🔺از «رویاباف و قاضی» تا «کوهستان بیدفاع»
🖋#مریم_اطیابی
به گزارش میراث باشی؛
#سکانس_اول
چهارشنبه شب/ در تاکسی.
🔸گوشی موبایلم زنگ میخورد یک کارشناس، عصبانی خبر میدهد که دوستان مورد اطمینانش خبر دادهاند حفاران غیرمجاز بیمحابا بیش از ۱۰ روز است به جان محوطه « بیت محشوت» اطراف کرخه در خوزستان افتادهاند. راننده تاکسی با خنده میگوید معلوم است کار درستند! نوش جانشان!!!!!سعید فتوحی عکسها و فتوتیتر را سریع ارسال میکند.اما اینترنت کار نمیکند. بالای ۱۰ بار تلاش میکنم تا مطلب در صفحه اینستاگرام پست شود اما بیفایده است. کلافه، در کانال تلگرام برای هرکسی که فکرش را میکنم شاید بتواند کاری کند، ارسالش میکنم.
#سکانس_دوم
پنجشنبه ،مجتمع چهارسو، طبقه پنجم،جشنواره سینما حقیقت، ساعت ۱۷:۳۰ دقیقه.
🔸وارد سالن میشوم.بلیت معنایی ندارد. همه صندلیها پر شده و با داشتن بلیت روی پلهها، کف زمین مینشینم. فیلم« رویاباف و قاضی» و داستان گنجیابانی که در سودای یافتن گنج از درخت و کوه تا کف زمین را میکنند.
🔸سکانس نخست غار اسپهد خورشید سوادکوه را نشان میدهد. همان چکه اصحاب رسانه برای نجاتش از دست معدنکاران بارها نوشتند و صد البته ره به جایی نبرد.
🔸کارگردان با گروهی از یک جمع خانوادگی همراه میشود که سودای یافتن گنج از روی علائم را دارند. این یکی شیر خفته است!!! در حین ساخت فیلم نشان میدهد که اجازه یافته با یگان حفاظت میراث فرهنگی همراه شود و یا حتی به دادگاه متهمان حفاری که قاضیاش یک خانم جدی است و اغماضی در خصوص رسیدگی به تخلفات حفاران ندارد، همراه شود.
🔸یکی از حفاران پیرمردی است که به بهانه چاه دستشویی حفاری کرده و وقتی اقرار میکند، به قاضی میگوید: من خلافی نکردم. دین و شرع و پیغمبر میگوید حلال است! و قاضی به او میگوید قانون میگوید این اموال متعلق به همه مردم ایران در همه دورانهاست بنابراین کندن به بهانه گنجیابی جرم است. او میگوید من دزدی نکردم!خلاف نکردم! به زن مردم دستدرازی نکردم! رشوه نگرفتم! قتل نکردم!من فقط حفاری کردم! و قاضی به او میگوید مشکل ما هم همین است که هیچ کدام از شما این را جرم نمیدانید!!!
#سکانس_سوم
🔸اما این ظاهرا فقط حفاران نیستند که اعتقادی به حفظ میراث فرهنگی و تعلق آن به همه مردم ایران ندارند و گنجیابی و تخریب لایههای تاریخی و محوطهها را عملی خلاف قانون نمیدانند بلکه کارگردان فیلم به عنوان یک فرد از جامعه فرهنگی_هنری هم گوشه ذهنش دوست دارد آنها به گنج خیالیشان که او از آن به عنوان «رویا» یاد میکند، برسند!
🔸چرا که وقتی با یک گروه حفار به قول خودش رویاپرداز همراه میشود، نه تنها مانع تخریب نمیشود بلکه دستگاههای ذی ربط را هم مطلع نمیکند و این خود یگان حفاظت است که او و حفاران را دستگیر میکند و قاضی واقعا متعجب میشود که چطور او به راحتی با حفاران همراه شده. هرچند سرانجام منع تعقیب قضایی میگیرد اما ظاهرا جز ساخت فیلم، میراث برایش مهم نیست چرا که پس از آزاد شدن، چند صباحی بعد با همان گروه راهی کوهی میشود و در بخش پایانی فیلمش خرده سنگهایی در تاریکی داخل حفره را نشان میدهد که النگویی طلا برق میزند و تو نمیدانی این رویا است یا واقعیت اما تماشاگران با تشویق خیلی خرسند صحنه را ترک میکنند در رویای گنج بدون هیچ ناراحتی!!!
🔸درست مانند این که یک کارگردان فیلمی بسازد که تماشاگران از دزدی یا فروش مواد مخدر یا هر بزه دیگری احساس رضایت کنند.به نظر میرسد کارگردان حتی به خودش زحمت نداده تا ذرهای درباره میراث فرهنگی، مافیا قاچاق، حراجهای بینالمللی، خسارت تخریب لایههای باستانی، مشکلات یگان حفاظت، تلاش دوستداران میراث فرهنگی و باستانشناسان تحقیق کند.
#سکانس_چهارم
« کوهستان بیدفاع» ، جشنواره سینما حقیقت/ ساعت ۱۹:۳۰
🔸اینجا هنوز صندلی خالی پیدا میشود.گونهای خرس قهوهای پس از ۵۰ سال که به نظر میرسید نسلش منقرض شده در منطقهای در شهر نهاوند دیده میشود. پیرمردی به نام امیرحمزه از یگان حفاظت محیط زیست کمک میخواهد. منطقه با وجود زیستگاه حیوانات مختلف تابلوی شکار ممنوع ندارد.امیر حمزه که شاعر و سنگتراش هم هست.روزهای متوالی کوههای اطراف را در جستجوی این خرس و تولههایش میگردد. او از جان و دل حافظ محیط زیست و حیوانات است و هرجا شکارچیان را میبیند با دوستانش به سمت آنها حرکت میکند تا حیوانات را نجات دهند ، آن هم دست خالی!
🔸او دوست یگان حفاظت محیط زیست است. و آنها سرانجام به پاس خدماتش به او کارت «همیار محیط زیست» میدهند.خرس و تولههایش با مشقت زیاد پیدا میشوند و محیط زیست تصمیم به حفاظت از منطقه میگیرد و تابلو شکار ممنوع نصب میشود. اینجا هم تماشاگران با حس رضایت کامل تشویق میکنند.
#سکانس_آخر
بیت مشحوت!!!!!
instagram.com/miras_bashi
@mirasbashi
🖋#مریم_اطیابی
به گزارش میراث باشی؛
#سکانس_اول
چهارشنبه شب/ در تاکسی.
🔸گوشی موبایلم زنگ میخورد یک کارشناس، عصبانی خبر میدهد که دوستان مورد اطمینانش خبر دادهاند حفاران غیرمجاز بیمحابا بیش از ۱۰ روز است به جان محوطه « بیت محشوت» اطراف کرخه در خوزستان افتادهاند. راننده تاکسی با خنده میگوید معلوم است کار درستند! نوش جانشان!!!!!سعید فتوحی عکسها و فتوتیتر را سریع ارسال میکند.اما اینترنت کار نمیکند. بالای ۱۰ بار تلاش میکنم تا مطلب در صفحه اینستاگرام پست شود اما بیفایده است. کلافه، در کانال تلگرام برای هرکسی که فکرش را میکنم شاید بتواند کاری کند، ارسالش میکنم.
#سکانس_دوم
پنجشنبه ،مجتمع چهارسو، طبقه پنجم،جشنواره سینما حقیقت، ساعت ۱۷:۳۰ دقیقه.
🔸وارد سالن میشوم.بلیت معنایی ندارد. همه صندلیها پر شده و با داشتن بلیت روی پلهها، کف زمین مینشینم. فیلم« رویاباف و قاضی» و داستان گنجیابانی که در سودای یافتن گنج از درخت و کوه تا کف زمین را میکنند.
🔸سکانس نخست غار اسپهد خورشید سوادکوه را نشان میدهد. همان چکه اصحاب رسانه برای نجاتش از دست معدنکاران بارها نوشتند و صد البته ره به جایی نبرد.
🔸کارگردان با گروهی از یک جمع خانوادگی همراه میشود که سودای یافتن گنج از روی علائم را دارند. این یکی شیر خفته است!!! در حین ساخت فیلم نشان میدهد که اجازه یافته با یگان حفاظت میراث فرهنگی همراه شود و یا حتی به دادگاه متهمان حفاری که قاضیاش یک خانم جدی است و اغماضی در خصوص رسیدگی به تخلفات حفاران ندارد، همراه شود.
🔸یکی از حفاران پیرمردی است که به بهانه چاه دستشویی حفاری کرده و وقتی اقرار میکند، به قاضی میگوید: من خلافی نکردم. دین و شرع و پیغمبر میگوید حلال است! و قاضی به او میگوید قانون میگوید این اموال متعلق به همه مردم ایران در همه دورانهاست بنابراین کندن به بهانه گنجیابی جرم است. او میگوید من دزدی نکردم!خلاف نکردم! به زن مردم دستدرازی نکردم! رشوه نگرفتم! قتل نکردم!من فقط حفاری کردم! و قاضی به او میگوید مشکل ما هم همین است که هیچ کدام از شما این را جرم نمیدانید!!!
#سکانس_سوم
🔸اما این ظاهرا فقط حفاران نیستند که اعتقادی به حفظ میراث فرهنگی و تعلق آن به همه مردم ایران ندارند و گنجیابی و تخریب لایههای تاریخی و محوطهها را عملی خلاف قانون نمیدانند بلکه کارگردان فیلم به عنوان یک فرد از جامعه فرهنگی_هنری هم گوشه ذهنش دوست دارد آنها به گنج خیالیشان که او از آن به عنوان «رویا» یاد میکند، برسند!
🔸چرا که وقتی با یک گروه حفار به قول خودش رویاپرداز همراه میشود، نه تنها مانع تخریب نمیشود بلکه دستگاههای ذی ربط را هم مطلع نمیکند و این خود یگان حفاظت است که او و حفاران را دستگیر میکند و قاضی واقعا متعجب میشود که چطور او به راحتی با حفاران همراه شده. هرچند سرانجام منع تعقیب قضایی میگیرد اما ظاهرا جز ساخت فیلم، میراث برایش مهم نیست چرا که پس از آزاد شدن، چند صباحی بعد با همان گروه راهی کوهی میشود و در بخش پایانی فیلمش خرده سنگهایی در تاریکی داخل حفره را نشان میدهد که النگویی طلا برق میزند و تو نمیدانی این رویا است یا واقعیت اما تماشاگران با تشویق خیلی خرسند صحنه را ترک میکنند در رویای گنج بدون هیچ ناراحتی!!!
🔸درست مانند این که یک کارگردان فیلمی بسازد که تماشاگران از دزدی یا فروش مواد مخدر یا هر بزه دیگری احساس رضایت کنند.به نظر میرسد کارگردان حتی به خودش زحمت نداده تا ذرهای درباره میراث فرهنگی، مافیا قاچاق، حراجهای بینالمللی، خسارت تخریب لایههای باستانی، مشکلات یگان حفاظت، تلاش دوستداران میراث فرهنگی و باستانشناسان تحقیق کند.
#سکانس_چهارم
« کوهستان بیدفاع» ، جشنواره سینما حقیقت/ ساعت ۱۹:۳۰
🔸اینجا هنوز صندلی خالی پیدا میشود.گونهای خرس قهوهای پس از ۵۰ سال که به نظر میرسید نسلش منقرض شده در منطقهای در شهر نهاوند دیده میشود. پیرمردی به نام امیرحمزه از یگان حفاظت محیط زیست کمک میخواهد. منطقه با وجود زیستگاه حیوانات مختلف تابلوی شکار ممنوع ندارد.امیر حمزه که شاعر و سنگتراش هم هست.روزهای متوالی کوههای اطراف را در جستجوی این خرس و تولههایش میگردد. او از جان و دل حافظ محیط زیست و حیوانات است و هرجا شکارچیان را میبیند با دوستانش به سمت آنها حرکت میکند تا حیوانات را نجات دهند ، آن هم دست خالی!
🔸او دوست یگان حفاظت محیط زیست است. و آنها سرانجام به پاس خدماتش به او کارت «همیار محیط زیست» میدهند.خرس و تولههایش با مشقت زیاد پیدا میشوند و محیط زیست تصمیم به حفاظت از منطقه میگیرد و تابلو شکار ممنوع نصب میشود. اینجا هم تماشاگران با حس رضایت کامل تشویق میکنند.
#سکانس_آخر
بیت مشحوت!!!!!
instagram.com/miras_bashi
@mirasbashi