسبت است) فلسفۀ نام‌گذاری 16 اردیبهشت هر سال به نام «روز ملّی توسعه» را چنین توضیح می‌دهد: ...

متن کامل این یادداشت را می‌توانید از طریق لینک زیر مطالعه بفرمایید (زمان تقریبی مطالعۀ متن کامل: 3 دقیقه) 👇
https://vrgl.ir/qp2I3

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
دانشگاه به‌مثابه «محلّه و سازمانی نمایشی»
📰 منتشرشده در «نامۀ فرهنگ رازی» (نشریۀ تحلیلی فرهنگی دانشگاه رازی)

یکی از مسائل مهم ایران، ارتباط اندک سازمان‌های اجرایی و بطن جامعه با دانشگاه است. در جوامعی مثل ما، شکل‌گیری و رشد اجزای مختلف جامعه طی فرآیندی طبیعی و در قالب ارتباطی متقابل و سازمان‌یافته با یکدیگر صورت نپذیرفته است.

هم سازمان‌های دولتی و هم دانشگاه، وظایف معمول‌ خود را انجام داده و مستقل از میزان کارآمدی‌شان، بودجۀ برآمده از نفت خود را می‌گیرند و از این رو، به ارتباط با سایر بخش‌های جامعه هیچ احساس نیازی نمی‌کنند. از سوی دیگر، بطن جامعه نیز چون برای خود «قابلیت اثرگذاری» و مسئولیتی قائل نیست، به «غر زدن» اکتفا کرده و هیچ نیازی نمی‌بیند که بخواهد با دانشگاه ارتباط بگیرد.

با وجود ایرادهایی که به دانشگاه وارد است، چنانچه برای برداشتن گامی محسوس و مؤثر عزمی وجود داشته‌باشد، سازمان‌های دولتی و بطن جامعه فقط از طریق همکاری مستقیم و پررنگ با دانشگاه و دانشگاهیان است که می‌توانند این کار را به نحو مطلوبی انجام دهند. به همین ترتیب، با وجود ایرادهایی که به سازمان‌های دولتی و بطن جامعه وارد است، دانشگاه نیز اگر واقعاً می‌خواهد که مفید واقع شود، فقط از طریق تعامل با سازمان‌های بیرونی و بطن جامعه است که می‌تواند تأثیرگذار باشد.

طی سالیان اخیر، موضوع «ارتباط با صنعت، سازمان‌های اجرایی و جامعه» برای دانشگاه‌ها اهمّیت بیشتری پیدا کرده‌است. از میان دلایل این مسئله می‌توان به تأکید فزآیندۀ نهادهای بالادستی بر آن -که در شاخص‌‎های نظام‌های پاداش‌دهی و رتبه‌بندی نمود یافته‌است- و نیز محدود شدن بودجۀ دانشگاه‌ها اشاره کرد که آنها را به تلاش برای کسب درآمدهای بیشتر از طریق انعقاد قراردادهای پژوهشی با سازمان‌های دولتی و صنعت سوق می‌دهد.

پرسش این است که با توجه به شرایط پیش‌گفته، «دانشگاه‌ها چگونه می‌توانند سازمان‌های دولتی، بخش خصوصی و بطن جامعه را به ارتباط‌گرفتن با دانشگاه متمایل کنند؟». برای این مهم روش‌های مختلفی وجود دارد، مانند استفاده از فرصت‌های مختلف و به‌ویژه فضای رسانه، برای نقد سازمان‌های دولتی به خاطر رجوع اندک‌شان به دانشگاه و ارائۀ آمارهای مؤیّد این ادّعا. اصرار بر کاربرد این روش توسّط دانشگاه، سازمان‌های دولتی و بطن جامعه را به اتّخاذ موضعی مشابه سوق می‌دهد و در نتیجه، آنها نیز به‌شکل فزآینده‌ای بر ایرادها، ناکارآمدی و ناتوانی دانشگاه تأکید خواهند کرد. حاصل این تقابل و «لج‌ولج بازی»، افزایش شکاف موجود میان دانشگاه، سازمان‌های دولتی و بطن جامعه بوده و ما را از سکّوی برداشتن گام روبه‌جلویی محسوس و مؤثّر دورتر می‌کند.

به نظرم، رویکرد و روش خردمندانه‌تری که از دانشگاه انتظار می‌رود، تلاش برای تبدیل خود به یک «محلّه و سازمان نمایشی» است. این اصطلاح را -که احتمالاً در نگاه اوّل حاوی بار معنایی منفی و به‌معنای «تشریفاتی و ناکارآمد» به‌نظر می‌آید- از عبارت «مزرعه نمایشی» اقتباس کرده‌ام.

در علم ترویج و آموزش کشاورزی، یکی از بهترین‌ روش‌ها برای ترغیب کشاورزان به استفاده از ابزار و شیوه‌های علمی، ایجاد «مزرعه نمایشی» است. در این روش، مروجان به جای اینکه بخواهند با گفتن معایب شیوه‌های قدیمی کشاورزان و مزایای شیوه‌های جدید علمی آنها را نسبت به اصلاح نحوۀ کارشان متقاعد کنند، با استفاده از ابزار و شیوه‌های علمی جدید، یک مزرعه ایده‌آل در معرض دید آنها تأسیس می‌کنند. کشاورزان وقتی تفاوت محسوس این مزرعه را با مزارع خود می‌بینند، خودشان به مروّجان رجوع کرده و با اشتیاق تمام از آنها درخواست می‌کنند که نحوۀ کار با ابزار جدید و شیوه‌های علمی را به آنها بیاموزند.

دانشگاه‌ها نیز به جای تمرکز بر «گلایه از بخش‌های بیرونی به خاطر عدم رجوع به دانشگاه»، می‌توانند با استفاده از علم و تخصص‌هایی که در اختیار دارند، درون خود را آراسته و یک «محلّۀ نمایشی» برای بطن جامعه و یک «سازمان نمایشی» برای سایر سازمان‌های دولتی به نمایش بگذارند.

ادامۀ یادداشت را در «نامۀ فرهنگ رازی» مطالعه بفرمایید 👇
دانشگاه به‌مثابه «محلّه و سازمانی نمایشی»

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
تفاوت‌های محسوس دولت روحانی برای من!
(و تصمیمم در رابطه با انتخابات ۱۴۰۰)
📰 منتشر شده در عصر ایران (۲۲ خرداد ۱۴۰۰)

✔️ نسخۀ حاضر با نسخۀ منتشرشده در «عصر ایران» تفاوت‌هایی دارد.

برای بسیاری از مردم، دولت آقای روحانی با هر دولت دیگری که می‌توانست به‌جای آن بر سر کار بیاید تفاوت قابل بیانی نداشت، چه برای آنها که با همین استدلال در انتخابات پیشین شرکت نکردند و چه برای آنها که تصوّری جز این داشته و لذا به آقای روحانی رأی دادند امّا بعدها از این کارشان پشیمان شدند. بر خلاف عموم هم‌وطنانم، برای من این دولت با گزینه‌های دیگری که می‌توانستند به‌جای آن بیایند تفاوت‌های محسوس و قابل‌توجّهی داشت و به‌همین دلیل، باوجود شدّت‌گرفتن بسیاری از مسائل‌ومشکلات جامعه در این دولت، از رأیی که به آن دادم پشیمان نیستم. از آنجا که «تفاوت‌های دولت روحانی برای من» در بستر «نگرش متفاوتم نسبت به چگونگی اصلاح جامعه» معنا پیدا می‌کنند، برای توضیح‌شان مجبورم مفروضاتم در این رابطه را به‌شکل مختصر (بدون ذکر جزئیاتی که البته مهم هم هستند) بیان کنم:

۱. راه اصلی بهبود جامعه «راه از پایین به بالا» و مهمترین مؤلفه‌های آن اوّل، «افزایش سطح آگاهی و فرهنگ» (با تمرکز بر مسئولیت‌پذیری اجتماعی، گفتگو، تمرین کار جمعی، تفکّرنقّادانه، ترویج مطالعه و کتابخوانی و امثال آنها) و سپس، «مطالبه‌گری مدنی» است.

۲. فعّالیت‌های فرهنگی-اجتماعی در سطح خرد (مثلا در مقیاس محلّه یا محل کار) نه‌تنها بی‌فایده نیستند، بلکه به‌مثابه گام‌های روبه‌جلویی بسیار ارزشمند و از بهترین و موثّرترین کارهایی هستند که می‌توان و باید انجام داد.

۳. رسیدن به مقصد (جامعۀ به‌سامان) «زمان‌بر» بوده و مستلزم «صبر» و حرکت «آهسته‌وپیوسته» است. در مقابل، راه‌های میان‌بُری مانند آشوب، شورش و انقلاب، برای «بهبود جامعه» ظرفیتی ندارند.

۴. بر اساس باورهای بالا، «انتخابات» به‌خودی‌خود و به‌تنهایی، مسئلۀ خیلی تعیین کننده‌ای نیست. یعنی نه با «صرف شرکت‌کردن در آن و رأی دادن به یک گزینۀ خاص» می‌توان به بهبود جامعه کمک شایانی کرد و نه می‌توان به فواید «تحریم انتخابات» دل خوش کرد. زیرا بر اساس مفروضات پیش‌گفته، اثرگذاری هر فرد در «به‌سامان‌شدن جامعه» به میزان مشارکت آهسته‌وپیوستۀ او در «فعالیت‌های فرهنگی-اجتماعی کوچک‌مقیاس (با ویژگی‌های پیش‌گفته) و مطالبه‌گری مدنی» وابسته است، چه به گزینۀ الف رأی داده‌باشد، چه به گزینۀ ب رأی داده‌باشد و چه در انتخابات شرکت نکرده‌باشد.

بر اساس نگرشم نسبت به «راه و روش بهبود جامعه»، در دولت روحانی توانستم کارهای زیر را انجام دهم: ... (به متن کامل مراجعه کنید) ...

در همان انتخابات پیشین هم که سعی می‌کردم سایرین را برای رأی‌دادن به آقای روحانی متقاعد کنم، از او و دولتش توقّعی بیش از این نداشتم. به سایرین تأکید می‌کردم که: «نمی‌گویم دولت روحانی آزادی، امنیت، عدالت و رفاه به‌همراه می‌آورد؛ تفاوت مهم این است که در صورت استقرار دولت او و در مقام مقایسه با سایر گزینه‌های موجود، فضا برای پرداختن به فعّالیت‌های فرهنگی-اجتماعی مساعدتر خواهد بود. همچنین، این تفاوت به خوبتر و خیرخواه‌تر بودن یا نبودن آقای روحانی ربطی ندارد؛ مسئله این است که او به‌عنوان یک سیاست‌مدار در موقعیتی قرار گرفته که برای موفق‌تر عمل‌کردن در بازی قدرت، مجبور است با «کارت‌های به‌نسبت مردمی‌تری» (مانند آزادی بیان و امثال آن) بازی کند. این که از درون و در نیّاتش واقعاً چقدر طرفدار این نوع ارزش‌هاست نه مسئلۀ ماست و نه قابل تشخیص».

وقتی یک نفر (نگارنده) توانسته‌ است این کارها را انجام دهد، اگر بخش قابل توجّهی از مردم، به‌جای توقّف در «نق‌زدن» و «شکوه و گلایه‌» تلاش می‌کردند از فرصت‌های موجود (هر چند اندک) برای برداشتن گام‌هایی روبه‌جلو در عرصۀ فعّالیت‌های فرهنگی-اجتماعی و مطالبه‌گری مدنی استفاده کنند، چه تحوّلاتی رخ داده‌بود و جامعه چه تغییراتی کرده‌بود؟!

مسلّماً، از دید کسانی که در خصوص «راه‌وروش اصلاح جامعه» نگرش متفاوتی داشته و برای تلاش‌های فرهنگی-اجتماعی کوچک‌مقیاس شأنیّت و اثرگذاری چندانی قائل نیستند، دولت روحانی با هر دولت قابل تصوّر دیگری تفاوتی نداشته‌ و با هیچ دولت احتمالی آتی نیز تفاوت محسوسی نخواهد داشت، همچنین برای کسانی که منتظر«قهرمان» یا «قهرمان‌هایی» (هر کسی غیر از خودشان، چه از میان دولت‌مردان و چه از نخبگان غیردولتی) هستند که جامعه را در مسیر گلستان‌شدن قرار دهند، مسائل‌ومشکلات‌ جامعه را حل کنند و برایشان آزادی، امنیت، عدالت و رفاه به ارمغان بیاورند.

متن کامل (شامل تصمیمم در رابطه با انتخابات ۱۴۰۰) را از طریق پیوند (لینک) زیر مطالعه بفرمایید 👇
تفاوت‌های محسوس دولت روحانی برای من

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
در مسائل اجتماعی (شامل انتخابات) چگونه تصمیم می‌گیریم؟

این نظرسنجی با هدف سوق‌دادن جامعه به «تأمّل دربارۀ فرایند تصمیم‌گیری درخصوص مسائل اجتماعی (با تأکید بر انتخابات)» و «تقویت تفکّر نقادانه» طراحی شده‌است.

این نظرسنجی به «چیستی تصمیم» افراد (رأی به یکی از نامزدها، رأی سفید یا تحریم) ارتباطی ندارد.

لطفا برای لحظاتی در مورد «فرایند تصمیم‌گیری خود در رابطه با انتخابات ۱۴۰۰» تأمّل کرده و یکی از گزینه‌ها را انتخاب بفرمایید.

چنانچه مفید می‌دانید، لطفا بازنشر دهید.

لینک نظرسنجی:👇
https://t.iss.one/notesofvahidehsani/391

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
⁉️ هم‌زیستی «توده» و «استبداد»!
📰 منتشر شده در عصر ایران (۱۹ تیر ماه ۱۴۰۰)

به نظرم، «استبداد»، به‌ویژه وقتی در تاریخ یک کشور استمرار پیدا کرده‌باشد، چیزی نیست که بتوان آن را صرفاً به «ویژگی‌های اقلیت حاکم» فروکاست، بلکه حالتی است که ساحت‌های مختلف حیات جمعی (شامل فرهنگ عمومی) را در بر می‌گیرد.

اگرچه «تودۀ کف جامعه» طبقه‌ایست که از «استبداد» بیشترین آسیب را می‌بیند، امّا در عین حال و به‌صورت ناخواسته و ناخودآگاه، با آن هم‌زیستی و هم‌بستگی دوسویه و همه‌جانبه‌ای دارد.

نه «استبداد» بدون «توده» امکان ظهور، استمرار و رشد دارد و نه «توده» بدون «استبداد»؛ توده‌وارگی و استبداد دو مفهوم و واقعیت درهم‌تنیده هستند. نه «استبداد» را می‌توان به‌عنوان یک مسئلۀ مجزّا از «توده‌وارگی» مورد تحلیل قرار داد و به اصلاحش پرداخت و نه «توده» را مستقل از «استبداد».

در جوامع «استبدادی-توده‌وار» از یک سو، دم‌دستی‌ترین نیرویی که آزادی‌خواهان برای مقابله با استبداد وسوسه می‌شوند که بر آن تکیه کنند «توده و حرکت‌های توده‌وار» است و از سوی دیگر، دم‌دستی‌ترین راه‌حلی که حاکمان برای برقراری نظم و کنترل توده، به‌سمت آن سوق پیدا می‌کنند «زور و استبداد» است.

در نگاه اوّل، ممکن است «توده و جنبش‌های توده‌وار» در تقابل با «استبداد و استبدادگران» به نظر برسند. اگرچه استبدادگران از سیل توده احساس خطر می‌کنند و امواج این سیل می‌تواند پایانی برای عمر آنها و ساختار استبدادی‌شان باشد، امّا آنچه با این سیل عوض می‌شود صرفاً ظواهر (نام‌ها و عنوان‌ها) و بازیگران هستند؛ با درگرفتن هر سیل جدید توده، «استبداد» (به‌عنوان یک ویژگی کلّی جامعه که «حکومت استبدادی» صرفاً یکی از جنبه‌ها و نمود و بروزهای آن است) بیش‌ازپیش در اعماق فرهنگ و سایر عرصه‌های حیات جمعی ریشه می‌دواند.

به نظرم، کسانی که برای «اصلاح توده» به «زور و استبداد» روی می‌آورند و کسانی که برای «برچیدن بساط استبداد» به «حرکت‌های توده‌وار (مانند شورش و انقلاب)» دل خوش می‌کنند، ولو با این تحلیل و توجیه باشد که «به‌ناچار و موقّتاً چنین می‌کنیم»، به یک اندازه در اشتباه هستند و در واقع، به‌شکلی هم‌افزا به استمرار و تقویت معضل «استبداد-توده‌وارگی» کمک می‌کنند.

🔹 چه باید کرد؟!

به نظرم، تنها رویکردها، مسیرها و راه‌حل‌‌هایی قابلیت اصلاح جامعه و درمان معضل «استبداد-توده‌وارگی» را دارند که به‌بهانۀ درمان یکی، دیگری را تقویت نکرده بلکه با هر گام، به یک اندازه در درمان این دو معضل درهم‌تنیده، هم‌افزا و «بازتولیدکنندۀ یگدیگر» موثّر باشند.

در جوامع «استبدادی-توده‌وار»، حرکت در مسیر اصلاح‌گرانه‌ای که به سمت هیچ یک از دو معضل «استبداد» و «توده‌وارگی» منحرف نشود، مانند عبور از پلی باریک است با درّه‌هایی عمیق در دو سوی آن. عبور از این پل صرفا با گام‌برداشتنی آهسته‌وپیوسته، مدنی و خردمندانه امکان‌پذیر است؛ هرگونه عجله یا احساساتی شدن به سقوط در یکی از این دو درّه منجر خواهدشد.

پیش از این، دیدگاه خود در رابطه با «چه باید کرد؟» را طی یادداشتی با عنوان «چگونه در مسیر توسعه گام برداریم؟» در معرض نقد قرار داده‌ام که نسخۀ خلاصه‌شدۀ آن در کانال تلگرامی «شبکۀ توسعه» و نسخۀ کامل و گویا‌تر آن در اینجا منتشرشده‌است. ...

در ادامۀ یادداشت می‌خوانید:

برخی شباهت‌ها، اشتراکات و همکاری‌های «توده» با «حاکمان مستبد»!

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
⁉️ ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو هی غُر بزنی؟!
📰 منتشرشده در عصر ایران (۲۶ تیر ۱۴۰۰)

بیشتر ما ایرانیان، بیشتر عمرمان را با «نق‌زدن» و «غُرولُندکردن» سر می‌کنیم؛ فصل «غُرزدن»، یکی از حجیم‌ترین فصل‌های پروندۀ اعمال بسیاری از ماست.

دانشمندان عمر جهان را ۱۷ میلیارد سال تخمین زده‌اند. چهار میلیارد سال پیش اوّلین سلول‌های زنده از عناصر خاک شکل گرفتند، کرۀ زمین چندصد‌میلیون سال عرصۀ تاخت‌وتاز دایناسورها بود تا اینکه شهاب‌سنگ عظیمی با زمین برخورد کرد و فرایند تکامل در مسیر تازه‌ای قرار گرفت که پس از حدود ۶۰ میلیون سال به خلقت اجداد اوّلیه من‌وتو انجامید، من‌وتویی که پروردگار جهانیان «از روح خود در ما دمید» (نفخت فیه من روحی - آیۀ ۷۲ از سورۀ ص و آیۀ ۲۹ از سورۀ حجر )، ما را خلیفۀ خود در زمین قرار داد (انی جاعل فی الأرض خلیفه – سورۀ بقره، آیۀ ۳۰)، به همۀ آنچه در آسمان‌ها و زمین است امر کرد که در خدمت ما قرار گیرند (بر ما سجده کنند، مسخّر وجود ما باشند) و با خلقت ما به خود نازید و گفت: «فتبارک الله احسن الخالقین» (سورۀ مؤمنون، آیۀ ۱۴)؛

⁉️ آیا «ناشُکری»، «کفران نعمت»، «خودنشناسی»، «خدانشناسی»، «زشتی»، «ناامیدی از رحمت الهی» و «گناه کبیره»‌ای بزرگ‌تر از این هست که ما، اشرف مخلوقات، به جای تلاش برای فهم و حل مسائل‌ومشکلات، دائماً نق بزنیم و ورد زبان‌مان بشود «نمیشه»، «فایده نداره»، «درست‌بشو نیست» و امثال آن؟!

⁉️ آیا در میان ما پیروان دین اسلام، انحرافی بزرگ‌تر از «ناامید‌شدن از اصلاح جامعه و نق‌نقو شدن» رخ داده‌است؟! مگر پروردگار ما در کتابی که برایمان فرستاده به ما نفرموده است که:

🔹«بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از رحمت‏ خدا نومید مباشید زیرا جز کافران کسى از رحمت‏ خدا نومید نمی‌شود» (آیۀ ۸۷ سورۀ یوسف)؛
🔹 «چه بسیار گروه‌های کوچکی که به فرمان خدا، بر گروه‌های عظیمی پیروز شدند» (آیۀ ۲۴۹ سورۀ بقره)؛
🔹 «هر گاه بیست نفر با استقامت از شما باشند بر دویست نفر غلبه می‌کنند و اگر صد نفر باشند بر هزار نفر از کسانی که کافر شدند پیروز می‌گردند» (آیۀ ۶۵ سورۀ انفال)؛
🔹 «یاری مؤمنان همواره حقّی است بر عهدۀ ما» (آیۀ ۴۷ سورۀ روم)؛
🔹 «نزد او گشایش‌های پنهانی هست که هیچ کس دیگری آنها را نمی‌داند» (سورۀ انعام، آیۀ ۵۹)؛
🔹 «همانا ما پیامبران خود را با ادلّه و معجزات فرستادیم و با ایشان کتاب و میزان [شاخص‌ها و راهنمای عدالت] نازل کردیم تا مردم برای برقراری قسط [عدالت اجتماعی] برخیزند» (سورۀ حدید، آیۀ ۲۵)؛
🔹 «خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند» (سورۀ رعد، آیۀ ۱۱)؛

به‌نظرم، در آیۀ اوّل، «یوسف و برادرش»، در عین حال، سمبل و نماد هر هدف شایسته‌وبایستۀ دیگری (شامل اصلاح جامعه) نیز هستند و آیه‌های بعدی هم فقط به «جنگ مسلّحانه» یا «مسائل فردی و شخصی» محدود نمی‌شوند.

⁉️ آیا زمان آن فرا نرسیده که آنچه را از جانب پروردگار به‌دستمان رسیده و بارها به‌امید ثواب‌بردن می‌خوانیم بپذیریم، دست از نق‌زدن برداریم، امیدوارانه برای اصلاح جامعه تلاش کنیم و در این راه، ظرفیت‌های عظیم، نهفته و بالقوۀ درونی خود را به‌کار بیندازیم (الم یان للذین امنوا ان تخشع قلوبهم لذکر الله و ما نزل من الحق – سورۀ حدید، آیۀ ۱۶)؟

⁉️ دیدن هشتاد میلیون نفر اشرف مخلوقات که مسائل‌ومشکلات اجتماعی واحدی دارند امّا به‌جای تلاش برای شناخت و رفع آنها، شبانه‌روز عمرشان را با نق‌زدن و غُرغُر کردن می‌گذرانند، صحنۀ عجیب و دردآوری نیست؟!

⁉️ آیا اگر به‌جای غُرزدن دائمی و انتشار انرژی منفی، در گروه‌های دوستانه‌ای دورهم جمع شده، به مطالعۀ آثار حکما و دانشمندان دربارۀ چگونگی اصلاح جامعه پرداخته، دربارۀ آنها به گفتگو نشسته و براساس آموخته‌هایمان، دست‌به‌کار اصلاح از پایین‌به‌بالای جامعه شویم، زندگی خیلی زیباتر و جذّاب‌تر نمی‌شود؟

⬅️ پیش از این، دیدگاه خود را دربارۀ «چگونگی اصلاح جامعه» و «نقش و مسئولیت ما در این رابطه» طی یادداشتی باعنوان «چگونه در مسیر توسعه گام برداریم؟» در معرض نقد قرار داده‌ام که نسخۀ خلاصه‌شدۀ آن در کانال تلگرامی «شبکۀ توسعه» و نسخۀ کامل و گویا‌تر آن در اینجا منتشر شده‌است.

به‌امید دست‌برداشتن ما از «نق‌زدن و غُرغُر کردن»؛
به‌امید تلاش امیدوارانۀ نظری و عملی ما برای اصلاح جامعه؛
به‌امید فردایی بهتر؛
به‌امید ایرانی آباد.

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
خوزستان من سلام.pdf
171.1 KB
.
🌺 خوزستان من سلام

(تقدیم به هم‌سرنوشتان خوزستانی‌ام)


✍️✍️ محسن رنانی

(۳۰ تیر ۱۴۰۰)

https://renani.net/texts/poetry/851-2021-07-22-13-49-06

https://renanistorage.ir/renani-notes/renani-notes(22).pdf

@Renani_Mohsen
.
.
Forwarded from سخنرانی‌ها
✍️ وحید احسانی

🖊 چگونه در مسیر توسعه گام برداریم؟
نقش و مسئولیت ما در توسعۀ جامعه چیست؟


⭕️«اصلاح بنیادین و پایدار» جامعه صرفاً طی فرآیندی «از پایین به بالا» که از بطن مردم شکل گیرد، امکان‌پذیر است. حتّی اگر معتقد باشیم اصلاح جامعه باید از بالا و توسّط مسئولان صورت گیرد، در صورتی که آن‌ها در این راستا گام برندارند، باز هم مجبوریم یا به «نق زدن» اکتفا کنیم و یا خودمان دست به کار شویم. تاکنون، بطن جامعه عمدتا به «نق زدن» که واکنشی احساسی و بی‌فایده است و اکثر اندیشمندان نیز به «نقد کردن» یا «انتشار محتوای اندیشمندانه» که مفید امّا ناکافی است، اکتفا کرده‌اند.
@sokhanranihaa
☑️تجویز راهبردی:
لازم است فرایند ایجاد آمادگی و شرایط لازم برای اصلاح از پایین به بالای جامعه (اصلاحات مدنی) آغاز شود. برای این مهم، به دو تغییر کلّی اصلاح فردی و نهادسازی نیازمندیم.

🔹اصلاح فردی شامل موارد زیر است:
1- افزایش سطح آگاهی
2- تمرین و یادگیری مهارت‌های توسعه
باید در نظر داشت که از نظام آموزشی رسمی نمی‌توان انتظار داشت که آغاز کنندۀ فرآیند اصلاح جامعه باشد، زیرا پیش از این که جامعه در مسیر اصلاح قرار گیرد، نظام آموزشی رسمی بازتاب دهندۀ «ایرادهای فرهنگی بطن جامعه» و «منافع جریان‌های ذینفوذ بالادستی» است و جز این هم نمی‌تواند باشد.

🔹نهادسازی: خارج شدن از حالت «اتمیزه» یا «سلّول‌های مجزّا» و سازمان‌یافتن در قالب گروه‌های کوچکی که در راستای اهداف مشترک با هم همکاری می‌کنند.

⭕️از آنجا که کسب و ارتقاء مهارت‌های توسعه‌، به ضرورت، مستلزم «تمرین کار گروهی» بوده و امکان ندارد که کسی بتواند تنها با مطالعه در این عرصه توفیقی به دست آورد، روش و مسیر «اصلاح فردی» و «نهادسازی» در واقع یک مسیر واحد است. یعنی افراد طی این مسیر، هم مهارت‌های توسعه را کسب و تقویت می‌کنند و هم از حالت «اتمیزه» خارج شده و به یک جامعۀ مدنیِ مرتبط و هماهنگ تبدیل می‌شوند. در رابطه با این مسیر نکات مهمّی وجود دارد که باید لحاظ شوند:
🔹ضروریست که این گروه‌های کوچک به صورت خوشه‌ای با هم در ارتباط باشند. یعنی در عین حالی که به صورت مستقل تصمیم‌گیری و فعّالیت می‌کنند، امّا با هم در ارتباط بوده، از فعّالیت‌ها و برنامه‌های یکدیگر مطلّع بوده و برخی برنامه‌های مشترک نیز داشته‌باشند.
🔹موضوع فعّالیت گروه‌های فعّال اجتماعی هر چه که باشد، به هر حال باید بخشی از زمان و انرژی خود را به مطالعه و افزایش سطح آگاهی اختصاص دهند.
🔹لازم است اجزاء این «شبکۀ مویرگی» با اندیشمندان و صاحب‌نظران ارتباط تعاملی و سازمان یافته‌ای برقرار کرده و در تصمیم‌گیری‌ها به نقطه نظرات و توصیه‌های عالمانه و هماهنگ‌کنندۀ آن‌ها توجه داشته‌باشند.
🔹مهم است که این مسیر و سازمان‌یافتگی با نیّت و جهت‌گیری «اصلاح‌گرانه» طی شود. در غیر اینصورت، مهارت‌هایی که کسب می‌شوند و شبکه‌ای که ایجاد می‌شود صرفاً کارکرد و قابلیّت تخریبی خواهد داشت و نه توسعه‌ای.
🔹وقتی ویژگی‌های فردی و سازمان‌یافتگی جمعی از سطح مشخصی نازل‌تر شود، بطن مردم خاصیّت «استبداد‌زایی» پیدا می‌کنند. اتّفاقی که به نظر می‌رسد طی هزاران سال زندگی تحت استبداد، در مورد ما ایرانیان رخ داده و باعث شده برخی صاحب‌نظران از بازتولید استبداد و امثال آن سخن بگویند.

با توجه به مورد پیشین، لازم است در هدف‌گذاری‌ها، یک مسیر معقول و منطقی لحاظ شود. یعنی ابتدا افراد در قالب گروه‌های کوچک (ضمن ارتباط خوشه‌ای با سایر گروه‌های مشابه) فعّالیت خود را با اهداف کوچکی آغاز کنند و سپس به تناسب «ارتقاء آگاهی و مهارت‌های توسعه‌ای خود» و نیز به تناسب میزان «نهادینه شدن ارتباط سازمان‌یافته با سایر گروه‌ها و اندیشمندان» به اهداف بزرگتری نیز بپردازند.

اقداماتی که در راستای تجویز راهبردی بالا انجام می‌شود نباید به یکی از بیماری‌های همه‌گیر و سرمایه‌سوز جامعه، یعنی «نسخه‌پیچی برای دیگران» منجر شود. اکثر مسئولان و مردم، همواره در حال نسخه‌پیچی برای دیگران بوده و گفته‌ها و توصیه‌هایشان از این دست است که: «باید با فساد مبارزه شود»، «باید جلوی رانت خواری گرفته‌شود»، «باید سطح آگاهی مردم ارتقاء پیدا کند»، «مردم باید با هم مرتبط شوند» و غیره.

در حال حاضر بر اساس «نسخۀ راهبردی پیش‌گفته» اقدامات زیر در حال انجام است:
🔹برگزاری جلسات کتابخوانی و همفکری که گزارش این جلسات در کانال موفقیت‌های کوچک ایرانیان و هم در بخش ایدۀ بیست اخبار شبکۀ چهار سیما منتشر شده است.
🔹برگزاری جلسات کتابخوانی در استان کرمانشاه که کانال تلگرامی «جلسات کتابخوانی کرمانشاه» نیز در این راستا ایجاد شده است. بنا است سطح همکاری افزایش داده شود، اهداف و برنامه‌های مشترکی تعریف شده و همۀ دغدغه‌مندان ارتقاء سطح مطالعه در استان، آن اهداف و برنامه‌ها را دنبال کنند.

.
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
🔸 تقصیر ما《علی‌البدل‌》هاست

دکتر وحید احسانی

اخیراً در گروه‌های مجازی دانشگاه رازی غوغایی به‌پا شده و بخشی از آن به همکاری این بنده خدا و برخی دیگر با دانشگاه مربوط می‌شود. از آنجا که اهل نوشتن هستم و اتفاقاً سرم می‌خارد برای همین گفتگوها، دست به‌کار نگارش چند یادداشت توضیحی شدم، اما امواج حرف و گلایه‌های جدید چنان با سرعت حرکت می‌کنند که هنوز یک یادداشت را تمام نکرده‌ام، مجبور می‌شوم آن را نیمه‌کاره رها کرده و به موضوع دیگری بپردازم. به‌امید خدا، یادداشت‌های مورد نظر را به مرور منتشر خواهم کرد. اما عجالتاً لازم دیدم مطلب مهمی را با زبان طنز با سایرین در میان بگذارم:


مطالعه ادامه مطلب 👇

https://farhang.razi.ac.ir/4546
___
نامه فرهنگ رازی- پایگاه تحلیلی فرهنگی دانشگاه رازی
@namehyefarhang
شیعیان غیرعلی!

به‌مناسبت عید غدیر

خلاصۀ سخنرانی حجت‌الاسلام مسعود ادیب با عنوان «مکتب علی؛ مکتب آگاهی»، دانشگاه رازی، ۶ اسفند ۱۳۹۹ (شب میلاد امیرمؤمنان)

زمان تقریبی مطالعه: ۹ دقیقه

متن و صوت کامل سخنرانی از طریق «نامۀ فرهنگ رازی» قابل دسترسی است.

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
📣 بیانیۀ جمعی از طرفداران طرح «صیانت از فضای مجازی»

❗️ حال که برخی از دشمنان اسلام و عوامل نفوذی استکبار جهانی برای دفاع از طرح موسوم به «صیانت از فضای مجازی» کارزار به راه انداخته‌اند و متأسفانه جمع قابل‌توجّهی از هم‌وطنان ناآگاه نیز فریب تبلیغات دروغین آن مزدوران را خورده و کارزار مورد نظر را امضا کرده‌اند، اینجانبان، امضاکنندگان بیانیۀ زیر، تکلیف شرعی و انسانی و اخلاقی و عقلی و ملّی خود دانستیم که حمایت کامل خود را از این طرح متعالی که مدافع ارزش‌های اسلام و حقوق مردم و متضمّن رونق‌گرفتن تولید و رشد و توسعۀ اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و زیست‌محیطی ایران است اعلام کنیم.

❗️ مردم شریف و همیشه در صحنۀ ایران! هوشیار و آگاه باشید که در «فضای مجازی صیانت‌نشده» مطالبی غیراسلامی منتشر می‌شود که به‌هیچ‌وجه به‌صلاح منافع ملّی (اعم از بلند، میان و کوتاه‌مدّت) نیست، لذا عاجزانه از شما تقاضا می‌کنیم که با امضای بیانیۀ حاضر به ما کمک کرده و در ثواب این عمل خداپسندانه شریک شوید و در غیراین‌صورت، لااقل بی‌تفاوت مانده و با گمراهانی که کارزار مخالفت با طرح صیانت از فضای مجازی را امضاء می‌کنند همراه نشوید.

❗️وظیفۀ خود می‌دانیم که از پیشنهاددهندگان، پیش‌برندگان و مدافعان اصلی این طرح دوست‌داشتنی –که چشم امید ما به آن است- کمال تشکر و قدردانی را داشته‌باشیم؛ اعتراف می‌کنیم که خود را مدیون زحمات شما عزیزان می‌دانیم، زیرا وجود «فضای مجازی صیانت‌نشده»، به آرامش و امنیت ما خدمت‌گزاران خدوم اسلام و ایران خدشه وارد می‌کند.

❗️در پایان، خطاب به امضاکنندگان کارزار «مخالفت با طرح‌های محدودکننده اینترنت بین‌المللی و فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی» بیان می‌کنیم که به تعداد زیاد امضاءهای خود (نزدیک به یک میلیون) ننازید؛ درست است که شما از لحاظ تعداد خیلی از ما بیشترید، امّا هر یک از ما چند برابر مجموع داشته‌های همۀ شما سرمایه دارد (آن هم از نوع بادآورده) و با تصویب طرح مورد نظر و به کوری چشم تمام حسودان، این نسبت به زودی از «چند برابر» به «چند صد برابر» ارتقاء خواهد یافت.

✔️ امضاکنندگان بیانیه:
⬅️ رانت‌خواران، آقازاده‌ها، ژن‌های خوب، کلان بدهکاران بانکی، حقوق نجومی بگیران، انحصارگراها، سلاطین و مافیای محصولات مختلف بازار، مسئولان دارای مدرک جعلی و غیرقانونی، چندین مسئولیتی‌ها، سوءاستفاده‌کنندگان از دین، ابرتخریب‌کنندگان محیط زیست، دروغ‌گوها، ابر دلّالان، محتکران و سایر افراد و گروه‌های مشابه.

پ ن: چه می‌کنید؟! هم‌راستا با توصیۀ امضاکنندگان بیانیۀ بالا بی‌تفاوت می‌مانید یا کارزار «مخالفت با طرح‌های محدودکننده اینترنت بین‌المللی و فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی» را امضا می‌کنید؟!

به امید تصویب‌نشدن طرح موسوم به «صیانت از فضای مجازی»؛
به امید بالارفتن (یا لااقل پایین نیامدن!) هزینۀ مفت‌خوارگی در کشور؛
به امید فردایی بهتر؛
به امید ایرانی آباد.

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
⁉️ طرح موسوم به «صیانت از فضای مجازی» چیست؟!

⁉️ عنوان طرح: «طرح حمایت از حقوق کاربران و خدمات پایه کاربردی فضای مجازی»

⁉️ هدف طرح: حمایت از مسئولان در برابر انتقادهای پایه و کاربردی از عملکرد آنان در فضای مجازی

⁉️ دستاورد اصلی طرح: صیانت از حقوق رانت‌خواران در برابر آگاهی‌بخشی و افشاگری‌های فضای مجازی

ساده‌ترین راه ابراز مخالفت همگانی با این طرح: امضای «کارزار مخالفت با طرح‌های محدودکنندۀ اینترنت بین‌المللی و فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی» در کنار بیش از یک میلیون نفر دیگری که تا کنون آن را امضا کرده‌اند و نیز تشویق سایرین به امضای آن.

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
Forwarded from کانال وحید احسانی (وحید احسانی)
Ziarat_Ashura.pdf
484.5 KB
زیارت عاشورا، نسخه ابن قولویه از کتاب کامل‌الزیارات

این نسخه نسبت به نسخه رایج، قدیمی‌تر و معتبرتر است. دلایل این ادعا را اینجا مطالعه بفرمائید.

منبع: بیان


کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
سخنی با بزرگواران جریان اصول‌گرا در سطوح ملّی و محلّی
📰 عصر ایران، ۲۴ مرداد ۱۴۰۰

🔹 حال که جریان اصول‌گرا پیروز انتخابات ریاست جمهوری شده و اکثریت مجلس را نیز در اختیار دارد و از آنجا که جامعۀ ما به‌شدّت نیازمند افزایش و تقویت «همبستگی ملّی» است، وظیفۀ خود و عموم فعالان (اعم از سیاسی، فرهنگی و اجتماعی) و شهروندان می‌دانم که به بهترین وجه ممکن با آن همکاری کنیم.

🔹 در مقابل، به‌نظرم جریان اصول‌گرا نیز وظیفه دارد که شرایط تحقق «همراهی و همکاری حداکثری» را فراهم کند. در این راستا، به‌عنوان یک شهروند و فعّال فرهنگی-اجتماعی (غیرسیاسی و در سطح محلّی) با شما «بزرگواران» جریان اصول‌گرا سخنی دارم که خواهشمندم، در صورت امکان، دقایقی از وقت ارزشمند خود را به مطالعۀ آن و تأمّل درباره‌اش اختصاص دهید.

🔹 باوجود تنوّع و تعدّد جریان‌های فعّال در کشور، تمام آنها را می‌توان به دو جریان بزرگ «اصول‌گرا» و «اصلاح‌طلب» تقسیم کرد که هر یک «بزرگانی» دارند و «بزرگوارانی» و به نظرم، در شرایط فعلی، کنشگری و ایفای نقش مطلوب «بزرگواران» جناح اصول‌گرا می‌تواند بسیار تعیین‌کننده باشد.

🔹 همان‌طور که می‌دانیم، ایران به‌هردلیل، دچار بحران‌های هم‌افزاست، بحران‌هایی مانند بیکاری، تنزّل ارزش پول، بالارفتن سنّ ازدواج، تورّم، فقر، کم‌آبی و غیره که تحریم‌های ناجوانمردانۀ خارجی نیز حل آنها را مشکل‌تر کرده‌است. خیلی بعید و دور از انتظار است که یکی از دو جریان کلّی نامبرده ولو با در اختیارداشتن تمامی پست‌های مدیریتی و اختیارات قانونی، به‌تنهایی بتواند این بحران‌ها را کنترل و مدیریت کند؛ برای عبور از این وضعیت و آرام و قرار گرفتن در مسیر پیشرفت و توسعه، نیازمند استفادۀ بهینه از تمام ظرفیت‌های عظیم جامعه هستیم که مستلزم همراهی، همکاری و هم‌افزایی عمومی است، هم در زمینۀ خرد‌ورزی و برنامه‌ریزی، هم در عرصۀ اجرا و هم در مرحلۀ نظارت، ارزشیابی و اصلاح.

🔹برای تحقق «همراهی و همکاری حداکثری» -که در این شرایط به‌مثابه سنگ بنا و کیمیایی معجزه‌گر است- نحوۀ انتخاب پست‌های مدیریتی (در سطوح ملّی و محلّی) می‌تواند بسیار تعیین‌کننده باشد.

⬅️ حال که دولت جدید در حال شکل‌گیریست و به‌صورت طبیعی، بیشتر مدیران در سطوح ملّی، منطقه‌ای، محلّی و سازمانی تغییر خواهند کرد، انتخاب مدیران از میان چهره‌های جریان اصول‌گرا می‌تواند با اولویت‌قائل‌شدن برای یکی از دو دسته‌ویژگی‌های متفاوت زیر صورت پذیرد:

1️⃣ مدارا، صبر، پختگی، خردمندی و دوراندیشی؛
2️⃣ اصول‌گرای دو آتشه بودن، قائل‌بودن به مرزبندی‌های سخت‌گیرانه و انشقاقی میان جریان اصول‌گرا با جریان اصلاح‌طلب، تهدیدگری، انتقام‌گیری و افشاگری؛

🔹 از طریق رویکرد اوّل، «بزرگواران» جریان اصول‌گرا در پست‌های مدیریتی قرار خواهندگرفت، یعنی شخصیت‌هایی که برای همراه کردن دایرۀ وسیع‌تری از افراد، کاهش قطبیت و شکاف‌های موجود، افزایش همبستگی ملّی و به‌کارگرفتن طیف گسترده‌تری از ظرفیت‌های بالقوه، قابلیت بیشتری دارند.

🔹 در مقابل و از طریق رویکرد دوّم، مدیریت‌ها در اختیار «بزرگان» (نابزرگواران) اصول‌گرا قرار می‌گیرد، یعنی چهره‌هایی که خواسته یا ناخواسته، شکاف‌ها و قطبیت‌های موجود را تشدید کرده، هدر رفت توان ملّی در اصطکاک‌های درونی را افزایش داده و بخش بیشتری از ظرفیت‌های جامعه را به‌حاشیه می‌رانند.

🔹 منظور از بزرگان یک جریان -که صفت «بزرگوار» به آنها قابل اطلاق نیست- کسانی هستند که تفاوت میان «فضای رقابتی قبل از انتخابات و جوّ حاکم بر مناظره‌های کاندیداهای ریاست‌جمهوری» را با «فضای نیازمند آرامش و مدارای پس از انتخابات» درک نمی‌کنند. به‌زعم نگارنده، یکی از ویژگی‌های نابزرگواران دو جریان نامبرده این است که تمام چهره‌های جریان سیاسی مقابل را مضر یا تمام چهره‌های جریان خودشان را مفید می‌دانند.

🔹 الگوی «بزرگواری» را می‌توان امیرمؤمنان علی (ع) دانست که با وجود تجربۀ چند جنگ داخلی در دوران حکومتش، پس از ختم شدن هر یک از قائله‌ها، با بازماندگان گروه‌های متخاصم به‌گونه‌ای رفتار کرد که گویی پیش از آن هیچ اتّفاقی نیفتاده‌است، نه این که به آنها صفات، القاب و برچسب‌های خاصّی داده و از هر فرصت و مناسبتی برای بازگویی آن مسائل، اختلافات و دشمنی‌ها و محکوم‌کردن بازماندگانشان استفاده کند.

ادامۀ یادداشت را از اینجا مطالعه بفرمایید و چنانچه مفید دانستید، لطفاً بازنشر دهید.

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://telegram.me/notesofvahidehsani
👍1