🔷 به یاد دکتر هوشنگ اعظمی لرستانی
👇👇👇
✍به قلم زنده یاد
علی اشرف درویشیان کرمانشاهی ،
نوشته شده به تاریخ ۱۳۸۰
🔻 حالا دیگر مادربزرگ ها در کنار افسانه های گوناگونی که برای نوه های خود می گویند،
افسانه تازه ای را بازگو می کنند:
یکی بود یکی نبود
در #خرم آباد ،
#دکتری بود که مردم خیلی اورا دوست می داشتند.
مطب او خانه امید بیماران و دردمندانی بود که از روستاهای دوردست برای معالجه می آمدند.👏👏👏
خانه #دکتر_اعظمی
که در کنار مطب بود و به صورت مهمانخانه ایی برای بیماران درآمده بود ،
چنانکه این مردم گاه یک ماه در آنجا اقامت می کردند
و پذیرایی می شدند.
دکتر اعظمی برای آنها لباس و دیگر مایحتاج را همراه دارو تهیه می کرد
وحتی کرایه برگشت را نیز تقدیم می کرد.👌
یکی از روزها زن انگور چینی
را که مار اورا نیش زنده بود نزد دکتر اعظمی آوردند .
زن در حال مرگ بود.
دکتر بدون معطلی و بدون ترس از مسمومیت خودش ،شروع کرد به مکیدن محل مار گزیدگی وجان آن زن کارگر را نجات داد.👌
در آن روزگار شاه ظالمی
بر ایران حکومت می کرد،
و مردم در فقر و بیچارگی دست و پا می زدند.
مزدوران و جاسوسان شاه،
نمی توانستند
ببینند که یک پزشک جوان #لر
آن همه مورد علاقه مردم است .
مرتب گزارش اورا می دادند
و باعث اذیت و آزار او و خانواده اش می شدند .
ماموران شاه مدتی او را به زندان انداختند . پس از رهایی از زندان ،
دکتر اعظمی
تصمیم به مبارزه علیه رژیم گرفت
و با تهیه اسلحه و آذوقه با یاران اندکش به کوه زد و شروع به مبارزه با ظلم کرد.
یکی از شب هایی که دکتر اعظمی
در یکی از روستا ها مخفی بود،
کودک بیماری را نزد او آوردند کودک احتباج به دارو داشت و دکتر با وجود خطر دستگیری و جانی شبانه به شهر رفت و دارو تهیه کرد ...
#دکتر_هوشنگ_اعظمی_لرستانی
در ردیف انسان های مبارزی چون #امیلیانوزاپاتا،
#ارنستو_چه_گوارا ،
#نلسون_ماندلا و... قرار می گیرد.
او انسانی سازش ناپدیر ،پایدار ،شجاع واز جان گذشته بود.
عاشق #ایران و ایرانی بود و همه انسان ها عشق می ورزید .
پاک و بی آلایش بود.
مبارزی پرشور و بی تاب بود.
از آگاهی و معرفت فوق العاده ایی برخوردار بود .
به سبب حرفه پزشکی اش ،از نزدیک با نابسامانی ها ودرد های جامعه خود آشنا بود وبه این خاطر عاقبت به این نتیجه رسید که برای از بین بردن درد های عظیم جامعه که ریشه در فقر داشتند،
تنها پزشک بودن کافی نیست،
پس وارد پیکاری بی امان ،نابرابر ،خونبار وجانفرسابا رژیم شاهنشاهی شد.
در روزگار او پزشکانی بودند
که تمام فکر و ذکرشان جمع آوری مال ومنال بود
و برای سر کیسه کردن مردم به هر ترفندی دست می زدند.
با در نظر گرفتن شرایط ناگوار آن روز های سیاه باید در برابر انسانیت ،مناعت طبع و شجاعت دکتر اعظمی سر تعظیم فرود بیاوریم .
اوائل سال ۱۳۵۰ دکتر هوشنگ اعظمی
را در زندان قزل قلعه دیدم .
با حرارت ،شاداب و پر تحرک .
زخمی روی مچ پایم بود که خوب نمی شد.
دکتر دوکپسول آنتی بیوتیک
را باز کرد و پودر آن را با وازلین قاطی کرد و روی زخم گذاشت.
با مرتضی خان اعظمی
پدر دکتر چند سالی در زندان قصر بودم ،
شخصیت و بزرگ منشی و شجاعت او بی مثال بود.
#مرتضی_خان
پیرمردی با ابهت ،کشیده قامت و راست چون سرو با چهره ای با صلابت و دوست داشتنی بود
و از نظر چهره و برخوردبا دیگران اصلا به خان های لر شباهتی نداشت
بیشتر شبیه جنتلمن های اروپایی بود
تا سرکرده عشایر لرستان ،
خیلی کم صحبت می کرد
و در هر شرایطی بسیار آرام بود.
گاهی کنارش می نشستم و او از زندگی پر فراز و نشیبش برایم تعریف می کرد.
آن روزها زن و مرد پیر و جوان خانواده اعظمی لرستانی
در زندان و زیر سنگین ترین شکنجه ها بودند هر کدامشان اسطوره ای از صبر ،شجاعت و مقاومت بود .
مرتضی خان محکوم به حبس ابد بود و محکم و پابرجا در برابر شدیدترین فشار ها مقاومت می کرد.
در آن سال ها هر کس که کوچکترین ارتباطی با دکتر هوشنگ اعظمی
داشت دستگیر و شکنجه می شد.
ساواک دیوانه شده بود ،با وجود امکانات و تجهیزات پیشرفته آن زمان کوچکترین ردی از دکتر اعظمی پیدا نمی کرد.
دکتر دربین مردم بود ولی کسی اورا نمی دید . شاید آن مرد تنفگ به دوشی که سوار بر اسب سفید هر ازگاهی در کوه های سربه فلک کشیده زاگرس لرستان ظاهر می شد،
دکتر بود
شاید آن روستایی شندره پندره ایی که از روستا به شهر می رفت ،دکتر هوشنگ اعظمی لرستانی بود.
ساواک و ارتش تمام کوه ها و دره های سراسر لرستان رامحاصره کرده بود.
اما اثری از او پیدا نکردند.
حضور او را حس می کردند ولی اورا نمی دیدند.
دکتر اعظمی کاری کرد که حتی جنازه اش هم راهم به دست نیاوردند،
اما یاد و خاطره شیرینش دردل همه انسان های ستمدیده،آزادیخواه و مردم لرستان به ویژه ایل بیرانون
باقی مانده و باقی خواهد ماند..
#شهید_پزشک_مردمی_هوشنگ_اعظمی_لرستانی
🇮🇷 @lorgeram_asli👈
نای کش
👇👇👇
✍به قلم زنده یاد
علی اشرف درویشیان کرمانشاهی ،
نوشته شده به تاریخ ۱۳۸۰
🔻 حالا دیگر مادربزرگ ها در کنار افسانه های گوناگونی که برای نوه های خود می گویند،
افسانه تازه ای را بازگو می کنند:
یکی بود یکی نبود
در #خرم آباد ،
#دکتری بود که مردم خیلی اورا دوست می داشتند.
مطب او خانه امید بیماران و دردمندانی بود که از روستاهای دوردست برای معالجه می آمدند.👏👏👏
خانه #دکتر_اعظمی
که در کنار مطب بود و به صورت مهمانخانه ایی برای بیماران درآمده بود ،
چنانکه این مردم گاه یک ماه در آنجا اقامت می کردند
و پذیرایی می شدند.
دکتر اعظمی برای آنها لباس و دیگر مایحتاج را همراه دارو تهیه می کرد
وحتی کرایه برگشت را نیز تقدیم می کرد.👌
یکی از روزها زن انگور چینی
را که مار اورا نیش زنده بود نزد دکتر اعظمی آوردند .
زن در حال مرگ بود.
دکتر بدون معطلی و بدون ترس از مسمومیت خودش ،شروع کرد به مکیدن محل مار گزیدگی وجان آن زن کارگر را نجات داد.👌
در آن روزگار شاه ظالمی
بر ایران حکومت می کرد،
و مردم در فقر و بیچارگی دست و پا می زدند.
مزدوران و جاسوسان شاه،
نمی توانستند
ببینند که یک پزشک جوان #لر
آن همه مورد علاقه مردم است .
مرتب گزارش اورا می دادند
و باعث اذیت و آزار او و خانواده اش می شدند .
ماموران شاه مدتی او را به زندان انداختند . پس از رهایی از زندان ،
دکتر اعظمی
تصمیم به مبارزه علیه رژیم گرفت
و با تهیه اسلحه و آذوقه با یاران اندکش به کوه زد و شروع به مبارزه با ظلم کرد.
یکی از شب هایی که دکتر اعظمی
در یکی از روستا ها مخفی بود،
کودک بیماری را نزد او آوردند کودک احتباج به دارو داشت و دکتر با وجود خطر دستگیری و جانی شبانه به شهر رفت و دارو تهیه کرد ...
#دکتر_هوشنگ_اعظمی_لرستانی
در ردیف انسان های مبارزی چون #امیلیانوزاپاتا،
#ارنستو_چه_گوارا ،
#نلسون_ماندلا و... قرار می گیرد.
او انسانی سازش ناپدیر ،پایدار ،شجاع واز جان گذشته بود.
عاشق #ایران و ایرانی بود و همه انسان ها عشق می ورزید .
پاک و بی آلایش بود.
مبارزی پرشور و بی تاب بود.
از آگاهی و معرفت فوق العاده ایی برخوردار بود .
به سبب حرفه پزشکی اش ،از نزدیک با نابسامانی ها ودرد های جامعه خود آشنا بود وبه این خاطر عاقبت به این نتیجه رسید که برای از بین بردن درد های عظیم جامعه که ریشه در فقر داشتند،
تنها پزشک بودن کافی نیست،
پس وارد پیکاری بی امان ،نابرابر ،خونبار وجانفرسابا رژیم شاهنشاهی شد.
در روزگار او پزشکانی بودند
که تمام فکر و ذکرشان جمع آوری مال ومنال بود
و برای سر کیسه کردن مردم به هر ترفندی دست می زدند.
با در نظر گرفتن شرایط ناگوار آن روز های سیاه باید در برابر انسانیت ،مناعت طبع و شجاعت دکتر اعظمی سر تعظیم فرود بیاوریم .
اوائل سال ۱۳۵۰ دکتر هوشنگ اعظمی
را در زندان قزل قلعه دیدم .
با حرارت ،شاداب و پر تحرک .
زخمی روی مچ پایم بود که خوب نمی شد.
دکتر دوکپسول آنتی بیوتیک
را باز کرد و پودر آن را با وازلین قاطی کرد و روی زخم گذاشت.
با مرتضی خان اعظمی
پدر دکتر چند سالی در زندان قصر بودم ،
شخصیت و بزرگ منشی و شجاعت او بی مثال بود.
#مرتضی_خان
پیرمردی با ابهت ،کشیده قامت و راست چون سرو با چهره ای با صلابت و دوست داشتنی بود
و از نظر چهره و برخوردبا دیگران اصلا به خان های لر شباهتی نداشت
بیشتر شبیه جنتلمن های اروپایی بود
تا سرکرده عشایر لرستان ،
خیلی کم صحبت می کرد
و در هر شرایطی بسیار آرام بود.
گاهی کنارش می نشستم و او از زندگی پر فراز و نشیبش برایم تعریف می کرد.
آن روزها زن و مرد پیر و جوان خانواده اعظمی لرستانی
در زندان و زیر سنگین ترین شکنجه ها بودند هر کدامشان اسطوره ای از صبر ،شجاعت و مقاومت بود .
مرتضی خان محکوم به حبس ابد بود و محکم و پابرجا در برابر شدیدترین فشار ها مقاومت می کرد.
در آن سال ها هر کس که کوچکترین ارتباطی با دکتر هوشنگ اعظمی
داشت دستگیر و شکنجه می شد.
ساواک دیوانه شده بود ،با وجود امکانات و تجهیزات پیشرفته آن زمان کوچکترین ردی از دکتر اعظمی پیدا نمی کرد.
دکتر دربین مردم بود ولی کسی اورا نمی دید . شاید آن مرد تنفگ به دوشی که سوار بر اسب سفید هر ازگاهی در کوه های سربه فلک کشیده زاگرس لرستان ظاهر می شد،
دکتر بود
شاید آن روستایی شندره پندره ایی که از روستا به شهر می رفت ،دکتر هوشنگ اعظمی لرستانی بود.
ساواک و ارتش تمام کوه ها و دره های سراسر لرستان رامحاصره کرده بود.
اما اثری از او پیدا نکردند.
حضور او را حس می کردند ولی اورا نمی دیدند.
دکتر اعظمی کاری کرد که حتی جنازه اش هم راهم به دست نیاوردند،
اما یاد و خاطره شیرینش دردل همه انسان های ستمدیده،آزادیخواه و مردم لرستان به ویژه ایل بیرانون
باقی مانده و باقی خواهد ماند..
#شهید_پزشک_مردمی_هوشنگ_اعظمی_لرستانی
🇮🇷 @lorgeram_asli👈
نای کش
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیاد #دکتر_هوشنگ_اعظمی_لرستانی
با صدای #حسن_لر
ضبط شده در سال ۵۶
جا گرت ده #اسبی_کو تا کور کو
تفنگچی مسلسل وه شو....
نیست ده حونه دیت وه کو تا دکتر تنها نمونه...
بکش دکتر برارم شیر جنگی....
مسلسل شونشه دکتر سواره
روز روشه سی دشمه شو تاره...
🇮🇷 @lorgeram_a👈
نای کش
پزشک مردمی
#شهید_هوشنگ_اعظمی_لرستانی
لرستان
فریادرس هایی همانند اعظمی می خواهد.
با صدای #حسن_لر
ضبط شده در سال ۵۶
جا گرت ده #اسبی_کو تا کور کو
تفنگچی مسلسل وه شو....
نیست ده حونه دیت وه کو تا دکتر تنها نمونه...
بکش دکتر برارم شیر جنگی....
مسلسل شونشه دکتر سواره
روز روشه سی دشمه شو تاره...
🇮🇷 @lorgeram_a👈
نای کش
پزشک مردمی
#شهید_هوشنگ_اعظمی_لرستانی
لرستان
فریادرس هایی همانند اعظمی می خواهد.
Forwarded from 🇮🇷Lor لرگرام 🇮🇷 (🇮🇷(آریان)🇮🇷)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیاد #دکتر_هوشنگ_اعظمی_لرستانی
با صدای #حسن_لر
ضبط شده در سال ۵۶
جا گرت ده #اسبی_کو تا کور کو
تفنگچی مسلسل وه شو....
نیست ده حونه دیت وه کو تا دکتر تنها نمونه...
بکش دکتر برارم شیر جنگی....
مسلسل شونشه دکتر سواره
روز روشه سی دشمه شو تاره...
🇮🇷 @lorgeram_a👈
نای کش
پزشک مردمی
#شهید_هوشنگ_اعظمی_لرستانی
لرستان
فریادرس هایی همانند اعظمی می خواهد.
با صدای #حسن_لر
ضبط شده در سال ۵۶
جا گرت ده #اسبی_کو تا کور کو
تفنگچی مسلسل وه شو....
نیست ده حونه دیت وه کو تا دکتر تنها نمونه...
بکش دکتر برارم شیر جنگی....
مسلسل شونشه دکتر سواره
روز روشه سی دشمه شو تاره...
🇮🇷 @lorgeram_a👈
نای کش
پزشک مردمی
#شهید_هوشنگ_اعظمی_لرستانی
لرستان
فریادرس هایی همانند اعظمی می خواهد.
Audio
آهنگی #لری
ازهنرمند پلدختری
به یاد
#پزشک_مردمی_هوشنگ_اعظمی_لرستانی
(چه گواری لُرستان)💯
🎤سعید دادخواه
🎹عابد سپهون
🎧ضبط مصطفی ایمانی
🇮🇷@lorgeram_a👈
نای کش
#لرستان_فریاد_رس_هایی
مانند
دکتر اعظمی،
دکتر ساکی
و...می خواهد.
👈۲۵ اردیبهشت
سال روز شهادت پزشک مردمی،
#چه_گوارای_لرستان
#دکتر_هوشنگ_اعظمی_لرستانی
می باشد.
روحش شاد و یادش گرامی باد🙏❤️
ازهنرمند پلدختری
به یاد
#پزشک_مردمی_هوشنگ_اعظمی_لرستانی
(چه گواری لُرستان)💯
🎤سعید دادخواه
🎹عابد سپهون
🎧ضبط مصطفی ایمانی
🇮🇷@lorgeram_a👈
نای کش
#لرستان_فریاد_رس_هایی
مانند
دکتر اعظمی،
دکتر ساکی
و...می خواهد.
👈۲۵ اردیبهشت
سال روز شهادت پزشک مردمی،
#چه_گوارای_لرستان
#دکتر_هوشنگ_اعظمی_لرستانی
می باشد.
روحش شاد و یادش گرامی باد🙏❤️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#روز_پزشک
را به پزشکانی که هدفشان کاهش آلام
مردم می باشد
و بیماران خود را به #بیمارستان_خصوصی هدایت نمی کنند
و زیر میزی نمی گیرند و در مطبشان کارت خوان نصب کرده اند و مالیات می دهند
تبریک عرض می کنم.🙏🙏🙏
و حا دارد یادی می کنیم
از اسطوره بی همتای #قوم_لر
پزشکی از مردمی
دکتر #هوشنگ_اعظمی_لرستانی
پزشکی که غیرت،
تواضع و با مردم زیستن را به پزشکان جهان آموخت.
#دکتر_هوشنگ_اعظمی_لرستانی
ابر مردی بینظیر ، مردی نیک اندیش و پاک ، دستگیر و یاور دلسوز مردم و پزشکی بینظیر که مجانی مردم را مداوا می کرد
و حتی پول داروهایشان را نیز پرداخت می کرد
ایشان فرزند مرتضی خان اعظمی و نوه علیمردان خان بیرانون
معروف می باشد.
و در قبل از انقلاب در مبارزات مسلحانه علیه #پهلوی به #شهادت رسید.
یادش همیشه در دل ها جاودان
روحش شاد و یادش گرامی باد.🙏🙏🙏
✍آریان
🇮🇷@lorgeram_a👈
نای کش
#مشاهیر_لر
#دکتر_هوشنگ_اعظمی_لرستانی
#روز_پزشک_مبارک
#پزشک_مردمی
#کرونا
#پرستاران
#مدافعان_سلامت
را به پزشکانی که هدفشان کاهش آلام
مردم می باشد
و بیماران خود را به #بیمارستان_خصوصی هدایت نمی کنند
و زیر میزی نمی گیرند و در مطبشان کارت خوان نصب کرده اند و مالیات می دهند
تبریک عرض می کنم.🙏🙏🙏
و حا دارد یادی می کنیم
از اسطوره بی همتای #قوم_لر
پزشکی از مردمی
دکتر #هوشنگ_اعظمی_لرستانی
پزشکی که غیرت،
تواضع و با مردم زیستن را به پزشکان جهان آموخت.
#دکتر_هوشنگ_اعظمی_لرستانی
ابر مردی بینظیر ، مردی نیک اندیش و پاک ، دستگیر و یاور دلسوز مردم و پزشکی بینظیر که مجانی مردم را مداوا می کرد
و حتی پول داروهایشان را نیز پرداخت می کرد
ایشان فرزند مرتضی خان اعظمی و نوه علیمردان خان بیرانون
معروف می باشد.
و در قبل از انقلاب در مبارزات مسلحانه علیه #پهلوی به #شهادت رسید.
یادش همیشه در دل ها جاودان
روحش شاد و یادش گرامی باد.🙏🙏🙏
✍آریان
🇮🇷@lorgeram_a👈
نای کش
#مشاهیر_لر
#دکتر_هوشنگ_اعظمی_لرستانی
#روز_پزشک_مبارک
#پزشک_مردمی
#کرونا
#پرستاران
#مدافعان_سلامت
مردمی ترین پزشک ایران که بود👇👇👇
#دکتر_هوشنگ_اعظمی_لرستانی
در سال ۱۳۱۵ در #مشهد
متولد شد.
در بدو تولدش،
پدر او #مرتضی_خان_اعظمی
دستگیر و همراه تمام اعضای خانواده در کلات نادری تحت نظر قرار گرفتند.
در سال ۱۳۲۰،
پس از تبعید رضا شاه،
پدر هوشنگ اعظمی
از زندان آزاد و همراه خانواده به لرستان بازگشتند.
هوشنگ اعظمی
در سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۲
به مبارزه سیاسی روی آورد.
در سال ۱۳۳۸ در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان مشغول تحصیل شد
و همزمان در دانشکده افسری پذیرفته شد
و پس از یک سال به دلیل نداشتن صلاحیت، از دانشکده افسری اخراج گردید.
وی پس از موفقیت در اتمام دوره پزشکی به #خرمآباد
بازگشت و در این شهر نیز فعالیتهای سیاسی خود را ادامه داد.
هوشنگ اعظمی
با گروهی از #مبارزان_مسلح
در شهر خرمآباد همکاری میکرد.
دکتر هوشنگ اعظمی
ضمن پیگیری فعالیت های سیاسی و مشارکت مستمر در ایجاد یک گروه جهت مبارزه چریکی در کوه های لرستان،
در حرفه پزشکی نیز خدمات و دلسوزی های فراوانی را نسبت به هم استانی های محروم خود بویژه بیمارانی که از توانایی مالی برخوردار نبودند انجام میداد.
به نحوی که در مدت چندین سال طبابت خیل عظیمی از بیماران محروم را به صورت #رایگان ویزیت می کرد،
و در مواردی حتی مبلغ مورد نیاز برای رفت و امد؛
و پول کافی جهت تهیه دارو برای بیماران محروم و مستضعف را با هزینه شخصی پرداخت می کرد ؛
مجموعه این عوامل چهره ای محبوب و مردمی از دکتر هوشنگ اعظمی
در میان طبقه محروم و نیازمند در لرستان بوجود اورد.
در دوران دانشجویی
و درسالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲ باسازمان دانشجویان جبهه ملی فعالیت میکرد
و در این دوره چند بار توسط حکومت پهلوی دستگیر و راهی زندان شد.
او در این مقطع با گروه بیژن جزنی
آشنا میشود
و نقش برجستهای در متشکل کردن مبارزان انقلابی استان لرستان ایفا میکند.
بهدنبال دستگیری بیژن جزنی
و یارانش در تهران،
او مبارزات را ادامه میدهد.
در تابستان سال ۱۳۴۹، دوباره دستگیر و بهزندان قزل قلعه تهران منتقل گردید که پس از چندین ماه آزاد شد.
وی در خرداد سال ۱۳۵۳،
به قصد شروع مبارزه مسلحانه در کوههای لرستان،
مخفی شد
و در ۲۵ اردیبهشت سال ۱۳۵۵ در یک درگیری با نیروهای ساواک به شهادت می رسد.
اما ساواک
به دلیل جلوگیری از شورش احتمالی مردم
خبر مرگ وی را اعلام نکرد
و این مسئله باعث شد
چند ماه پس از انقلاب ۱۳۵۷، در اسناد بدست آمده زمان و نحوه مرگ وی مشخص شود.
فریده کمالون،
همسر دکتر هوشنگ اعظمی،
در کتابی با عنوان
«یادهای ماندگار: خاطرات من و همسرم، دکتر هوشنگ اعظمی لرستانی ؛
به شرح زندگی و مبارزات سیاسی همسرش پرداخته است.
🇮🇷@lorgeram_a👈
نای کش
#پزشک
#دکتر_هوشنگ_اعظمی_لرستانی
#دکتر_هوشنگ_اعظمی_لرستانی
در سال ۱۳۱۵ در #مشهد
متولد شد.
در بدو تولدش،
پدر او #مرتضی_خان_اعظمی
دستگیر و همراه تمام اعضای خانواده در کلات نادری تحت نظر قرار گرفتند.
در سال ۱۳۲۰،
پس از تبعید رضا شاه،
پدر هوشنگ اعظمی
از زندان آزاد و همراه خانواده به لرستان بازگشتند.
هوشنگ اعظمی
در سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۲
به مبارزه سیاسی روی آورد.
در سال ۱۳۳۸ در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان مشغول تحصیل شد
و همزمان در دانشکده افسری پذیرفته شد
و پس از یک سال به دلیل نداشتن صلاحیت، از دانشکده افسری اخراج گردید.
وی پس از موفقیت در اتمام دوره پزشکی به #خرمآباد
بازگشت و در این شهر نیز فعالیتهای سیاسی خود را ادامه داد.
هوشنگ اعظمی
با گروهی از #مبارزان_مسلح
در شهر خرمآباد همکاری میکرد.
دکتر هوشنگ اعظمی
ضمن پیگیری فعالیت های سیاسی و مشارکت مستمر در ایجاد یک گروه جهت مبارزه چریکی در کوه های لرستان،
در حرفه پزشکی نیز خدمات و دلسوزی های فراوانی را نسبت به هم استانی های محروم خود بویژه بیمارانی که از توانایی مالی برخوردار نبودند انجام میداد.
به نحوی که در مدت چندین سال طبابت خیل عظیمی از بیماران محروم را به صورت #رایگان ویزیت می کرد،
و در مواردی حتی مبلغ مورد نیاز برای رفت و امد؛
و پول کافی جهت تهیه دارو برای بیماران محروم و مستضعف را با هزینه شخصی پرداخت می کرد ؛
مجموعه این عوامل چهره ای محبوب و مردمی از دکتر هوشنگ اعظمی
در میان طبقه محروم و نیازمند در لرستان بوجود اورد.
در دوران دانشجویی
و درسالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲ باسازمان دانشجویان جبهه ملی فعالیت میکرد
و در این دوره چند بار توسط حکومت پهلوی دستگیر و راهی زندان شد.
او در این مقطع با گروه بیژن جزنی
آشنا میشود
و نقش برجستهای در متشکل کردن مبارزان انقلابی استان لرستان ایفا میکند.
بهدنبال دستگیری بیژن جزنی
و یارانش در تهران،
او مبارزات را ادامه میدهد.
در تابستان سال ۱۳۴۹، دوباره دستگیر و بهزندان قزل قلعه تهران منتقل گردید که پس از چندین ماه آزاد شد.
وی در خرداد سال ۱۳۵۳،
به قصد شروع مبارزه مسلحانه در کوههای لرستان،
مخفی شد
و در ۲۵ اردیبهشت سال ۱۳۵۵ در یک درگیری با نیروهای ساواک به شهادت می رسد.
اما ساواک
به دلیل جلوگیری از شورش احتمالی مردم
خبر مرگ وی را اعلام نکرد
و این مسئله باعث شد
چند ماه پس از انقلاب ۱۳۵۷، در اسناد بدست آمده زمان و نحوه مرگ وی مشخص شود.
فریده کمالون،
همسر دکتر هوشنگ اعظمی،
در کتابی با عنوان
«یادهای ماندگار: خاطرات من و همسرم، دکتر هوشنگ اعظمی لرستانی ؛
به شرح زندگی و مبارزات سیاسی همسرش پرداخته است.
🇮🇷@lorgeram_a👈
نای کش
#پزشک
#دکتر_هوشنگ_اعظمی_لرستانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر #محمد_رضا_ناظر
و یاد کردن
از جاوید نام #دکتر_هوشنگ_اعظمی_لرستانی
جوانان بخوانید
تا بدانند
چرا او بزرگ بود؟
زنده باد اعظمی در خیلی از زمینه ها به مردم کمک می کرد
مثلا وقتی بیمار به مطب وی در سبزه میدان مراجعه می کرد
خیلی وقتها پول ویزیت نمی گرفت.👌
و حتی دستخطی به او میداد خطاب به داروخانه که هزینه داروهای این شخص با من حساب شود👌
و معمولا داروخانه ماهی یک بار با دکتر تسویه حساب می کرد.
حتی اگر مریض از روستا آمده بود می گفت شب را در مطب من بخواب و فردا صبح برگرد به روستایت.
امیدوارم به کسی برنخورد
اما معتقدم آدم خیر در مقیاس ایشان الان نداریم.
دکترانسانی فروتن و مودب بود.
هر چند خان زاده بود اما آن غرور خانی را نداشت و خاکی بود.👌
حال یادی کنیم از پزشکان فعال در خرم آباد در عرصه کرونا خانم دکتر تبسم زواره ای،
دکتر محمد رضا ناظر،
دکتر شهرام شکری،
دکترعباس آزادی،
دکتر احد سرپرست
و همسر ایشان
و کلیه پزشکان همشهری فعال که یاد کردن و قدرانی کم تربن جبران زحمات آنهاست.
🇮🇷@lorgeram_a👈
نای کش
به امید روزی که یاد و خاطره #شهید_دکتر_هوشنگ_اعظمی_لرستانی
به صورت رسمی گرامی داشته شود.🙏
و یاد کردن
از جاوید نام #دکتر_هوشنگ_اعظمی_لرستانی
جوانان بخوانید
تا بدانند
چرا او بزرگ بود؟
زنده باد اعظمی در خیلی از زمینه ها به مردم کمک می کرد
مثلا وقتی بیمار به مطب وی در سبزه میدان مراجعه می کرد
خیلی وقتها پول ویزیت نمی گرفت.👌
و حتی دستخطی به او میداد خطاب به داروخانه که هزینه داروهای این شخص با من حساب شود👌
و معمولا داروخانه ماهی یک بار با دکتر تسویه حساب می کرد.
حتی اگر مریض از روستا آمده بود می گفت شب را در مطب من بخواب و فردا صبح برگرد به روستایت.
امیدوارم به کسی برنخورد
اما معتقدم آدم خیر در مقیاس ایشان الان نداریم.
دکترانسانی فروتن و مودب بود.
هر چند خان زاده بود اما آن غرور خانی را نداشت و خاکی بود.👌
حال یادی کنیم از پزشکان فعال در خرم آباد در عرصه کرونا خانم دکتر تبسم زواره ای،
دکتر محمد رضا ناظر،
دکتر شهرام شکری،
دکترعباس آزادی،
دکتر احد سرپرست
و همسر ایشان
و کلیه پزشکان همشهری فعال که یاد کردن و قدرانی کم تربن جبران زحمات آنهاست.
🇮🇷@lorgeram_a👈
نای کش
به امید روزی که یاد و خاطره #شهید_دکتر_هوشنگ_اعظمی_لرستانی
به صورت رسمی گرامی داشته شود.🙏