Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌸#ولادت باسعادت حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام را به عموم #شیعیان، #محبین و #مخلصین مولایمان حیدرکرار(ع)، تبریک و شادباش عرض می کنیم.☘
🌼محبت #امیرالمومنین_علی_بن_ابیطالب(ع) گوارای وجودتان.🍀
🔻کانال ندای شیعه
⇲ @nedayeshiacom
🌼محبت #امیرالمومنین_علی_بن_ابیطالب(ع) گوارای وجودتان.🍀
🔻کانال ندای شیعه
⇲ @nedayeshiacom
۞﴾﷽﴿۞
[[کنفرانس]]
موضوع:
🔅آخرین امام در کلمات امام اول
«خوانش برخی روایات وارد شده از امیرالمومنین درباره امام زمان »
✍ ارائه: سید بحرالعلوم حسینی
••━━━━━━━━✤━━━━━━━━••
🗒 امشب ۱۴۰۱/۱۱/۱۵
🕰 ساعت ۲۰:۰۰
🌐در گروه تلگرامی ندای شیعه
@nedayeshiaofficial
💠کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
[[کنفرانس]]
موضوع:
🔅آخرین امام در کلمات امام اول
«خوانش برخی روایات وارد شده از امیرالمومنین درباره امام زمان »
✍ ارائه: سید بحرالعلوم حسینی
••━━━━━━━━✤━━━━━━━━••
🗒 امشب ۱۴۰۱/۱۱/۱۵
🕰 ساعت ۲۰:۰۰
🌐در گروه تلگرامی ندای شیعه
@nedayeshiaofficial
💠کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
#اعتبار_اصل_شریف_سلیم_بن_قیس (قسمت هفتم):
ادامه اقوال علمای شیعه پیرامون اعتبار کتاب سلیم:
10)علامه امینی صاحب کتاب الغدیر:
🟨کتاب سلیم از اصول مشهور و متداول در نزد شیعه است و محدثین فریقین به آن اعتماد کرده اند
📙الغدير نویسنده : العلامة الأميني جلد : 1 صفحه : 195
11)حاج شیخ عباس قمی صاحب کتاب مفاتیح الجنان:
🟨سلیم بن قیس هلالی کتاب معروفی دارد و آن کتاب یکی از اصولی است که اهل علم و حاملان حدیث اهل بیت نقل نموده اند. این کتاب اولین کتابی است که برای شیعه ظاهر گشته و بین محدثین معروف بوده و شیخ کلینی و صدوق و دیگر قدما بر آن اعتماد کرده اند.
📙الكنى والألقاب نویسنده : القمي، الشيخ عباس جلد : 3 صفحه : 293
12)شیخ جعفر سبحانی از مراجع تقلید شیعه:
🟨سليم بن قيس كوفى از تابعين به شمار مى رود. عصر امير مؤمنان وامام حسين وحضرت سجاد (عليهم السلام) را درك كرده ودر دوران حكومت حَجّاج (حدود سال 90 هجرى قمرى) درگذشته است. كتاب او به نام اصل سليم يكى از اصول معتبر شيعه است
📙فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 1 صفحه : 185
#اهلسنت
#وهابیت
#ادامه_دارد
⚜کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
ادامه اقوال علمای شیعه پیرامون اعتبار کتاب سلیم:
10)علامه امینی صاحب کتاب الغدیر:
🟨کتاب سلیم از اصول مشهور و متداول در نزد شیعه است و محدثین فریقین به آن اعتماد کرده اند
📙الغدير نویسنده : العلامة الأميني جلد : 1 صفحه : 195
11)حاج شیخ عباس قمی صاحب کتاب مفاتیح الجنان:
🟨سلیم بن قیس هلالی کتاب معروفی دارد و آن کتاب یکی از اصولی است که اهل علم و حاملان حدیث اهل بیت نقل نموده اند. این کتاب اولین کتابی است که برای شیعه ظاهر گشته و بین محدثین معروف بوده و شیخ کلینی و صدوق و دیگر قدما بر آن اعتماد کرده اند.
📙الكنى والألقاب نویسنده : القمي، الشيخ عباس جلد : 3 صفحه : 293
12)شیخ جعفر سبحانی از مراجع تقلید شیعه:
🟨سليم بن قيس كوفى از تابعين به شمار مى رود. عصر امير مؤمنان وامام حسين وحضرت سجاد (عليهم السلام) را درك كرده ودر دوران حكومت حَجّاج (حدود سال 90 هجرى قمرى) درگذشته است. كتاب او به نام اصل سليم يكى از اصول معتبر شيعه است
📙فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 1 صفحه : 185
#اهلسنت
#وهابیت
#ادامه_دارد
⚜کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
🔹 امیر المومنین علی علیهالسّلام:
جِمَاعُ الْخَيْرِ فِی الْمُوَالاةِ فِی اللَّهِ وَ الْمُعَادَاةِ فِی اللَّهِ وَ الْمَحَبَّةِ فِی اللَّهِ وَ الْبُغْضِ فِی اللَّهِ
تمامی خیر، در دوستی کردن برای خدا و دشمنی ورزیدن به خاطر خدا و محبّت در راه خدا و کینه داشتن برای خدا است.
📍غررالحکم ح۱۸۵۸
#غررالحکم
#امیرالمومنین
🌐 کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
جِمَاعُ الْخَيْرِ فِی الْمُوَالاةِ فِی اللَّهِ وَ الْمُعَادَاةِ فِی اللَّهِ وَ الْمَحَبَّةِ فِی اللَّهِ وَ الْبُغْضِ فِی اللَّهِ
تمامی خیر، در دوستی کردن برای خدا و دشمنی ورزیدن به خاطر خدا و محبّت در راه خدا و کینه داشتن برای خدا است.
📍غررالحکم ح۱۸۵۸
#غررالحکم
#امیرالمومنین
🌐 کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
⭕️جلسه
بیستوششممعارفمهدویت
🔊استاد ارائهدهنده:
استاد جواد حیدری "زیدعزه"
⁉️آیا ملاقات با امامزمان در عصر غیبت کبری ممکن هست؟
#عقائد
#امامت
#معارف_مهدویت
#برنامهی_رادیوئی_چشمبهراه
💠کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
💠کانال استاد حیدری در ایتا:
@javadheidari110
بیستوششممعارفمهدویت
🔊استاد ارائهدهنده:
استاد جواد حیدری "زیدعزه"
⁉️آیا ملاقات با امامزمان در عصر غیبت کبری ممکن هست؟
#عقائد
#امامت
#معارف_مهدویت
#برنامهی_رادیوئی_چشمبهراه
💠کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
💠کانال استاد حیدری در ایتا:
@javadheidari110
Telegram
attach 📎
🏴🕯
وصف زینب را ز من مشنو بیا در کربلا
خود بین چون حامی ناموس عالم زینب است
ملجأ اهل حرم تا ظهر اگر عباس بود
شب نگهبان در کنار نهر علقم زینب است
پرچمت گر سرنگون شد من نگه میدارمش
غم مخور بعد از تو پشتیبان پرچم زینب است
مدعی هرگز مزن بیهوده لافِ عاشقی
این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است
#السلام_علیک_یا_زینب_الصبور
شهادت بزرگ بانوی کربلا، پیام رسان عاشورا، الگوی صبروشجاعت، حضرت زینب (سلام الله علیها) تسلیت باد.🏴🥀
🌐کانال رسمی ندای شیعه
@nedayeshiacom
وصف زینب را ز من مشنو بیا در کربلا
خود بین چون حامی ناموس عالم زینب است
ملجأ اهل حرم تا ظهر اگر عباس بود
شب نگهبان در کنار نهر علقم زینب است
پرچمت گر سرنگون شد من نگه میدارمش
غم مخور بعد از تو پشتیبان پرچم زینب است
مدعی هرگز مزن بیهوده لافِ عاشقی
این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است
#السلام_علیک_یا_زینب_الصبور
شهادت بزرگ بانوی کربلا، پیام رسان عاشورا، الگوی صبروشجاعت، حضرت زینب (سلام الله علیها) تسلیت باد.🏴🥀
🌐کانال رسمی ندای شیعه
@nedayeshiacom
#مشهورات_بی_سند
⭕️در بین ما شیعیان سخنان مشهوری هست که برخی از آنها نه تنها سندی ندارد، در برخی از موارد دست آویزی برای هجمه دشمن به مبانی اعتقادی ما می شود.
❌یکی از مشهورات، جریان تیر و نماز امام علی بن ابی طالب علیه السلام است.
🔅مشهور است در نمار تیری از پای علی بن ابی طالب(علیه السلام) بیرون کشیدند. مطابق دلایل ذیل این فضیلت مشهور هیچ سندی ندارد.↘️↘️
📍ابوالفضل رشیدالدّین میبدی در کتاب “کشف الاسرار” نگاشتهی سال۵۲۰ هجری قمری،: «در آثار بیارند که علی علیه السلام در بعضی از آن حربهای وی تیری به وی رسید....»
📒كشف الأسرار و عدة الأبرار، ج1، ص: 18.
📍علامه حلی :( 726 ق) :«2. و بلغ في العبادة إلى أنه كان يؤخذ النشاب من جسده عند الصلاة لانقطاع نظره عن غيره تعالى بالكلية »
📒نهج الحق و كشف الصدق، ص: 247.
📍صالح الکشفی الحنفی متوفای ۱۰۲۵ :«...چون هنگام نماز شد،پیکار از پای مبارکش بیرون کردندی،مصلی چون پرخون شد،امیر را اصلا از این معنی خبر نبود. ».
📒محمد صالح کشفي ترمذي حنفي،مناقب مرتضوی، ص 356.
📍دیلمی (841ق) مبنویسد : «...فإذا اشتغل بالصلاة و أقبل إلى الله تعالى أخرجوا الحديد من جسده و لم يحس ».
📒ارشاد القلوب،ج2،ص217.
📍ملا محسن فیض کاشانی (1901ق) می گوید : «أقول: و مثل هذا ينسب إلى مولانا أمير المؤمنين عليه السّلام أنّه وقع في رجله نصل ...».
📒المحجة البيضاء فى تهذيب الاحياء، ج1، ص: 398.
📍ملا مهدی نراقی (1209ق) :«و روى: أنه وقع نصل في رجله (ع)، ...».
📒ملا مهدی نراقی،جامع السعادات، ج3، ص: 328.
📍سید عبدالاعلی سبزواری (1414 ه ق).:« هذه القضية منسوبة إليه عليه السلام و قد نظمها الشعراء ».
📒مهذب الأحكام (للسبزواري)، ج6، ص: 108.
🕳🕳🕳🕳
📝 همانطور که ملاحظه شد تا قرن هفتم هیچ خبری از این فضیلت در منابع شیعی نیست . و درکتابهایی که ذکر شد . هیچ سندی برای آن بیان نشده است . محمد اسفندیاری باور دارد این فضیلتی که به امیر بیان (صلوات الله علیه و اله) منسوب شده است,احتمال میرود که از گفتههای صوفیان باشد(1).چون در نظر عرفا و صوفیه، حضور قلب در نماز را بدین معنا میدانند که نمازگزار در حال نماز از خود بیخود شده و از همه چیز و همه کس دل بریده، و محو جمال حق تعالی گردد؛ و به اصطلاح در حالتی قرار گیرد که اگر کارد به استخوانش هم زدند متوجّه نگردد. و قضایای زیادی در این جهت برای عرفای بزرگ خویش نقل می کنند.
1. 📒محمد اسفندیاری، بُعد اجتماعی اسلام، ص 155، پاورقی.
منبع :کانال رسمی استاد جواد حیدری
🌐کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
⭕️در بین ما شیعیان سخنان مشهوری هست که برخی از آنها نه تنها سندی ندارد، در برخی از موارد دست آویزی برای هجمه دشمن به مبانی اعتقادی ما می شود.
❌یکی از مشهورات، جریان تیر و نماز امام علی بن ابی طالب علیه السلام است.
🔅مشهور است در نمار تیری از پای علی بن ابی طالب(علیه السلام) بیرون کشیدند. مطابق دلایل ذیل این فضیلت مشهور هیچ سندی ندارد.↘️↘️
📍ابوالفضل رشیدالدّین میبدی در کتاب “کشف الاسرار” نگاشتهی سال۵۲۰ هجری قمری،: «در آثار بیارند که علی علیه السلام در بعضی از آن حربهای وی تیری به وی رسید....»
📒كشف الأسرار و عدة الأبرار، ج1، ص: 18.
📍علامه حلی :( 726 ق) :«2. و بلغ في العبادة إلى أنه كان يؤخذ النشاب من جسده عند الصلاة لانقطاع نظره عن غيره تعالى بالكلية »
📒نهج الحق و كشف الصدق، ص: 247.
📍صالح الکشفی الحنفی متوفای ۱۰۲۵ :«...چون هنگام نماز شد،پیکار از پای مبارکش بیرون کردندی،مصلی چون پرخون شد،امیر را اصلا از این معنی خبر نبود. ».
📒محمد صالح کشفي ترمذي حنفي،مناقب مرتضوی، ص 356.
📍دیلمی (841ق) مبنویسد : «...فإذا اشتغل بالصلاة و أقبل إلى الله تعالى أخرجوا الحديد من جسده و لم يحس ».
📒ارشاد القلوب،ج2،ص217.
📍ملا محسن فیض کاشانی (1901ق) می گوید : «أقول: و مثل هذا ينسب إلى مولانا أمير المؤمنين عليه السّلام أنّه وقع في رجله نصل ...».
📒المحجة البيضاء فى تهذيب الاحياء، ج1، ص: 398.
📍ملا مهدی نراقی (1209ق) :«و روى: أنه وقع نصل في رجله (ع)، ...».
📒ملا مهدی نراقی،جامع السعادات، ج3، ص: 328.
📍سید عبدالاعلی سبزواری (1414 ه ق).:« هذه القضية منسوبة إليه عليه السلام و قد نظمها الشعراء ».
📒مهذب الأحكام (للسبزواري)، ج6، ص: 108.
🕳🕳🕳🕳
📝 همانطور که ملاحظه شد تا قرن هفتم هیچ خبری از این فضیلت در منابع شیعی نیست . و درکتابهایی که ذکر شد . هیچ سندی برای آن بیان نشده است . محمد اسفندیاری باور دارد این فضیلتی که به امیر بیان (صلوات الله علیه و اله) منسوب شده است,احتمال میرود که از گفتههای صوفیان باشد(1).چون در نظر عرفا و صوفیه، حضور قلب در نماز را بدین معنا میدانند که نمازگزار در حال نماز از خود بیخود شده و از همه چیز و همه کس دل بریده، و محو جمال حق تعالی گردد؛ و به اصطلاح در حالتی قرار گیرد که اگر کارد به استخوانش هم زدند متوجّه نگردد. و قضایای زیادی در این جهت برای عرفای بزرگ خویش نقل می کنند.
1. 📒محمد اسفندیاری، بُعد اجتماعی اسلام، ص 155، پاورقی.
منبع :کانال رسمی استاد جواد حیدری
🌐کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
#اعتبار_اصل_شریف_سلیم_بن_قیس (قسمت هشتم)
✍ادامه اقوال علمای شیعه پیرامون اعتبار کتاب شریف سلیم بن قیس:
13)شیخ ابوعلی حائری مازندرانی:
🟪اکثر احادیث کتاب سلیم بن قیس در دیگر کتب معتبر از جمله توحید و کافی و روضه کافی و کمال الدین نقل شده و کمتر کتابی از کتب مشهور شیعه است که از این کتاب چیزی نقل نکرده باشد
📚منتهى المقال في أحوال الرجال نویسنده : الحائري، ابو علي جلد : 3 صفحه : 381
14)مدرس تبریزی:
🟪سلیم بن قیس عامرى كوفى هلالى، مكنّى به ابو صادق، از اجلّاى محدّثين شيعه و اكابر اصحاب حضرت امير المؤمنين و حسنين ع و حضرت سجّاد و حضرت باقر عليهم السلام ميباشد كه نزد آن بزرگواران بسيار محبوب، بمنزله اركان اربعه و اخبار بسيارى در مدح او وارد و از اولياى خانواده عصمت بود. كتاب او معروف و يكى از اصول اربع مأه مشهوره و نخستين كتابى است كه از شيعه ظهور يافته است. در آن كتاب از حضرت امير المؤمنين ع و سلمان و ابو ذر و مقداد و عمّار روايت ميكند و صدوق و كلينى و ديگر اكابر محدّثين اعتماد تمام بر آن دارند.
📚ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 6 صفحه : 369
15)سید شهاب الدین مرعشی نجفی از مراجع تقلید شیعه در تعلیقات و پاورقی بر کتاب احقاق الحق قاضی شوشتری:
🟪کتاب سلیم بارها چاپ شده است. قدیمی ترین و صحیح ترین کتاب شیعه است حتی برخی از مخالفین نیز حکم به صحتش کرده اند. نعمانی در کتاب غیبت، صدوق در کتاب فقیه و خصال و کلینی در کتاب کافی بر آن اعتماد کرده اند و از مخالفین نجم الدین سبکی در کتاب محاسن الوسائل بر آن اعتماد کرده و درباره اش گفته: "اولین کتابی که برای شیعه ظاهر گشته همین کتاب است".
سلیم بن قیس محضر معصومین را از امیر المومنین تا امام باقر علیهم السلام درک نموده است. از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود: هرکس از شیعیان ما که کتاب سلیم را نداشته باشد چیزی از امور و علوم ما را نمیداند چرا که این کتاب ابجد شیعه و رازی از رازهای خاندان محمد است.
📚إحقاق الحق و إزهاق الباطل نویسنده : التستري، القاضي نور الله جلد : 1 صفحه : 55
ودر پاورقی دیگر:
🟪کتاب سلیم که چاپ شده معروف است. علمای شیعه بر آن اعتماد کرده و ائمه اطهار نیز آنرا تایید کرده اند.
📚إحقاق الحق و إزهاق الباطل نویسنده : التستري، القاضي نور الله جلد : 2 صفحه : 421
#اهلسنت
#وهابیت
#ادامه_دارد
⚜کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
✍ادامه اقوال علمای شیعه پیرامون اعتبار کتاب شریف سلیم بن قیس:
13)شیخ ابوعلی حائری مازندرانی:
🟪اکثر احادیث کتاب سلیم بن قیس در دیگر کتب معتبر از جمله توحید و کافی و روضه کافی و کمال الدین نقل شده و کمتر کتابی از کتب مشهور شیعه است که از این کتاب چیزی نقل نکرده باشد
📚منتهى المقال في أحوال الرجال نویسنده : الحائري، ابو علي جلد : 3 صفحه : 381
14)مدرس تبریزی:
🟪سلیم بن قیس عامرى كوفى هلالى، مكنّى به ابو صادق، از اجلّاى محدّثين شيعه و اكابر اصحاب حضرت امير المؤمنين و حسنين ع و حضرت سجّاد و حضرت باقر عليهم السلام ميباشد كه نزد آن بزرگواران بسيار محبوب، بمنزله اركان اربعه و اخبار بسيارى در مدح او وارد و از اولياى خانواده عصمت بود. كتاب او معروف و يكى از اصول اربع مأه مشهوره و نخستين كتابى است كه از شيعه ظهور يافته است. در آن كتاب از حضرت امير المؤمنين ع و سلمان و ابو ذر و مقداد و عمّار روايت ميكند و صدوق و كلينى و ديگر اكابر محدّثين اعتماد تمام بر آن دارند.
📚ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 6 صفحه : 369
15)سید شهاب الدین مرعشی نجفی از مراجع تقلید شیعه در تعلیقات و پاورقی بر کتاب احقاق الحق قاضی شوشتری:
🟪کتاب سلیم بارها چاپ شده است. قدیمی ترین و صحیح ترین کتاب شیعه است حتی برخی از مخالفین نیز حکم به صحتش کرده اند. نعمانی در کتاب غیبت، صدوق در کتاب فقیه و خصال و کلینی در کتاب کافی بر آن اعتماد کرده اند و از مخالفین نجم الدین سبکی در کتاب محاسن الوسائل بر آن اعتماد کرده و درباره اش گفته: "اولین کتابی که برای شیعه ظاهر گشته همین کتاب است".
سلیم بن قیس محضر معصومین را از امیر المومنین تا امام باقر علیهم السلام درک نموده است. از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود: هرکس از شیعیان ما که کتاب سلیم را نداشته باشد چیزی از امور و علوم ما را نمیداند چرا که این کتاب ابجد شیعه و رازی از رازهای خاندان محمد است.
📚إحقاق الحق و إزهاق الباطل نویسنده : التستري، القاضي نور الله جلد : 1 صفحه : 55
ودر پاورقی دیگر:
🟪کتاب سلیم که چاپ شده معروف است. علمای شیعه بر آن اعتماد کرده و ائمه اطهار نیز آنرا تایید کرده اند.
📚إحقاق الحق و إزهاق الباطل نویسنده : التستري، القاضي نور الله جلد : 2 صفحه : 421
#اهلسنت
#وهابیت
#ادامه_دارد
⚜کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
#پرسش_پاسخ :
💠آیا خدا دیده میشود؟
..........................................................................................................
✍️ جواد حیدری
نکته ی اول: اگر منظور از دیدن، دیدن با چشم(رؤیت بصریّة) باشد، جواب منفی است و تفاوتی بین دنیا و آخرت ندارد.
دلایل ممتنع بودن رؤیت خداوند به معنای مذکور، متعدد هست که به دو مورداشاره میشود:
الف: دیدن با چشم، وقتی معنا دارد که آن چیز، جسم یا جسمانی باشد و چنین چیزی حتماً دارای جهت هست و چیزی که جهت داشته باشد، محدود است و نیازمند مکان. درحالیکه خداوند از تمام این امور منزه است.
ب: اگر بگوییم خدا دیده میشود یا تمام ذات الهی را میبینیم که لازمهی آن محدود بودن هست و یا جزئی از ذات را مشاهده میکنیم که لازمه آن مرکب بودن و دارای اجزاء بودن خداوند است که تمام این امور در حقّ خداوند محال هست.
قران کریم می فرماید: «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبير»؛ «چشمها او را نمىبينند؛ ولى او همه چشمها را مىبيند؛ و او بخشنده (انواع نعمتها، و باخبر از دقايق موجودات،) و آگاه (از همه) چيز است». (1)
نکته ی دوم: اگر معنای رؤیت خداوند؛ مشاهده قلبی باشد، این امر اشکالی ندارد.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در جواب ذعلب یمانی که از ایشان پرسید: آیا پروردگارت را دیدهای؟ فرمودند: آیا کسی را که ندیدهام عبادت می کنم؟ و وقتی ذعلب میپرسد: کیف تراه؟ حضرت می فرمایند: «لَا تُدْرِكُهُ الْعُيُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْعِيَانِ وَ لَكِنْ تُدْرِكُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَان...»؛ «چشمها او را مانند چيزهاى ديدنى ديگر نمىبيند، ولى دلها با حقايق ايمان او را مىبيند». (2)
پی نوشت ها:
1. انعام/103
2. نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 258
منبع : @javadheidari110
💠کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
💠آیا خدا دیده میشود؟
..........................................................................................................
✍️ جواد حیدری
نکته ی اول: اگر منظور از دیدن، دیدن با چشم(رؤیت بصریّة) باشد، جواب منفی است و تفاوتی بین دنیا و آخرت ندارد.
دلایل ممتنع بودن رؤیت خداوند به معنای مذکور، متعدد هست که به دو مورداشاره میشود:
الف: دیدن با چشم، وقتی معنا دارد که آن چیز، جسم یا جسمانی باشد و چنین چیزی حتماً دارای جهت هست و چیزی که جهت داشته باشد، محدود است و نیازمند مکان. درحالیکه خداوند از تمام این امور منزه است.
ب: اگر بگوییم خدا دیده میشود یا تمام ذات الهی را میبینیم که لازمهی آن محدود بودن هست و یا جزئی از ذات را مشاهده میکنیم که لازمه آن مرکب بودن و دارای اجزاء بودن خداوند است که تمام این امور در حقّ خداوند محال هست.
قران کریم می فرماید: «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبير»؛ «چشمها او را نمىبينند؛ ولى او همه چشمها را مىبيند؛ و او بخشنده (انواع نعمتها، و باخبر از دقايق موجودات،) و آگاه (از همه) چيز است». (1)
نکته ی دوم: اگر معنای رؤیت خداوند؛ مشاهده قلبی باشد، این امر اشکالی ندارد.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در جواب ذعلب یمانی که از ایشان پرسید: آیا پروردگارت را دیدهای؟ فرمودند: آیا کسی را که ندیدهام عبادت می کنم؟ و وقتی ذعلب میپرسد: کیف تراه؟ حضرت می فرمایند: «لَا تُدْرِكُهُ الْعُيُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْعِيَانِ وَ لَكِنْ تُدْرِكُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَان...»؛ «چشمها او را مانند چيزهاى ديدنى ديگر نمىبيند، ولى دلها با حقايق ايمان او را مىبيند». (2)
پی نوشت ها:
1. انعام/103
2. نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 258
منبع : @javadheidari110
💠کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
🎙 #کنفرانس
موضوع:
🗂•| آخرین امام در کلمات امام اول
ارائه دهنده:
✍️| استاد: سید بحرالعلوم حسینی
تاریخ:
۱۴۰۱/۱۱/۱۵
🌐کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
💠گروه ندای شیعه
@nedayeshiaofficial
موضوع:
🗂•| آخرین امام در کلمات امام اول
ارائه دهنده:
✍️| استاد: سید بحرالعلوم حسینی
تاریخ:
۱۴۰۱/۱۱/۱۵
🌐کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
💠گروه ندای شیعه
@nedayeshiaofficial
Telegram
attach 📎
⭕️جلسه
بیستوهفتممعارفمهدویت
🔊استاد ارائهدهنده:
استاد جواد حیدری "زیدعزه"
⁉️طبق روایات خصوصیات منحصر به فرد امام زمان علیهالسلام با دیگر انبیاء و اولیاء چیست؟
#عقائد
#امامت
#معارف_مهدویت
#برنامهی_رادیوئی_چشمبهراه
💠کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
💠کانال استاد حیدری در ایتا:
@javadheidari110
بیستوهفتممعارفمهدویت
🔊استاد ارائهدهنده:
استاد جواد حیدری "زیدعزه"
⁉️طبق روایات خصوصیات منحصر به فرد امام زمان علیهالسلام با دیگر انبیاء و اولیاء چیست؟
#عقائد
#امامت
#معارف_مهدویت
#برنامهی_رادیوئی_چشمبهراه
💠کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
💠کانال استاد حیدری در ایتا:
@javadheidari110
Telegram
attach 📎
#پرسش_پاسخ :
💠 چرا طبق آیه 24 سوره نساء مسلمانان میتوانند زنان غیرمسلمانان را به اسارت بگیرنند و برای آنها حلال باشد؟!
✍پاسخ:
🔶نکته ی اول: طبق قانون اسلام با هیچ زن شوهرداری نمیشود ازدواج کرد چه آن زن مسلمان باشد چه غیر مسلمان باشد. و در صورتی میتوان با زنی ازدواج کرد که شوهر نداشته باشد.
🔷 نکته ی دوم: بیشوهر شدن زن (یا به عبارت دیگر جدا شدن زن از شوهر) به چند راه ممکن است؛
1️⃣ اینکه مردی زنش را طلاق دهد.
2️⃣ شوهر زن بمیرد.
3️⃣ شوهر زن مدت طولانی ناپدید شود و خبری ازش نباشد و دلیلی هم بر زنده بودن او نباشد زن با اجازه حاکم طلاق بگیرد.
4️⃣ زن با اجازه حاکم طلاق بگیرد.
5️⃣ شوهر زن مرتد شود، خود به خود آن زن از مرد طلاق میگیرد و بر مرد حرام میشود.
6️⃣ زن کافر مسلمان شود بر شوهرش حرام میشود و بدون طلاق از او جدا میشود.
7️⃣ اسارت زن کافر به دست مسلمانان به منزله طلاق است.
🔶 نکته ی سوم: هر کدام از این موارد که از شوهرانشان جدا شدند میتوانند با گذراندن دورهی عدهی خود با مردان مسلمان دیگری ازدواج کنند.
🔻 و زن اسیری هم که به اسارت درآمده است مثل بقیهی زنان دیگری است که شوهر ندارد.
🔷 نکته ی چهارم: اما زنی که اسیر شده است یا باید به کافران تحویل داده شود یا بدون شوهر در میان مسلمانان زندگی کند.
🔻 اگر او را به کافران برگردانند این یک نوع امتیاز دادن به کافران و دشمنان است که آنها را در جنگیدن با مسلمانان پر رو تر و جریتر میکند و میگویند چه خوب ما با مسلمانان میجنگیم اگر زنانمان هم اسیر شدند باز آنها را به ما برمیگردانند.
🔻 اگر زنان اسیر مجرد و بدون شوهر در جامعه زندگی کنند ممکن است هم خود و هم دیگران را به فساد بکشانند چون آنها هم آدم هستند و نیاز دارند و چون از راه حلال نیازشان برطرف نشود ممکن است از راه حرام نیاز خود را تأمین کنند.
🔻 به این خاطر اسلام راه حل سومی را داده است و آن این است که زنان اسیر به ازدواج مردان مسلمان دربیایند البته به شرط اینکه عدهی آنها سپری شده باشد.
منبع : @javadheidari110
💠کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
💠 چرا طبق آیه 24 سوره نساء مسلمانان میتوانند زنان غیرمسلمانان را به اسارت بگیرنند و برای آنها حلال باشد؟!
✍پاسخ:
🔶نکته ی اول: طبق قانون اسلام با هیچ زن شوهرداری نمیشود ازدواج کرد چه آن زن مسلمان باشد چه غیر مسلمان باشد. و در صورتی میتوان با زنی ازدواج کرد که شوهر نداشته باشد.
🔷 نکته ی دوم: بیشوهر شدن زن (یا به عبارت دیگر جدا شدن زن از شوهر) به چند راه ممکن است؛
1️⃣ اینکه مردی زنش را طلاق دهد.
2️⃣ شوهر زن بمیرد.
3️⃣ شوهر زن مدت طولانی ناپدید شود و خبری ازش نباشد و دلیلی هم بر زنده بودن او نباشد زن با اجازه حاکم طلاق بگیرد.
4️⃣ زن با اجازه حاکم طلاق بگیرد.
5️⃣ شوهر زن مرتد شود، خود به خود آن زن از مرد طلاق میگیرد و بر مرد حرام میشود.
6️⃣ زن کافر مسلمان شود بر شوهرش حرام میشود و بدون طلاق از او جدا میشود.
7️⃣ اسارت زن کافر به دست مسلمانان به منزله طلاق است.
🔶 نکته ی سوم: هر کدام از این موارد که از شوهرانشان جدا شدند میتوانند با گذراندن دورهی عدهی خود با مردان مسلمان دیگری ازدواج کنند.
🔻 و زن اسیری هم که به اسارت درآمده است مثل بقیهی زنان دیگری است که شوهر ندارد.
🔷 نکته ی چهارم: اما زنی که اسیر شده است یا باید به کافران تحویل داده شود یا بدون شوهر در میان مسلمانان زندگی کند.
🔻 اگر او را به کافران برگردانند این یک نوع امتیاز دادن به کافران و دشمنان است که آنها را در جنگیدن با مسلمانان پر رو تر و جریتر میکند و میگویند چه خوب ما با مسلمانان میجنگیم اگر زنانمان هم اسیر شدند باز آنها را به ما برمیگردانند.
🔻 اگر زنان اسیر مجرد و بدون شوهر در جامعه زندگی کنند ممکن است هم خود و هم دیگران را به فساد بکشانند چون آنها هم آدم هستند و نیاز دارند و چون از راه حلال نیازشان برطرف نشود ممکن است از راه حرام نیاز خود را تأمین کنند.
🔻 به این خاطر اسلام راه حل سومی را داده است و آن این است که زنان اسیر به ازدواج مردان مسلمان دربیایند البته به شرط اینکه عدهی آنها سپری شده باشد.
منبع : @javadheidari110
💠کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
#اعتبار_اصل_شریف_سلیم_بن_قیس(قسمت نهم)
16)شیخ لطف الله صافی گلپایگانی از مراجع تقلید شیعه:
🟥🟩اين كتاب كه در قرن اوّل هجري نوشته شده است مورد اعتماد است و مجموعه مطالب آن حقّانيت مذهب اماميّه را بهوضوح ثابت مينمايد، زيرا در آن خبر از امامت اماماني داده ميشود كه هنوز در آن زمان متولّد نشده بودند. 👈به صحّت اين كتاب قرائن و امارات محكمي دلالت دارد.👉
📄سایت رسمی
17)نجم الدین طبسی از مدرسان سطح خارج:
🟥🟦ابان هم راوی است هم جلیل است، هم ثقه است و شخصیتی است که از او حدیث نقل میکردند...کتاب سلیم از اصول است و خود شخصیت سلیم از شخصیتهای بسیار بزرگ است و راوی آن هم مشکلی ندارد و اینکه گفته شده کتاب موضوع است اشتباه گفته اند و وجود برخی مسائل خلاف معتقدات مضر نیست زیرا در هر کتاب دیگری هم ممکن است باشد.
📄درس خارج مهدویت 1390/12/15
18)شیخ هادی نجفی از مدرسین سطح خارج:
🟨🟨جناب سلیم بن قیس از تابعین است وکتابی دارد که برای ما نقل شده است راویِ از سُلیم ، ابان بن ابی عیاش است که ایشان تنها راویِ کتاب سلیم است وتوثیقی ندارد اما کتاب سلیم در نزد اصحاب تلقی به قبول شده است و این تلقی به قبول دال براین است که راوی را هم پذیرفته اند.
نکته:گفته نشود که معلوم نیست کتاب موجود همان کتاب سلیم باشد به جهت اینکه ما کتاب دیگری به عنوان کتاب سلیم نداریم تنها چیزی که به دست ما رسیده است همین کتاب است
📄درس خارج اصول 1400/3/8
و در جای دیگر میگوید:
🟪🟪توثیق کتاب توسط نعمانی کفایت میکند.بنابراین کتاب نزد حقیر معتبر و شهرتش غنی از اسناد است
📄سایت رسمی
#اهلسنت
#وهابیت
#ادامه_دارد
💠کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
16)شیخ لطف الله صافی گلپایگانی از مراجع تقلید شیعه:
🟥🟩اين كتاب كه در قرن اوّل هجري نوشته شده است مورد اعتماد است و مجموعه مطالب آن حقّانيت مذهب اماميّه را بهوضوح ثابت مينمايد، زيرا در آن خبر از امامت اماماني داده ميشود كه هنوز در آن زمان متولّد نشده بودند. 👈به صحّت اين كتاب قرائن و امارات محكمي دلالت دارد.👉
📄سایت رسمی
17)نجم الدین طبسی از مدرسان سطح خارج:
🟥🟦ابان هم راوی است هم جلیل است، هم ثقه است و شخصیتی است که از او حدیث نقل میکردند...کتاب سلیم از اصول است و خود شخصیت سلیم از شخصیتهای بسیار بزرگ است و راوی آن هم مشکلی ندارد و اینکه گفته شده کتاب موضوع است اشتباه گفته اند و وجود برخی مسائل خلاف معتقدات مضر نیست زیرا در هر کتاب دیگری هم ممکن است باشد.
📄درس خارج مهدویت 1390/12/15
18)شیخ هادی نجفی از مدرسین سطح خارج:
🟨🟨جناب سلیم بن قیس از تابعین است وکتابی دارد که برای ما نقل شده است راویِ از سُلیم ، ابان بن ابی عیاش است که ایشان تنها راویِ کتاب سلیم است وتوثیقی ندارد اما کتاب سلیم در نزد اصحاب تلقی به قبول شده است و این تلقی به قبول دال براین است که راوی را هم پذیرفته اند.
نکته:گفته نشود که معلوم نیست کتاب موجود همان کتاب سلیم باشد به جهت اینکه ما کتاب دیگری به عنوان کتاب سلیم نداریم تنها چیزی که به دست ما رسیده است همین کتاب است
📄درس خارج اصول 1400/3/8
و در جای دیگر میگوید:
🟪🟪توثیق کتاب توسط نعمانی کفایت میکند.بنابراین کتاب نزد حقیر معتبر و شهرتش غنی از اسناد است
📄سایت رسمی
#اهلسنت
#وهابیت
#ادامه_دارد
💠کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
Saafi
13. تعداد امامان شيعه
تعداد امامان شیعه چنانکه میدانیم فرقه حقّه امامیّه اثنیعشریه را از آن جهت اثنیعشریه مینامند كه پیروان آنها معتقدند بعد از پیغمبر (ص) جانشینان آن حضرت دوازده نفرند و در میان تمام امّت اینها یگانه
#پرسش_پاسخ :
⭕️ سوالم درباره علم خدا و اختیار انسان هست. دین از طرفی از اختیار دفاع میکند و از طرف دیگر از علم خدا به اعمالی که قرار است اختیاری انجامش بدیم و هنوز مشخص نیست چی هستند. سوالم این است که چطوری چنین چیزی ممکن هست؟ یکی از پاسخ هایی که میدهند، علم استاد به نمره شاگرد هست که تاثیری در نمره ندارد. میخواستم درباره این مثال هم بحث کنیم چون قیاس علم خدا به علم معلم، قیاس مع الفارق هست!❓
✍️ پاسخ:
✅برای فهم معنای علم پیشینی و قضا و قدر خداوند باید به این نکات توجه بفرمایید که:
1️⃣ نکته اول:
علم ازلی الهی به هر فعلی، با شروط خاص خودش تعلق می گیرد: علم الهی به فعلی که به صورت غیراختیاری تحقق می یابد، آن فعل را به صورت غیراختیاری در نظر می گیرد؛ اما علم الهی به فعلی که به صورت اختیاری تحقق می یابد، آن فعل را به صورت اختیاری در نظر می گیرد. مثلا اگر علم الهی به وقوع زمین لرزه تعلق بگیرد، به وقوع آن با تمام خصوصیاتش تعلق می گیرد؛ یعنی به این که این زمین لرزه در فلان موقعیت زمانی یا مکانی رخ می دهد و ناشی از این دلیل خاص است و این پیامدهای بد را دارد. از این رو، چون علم الهی مطلق است، به وقوع افعال انسانی نیز تعلق می گیرد. در این صورت، علم الهی به افعال انسانی با تمامی خصوصیاتش تعلق می گیرد؛ یعنی به این که فلانی در فلان موقعیت خاص زمانی و مکانی این کار را انجام می دهد؛ کاری که ناشی از اراده او است و اراده او نیز ناشی از تاملات و تمایلات او است و غیره. بنابراین، علم الهی به وقوع فعل، همراه است با علم به آن فعل با تمامی خصوصیاتش. در این صورت، هیچ ناسازگاری میان اختیار آدمی و علم الهی نیست بلکه اگر علم الهی به آنها تعلق بگیرد، نه فقط اختیاری بودن آن افعال را منتفی نمی سازد بلکه ضرورتا به اختیاری بودن آن افعال منتهی می گردد.(1)
2️⃣نکته دوم:
علم الهی به وقوع چیزی در آینده، بدین معنا است که آن چیز لزوما محقق می شود اما این مطلب بدین معنا نیست که چون خداوند چنین علمی داشته است، پس آن چیز لزوما محقق می شود.
استادی را فرض کنید که می داند فلان شاگردش که مشارکت کلاسی و مطالعه کافی ندارد، در کنکور موفق نمی شود. علم این استاد، شاگردش را مجبور به عدم موفقیت نمی کند. علم الهی نیز از این قبیل است؛ یعنی خداوند مقدر کرده است که اگر مثلا فلانی صله رحم کند، عمرش طولانی تر می شود و در هشتاد سالگی می میرد اما اگر صله رحم نکند، در شصت سالگی از دنیا می رود. آری، خداوند می داند که فلانی چنین نمی کند و در شصت سالگی می میرد. اینطور نیست که خداوند مقدر کرده بود که فلانی حتما صله رحم نکند و در شصت سالگی بمیرد. آری، چون او در آینده صله رحم نخواهد کرد و خداوند نیز به آینده آگاهی دارد، علم دارد که فلانی در شصت سالگی می میرد.
اما در مورد قیاس مع الفارق بودن علم خدا و علم معلم باید متذکر شد: هر تمثیلی که برای درک یک حقیقت معقول ارائه می شود، از یک جهت ما را به فهم آن حقیقت نزدیکتر می کند اما از چندین جهت ما را از آن دورتر می سازد!! مگر این که به این مطلب توجه داشته باشیم که قرار نیست در تمثیل، میان دو طرف مثال، از تمامی جهات عینیت برقرار باشد بلکه همین که از یک جهت میانشان مشابهت باشد کافی است ...
آن جهتی که در این دو مورد مشترک است، این است که علم به چیزی، مستلزم جبری شدن آن چیز نیست. برای درک مطلب، به علم استاد به شاگرد مثال می زنند چرا که در این مورد نیز استاد به نتیجه امتحان آگاه است اما علم او نتیجه را محقق نساخته است بلکه شاگرد خودش بوده که چنین کاری را رقم زده است.
برای این مطلب، مثالهای دیگری هم می شود ارائه داد که از این جهت با مبحث علم الهی و اختیار، همخوانی دارند؛ مثلا این مثال: علم من به این که ضرورتا بعد از رنگ قرمز چراغ راهنمایی، رنگ سبز نمایش می یابد، علت تبدیل رنگ چراغ نیست.
3️⃣نکته سوم:
اگر چنین بود که انسان در تغییر سرنوشتش تاثیرگذار نبود و فعل و اراده و سرنوشتش از پیش تعیین شده بود، خداوند در آیات و روایات به تاثیر اختیار در تعیین سرنوشت، اهتمام ویژه نمی داشت که «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم»(2) خداوند سرنوشت هيچ قوم(و ملّتى) را تغيير نمىدهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند.
📚پی نوشت ها:
1. سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، مؤسسه امام صادق (علیه السلام)، 1428ق، صص217-219.
2. رعد: 11
#علم_خدا_اختیار_انسان
منبع : @javadheidari110
💠کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
⭕️ سوالم درباره علم خدا و اختیار انسان هست. دین از طرفی از اختیار دفاع میکند و از طرف دیگر از علم خدا به اعمالی که قرار است اختیاری انجامش بدیم و هنوز مشخص نیست چی هستند. سوالم این است که چطوری چنین چیزی ممکن هست؟ یکی از پاسخ هایی که میدهند، علم استاد به نمره شاگرد هست که تاثیری در نمره ندارد. میخواستم درباره این مثال هم بحث کنیم چون قیاس علم خدا به علم معلم، قیاس مع الفارق هست!❓
✍️ پاسخ:
✅برای فهم معنای علم پیشینی و قضا و قدر خداوند باید به این نکات توجه بفرمایید که:
1️⃣ نکته اول:
علم ازلی الهی به هر فعلی، با شروط خاص خودش تعلق می گیرد: علم الهی به فعلی که به صورت غیراختیاری تحقق می یابد، آن فعل را به صورت غیراختیاری در نظر می گیرد؛ اما علم الهی به فعلی که به صورت اختیاری تحقق می یابد، آن فعل را به صورت اختیاری در نظر می گیرد. مثلا اگر علم الهی به وقوع زمین لرزه تعلق بگیرد، به وقوع آن با تمام خصوصیاتش تعلق می گیرد؛ یعنی به این که این زمین لرزه در فلان موقعیت زمانی یا مکانی رخ می دهد و ناشی از این دلیل خاص است و این پیامدهای بد را دارد. از این رو، چون علم الهی مطلق است، به وقوع افعال انسانی نیز تعلق می گیرد. در این صورت، علم الهی به افعال انسانی با تمامی خصوصیاتش تعلق می گیرد؛ یعنی به این که فلانی در فلان موقعیت خاص زمانی و مکانی این کار را انجام می دهد؛ کاری که ناشی از اراده او است و اراده او نیز ناشی از تاملات و تمایلات او است و غیره. بنابراین، علم الهی به وقوع فعل، همراه است با علم به آن فعل با تمامی خصوصیاتش. در این صورت، هیچ ناسازگاری میان اختیار آدمی و علم الهی نیست بلکه اگر علم الهی به آنها تعلق بگیرد، نه فقط اختیاری بودن آن افعال را منتفی نمی سازد بلکه ضرورتا به اختیاری بودن آن افعال منتهی می گردد.(1)
2️⃣نکته دوم:
علم الهی به وقوع چیزی در آینده، بدین معنا است که آن چیز لزوما محقق می شود اما این مطلب بدین معنا نیست که چون خداوند چنین علمی داشته است، پس آن چیز لزوما محقق می شود.
استادی را فرض کنید که می داند فلان شاگردش که مشارکت کلاسی و مطالعه کافی ندارد، در کنکور موفق نمی شود. علم این استاد، شاگردش را مجبور به عدم موفقیت نمی کند. علم الهی نیز از این قبیل است؛ یعنی خداوند مقدر کرده است که اگر مثلا فلانی صله رحم کند، عمرش طولانی تر می شود و در هشتاد سالگی می میرد اما اگر صله رحم نکند، در شصت سالگی از دنیا می رود. آری، خداوند می داند که فلانی چنین نمی کند و در شصت سالگی می میرد. اینطور نیست که خداوند مقدر کرده بود که فلانی حتما صله رحم نکند و در شصت سالگی بمیرد. آری، چون او در آینده صله رحم نخواهد کرد و خداوند نیز به آینده آگاهی دارد، علم دارد که فلانی در شصت سالگی می میرد.
اما در مورد قیاس مع الفارق بودن علم خدا و علم معلم باید متذکر شد: هر تمثیلی که برای درک یک حقیقت معقول ارائه می شود، از یک جهت ما را به فهم آن حقیقت نزدیکتر می کند اما از چندین جهت ما را از آن دورتر می سازد!! مگر این که به این مطلب توجه داشته باشیم که قرار نیست در تمثیل، میان دو طرف مثال، از تمامی جهات عینیت برقرار باشد بلکه همین که از یک جهت میانشان مشابهت باشد کافی است ...
آن جهتی که در این دو مورد مشترک است، این است که علم به چیزی، مستلزم جبری شدن آن چیز نیست. برای درک مطلب، به علم استاد به شاگرد مثال می زنند چرا که در این مورد نیز استاد به نتیجه امتحان آگاه است اما علم او نتیجه را محقق نساخته است بلکه شاگرد خودش بوده که چنین کاری را رقم زده است.
برای این مطلب، مثالهای دیگری هم می شود ارائه داد که از این جهت با مبحث علم الهی و اختیار، همخوانی دارند؛ مثلا این مثال: علم من به این که ضرورتا بعد از رنگ قرمز چراغ راهنمایی، رنگ سبز نمایش می یابد، علت تبدیل رنگ چراغ نیست.
3️⃣نکته سوم:
اگر چنین بود که انسان در تغییر سرنوشتش تاثیرگذار نبود و فعل و اراده و سرنوشتش از پیش تعیین شده بود، خداوند در آیات و روایات به تاثیر اختیار در تعیین سرنوشت، اهتمام ویژه نمی داشت که «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم»(2) خداوند سرنوشت هيچ قوم(و ملّتى) را تغيير نمىدهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند.
📚پی نوشت ها:
1. سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، مؤسسه امام صادق (علیه السلام)، 1428ق، صص217-219.
2. رعد: 11
#علم_خدا_اختیار_انسان
منبع : @javadheidari110
💠کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
🔹امیرالمومنین عليه السلام در نامهاي به مالک اشتر فرمودند:
وَ اَشعِر قَلبَکَ الرَّحمَةَ لِلرَّعِیةِ وَ المَحَبَّةَ لَهُم وَ اللُّطفَ بِهِم وَ لا تَکونَنَّ عَلَیهِم سَبُعاً ضارِیاً تَغتَنِمُ اَکلَهُم.
دلت را از محبت به مردم و مهربانی و لطف در حق آنها پر گردان. مبادا مانند حیوان درنده در فکر دریدن آنان باشی.
📍نهج البلاغه، نامه ۵۳
#امیرالمومنین
#نهج_البلاغه
#حکمت
#نامه
🌐کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
وَ اَشعِر قَلبَکَ الرَّحمَةَ لِلرَّعِیةِ وَ المَحَبَّةَ لَهُم وَ اللُّطفَ بِهِم وَ لا تَکونَنَّ عَلَیهِم سَبُعاً ضارِیاً تَغتَنِمُ اَکلَهُم.
دلت را از محبت به مردم و مهربانی و لطف در حق آنها پر گردان. مبادا مانند حیوان درنده در فکر دریدن آنان باشی.
📍نهج البلاغه، نامه ۵۳
#امیرالمومنین
#نهج_البلاغه
#حکمت
#نامه
🌐کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
#پرسش_پاسخ :
💠بيماري حضرت ايوب چطور با مقام نبوت او سازگاري دارد؟
✍️ پاسخ:
نکته ی اول: فلسفه ی ارسال رسل و فرستادن انبیاء، هدایت مردم است. وقتی این مهم محقق می شود که مردم رغبت و اشتیاق به رسول خدا داشته باشند.
و اگر مسأله ای در وجود انبیاء وجود داشته باشد که مردم از حضور در محضر آنان نفرت داشته باشند، نقض غرض لازم می آید.
به همین خاطر تمام متکلمین شیعه«تنزه از منفرات» یعنی دور بودن از امور نفرت زا را از ویژگی پیامبران نام برده اند.
نکته ی دوم: در مورد حضرت ایوب علیه السلام، در کتب برخی مخالفین مطالبی بیان شده است که به هیچ وجه پذیرفته نیست. لذا روایاتی که در منابع روائی شیعه راه پیدا کرده است را علمای بزرگوار حمل بر تقیه نموده و اعتقاد و عمل بر اساس آنان را جایز نمی دانند. (1)
نکته ی سوم: امام صادق علیه السلام در مورد امتحان حضرت ایوب می فرمایند: « إِنَّ أَيُّوبَ مِنْ جَمِيعِ مَا ابْتُلِيَ بِهِ لَمْ تُنْتِنْ لَهُ رَائِحَةٌ وَ لَا قَبُحَتْ لَهُ صُورَةٌ وَ لَا خَرَجَتْ مِنْهُ مِدَّةٌ مِنْ دَمٍ وَ لَا قَيْحٌ وَ لَا اسْتَقْذَرَهُ أَحَدٌ رَآهُ وَ لَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ أَحَدٌ شَاهَدَهُ وَ لَا تَدَوَّدَ شَيْءٌ مِنْ جَسَدِه»؛ « هیچ یک از ابتلائات ایوب (ع) عفونت پیدا نکرد، و بدبو نشد، و نیز صورتش زشت و زننده نگردید، و حتى ذره اى خون و یا چرک از بدنش بیرون نیامد، و احدى از دیدن او تنفر نیافت و از مشاهده اش وحشت نکرد، و هیچ جاى بدنش کرم نینداخت». (2)
پی نوشت ها:
1. تفسير القمي، ج2، ص: 240
2. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج12، ص: 348
منبع : @javadheidari110
💠کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
💠بيماري حضرت ايوب چطور با مقام نبوت او سازگاري دارد؟
✍️ پاسخ:
نکته ی اول: فلسفه ی ارسال رسل و فرستادن انبیاء، هدایت مردم است. وقتی این مهم محقق می شود که مردم رغبت و اشتیاق به رسول خدا داشته باشند.
و اگر مسأله ای در وجود انبیاء وجود داشته باشد که مردم از حضور در محضر آنان نفرت داشته باشند، نقض غرض لازم می آید.
به همین خاطر تمام متکلمین شیعه«تنزه از منفرات» یعنی دور بودن از امور نفرت زا را از ویژگی پیامبران نام برده اند.
نکته ی دوم: در مورد حضرت ایوب علیه السلام، در کتب برخی مخالفین مطالبی بیان شده است که به هیچ وجه پذیرفته نیست. لذا روایاتی که در منابع روائی شیعه راه پیدا کرده است را علمای بزرگوار حمل بر تقیه نموده و اعتقاد و عمل بر اساس آنان را جایز نمی دانند. (1)
نکته ی سوم: امام صادق علیه السلام در مورد امتحان حضرت ایوب می فرمایند: « إِنَّ أَيُّوبَ مِنْ جَمِيعِ مَا ابْتُلِيَ بِهِ لَمْ تُنْتِنْ لَهُ رَائِحَةٌ وَ لَا قَبُحَتْ لَهُ صُورَةٌ وَ لَا خَرَجَتْ مِنْهُ مِدَّةٌ مِنْ دَمٍ وَ لَا قَيْحٌ وَ لَا اسْتَقْذَرَهُ أَحَدٌ رَآهُ وَ لَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ أَحَدٌ شَاهَدَهُ وَ لَا تَدَوَّدَ شَيْءٌ مِنْ جَسَدِه»؛ « هیچ یک از ابتلائات ایوب (ع) عفونت پیدا نکرد، و بدبو نشد، و نیز صورتش زشت و زننده نگردید، و حتى ذره اى خون و یا چرک از بدنش بیرون نیامد، و احدى از دیدن او تنفر نیافت و از مشاهده اش وحشت نکرد، و هیچ جاى بدنش کرم نینداخت». (2)
پی نوشت ها:
1. تفسير القمي، ج2، ص: 240
2. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج12، ص: 348
منبع : @javadheidari110
💠کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
⭕️جلسه
بیستوهشتممعارفمهدویت
🔊استاد ارائهدهنده:
استاد جواد حیدری "زیدعزه"
⁉️انتظار امامزمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف به چه معناست؟
#عقائد
#امامت
#معارف_مهدویت
#برنامهی_رادیوئی_چشمبهراه
💠کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
💠کانال استاد حیدری در ایتا:
@javadheidari110
بیستوهشتممعارفمهدویت
🔊استاد ارائهدهنده:
استاد جواد حیدری "زیدعزه"
⁉️انتظار امامزمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف به چه معناست؟
#عقائد
#امامت
#معارف_مهدویت
#برنامهی_رادیوئی_چشمبهراه
💠کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
💠کانال استاد حیدری در ایتا:
@javadheidari110
Telegram
attach 📎
#اعتبار_اصل_شریف_سلیم_بن_قیس (قسمت دهم)
19)سید علی صدر از مدرسین سطح خارج:
🟥🟧شکی در اعتبار کتاب سلیم بن قیس نیست. محدثین والامقام مانند کلینی و صدوق بر آن اعتماد نموده اند و شیخ حرعاملی در وسائل الشیعه آن را در شمار کتب معتبری آورده که قرائن و شواهد به انتساب آنها به مولفینشان و تواترشان گواهی میدهد. نعمانی آنرا در شمار اصولی ذکر کرده که شیعه همواره به آن مراجعه و تکیه میکند و در حدیث ابان آمده که امام سجاد علیه السلام درباره کتاب فرمود: سلیم راست گفته است این حدیثی است که ما آنرا میشناسیم.
📕📗وصايا الرّسول لزوج البتول عليهم السلام نویسنده : الصدر، السيد علي جلد : 1 صفحه : 283
20)سید محمد علی قاضی طباطبایی تبریزی اولین امام جمعه تبریز در تعلیق بر کتاب کاشف الغطاء:
🟨🟩کتاب سلیم بن قیس کتابی جلیل و مورد اعتماد است و خود سلیم از خواص اصحاب امیر المومنین بود. کتاب وی از اصول مشهور و معتمد نزد خاصه و عامه است همانطور که نعمانی گفته است... و امام صادق علیه السلام آنرا ابجد شیعه نامیده.
📒📕جنّة المأوى نویسنده : كاشف الغطاء، الشيخ محمد حسين جلد : 1 صفحه : 61
21)سید مصطفی محقق داماد از مدرسین سطح خارج:
🟦🟪 نخستين تدوين كنندگان احاديث ائمه، ياران و تابعين بودند كه به علت قرب و نزديكى به رهبران اسلامى طرف مراجعه مردم قرار مى گرفتند و در برخورد با مشكلات و مسائل شخصا به حضور ائمه يا صحابه مورد اعتماد و وثوق مى رسيدند و سئوالات خود را مطرح كرده و پاسخها را به صورت يادداشت هائى ثبت و ضبط مى نمودند. اين افراد دفترچه هائى داشتند كه به ثبت اين پاسخها اختصاص داشت و داراى نظم و ترتيب خاصى نبود به همين جهت مسائل مختلف فقهى، عبادى،معاملاتى و اعتقادى در كنار هم يادداشت مى شد و گاهى از اين يادداشت ها جنگ هائى تشكيل مى گرديد. اين نوشته ها بعدها به اصل معروف شد و چون شمار آنها به 400 مى رسيد به اصول اربعمأه شهرت يافت. مرحوم شيخ طوسى اسامى جمعى از صاحبان اصول را در[ ( فهرست]( خود ذكر كرده است كه براى نمونه به عده اى از آنان اشاره مى شود :اسماعيل بن محمد،جابر بن یزید جعفی...سلیم بن قیس الهلالی...اين اصول به علت سنديت و اعتبارى كه دارند سخت مورد توجه محدثين و فقهاى اماميه مى باشند.
📘📙مباحثي از اصول فقه نویسنده : محقق داماد، سيد مصطفى جلد : 2 صفحه : 53/54/55
#اهلسنت
#وهابیت
#ادامه_دارد
💠 کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
19)سید علی صدر از مدرسین سطح خارج:
🟥🟧شکی در اعتبار کتاب سلیم بن قیس نیست. محدثین والامقام مانند کلینی و صدوق بر آن اعتماد نموده اند و شیخ حرعاملی در وسائل الشیعه آن را در شمار کتب معتبری آورده که قرائن و شواهد به انتساب آنها به مولفینشان و تواترشان گواهی میدهد. نعمانی آنرا در شمار اصولی ذکر کرده که شیعه همواره به آن مراجعه و تکیه میکند و در حدیث ابان آمده که امام سجاد علیه السلام درباره کتاب فرمود: سلیم راست گفته است این حدیثی است که ما آنرا میشناسیم.
📕📗وصايا الرّسول لزوج البتول عليهم السلام نویسنده : الصدر، السيد علي جلد : 1 صفحه : 283
20)سید محمد علی قاضی طباطبایی تبریزی اولین امام جمعه تبریز در تعلیق بر کتاب کاشف الغطاء:
🟨🟩کتاب سلیم بن قیس کتابی جلیل و مورد اعتماد است و خود سلیم از خواص اصحاب امیر المومنین بود. کتاب وی از اصول مشهور و معتمد نزد خاصه و عامه است همانطور که نعمانی گفته است... و امام صادق علیه السلام آنرا ابجد شیعه نامیده.
📒📕جنّة المأوى نویسنده : كاشف الغطاء، الشيخ محمد حسين جلد : 1 صفحه : 61
21)سید مصطفی محقق داماد از مدرسین سطح خارج:
🟦🟪 نخستين تدوين كنندگان احاديث ائمه، ياران و تابعين بودند كه به علت قرب و نزديكى به رهبران اسلامى طرف مراجعه مردم قرار مى گرفتند و در برخورد با مشكلات و مسائل شخصا به حضور ائمه يا صحابه مورد اعتماد و وثوق مى رسيدند و سئوالات خود را مطرح كرده و پاسخها را به صورت يادداشت هائى ثبت و ضبط مى نمودند. اين افراد دفترچه هائى داشتند كه به ثبت اين پاسخها اختصاص داشت و داراى نظم و ترتيب خاصى نبود به همين جهت مسائل مختلف فقهى، عبادى،معاملاتى و اعتقادى در كنار هم يادداشت مى شد و گاهى از اين يادداشت ها جنگ هائى تشكيل مى گرديد. اين نوشته ها بعدها به اصل معروف شد و چون شمار آنها به 400 مى رسيد به اصول اربعمأه شهرت يافت. مرحوم شيخ طوسى اسامى جمعى از صاحبان اصول را در[ ( فهرست]( خود ذكر كرده است كه براى نمونه به عده اى از آنان اشاره مى شود :اسماعيل بن محمد،جابر بن یزید جعفی...سلیم بن قیس الهلالی...اين اصول به علت سنديت و اعتبارى كه دارند سخت مورد توجه محدثين و فقهاى اماميه مى باشند.
📘📙مباحثي از اصول فقه نویسنده : محقق داماد، سيد مصطفى جلد : 2 صفحه : 53/54/55
#اهلسنت
#وهابیت
#ادامه_دارد
💠 کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
📌موضوع:فرار از جنگ.
🔘این قسمت:حکم فرار از دیدگاه قرآن و فرار ابوبکر
⚪️بي ترديد فرار از ميدان جنگ ، يكي از گناهان كبيره محسوب ميشود كه هم از نظر عقل و هم از نظر شرع عملي است ناپسند ؛ زيرا ثابت ميكند كه شخص فرار كننده از جنگ ، به خداوند و وعدههايي كه داده است بي توجه است و حاضر نيست جان خود را در راه خداوند و دين اسلام فدا كند.
اگر اين فرار سبب شود كه رسول خدا صلي الله عليه وآله در ميان مشركين تنها مانده و افرادي كه از آن حضرت در مقابل حملات دشمنان دفاع نمايد نداشته باشد، حكم ديگري پيدا مي كند .
خداوند كريم در باره فرار از جنگ ميفرمايد :
يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُواْ زَحْفًا فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَار . وَ مَن يُوَلِّهِمْ يَوْمَئذٍ دُبُرَهُ إِلا مُتَحَرِّفًا لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيزِّا إِلىَ فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ وَ مَأْوَئهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ المَْصِير . الأنفال / 15 و 16.
اى كسانى كه ايمان آوردهايد ! هنگامى كه با انبوه كافران در ميدان نبرد رو برو شديد ، به آن ها پشت نكنيد (و فرار ننماييد) ! .
و هر كس در آن هنگام به آنها پشت كند ، مگر آن كه هدفش كنارهگيرى از ميدان براى حمله مجدد ، و يا به قصد پيوستن به گروهى (از مجاهدان) بوده باشد ، (چنين كسى) به غضب خدا گرفتار خواهد شد و جايگاه او جهنم ، و چه بد جايگاهى است !
☑️اما ببینیم اعتراف ابوبکر را درباره ی فرار از جنگ:
🔵كان أبو بكر رضي الله عنه إذا ذكر يوم أحد بكى ثم قال ذاك كله يوم طلحة ثم أنشأ يحدث قال كنت أول من فاء يوم أحد فرأيت رجلا يقاتل مع رسول الله صلى الله عليه وسلم دونه وأراه قال يحميه قال فقلت كن طلحة حيث فاتني ما فاتني فقلت يكون رجلا من قومي أحب إلي وبيني وبين المشرق رجل لا أعرفه وأنا أقرب إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم منه وهو يخطف المشي خطفا لا أخطفه فإذا هو أبو عبيدة بن الجراح فانتهينا إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم وقد كسرت رباعيته وشج في وجهه وقد دخل في وجنته حلقتان من حلق المغفر .
🔴عائشه ميگويد : ابوبكر هر گاه ياد روز اُحُد ميافتاد ، گريه ميكرد و ميگفت : آن روز ، روز طلحه بود . سپس گفت : نخستين كسي كه در آن روز (بعد از فرار) بازگشت ، من بودم ، رسول خدا را ديدم كه با يكي از كفار ميجنگيد ، به طلحه گفتم : همان جايي كه هستي باش كه من چيزهايي را از دست دادهام ، مردي از خويشان من است كه عزيزتر است از تمام آن چه بين مشرق و مغرب است . و من به رسول خدا نزديكتر بودم ، كسي را كه نميشناختم به طرف رسول خدا آمد ، وقتي كه نزديك شد ديدم ابوعبيده جراح است ، خودمان را به پيامبر رسانديم ، ديدم دندانهاي جلوي آن حضرت شكسته شده و صورتش شكافته و دو حلقه از حلقههاي زره در صورتش فرو رفته بود .
حاكم نيشابوري بعد از نقل اين روايت ميگويد :
▫️هذا حديث صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه▪️
📚المستدرك على الصحيحين ، ج 3 ، ص 298 .
🖋#علی_نعمتی_خادم_الزهراء_علیها_السلام
🌐کانال رسمی ندای شیعه
▶️ @nedayeshiacom
🔘این قسمت:حکم فرار از دیدگاه قرآن و فرار ابوبکر
⚪️بي ترديد فرار از ميدان جنگ ، يكي از گناهان كبيره محسوب ميشود كه هم از نظر عقل و هم از نظر شرع عملي است ناپسند ؛ زيرا ثابت ميكند كه شخص فرار كننده از جنگ ، به خداوند و وعدههايي كه داده است بي توجه است و حاضر نيست جان خود را در راه خداوند و دين اسلام فدا كند.
اگر اين فرار سبب شود كه رسول خدا صلي الله عليه وآله در ميان مشركين تنها مانده و افرادي كه از آن حضرت در مقابل حملات دشمنان دفاع نمايد نداشته باشد، حكم ديگري پيدا مي كند .
خداوند كريم در باره فرار از جنگ ميفرمايد :
يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُواْ زَحْفًا فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَار . وَ مَن يُوَلِّهِمْ يَوْمَئذٍ دُبُرَهُ إِلا مُتَحَرِّفًا لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيزِّا إِلىَ فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ وَ مَأْوَئهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ المَْصِير . الأنفال / 15 و 16.
اى كسانى كه ايمان آوردهايد ! هنگامى كه با انبوه كافران در ميدان نبرد رو برو شديد ، به آن ها پشت نكنيد (و فرار ننماييد) ! .
و هر كس در آن هنگام به آنها پشت كند ، مگر آن كه هدفش كنارهگيرى از ميدان براى حمله مجدد ، و يا به قصد پيوستن به گروهى (از مجاهدان) بوده باشد ، (چنين كسى) به غضب خدا گرفتار خواهد شد و جايگاه او جهنم ، و چه بد جايگاهى است !
☑️اما ببینیم اعتراف ابوبکر را درباره ی فرار از جنگ:
🔵كان أبو بكر رضي الله عنه إذا ذكر يوم أحد بكى ثم قال ذاك كله يوم طلحة ثم أنشأ يحدث قال كنت أول من فاء يوم أحد فرأيت رجلا يقاتل مع رسول الله صلى الله عليه وسلم دونه وأراه قال يحميه قال فقلت كن طلحة حيث فاتني ما فاتني فقلت يكون رجلا من قومي أحب إلي وبيني وبين المشرق رجل لا أعرفه وأنا أقرب إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم منه وهو يخطف المشي خطفا لا أخطفه فإذا هو أبو عبيدة بن الجراح فانتهينا إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم وقد كسرت رباعيته وشج في وجهه وقد دخل في وجنته حلقتان من حلق المغفر .
🔴عائشه ميگويد : ابوبكر هر گاه ياد روز اُحُد ميافتاد ، گريه ميكرد و ميگفت : آن روز ، روز طلحه بود . سپس گفت : نخستين كسي كه در آن روز (بعد از فرار) بازگشت ، من بودم ، رسول خدا را ديدم كه با يكي از كفار ميجنگيد ، به طلحه گفتم : همان جايي كه هستي باش كه من چيزهايي را از دست دادهام ، مردي از خويشان من است كه عزيزتر است از تمام آن چه بين مشرق و مغرب است . و من به رسول خدا نزديكتر بودم ، كسي را كه نميشناختم به طرف رسول خدا آمد ، وقتي كه نزديك شد ديدم ابوعبيده جراح است ، خودمان را به پيامبر رسانديم ، ديدم دندانهاي جلوي آن حضرت شكسته شده و صورتش شكافته و دو حلقه از حلقههاي زره در صورتش فرو رفته بود .
حاكم نيشابوري بعد از نقل اين روايت ميگويد :
▫️هذا حديث صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه▪️
📚المستدرك على الصحيحين ، ج 3 ، ص 298 .
🖋#علی_نعمتی_خادم_الزهراء_علیها_السلام
🌐کانال رسمی ندای شیعه
▶️ @nedayeshiacom
#پرسش_پاسخ :
⭕️ سوالم درباره علم خدا و اختیار انسان هست. دین از طرفی از اختیار دفاع میکند و از طرف دیگر از علم خدا به اعمالی که قرار است اختیاری انجامش بدیم و هنوز مشخص نیست چی هستند. سوالم این است که چطوری چنین چیزی ممکن هست؟ یکی از پاسخ هایی که میدهند، علم استاد به نمره شاگرد هست که تاثیری در نمره ندارد. میخواستم درباره این مثال هم بحث کنیم چون قیاس علم خدا به علم معلم، قیاس مع الفارق هست!❓
✍️ پاسخ:
✅برای فهم معنای علم پیشینی و قضا و قدر خداوند باید به این نکات توجه بفرمایید که:
1️⃣ نکته اول:
علم ازلی الهی به هر فعلی، با شروط خاص خودش تعلق می گیرد: علم الهی به فعلی که به صورت غیراختیاری تحقق می یابد، آن فعل را به صورت غیراختیاری در نظر می گیرد؛ اما علم الهی به فعلی که به صورت اختیاری تحقق می یابد، آن فعل را به صورت اختیاری در نظر می گیرد. مثلا اگر علم الهی به وقوع زمین لرزه تعلق بگیرد، به وقوع آن با تمام خصوصیاتش تعلق می گیرد؛ یعنی به این که این زمین لرزه در فلان موقعیت زمانی یا مکانی رخ می دهد و ناشی از این دلیل خاص است و این پیامدهای بد را دارد. از این رو، چون علم الهی مطلق است، به وقوع افعال انسانی نیز تعلق می گیرد. در این صورت، علم الهی به افعال انسانی با تمامی خصوصیاتش تعلق می گیرد؛ یعنی به این که فلانی در فلان موقعیت خاص زمانی و مکانی این کار را انجام می دهد؛ کاری که ناشی از اراده او است و اراده او نیز ناشی از تاملات و تمایلات او است و غیره. بنابراین، علم الهی به وقوع فعل، همراه است با علم به آن فعل با تمامی خصوصیاتش. در این صورت، هیچ ناسازگاری میان اختیار آدمی و علم الهی نیست بلکه اگر علم الهی به آنها تعلق بگیرد، نه فقط اختیاری بودن آن افعال را منتفی نمی سازد بلکه ضرورتا به اختیاری بودن آن افعال منتهی می گردد.(1)
2️⃣نکته دوم:
علم الهی به وقوع چیزی در آینده، بدین معنا است که آن چیز لزوما محقق می شود اما این مطلب بدین معنا نیست که چون خداوند چنین علمی داشته است، پس آن چیز لزوما محقق می شود.
استادی را فرض کنید که می داند فلان شاگردش که مشارکت کلاسی و مطالعه کافی ندارد، در کنکور موفق نمی شود. علم این استاد، شاگردش را مجبور به عدم موفقیت نمی کند. علم الهی نیز از این قبیل است؛ یعنی خداوند مقدر کرده است که اگر مثلا فلانی صله رحم کند، عمرش طولانی تر می شود و در هشتاد سالگی می میرد اما اگر صله رحم نکند، در شصت سالگی از دنیا می رود. آری، خداوند می داند که فلانی چنین نمی کند و در شصت سالگی می میرد. اینطور نیست که خداوند مقدر کرده بود که فلانی حتما صله رحم نکند و در شصت سالگی بمیرد. آری، چون او در آینده صله رحم نخواهد کرد و خداوند نیز به آینده آگاهی دارد، علم دارد که فلانی در شصت سالگی می میرد.
اما در مورد قیاس مع الفارق بودن علم خدا و علم معلم باید متذکر شد: هر تمثیلی که برای درک یک حقیقت معقول ارائه می شود، از یک جهت ما را به فهم آن حقیقت نزدیکتر می کند اما از چندین جهت ما را از آن دورتر می سازد!! مگر این که به این مطلب توجه داشته باشیم که قرار نیست در تمثیل، میان دو طرف مثال، از تمامی جهات عینیت برقرار باشد بلکه همین که از یک جهت میانشان مشابهت باشد کافی است ...
آن جهتی که در این دو مورد مشترک است، این است که علم به چیزی، مستلزم جبری شدن آن چیز نیست. برای درک مطلب، به علم استاد به شاگرد مثال می زنند چرا که در این مورد نیز استاد به نتیجه امتحان آگاه است اما علم او نتیجه را محقق نساخته است بلکه شاگرد خودش بوده که چنین کاری را رقم زده است.
برای این مطلب، مثالهای دیگری هم می شود ارائه داد که از این جهت با مبحث علم الهی و اختیار، همخوانی دارند؛ مثلا این مثال: علم من به این که ضرورتا بعد از رنگ قرمز چراغ راهنمایی، رنگ سبز نمایش می یابد، علت تبدیل رنگ چراغ نیست.
3️⃣نکته سوم:
اگر چنین بود که انسان در تغییر سرنوشتش تاثیرگذار نبود و فعل و اراده و سرنوشتش از پیش تعیین شده بود، خداوند در آیات و روایات به تاثیر اختیار در تعیین سرنوشت، اهتمام ویژه نمی داشت که «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم»(2) خداوند سرنوشت هيچ قوم(و ملّتى) را تغيير نمىدهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند.
📚پی نوشت ها:
1. سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، مؤسسه امام صادق (علیه السلام)، 1428ق، صص217-219.
2. رعد: 11
#علم_خدا_اختیار_انسان
منبع : @javadheidari110
💠کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
⭕️ سوالم درباره علم خدا و اختیار انسان هست. دین از طرفی از اختیار دفاع میکند و از طرف دیگر از علم خدا به اعمالی که قرار است اختیاری انجامش بدیم و هنوز مشخص نیست چی هستند. سوالم این است که چطوری چنین چیزی ممکن هست؟ یکی از پاسخ هایی که میدهند، علم استاد به نمره شاگرد هست که تاثیری در نمره ندارد. میخواستم درباره این مثال هم بحث کنیم چون قیاس علم خدا به علم معلم، قیاس مع الفارق هست!❓
✍️ پاسخ:
✅برای فهم معنای علم پیشینی و قضا و قدر خداوند باید به این نکات توجه بفرمایید که:
1️⃣ نکته اول:
علم ازلی الهی به هر فعلی، با شروط خاص خودش تعلق می گیرد: علم الهی به فعلی که به صورت غیراختیاری تحقق می یابد، آن فعل را به صورت غیراختیاری در نظر می گیرد؛ اما علم الهی به فعلی که به صورت اختیاری تحقق می یابد، آن فعل را به صورت اختیاری در نظر می گیرد. مثلا اگر علم الهی به وقوع زمین لرزه تعلق بگیرد، به وقوع آن با تمام خصوصیاتش تعلق می گیرد؛ یعنی به این که این زمین لرزه در فلان موقعیت زمانی یا مکانی رخ می دهد و ناشی از این دلیل خاص است و این پیامدهای بد را دارد. از این رو، چون علم الهی مطلق است، به وقوع افعال انسانی نیز تعلق می گیرد. در این صورت، علم الهی به افعال انسانی با تمامی خصوصیاتش تعلق می گیرد؛ یعنی به این که فلانی در فلان موقعیت خاص زمانی و مکانی این کار را انجام می دهد؛ کاری که ناشی از اراده او است و اراده او نیز ناشی از تاملات و تمایلات او است و غیره. بنابراین، علم الهی به وقوع فعل، همراه است با علم به آن فعل با تمامی خصوصیاتش. در این صورت، هیچ ناسازگاری میان اختیار آدمی و علم الهی نیست بلکه اگر علم الهی به آنها تعلق بگیرد، نه فقط اختیاری بودن آن افعال را منتفی نمی سازد بلکه ضرورتا به اختیاری بودن آن افعال منتهی می گردد.(1)
2️⃣نکته دوم:
علم الهی به وقوع چیزی در آینده، بدین معنا است که آن چیز لزوما محقق می شود اما این مطلب بدین معنا نیست که چون خداوند چنین علمی داشته است، پس آن چیز لزوما محقق می شود.
استادی را فرض کنید که می داند فلان شاگردش که مشارکت کلاسی و مطالعه کافی ندارد، در کنکور موفق نمی شود. علم این استاد، شاگردش را مجبور به عدم موفقیت نمی کند. علم الهی نیز از این قبیل است؛ یعنی خداوند مقدر کرده است که اگر مثلا فلانی صله رحم کند، عمرش طولانی تر می شود و در هشتاد سالگی می میرد اما اگر صله رحم نکند، در شصت سالگی از دنیا می رود. آری، خداوند می داند که فلانی چنین نمی کند و در شصت سالگی می میرد. اینطور نیست که خداوند مقدر کرده بود که فلانی حتما صله رحم نکند و در شصت سالگی بمیرد. آری، چون او در آینده صله رحم نخواهد کرد و خداوند نیز به آینده آگاهی دارد، علم دارد که فلانی در شصت سالگی می میرد.
اما در مورد قیاس مع الفارق بودن علم خدا و علم معلم باید متذکر شد: هر تمثیلی که برای درک یک حقیقت معقول ارائه می شود، از یک جهت ما را به فهم آن حقیقت نزدیکتر می کند اما از چندین جهت ما را از آن دورتر می سازد!! مگر این که به این مطلب توجه داشته باشیم که قرار نیست در تمثیل، میان دو طرف مثال، از تمامی جهات عینیت برقرار باشد بلکه همین که از یک جهت میانشان مشابهت باشد کافی است ...
آن جهتی که در این دو مورد مشترک است، این است که علم به چیزی، مستلزم جبری شدن آن چیز نیست. برای درک مطلب، به علم استاد به شاگرد مثال می زنند چرا که در این مورد نیز استاد به نتیجه امتحان آگاه است اما علم او نتیجه را محقق نساخته است بلکه شاگرد خودش بوده که چنین کاری را رقم زده است.
برای این مطلب، مثالهای دیگری هم می شود ارائه داد که از این جهت با مبحث علم الهی و اختیار، همخوانی دارند؛ مثلا این مثال: علم من به این که ضرورتا بعد از رنگ قرمز چراغ راهنمایی، رنگ سبز نمایش می یابد، علت تبدیل رنگ چراغ نیست.
3️⃣نکته سوم:
اگر چنین بود که انسان در تغییر سرنوشتش تاثیرگذار نبود و فعل و اراده و سرنوشتش از پیش تعیین شده بود، خداوند در آیات و روایات به تاثیر اختیار در تعیین سرنوشت، اهتمام ویژه نمی داشت که «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم»(2) خداوند سرنوشت هيچ قوم(و ملّتى) را تغيير نمىدهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند.
📚پی نوشت ها:
1. سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، مؤسسه امام صادق (علیه السلام)، 1428ق، صص217-219.
2. رعد: 11
#علم_خدا_اختیار_انسان
منبع : @javadheidari110
💠کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom