دارالولایه | مهدی نعلبندی
202 subscribers
472 photos
95 videos
1 file
732 links
پراکنده نویسی های یک نویسنده شهرستانی
Download Telegram
.
#ذیحج_آیینون_سگیزی ایش مشکله دوشدی
ائو صاحبی ال چکدی ائویندن #چوله_دوشدی
ترک ائتدی حجازی یولا بیر قافله دوشدی
دروازه ده #چاوش_اجل دوشدی قباقه
یول باشلدیلار گئتماقا #صحرای_عراقه

.
این شعر مرحوم #حاج_عباسقلی_یحیوی، با تصویرسازی فوق العاده زیبای مطلعش یادآور اشعار مرحوم #قمری_دربندی است.
شعر قمری، شعر محض و آبدار است. مشابه‌اش در نوحه فارسی آذربایجان می‌شود #آتشکده_نیر. یحیوی این شعرش، اوج شاعرانگی است.
او خداوندگار تصویر و خلق #تابلوهای_زیبای_عاشورایی است در شعر مرثیه آذربایجان.

#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ عید قربان ۱۴۳۷ / شهریور ۱۳۹۵

@mehdinalbandie


#ذی_حجه
#محرم
#شاعر_نقاش
#یحیوی
#مکتب_تبریز
#مکتب_اردبیل
#شعر_عاشورایی_آذربایجان
#شعر_شیعی_آذربایجان
#گوش_دیگر_محرم_اسرار_نیست
🔸
زیباترین شعر برای #حضرت_زینب سلام‌الله‌علیها را به زعم من #عمان_سامانی در #گنجینه‌الاسرار سروده است که مقدمه شعر در بیان موقف آن نیز نثری است به غایت شاعرانه و عارفانه. "در بیان عنان‌گیری خاتون سراپرده‌ی عظمت و کبریایی حضرت زینب خاتون، سلام‌اللّه علیها، که آن یکه تاز میدان هویت را، خاتمه‌ی متعلقات بود و شرذمه‌یی از مراتب و مقامات آن ناموس ربانی و عصمت یزدانی که در عالم تحمل بار محنت، کامل بود و ودیعت مطلقه را واسطه و حامل، بر مذاق عارفان گوید".
و اکنون ابیاتی از مثنوی بی‌نظیر جناب عمان:
... دید مشکین مویی از جنس زنان
بر فلک دستی و دستی بر عنان
زن مگو مرد آفرین روزگار
زن مگو بنت‌الجلال اخت‌الوقار
زن مگو خاک درش نقش جبین
زن مگو، دست خدا در آستین ...
عمان در ادامه این ابیات، عنان از کف می‌دهد و به زعم من پای طبعش به بی‌راه می‌لغزد. اما او شاعری بی‌نظیر است در شعر سرخ عارفانه و عاشورایی.
باز بشنویم از عمان و گنجینه‌اش و حکایت حضرت عقیله‌العرب. موقف شعر: "در بیان تعرض آن شهسوار میدان حقیقت از جهان تجرد بعالم تقید و توجه و تفقد به خواهر خود بر مذاق عارفان گوید".
و سپش ابیاتی که رازستانی است در بیان وحدت عاشق و معشوق که گویی همه حرف عمان و سرالاسرار گنجینه است.
پس زجان بر خواهر استقبال کرد
تا رخش بوسد، الف را دال کرد
... با زبان زینبی شاه آنچه گفت
با حسینی گوش، زینب می‌شنفت
با حسینی لب هر آنچاو گفت راز
شه بگوش زینبی بشنید باز
گوش عشق، آری زبان خواهد ز عشق
فهم عشق آری بیان خواهد ز عشق
با زبان دیگر این آواز نیست
گوش دیگر، محرم اسرار نیست
ای سخنگو، لحظه‌یی خاموش باش
ای زبان، از پای تا سر گوش باش
تا ببینم از سر صدق و صواب
شاه را، زینب چه می‌گو‌ید جواب
گفت زینب در جواب آن شاه را:
کای فروزان کرده مهر و ماه را
عشق را، از یک مشیمه زاده‌ایم
لب به یک پستان غم بنهاده‌ایم
تربیت بوده‌ست بر یک دوشمان
پرورش در جیب یک آغوشمان
تا کنیم این راه را مستانه طی
هر دو از یک جام خوردستیم می
هر دو در انجام طاعت کاملیم
هر یکی امر دگر را حاملیم
تو شهادت جستی ای سبط رسول
من اسیری را به جان کردم قبول
گنجینه‌الاسرار عمان سامانی، راهی نو در ادبیات عاشورا گشود همچون #آتشکده_نیر. و بگذار بگویم که این راه در ادبیات مرثیه ترکی با شعر #وداع مرحوم عبدالرحیم شباهنگ متخلص به #هندی است که گشوده می‌شود.
عشق سرکشون چوخ مرامی وار
آیری نشئه سی آیری جامی وار
هاردا کیم تجرد مقامی وار
بی بهادی جام و سبو باجی
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۱۹ آذر ۱۴۰۰
@mehdinalbandie

https://www.instagram.com/p/CXTT-LcgaHH/?utm_medium=share_sheet