📶 فایل صوتی جلسه Voice Chat
🔷 دیدن خدا رویت با قلب بود یا رویت با چشم ؟
#پرسش_پاسخ
🎧 باحضور؛ کارشناسان مجموعه مذهبی ندای شیعه
🔻کانال ندای شیعه
⇲ @nedayeshiacom
🔷 دیدن خدا رویت با قلب بود یا رویت با چشم ؟
#پرسش_پاسخ
🎧 باحضور؛ کارشناسان مجموعه مذهبی ندای شیعه
🔻کانال ندای شیعه
⇲ @nedayeshiacom
Telegram
attach 📎
📶 فایل صوتی جلسه Voice Chat
🔷 موضوع: علم در ایران باستان و ماجرای آتش زدن کتابخانه ها توسط اعراب مسلمان
+ #پرسش_پاسخ
🎧 کارشناس؛ آقای حامد شادفر
🔻کانال ندای شیعه
⇲ @nedayeshiacom
🔷 موضوع: علم در ایران باستان و ماجرای آتش زدن کتابخانه ها توسط اعراب مسلمان
+ #پرسش_پاسخ
🎧 کارشناس؛ آقای حامد شادفر
🔻کانال ندای شیعه
⇲ @nedayeshiacom
Telegram
attach 📎
📶 فایل صوتی جلسه Voice Chat
🔹موضوع: مباحثی پیرامون عقد موقت ( صیغه ، متعه)
+ #پرسش_پاسخ
🎧 باحضور کارشناسان مجموعه مذهبی ندای شیعه
🔻کانال ندای شیعه
⇲ @nedayeshiacom
🔹موضوع: مباحثی پیرامون عقد موقت ( صیغه ، متعه)
+ #پرسش_پاسخ
🎧 باحضور کارشناسان مجموعه مذهبی ندای شیعه
🔻کانال ندای شیعه
⇲ @nedayeshiacom
Telegram
attach 📎
📶 فایل صوتی جلسه Voice Chat
🔹موضوع: مردگان می شنوند؟
+ #پرسش_پاسخ
🎧 کارشناس: العبد الاحقر
🔻کانال ندای شیعه
⇲ @nedayeshiacom
🔹موضوع: مردگان می شنوند؟
+ #پرسش_پاسخ
🎧 کارشناس: العبد الاحقر
🔻کانال ندای شیعه
⇲ @nedayeshiacom
Telegram
attach 📎
📶 فایل صوتی جلسه Voice Chat
💠 چرا کتاب ها تصحیح نشده اند؟
#پرسش_پاسخ
🎧 باحضور اساتید مجموعه
🔻کانال ندای شیعه
⇲ @nedayeshiacom
💠 چرا کتاب ها تصحیح نشده اند؟
#پرسش_پاسخ
🎧 باحضور اساتید مجموعه
🔻کانال ندای شیعه
⇲ @nedayeshiacom
Telegram
attach 📎
📶 فایل صوتی جلسه Voice Chat
🌷مراسم قرعه کشی #غدیر و #پرسش_پاسخ
🎧 باحضور استاد عباسی کارشناس شبکه جهانی ولیعصر🍃
🔻کانال ندای شیعه
⇲ @nedayeshiacom
🌷مراسم قرعه کشی #غدیر و #پرسش_پاسخ
🎧 باحضور استاد عباسی کارشناس شبکه جهانی ولیعصر🍃
🔻کانال ندای شیعه
⇲ @nedayeshiacom
Telegram
attach 📎
📶 فایل صوتی جلسه Voice Chat
#پرسش_پاسخ
▫️باحضور؛ کارشناسان مجموعه مذهبی ندای شیعه
🔻کانال ندای شیعه
⇲ @nedayeshiacom
#پرسش_پاسخ
▫️باحضور؛ کارشناسان مجموعه مذهبی ندای شیعه
🔻کانال ندای شیعه
⇲ @nedayeshiacom
Telegram
attach 📎
Artin- اهل سنت - افک.pdf
1.2 MB
⁉️چرا پیامبر(ص) به عایشه شک داشت؟!
#پرسش_پاسخ
#گفتگو با اهل سنت _۱
#وهابیت/#اهل_سنت
🌐کانال ندای شیعه
⇲ @nedayeshiacom
#پرسش_پاسخ
#گفتگو با اهل سنت _۱
#وهابیت/#اهل_سنت
🌐کانال ندای شیعه
⇲ @nedayeshiacom
🔥3
ققنوس- اهل سنت - افک.pdf
1.3 MB
⁉️چرا پیامبر(ص) به عایشه شک داشت؟!
#پرسش_پاسخ
#گفتگو با اهل سنت _۲
#وهابیت/#اهل_سنت
🌐کانال ندای شیعه
⇲ @nedayeshiacom
#پرسش_پاسخ
#گفتگو با اهل سنت _۲
#وهابیت/#اهل_سنت
🌐کانال ندای شیعه
⇲ @nedayeshiacom
🔥3
﷽
💬 فایل #ویس_چت
🔴👈 سوالات بررسی اعتبار کتاب سلیم بن قیس
#پرسش_پاسخ
🎙کارشناس: جناب آقای علیرضا
🔻♾ در گروه تلگرام مجموعه مذهبی ندای شیعه؛ با ما همراه باشید: @nedayeshiaofficial
🔗کانال تلگرام مجموعه: @nedayeshiacom
💬 فایل #ویس_چت
🔴👈 سوالات بررسی اعتبار کتاب سلیم بن قیس
#پرسش_پاسخ
🎙کارشناس: جناب آقای علیرضا
🔻♾ در گروه تلگرام مجموعه مذهبی ندای شیعه؛ با ما همراه باشید: @nedayeshiaofficial
🔗کانال تلگرام مجموعه: @nedayeshiacom
Telegram
attach 📎
#پرسش_پاسخ :
💠آیا خدا دیده میشود؟
..........................................................................................................
✍️ جواد حیدری
نکته ی اول: اگر منظور از دیدن، دیدن با چشم(رؤیت بصریّة) باشد، جواب منفی است و تفاوتی بین دنیا و آخرت ندارد.
دلایل ممتنع بودن رؤیت خداوند به معنای مذکور، متعدد هست که به دو مورداشاره میشود:
الف: دیدن با چشم، وقتی معنا دارد که آن چیز، جسم یا جسمانی باشد و چنین چیزی حتماً دارای جهت هست و چیزی که جهت داشته باشد، محدود است و نیازمند مکان. درحالیکه خداوند از تمام این امور منزه است.
ب: اگر بگوییم خدا دیده میشود یا تمام ذات الهی را میبینیم که لازمهی آن محدود بودن هست و یا جزئی از ذات را مشاهده میکنیم که لازمه آن مرکب بودن و دارای اجزاء بودن خداوند است که تمام این امور در حقّ خداوند محال هست.
قران کریم می فرماید: «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبير»؛ «چشمها او را نمىبينند؛ ولى او همه چشمها را مىبيند؛ و او بخشنده (انواع نعمتها، و باخبر از دقايق موجودات،) و آگاه (از همه) چيز است». (1)
نکته ی دوم: اگر معنای رؤیت خداوند؛ مشاهده قلبی باشد، این امر اشکالی ندارد.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در جواب ذعلب یمانی که از ایشان پرسید: آیا پروردگارت را دیدهای؟ فرمودند: آیا کسی را که ندیدهام عبادت می کنم؟ و وقتی ذعلب میپرسد: کیف تراه؟ حضرت می فرمایند: «لَا تُدْرِكُهُ الْعُيُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْعِيَانِ وَ لَكِنْ تُدْرِكُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَان...»؛ «چشمها او را مانند چيزهاى ديدنى ديگر نمىبيند، ولى دلها با حقايق ايمان او را مىبيند». (2)
پی نوشت ها:
1. انعام/103
2. نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 258
منبع : @javadheidari110
💠کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
💠آیا خدا دیده میشود؟
..........................................................................................................
✍️ جواد حیدری
نکته ی اول: اگر منظور از دیدن، دیدن با چشم(رؤیت بصریّة) باشد، جواب منفی است و تفاوتی بین دنیا و آخرت ندارد.
دلایل ممتنع بودن رؤیت خداوند به معنای مذکور، متعدد هست که به دو مورداشاره میشود:
الف: دیدن با چشم، وقتی معنا دارد که آن چیز، جسم یا جسمانی باشد و چنین چیزی حتماً دارای جهت هست و چیزی که جهت داشته باشد، محدود است و نیازمند مکان. درحالیکه خداوند از تمام این امور منزه است.
ب: اگر بگوییم خدا دیده میشود یا تمام ذات الهی را میبینیم که لازمهی آن محدود بودن هست و یا جزئی از ذات را مشاهده میکنیم که لازمه آن مرکب بودن و دارای اجزاء بودن خداوند است که تمام این امور در حقّ خداوند محال هست.
قران کریم می فرماید: «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبير»؛ «چشمها او را نمىبينند؛ ولى او همه چشمها را مىبيند؛ و او بخشنده (انواع نعمتها، و باخبر از دقايق موجودات،) و آگاه (از همه) چيز است». (1)
نکته ی دوم: اگر معنای رؤیت خداوند؛ مشاهده قلبی باشد، این امر اشکالی ندارد.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در جواب ذعلب یمانی که از ایشان پرسید: آیا پروردگارت را دیدهای؟ فرمودند: آیا کسی را که ندیدهام عبادت می کنم؟ و وقتی ذعلب میپرسد: کیف تراه؟ حضرت می فرمایند: «لَا تُدْرِكُهُ الْعُيُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْعِيَانِ وَ لَكِنْ تُدْرِكُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَان...»؛ «چشمها او را مانند چيزهاى ديدنى ديگر نمىبيند، ولى دلها با حقايق ايمان او را مىبيند». (2)
پی نوشت ها:
1. انعام/103
2. نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 258
منبع : @javadheidari110
💠کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
👍4👎1
#پرسش_پاسخ :
💠 چرا طبق آیه 24 سوره نساء مسلمانان میتوانند زنان غیرمسلمانان را به اسارت بگیرنند و برای آنها حلال باشد؟!
✍پاسخ:
🔶نکته ی اول: طبق قانون اسلام با هیچ زن شوهرداری نمیشود ازدواج کرد چه آن زن مسلمان باشد چه غیر مسلمان باشد. و در صورتی میتوان با زنی ازدواج کرد که شوهر نداشته باشد.
🔷 نکته ی دوم: بیشوهر شدن زن (یا به عبارت دیگر جدا شدن زن از شوهر) به چند راه ممکن است؛
1️⃣ اینکه مردی زنش را طلاق دهد.
2️⃣ شوهر زن بمیرد.
3️⃣ شوهر زن مدت طولانی ناپدید شود و خبری ازش نباشد و دلیلی هم بر زنده بودن او نباشد زن با اجازه حاکم طلاق بگیرد.
4️⃣ زن با اجازه حاکم طلاق بگیرد.
5️⃣ شوهر زن مرتد شود، خود به خود آن زن از مرد طلاق میگیرد و بر مرد حرام میشود.
6️⃣ زن کافر مسلمان شود بر شوهرش حرام میشود و بدون طلاق از او جدا میشود.
7️⃣ اسارت زن کافر به دست مسلمانان به منزله طلاق است.
🔶 نکته ی سوم: هر کدام از این موارد که از شوهرانشان جدا شدند میتوانند با گذراندن دورهی عدهی خود با مردان مسلمان دیگری ازدواج کنند.
🔻 و زن اسیری هم که به اسارت درآمده است مثل بقیهی زنان دیگری است که شوهر ندارد.
🔷 نکته ی چهارم: اما زنی که اسیر شده است یا باید به کافران تحویل داده شود یا بدون شوهر در میان مسلمانان زندگی کند.
🔻 اگر او را به کافران برگردانند این یک نوع امتیاز دادن به کافران و دشمنان است که آنها را در جنگیدن با مسلمانان پر رو تر و جریتر میکند و میگویند چه خوب ما با مسلمانان میجنگیم اگر زنانمان هم اسیر شدند باز آنها را به ما برمیگردانند.
🔻 اگر زنان اسیر مجرد و بدون شوهر در جامعه زندگی کنند ممکن است هم خود و هم دیگران را به فساد بکشانند چون آنها هم آدم هستند و نیاز دارند و چون از راه حلال نیازشان برطرف نشود ممکن است از راه حرام نیاز خود را تأمین کنند.
🔻 به این خاطر اسلام راه حل سومی را داده است و آن این است که زنان اسیر به ازدواج مردان مسلمان دربیایند البته به شرط اینکه عدهی آنها سپری شده باشد.
منبع : @javadheidari110
💠کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
💠 چرا طبق آیه 24 سوره نساء مسلمانان میتوانند زنان غیرمسلمانان را به اسارت بگیرنند و برای آنها حلال باشد؟!
✍پاسخ:
🔶نکته ی اول: طبق قانون اسلام با هیچ زن شوهرداری نمیشود ازدواج کرد چه آن زن مسلمان باشد چه غیر مسلمان باشد. و در صورتی میتوان با زنی ازدواج کرد که شوهر نداشته باشد.
🔷 نکته ی دوم: بیشوهر شدن زن (یا به عبارت دیگر جدا شدن زن از شوهر) به چند راه ممکن است؛
1️⃣ اینکه مردی زنش را طلاق دهد.
2️⃣ شوهر زن بمیرد.
3️⃣ شوهر زن مدت طولانی ناپدید شود و خبری ازش نباشد و دلیلی هم بر زنده بودن او نباشد زن با اجازه حاکم طلاق بگیرد.
4️⃣ زن با اجازه حاکم طلاق بگیرد.
5️⃣ شوهر زن مرتد شود، خود به خود آن زن از مرد طلاق میگیرد و بر مرد حرام میشود.
6️⃣ زن کافر مسلمان شود بر شوهرش حرام میشود و بدون طلاق از او جدا میشود.
7️⃣ اسارت زن کافر به دست مسلمانان به منزله طلاق است.
🔶 نکته ی سوم: هر کدام از این موارد که از شوهرانشان جدا شدند میتوانند با گذراندن دورهی عدهی خود با مردان مسلمان دیگری ازدواج کنند.
🔻 و زن اسیری هم که به اسارت درآمده است مثل بقیهی زنان دیگری است که شوهر ندارد.
🔷 نکته ی چهارم: اما زنی که اسیر شده است یا باید به کافران تحویل داده شود یا بدون شوهر در میان مسلمانان زندگی کند.
🔻 اگر او را به کافران برگردانند این یک نوع امتیاز دادن به کافران و دشمنان است که آنها را در جنگیدن با مسلمانان پر رو تر و جریتر میکند و میگویند چه خوب ما با مسلمانان میجنگیم اگر زنانمان هم اسیر شدند باز آنها را به ما برمیگردانند.
🔻 اگر زنان اسیر مجرد و بدون شوهر در جامعه زندگی کنند ممکن است هم خود و هم دیگران را به فساد بکشانند چون آنها هم آدم هستند و نیاز دارند و چون از راه حلال نیازشان برطرف نشود ممکن است از راه حرام نیاز خود را تأمین کنند.
🔻 به این خاطر اسلام راه حل سومی را داده است و آن این است که زنان اسیر به ازدواج مردان مسلمان دربیایند البته به شرط اینکه عدهی آنها سپری شده باشد.
منبع : @javadheidari110
💠کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
👍8
#پرسش_پاسخ :
⭕️ سوالم درباره علم خدا و اختیار انسان هست. دین از طرفی از اختیار دفاع میکند و از طرف دیگر از علم خدا به اعمالی که قرار است اختیاری انجامش بدیم و هنوز مشخص نیست چی هستند. سوالم این است که چطوری چنین چیزی ممکن هست؟ یکی از پاسخ هایی که میدهند، علم استاد به نمره شاگرد هست که تاثیری در نمره ندارد. میخواستم درباره این مثال هم بحث کنیم چون قیاس علم خدا به علم معلم، قیاس مع الفارق هست!❓
✍️ پاسخ:
✅برای فهم معنای علم پیشینی و قضا و قدر خداوند باید به این نکات توجه بفرمایید که:
1️⃣ نکته اول:
علم ازلی الهی به هر فعلی، با شروط خاص خودش تعلق می گیرد: علم الهی به فعلی که به صورت غیراختیاری تحقق می یابد، آن فعل را به صورت غیراختیاری در نظر می گیرد؛ اما علم الهی به فعلی که به صورت اختیاری تحقق می یابد، آن فعل را به صورت اختیاری در نظر می گیرد. مثلا اگر علم الهی به وقوع زمین لرزه تعلق بگیرد، به وقوع آن با تمام خصوصیاتش تعلق می گیرد؛ یعنی به این که این زمین لرزه در فلان موقعیت زمانی یا مکانی رخ می دهد و ناشی از این دلیل خاص است و این پیامدهای بد را دارد. از این رو، چون علم الهی مطلق است، به وقوع افعال انسانی نیز تعلق می گیرد. در این صورت، علم الهی به افعال انسانی با تمامی خصوصیاتش تعلق می گیرد؛ یعنی به این که فلانی در فلان موقعیت خاص زمانی و مکانی این کار را انجام می دهد؛ کاری که ناشی از اراده او است و اراده او نیز ناشی از تاملات و تمایلات او است و غیره. بنابراین، علم الهی به وقوع فعل، همراه است با علم به آن فعل با تمامی خصوصیاتش. در این صورت، هیچ ناسازگاری میان اختیار آدمی و علم الهی نیست بلکه اگر علم الهی به آنها تعلق بگیرد، نه فقط اختیاری بودن آن افعال را منتفی نمی سازد بلکه ضرورتا به اختیاری بودن آن افعال منتهی می گردد.(1)
2️⃣نکته دوم:
علم الهی به وقوع چیزی در آینده، بدین معنا است که آن چیز لزوما محقق می شود اما این مطلب بدین معنا نیست که چون خداوند چنین علمی داشته است، پس آن چیز لزوما محقق می شود.
استادی را فرض کنید که می داند فلان شاگردش که مشارکت کلاسی و مطالعه کافی ندارد، در کنکور موفق نمی شود. علم این استاد، شاگردش را مجبور به عدم موفقیت نمی کند. علم الهی نیز از این قبیل است؛ یعنی خداوند مقدر کرده است که اگر مثلا فلانی صله رحم کند، عمرش طولانی تر می شود و در هشتاد سالگی می میرد اما اگر صله رحم نکند، در شصت سالگی از دنیا می رود. آری، خداوند می داند که فلانی چنین نمی کند و در شصت سالگی می میرد. اینطور نیست که خداوند مقدر کرده بود که فلانی حتما صله رحم نکند و در شصت سالگی بمیرد. آری، چون او در آینده صله رحم نخواهد کرد و خداوند نیز به آینده آگاهی دارد، علم دارد که فلانی در شصت سالگی می میرد.
اما در مورد قیاس مع الفارق بودن علم خدا و علم معلم باید متذکر شد: هر تمثیلی که برای درک یک حقیقت معقول ارائه می شود، از یک جهت ما را به فهم آن حقیقت نزدیکتر می کند اما از چندین جهت ما را از آن دورتر می سازد!! مگر این که به این مطلب توجه داشته باشیم که قرار نیست در تمثیل، میان دو طرف مثال، از تمامی جهات عینیت برقرار باشد بلکه همین که از یک جهت میانشان مشابهت باشد کافی است ...
آن جهتی که در این دو مورد مشترک است، این است که علم به چیزی، مستلزم جبری شدن آن چیز نیست. برای درک مطلب، به علم استاد به شاگرد مثال می زنند چرا که در این مورد نیز استاد به نتیجه امتحان آگاه است اما علم او نتیجه را محقق نساخته است بلکه شاگرد خودش بوده که چنین کاری را رقم زده است.
برای این مطلب، مثالهای دیگری هم می شود ارائه داد که از این جهت با مبحث علم الهی و اختیار، همخوانی دارند؛ مثلا این مثال: علم من به این که ضرورتا بعد از رنگ قرمز چراغ راهنمایی، رنگ سبز نمایش می یابد، علت تبدیل رنگ چراغ نیست.
3️⃣نکته سوم:
اگر چنین بود که انسان در تغییر سرنوشتش تاثیرگذار نبود و فعل و اراده و سرنوشتش از پیش تعیین شده بود، خداوند در آیات و روایات به تاثیر اختیار در تعیین سرنوشت، اهتمام ویژه نمی داشت که «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم»(2) خداوند سرنوشت هيچ قوم(و ملّتى) را تغيير نمىدهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند.
📚پی نوشت ها:
1. سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، مؤسسه امام صادق (علیه السلام)، 1428ق، صص217-219.
2. رعد: 11
#علم_خدا_اختیار_انسان
منبع : @javadheidari110
💠کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
⭕️ سوالم درباره علم خدا و اختیار انسان هست. دین از طرفی از اختیار دفاع میکند و از طرف دیگر از علم خدا به اعمالی که قرار است اختیاری انجامش بدیم و هنوز مشخص نیست چی هستند. سوالم این است که چطوری چنین چیزی ممکن هست؟ یکی از پاسخ هایی که میدهند، علم استاد به نمره شاگرد هست که تاثیری در نمره ندارد. میخواستم درباره این مثال هم بحث کنیم چون قیاس علم خدا به علم معلم، قیاس مع الفارق هست!❓
✍️ پاسخ:
✅برای فهم معنای علم پیشینی و قضا و قدر خداوند باید به این نکات توجه بفرمایید که:
1️⃣ نکته اول:
علم ازلی الهی به هر فعلی، با شروط خاص خودش تعلق می گیرد: علم الهی به فعلی که به صورت غیراختیاری تحقق می یابد، آن فعل را به صورت غیراختیاری در نظر می گیرد؛ اما علم الهی به فعلی که به صورت اختیاری تحقق می یابد، آن فعل را به صورت اختیاری در نظر می گیرد. مثلا اگر علم الهی به وقوع زمین لرزه تعلق بگیرد، به وقوع آن با تمام خصوصیاتش تعلق می گیرد؛ یعنی به این که این زمین لرزه در فلان موقعیت زمانی یا مکانی رخ می دهد و ناشی از این دلیل خاص است و این پیامدهای بد را دارد. از این رو، چون علم الهی مطلق است، به وقوع افعال انسانی نیز تعلق می گیرد. در این صورت، علم الهی به افعال انسانی با تمامی خصوصیاتش تعلق می گیرد؛ یعنی به این که فلانی در فلان موقعیت خاص زمانی و مکانی این کار را انجام می دهد؛ کاری که ناشی از اراده او است و اراده او نیز ناشی از تاملات و تمایلات او است و غیره. بنابراین، علم الهی به وقوع فعل، همراه است با علم به آن فعل با تمامی خصوصیاتش. در این صورت، هیچ ناسازگاری میان اختیار آدمی و علم الهی نیست بلکه اگر علم الهی به آنها تعلق بگیرد، نه فقط اختیاری بودن آن افعال را منتفی نمی سازد بلکه ضرورتا به اختیاری بودن آن افعال منتهی می گردد.(1)
2️⃣نکته دوم:
علم الهی به وقوع چیزی در آینده، بدین معنا است که آن چیز لزوما محقق می شود اما این مطلب بدین معنا نیست که چون خداوند چنین علمی داشته است، پس آن چیز لزوما محقق می شود.
استادی را فرض کنید که می داند فلان شاگردش که مشارکت کلاسی و مطالعه کافی ندارد، در کنکور موفق نمی شود. علم این استاد، شاگردش را مجبور به عدم موفقیت نمی کند. علم الهی نیز از این قبیل است؛ یعنی خداوند مقدر کرده است که اگر مثلا فلانی صله رحم کند، عمرش طولانی تر می شود و در هشتاد سالگی می میرد اما اگر صله رحم نکند، در شصت سالگی از دنیا می رود. آری، خداوند می داند که فلانی چنین نمی کند و در شصت سالگی می میرد. اینطور نیست که خداوند مقدر کرده بود که فلانی حتما صله رحم نکند و در شصت سالگی بمیرد. آری، چون او در آینده صله رحم نخواهد کرد و خداوند نیز به آینده آگاهی دارد، علم دارد که فلانی در شصت سالگی می میرد.
اما در مورد قیاس مع الفارق بودن علم خدا و علم معلم باید متذکر شد: هر تمثیلی که برای درک یک حقیقت معقول ارائه می شود، از یک جهت ما را به فهم آن حقیقت نزدیکتر می کند اما از چندین جهت ما را از آن دورتر می سازد!! مگر این که به این مطلب توجه داشته باشیم که قرار نیست در تمثیل، میان دو طرف مثال، از تمامی جهات عینیت برقرار باشد بلکه همین که از یک جهت میانشان مشابهت باشد کافی است ...
آن جهتی که در این دو مورد مشترک است، این است که علم به چیزی، مستلزم جبری شدن آن چیز نیست. برای درک مطلب، به علم استاد به شاگرد مثال می زنند چرا که در این مورد نیز استاد به نتیجه امتحان آگاه است اما علم او نتیجه را محقق نساخته است بلکه شاگرد خودش بوده که چنین کاری را رقم زده است.
برای این مطلب، مثالهای دیگری هم می شود ارائه داد که از این جهت با مبحث علم الهی و اختیار، همخوانی دارند؛ مثلا این مثال: علم من به این که ضرورتا بعد از رنگ قرمز چراغ راهنمایی، رنگ سبز نمایش می یابد، علت تبدیل رنگ چراغ نیست.
3️⃣نکته سوم:
اگر چنین بود که انسان در تغییر سرنوشتش تاثیرگذار نبود و فعل و اراده و سرنوشتش از پیش تعیین شده بود، خداوند در آیات و روایات به تاثیر اختیار در تعیین سرنوشت، اهتمام ویژه نمی داشت که «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم»(2) خداوند سرنوشت هيچ قوم(و ملّتى) را تغيير نمىدهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند.
📚پی نوشت ها:
1. سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، مؤسسه امام صادق (علیه السلام)، 1428ق، صص217-219.
2. رعد: 11
#علم_خدا_اختیار_انسان
منبع : @javadheidari110
💠کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
👍4👎1
#پرسش_پاسخ :
💠بيماري حضرت ايوب چطور با مقام نبوت او سازگاري دارد؟
✍️ پاسخ:
نکته ی اول: فلسفه ی ارسال رسل و فرستادن انبیاء، هدایت مردم است. وقتی این مهم محقق می شود که مردم رغبت و اشتیاق به رسول خدا داشته باشند.
و اگر مسأله ای در وجود انبیاء وجود داشته باشد که مردم از حضور در محضر آنان نفرت داشته باشند، نقض غرض لازم می آید.
به همین خاطر تمام متکلمین شیعه«تنزه از منفرات» یعنی دور بودن از امور نفرت زا را از ویژگی پیامبران نام برده اند.
نکته ی دوم: در مورد حضرت ایوب علیه السلام، در کتب برخی مخالفین مطالبی بیان شده است که به هیچ وجه پذیرفته نیست. لذا روایاتی که در منابع روائی شیعه راه پیدا کرده است را علمای بزرگوار حمل بر تقیه نموده و اعتقاد و عمل بر اساس آنان را جایز نمی دانند. (1)
نکته ی سوم: امام صادق علیه السلام در مورد امتحان حضرت ایوب می فرمایند: « إِنَّ أَيُّوبَ مِنْ جَمِيعِ مَا ابْتُلِيَ بِهِ لَمْ تُنْتِنْ لَهُ رَائِحَةٌ وَ لَا قَبُحَتْ لَهُ صُورَةٌ وَ لَا خَرَجَتْ مِنْهُ مِدَّةٌ مِنْ دَمٍ وَ لَا قَيْحٌ وَ لَا اسْتَقْذَرَهُ أَحَدٌ رَآهُ وَ لَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ أَحَدٌ شَاهَدَهُ وَ لَا تَدَوَّدَ شَيْءٌ مِنْ جَسَدِه»؛ « هیچ یک از ابتلائات ایوب (ع) عفونت پیدا نکرد، و بدبو نشد، و نیز صورتش زشت و زننده نگردید، و حتى ذره اى خون و یا چرک از بدنش بیرون نیامد، و احدى از دیدن او تنفر نیافت و از مشاهده اش وحشت نکرد، و هیچ جاى بدنش کرم نینداخت». (2)
پی نوشت ها:
1. تفسير القمي، ج2، ص: 240
2. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج12، ص: 348
منبع : @javadheidari110
💠کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
💠بيماري حضرت ايوب چطور با مقام نبوت او سازگاري دارد؟
✍️ پاسخ:
نکته ی اول: فلسفه ی ارسال رسل و فرستادن انبیاء، هدایت مردم است. وقتی این مهم محقق می شود که مردم رغبت و اشتیاق به رسول خدا داشته باشند.
و اگر مسأله ای در وجود انبیاء وجود داشته باشد که مردم از حضور در محضر آنان نفرت داشته باشند، نقض غرض لازم می آید.
به همین خاطر تمام متکلمین شیعه«تنزه از منفرات» یعنی دور بودن از امور نفرت زا را از ویژگی پیامبران نام برده اند.
نکته ی دوم: در مورد حضرت ایوب علیه السلام، در کتب برخی مخالفین مطالبی بیان شده است که به هیچ وجه پذیرفته نیست. لذا روایاتی که در منابع روائی شیعه راه پیدا کرده است را علمای بزرگوار حمل بر تقیه نموده و اعتقاد و عمل بر اساس آنان را جایز نمی دانند. (1)
نکته ی سوم: امام صادق علیه السلام در مورد امتحان حضرت ایوب می فرمایند: « إِنَّ أَيُّوبَ مِنْ جَمِيعِ مَا ابْتُلِيَ بِهِ لَمْ تُنْتِنْ لَهُ رَائِحَةٌ وَ لَا قَبُحَتْ لَهُ صُورَةٌ وَ لَا خَرَجَتْ مِنْهُ مِدَّةٌ مِنْ دَمٍ وَ لَا قَيْحٌ وَ لَا اسْتَقْذَرَهُ أَحَدٌ رَآهُ وَ لَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ أَحَدٌ شَاهَدَهُ وَ لَا تَدَوَّدَ شَيْءٌ مِنْ جَسَدِه»؛ « هیچ یک از ابتلائات ایوب (ع) عفونت پیدا نکرد، و بدبو نشد، و نیز صورتش زشت و زننده نگردید، و حتى ذره اى خون و یا چرک از بدنش بیرون نیامد، و احدى از دیدن او تنفر نیافت و از مشاهده اش وحشت نکرد، و هیچ جاى بدنش کرم نینداخت». (2)
پی نوشت ها:
1. تفسير القمي، ج2، ص: 240
2. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج12، ص: 348
منبع : @javadheidari110
💠کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
#پرسش_پاسخ :
⭕️ سوالم درباره علم خدا و اختیار انسان هست. دین از طرفی از اختیار دفاع میکند و از طرف دیگر از علم خدا به اعمالی که قرار است اختیاری انجامش بدیم و هنوز مشخص نیست چی هستند. سوالم این است که چطوری چنین چیزی ممکن هست؟ یکی از پاسخ هایی که میدهند، علم استاد به نمره شاگرد هست که تاثیری در نمره ندارد. میخواستم درباره این مثال هم بحث کنیم چون قیاس علم خدا به علم معلم، قیاس مع الفارق هست!❓
✍️ پاسخ:
✅برای فهم معنای علم پیشینی و قضا و قدر خداوند باید به این نکات توجه بفرمایید که:
1️⃣ نکته اول:
علم ازلی الهی به هر فعلی، با شروط خاص خودش تعلق می گیرد: علم الهی به فعلی که به صورت غیراختیاری تحقق می یابد، آن فعل را به صورت غیراختیاری در نظر می گیرد؛ اما علم الهی به فعلی که به صورت اختیاری تحقق می یابد، آن فعل را به صورت اختیاری در نظر می گیرد. مثلا اگر علم الهی به وقوع زمین لرزه تعلق بگیرد، به وقوع آن با تمام خصوصیاتش تعلق می گیرد؛ یعنی به این که این زمین لرزه در فلان موقعیت زمانی یا مکانی رخ می دهد و ناشی از این دلیل خاص است و این پیامدهای بد را دارد. از این رو، چون علم الهی مطلق است، به وقوع افعال انسانی نیز تعلق می گیرد. در این صورت، علم الهی به افعال انسانی با تمامی خصوصیاتش تعلق می گیرد؛ یعنی به این که فلانی در فلان موقعیت خاص زمانی و مکانی این کار را انجام می دهد؛ کاری که ناشی از اراده او است و اراده او نیز ناشی از تاملات و تمایلات او است و غیره. بنابراین، علم الهی به وقوع فعل، همراه است با علم به آن فعل با تمامی خصوصیاتش. در این صورت، هیچ ناسازگاری میان اختیار آدمی و علم الهی نیست بلکه اگر علم الهی به آنها تعلق بگیرد، نه فقط اختیاری بودن آن افعال را منتفی نمی سازد بلکه ضرورتا به اختیاری بودن آن افعال منتهی می گردد.(1)
2️⃣نکته دوم:
علم الهی به وقوع چیزی در آینده، بدین معنا است که آن چیز لزوما محقق می شود اما این مطلب بدین معنا نیست که چون خداوند چنین علمی داشته است، پس آن چیز لزوما محقق می شود.
استادی را فرض کنید که می داند فلان شاگردش که مشارکت کلاسی و مطالعه کافی ندارد، در کنکور موفق نمی شود. علم این استاد، شاگردش را مجبور به عدم موفقیت نمی کند. علم الهی نیز از این قبیل است؛ یعنی خداوند مقدر کرده است که اگر مثلا فلانی صله رحم کند، عمرش طولانی تر می شود و در هشتاد سالگی می میرد اما اگر صله رحم نکند، در شصت سالگی از دنیا می رود. آری، خداوند می داند که فلانی چنین نمی کند و در شصت سالگی می میرد. اینطور نیست که خداوند مقدر کرده بود که فلانی حتما صله رحم نکند و در شصت سالگی بمیرد. آری، چون او در آینده صله رحم نخواهد کرد و خداوند نیز به آینده آگاهی دارد، علم دارد که فلانی در شصت سالگی می میرد.
اما در مورد قیاس مع الفارق بودن علم خدا و علم معلم باید متذکر شد: هر تمثیلی که برای درک یک حقیقت معقول ارائه می شود، از یک جهت ما را به فهم آن حقیقت نزدیکتر می کند اما از چندین جهت ما را از آن دورتر می سازد!! مگر این که به این مطلب توجه داشته باشیم که قرار نیست در تمثیل، میان دو طرف مثال، از تمامی جهات عینیت برقرار باشد بلکه همین که از یک جهت میانشان مشابهت باشد کافی است ...
آن جهتی که در این دو مورد مشترک است، این است که علم به چیزی، مستلزم جبری شدن آن چیز نیست. برای درک مطلب، به علم استاد به شاگرد مثال می زنند چرا که در این مورد نیز استاد به نتیجه امتحان آگاه است اما علم او نتیجه را محقق نساخته است بلکه شاگرد خودش بوده که چنین کاری را رقم زده است.
برای این مطلب، مثالهای دیگری هم می شود ارائه داد که از این جهت با مبحث علم الهی و اختیار، همخوانی دارند؛ مثلا این مثال: علم من به این که ضرورتا بعد از رنگ قرمز چراغ راهنمایی، رنگ سبز نمایش می یابد، علت تبدیل رنگ چراغ نیست.
3️⃣نکته سوم:
اگر چنین بود که انسان در تغییر سرنوشتش تاثیرگذار نبود و فعل و اراده و سرنوشتش از پیش تعیین شده بود، خداوند در آیات و روایات به تاثیر اختیار در تعیین سرنوشت، اهتمام ویژه نمی داشت که «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم»(2) خداوند سرنوشت هيچ قوم(و ملّتى) را تغيير نمىدهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند.
📚پی نوشت ها:
1. سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، مؤسسه امام صادق (علیه السلام)، 1428ق، صص217-219.
2. رعد: 11
#علم_خدا_اختیار_انسان
منبع : @javadheidari110
💠کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
⭕️ سوالم درباره علم خدا و اختیار انسان هست. دین از طرفی از اختیار دفاع میکند و از طرف دیگر از علم خدا به اعمالی که قرار است اختیاری انجامش بدیم و هنوز مشخص نیست چی هستند. سوالم این است که چطوری چنین چیزی ممکن هست؟ یکی از پاسخ هایی که میدهند، علم استاد به نمره شاگرد هست که تاثیری در نمره ندارد. میخواستم درباره این مثال هم بحث کنیم چون قیاس علم خدا به علم معلم، قیاس مع الفارق هست!❓
✍️ پاسخ:
✅برای فهم معنای علم پیشینی و قضا و قدر خداوند باید به این نکات توجه بفرمایید که:
1️⃣ نکته اول:
علم ازلی الهی به هر فعلی، با شروط خاص خودش تعلق می گیرد: علم الهی به فعلی که به صورت غیراختیاری تحقق می یابد، آن فعل را به صورت غیراختیاری در نظر می گیرد؛ اما علم الهی به فعلی که به صورت اختیاری تحقق می یابد، آن فعل را به صورت اختیاری در نظر می گیرد. مثلا اگر علم الهی به وقوع زمین لرزه تعلق بگیرد، به وقوع آن با تمام خصوصیاتش تعلق می گیرد؛ یعنی به این که این زمین لرزه در فلان موقعیت زمانی یا مکانی رخ می دهد و ناشی از این دلیل خاص است و این پیامدهای بد را دارد. از این رو، چون علم الهی مطلق است، به وقوع افعال انسانی نیز تعلق می گیرد. در این صورت، علم الهی به افعال انسانی با تمامی خصوصیاتش تعلق می گیرد؛ یعنی به این که فلانی در فلان موقعیت خاص زمانی و مکانی این کار را انجام می دهد؛ کاری که ناشی از اراده او است و اراده او نیز ناشی از تاملات و تمایلات او است و غیره. بنابراین، علم الهی به وقوع فعل، همراه است با علم به آن فعل با تمامی خصوصیاتش. در این صورت، هیچ ناسازگاری میان اختیار آدمی و علم الهی نیست بلکه اگر علم الهی به آنها تعلق بگیرد، نه فقط اختیاری بودن آن افعال را منتفی نمی سازد بلکه ضرورتا به اختیاری بودن آن افعال منتهی می گردد.(1)
2️⃣نکته دوم:
علم الهی به وقوع چیزی در آینده، بدین معنا است که آن چیز لزوما محقق می شود اما این مطلب بدین معنا نیست که چون خداوند چنین علمی داشته است، پس آن چیز لزوما محقق می شود.
استادی را فرض کنید که می داند فلان شاگردش که مشارکت کلاسی و مطالعه کافی ندارد، در کنکور موفق نمی شود. علم این استاد، شاگردش را مجبور به عدم موفقیت نمی کند. علم الهی نیز از این قبیل است؛ یعنی خداوند مقدر کرده است که اگر مثلا فلانی صله رحم کند، عمرش طولانی تر می شود و در هشتاد سالگی می میرد اما اگر صله رحم نکند، در شصت سالگی از دنیا می رود. آری، خداوند می داند که فلانی چنین نمی کند و در شصت سالگی می میرد. اینطور نیست که خداوند مقدر کرده بود که فلانی حتما صله رحم نکند و در شصت سالگی بمیرد. آری، چون او در آینده صله رحم نخواهد کرد و خداوند نیز به آینده آگاهی دارد، علم دارد که فلانی در شصت سالگی می میرد.
اما در مورد قیاس مع الفارق بودن علم خدا و علم معلم باید متذکر شد: هر تمثیلی که برای درک یک حقیقت معقول ارائه می شود، از یک جهت ما را به فهم آن حقیقت نزدیکتر می کند اما از چندین جهت ما را از آن دورتر می سازد!! مگر این که به این مطلب توجه داشته باشیم که قرار نیست در تمثیل، میان دو طرف مثال، از تمامی جهات عینیت برقرار باشد بلکه همین که از یک جهت میانشان مشابهت باشد کافی است ...
آن جهتی که در این دو مورد مشترک است، این است که علم به چیزی، مستلزم جبری شدن آن چیز نیست. برای درک مطلب، به علم استاد به شاگرد مثال می زنند چرا که در این مورد نیز استاد به نتیجه امتحان آگاه است اما علم او نتیجه را محقق نساخته است بلکه شاگرد خودش بوده که چنین کاری را رقم زده است.
برای این مطلب، مثالهای دیگری هم می شود ارائه داد که از این جهت با مبحث علم الهی و اختیار، همخوانی دارند؛ مثلا این مثال: علم من به این که ضرورتا بعد از رنگ قرمز چراغ راهنمایی، رنگ سبز نمایش می یابد، علت تبدیل رنگ چراغ نیست.
3️⃣نکته سوم:
اگر چنین بود که انسان در تغییر سرنوشتش تاثیرگذار نبود و فعل و اراده و سرنوشتش از پیش تعیین شده بود، خداوند در آیات و روایات به تاثیر اختیار در تعیین سرنوشت، اهتمام ویژه نمی داشت که «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم»(2) خداوند سرنوشت هيچ قوم(و ملّتى) را تغيير نمىدهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند.
📚پی نوشت ها:
1. سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، مؤسسه امام صادق (علیه السلام)، 1428ق، صص217-219.
2. رعد: 11
#علم_خدا_اختیار_انسان
منبع : @javadheidari110
💠کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
👍2
#پرسش_پاسخ :
⭕️آيا مقام انسان به اين دليل از فرشتگان بالاتر است که چون روح خدا در آن (در انسان) دميده شده است؟
مبدأخلقت فرشتگان چیست؟
✍️ پاسخ:
✅نکته ی اول: توجه داشته باشیم؛ روحی که به انسان تعلقگرفته است؛ مخلوقی از مخلوقات خداوند هست و به خاطر شرافت و ارزش بالایی که دارد خداوند به خود نسبت داده و میفرماید: «روحی»؛ مانند اینکه میگوییم: «خانهی خدا» و یا «کتاب خدا». پس روح، مخلوقی از مخلوقات خدا است و اضافه ی روح به خداوند، اضافه ی تشریفیه است. (1)
نکته ی دوم: عبدالله بن سنان میگوید: از امام صادق پرسیدم: ملائکه برتر هستند یا انسانها؟ حضرت روایتی از حضرت علي علیهالسلام نقل فرمودند که: «فرشتگان عقل دارند، بدون شهوت و غضب. حيوانات مجموعهاي از شهوت و غضباند و عقل ندارند؛ اما انسان مجموعهاي است از هر دو تا كدامين غالب آيد. اگر عقل او بر شهوتش غالب شود، از فرشتگان برتر است و اگر شهوتش بر عقلش چيره گردد، از حيوانات پستتر». (2)
نکته ی سوم: خلقت فرشتگان با خلقت انسان متفاوت است و مبدأ آفرینش ملائکه بر ما مجهول است, هرچند از بعضی آثار استفاده میشود این پدیده از نور آفریدهشدهاند.
قرآن کریم که منشأ خلقت انسان را, خاک و منشأ آفرینش جن را، آتش معرفی نموده, درباره مَلَک با صراحت، مبدأیی بیان نداشته است.
اما در روایتی منسوب به امام صادق علیهالسلام، آمده است: «ان اللّه عزوجل خلق الملائکة من النور»؛ «خداوند عزوجل ملائکه را از نور خلق کرد». (3)
پینوشتها:
1. الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 133
2. علل الشرائع، ج1، ص: 4
3. الإختصاص، النص، ص: 109
•┈┈••✾••┈┈•
منبع : @javadheidari110
💠کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
⭕️آيا مقام انسان به اين دليل از فرشتگان بالاتر است که چون روح خدا در آن (در انسان) دميده شده است؟
مبدأخلقت فرشتگان چیست؟
✍️ پاسخ:
✅نکته ی اول: توجه داشته باشیم؛ روحی که به انسان تعلقگرفته است؛ مخلوقی از مخلوقات خداوند هست و به خاطر شرافت و ارزش بالایی که دارد خداوند به خود نسبت داده و میفرماید: «روحی»؛ مانند اینکه میگوییم: «خانهی خدا» و یا «کتاب خدا». پس روح، مخلوقی از مخلوقات خدا است و اضافه ی روح به خداوند، اضافه ی تشریفیه است. (1)
نکته ی دوم: عبدالله بن سنان میگوید: از امام صادق پرسیدم: ملائکه برتر هستند یا انسانها؟ حضرت روایتی از حضرت علي علیهالسلام نقل فرمودند که: «فرشتگان عقل دارند، بدون شهوت و غضب. حيوانات مجموعهاي از شهوت و غضباند و عقل ندارند؛ اما انسان مجموعهاي است از هر دو تا كدامين غالب آيد. اگر عقل او بر شهوتش غالب شود، از فرشتگان برتر است و اگر شهوتش بر عقلش چيره گردد، از حيوانات پستتر». (2)
نکته ی سوم: خلقت فرشتگان با خلقت انسان متفاوت است و مبدأ آفرینش ملائکه بر ما مجهول است, هرچند از بعضی آثار استفاده میشود این پدیده از نور آفریدهشدهاند.
قرآن کریم که منشأ خلقت انسان را, خاک و منشأ آفرینش جن را، آتش معرفی نموده, درباره مَلَک با صراحت، مبدأیی بیان نداشته است.
اما در روایتی منسوب به امام صادق علیهالسلام، آمده است: «ان اللّه عزوجل خلق الملائکة من النور»؛ «خداوند عزوجل ملائکه را از نور خلق کرد». (3)
پینوشتها:
1. الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 133
2. علل الشرائع، ج1، ص: 4
3. الإختصاص، النص، ص: 109
•┈┈••✾••┈┈•
منبع : @javadheidari110
💠کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
👍2🎉1
#پرسش_پاسخ :
⭕️دین حضرت محمدصلی الله علیه و آله، قبل از بعثت چه بوده است؟
✍️پاسخ:
1️⃣ قرآن کریم تصریح می فرماید: «تنها دین نزد پروردگار، اسلام است»؛ «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام»آلعمران/19
معنای اسلام، تسلیم در برابر فرمان خداوند است.
📚نهج البلاغة (للصبحي صالح)،ص491
2️⃣روح دين در هر عصر و زمان چيزى جز تسليم در برابر حق نبوده و نخواهد بود و این مساله نسخ ناپذیر می باشد و تفاوت در شریعت ها میباشد (برنامه های عملی که توسط پیامبران مختلف بیان شده است) همانطور که پروردگار عالم به پیامبر اسلام می فرماید: «ثُمَّ جَعَلْناكَ عَلى شَريعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْها وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذينَ لا يَعْلَمُون»؛ «سپس تو را بر شريعت و آيين حقّى قرار داديم؛ از آن پيروى كن و از هوسهاى كسانى كه آگاهى ندارند پيروى مكن»سوره جاثیه/18
3️⃣ با توجه به مطالب فوق روشن می شود، دین حضرت محمد صلوات الله علیه، «اسلام» بوده اما اینکه از چه شریعتی تبعیت میکردند؟ با توجه به مسلم و قطعی بودن بالا و والاتر بودن مقام حضرت رسول بر همه پیامبران و همچنین مطالبی که از روایات حضرات معصومین علیهم السلام استفاده می شود، به این نتیجه می رسیم که ایشان، وظایف خود را به صورتهای گوناگون مانند الهامهای قلبی، تحدیث (سخن گفتن با فرشته) و رؤیاهای صادق دریافت میكردند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در این رابطه میفرماید: «از روزی كه پیامبر از شیر گرفته شد خدا او را با بزرگترین فرشته قرین و همراه ساخت تا بهوسیله آن فرشته، بزرگواریها را بپیماید و به نیكوترین اخلاق، آراسته گردد»
📚نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 300،خطبه قاصعه
بنابراین حضرت قبل از بعثت، مراحلی از نبوت را دارا بوده و با جهان غیب بهگونهای ارتباط داشته است همانطور كه حضرت یحیی و حضرت عیسی (ع) در دوران كودكی به مقام نبوت رسیده و با جهان غیب ارتباط داشتهاند. آنگاه در چهلسالگی به مقام رسالت و ابلاغ و اظهار پیام خدا به مردم برانگیخته میشود.
♻️نتیجه اینکه: دین حضرت قبل از بعثت همان اسلام بوده و شریعتی مخصوص به خود را داشته اند.
#عقاید
#دین_پیامبر_قبل_از_اسلام
منبع: @javadheidari110
💠کانال ندای شیعه
@Nedayeshiacom
⭕️دین حضرت محمدصلی الله علیه و آله، قبل از بعثت چه بوده است؟
✍️پاسخ:
1️⃣ قرآن کریم تصریح می فرماید: «تنها دین نزد پروردگار، اسلام است»؛ «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام»آلعمران/19
معنای اسلام، تسلیم در برابر فرمان خداوند است.
📚نهج البلاغة (للصبحي صالح)،ص491
2️⃣روح دين در هر عصر و زمان چيزى جز تسليم در برابر حق نبوده و نخواهد بود و این مساله نسخ ناپذیر می باشد و تفاوت در شریعت ها میباشد (برنامه های عملی که توسط پیامبران مختلف بیان شده است) همانطور که پروردگار عالم به پیامبر اسلام می فرماید: «ثُمَّ جَعَلْناكَ عَلى شَريعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْها وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذينَ لا يَعْلَمُون»؛ «سپس تو را بر شريعت و آيين حقّى قرار داديم؛ از آن پيروى كن و از هوسهاى كسانى كه آگاهى ندارند پيروى مكن»سوره جاثیه/18
3️⃣ با توجه به مطالب فوق روشن می شود، دین حضرت محمد صلوات الله علیه، «اسلام» بوده اما اینکه از چه شریعتی تبعیت میکردند؟ با توجه به مسلم و قطعی بودن بالا و والاتر بودن مقام حضرت رسول بر همه پیامبران و همچنین مطالبی که از روایات حضرات معصومین علیهم السلام استفاده می شود، به این نتیجه می رسیم که ایشان، وظایف خود را به صورتهای گوناگون مانند الهامهای قلبی، تحدیث (سخن گفتن با فرشته) و رؤیاهای صادق دریافت میكردند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در این رابطه میفرماید: «از روزی كه پیامبر از شیر گرفته شد خدا او را با بزرگترین فرشته قرین و همراه ساخت تا بهوسیله آن فرشته، بزرگواریها را بپیماید و به نیكوترین اخلاق، آراسته گردد»
📚نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 300،خطبه قاصعه
بنابراین حضرت قبل از بعثت، مراحلی از نبوت را دارا بوده و با جهان غیب بهگونهای ارتباط داشته است همانطور كه حضرت یحیی و حضرت عیسی (ع) در دوران كودكی به مقام نبوت رسیده و با جهان غیب ارتباط داشتهاند. آنگاه در چهلسالگی به مقام رسالت و ابلاغ و اظهار پیام خدا به مردم برانگیخته میشود.
♻️نتیجه اینکه: دین حضرت قبل از بعثت همان اسلام بوده و شریعتی مخصوص به خود را داشته اند.
#عقاید
#دین_پیامبر_قبل_از_اسلام
منبع: @javadheidari110
💠کانال ندای شیعه
@Nedayeshiacom
👍3
#پرسش_پاسخ :
⭕️ در مورد جایگاه حضرت محسن، حضرت علی اصغر و حضرت رقیه سلام الله علیهم اجمعین، جهت توسل، چه تبیین قرآنی و روائی میشود ارائه کرد❓
✍پاسخ:
1⃣بر اساس آیه ی۲۱ سوره ی طور و با لحاظ روایات مربوط به آن،
بچه هایی که از خط ایمانی پدر خارج نشده باشند (#بچه های بالغی که مسیر صحیح را طی کنند و #کودکان سقط شده و نابالغ) به پدر ملحق می شوند. (الحقنا بهم ذریتهم)
2⃣بر اساس روایات عالم ذر، پروردگار عالم بعد از تعلیم ودادن اختیار و عقل از همگان در آن عالم امتحاناتی گرفته است که به حسب کیفیت امتحان، قابلیت های اولیه ی دنیایی مشخص گردیده است.
فرزند حسین بن علی علیه السلام شدن بعد از قبول شدن در امتحان و آزمون عالم ذر است نه اینکه غیرحکیمانه و بی حساب و کتاب باشد.
🌷"اذ اخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم ا لست بربکم قالوا بلی...."
🌷"یا ممتحنه التی امتحنک الله قبل ان یخلقک.."
پس حضرت علی اصغر علیهم السلام جایگاه اکتسابی هم دارد . (کل نفس بما کسب رهین).
3⃣قابلیت های اولیه در حد مقتضی است و نه علت تامه.
لذا انسان می تواند در دنیا، آن مقام را حفظ و یا ارتقاء دهد و یا آن را تنزل داده تا سر حد "اولئک کالانعام بل هم اضل" پیش ببرد.
4⃣فرزندان غیر مومنین که در سن غیر شرعی از دنیا بروند و برخی از فرزندان مومنین، در برزخ تحت تربیت و آموزش و مورد امتحان قرار می گیرند و در صورت موفقیت اهل بهشت خواهند بود.
نتیجه اینکه: جایگاه حضرت محسن، علی اصغر و رقیه خاتون سلام الله علیهم اجمعین، با لطف و تفضل الهی همان جایگاه پدر بزرگوارشان هست و توسل به آن دردانه ها عین صواب و سداد است.
منبع : @javadheidari110
💠کانال ندای شیعه
@Nedayeshiacom
⭕️ در مورد جایگاه حضرت محسن، حضرت علی اصغر و حضرت رقیه سلام الله علیهم اجمعین، جهت توسل، چه تبیین قرآنی و روائی میشود ارائه کرد❓
✍پاسخ:
1⃣بر اساس آیه ی۲۱ سوره ی طور و با لحاظ روایات مربوط به آن،
بچه هایی که از خط ایمانی پدر خارج نشده باشند (#بچه های بالغی که مسیر صحیح را طی کنند و #کودکان سقط شده و نابالغ) به پدر ملحق می شوند. (الحقنا بهم ذریتهم)
2⃣بر اساس روایات عالم ذر، پروردگار عالم بعد از تعلیم ودادن اختیار و عقل از همگان در آن عالم امتحاناتی گرفته است که به حسب کیفیت امتحان، قابلیت های اولیه ی دنیایی مشخص گردیده است.
فرزند حسین بن علی علیه السلام شدن بعد از قبول شدن در امتحان و آزمون عالم ذر است نه اینکه غیرحکیمانه و بی حساب و کتاب باشد.
🌷"اذ اخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم ا لست بربکم قالوا بلی...."
🌷"یا ممتحنه التی امتحنک الله قبل ان یخلقک.."
پس حضرت علی اصغر علیهم السلام جایگاه اکتسابی هم دارد . (کل نفس بما کسب رهین).
3⃣قابلیت های اولیه در حد مقتضی است و نه علت تامه.
لذا انسان می تواند در دنیا، آن مقام را حفظ و یا ارتقاء دهد و یا آن را تنزل داده تا سر حد "اولئک کالانعام بل هم اضل" پیش ببرد.
4⃣فرزندان غیر مومنین که در سن غیر شرعی از دنیا بروند و برخی از فرزندان مومنین، در برزخ تحت تربیت و آموزش و مورد امتحان قرار می گیرند و در صورت موفقیت اهل بهشت خواهند بود.
نتیجه اینکه: جایگاه حضرت محسن، علی اصغر و رقیه خاتون سلام الله علیهم اجمعین، با لطف و تفضل الهی همان جایگاه پدر بزرگوارشان هست و توسل به آن دردانه ها عین صواب و سداد است.
منبع : @javadheidari110
💠کانال ندای شیعه
@Nedayeshiacom
👍2👎2
پرسش و پاسخ
ندای شیعه
فایل 📣 #ویس_چت
#پرسش_پاسخ
۱_فضائل امیرالمومنین
۲_عقل و جنود جهل
۳_سوره فرقان
۴_روایت اهل بیت علیهم السلام
کانال و گروه ندای شیعه🔻
@nedayeshiaofficial
@nedayeshiacom
#پرسش_پاسخ
۱_فضائل امیرالمومنین
۲_عقل و جنود جهل
۳_سوره فرقان
۴_روایت اهل بیت علیهم السلام
کانال و گروه ندای شیعه🔻
@nedayeshiaofficial
@nedayeshiacom
👍5