🇮🇷Lor لرگرام 🇮🇷
691 subscribers
25.3K photos
18K videos
593 files
1.53K links
👈 لُرگرام

(گرام👈شایسته،ارجمند، گرامی)

(بنام سراب باستانی وگردشگری نای کش)
کانالی برای هرسلیقه ای
بامطالب ناب و آموزنده
فرهنگی،
اجتماعی،
گردشگری،
تاریخی،
خبرهای فوری،
موسقی غنی قوم لُر
وسایراقوام ایرانی

باتبادل
اعضای با کانال👇

@mohamadarian56
Download Telegram
لینکدونی لری🌷
@Linkdonilory
ثبت لینک گروه ها و کانالهای تمام شهرها 👇
❤️ #دهدشت
❤️ #گچساران
❤️ #یاسوج
❤️ #بهبهان
❤️ #نوراباد
❤️ #شیراز
❤️ #لرستان
❤️ #بوشهر
❤️ #خوزستان
❤️ #بختیاری
❤️ #اصفهان
❤️ #همدان
❤️ #کرمانشاه
❤️ ....
‌ ‌‌‌‌‌◢ ▇ ◣ ◢ ▇ ◣
▇ ▇ ▇ ◣ ◢ ▇ ▇ ▇
https://telegram.me/joinchat/AAAAAEQM3BvqkKkR1RvyNw
◥ ▇ ▇ ▇ ▇ ◤
◥ ▇ ▇ ◤ .
شرایط👇ثبت لینک با(سین)
💎گروه 🔴 100سین 👁‍🗨
💎کانال 🔴150سین 👁‍🗨
💎ربات 🔴 200سین 👁‍🗨
💎چالش🔴 200سین 👁‍🗨
زمان تکمیل بنر:#۲۴ساعت


!B227
🗓 ۱۳۹۶/اسفند/۱۷ ۲۰:۲۰:۴۶
🖤Night king
@King_Night99
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 معرفی
#عبدالله_ویسی
#لرتبار
به عنوان سرمربی تیم خیبر خرم آباد👌👌



🇮🇷@lorgeram_asli👈
نای کش

#لر_خوزستان
#خیبر_خرم_آباد
#خیبر_لرستان
#بهبهان
از بهبهان تا پاریس👇👇👇
جالب و خواندی
احتمالاً بعد از خواندن متن
نگرش شما تغییر می‌کند👇👇👇👇

در روستایی اطراف #بهبهان
به دنیا آمدم.
روستایی که با یک رودخانه فصلی.
روستا دو تکه شده بود،
این‌ طرف رود و آن طرف رود!
ما کودکان روستا نسبت
به این‌ طرف رود تعصب شدید داشتیم!
مرتب با بچه‌های آن طرف رود دعوا می‌کردیم! در حالی که هر دو گروه اهل یک روستا بوده و گاهی آن طرف ها پسرخاله و پسردایی و … اقوام نزدیک ما بودند.
اما ملاک برای ما ( رود ) بود!

بزرگتر که شدیم به دبستانی رفتیم
که اتفاقاً بچه‌های روستای کناری هم آنجا می‌ آمدند!
حالا ما خط مرزی (رود) رو فراموش کرده و همۀ روستای ما، متحد شده و اختلافات و دعواهای قبلی را فراموش کرده و حول دشمن مشترک!
به وحدت رسیده بودیم!
هر روز با بچه‌های روستای کناری بحث و نزاع داشتیم

القصه،
بزرگتر شدیم و رفتیم راهنمایی!
اون روزها روستای ما و روستای کناری، مدرسه راهنمایی، نداشتیم
می‌رفتیم روستای دورتر
جایی که ما و بچه‌های روستای کناری، متحد شده بودیم،
علیه بچه‌های روستای دورتر!
آری،
با روستای کناری هم دعوا و جنگ قبلی را فراموش کرده و برعلیه روستای دورتر متحد شدیم.
بزرگتر شدیم و رفتیم دبیرستانی
در بهبهان!
آنجا بود که فهمیدیم
که ای‌بابا ما و روستای کناری و روستای دورتر و…، همه « #لر » هستیم
و برادریم!!
دشمن مشترک ما، «بهبهانی‌ها»
هستند!
کل دورۀ دبیرستان را با جنگ متعصبانه #لر و بهبهانی به سر بردیم
و در اکثر دعواها، ما قوم شجاع و غیور لر بودیم
که پیروز میدان می‌شدیم
و البته بهبهانی‌ها با جنگ فرهنگی
(ساختن جک لری) به نبرد ما می‌ آمدند.

بزرگتر شدیم
و رفتیم دانشجوی اهواز شدیم!
آنجا بود که فهمیدیم،
#عرب‌ها اصل دشمن ما هستند
و اونا فرقی بین لر و بهبهانی قائل نیستند و در نتیجه، ما و بهبهانی‌ها متحد شدیم
برعلیه اعراب!
بهبهانی‌ها جُک می ساختند
علیه عرب‌ها و هر وقت نیروی جنگی کارآزموده می‌خواستند
ما لرها حامی آنها بودیم!
عرب‌ها را کلافه کرده بودیم
و احساس غرور و برتری می‌کردیم!
تا اینکه خدمت سربازی پیش اومد و ما افتادیم آذربایجان غربی!
میان یک مشت ترک!
آنجا بود
که ما #لرها و بهبهانی‌ها و عرب‌ها و دزفولی‌ها و …،
را یک کلمه خطاب می‌کردند؛ «خوزستانی‌ها».

دیگر ما لرها
و بهبهانی‌ها با عرب‌های اهواز
و شادگان برای هم شده بودیم
برادر و هم‌پیمان،
برعلیه ترک‌ها
اختلافات گذشته و اون همه جنگ و دعوا و جک و … را فراموش کرده و متحد، علیه #ترک جماعت شده بودیم!

القصه چند سال بعد،
که بزرگتر شدم به فرانسه رفتم؛
یک روز، در پارکی نشسته بودم و تقریباً ساعت دو بعد از ظهر بود
که خوابم گرفت و رفتم اون طرف‌تر روی چمن‌ها گرفتم خوابیدم!
بعد از چند دقیقه احساس کردم
کسی با لگد، آروم به من می‌زند!
با عجله بیدار شدم
و ترسیدم که پلیسی، ماموری باشد.

ناگهان دیدم طرف به فارسی گفت:
چرا اینجا خوابیدی؟
را چمن‌ها ممنوعه!
با تعجب پرسیدم: آقا شما کی هستید
و از کجا فهمیدی من ایرانی‌ام؟
طرف خودش رو معرفی کرد.
از ترک‌های ارومیه بود.
می‌گفت:
اولا اینجا کسی تو این موقع روز نمی‌خوابد! فقط ایرانی‌ها
اهل چرت بعد از ظهرند!
تازه کسی روی چمن دراز نمی‌کشد، آن هم فقط کار ایرانی‌هاهستد!

بنا به همین دو برهان قاطع،
فهمیدم که تو ایرانی هستی!
آنجا بود
که همدیگر را در آغوش گرفتیم
و به عنوان دو ایرانی!
فارغ از ترک و لر و عرب،
احساس یگانگی و دوستی و اخوت کردیم و از ملاقات هم در دیار غربت مشعوف شدیم.
از همدیگر آدرس و نشانی گرفتیم
و با اعتماد به هم، حاضر به هر کمک و مساعدتی نسبت به هم شدیم،
صرفا به دلیل «ایرانی» بودنمان.

اکنون که به سن ۵۰ سالگی رسیدیم،
حتی از تعصب «ایرانی»
بودن هم گذشته‌ایم
و درک می‌کنیم که «انسان ها»
در هر نقطۀ از زمین،
چه ایرانی و هندی و چینی و عراقی و چه فرانسوی و آلمانی وافغانستانی و هلندی و چه مصری و آفریقایی و لیبیایی و چه آمریکایی و برزیلی و آرژانتینی و...،
همه «انسان» هستن و مثل خود ما.

تعصب نژاد و ملیت
و جنسیت
و رنگ پوست و ثروت و …، ناشی از کوچکی فرد و عدم بلوغ معرفتی اوست.
هر چه فرد بزرگتر و داناتر باشه، خودبخود از دام و زنجیر تعصبات کوچک و بی‌ارزش و کم مقدار؛ دورتر شده و جهانی تر و انسانی‌تر می‌اندیشه.
باز هم درک خودم را بالاتر برده و بنام انسانیت و با پیروان سایر دینها هم کنار آمدم تا با ابزاری بنام دانش کره زمینی پر از انسانهای صلح دوست و شرافتمند داشته باشیم .

🇮🇷@lorgeram_a👈
نای کش

سعید جمشیدی از شازند
#خیانت_مافیای_ظالم ارابه مونتاژکنان و انحصارطلبان
در حق مردم مظلوم ایران

در حادثه تلخ #بهبهان #ایربک هیج کدام از ارابه های مونتاژی داخلی
باز نشده است!!!
اگر این اتفاق در بلادی غربی رخ می داد
مسئولین شرکت های خودرو ساز
با عذرخواهی از ملت
از شغل خود استعفاء می دادند و خود را به دستگاه قضایی معرفی می کردند
اما در ایران اسلامی
مدیر نماهای ارابه مونتاژکنان
ارتقا می یابند.

آریان

🇮🇷 @lorgeram_a👈
نای کش

در قرن 21 داشتن خودرویی ایمن به روز و ارزان حق مسلم ماست اگر مافیای ظلم ، انحصارطلبان اجازه بدهند.
کمیسیون
#حقوق‌_بشر_کانون_وکلای_دادگستری
مرکز در بیانیه‌ای
از #دادستان
در ایران خواست
تا با توجه به باز نشدن خودروهای داخلی در تصادف زنجیره‌ای در #بهبهان؛
"علیه خودروسازان متخلف و متولیان استاندارد اعلام جرم کند."

🇮🇷 @lorgeram_a👈
نای کش