🇮🇷Lor لرگرام 🇮🇷
689 subscribers
25.3K photos
18K videos
593 files
1.53K links
👈 لُرگرام

(گرام👈شایسته،ارجمند، گرامی)

(بنام سراب باستانی وگردشگری نای کش)
کانالی برای هرسلیقه ای
بامطالب ناب و آموزنده
فرهنگی،
اجتماعی،
گردشگری،
تاریخی،
خبرهای فوری،
موسقی غنی قوم لُر
وسایراقوام ایرانی

باتبادل
اعضای با کانال👇

@mohamadarian56
Download Telegram
ضرب المثل ها(مَثِلت)و باورهای عامیانه لرستان

" #آولیز " 🔰🔰🔰

در تمامی ضرب المثل ها ماجرای داستان و اصطلاح ضرب المثل باید حتما باهم مطابقت داشته باشند و هر ضرب المثلی داستان خودش را دارد.

در"آتش بیار معرکه و "
ازین ستون تا آن ستون فرج ست حتما باید آتشی آورده شود و ستون (تیرک اعدامی) برقرار باشد وگرنه از اعتبار ساقط میشود

وقتی موسم گرما میشد همه باهم موی بزها را اصلاح و چهره و تن شان را مرتب میکردند ( #چهره_گران)
درآن زمان شانه های چوبی مخصوص و دسته داری وجود داشت به شکل (فرچه رنگ کاری )
ده پانزده تا می آوردند با ملات کاهگل ستون های نیم متری درست میکردند و دسته شانه ها را دران ستونها فرو میکردند و صبر میکردند تا کاملا خشک شود

زنان به ردیف می نشستند و هرکدام تمامی موها جمع شده را به آن شانه های جلو دست شان میزدند و موها را کاملا پاک و تمیز میکردند

موهای پاک شده را می پیچاندند و با خود حمل و در آب چشمه ها و سیمره می‌نهادند و به مدت یک هفته آنجا میماندند

موهای خیس و نرم شده را بلافاصله جلوی آفتاب پهن میکردند تا کاملا خشک شوند

آنوقت زنان دوباره جمع می شدند و با دوک شروع به ریسندگی موها میکردند
وقتی کار ریسندگی تمام میشد هرکسی که سهم موهایش کم بود آن را به دیگری میداد تا کارش راه بیفتد و سیاه چادرش تکمیل شود...

سال دیگر آن فرد قرضش را پس می گرفت و بر موهای امسالش می نهاد و چون کفایت میکرد او نیز صاحب سیاه چادر میشد

سیاه چادر ها بصورت تخته تخته بافته میشد دو تا چوب به ارتفاع نیم متر و عرض یک متر میکاشتند و ده دوازده گام بر می داشتند و روبه روی انها دوتا چوب دیگر به همان فاصله می‌نهادند
بندهای مو را ازین سر تا آن سر می‌بستند و همانند #گلیم شروع به بافتن میکردند

#سیاه_چادر بعد از بافته شدن دیگر آماده استفاده میشد
یک ستون در وسط و ستون های دیگری نیز در کناره ها برپا میکردند و سیاه چادر را بر روی آن پهن میکردند
از چهار طرف با طناب سیاه چادر را چارمیخ می‌کردند تا دیگر تکان نخورد و باد آن را تکان ندهد.
ستون ها زیاد مرتفع نبودند تا باد هرگز به زیر سیاه چادر نیفتد
#سیاه_چادر چون تار و پودش روزنه دارد درواقع قطرات باران به محض برخورد سرعت شان کاسته و کاملا مهار میشد و دیگر سر و صدایی نداشت بنابرین خوابیدن بسیار لذت بخش میشد...

گهگاهی نیز از روزنه ها مقدار خفیفی باران به داخل میآمد که آن نیز آزار دهنده نبود ( تیف تف)

پخت و پز در داخل انجام میشد دود آتش بالا میرفت و از روزنه سقف بیرون میشد

گوسفند و بزها زیر باران و در آغل شان بودند اما گاو و حیوانها سرشان در داخل سیاه چادر بود و لاشه شان بیرون و زیر باران...

سیاه چادرها به خاطر اینکه از گزند باد و طوفان در امان باشند آنان را در دامنه ها و جایی مستقر میکردند که مستقیم در مسیر باد نباشند بنابرین به ناچار در معرض سیلاب قرار داشتند
در زیر سیاه چادر قسمتی را که خانواده در آنجا میخوابیدند
از قبل با سنگ و قلوه سنگ یک دستی ،کاملا سنگ فرش میکردند
روی ان را نیز با شاخ و برگ و گیاه می‌پوشاندند تشک نمدی را پهن میکردند و با خیال آسوده میخوابیدند

سیلابی که از جوب پشت سر ریز میکرد، از زیر و از لابه لای سنگها به راحتی عبور و دیگر، خانواده را " #آولیز" نمی کرد

لیز گرفتن : مکانی برای آسایش پیدا کردن و آماده شدن برای خوابیدن.

بی لیز و بی لونه منم :
نه خواب دارم و نه خانه


به قلم
مرتضی عموزاده خدایی / هومیان

🇮🇷 @nayekash 👈
نای کش