Forwarded from هفتهنامه تجارتفردا
➖ابرچالشها چگونه خون اقتصاد را میمکند؟
سرمایهگذاری در اقتصاد ایران متوقف شده و رشد موجودی سرمایه به صفر گراییده، بودجه عمرانی دولت نیز به تدریج در حال حذف شدن است؛ چون بخش مهمی از منابع کشور صرف کسری صندوقهای بازنشستگی، مشکلات نظام بانکی و کسری بودجه دولت میشود. در شرایطی که رشد اقتصاد ایران وابسته به سرمایهگذاریهای جدید است چگونه میتوان خون تازه به اقتصاد تزریق کرد؟
#تجارت_فردا
@tejaratefarda
سرمایهگذاری در اقتصاد ایران متوقف شده و رشد موجودی سرمایه به صفر گراییده، بودجه عمرانی دولت نیز به تدریج در حال حذف شدن است؛ چون بخش مهمی از منابع کشور صرف کسری صندوقهای بازنشستگی، مشکلات نظام بانکی و کسری بودجه دولت میشود. در شرایطی که رشد اقتصاد ایران وابسته به سرمایهگذاریهای جدید است چگونه میتوان خون تازه به اقتصاد تزریق کرد؟
#تجارت_فردا
@tejaratefarda
✅عرصه بر بنگاهها تنگ و تاریک است
گزیدهای از گفت وگو با هفته نامه تجارت فردا:👇
🔻اقتصاد مبتنی بر درآمد نفتی ممکن است عوارض منفی گوناگونی داشته باشد اما به گمانم بدترین عارضهاش این است که منطق اقتصادی را در تصمیمگیری و سیاستگذاریهای ما از بین برده است. وقتی منطق اقتصادی از تصمیمگیری دور شود اقتصاد تغییر جهت میدهد و انگیزهها به مسیر دیگری منحرف میشوند. مثلاً وقتی ساختار سیاسی اولویت اقتصاد را اشتغالزایی بداند نتیجه با زمانی که ساختار سیاسی اولویت را رشد اقتصادی اعلام کند، متفاوت میشود. اگر رشد اقتصادی در اولویت قرار گیرد، اشتغال هم حاصل میآید اما اگر اشتغال ماموریت اصلی باشد، لزوماً رشد به دست نمیآید.
🔻اشتباهاتی که در دهه 60 در سیاستگذاری وجود داشت، همچنان وجود دارد. دولت خود را متولی تولید کالای خصوصی میداند و نگران کیفیت کالای عمومی نیست. کالای عمومی را باید دولت تولید کند و کالای خصوصی را بخش خصوصی. در حال حاضر بنگاه ایرانی با تهدیدهای زیادی مواجه است و هرچه جلوتر میرویم، بنگاههای درستکار که میخواهند در فضای رقابتی و سالم کار کنند، عرصه را بیشتر از گذشته تنگ و تاریک میبینند.
🔻برای ملموس شدن اهمیت فضای اقتصادی میتوان به نحوه فعالیت دو نفر از ثروتمندترین افراد جهان نگاه کرد؛ یکی بیل گیتس در آمریکا و دیگری کارلوس اسلیم در مکزیک. تفاوت این دو فرد این است که بیل گیتس در یک فضای رقابتی و مناسب کسبوکار با نوآوری و ابتکار، خلق ثروت کرده، ولی کارلوس اسلیم در یک اقتصاد بسته و فضای رانتی کسب ثروت کرده است. مطمئناً اگر جای این دو ثروتمند و سرمایهگذار را با هم عوض کنند؛ بیل گیتس را به مکزیک و کارلوس اسلیم را به آمریکا ببرند، هیچ کدام از آنها نمیتوانند کار کنند چون روش فعالیت در فضای اقتصاد آزاد سالم و رقابتی با کار در فضای رانتی کاملاً متفاوت است.
🔻فعالیت بنگاه باید تبدیل به مازاد اقتصادی شود. کالا یا خدماتی که تولید میشود یا در بازار داخل مشتری دارد یا ممکن است صادر شود. اگر بازار به درستی کار کند و تقاضایی وجود داشته باشد، بنگاههای تولیدی میتوانند از طریق فروش محصول، مازادی ایجاد کنند که با این مازاد، هم مالیات بپردازند و هم برای تامین زیرساختهای مورد نیاز خود منابع ذخیره کنند. اما فضای کسبوکار مساعد نیست و بنگاه نمیتواند مازاد ایجاد کند که این مازاد به سرمایهگذاری تبدیل شود.
🔻مهمترین دستاورد دولت آقای روحانی، ثباتبخشی به محیط اقتصاد کلان بوده است. این دستاورد اما به دلایل مختلف در دولت دوازدهم در حال از دست رفتن است. تنها بازگشت تورم دورقمی برای بیثبات کردن اقتصاد ایران کافی است. در اثر ناامن شدن محیط اقتصاد کلان، انگیزه سوداگری در بازارها تشدید شده که نتیجهاش کاهش انگیزه برای سرمایهگذاری بلندمدت است. در حال حاضر حاشیه سود تولید به شدت پایین آمده و در مقابل بر جذابیت سوداگری و واسطهگری افزوده شده و در نتیجه انگیزه سرمایهگذاری در تولید از بین رفته است.
🔻بدگمانی به کارکرد اقتصاد آزاد و بیاعتمادی به بخش خصوصی، با وجود گذشت این همه سال از وقوع انقلاب هنوز در اندیشه و گفتار سیاستمداران ما وجود دارد و آنها تلاش نکردهاند سم این تفکر را از اندیشه خود خارج کنند. درست است که ناکارآمدی اقتصاد دولتی بارها به اثبات رسیده اما سیاستمداران ما برای کنار گذاشتن آن جدی نبودهاند. در مقابل اگرچه درست بودن گزارههای اقتصاد آزاد اظهر من الشمس است اما منافع گروههای ذینفع نیز به بقای سیستم اقتصاد دولتی منجر شده و اجازه اصلاحات اقتصادی و تغییر پارادایم نداده و به این ترتیب اقتصاد ما همچنان دولتی و متمرکز باقی مانده است اما واقعیت این است که اقتصاد دولتی هیچ راهحلی ندارد.
📎متن کامل این گفتوگو را در شماره 313 هفته نامه #تجارت_فردا بخوانید.
☑️محسن جلالپور
@mohsenjalalpour
گزیدهای از گفت وگو با هفته نامه تجارت فردا:👇
🔻اقتصاد مبتنی بر درآمد نفتی ممکن است عوارض منفی گوناگونی داشته باشد اما به گمانم بدترین عارضهاش این است که منطق اقتصادی را در تصمیمگیری و سیاستگذاریهای ما از بین برده است. وقتی منطق اقتصادی از تصمیمگیری دور شود اقتصاد تغییر جهت میدهد و انگیزهها به مسیر دیگری منحرف میشوند. مثلاً وقتی ساختار سیاسی اولویت اقتصاد را اشتغالزایی بداند نتیجه با زمانی که ساختار سیاسی اولویت را رشد اقتصادی اعلام کند، متفاوت میشود. اگر رشد اقتصادی در اولویت قرار گیرد، اشتغال هم حاصل میآید اما اگر اشتغال ماموریت اصلی باشد، لزوماً رشد به دست نمیآید.
🔻اشتباهاتی که در دهه 60 در سیاستگذاری وجود داشت، همچنان وجود دارد. دولت خود را متولی تولید کالای خصوصی میداند و نگران کیفیت کالای عمومی نیست. کالای عمومی را باید دولت تولید کند و کالای خصوصی را بخش خصوصی. در حال حاضر بنگاه ایرانی با تهدیدهای زیادی مواجه است و هرچه جلوتر میرویم، بنگاههای درستکار که میخواهند در فضای رقابتی و سالم کار کنند، عرصه را بیشتر از گذشته تنگ و تاریک میبینند.
🔻برای ملموس شدن اهمیت فضای اقتصادی میتوان به نحوه فعالیت دو نفر از ثروتمندترین افراد جهان نگاه کرد؛ یکی بیل گیتس در آمریکا و دیگری کارلوس اسلیم در مکزیک. تفاوت این دو فرد این است که بیل گیتس در یک فضای رقابتی و مناسب کسبوکار با نوآوری و ابتکار، خلق ثروت کرده، ولی کارلوس اسلیم در یک اقتصاد بسته و فضای رانتی کسب ثروت کرده است. مطمئناً اگر جای این دو ثروتمند و سرمایهگذار را با هم عوض کنند؛ بیل گیتس را به مکزیک و کارلوس اسلیم را به آمریکا ببرند، هیچ کدام از آنها نمیتوانند کار کنند چون روش فعالیت در فضای اقتصاد آزاد سالم و رقابتی با کار در فضای رانتی کاملاً متفاوت است.
🔻فعالیت بنگاه باید تبدیل به مازاد اقتصادی شود. کالا یا خدماتی که تولید میشود یا در بازار داخل مشتری دارد یا ممکن است صادر شود. اگر بازار به درستی کار کند و تقاضایی وجود داشته باشد، بنگاههای تولیدی میتوانند از طریق فروش محصول، مازادی ایجاد کنند که با این مازاد، هم مالیات بپردازند و هم برای تامین زیرساختهای مورد نیاز خود منابع ذخیره کنند. اما فضای کسبوکار مساعد نیست و بنگاه نمیتواند مازاد ایجاد کند که این مازاد به سرمایهگذاری تبدیل شود.
🔻مهمترین دستاورد دولت آقای روحانی، ثباتبخشی به محیط اقتصاد کلان بوده است. این دستاورد اما به دلایل مختلف در دولت دوازدهم در حال از دست رفتن است. تنها بازگشت تورم دورقمی برای بیثبات کردن اقتصاد ایران کافی است. در اثر ناامن شدن محیط اقتصاد کلان، انگیزه سوداگری در بازارها تشدید شده که نتیجهاش کاهش انگیزه برای سرمایهگذاری بلندمدت است. در حال حاضر حاشیه سود تولید به شدت پایین آمده و در مقابل بر جذابیت سوداگری و واسطهگری افزوده شده و در نتیجه انگیزه سرمایهگذاری در تولید از بین رفته است.
🔻بدگمانی به کارکرد اقتصاد آزاد و بیاعتمادی به بخش خصوصی، با وجود گذشت این همه سال از وقوع انقلاب هنوز در اندیشه و گفتار سیاستمداران ما وجود دارد و آنها تلاش نکردهاند سم این تفکر را از اندیشه خود خارج کنند. درست است که ناکارآمدی اقتصاد دولتی بارها به اثبات رسیده اما سیاستمداران ما برای کنار گذاشتن آن جدی نبودهاند. در مقابل اگرچه درست بودن گزارههای اقتصاد آزاد اظهر من الشمس است اما منافع گروههای ذینفع نیز به بقای سیستم اقتصاد دولتی منجر شده و اجازه اصلاحات اقتصادی و تغییر پارادایم نداده و به این ترتیب اقتصاد ما همچنان دولتی و متمرکز باقی مانده است اما واقعیت این است که اقتصاد دولتی هیچ راهحلی ندارد.
📎متن کامل این گفتوگو را در شماره 313 هفته نامه #تجارت_فردا بخوانید.
☑️محسن جلالپور
@mohsenjalalpour
Forwarded from هفتهنامه تجارتفردا
✅رفع مزاحمت از زندگی و کسبوکار مردم
محسن جلالپور از نبایدهای دستگاه قضایی در حوزه اقتصاد میگوید
🔻در کوران رقابتهای انتخاباتی سال 1396 خبر کوتاه دیدار ابراهیم رئیسی با امیرحسین مقصودلو- امیر تتلو- حواشی زیادی به وجود آورد. تصاویر این دیدار با سرعتی باور نکردنی در شبکههای اجتماعی تکثیر شد و واکنشهای زیادی به دنبال داشت. خیلیها رئیسی را به واسطه این دیدار تخطئه کردند و به نکوهش او پرداختند. راستش من هم از این دیدار متعجب شدم؛ روحانی متشخص اصولگرا کجا و خواننده زیرزمینی جنجالی کجا؟ طنازان سیاسی هیچگاه حواشی آن دیدار را فراموش نکردهاند و هرازچندگاهی آقای رئیسی را به طعنه و متلک مینوازند. هرچند من هم معتقدم آن دیدار در آن مقطع نباید صورت میگرفت اما اکنون مساله فرق میکند. آقای رئیسی به عنوان رئیس قوه قضائیه انتخاب شده و اتفاقاً اکنون باید او را تشویق کنیم نهفقط با امیر تتلو که با همه آدمهایی که این روزها از متن جامعه دوره شدهاند، یا نیاز به دادخواهی دارند دیدار داشته باشد.
🔻به نظرم قوه قضائیه برای اینکه از بار مشکلات خود، نظام و مردم بکاهد باید در چهار حوزه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و اقتصادی در ماموریتهای خود بازنگری کند. در همه این حوزهها چند نزاع غیرضروری اما بسیار پرهزینه در جریان است که فاصله میان مردم و حاکمیت را زیاد میکند. اگر سیاستگذار قضایی بتواند ساختار سیاسی را متقاعد به بازنگری در برخی ماموریتها با هدف پایان دادن به جنگهای غیرضروری در حوزه کسبوکار و سبک زندگی کند، به نظرم امید به جامعه بازمیگردد.
🔻فکر کنید اگر دستگاه قضایی فقط در دو زمینه عدم دخالت در زندگی و کسبوکار مردم و اهتمام جدی برای مبارزه با فساد عملکرد قابل قبولی داشته باشد، بخش مهمی از نارضایتی در جامعه فروکش میکند و اگر قوه قضائیه بپذیرد که در چهار حوزه «حاکمیت قانون»، «حقوق مالکیت»، «استحکام قراردادها» و «رقابت و انحصار» قواعد باکیفیت تعریف کند، بدون شک تحولی در کشور به وجود خواهد آمد. برای جمعبندی این بخش معتقدم فرآیند اصلاح و ترمیم را باید از همان جایی شروع کرد که خرابیها آغاز شده است
🔻متاسفانه نهاد مالکیت در ایران بسیار مخدوش و معیوب زاده شده است. در چند دهه گذشته حکومتها به شکلهای مختلف به حریم مالکیت تجاوز کردهاند اما از دهه 40 به اینسو تحت تاثیر اندیشههای مارکسیستی انواعی از مالکیت به اقتصاد ایران معرفی شد. در حال حاضر ما با انواع مالکیت در ایران مواجه هستیم. مالکیت دولتی، مالکیت خصوصی، بخش تعاونی، حاکمیتی غیردولتی، بخش عمومی، نظامی و... حتی در نظامهای کمونیستی هم اینقدر تنوع مالکیت وجود نداشته. این آشفتگی در مالکیت در کنار دیگر عوامل که موضوع بحث ما نیست، باعث از بین بردن زمینه رقابت و به وجود آمدن انحصار شده است.
🔻یکی از دلایل اصلی یا شاید اصلیترین دلیل ترویج فساد و بیاخلاقی در جامعه امروز ما درجه بالای تمرکز و دخالت زیاد دولت در اقتصاد است. در نتیجه این دخالتها و سیاستگذاری ناکارآمد، بنگاههای ما امروز به شدت آلوده شدهاند. فساد سیاستگذاری مادر همه فسادهاست. عموماً از قوه قضائیه میخواهیم که در مقوله فساد با جدیت، قاطعیت و با صدور احکام سنگین و اشد مجازات با متخلفان برخورد کند در حالی که فساد اینگونه از بین نمیرود. فساد با از بین رفتن زمینه فساد از بین میرود. بدترین فساد، فساد قانونگذار و سیاستمدار است. فساد در سیاستگذاری باعث رویش مجدد مفسد میشود.
📎متن کامل این گفتوگو را می توانید در شماره 317 #تجارت_فردا مطالعه کنید.
@tejaratefarda
محسن جلالپور از نبایدهای دستگاه قضایی در حوزه اقتصاد میگوید
🔻در کوران رقابتهای انتخاباتی سال 1396 خبر کوتاه دیدار ابراهیم رئیسی با امیرحسین مقصودلو- امیر تتلو- حواشی زیادی به وجود آورد. تصاویر این دیدار با سرعتی باور نکردنی در شبکههای اجتماعی تکثیر شد و واکنشهای زیادی به دنبال داشت. خیلیها رئیسی را به واسطه این دیدار تخطئه کردند و به نکوهش او پرداختند. راستش من هم از این دیدار متعجب شدم؛ روحانی متشخص اصولگرا کجا و خواننده زیرزمینی جنجالی کجا؟ طنازان سیاسی هیچگاه حواشی آن دیدار را فراموش نکردهاند و هرازچندگاهی آقای رئیسی را به طعنه و متلک مینوازند. هرچند من هم معتقدم آن دیدار در آن مقطع نباید صورت میگرفت اما اکنون مساله فرق میکند. آقای رئیسی به عنوان رئیس قوه قضائیه انتخاب شده و اتفاقاً اکنون باید او را تشویق کنیم نهفقط با امیر تتلو که با همه آدمهایی که این روزها از متن جامعه دوره شدهاند، یا نیاز به دادخواهی دارند دیدار داشته باشد.
🔻به نظرم قوه قضائیه برای اینکه از بار مشکلات خود، نظام و مردم بکاهد باید در چهار حوزه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و اقتصادی در ماموریتهای خود بازنگری کند. در همه این حوزهها چند نزاع غیرضروری اما بسیار پرهزینه در جریان است که فاصله میان مردم و حاکمیت را زیاد میکند. اگر سیاستگذار قضایی بتواند ساختار سیاسی را متقاعد به بازنگری در برخی ماموریتها با هدف پایان دادن به جنگهای غیرضروری در حوزه کسبوکار و سبک زندگی کند، به نظرم امید به جامعه بازمیگردد.
🔻فکر کنید اگر دستگاه قضایی فقط در دو زمینه عدم دخالت در زندگی و کسبوکار مردم و اهتمام جدی برای مبارزه با فساد عملکرد قابل قبولی داشته باشد، بخش مهمی از نارضایتی در جامعه فروکش میکند و اگر قوه قضائیه بپذیرد که در چهار حوزه «حاکمیت قانون»، «حقوق مالکیت»، «استحکام قراردادها» و «رقابت و انحصار» قواعد باکیفیت تعریف کند، بدون شک تحولی در کشور به وجود خواهد آمد. برای جمعبندی این بخش معتقدم فرآیند اصلاح و ترمیم را باید از همان جایی شروع کرد که خرابیها آغاز شده است
🔻متاسفانه نهاد مالکیت در ایران بسیار مخدوش و معیوب زاده شده است. در چند دهه گذشته حکومتها به شکلهای مختلف به حریم مالکیت تجاوز کردهاند اما از دهه 40 به اینسو تحت تاثیر اندیشههای مارکسیستی انواعی از مالکیت به اقتصاد ایران معرفی شد. در حال حاضر ما با انواع مالکیت در ایران مواجه هستیم. مالکیت دولتی، مالکیت خصوصی، بخش تعاونی، حاکمیتی غیردولتی، بخش عمومی، نظامی و... حتی در نظامهای کمونیستی هم اینقدر تنوع مالکیت وجود نداشته. این آشفتگی در مالکیت در کنار دیگر عوامل که موضوع بحث ما نیست، باعث از بین بردن زمینه رقابت و به وجود آمدن انحصار شده است.
🔻یکی از دلایل اصلی یا شاید اصلیترین دلیل ترویج فساد و بیاخلاقی در جامعه امروز ما درجه بالای تمرکز و دخالت زیاد دولت در اقتصاد است. در نتیجه این دخالتها و سیاستگذاری ناکارآمد، بنگاههای ما امروز به شدت آلوده شدهاند. فساد سیاستگذاری مادر همه فسادهاست. عموماً از قوه قضائیه میخواهیم که در مقوله فساد با جدیت، قاطعیت و با صدور احکام سنگین و اشد مجازات با متخلفان برخورد کند در حالی که فساد اینگونه از بین نمیرود. فساد با از بین رفتن زمینه فساد از بین میرود. بدترین فساد، فساد قانونگذار و سیاستمدار است. فساد در سیاستگذاری باعث رویش مجدد مفسد میشود.
📎متن کامل این گفتوگو را می توانید در شماره 317 #تجارت_فردا مطالعه کنید.
@tejaratefarda
Forwarded from هفتهنامه تجارتفردا
بودجه 99 پل صراط است
✍️ محسن جلالپور- عضو شورای سیاستگذاری هفته نامه #تجارت_فردا
بعد از انقلاب در بدترین شرایط سیاسی و بینالمللی که با وقوع جنگ تحمیلی و آغاز تحریمهای آمریکا همراه بود(1359) ما توانستیم روزی 911 هزار بشکه نفت بفروشیم، در حال حاضر اما با کمترین میزان فروش نفت در 50 سال گذشته مواجهیم. در این شرایط بسیار دشوار،از بودجه چه انتظاری داریم که قادر به انجامش باشد؟
بنا به تعاریف؛ بودجه دو ماموریت اصلی دارد:
🔹 اولین ماموریت بودجه تحرکبخشی به اقتصاد است که در این زمینه هم دو کارکرد برای بودجه تعریف شده است؛ اول کمک به افزایش رشد اقتصادی و دوم برقراری یا حفظ ثبات اقتصادی.
🔹 دومین ماموریت بودجه اثربخشی بر زندگی مردم است که در این زمینه نیز دو کارکرد برای آن بودجه تعریف شده است: اول بهبود فقر و توزیع درآمد و دوم عرضه کالای عمومی.
به گمانم بودجه 99 به دلیل کاهش شدید درآمدهای نفتی و محدودیتهای درآمدی، آنجا که باید به خدمت اقتصاد درآید و محرک رشد و ثبات باشد، کاری از دستش برنمیآید و آنجا که باید فقر را کاهش دهد و رفاه را بیشتر کند، قریب به یقین ضد رسالت خود عمل خواهد کرد. چرا؟
به این دلیل که بودجه 99 یک بودجه تخیلی است که در خوشبینانهترین حالت، 50 درصد کسری دارد. پیام بودجه 99 ریاضت است با این توضیح که نهادهای دولتی و حکومتی و سازمانهای عریض و طویل در این ریاضت سهم کمتری از مردم دارند.
باید بپذیریم که شرایط اینروزها برای جامعه و سیاستگذار بسیار حساس است چون با تورم سنگین مواجهیم، اقتصادمان با ثبات نیست،رشد اقتصادی نداریم و از همه مهمتر این که خطر ناامنی اقتصادی را پیش رو داریم.
با توجه به ناآرامیهای اخیر و ظرفیت بحرانسازی اجتماعی که ابرچالشهای اقتصادی دارند، امنیت هم بهطور جدی به مخاطره افتاده است. بنابراین انتظار اینکه بودجهای با 40 یا 50 درصد کسری بتواند زمینه را برای عرضه مطلوب کالای عمومی فراهم کند یا اقتصاد را به تحرک وادارد، منطقی نیست.
در چنین شرایط سختی که همراهی مردم و حاکمیت بسیار ضرورت دارد،اعتماد عمومی به پایینترین حد ممکن رسیده است. مردم میگویند ایران کشوری بزرگ و دارای منابع قابل توجه است و همانطور که خیلی از کشورهای نفتی زندگی خوبی برای شهروندان خود فراهم کردهاند، این حق ماست که زندگی خوبی داشته باشیم.
سیاستگذار در پاسخ به این درخواست، با ابزار تثبیت قیمت کالا و خدمات مصرفی، چاهی میکَنَد که همزمان خود و مردم را در آن گرفتار میکُند. در حقیقت سیاست کاهش فقر یا افزایش رفاه در کشور ما با ابزار تثبیت قیمت، سرکوب بازار و چندگانه کردن قیمتها همراه است. این خطا معمولاً با بودجههای سالانه شروع میشود اما واقعیت این است که اتکا به این روشها ضمن اینکه مانعی پیش روی رشد قرار میدهد و انگیزه فعالیتهای اقتصادی را از بین میبرد، باعث ایجاد حفره در بودجههای سالانه میشود.
وقتی منبعی برای پر کردن حفرهها وجود ندارد، پس این احتمال که دولت به منابع بانک مرکزی دستدرازی کند بسیار زیاد است. وقتی کسری بودجه از منابع بانک مرکزی تامین شود، رشد نقدینگی شتاب بیشتری میگیرد و متعاقباً تورم افزایش پیدا میکند. بدیهی است که تورم باعث کوچکتر شدن سفره فقرا و افزایش مضاعف نابرابری خواهد شد و اینجاست که بودجه در زمینه کاهش فقر،کاملا ضد مأموریت خود عمل میکند.
از آن طرف به تجربه میدانیم که متغیرهای اصلی اقتصاد ایران همبستگی زیادی با قیمت نفت دارند. در 50 سال گذشته، هرگاه قیمت نفت کاهش یا افزایش قابلملاحظهای داشته، بخشهای مختلف اقتصادایران نیز تحتتاثیر قرار گرفتهاند. اگر قیمت نفت بالا رفته،رشد اقتصادی هم افزایش پیدا کرده و اگر کاهش قابل ملاحظهای داشته، رشد اقتصادی هم نزولی شده است. بنابراین شکی نیست که بودجه 99 با وجود کسری قابل توجهی که دارد، قدرت ایجاد تحرک و رشد اقتصادی را هم نخواهد داشت.
و اما نکته آخر؛ در چند دهه گذشته اقتصاد ایران بدترین و کاریترین ضربهها را از بودجههای سالانه خورده و شاید کاریترین ضربه را از بودجه 99 دریافت کند.
چند ماه باقیمانده تا پایان امسال و همین طور سال 1399 برای همه ما مقطع بسیار حساسی است. از این جهت که تصمیمهای درست اقتصادی میتواند ما را از این پیچ خطرناک عبور دهد یا کشور را به مسیرهای خطرناک رهنمون سازد.
🔹 شخصا لایحه بودجه 99 را به مثابه پل صراط دلسوزان کشور میدانم و امیدوارم فعالان سیاسی،احزاب و مدیران ارشد کشور با درک صحیح از شرایط موجود، به گونهای تصمیمگیری کنند که کشور از این پیچ خطرناک به سلامتی عبور کند.
#تجارت_فردا
@tejaratefarda
✍️ محسن جلالپور- عضو شورای سیاستگذاری هفته نامه #تجارت_فردا
بعد از انقلاب در بدترین شرایط سیاسی و بینالمللی که با وقوع جنگ تحمیلی و آغاز تحریمهای آمریکا همراه بود(1359) ما توانستیم روزی 911 هزار بشکه نفت بفروشیم، در حال حاضر اما با کمترین میزان فروش نفت در 50 سال گذشته مواجهیم. در این شرایط بسیار دشوار،از بودجه چه انتظاری داریم که قادر به انجامش باشد؟
بنا به تعاریف؛ بودجه دو ماموریت اصلی دارد:
🔹 اولین ماموریت بودجه تحرکبخشی به اقتصاد است که در این زمینه هم دو کارکرد برای بودجه تعریف شده است؛ اول کمک به افزایش رشد اقتصادی و دوم برقراری یا حفظ ثبات اقتصادی.
🔹 دومین ماموریت بودجه اثربخشی بر زندگی مردم است که در این زمینه نیز دو کارکرد برای آن بودجه تعریف شده است: اول بهبود فقر و توزیع درآمد و دوم عرضه کالای عمومی.
به گمانم بودجه 99 به دلیل کاهش شدید درآمدهای نفتی و محدودیتهای درآمدی، آنجا که باید به خدمت اقتصاد درآید و محرک رشد و ثبات باشد، کاری از دستش برنمیآید و آنجا که باید فقر را کاهش دهد و رفاه را بیشتر کند، قریب به یقین ضد رسالت خود عمل خواهد کرد. چرا؟
به این دلیل که بودجه 99 یک بودجه تخیلی است که در خوشبینانهترین حالت، 50 درصد کسری دارد. پیام بودجه 99 ریاضت است با این توضیح که نهادهای دولتی و حکومتی و سازمانهای عریض و طویل در این ریاضت سهم کمتری از مردم دارند.
باید بپذیریم که شرایط اینروزها برای جامعه و سیاستگذار بسیار حساس است چون با تورم سنگین مواجهیم، اقتصادمان با ثبات نیست،رشد اقتصادی نداریم و از همه مهمتر این که خطر ناامنی اقتصادی را پیش رو داریم.
با توجه به ناآرامیهای اخیر و ظرفیت بحرانسازی اجتماعی که ابرچالشهای اقتصادی دارند، امنیت هم بهطور جدی به مخاطره افتاده است. بنابراین انتظار اینکه بودجهای با 40 یا 50 درصد کسری بتواند زمینه را برای عرضه مطلوب کالای عمومی فراهم کند یا اقتصاد را به تحرک وادارد، منطقی نیست.
در چنین شرایط سختی که همراهی مردم و حاکمیت بسیار ضرورت دارد،اعتماد عمومی به پایینترین حد ممکن رسیده است. مردم میگویند ایران کشوری بزرگ و دارای منابع قابل توجه است و همانطور که خیلی از کشورهای نفتی زندگی خوبی برای شهروندان خود فراهم کردهاند، این حق ماست که زندگی خوبی داشته باشیم.
سیاستگذار در پاسخ به این درخواست، با ابزار تثبیت قیمت کالا و خدمات مصرفی، چاهی میکَنَد که همزمان خود و مردم را در آن گرفتار میکُند. در حقیقت سیاست کاهش فقر یا افزایش رفاه در کشور ما با ابزار تثبیت قیمت، سرکوب بازار و چندگانه کردن قیمتها همراه است. این خطا معمولاً با بودجههای سالانه شروع میشود اما واقعیت این است که اتکا به این روشها ضمن اینکه مانعی پیش روی رشد قرار میدهد و انگیزه فعالیتهای اقتصادی را از بین میبرد، باعث ایجاد حفره در بودجههای سالانه میشود.
وقتی منبعی برای پر کردن حفرهها وجود ندارد، پس این احتمال که دولت به منابع بانک مرکزی دستدرازی کند بسیار زیاد است. وقتی کسری بودجه از منابع بانک مرکزی تامین شود، رشد نقدینگی شتاب بیشتری میگیرد و متعاقباً تورم افزایش پیدا میکند. بدیهی است که تورم باعث کوچکتر شدن سفره فقرا و افزایش مضاعف نابرابری خواهد شد و اینجاست که بودجه در زمینه کاهش فقر،کاملا ضد مأموریت خود عمل میکند.
از آن طرف به تجربه میدانیم که متغیرهای اصلی اقتصاد ایران همبستگی زیادی با قیمت نفت دارند. در 50 سال گذشته، هرگاه قیمت نفت کاهش یا افزایش قابلملاحظهای داشته، بخشهای مختلف اقتصادایران نیز تحتتاثیر قرار گرفتهاند. اگر قیمت نفت بالا رفته،رشد اقتصادی هم افزایش پیدا کرده و اگر کاهش قابل ملاحظهای داشته، رشد اقتصادی هم نزولی شده است. بنابراین شکی نیست که بودجه 99 با وجود کسری قابل توجهی که دارد، قدرت ایجاد تحرک و رشد اقتصادی را هم نخواهد داشت.
و اما نکته آخر؛ در چند دهه گذشته اقتصاد ایران بدترین و کاریترین ضربهها را از بودجههای سالانه خورده و شاید کاریترین ضربه را از بودجه 99 دریافت کند.
چند ماه باقیمانده تا پایان امسال و همین طور سال 1399 برای همه ما مقطع بسیار حساسی است. از این جهت که تصمیمهای درست اقتصادی میتواند ما را از این پیچ خطرناک عبور دهد یا کشور را به مسیرهای خطرناک رهنمون سازد.
🔹 شخصا لایحه بودجه 99 را به مثابه پل صراط دلسوزان کشور میدانم و امیدوارم فعالان سیاسی،احزاب و مدیران ارشد کشور با درک صحیح از شرایط موجود، به گونهای تصمیمگیری کنند که کشور از این پیچ خطرناک به سلامتی عبور کند.
#تجارت_فردا
@tejaratefarda
Forwarded from هفتهنامه تجارتفردا
فرصت بایدن
چشمانداز اقتصاد ایران در میزگرد محمدمهدی بهکیش و محسن جلالپور
برای تحلیل اثر انتخاب بایدن و ترسیم چشمانداز آینده اقتصاد ایران میزگردی میان محمدمهدی بهکیش اقتصاددان و محسن جلالپور تاجر بخش خصوصی برگزار کردیم. خلاصهای از نظرات آنها را میتوانید در ادامه مطالعه کنید.
متن کامل این میزگرد در شماره 384 منتشر شده است.
▪️محمدمهدی بهکیش:
🔹 اگرچه میان سیاستهای دو نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تفاوت زیادی وجود ندارد اما انتخاب جو بایدن، دستکم سایه جنگ را از سر ما دور میکند و فشار تحریمها را کاهش میدهد
🔹 شخصاً دوست ندارم به این تحولات دل ببندم اما قطعاً نمیتوانم منکر تفاوتهای بایدن و ترامپ باشم.
🔹 نکته امیدوار کننده این است که برجام را دموکراتها ساخته و پرداخته کردند و جو بایدن هم یکی از افراد مهم و اثرگذار این فرآیند بود و اتفاقاً ترامپ آمد و این میراث دموکراتها را به هم زد. بنابراین من امکان یک «مصالحه» را دور نمیبینم؛ هرچند معتقدم امکان «مفاهمه» کمرنگ است.
🔹 آمدن بایدن تا حدودی نااطمینانی را از جامعه دور میکند و ریسک را کاهش میدهد اما قاعدتاً او هم یک سیاستمدار آمریکایی است و در عرصه سیاسی کشورش، محاسبات و ملاحظات خود را دارد. سالهاست ایران به عناوینی در آمریکا مشهور شده که عبور از آن بسیار سخت است
🔹 تصمیم سیاسی، مشخصکننده اراده کشور برای یک تحول است اما قسمت سخت کار این است که جامعه ناامید و خسته و اقتصاد نحیف و کمتوان یارای اجرای این تصمیم را داشته باشد.
🔹 فرصت آزمون و خطا نداریم. اقتصادمان به قدری ضعیف و ناتوان شده که نای رشد ندارد. ما داریم به سمت یک کشور فقیر گام برمیداریم و لازم است در سیاستهایی که در چند سال گذشته مسبب این وضعیت شدهاند بازنگری کنیم.
🔹 فضای پیشرو را باید فرصت مغتنم دانست و باید از آن مراقبت کرد. شاید از این دست فرصتها دیگر نبینیم. اگر مسیر پیشرو به درستی مدیریت شود؛ یعنی ایران بتواند مذاکرات با کشورهای 1+5 را پیش ببرد و اصلاحات اقتصادی را در دستور کار قرار دهد ، میتوان امیدوار بود که بخشی از گرفتاریها برطرف شود.
▪️محسن جلالپور:
🔸 دوست دارم خیلی خوشبین باشم اما حتی کمی هم خوشبین نیستم. بایدن برای ما کاری نمیکند اگر ما برای خودمان کاری نکنیم.
🔸 مردم در این دوره خیلی به انتخابات آمریکا توجه نشان دادند چون داراییشان گروگان نااطمینانی انتخابات آمریکا بود.
🔸 مردم از سیاستگذاری در داخل کشور ناامید شدهاند و دل در گرو انتخابات یک کشور دیگر بستهاند. درست مثل اینکه در خانهای با پایههای لرزان ساکن باشید و مدام آرزو کنید که مبادا طوفان در گیرد چون خانه ما از پایبست لرزان است.پای بست لرزان همان سیاستگذاری غلط اقتصادی است.
🔸 بازارهای ایران در مجموع از انتخاب بایدن استقبال کرده و عاملان اقتصادی از روی کار آمدن فردی معتدلتر احساس خوشحالی میکنند. به این دلیل که احساس میکنند مراوادات اقتصادی ما با دیگر کشورها میتواند از سر گرفته شود.
🔸 برای نخستینبار،تجار و بازاریان ایران از شکست یک جمهوریخواه و روی کار آمدن یک دموکرات ابراز خوشحالی کردند. قبلاً تصور عمومی این بود که جمهوریخواهان به دلیل نگرشی که در سرمایهگذاری و کسبوکار دارند، تیشه به ریشه اقتصاد نمیزنند و عمدتاً فعالان اقتصادی داخل کشور معتقد بودند دموکراتها به عنوان مهندسان تحریم اقتصادی، برای اقتصاد کشور مضر هستند.
🔸 پیام ایران این بوده که پس از برگزاری انتخابات آمریکا، با رئیسجمهور جدید این کشور مذاکره خواهیم کرد. ترامپ این پیام را بارها به شکلهای مختلف بیان کرده است. آخرینبار در جمع هوادارانش گفت: «به ایرانیها گفتهام تا پس از انتخابات صبر کنند.» که البته این سخنان صحیح نیست و ایران به درستی تصمیم گرفته وارد مناقشه انتخابات آمریکا نشود.
🔸 باید بهشدت نگران رفتارهای غیرقابل پیشبینی ترامپ تا انتقال قدرت باشیم. به نظر میرسد روزهای پیشرو برای ایران بسیار حیاتی است چون احتمال دارد ترامپ تا انتقال قدرت تصمیمهای عجیبی بگیرد. این خطر وجود دارد که تا پایان دوره ریاست جمهوری و انتقال قدرت، فشارهای غیرقابل جبرانی به ایران وارد کند.
🔸 خروج از شرایط سخت اقتصادی نیاز به تصمیمهای بزرگ سیاسی دارد اما بدون سیاستگذاری صحیح اقتصادی تصمیمهای درست سیاسی هم به بنبست میخورد.
#تجارت_فردا
@tejaratefarda
چشمانداز اقتصاد ایران در میزگرد محمدمهدی بهکیش و محسن جلالپور
برای تحلیل اثر انتخاب بایدن و ترسیم چشمانداز آینده اقتصاد ایران میزگردی میان محمدمهدی بهکیش اقتصاددان و محسن جلالپور تاجر بخش خصوصی برگزار کردیم. خلاصهای از نظرات آنها را میتوانید در ادامه مطالعه کنید.
متن کامل این میزگرد در شماره 384 منتشر شده است.
▪️محمدمهدی بهکیش:
🔹 اگرچه میان سیاستهای دو نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تفاوت زیادی وجود ندارد اما انتخاب جو بایدن، دستکم سایه جنگ را از سر ما دور میکند و فشار تحریمها را کاهش میدهد
🔹 شخصاً دوست ندارم به این تحولات دل ببندم اما قطعاً نمیتوانم منکر تفاوتهای بایدن و ترامپ باشم.
🔹 نکته امیدوار کننده این است که برجام را دموکراتها ساخته و پرداخته کردند و جو بایدن هم یکی از افراد مهم و اثرگذار این فرآیند بود و اتفاقاً ترامپ آمد و این میراث دموکراتها را به هم زد. بنابراین من امکان یک «مصالحه» را دور نمیبینم؛ هرچند معتقدم امکان «مفاهمه» کمرنگ است.
🔹 آمدن بایدن تا حدودی نااطمینانی را از جامعه دور میکند و ریسک را کاهش میدهد اما قاعدتاً او هم یک سیاستمدار آمریکایی است و در عرصه سیاسی کشورش، محاسبات و ملاحظات خود را دارد. سالهاست ایران به عناوینی در آمریکا مشهور شده که عبور از آن بسیار سخت است
🔹 تصمیم سیاسی، مشخصکننده اراده کشور برای یک تحول است اما قسمت سخت کار این است که جامعه ناامید و خسته و اقتصاد نحیف و کمتوان یارای اجرای این تصمیم را داشته باشد.
🔹 فرصت آزمون و خطا نداریم. اقتصادمان به قدری ضعیف و ناتوان شده که نای رشد ندارد. ما داریم به سمت یک کشور فقیر گام برمیداریم و لازم است در سیاستهایی که در چند سال گذشته مسبب این وضعیت شدهاند بازنگری کنیم.
🔹 فضای پیشرو را باید فرصت مغتنم دانست و باید از آن مراقبت کرد. شاید از این دست فرصتها دیگر نبینیم. اگر مسیر پیشرو به درستی مدیریت شود؛ یعنی ایران بتواند مذاکرات با کشورهای 1+5 را پیش ببرد و اصلاحات اقتصادی را در دستور کار قرار دهد ، میتوان امیدوار بود که بخشی از گرفتاریها برطرف شود.
▪️محسن جلالپور:
🔸 دوست دارم خیلی خوشبین باشم اما حتی کمی هم خوشبین نیستم. بایدن برای ما کاری نمیکند اگر ما برای خودمان کاری نکنیم.
🔸 مردم در این دوره خیلی به انتخابات آمریکا توجه نشان دادند چون داراییشان گروگان نااطمینانی انتخابات آمریکا بود.
🔸 مردم از سیاستگذاری در داخل کشور ناامید شدهاند و دل در گرو انتخابات یک کشور دیگر بستهاند. درست مثل اینکه در خانهای با پایههای لرزان ساکن باشید و مدام آرزو کنید که مبادا طوفان در گیرد چون خانه ما از پایبست لرزان است.پای بست لرزان همان سیاستگذاری غلط اقتصادی است.
🔸 بازارهای ایران در مجموع از انتخاب بایدن استقبال کرده و عاملان اقتصادی از روی کار آمدن فردی معتدلتر احساس خوشحالی میکنند. به این دلیل که احساس میکنند مراوادات اقتصادی ما با دیگر کشورها میتواند از سر گرفته شود.
🔸 برای نخستینبار،تجار و بازاریان ایران از شکست یک جمهوریخواه و روی کار آمدن یک دموکرات ابراز خوشحالی کردند. قبلاً تصور عمومی این بود که جمهوریخواهان به دلیل نگرشی که در سرمایهگذاری و کسبوکار دارند، تیشه به ریشه اقتصاد نمیزنند و عمدتاً فعالان اقتصادی داخل کشور معتقد بودند دموکراتها به عنوان مهندسان تحریم اقتصادی، برای اقتصاد کشور مضر هستند.
🔸 پیام ایران این بوده که پس از برگزاری انتخابات آمریکا، با رئیسجمهور جدید این کشور مذاکره خواهیم کرد. ترامپ این پیام را بارها به شکلهای مختلف بیان کرده است. آخرینبار در جمع هوادارانش گفت: «به ایرانیها گفتهام تا پس از انتخابات صبر کنند.» که البته این سخنان صحیح نیست و ایران به درستی تصمیم گرفته وارد مناقشه انتخابات آمریکا نشود.
🔸 باید بهشدت نگران رفتارهای غیرقابل پیشبینی ترامپ تا انتقال قدرت باشیم. به نظر میرسد روزهای پیشرو برای ایران بسیار حیاتی است چون احتمال دارد ترامپ تا انتقال قدرت تصمیمهای عجیبی بگیرد. این خطر وجود دارد که تا پایان دوره ریاست جمهوری و انتقال قدرت، فشارهای غیرقابل جبرانی به ایران وارد کند.
🔸 خروج از شرایط سخت اقتصادی نیاز به تصمیمهای بزرگ سیاسی دارد اما بدون سیاستگذاری صحیح اقتصادی تصمیمهای درست سیاسی هم به بنبست میخورد.
#تجارت_فردا
@tejaratefarda
Forwarded from هفتهنامه تجارتفردا
▫️
▫️
پایان دوره پوپولیسم نفتی و آغاز عصر واقعگرایی
✍️ محسن جلالپور/ عضو شورای سیاستگذاری هفتهنامه تجارت فردا
🔹 میگویند در تنگنای مالی عصر رضا شاه، بعضی از پاسبانها، اسلحه بدون گلوله یا فقط غلاف خالی اسلحه را به کمر میبستند. مردم که این موضوع را متوجه شده بودند، به طنز میگفتند؛ طرف «خالی بسته» به این معنی که آن پاسبان، اسلحه بدون گلوله دارد یا اصلاً اسلحه ندارد. خالی بستن پاسبانها در ابتدای قرن، بهترین توصیف برای سیاستمداران ما در ماههای پایانی قرن است. به این معنی که سیاستمداران عصر ما دقیقا همان کاری را میکنند که پاسبانهای عصر رضاشاه میکردند؛یعنی خالی میبندند.
🔹 هنوز رقابتهای انتخابات 1400 آغاز نشده که برخی چهرههای سیاسی که سودای بالا رفتن از نردبان سیاست در سر دارند،با هدف ایجاد پایگاه اجتماعی و به بهانه حمایت از اقشار کمبرخوردار و فقیر جامعه، طرحهایی را پیشنهاد میکنند که نه تنها با واقعیتهای این روزهای اقتصاد کشور همخوانی ندارد که در صورت اجرا به زیان همان افراد و اقشاری منجر میشود که این سیاستمداران مدعی حمایت از آنها هستند. البته مرور تجربه دوازده دوره انتخابات ریاست جمهوری نشان میدهد عموم رایدهندگان به شعارها بیشتر از برنامهها توجه میکنند.
🔹 شعارهای رایآور اقتصادی هم کم نیستند، از شعار عدالت اجتماعی که ترجیعبند همه انتخاباتها در ایران بوده و هزاران میلیارد تومان سرمایه را به باد داده تا شعار ایجاد شغل که آن هم نتیجهای جز اتلاف گسترده منابع به دنبال نداشته است. اخیرا نیز یکی از نامزدهای احتمالی، از لزوم ساخت 15 میلیون واحد مسکونی برای حاشیه نشینان شهرهای بزرگ سخن گفته که رکورد تازهای در رقابتهای پوپولیستی است.
🔹 در سالهای گذشته امکان طرح این شعارها وجود داشت چون درآمدهای سرشار نفتی،اجازه پهن کردن سفره نذری منابع را به سیاستمداران میداد اما انتخابات 1400 شباهت زیادی با دوازده دوره انتخابات گذشته ندارد؛چون اوضاع وخیمتر از آن است که سیاستمداران و مردم تصورش را دارند.
🔹 در انتخابات پیش رو شرایط به کلی تغییر کرده چون چشمانداز روشن و امیدوارکنندهای برای دسترسی به درآمدهای نفتی وجود ندارد. به نوعی به پایان دوره «پوپولیسم نفتی» رسیدهایم و به نظر میرسد دوره «واقعگرایی» در عرصه سیاسی ایران در حال آغاز شدن است. کلیدیترین پیام عصر واقعگرایی این است که دولتها دیگر نمیتوانند با استفاده از ثروت نفت و برداشت بیرویه از منابع زیرمینی، رفاه مصنوعی ایجاد کنند. در حقیقت ویژگی مهم دوره وفور درآمدهای نفت،پنهان شدن پلشتیها زیر میلیاردها دلار درآمدهای نفتی بود اما ویژگی دوره جدید این است که درآمد نفت وجود ندارد که روی آلودگیها و ناکارآمدیها را بپوشاند.
🔹عارضه پوپولیسم نفتی باعث شد ما در چند دهه گذشته روزبهروز از واقعیتهای اقتصادی فاصله بگیریم و احساس کنیم جزو ثروتمندترین جوامع جهان هستیم و باید بالاترین سطح رفاه را داشته باشیم. سالها سیاستورزی در سایه درآمدهای نفتی،منطق اقتصادی را در برنامهریزی،تصمیمگیری و سیاستگذاریهای ما از بین برده است. وقتی منطق اقتصادی از تصمیمگیری دور شود اقتصاد گرفتار ناکارآمدی میشود و انگیزهها به مسیر دیگری منحرف میشوند. مثلاً وقتی ساختار سیاسی اولویت اقتصاد را اشتغالزایی بداند نتیجه با زمانی که ساختار سیاسی اولویت را رشد اقتصادی اعلام کند، متفاوت میشود. اگر رشد اقتصادی در اولویت قرار گیرد، اشتغال هم حاصل میآید اما اگر اشتغال مأموریت اصلی باشد، لزوماً رشد به دست نمیآید.
🔹 نتیجه اولویت اشتغالزایی بر رشد اقتصادی، اتلاف منابع و کاهش بهرهوری و از بین رفتن انگیزه بخش خصوصی برای فعالیت است. در حالی که یک ساختار سیاسی که هدفش دستیابی به رشد اقتصادی است، به بخش خصوصی اش اجازه فعالیت میدهد. پای دولتش را از فعالیتهای اقتصادی و بنگاهداری کوتاه میکند و برای جلب سرمایههای جهانی، رابطهاش را با دنیا بهبود میبخشد.در نتیجه هم کیک اقتصادش بزرگ میشود و هم اینکه افراد سهم بیشتری میبرند و هم شغل بیشتری ایجاد میشود.
🔹 البته همانگونه که متخصصان اقتصاد سیاسی میگویند،سیاستمداران هم مطلوبیتهای خود را دارند و دریافتهاند که مردم با وعده اشتغال به نامزدهای انتخاباتی رأی میدهند نه با وعده رشد اقتصادی.
شکی نیست که دولتها باید از اقشار ضعیف و کم برخوردار حمایت کنند اما پیش از آن لازم است موتور تولید فقر در کشور خاموش شود که این کار نیازمند رفع موانع رشد اقتصادی و حذف عوامل تضعیف کننده و مخرب آن است.حال که اقتصادایران به وضع فعلی دچار شده است،به گمانم اقتصاددانان و آنها که دغدغه توسعه کشور را دارند،باید گفتمان رشد اقتصادی را جایگزین گفتمان «توزیع»کنند.
#تجارت_فردا
@tejaratefarda
▫️
پایان دوره پوپولیسم نفتی و آغاز عصر واقعگرایی
✍️ محسن جلالپور/ عضو شورای سیاستگذاری هفتهنامه تجارت فردا
🔹 میگویند در تنگنای مالی عصر رضا شاه، بعضی از پاسبانها، اسلحه بدون گلوله یا فقط غلاف خالی اسلحه را به کمر میبستند. مردم که این موضوع را متوجه شده بودند، به طنز میگفتند؛ طرف «خالی بسته» به این معنی که آن پاسبان، اسلحه بدون گلوله دارد یا اصلاً اسلحه ندارد. خالی بستن پاسبانها در ابتدای قرن، بهترین توصیف برای سیاستمداران ما در ماههای پایانی قرن است. به این معنی که سیاستمداران عصر ما دقیقا همان کاری را میکنند که پاسبانهای عصر رضاشاه میکردند؛یعنی خالی میبندند.
🔹 هنوز رقابتهای انتخابات 1400 آغاز نشده که برخی چهرههای سیاسی که سودای بالا رفتن از نردبان سیاست در سر دارند،با هدف ایجاد پایگاه اجتماعی و به بهانه حمایت از اقشار کمبرخوردار و فقیر جامعه، طرحهایی را پیشنهاد میکنند که نه تنها با واقعیتهای این روزهای اقتصاد کشور همخوانی ندارد که در صورت اجرا به زیان همان افراد و اقشاری منجر میشود که این سیاستمداران مدعی حمایت از آنها هستند. البته مرور تجربه دوازده دوره انتخابات ریاست جمهوری نشان میدهد عموم رایدهندگان به شعارها بیشتر از برنامهها توجه میکنند.
🔹 شعارهای رایآور اقتصادی هم کم نیستند، از شعار عدالت اجتماعی که ترجیعبند همه انتخاباتها در ایران بوده و هزاران میلیارد تومان سرمایه را به باد داده تا شعار ایجاد شغل که آن هم نتیجهای جز اتلاف گسترده منابع به دنبال نداشته است. اخیرا نیز یکی از نامزدهای احتمالی، از لزوم ساخت 15 میلیون واحد مسکونی برای حاشیه نشینان شهرهای بزرگ سخن گفته که رکورد تازهای در رقابتهای پوپولیستی است.
🔹 در سالهای گذشته امکان طرح این شعارها وجود داشت چون درآمدهای سرشار نفتی،اجازه پهن کردن سفره نذری منابع را به سیاستمداران میداد اما انتخابات 1400 شباهت زیادی با دوازده دوره انتخابات گذشته ندارد؛چون اوضاع وخیمتر از آن است که سیاستمداران و مردم تصورش را دارند.
🔹 در انتخابات پیش رو شرایط به کلی تغییر کرده چون چشمانداز روشن و امیدوارکنندهای برای دسترسی به درآمدهای نفتی وجود ندارد. به نوعی به پایان دوره «پوپولیسم نفتی» رسیدهایم و به نظر میرسد دوره «واقعگرایی» در عرصه سیاسی ایران در حال آغاز شدن است. کلیدیترین پیام عصر واقعگرایی این است که دولتها دیگر نمیتوانند با استفاده از ثروت نفت و برداشت بیرویه از منابع زیرمینی، رفاه مصنوعی ایجاد کنند. در حقیقت ویژگی مهم دوره وفور درآمدهای نفت،پنهان شدن پلشتیها زیر میلیاردها دلار درآمدهای نفتی بود اما ویژگی دوره جدید این است که درآمد نفت وجود ندارد که روی آلودگیها و ناکارآمدیها را بپوشاند.
🔹عارضه پوپولیسم نفتی باعث شد ما در چند دهه گذشته روزبهروز از واقعیتهای اقتصادی فاصله بگیریم و احساس کنیم جزو ثروتمندترین جوامع جهان هستیم و باید بالاترین سطح رفاه را داشته باشیم. سالها سیاستورزی در سایه درآمدهای نفتی،منطق اقتصادی را در برنامهریزی،تصمیمگیری و سیاستگذاریهای ما از بین برده است. وقتی منطق اقتصادی از تصمیمگیری دور شود اقتصاد گرفتار ناکارآمدی میشود و انگیزهها به مسیر دیگری منحرف میشوند. مثلاً وقتی ساختار سیاسی اولویت اقتصاد را اشتغالزایی بداند نتیجه با زمانی که ساختار سیاسی اولویت را رشد اقتصادی اعلام کند، متفاوت میشود. اگر رشد اقتصادی در اولویت قرار گیرد، اشتغال هم حاصل میآید اما اگر اشتغال مأموریت اصلی باشد، لزوماً رشد به دست نمیآید.
🔹 نتیجه اولویت اشتغالزایی بر رشد اقتصادی، اتلاف منابع و کاهش بهرهوری و از بین رفتن انگیزه بخش خصوصی برای فعالیت است. در حالی که یک ساختار سیاسی که هدفش دستیابی به رشد اقتصادی است، به بخش خصوصی اش اجازه فعالیت میدهد. پای دولتش را از فعالیتهای اقتصادی و بنگاهداری کوتاه میکند و برای جلب سرمایههای جهانی، رابطهاش را با دنیا بهبود میبخشد.در نتیجه هم کیک اقتصادش بزرگ میشود و هم اینکه افراد سهم بیشتری میبرند و هم شغل بیشتری ایجاد میشود.
🔹 البته همانگونه که متخصصان اقتصاد سیاسی میگویند،سیاستمداران هم مطلوبیتهای خود را دارند و دریافتهاند که مردم با وعده اشتغال به نامزدهای انتخاباتی رأی میدهند نه با وعده رشد اقتصادی.
شکی نیست که دولتها باید از اقشار ضعیف و کم برخوردار حمایت کنند اما پیش از آن لازم است موتور تولید فقر در کشور خاموش شود که این کار نیازمند رفع موانع رشد اقتصادی و حذف عوامل تضعیف کننده و مخرب آن است.حال که اقتصادایران به وضع فعلی دچار شده است،به گمانم اقتصاددانان و آنها که دغدغه توسعه کشور را دارند،باید گفتمان رشد اقتصادی را جایگزین گفتمان «توزیع»کنند.
#تجارت_فردا
@tejaratefarda
Forwarded from هفتهنامه تجارتفردا
چه شد که به اینجا رسیدیم؟
6- محسن جلالپور/ تاجر بخش خصوصی
برخی فکر میکنند با آمدن یا رفتن آدمها، وضعیت بهتر میشود. تغییر آدمها شرط لازم برای اصلاح و بهبود است اما شرط کافی نیست. مهم، تغییر فکر و اندیشه است. از آموزگاری خسته در مدرسهای محدود و محصورشده که فقط یک کتاب کهنه و قدیمی را تدریس میکند، چه انتظاری میتوان داشت؟ شاید معلم تازهنفسی به کار گرفته شود اما مهم کتابی است که تدریس میکند، کتابی که محتوای آن منقضی شده و علمی نیست. مسوولان مدرسه برای افزایش سواد دانشآموزان معلم را تغییر میدهند، در حالی که هیچ تغییری در وضعیت دانشآموزان ایجاد نمیشود. در واقع معلم، مسوول همه این وضعیت نیست. این کتاب است که باید تغییر کند. از آن گذشته برخی از معلمهایی که خبره هستند اصلاً نمیپذیرند در این شرایط تدریس کنند. در بانک مرکزی و دیگر نهادهای اقتصادی هم چنین وضعیتی وجود دارد تا زمانی که تصمیمها جایی دیگر گرفته میشود، مدیران اقتصادی نمایشی و دکوری هستند. ما برای ارتباط با بازارهای جهانی هم به دیپلماسی خوب نیاز داریم و هم به بانکهای متصل به جهان. سالهاست با مسائل مربوط به نظام بانکی درگیریم. مساله صرفاً هم به دولت دهم، نهم و یازدهم و... برنمیگردد. از پیش از آنها هم این مسائل وجود داشت. نخست به این دلیل که ما با طرح بانکداری اسلامی خود را از بانکداری متعارف جهان جدا کردیم و نظامی خلق کردیم که نه بانکداری و نه اسلامی است.
و دیگر اینکه انباشت تجربه بشری را کنار گذاشتیم و موجودی عجیب خلق کردیم که امروز نمیدانیم کدام گوشهاش را درست کنیم. ارتباطات بانکی ما با سایر کشورها زمانی میتواند تغییر کند که پایههای بانکداری در ایران تغییر کند، به FATF متصل شویم که بتوانیم خودمان را با استانداردهای بانکداری در جهان همگام کنیم.
از همه تأسفبار تر اینکه در کشور ما علاقه قلبی به توسعه روابط با جهان وجود ندارد و نظر تصمیمگیران بر این است که لازم نیست با جهان در ارتباط باشیم. بعضی مسوولان در کشور ما سالهاست به خارج از کشور سفر نکردهاند تا از نزدیک در جریان تحولات جهان و پیشرفت کشورها قرار گیرند. توصیه من این است که تورهای تفریحی برای سیاستمداران بگذارند و آنها را به چین و عربستان و روسیه ببرند و در عین حال کره شمالی و کوبا را هم به آنها نشان دهند. طبیعی است که یک کشور مسدود، محدود و بسته نمیتواند توفیقی در اقتصاد داشته باشد. محدود کردن روابط بینالملل همان کاری را با اقتصاد ما میکند که با کره شمالی کرده است. در حال حاضر کره شمالی ارتباط سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خود را با دنیا قطع کرده و به نوعی محصور شده است. آیا مدیران این کشور پاسخی برای نسلهای سوخته دارند؟ نسلهایی که میتوانستند رفاه بیشتری داشته باشند اما فقر بیشتر نصیبشان شد. ما نیز باید انتخاب کنیم یا میخواهیم کره شمالی جدید باشیم یا میخواهیم با دنیا ارتباط برقرار کرده و همچون اجداد و نیاکانمان با جهان مبادله کنیم. بعضاً میَشنویم که برخی میگویند به جای ارتباط با دنیا بهتر است روابط خود را صرفاً با کشورهای همسایه خود تقویت کنیم. در حالی که حتی اگر بخواهیم با 15 کشور همسایه هم ارتباط برقرار کنیم، روابط با این کشورها را بدون توجه به مناسبات بینالملل نمیتوانیم پیش ببریم. ما صرفاً در شرایطی میتوانیم از ارتباط با همسایهها استفاده کنیم که عرصه بینالملل را در نظر داشته باشیم و در فضایی که همه کشورها کار میکنند، فعالیت کنیم. در چنین شرایطی است که وجود 15 کشور مزیت است. ولی وقتی قرار است در یک فضای محدود فعالیت و مبادله کنیم این 15 کشور هم مزیت ویژهای محسوب نمیشوند.
نکنه دیگر این است که متاسفانه دولتهای ما هر روز از مبانی علمی و راهحلهای درست فاصله گرفتهاند. انگار یک هدف سیاسی به مدیران اقتصادی دولت اعلام شده و آنها باید زمین و زمان را به هم بدوزند تا این هدف را محقق کنند. معمولاً اهداف سیاسی با آنچه مورد نظر مردم است تطابقی ندارد. اینکه بخواهیم بدون ارتباط بینالمللی و با بسته شدن کشور و با محدود کردن تجارت کشور، رشد هشتدرصدی را ایجاد کنیم، سنگی بزرگ به علامت نزدن است.
منبع: هفته نامه #تجارت_فردا- شماره 493
@tejaratefarda
6- محسن جلالپور/ تاجر بخش خصوصی
برخی فکر میکنند با آمدن یا رفتن آدمها، وضعیت بهتر میشود. تغییر آدمها شرط لازم برای اصلاح و بهبود است اما شرط کافی نیست. مهم، تغییر فکر و اندیشه است. از آموزگاری خسته در مدرسهای محدود و محصورشده که فقط یک کتاب کهنه و قدیمی را تدریس میکند، چه انتظاری میتوان داشت؟ شاید معلم تازهنفسی به کار گرفته شود اما مهم کتابی است که تدریس میکند، کتابی که محتوای آن منقضی شده و علمی نیست. مسوولان مدرسه برای افزایش سواد دانشآموزان معلم را تغییر میدهند، در حالی که هیچ تغییری در وضعیت دانشآموزان ایجاد نمیشود. در واقع معلم، مسوول همه این وضعیت نیست. این کتاب است که باید تغییر کند. از آن گذشته برخی از معلمهایی که خبره هستند اصلاً نمیپذیرند در این شرایط تدریس کنند. در بانک مرکزی و دیگر نهادهای اقتصادی هم چنین وضعیتی وجود دارد تا زمانی که تصمیمها جایی دیگر گرفته میشود، مدیران اقتصادی نمایشی و دکوری هستند. ما برای ارتباط با بازارهای جهانی هم به دیپلماسی خوب نیاز داریم و هم به بانکهای متصل به جهان. سالهاست با مسائل مربوط به نظام بانکی درگیریم. مساله صرفاً هم به دولت دهم، نهم و یازدهم و... برنمیگردد. از پیش از آنها هم این مسائل وجود داشت. نخست به این دلیل که ما با طرح بانکداری اسلامی خود را از بانکداری متعارف جهان جدا کردیم و نظامی خلق کردیم که نه بانکداری و نه اسلامی است.
و دیگر اینکه انباشت تجربه بشری را کنار گذاشتیم و موجودی عجیب خلق کردیم که امروز نمیدانیم کدام گوشهاش را درست کنیم. ارتباطات بانکی ما با سایر کشورها زمانی میتواند تغییر کند که پایههای بانکداری در ایران تغییر کند، به FATF متصل شویم که بتوانیم خودمان را با استانداردهای بانکداری در جهان همگام کنیم.
از همه تأسفبار تر اینکه در کشور ما علاقه قلبی به توسعه روابط با جهان وجود ندارد و نظر تصمیمگیران بر این است که لازم نیست با جهان در ارتباط باشیم. بعضی مسوولان در کشور ما سالهاست به خارج از کشور سفر نکردهاند تا از نزدیک در جریان تحولات جهان و پیشرفت کشورها قرار گیرند. توصیه من این است که تورهای تفریحی برای سیاستمداران بگذارند و آنها را به چین و عربستان و روسیه ببرند و در عین حال کره شمالی و کوبا را هم به آنها نشان دهند. طبیعی است که یک کشور مسدود، محدود و بسته نمیتواند توفیقی در اقتصاد داشته باشد. محدود کردن روابط بینالملل همان کاری را با اقتصاد ما میکند که با کره شمالی کرده است. در حال حاضر کره شمالی ارتباط سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خود را با دنیا قطع کرده و به نوعی محصور شده است. آیا مدیران این کشور پاسخی برای نسلهای سوخته دارند؟ نسلهایی که میتوانستند رفاه بیشتری داشته باشند اما فقر بیشتر نصیبشان شد. ما نیز باید انتخاب کنیم یا میخواهیم کره شمالی جدید باشیم یا میخواهیم با دنیا ارتباط برقرار کرده و همچون اجداد و نیاکانمان با جهان مبادله کنیم. بعضاً میَشنویم که برخی میگویند به جای ارتباط با دنیا بهتر است روابط خود را صرفاً با کشورهای همسایه خود تقویت کنیم. در حالی که حتی اگر بخواهیم با 15 کشور همسایه هم ارتباط برقرار کنیم، روابط با این کشورها را بدون توجه به مناسبات بینالملل نمیتوانیم پیش ببریم. ما صرفاً در شرایطی میتوانیم از ارتباط با همسایهها استفاده کنیم که عرصه بینالملل را در نظر داشته باشیم و در فضایی که همه کشورها کار میکنند، فعالیت کنیم. در چنین شرایطی است که وجود 15 کشور مزیت است. ولی وقتی قرار است در یک فضای محدود فعالیت و مبادله کنیم این 15 کشور هم مزیت ویژهای محسوب نمیشوند.
نکنه دیگر این است که متاسفانه دولتهای ما هر روز از مبانی علمی و راهحلهای درست فاصله گرفتهاند. انگار یک هدف سیاسی به مدیران اقتصادی دولت اعلام شده و آنها باید زمین و زمان را به هم بدوزند تا این هدف را محقق کنند. معمولاً اهداف سیاسی با آنچه مورد نظر مردم است تطابقی ندارد. اینکه بخواهیم بدون ارتباط بینالمللی و با بسته شدن کشور و با محدود کردن تجارت کشور، رشد هشتدرصدی را ایجاد کنیم، سنگی بزرگ به علامت نزدن است.
منبع: هفته نامه #تجارت_فردا- شماره 493
@tejaratefarda
Forwarded from هفتهنامه تجارتفردا
⭕️تیولداری و حامیپروری
آیا مسعود پزشکیان میتواند نوچهپروری در نظام اداری را کاهش دهد؟
✍️هدا احمدی / نویسنده نشریه
از زمانی که جوامع انسانی پدید آمدند همواره کسانی بودند که با در اختیار داشتن قدرت بدنی /ذهنی بیشتر سایرین را به تبعیت از خود وادار کرده و اصطلاحاً نوچهپروری میکردند. این شیوه تا همین 300 سال پیش تقریباً در خیلی از کشورها رواج داشت اما با استقرار دولتهای مدرن بساط نوچهپروری به تدریج برچیده شد و کشورها تلاش کردند برای رسیدن به توسعه به سمت شایستهسالاری گام بردارند.
اما نکته اینجاست که حتی در دولتهای مدرن نیز حامیپروری بهطور کامل متوقف نشد و توزیع امتیازات از محل منابع عمومی با هدف خرید رای تداوم پیدا کرد. امتیازدهی به خواص و مقربین برای حفظ قدرت، پدیدهای باسابقه در ایران است که در حکومتهای سلطانی در بالاترین شکل ممکن قرار داشته و در ساختارهای مبتنی بر رای، همچنان دیده میشود. پدیدهای که بهطور مشخص با کشف نفت به توزیع رانت از سوی حکومت به قصد خرید رضایت در ازای نادیده گرفتن برخی حقوق شهروندی و در مواردی حاکمیت قانون تبدیل شد.
محسن جلالپور توضیح میدهد که حامیپروری در کشور ما ارتباط نزدیکی با پدیده تیولداری دارد. به باور او؛ تیولداری نتیجه حامیپروری است و حامیپروری با تیولداری تقویت میشود و پایدار میماند. اما سوال این است که تیولداری در قدیم چگونه کار میکرد و امروز به چه شکلی تغییر یافته است؟
📌متن کامل را در سایت تجارت فردا مطالعه کنید.
#تجارت_فردا
@tejaratefarda
آیا مسعود پزشکیان میتواند نوچهپروری در نظام اداری را کاهش دهد؟
✍️هدا احمدی / نویسنده نشریه
از زمانی که جوامع انسانی پدید آمدند همواره کسانی بودند که با در اختیار داشتن قدرت بدنی /ذهنی بیشتر سایرین را به تبعیت از خود وادار کرده و اصطلاحاً نوچهپروری میکردند. این شیوه تا همین 300 سال پیش تقریباً در خیلی از کشورها رواج داشت اما با استقرار دولتهای مدرن بساط نوچهپروری به تدریج برچیده شد و کشورها تلاش کردند برای رسیدن به توسعه به سمت شایستهسالاری گام بردارند.
اما نکته اینجاست که حتی در دولتهای مدرن نیز حامیپروری بهطور کامل متوقف نشد و توزیع امتیازات از محل منابع عمومی با هدف خرید رای تداوم پیدا کرد. امتیازدهی به خواص و مقربین برای حفظ قدرت، پدیدهای باسابقه در ایران است که در حکومتهای سلطانی در بالاترین شکل ممکن قرار داشته و در ساختارهای مبتنی بر رای، همچنان دیده میشود. پدیدهای که بهطور مشخص با کشف نفت به توزیع رانت از سوی حکومت به قصد خرید رضایت در ازای نادیده گرفتن برخی حقوق شهروندی و در مواردی حاکمیت قانون تبدیل شد.
محسن جلالپور توضیح میدهد که حامیپروری در کشور ما ارتباط نزدیکی با پدیده تیولداری دارد. به باور او؛ تیولداری نتیجه حامیپروری است و حامیپروری با تیولداری تقویت میشود و پایدار میماند. اما سوال این است که تیولداری در قدیم چگونه کار میکرد و امروز به چه شکلی تغییر یافته است؟
📌متن کامل را در سایت تجارت فردا مطالعه کنید.
#تجارت_فردا
@tejaratefarda
هفته نامه تجارت فردا
تیولداری و حامیپروری
هدا احمدی / نویسنده نشریه
مسعود پزشکیان تاکید زیادی بر استفاده از متخصصان در پستهای دولتی دارد. او در رقابتهای انتخاباتی اعتراف