دارالولایه | مهدی نعلبندی
186 subscribers
496 photos
95 videos
1 file
759 links
پراکنده نویسی های یک نویسنده شهرستانی
Download Telegram
#بالاخره_تمام_شد
🔸
سال سنگین یکهزار و سیصد و #نودوهفت خورشیدی، سال سختی بود و به کندی گذشت. سالی که فشار سنگین #اقتصاد بر زندگی مردم، چیزی کم از #نسق_کشی نداشت.
در منطقه روزهای پر افت و خیزی را شاهد بودیم. از قتل #خاشقچی تا تلاش برای پایتختی #قدس و ترور والی #گنجه و حوادث #عربستان و #ونزوئلا و #نیوزیلند. و حوادث #اهواز و #چابهار. سال سختی بر ما گذشت. و البته گذشت. شیرینی سیاسی ماههای آخر سال سفر #بشار_اسد به تهران بود و بیانیه #گام_دوم انقلاب که حضرت #رهبری_معزز_انقلاب در آن به صراحت از آمادگی برای #ظهور سخن راندند.
برای خود من هم سال سختی بود. دو بار تا پای تصمیمی سخت رفتم و برگشتم که بماند. و دو سه ساعت مانده به تحویل سال، من و ماشینم تشریف بردیم داخل جوی کنار خیابان و ماشین که تایرش به فنا رفته بود و موتورش گیج می زد، نعره ای کشید که :
- آلله !! ...‌ بو قنووونان خیابانین فرقین بولونجان من داغیلارام !
ماشین راندن پایان سال من چیزی شبیه برنامه های #دولت در اداره کشور بود. من اگر ماشینم دادش در آمد، #ملت نجیب ایران هنوز استخوان در گلو خاموشند. این کشور هر گوشه اش به نام شهیدی است و ملت، #حرمت_شهداء را نگه میدارند، اما باید این نابسامانیها جایی #تمام شود. ان شاء الله‌.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۱ فروردین ۹۸

@mehdinalbandie
👈 #گردنمان_گرو_لاف_انتظارمان
🔸
نیمه شعبان یکی از سالهای دهه هفتاد بود که پس از مراسم مسجد آیت الله انگجی تبریز، وقتی از مسجد آمدم بیرون با تمام وجودم غرق در این یقین بودم که #مرا_امامی_هست حیّ و حاضر. او مرا می بیند و سلامم را می شنود و شاید من گنگم از شنیدن سلام او. حال غریبی بود که تا مدتها با من بود و اگر چه آن یقین همچنان هست، اماآن حس غریب، دیگر نیست. و شاید هست به قدر لمحه ای و خلسه ای گاه و بیگاه. آن حس زیبای آمیخته با اشک و حضور.
حالا بیست و چند سال از آن پس از غروب دلنشین میگدرد.نیمه شعبان، تمام شد. و منتظریم تا نیمه شعبان بعد. و باز تا نیمه شعبان بعد. و شاید نمی اندیشیم به پایان این غیبت بلند و نفسگیر. ماییم و انتظاری بلند در دوره غیبت. و شاید دلخوشتریم به انتظار تا ظهورِ آن که انتظارش را جشن میگیریم.
#میترسم_از_ظهور.
ظهور، #پایان_همه_حجتهاست و چیزی شبیه قیامت. ترس دارد. قیامت که بشود همه زندگیت را برایت نشان میدهند. تویی و خدایت. ولی ظهور، آیینه ایست که باید توان افشای خود را داشته باشی. آیا خواهی توانست اگر امام خود را دیدی چشم در چشمان اهورایی او بگویی که #عمری_منتظرت_بودم ؟ کجاخواهی ایستاد در صف آرایی #حق مطلق و #باطل مطلق؟ شک ندارم و غرق یقینم که #ظهور_نزدیک_است. و چه سخت است تصور این امرِ مقدسِ شیرین و هولناک. #عدالت_شیرین_است_و_تلخ. و سخت و صعب. درست بمانند ظهور. و او که خواهد آمد نه عادل، که #خود_عدالت است. عدالت، رحیم است و جبار.
🔸
#آقاجان!
ای #عدل_محض !
بیا، گردنمان گِرو لاف انتظاری که میزنیم. ظهور کن در عاشورایی سرخ. زمین باعورایی چرک رخسار زاده است که عازم طورسیناست برای جنگ با خدا. شاخ شیطان، سایه بر ایمانمان انداخته است. بیا که دشتها به خون عاشقانت رنگین است. #عجل_علی_ظهورک.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز / یکم اردی بهشت ۹۸
@mehdinalbandie
.
امروز که روز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیهاست شروع کردم به نوشتن کتاب جدیدم #خمینی‌چیلر.
کتاب، تبارشناسی جریان هویت‌خواه شیعی در #قفقاز است و تدوین تعمقی بیست ساله‌ از جریانی که در دوره استالین جوانه زد، در دهه هفتاد میلادی سر برآورد و در گذر سخت از دوره سخت گذار، منادی #ظهور در امت واحده است.
آغاز نشر با پاورقی‌هایی خواهددبود که قول نشر اولش را به آناج داده‌ام.


#دارالولایه_تبریز
#مهدی_نعلبندی

@mehdinalbandie


https://www.instagram.com/p/CKIcqvpginZ/?igshid=kgxkxdbwlbfb
👈 #گردنمان_گرو_لاف_انتظارمان
🔸
نیمه شعبان یکی از سال‌های دهه هفتاد بود که پس از مراسم مسجد آیت‌الله انگجی تبریز، وقتی آمدم بیرون مسجد، با تمام وجودم غرق در این یقین بودم که #مرا_امامی_هست حیّ و حاضر. او مرا می‌بیند و سلامم را می‌شنود، و شاید من گنگم از شنیدن سلام او. حال غریبی بود که تا مدت‌ها با من بود و اگر چه آن یقین همچنان هست، اماآن حس غریب، دیگر نیست. و شاید هست به قدر لمحه‌ای و خلسه‌ای گاه و بیگاه. آن حس زیبای آمیخته با اشک و حضور.
حالا بیست و چند سال از آن پس از غروب دلنشین می‌گدرد.نیمه شعبان‌ها تمام می‌شوند و منتظریم تا نیمه شعبان بعد. و باز تا نیمه شعبان بعد. و شاید نمی‌اندیشیم به پایان این غیبت بلند و نفس‌گیر. ماییم و انتظاری بلند در دوره غیبت. و شاید دلخوشتریم به انتظار تا ظهورِ آن که انتظارش را جشن می‌گیریم.
#می‌ترسم_از_ظهور.
ظهور، #پایان_همه_حجتهاست و چیزی شبیه قیامت. ترس دارد. قیامت که بشود همه زندگی‌ات را نشانت می‌دهند. تویی و خدایت. ولی ظهور، آیینه‌ایست که باید توان افشای خود را داشته باشی. آیا خواهی توانست اگر امام خود را دیدی چشم در چشمان اهورایی او بگویی که #عمری_منتظرت_بودم ؟ کجاخواهی ایستاد در صف‌آرایی #حق مطلق و #باطل مطلق؟ شک ندارم و غرق یقینم که #ظهور_نزدیک_است. و چه سخت است تصور این امرِ مقدسِ شیرین و هولناک. #عدالت_شیرین_است_و_تلخ. و سخت و صعب. درست بمانند ظهور. و او که خواهد آمد نه عادل، که #خود_عدالت است. عدالت، رحیم است و جبار.
🔸
#آقاجان!
ای #عدل_محض !
بیا، گردنمان گِرو لاف انتظاری که می‌زنیم. ظهور کن در عاشورایی سرخ. زمین باعورایی چرک رخسار زاده است که عازم طورسیناست برای جنگ با خدا. شاخ شیطان، سایه بر ایمانمان انداخته است. بیا که دشت‌ها به خون عاشقانت رنگین است. #عجل_علی_ظهورک.
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز / یکم اردی بهشت ۹۸
@mehdinalbandie


https://www.instagram.com/p/CM-d9CYAJVY/?igshid=1ui1yym4p881s
‏مهم نیست روز ‎#ظهور زنده باشی یا نه. مهم منتطر بودن برای ظهور است.
روزگار انتظارت کدام جبهه باشی، عصر ظهور در همان جبهه‌ای. ظهور سبز ریشه در عاشورای سرخ دارد‌. عاشورا، سر دادن برای دین خداست از سر یقین.
قسم به عصر که انسان در خسران است جز مومنان نیک‌کردار که اهل حق و صبرند.

#دارالولایه_تبریز
#مهدی_نعلبندی

@mehdinalbandie