نشر نی
10K subscribers
5.88K photos
242 videos
476 files
3.35K links
www.nashreney.com :وب‌سایت

اینستاگرام: Instagram.com/nashreney

تهران، خیابان فاطمی، خیابان رهی معیری، نبش خیابان فکوری، شماره ۲۰
تلفن دفتر نشر: ۸۸۰۲۱۲۱۴
تلفن واحد فروش: ۸۸۰۰۴۶۵۸
ایمیل: [email protected]
Download Telegram
Audio

فایل صوتی جلسهٔ نقد و بررسی کتابِ «نظریهٔ رهایی»
نوشتهٔ کریستوف مِنکه
ترجمهٔ سیدمسعود حسینی

با حضور:
آرش اباذری (آنلاین)
مرتضی نوری
محسن آزموده
و مترجم

‌تعارضات حل‌نشدهٔ كودكى به‏‌خصوص تعارضات تمام [يا حل] نشدهٔ اديپى، ممكن است در سطح ناهشيار تداوم يابند و طى بزرگسالى سر برآورند. زمانى كه ايگو به شكلى دفاعى به افكار تهديدكننده و احساسات ليبيدويى واكنش نشان مى‌دهد نوعى مصالحهٔ نورزى شكل مى‌گيرد كه در قالب نشانه‌هاى نورزى متجلى مى‌شود. روان‌كاوان فرويدى مى‌كوشند اين تعارضات را كشف كنند و علل ناهشيار نشانه‌هاى نورزى موجود را بيابند.
در مقابل، نظريه‌پردازان روابط موضوعى و روان‌شناسان خود، تعارض و آشفتگى را به شكلى متفاوت تعريف مى‌كنند و در روان فرد جايگاه متفاوتى براى آسيب‌شناسى قائل مى‌شوند. آشفتگى‌هاى روان‌شناختى مستلزم آسيب‌ديدگى «خود» و ساختارهاى روان هستند. كمبودهاى موجود در دوره‌هاى اوليهٔ رشد مانع ايجاد «خود»ى منسجم مى‌شوند و از وحدت‌يافتن ساختارهاى روان جلوگيرى مى‌كنند. اين نقايص پيش‏اديپى در رشد ممكن است شخصيت‌هايى نارسيستيک و مرزى به‌وجود آورند. اين قبيل اختلالات از نورزهاى كلاسيک خطرناك‏ترند.

از کتابِ «درآمدی بر روابط موضوعی و روان‌شناسی خود»
مایکل سنت کلر
ترجمهٔ علیرضا طهماسب و حامد علی‌آقایی

‌بايد از ادعاى هر شناختى، هر دانستنى به‌نحوى گذشت و منصرف شد تا احساس حقيقت و نيكى كه در ما موجود است برانگيخته و تقويت شود. اين هدفِ اصلى انديشهٔ افلاطونى است. محور اصلى آموزش‌هاى او مُثُل است. افلاطون فيلسوف مُثُل است.
مى‌توان گفت كه افلاطون مسئله‌اى را باز طرح می‌‌كند كه پيش از او در مكتب ملطيه طرح شده بود: از شدن [صيرورت] و گذار چه چيز باقى مى‌ماند؟ همه‌چيز مى‌گذرد، آنچه كه ما با حواس خود درک مى‌كنيم از هم مى‌پاشد و از بين مى‌رود. پس چه چيز پايدار مى‌ماند؟ پاسخ افلاطون اين است: مُثُل باقى مى‌مانند. مُثُل چيستند؟ آنها واقعيت حقيقى چيزى هستند كه هستىِ تمام چيزها در جهان محصول آن است.
مُثُل به‌معناى چيزهاى واقعى، واقعى نيستند. هستى و ارزشى هستند در يك واحد. منشأ هستىِ چيزها و درعين‌حال سرچشمهٔ نيكى‌اند. هستى درعين‌حال يك ارزش است. هستى نفْس ِ ارزش است. هستى [بودن = هستن] ، ارزشْ‌داشتن است.

از کتابِ «شگفتی فلسفی»
سیری در تاریخ فلسفه
ژان هرش
ترجمهٔ عباس باقری

‌چاپ چهارم منتشر شد
«شاه و شطرنج قدرت در خاورمیانه»
ایران، کردهای عراق و شیعیان لبنان (۱۳۳۷-۱۳۵۷)
آرش رئیسی نژاد
ترجمهٔ پریسا فرهادی

پیوندهای استراتژیک ایران با برخی از جوامع و گروه‌های غیردولتی منطقه، در کنار تنش با آمریکا، مهم‌ترین مبحث سیاست خارجی ایرانِ دوران معاصر است. برخلاف باور رایج، اتحاد ایران با گروه‌های یادشده پیش از انقلاب اسلامی و در زمان محمدرضا شاه پهلوی پی‌ریزی شد. کتاب شاه و شطرنج قدرت در خاورمیانه نشان می‌دهد که شاه ایران در میانهٔ سال‌های ۱۳۳۷ و ۱۳۵۷ روابط استراتژيکی را با کردهای عراقی و شیعیان لبنانی جهت حفظ امنیت ملی،‌ یکپارچگی سرزمینی و مهار دشمنان خود برقرار کرد. کتاب با تکیه بر ویژگی‌های ژئوپلیتیکی ایران، بر اهمیت نقش شاه و دیگر نهادهای تصمیم‌گیر در سیاست خارجی کشور تأکید می‌کند. همچنین این کتاب برای نخستین‌بار سرنوشت رازآلود امام موسی صدر را بیان کرده و رابطهٔ پرفراز و نشیب ایران را با ملامصطفی بارزانی بازگو می‌کند. حجم و تنوع اسناد ناگفته‌ی جمع‌آوری‌شده از بایگانی‌های مهم آمریکا و ایران در کنار مصاحبه با دست‌اندرکاران سیاست خارجی ایران نشان‌دهندهٔ دست‌اول‌بودن این روایت است.

‌دیگر روی کسی تعصب ذهنی نداشت، مردان بزرگ خوابیده در قبر یا درازکشیده در تخت. نمی‌توانست قبول کند آن‌ها کوچک‌ترین خطایی داشته باشند. نوابغ هم کاستی‌هایی دارند، ولی او نمی‌خواست این حقیقت را قبول کند. دیگر برایش قهرمانی باقی نماند... دوباره خودش را در برابر خودش تنها دید. اطرافش فقط آوار ویرانه‌های فروریخته بود. زندگی‌اش آرام و غم‌انگیز ادامه داشت. در حال شبیه شدن به همان آوار بود. داشت به همه‌چیز بی‌اعتنا می‌شد. یک روز متوجه شد که دارد تکه‌تکه می‌شود. تکه کاغذی برداشت و نوشت «دارم تکه‌تکه می‌شوم» و زیر آن نوشت: ۲۳ و ۱۳ دقیقه. چند روز بعد این جمله به ذهنش خطور کرد: «آدم‌های کوچک هر روز کوچک‌تر می‌شوید! تکه‌تکه می‌شوید، شمایی که آسایش‌تان را دوست دارید، سرانجام از بین می‌روید.» ولی نمی‌خواست از بین برود.

از رمانِ «آخرین روزها»؛ رمون کنو؛ ترجمهٔ مهسا خیراللهی

‌امروزه هنرمند بیش‌تر و بیش‌تر دل‌مشغول نمایش جسم خود به‌ منزلۀ جسم کارگر شده است. نمونه‌ای از نمایش این نوع جسم کارگر را می‌توان در نمایشگاه مارینا آبراموویچ دید، نمایشگاهی با عنوان «هنرمند حاضر است» که در سال ۲۰۱۰ در موزۀ هنر مدرن نیویورک (موما) برگزار شد. در همۀ روزهای نمایشگاه، آبراموویچ در طول تمام ساعت‌های کار موزه با حفظ حالتی یکسان در آتریوم یا نورگیر مرکزیِ موما ‌می‌نشست. بدین ترتیب آبراموویچ موقعیت کارمندی را بازآفرینی ‌کرد که مشغلۀ اصلی‌اش این بود که هر روز در محلی یکسان بنشیند تا افراد مافوق‌‌ نظاره‌اش کنند، صرف‌‌نظر از کاری که سوای آن انجام می‌شود. همچنین می‌توانیم بگوییم اجرای آبراموویچ نمونۀ تمام‌عیاری بود از انگارۀ فوکو مبنی بر این‌که پیامد اصلی کار مدرن‌شده و بیگانه تولید جسم کارگر است. آبراموویچ دقیقاً از طریق انجام ندادن هر کار مؤثری در تمام مدت حضورش، انضباط و استقامت و تلاش جسمانی‌ عجیبی را مضمون کرد که برای صِرفِ حضور در محل کار از آغاز روز کاری تا پایان آن لازم است.

از کتابِ «هنر در آگورای معاصر»
بوریس گرویس
ترجمهٔ اشکان صالحی

منتشر شد
«گوتلوب فرگه»
هانس اسلوگا
ترجمهٔ طالب جابری

گوتلوب فرگه یکی از چهره‌های برجسته در تاریخ منطق و فلسفه است و می‌توان او را بنیانگذار فلسفهٔ تحلیلی خواند. هانس اسلوگا قصد دارد در کتاب پیش رو شرحی تاریخی از ریشه‌ها و سرچشمه‌های آرای او و ساختار کلی اندیشه‌اش ارائه دهد. به عقیدهٔ اسلوگا رویکردِ غیرتاریخیِ فلسفهٔ تحلیلی سبب شده است این مکتب نتواند جایگاه حقیقی فرگه در این سنت را تشخیص دهد. اسلوگا پس از بحثی تاریخی می‌کوشد مهم‌ترین بینش‌های فرگه را در مورد منطق و زبان منطقی، احکام و ساختارشان، تابع و شناسه، اعیان منطقی، معنا و دلالت، و موضوعات دیگر، براساس نوشته‌های گوناگون او، توضیح دهد.

▫️بخشی از کتاب

نشر نی برگزار می‌کند:
خوانش انتقادی شاهنامهٔ فردوسی
دکتر محمد دهقانی
حضوری و آنلاین

زمان: سه‌شنبه‌ها، ساعت ۱۷:۳۰ تا ۱۹:۳۰
مدت دوره: ۸ جلسه
شروع دوره: ۲ بهمن‌ماه
مهلت ثبت نام: تا ۲۹ دی‌ماه
هزینهٔ دوره: یک میلیون تومان
مکان: خیابان فاطمی، خیابان رهی معیری، بعد از تقاطع فکوری، ساختمان نشر نی، پلاک ۲۰، طبقهٔ پنجم

ثبت‌نام آی‌دی تلگرام:
@nashreney_pr

‌با مطالعهٔ رمان چه شناختى نصيب ما مى‌شود، در‌حالى‌كه مى‌دانيم رمان بازگوكنندهٔ داستانى است كه «حقيقت» ندارد؟ يك پاسخ متعارف به اين سؤال اين است: شناخت بر قلوب يا اذهان نصيب ما مى‌شود. رمان‌نويس دسترسى كامل به افكار نهانى كاراكترهاى خود دارد، اما تاريخنگار، زندگى‌نامه‌نويس يا حتى روان‌كاو اين دسترسى را ندارد. پس رمان مى‌تواند الگوهاى كم‌وبيش متقاعدكننده‌اى در اختيار ما بگذارد دربارهٔ اين‌كه آدم‌ها چه‌گونه و چرا اعمالى را انجام مى‌دهند كه انجام مى‌دهند. پسامدرنيسم و پساساختارگرايى ايده‌هاى انسان‌باورانهٔ مسيحى يا ليبرالى در باب خود يا نفس را كه اين پروژه بر آن مبتنى است - يعنى فردِ يكتا و مستقلِ مسئولِ اعمالِ خود - واسازى كرده است اما نابود نكرده است. ما همچنان به رمان ارج مى‌گذاريم، بخصوص به رمان‌هاى متعلق به سنت رئاليستى كلاسيك، به سبب پرتوى كه بر انگيزه‌هاى بشرى مى‌افكنند.‌

از کتابِ «هنر داستان‌نویسی»
دیوید لاج
ترجمهٔ رضا رضایی

‌باغ افسانه‌ها مشتمل بر گلچینی از زیباترین افسانه‌های چِک است که دیرزمانی صرفاً سینه به سینه نقل می‌شدند و از چند قرن قبل خوانندگان را شیفته و مسحور می‌سازند و نفسهای آنان را در سینه حبس می‌کنند. نگارش این افسانه‌ها را مدیون بوژنا نیمتسووا یکی از بزرگ‌ترین رمان‌نویسان بوهِم و کارِل یارومیر اِربِن سرپرست آرشیوهای شهر پراگ و شاعر رومانتیک ملت چک هستیم.
اگرچه حقیقت دارد که مضامین و بافت کلی افسانه‌های مردمی که در این کتاب روایت شده‌اند از جهات بسیار یادآور سایر حکایت‌ها و قصه‌های اروپایی هستند، اما با گیرایی خاص و شگرف خود خواننده را به اندازهٔ آنها فریفته می‌سازند. علاوه بر این، کشف جالب توجه اسطوره‌ها و آداب و سنن کهن اسلاو را عرضه می‌دارند. فضای رخنه کردهٔ قصه‌های هزار و یک شب که در سراسر این صفحات موج می‌زند، بی‌گمان مدیون صلیبیان بوهِم است که طی جنگهای صلیبی در مشرق‌زمین در تماس با فرهنگ‌های غیربومی و اقوام بیگانه قرار گرفتند.

«باغ افسانه‌ها»
گلچینی از زیباترین افسانه‌های مردمی چک
بوژنا نیمتسووا و کارل یارومیر اربن
ترجمهٔ پیروز سیار

رئیس دانشکده وقتی آن صحنه را دید عصبانی شد و خونش به جوش آمد. درواقع رئیس دانشکده نبود که این‌طور خشمگین شده بود، بلکه کودکی بود که در سوهاج به دنیا آمده و بزرگ شده بود. از وقتی عقلش می‌رسید، این کار برای مردها مجاز، برای پسرهای جوان عیب و برای بچه‌ها به‌شدت ممنوع بود، اما برای زن‌ها جرم بود، بلکه بالاتر از جرم، چیزی در ردیف بی‌ناموسی، چه برسد به اینکه طرف نه مرد، نه بچه و نه حتی زن، بلکه دختر جوانی باشد، آن‌هم دخترکی که هنوز هفده سالش هم نشده.
چیزی که باعث می‌شد این عصبانیت به اوج برسد و رئیس دانشکده کنترلش را از دست بدهد این بود که دخترک ظاهراً سال‌اولی بود، یعنی دانشجوی تازه‌واردی که تا دیروز یک بچه‌دبیرستانی بوده.

از مجموعه‌داستانِ «یک جور اشتباه»
یوسف ادریس
ترجمهٔ سیدمحمدحسین میرفخرائی

‌عباس امیرانتظام از معدود بازماندگان مبارز ملی به رهبری دکتر مصدق است که هم عضو شورای مرکزی و هم عضو هیئت اجرای نهضت مقاومت ملی بوده است و در آن دوران که ۱۶ آذر ۱۳۳۲ یکی از برجسته‌ترین ایام آن است، سرپرستی کمیتهٔ دانشگاه و امور مربوط به آن را در نهضت مقاومت ملی به عهده داشته است.
او به‌سبب باوری که به راه و شخصیت مهندس بازرگان داشت، هم‌زمان با تأسیس نهضت آزادی به عضویت آن درآمد. لیکن پس از مدت کوتاهی برای تکمیل تحصیلات خود رهسپار فرانسه و امریکا شد و پس از فراغت از تحصیل در دانشگاه برکلی، در ۱۳۴۹ به ایران مراجعت کردو در ۱۳۵۷ در جریان انقلاب مجدداً در کنار مهندس بازرگان قرار گرفت. پس از پیروزی انقلاب از سوی مهندس بازرگان به سمت معاونت نخست‌وزیر و سخنگوی دولت موقت برگزیده شد و اوایل تابستان ۱۳۵۸ به عنوان سفیر در پنج کشور اسکاندیناوی به سوئد رفت.
پس از اشغال سفارت امریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام متهم به جاسوسی به نفع امریکا شد و در دادگاه انقلاب محکوم به حبس ابد گردید.

«آن‌سوی اتهام»
عباس امیرانتظام
جلد اول: خاطرات
جلد دوم: محاکمه و دفاعیات

امکان سفارش چاپ تک‌نسخهٔ کتاب از سایت نشر نی و سایت می‌خوانم

‌من زشتی‌ها را ديده‌ام، اما آن‌ها را ننگريسته‌ام. به عزرائيل نمى‌انديشم، به او افتخار خواهم داد كه به من بينديشد. و به او خواهم گفت تو پاداش من هستى، نه پايان من، چرا كه مرگ برايم رهايى نيست، آغاز ديگرى است.
اگر مرگ را تولدى ديگر بدانيم، خواهم گفت كه دست‌هايم دوباره نقاشى خواهند كرد و بار ديگر، بار سرنوشتى را كه حماسهٔ عشق را به تلخى و سختى اما پرشكوه زيسته است، به دوش خواهند كشيد.
تا در تولدى ديگر، دلهره‌ها و شاد‌ی‌هاى زندگى را تصوير كنند و راز زندگى مرا كه بر آن مُهر عشق خورده است، بگشايند. عشق به زندگى، عشق به انسان‌ها، عاشق عشق.
و دستى بر گورم خواهد نوشت:
«نقاش‌ها كور به دنيا مى‌آيند، آ‌ن‌ها با چشم قلب مى‌بينند.»

از کتابِ «در فاصلهٔ دو نقطه»
ایران درّودی
Forwarded from به مهربانی
موسسۀ دارالاکرام برگزار میکند:
پاسداشت بیش از دو دهه تلاش برای حمایت از تحصیل دانش‌آموزان ایران

برنامه رویداد:
(۱) پخش مستند «جادوی جاده‌های دور» به کارگردانی خانم مژگان ایلانلو
(۲) سخنرانی آقای دکتر مقصود فراستخواه
(۳) تکنوازی استاد سالار زمانیان
(۴) گزارشی از فعالیت های موسسه دارالاکرام
(۵) نمایشگاه عکس مرتبط با مستند

تیزر مستند «جادوی جاده های دور» را از اینجا ببینید.

زمان: پنجشنبه، بیستم دی ماه ۱۴۰۳
ساعت: ۱۶ الی ۱۸:۳۰

آدرس: بزرگراه حقانی، ورودی منطقه فرهنگی و گردشگری عباس‌آباد، بلوار شهدای بانک مرکزی، ساختمان کوشک باغ هنر، طبقه منفی ۲

لوکیشن ورودی سالن 👇🏻👇🏻
https://nshn.ir/rbvSuT5xiwzj

منتشر شد
«خنده‌های خطرناک»
استیون میلهاوزر
ترجمهٔ مهنام نجفی‌

‌خنده‌های خطرناک شامل سیزده داستان است که در چهار بخش مجزا سامان یافته. آنچه در سبک و سیاق این داستان‌ها بارز است، خیالِ متصل به واقعیت و همچنین کمدی آمیخته به تراژدی، ترس، و فلسفه‌ورزی است. در داستان‌های میلهاوزر چیزها از خود بودن تن می‌زنند، به چیزی دیگر، چیزی بی‌نام، تبدیل می‌شوند و ناگهان غریب به نظر می‌رسند. و این شروع ماجراست، ماجرای هیجان‌انگیز و پرخطر کشف معمای چیزها، جست‌وجو در قلمروهای ناشناخته، احساسات نیازموده، امکانات تازه، و مفاهیم نو. با شروع ماجرا باید از راه ‌بُرید و به بیراهه ‌زد. در بیراهه‌های این ماجراجویی البته موقعیت‌های مضحک و ابلهانه هم کم نیست. سرک کشیدن به پشت و پسل‌ها و شیرجه زدن در اعماق خیلی با طمأنینه و وقار سازگار نیست و در گذر از بزنگاه‌ها از سبکسری و دیوانگی گریزی نیست.

▫️بخشی از کتاب

از منظر روان‌شناسى، واقعيت اين است كه «مشاهدهٔ پليدى، پلشتى را در روح انسان زنده مى‌كند». صِرف مشاهدهٔ یک جنايت، اثر زيان‌بارى بر روان مى‌گذارد. روان‌هايى كه تلقين‌پذيرترند ممكن است با مشاهدهٔ يک جنايت، آمادگى بيشترى براى آلوده‌شدن و تقليد پيدا كنند: به همين دليل است كه پس از قلم‌فرسايى رسانه‌هاى خبرى دربارهٔ يک جرم مشخص، شاهد وقوع يک رشته جنايت‌هاى مشابه هستيم. ولى روان هر انسان، مجذوب پليدى است. «نبايد آنى تصور كرد كه كسى توانايى گريز از اين بازى اضداد را دارد. درون بيشتر انسان‌ها اهريمنى كه بدين‌ترتيب زنده مى‌شود در چهرهٔ دروغين خشم اخلاقى رخ مى‌نمايد و اين مسلماً اثرات سودمندى هم دارد. زيرا بدى بايد جبران شود؛ درغيراين‌صورت سياه‌كاران، جهان را نابود خواهند كرد يا نيكان از خشم خفه خواهند شد. تنها خطر اين است كه خشم اخلاقىِ ملهم از اقدامات مصيبت‌بار و سيراب‌شده از رذيلتِ حاضر در روان هر انسان، شرارت‌بارتر از فساد اوليه باشد.

از کتابِ «یونگ و سیاست»
اندیشه‌های سیاسی و اجتماعی کارل گوستاو یونگ
ولودیمیر والتر اوداینیک
ترجمهٔ علیرضا طیب

‌پرسشی که نویسندگان و هنرمندان امروز با آن روبرو هستند، فقط مربوط به سیاست‌های اقتصاد مبتنی بر کربن نیست. بسیاری از این پرسش‌ها به راه و رسم‌ خود ما مربوط می‌شود، راه و رسمی که ما را در پنهان‌سازی فرهنگ عامه همدست می‌کنند. اگر من، به‌عنوان رمان‌نویس، استفاده از نام‌های تجاری را در توصیف ویژگی‌های یک شخصیت برگزیده‌ام، آیا نیازی نیست از خودم دربارۀ میزان مشارکتم در هدایت و دستکاری بازار بپرسم؟
فکر می‌کنم با همین رویکرد باید این سؤال را نیز مطرح کرد که چه چیزی در تغییر اقلیم وجود دارد که روایت آن منجر به حذفش از فهرست آثار جدی ‌می‌شود؟ و چه چیزی دربارۀ گسترۀ فرهنگی و الگوهای مسلط آن‌ به ما می‌گوید؟
بعدها، اگر دنیا به‌طرز قابل‌توجهی تغییر کرده باشد، و هنگامی که بالاآمدن سطح دریاها جنگل‌های سونداربانس را بلعیده باشد، و شهرهایی مانند کلکته، نیویورک و بانکوک را سکونت‌ناپذیر کرده باشد، اگر خوانندگان کتاب‌ها و بازدیدکنندگان موزه‌ها به هنر و ادبیات زمان ما رجوع کنند، آیا در این آثار نگاه نمی‌کنند تا اولین‌ها و فوری‌ترین نشانه‌ها از جهان دگرگون‌شدۀ به‌ارث‌رسیده را پیدا کنند؟

جنون بزرگ ؛ آمیتاو گوش؛ امید رستمیان مقدم

‌علوم نوآورند و پيوسته پيش مى‌روند اما فرهنگ مدام دگرگون مى‌شود، اكتشاف مكرر هر فرد در ذهنيت خويش است. از آنجا كه نتيجهٔ تجربهٔ افراد در وجدان خويش، انتظار و خواست خويش است، بيانگر حساس‌ترين ويژگى‌هاى انسان است و درعين‌حال كليت جاودانه‌اى را كه پديدآورندهٔ اوست بر او مكشوف مى‌كند. ما عشق را بسيار پيش از طى مراحل آن آموخته‌ايم، و اين هر احساسى باشد، پيوسته باز تجربه مى‌كنيم و هميشه همان است. از آنجا كه در هر عشق، حيرت، وسوسه و رنجِ هميشگىِ همهٔ عشق‌ها پديد مى‌آيد، تجربهٔ عشقِ هركس بر او آشكار مى‌كند كه همانند ديگران است؛ و بدين‌سان فرهنگ به ما مى‌فهماند كه هيچ‌چيز بيش از آن موجب همبستگى ما با ديگران نيست، و بدين‌سان ما را از تنهايى نجات مى‌دهد. پس آنچه براى هركس مهم‏‌ترين چيزها و بهتر از هر چيز نمايانگر اوست نمى‌تواند پيشرفتى داشته باشد زيرا همه آن را در باطن خويش واقعيتى پايدار مى‌يابند. بنابراين بودلر حق داشت كه مى‌گفت: «چيزى پوچ‌تر از پيشرفت نيست زيرا انسان هميشه همان انسان، يعنى در حالت توحش است!».

از کتابِ «انسان پاره‌پاره»
نیکلا گریمالدی
ترجمهٔ عباس باقری

‌ما همه دربارهٔ افلاطون و ارسطو، فیلسوفان یونان، و دکارت و کانت، فیلسوفان عصر جدید، بسیار خوانده و شنیده‌ایم. اما بین این دو گروه، بین عهد باستان و دوران رنسانس چطور؟ بی‌شک با نام اوگوستین قدیس، ژروم قدیس، فرانسوای قدیس، آبلار و توماس قدیس نیز آشنایی داریم.
اما آیا می‌دانیم «تومیس» چیست؟ آیا ابن‌رشد، میمونید، گروستِت، راجر بیکن، رامون لول، مارسیل پادوآیی، و… را می‌شناسیم؟
لوچانو دِ کرشنتزو در این کتاب (که می‌توان مجلد دوم کتاب فیلسوفان بزرگ یونان باستان محسوبش داشت) ما را با همان زبان ساده و شیرین و طنزآمیزش با این اندیشمندان و با زندگی‌ها و نظریه‌های آنها آشنا می‌کند. وانگهی از هراس پایان هزارهٔ نخست، از جنگ‌های صلیبی، از زنان جادوگر و از بسیاری مسائل دیگر، که به‌ظاهر ارتباطی با فلسفه و فیلسوفان قرون وسطا ندارند نیز سخن می‌گوید. کوتاه‌سخن، کتابی است ساده اما آموزنده، شیرین اما پرمحتوا که تازگی‌های بسیار دارد و زبان طنز‌آمیزش بر دلنشینی آن می‌افزاید.

«فیلسوفان بزرگ قرون وسطا»
لوچانو دِ کرشنتزو
ترجمهٔ عباس باقری

امکان سفارش چاپ تک‌نسخهٔ کتاب از سایت نشر نی و سایت می‌خوانم
دوركم در خودكشى، با نوشتن اين‌كه «زندگى اجتماعى اساساً از بازنمايى‌ها ساخته مى‌شود»، و افزون بر آن، اين‌كه «اين بازنمايى‌هاى جمعى نسبت به بازنمايى‌هاى فردى سرشت كاملاً متفاوتى دارند»، استفاده از مفهوم بازنمايى‌هاى جمعى را آغاز كرد. او مى‌خواست در تقابل با تبيين‌هايى كه منشأ ايده‌ها و باورها را در حالات آگاهى فردى جست‌وجو مى‌كردند بر منشأ و سرشت جمعى يا اجتماعى باورها و ايده‌ها تأكيد كند. بازنمايى‌هاى جمعى عبارت‌اند از تمام «شيوه‌هايى كه گروه از طريق آن خود را در رابطه با ابژه‌هايى كه بر آن اثر مى‌گذارند، درک مى‌كند». آن‌ها ناشى از دغدغه‌هاى جمعى‌اند: «گروه به لحاظ خميره‌اش با فرد متفاوت است و بنابراين چيزهايى كه بر آن اثر مى‌گذارند طبيعت متفاوتى دارند» . نتيجتاً، براى فهم شيوهٔ تصور جامعه از خويش و از محيطش بايد طبيعت جامعه را در نظر گرفت، نه طبيعت افراد را. حتى نمادهايى كه اين برداشت‏‌ها را بيان مى‌كنند، بر اساس نوع جامعه تغيير مى‌كند».

از کتابِ «امیل دورکم»
کنت تامپسن
ترجمهٔ شهناز مسمی پرست