Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آنونس فیلم "کندو"
کارگردان و نویسنده : فریدون گله
سال ساخت : 1354
برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر مرد (رضا کرمرضایی) در چهارمین جشنواره جهانی تهران
گوینده : ابوالحسن تهامی
#آنونس #تیزر #فریدون_گله #بهروز_وثوقی #داوود_رشیدی #رضا_کرمرضایی #جلال #کندو
@historycinemairan
کارگردان و نویسنده : فریدون گله
سال ساخت : 1354
برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر مرد (رضا کرمرضایی) در چهارمین جشنواره جهانی تهران
گوینده : ابوالحسن تهامی
#آنونس #تیزر #فریدون_گله #بهروز_وثوقی #داوود_رشیدی #رضا_کرمرضایی #جلال #کندو
@historycinemairan
👍1
Forwarded from اتچ بات
رضا کرمرضایی :
مشهور بود که گله هیچوقت فیلمنامه کاملی ندارد. بهروز وثوقی با فریدون گله شرط کرده بود که اول فیلمنامه را کامل بنویسد. گله هم قول میداد، اما برای خواندنش امروز و فردا میکرد. چند روز قبل از فیلمبرداری دور میز نشسته بودیم. تهیهکننده، بهروز وثوقی، جمشید مشایخی، من، گله و گوگوش. من کاملا نزدیک گله نشستم. گله شروع کرد به خواندن فیلمنامه ماه عسل. هر صفحهای که میخواند بیشتر مشکوک میشدم. او بیشتر از آن چه نوشته بود میخواند. به هر حال دیگران مجاب شدند. من هم چیزی نگفتم.
روزی که فیلمبرداری شروع شد فریدون گله فیلمنامهای نداشت و فیالبداهه کار میکرد. به گله میگفتم که دیالوگهای منو بده. میگفت برو از دستیار بگیر. دستیار هم میگفت دیالوگی به من نداده. موقع دیالوگ من که میشد کاغذی پیدا میکرد و دیالوگ را روی آن مینوشت و میگفت کچلم کردی از بس گفتی! تو که احتیاج نداری دیالوگت رو از قبل ببینی!
موقع برگشتن از لوکیشن افسر راهنمایی جلوی ماشین گله را گرفت و گواهینامه خواست. اونم نداشت. گله گفت که من کارگردان سینمام و بهروز وثوقی هم تو یه ماشین دیگه چند لحظه دیگه میرسه. پلیس میخواست ماشین را بخواباند که من گفتم رانندگی میکنم. گله بعدا با عصبانیت گفت که ما کارگردانها شما بازیگرها را مشهور میکنیم و کسی ما رو نمیشناسه.
#فریدون_گله #بهروز_وثوقی #ماه_عسل #رضا_کرمرضایی
@historycinemairan
مشهور بود که گله هیچوقت فیلمنامه کاملی ندارد. بهروز وثوقی با فریدون گله شرط کرده بود که اول فیلمنامه را کامل بنویسد. گله هم قول میداد، اما برای خواندنش امروز و فردا میکرد. چند روز قبل از فیلمبرداری دور میز نشسته بودیم. تهیهکننده، بهروز وثوقی، جمشید مشایخی، من، گله و گوگوش. من کاملا نزدیک گله نشستم. گله شروع کرد به خواندن فیلمنامه ماه عسل. هر صفحهای که میخواند بیشتر مشکوک میشدم. او بیشتر از آن چه نوشته بود میخواند. به هر حال دیگران مجاب شدند. من هم چیزی نگفتم.
روزی که فیلمبرداری شروع شد فریدون گله فیلمنامهای نداشت و فیالبداهه کار میکرد. به گله میگفتم که دیالوگهای منو بده. میگفت برو از دستیار بگیر. دستیار هم میگفت دیالوگی به من نداده. موقع دیالوگ من که میشد کاغذی پیدا میکرد و دیالوگ را روی آن مینوشت و میگفت کچلم کردی از بس گفتی! تو که احتیاج نداری دیالوگت رو از قبل ببینی!
موقع برگشتن از لوکیشن افسر راهنمایی جلوی ماشین گله را گرفت و گواهینامه خواست. اونم نداشت. گله گفت که من کارگردان سینمام و بهروز وثوقی هم تو یه ماشین دیگه چند لحظه دیگه میرسه. پلیس میخواست ماشین را بخواباند که من گفتم رانندگی میکنم. گله بعدا با عصبانیت گفت که ما کارگردانها شما بازیگرها را مشهور میکنیم و کسی ما رو نمیشناسه.
#فریدون_گله #بهروز_وثوقی #ماه_عسل #رضا_کرمرضایی
@historycinemairan
Telegram
attach 📎
👍1
Forwarded from اتچ بات
رضا کرمرضایی :
فیلم "اعدامی" را سال شصت بازی کردم. مرد را پرویز فنیزاده بازی میکرد که متاسفانه بعد از بازی در چند سکانس فوت کرد. وقتی لباس فنیزاده را پوشیدم و تفنگ بادی او را به دست گرفتم، بغض گلویم را گرفت و گریه امانم نداد.
در یکی از صحنهها موقع نشستن و برخاستن هلیکوپتر، خاک زیادی بلند میشد و نمیشد فیلمبرداری کرد و این قضیه خلبان را عصبانی کرده بود. خلبان گفت که این دفعه آخر است و من دیگر نمینشینم. منT کارگردانT نعمت حقیقی و دستیار فیلمبردار سوار هلیکوپتر بودیم. کارگردان به خلبان گفت که کار ما تمام است. خلبان هم گفت که من دیگر به آن جا برنمیگردم.
خلبان آمد روی تلویزیون ملی و ما را پیاده کرد. تعدادی از پاسدارها به محض دیدن هلیکوپتر ارتش و پیاده شدن ما تصور کردند که ما برای گرفتن تلویزیون آمدهایم. به طرف ما دویدند. من هم حواسم نبود که یک تفنگ بادی در دست دارم. شانس آوردیم که پاسدارها به ما شلیک نکردند. ما را به جرم کودتا توقیف و در یک اتاق آهنی بازداشت کردند. هر چه میگفتیم که چطور ما با یک تفنگ بادی برای تصرف تلویزیون آمدهایم بیفایده بود. به هر حال تا ظهر روز بعد در همان اتاق آهنی بازداشت بودیم و نزدیک ظهر آزاد شدیم.
از کتاب همه دوستان من، نویسنده : رضا کرمرضایی
#اعدامی #رضا_کرمرضایی #نعمت_حقیقی #پرویز_فنیزاده
@historycinemairan
فیلم "اعدامی" را سال شصت بازی کردم. مرد را پرویز فنیزاده بازی میکرد که متاسفانه بعد از بازی در چند سکانس فوت کرد. وقتی لباس فنیزاده را پوشیدم و تفنگ بادی او را به دست گرفتم، بغض گلویم را گرفت و گریه امانم نداد.
در یکی از صحنهها موقع نشستن و برخاستن هلیکوپتر، خاک زیادی بلند میشد و نمیشد فیلمبرداری کرد و این قضیه خلبان را عصبانی کرده بود. خلبان گفت که این دفعه آخر است و من دیگر نمینشینم. منT کارگردانT نعمت حقیقی و دستیار فیلمبردار سوار هلیکوپتر بودیم. کارگردان به خلبان گفت که کار ما تمام است. خلبان هم گفت که من دیگر به آن جا برنمیگردم.
خلبان آمد روی تلویزیون ملی و ما را پیاده کرد. تعدادی از پاسدارها به محض دیدن هلیکوپتر ارتش و پیاده شدن ما تصور کردند که ما برای گرفتن تلویزیون آمدهایم. به طرف ما دویدند. من هم حواسم نبود که یک تفنگ بادی در دست دارم. شانس آوردیم که پاسدارها به ما شلیک نکردند. ما را به جرم کودتا توقیف و در یک اتاق آهنی بازداشت کردند. هر چه میگفتیم که چطور ما با یک تفنگ بادی برای تصرف تلویزیون آمدهایم بیفایده بود. به هر حال تا ظهر روز بعد در همان اتاق آهنی بازداشت بودیم و نزدیک ظهر آزاد شدیم.
از کتاب همه دوستان من، نویسنده : رضا کرمرضایی
#اعدامی #رضا_کرمرضایی #نعمت_حقیقی #پرویز_فنیزاده
@historycinemairan
Telegram
attach 📎
آگهی نمایش «بنگاه تئاترال»
کارگردان و نویسنده : علی نصیریان
محل اجرا : تالار ۲۵ شهریور (سنگلج فعلی)
زمان اجرا : آذرماه سال ۱۳۵۳
#تئاتر #بنگاه_تئاترال #علی_نصیریان #عزتالله_انتظامی #فرزانه_تاییدی #مهین_شهابی #اسماعیل_داورفر #رضا_کرمرضایی #تالار_سنگلج #مجلات_قدیمی
@historycinemairan
کارگردان و نویسنده : علی نصیریان
محل اجرا : تالار ۲۵ شهریور (سنگلج فعلی)
زمان اجرا : آذرماه سال ۱۳۵۳
#تئاتر #بنگاه_تئاترال #علی_نصیریان #عزتالله_انتظامی #فرزانه_تاییدی #مهین_شهابی #اسماعیل_داورفر #رضا_کرمرضایی #تالار_سنگلج #مجلات_قدیمی
@historycinemairan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سکانس پایانی فیلم سینمایی «ماهعسل»
کارگردان و نویسنده : فریدون گله
تاریخ اکران : نوروز ۱۳۵۵
ترانه : پل
آهنگساز و تنظیمکننده : واروژان
ترانهسرا : ایرج جنتی عطایی
خواننده : گوگوش
نینی مقابل خانبابا ایستاده و رضا را انتخاب کرده است. خانبابا تا جایی که توانسته مخالفت کرده اما دریافته که دیگر فایدهای ندارد. پس به ازدواج رضا و نینی رضایت میدهد. او با قامتی خمشده و غروری پایمالشده میرود.
نینی نمیتواند از پدرش دل بکند و شرمسار است که او را آزرده کرده است. مضطرب به سمت ماشین خانبابا میرود. اما دیگر کار از کار گذشته است و به آغوش رضا پناه میبرد.
#ماهعسل #فریدون_گله #گوگوش #بهروز_وثوقی #جمشید_مشایخی #رضا_کرمرضایی #علی_ثابت #پل #ترانه #ایرج_جنتیعطایی #واروژان
@historycinemairan
کارگردان و نویسنده : فریدون گله
تاریخ اکران : نوروز ۱۳۵۵
ترانه : پل
آهنگساز و تنظیمکننده : واروژان
ترانهسرا : ایرج جنتی عطایی
خواننده : گوگوش
نینی مقابل خانبابا ایستاده و رضا را انتخاب کرده است. خانبابا تا جایی که توانسته مخالفت کرده اما دریافته که دیگر فایدهای ندارد. پس به ازدواج رضا و نینی رضایت میدهد. او با قامتی خمشده و غروری پایمالشده میرود.
نینی نمیتواند از پدرش دل بکند و شرمسار است که او را آزرده کرده است. مضطرب به سمت ماشین خانبابا میرود. اما دیگر کار از کار گذشته است و به آغوش رضا پناه میبرد.
#ماهعسل #فریدون_گله #گوگوش #بهروز_وثوقی #جمشید_مشایخی #رضا_کرمرضایی #علی_ثابت #پل #ترانه #ایرج_جنتیعطایی #واروژان
@historycinemairan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به یاد رضا کرمرضایی
سکانسی از فیلم سینمایی «محلل»
کارگردان و نویسنده : نصرتالله کریمی
سال ساخت : ۱۳۵۰
مدیر فیلمبرداری : نصرتالله کنی
سازنده موسیقی متن : مجتبی میرزاده
تهیهکننده : مهدی میثاقیه
هادیخان خباز یکی از بهترین شخصیتهای نقشمنفی و طنز تاریخ سینمای ایران است.
فردی که در میانسالی هنوز در فکر لذت جنسی ازدسترفته با دختری که عاشقش بوده است و پسرش عاشق دختر همان زن شده است.
پسر هادیخان او را مسبب تمام مشکلات میداند و در کشاکش حوادثی که رخ داده هادیخان در هیبت فردی ظاهرالصلاح به دنبال ارضاء وسوسههای جنسی دوران جوانیاش است.
نصرت کریمی در این فیلم بر اساس الگوی سینمای کمدی ایتالیا توانسته تناقضات رفتاری و اعتقادی قشر سنتی-مذهبی را بر اساس واقعیات موجود نیمقرن گذشته جامعه ایران روایت کند.
#محلل #نصرت_کریمی #رضا_کرمرضایی #رفیع_حالتی #ایرن #روحالله_مفیدی #نصرتالله_کنی #مجتبی_میرزاده #عزتالله_مقبلی #مهدی_میثاقیه
@historyvcinemairan
سکانسی از فیلم سینمایی «محلل»
کارگردان و نویسنده : نصرتالله کریمی
سال ساخت : ۱۳۵۰
مدیر فیلمبرداری : نصرتالله کنی
سازنده موسیقی متن : مجتبی میرزاده
تهیهکننده : مهدی میثاقیه
هادیخان خباز یکی از بهترین شخصیتهای نقشمنفی و طنز تاریخ سینمای ایران است.
فردی که در میانسالی هنوز در فکر لذت جنسی ازدسترفته با دختری که عاشقش بوده است و پسرش عاشق دختر همان زن شده است.
پسر هادیخان او را مسبب تمام مشکلات میداند و در کشاکش حوادثی که رخ داده هادیخان در هیبت فردی ظاهرالصلاح به دنبال ارضاء وسوسههای جنسی دوران جوانیاش است.
نصرت کریمی در این فیلم بر اساس الگوی سینمای کمدی ایتالیا توانسته تناقضات رفتاری و اعتقادی قشر سنتی-مذهبی را بر اساس واقعیات موجود نیمقرن گذشته جامعه ایران روایت کند.
#محلل #نصرت_کریمی #رضا_کرمرضایی #رفیع_حالتی #ایرن #روحالله_مفیدی #نصرتالله_کنی #مجتبی_میرزاده #عزتالله_مقبلی #مهدی_میثاقیه
@historyvcinemairan
❤1👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به مناسبت زادروز پرویز فنیزاده
سکانسی از فیلم سینمایی «اعدامی»
کارگردان و نویسنده : محمدباقر خسروی
سال ساخت : 1358
مدیر فیلمبرداری : نعمت حقیقی
موسیقی متن : مجتبی میرزاده
پرویز فنیزاده در میانه فیلمبرداری «اعدامی» درگذشت و رضا کرمرضایی جایگزین او شد.
#اعدامی #پرویز_فنیزاده #محمدباقر_خسروی #نعمت_حقیقی #مجتبی_میرزاده #رضا_کرمرضایی #سعید_نیوندی
@historycinemairan
سکانسی از فیلم سینمایی «اعدامی»
کارگردان و نویسنده : محمدباقر خسروی
سال ساخت : 1358
مدیر فیلمبرداری : نعمت حقیقی
موسیقی متن : مجتبی میرزاده
پرویز فنیزاده در میانه فیلمبرداری «اعدامی» درگذشت و رضا کرمرضایی جایگزین او شد.
#اعدامی #پرویز_فنیزاده #محمدباقر_خسروی #نعمت_حقیقی #مجتبی_میرزاده #رضا_کرمرضایی #سعید_نیوندی
@historycinemairan
👍1👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صحبتهای حامد بهداد و فریدون جیرانی درباره «کندو»ی فریدون گله
#فریدون_جیرانی #حامد_بهداد #کندو #فریدون_گله #بهروز_وثوقی #رضا_کرمرضایی #چنگیز_جلیلوند
@historycinemairan
#فریدون_جیرانی #حامد_بهداد #کندو #فریدون_گله #بهروز_وثوقی #رضا_کرمرضایی #چنگیز_جلیلوند
@historycinemairan
👍1👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به یاد محسن قاضیمرادی (۱۴۰۰-۱۳۲۰)
سکانسی از فیلم سینمایی «حسنسیاه»
کارگردان : پرویز اصانلو
سال ساخت : ۱۳۵۱
نویسنده : محمدعلی عرفینژاد
سازنده موسیقی متن : فرهنگ شریف
فیلمبردار : علیرضا زریندست
تهیهکننده : علی عباسی
محصول سازمان سینمایی پیام
محسن قاضیمرادی فعالیت خود را در سینما با نقشی فرعی در «حسنسیاه» آغاز کرد.
او در فیلمها و سریالهایی نظیر «نار و نی», «یکبار برای همیشه»، «زیر پوست شهر»، «سگکشی»، «خانهای روی آب»، «معصومیت ازدسترفته» و «دایره زنگی» حضور داشت.
قاضیمرادی چند سال آخر عمرش به بیماری پارکینسون مبتلا بود.
یادش گرامی باد.
#محسن_قاضیمرادی #حسنسیاه #پرویز_اصانلو #محمدعلی_عرفینژاد #علیرضا_زریندست #فرهنگ_شریف #علی_عباسی #سازمان_سینمایی_پیام #رضا_کرمرضایی #فخری_خوروش
@historycinemairan
سکانسی از فیلم سینمایی «حسنسیاه»
کارگردان : پرویز اصانلو
سال ساخت : ۱۳۵۱
نویسنده : محمدعلی عرفینژاد
سازنده موسیقی متن : فرهنگ شریف
فیلمبردار : علیرضا زریندست
تهیهکننده : علی عباسی
محصول سازمان سینمایی پیام
محسن قاضیمرادی فعالیت خود را در سینما با نقشی فرعی در «حسنسیاه» آغاز کرد.
او در فیلمها و سریالهایی نظیر «نار و نی», «یکبار برای همیشه»، «زیر پوست شهر»، «سگکشی»، «خانهای روی آب»، «معصومیت ازدسترفته» و «دایره زنگی» حضور داشت.
قاضیمرادی چند سال آخر عمرش به بیماری پارکینسون مبتلا بود.
یادش گرامی باد.
#محسن_قاضیمرادی #حسنسیاه #پرویز_اصانلو #محمدعلی_عرفینژاد #علیرضا_زریندست #فرهنگ_شریف #علی_عباسی #سازمان_سینمایی_پیام #رضا_کرمرضایی #فخری_خوروش
@historycinemairan
👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تیتراژ شروع فیلم سینمایی «علی کنکوری»
کارگردان و نویسنده : مسعود اسداللهی
سال ساخت : ۱۳۵۲
فیلمبردار : داریوش
سازنده موسیقی متن : مجتبی میرزاده
تهیهکننده : امین عزیز
ترانه : علی کنکوری
خواننده : داریوش
ترانهسرا : ایرج جنتی عطایی
آهنگساز : بابک بیات
#تیتراژ #عنوانبندی #ترانه_فیلم #علی_کنکوری #مسعود_اسداللهی #مجتبی_میرزاده #داریوش #ایرج_جنتی_عطایی #بابک_بیات #رضا_کرمرضایی
@historycinemairan
کارگردان و نویسنده : مسعود اسداللهی
سال ساخت : ۱۳۵۲
فیلمبردار : داریوش
سازنده موسیقی متن : مجتبی میرزاده
تهیهکننده : امین عزیز
ترانه : علی کنکوری
خواننده : داریوش
ترانهسرا : ایرج جنتی عطایی
آهنگساز : بابک بیات
#تیتراژ #عنوانبندی #ترانه_فیلم #علی_کنکوری #مسعود_اسداللهی #مجتبی_میرزاده #داریوش #ایرج_جنتی_عطایی #بابک_بیات #رضا_کرمرضایی
@historycinemairan
❤1👎1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فیلم مستند «فریدون گله کجاست؟»
طرح و اجرا : رضا درستکار
سال ساخت : ۱۳۸۵
گفتوگوکنندگان : رضا درستکار، طهماسب صلحجو، سعید عقیقی و جواد طوسی
با حضور فریدون گله، داوود رشیدی، رضا کرمرضایی، پوری بنایی، حمید مجتهدی و فریدون فرهودی
#فیلم_مستند #فریدون_گله_کجاست #فریدون_گله #داوود_رشیدی #رضا_کرمرضایی #حمید_مجتهدی #پوری_بنایی #فریدون_فرهودی
@historycinemairan
طرح و اجرا : رضا درستکار
سال ساخت : ۱۳۸۵
گفتوگوکنندگان : رضا درستکار، طهماسب صلحجو، سعید عقیقی و جواد طوسی
با حضور فریدون گله، داوود رشیدی، رضا کرمرضایی، پوری بنایی، حمید مجتهدی و فریدون فرهودی
#فیلم_مستند #فریدون_گله_کجاست #فریدون_گله #داوود_رشیدی #رضا_کرمرضایی #حمید_مجتهدی #پوری_بنایی #فریدون_فرهودی
@historycinemairan
👍1👎1
Forwarded from اتچ بات
برای زادروز فریدون گله
فریدون گله تا دو دهه قبل، سینماگری شناخته میشد که در کنار نوشتن فیلمنامههای تجاری، یکی دو فیلم متفاوت نیز ساخته است. اما اکنون، ویژگیهای متمایز و متفاوت اوست که بسیاری از علاقمندان سینمای ایران را به خود جذب میکند.
فرزند یک خانواده مرفه و بزرگشده در شمال شهر تهران و تحصیلکرده رشته ادبیات دانشگاه مشهد و دانشکده هنرهای دراماتیک نیویورک که شایعاتی درباره شخصیت عجیب و غریب او نقل میشد. گفته میشد که گله گاهی فیلمنامه کامل به تهیهکنندهها نمیدهد و بخشی از داستان فیلم را با جذابیت ذاتیاش برای تهیهکننده تعریف میکند و پول فیلمنامه را میگیرد. اما بعدا تهیهکننده متوجه میشود که فیلمنامه ناقص است.
حالا باید او را بیابند تا بقیه فیلمنامه را بنویسد. اما کجا؟ او با مادرش در خانه خیابان وزرا زندگی نمیکرد، بلکه در هتل کلئوپاترا اقامت کرده بود و گاهی شبها را در دفتر و آپارتمان دوستانش میگذراند. این سبک زندگی همان چیزی است که گله به عنوان پرسهزنی و زندگی در شهر و میان مردم از آن یاد میکند. مجموعه این رفتارها و سبک زندگی باعث شد تا فیلمسازان مطرح و بسیاری از منتقدان آن دوران، فریدون گله را جدی نگیرند.
فیلمهای گله، تماشاگر را با زندگی کفِ خیابانی و سلوک مردمان طبقه ضعیف جامعه در تهران دهه پنجاه آشنا میکند. او در «کندو» طغیان یک طبقه محروم و تحقیرشده را سه سال قبل از انقلاب پیشگویی کرد. گله دانستهها، علایق و دغدغههایش را در ساختار سینمای عامهپسند اجرا میکرد که خوشایند بسیاری از علاقمندان سینمای روشنفکری نبود.
گله میتوانست از تجربه و بلوغ فکری خود در دهههای شصت و هفتاد استفاد بهینه کند، اما مثل همیشه متفاوت و متمایز از دیگران عمل کرد و تنهایی و انزوا را انتخاب کرد. شاید او خودش میخواسته پایان زندگیاش هم همانند این بخش از ترانه کندو باشد: تنهاتر از انسان در لحظه مرگ
#فریدون_گله #کندو #بهروز_وثوقی #داوود_رشیدی #رضا_کرمرضایی
@historycinemairan
فریدون گله تا دو دهه قبل، سینماگری شناخته میشد که در کنار نوشتن فیلمنامههای تجاری، یکی دو فیلم متفاوت نیز ساخته است. اما اکنون، ویژگیهای متمایز و متفاوت اوست که بسیاری از علاقمندان سینمای ایران را به خود جذب میکند.
فرزند یک خانواده مرفه و بزرگشده در شمال شهر تهران و تحصیلکرده رشته ادبیات دانشگاه مشهد و دانشکده هنرهای دراماتیک نیویورک که شایعاتی درباره شخصیت عجیب و غریب او نقل میشد. گفته میشد که گله گاهی فیلمنامه کامل به تهیهکنندهها نمیدهد و بخشی از داستان فیلم را با جذابیت ذاتیاش برای تهیهکننده تعریف میکند و پول فیلمنامه را میگیرد. اما بعدا تهیهکننده متوجه میشود که فیلمنامه ناقص است.
حالا باید او را بیابند تا بقیه فیلمنامه را بنویسد. اما کجا؟ او با مادرش در خانه خیابان وزرا زندگی نمیکرد، بلکه در هتل کلئوپاترا اقامت کرده بود و گاهی شبها را در دفتر و آپارتمان دوستانش میگذراند. این سبک زندگی همان چیزی است که گله به عنوان پرسهزنی و زندگی در شهر و میان مردم از آن یاد میکند. مجموعه این رفتارها و سبک زندگی باعث شد تا فیلمسازان مطرح و بسیاری از منتقدان آن دوران، فریدون گله را جدی نگیرند.
فیلمهای گله، تماشاگر را با زندگی کفِ خیابانی و سلوک مردمان طبقه ضعیف جامعه در تهران دهه پنجاه آشنا میکند. او در «کندو» طغیان یک طبقه محروم و تحقیرشده را سه سال قبل از انقلاب پیشگویی کرد. گله دانستهها، علایق و دغدغههایش را در ساختار سینمای عامهپسند اجرا میکرد که خوشایند بسیاری از علاقمندان سینمای روشنفکری نبود.
گله میتوانست از تجربه و بلوغ فکری خود در دهههای شصت و هفتاد استفاد بهینه کند، اما مثل همیشه متفاوت و متمایز از دیگران عمل کرد و تنهایی و انزوا را انتخاب کرد. شاید او خودش میخواسته پایان زندگیاش هم همانند این بخش از ترانه کندو باشد: تنهاتر از انسان در لحظه مرگ
#فریدون_گله #کندو #بهروز_وثوقی #داوود_رشیدی #رضا_کرمرضایی
@historycinemairan
Telegram
attach 📎
❤1👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به یاد حسین پناهی
بخشهایی از مجموعه تلویزیونی «طبل توخالی»
کارگردان و نویسنده : احمد نجیبزاده
سال ساخت : ۱۳۶۲
مدیر فیلمبرداری : رضا مجاوری
محصول گروه فیلم و سریال شبکه یک
#مجموعه_تلویزیونی #سریال #طبل_توخالی #حسین_پناهی #احمد_نجیبزاده #رضا_مجاوری #محمد_ورشوچی #رضا_کرمرضایی #منوچهر_حامدی #احمد_کاشانی #منوچهر_نوذری
@historycinemairan
بخشهایی از مجموعه تلویزیونی «طبل توخالی»
کارگردان و نویسنده : احمد نجیبزاده
سال ساخت : ۱۳۶۲
مدیر فیلمبرداری : رضا مجاوری
محصول گروه فیلم و سریال شبکه یک
#مجموعه_تلویزیونی #سریال #طبل_توخالی #حسین_پناهی #احمد_نجیبزاده #رضا_مجاوری #محمد_ورشوچی #رضا_کرمرضایی #منوچهر_حامدی #احمد_کاشانی #منوچهر_نوذری
@historycinemairan
👍1
جمشید لایق، فیروز بهحتمحمدی، رضا کرمرضایی، حسین کسبیان و فردوس کاویانی در «تجاوز»
کارگردان : حمید مصداقی
سال ساخت : ۱۳۵۱
نویسنده : بهزاد فراهانی
فیلمبردار : منصور یزدی
محصول شرکت سهامی سینما تئاتر رکس
#تجاوز #حمید_مصداقی #منصور_یزدی #بهزاد_فراهانی #جمشید_لایق #فیروز_بهجتمحمدی #رضا_کرمرضایی #حسین_کسبیان #فردوس_کاویانی #شرکت_سینما_تئاتر_رکس
@historycinemairan
کارگردان : حمید مصداقی
سال ساخت : ۱۳۵۱
نویسنده : بهزاد فراهانی
فیلمبردار : منصور یزدی
محصول شرکت سهامی سینما تئاتر رکس
#تجاوز #حمید_مصداقی #منصور_یزدی #بهزاد_فراهانی #جمشید_لایق #فیروز_بهجتمحمدی #رضا_کرمرضایی #حسین_کسبیان #فردوس_کاویانی #شرکت_سینما_تئاتر_رکس
@historycinemairan
👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آنونس فیلم سینمایی «همسفر»
کارگردان و نویسنده : مسعود اسداللهی
سال ساخت : ۱۳۵۳
تاریخ نمایش : نوروز ۱۳۵۴
مدیر فیلمبرداری : نعمت حقیقی
سازنده موسیقی متن : واروژان
محصول سییرا فیلم
گوینده آنونس : ابوالحسن تهامی
#آنونس #تیزر #اکران_عید_نوروز #همسفر #مسعود_اسداللهی #نعمت_حقیقی #واروژان #بهروز_وثوقی #گوگوش #رضا_کرمرضایی #سییرا_فیلم #ابوالحسن_تهامی
@historycinemairan
کارگردان و نویسنده : مسعود اسداللهی
سال ساخت : ۱۳۵۳
تاریخ نمایش : نوروز ۱۳۵۴
مدیر فیلمبرداری : نعمت حقیقی
سازنده موسیقی متن : واروژان
محصول سییرا فیلم
گوینده آنونس : ابوالحسن تهامی
#آنونس #تیزر #اکران_عید_نوروز #همسفر #مسعود_اسداللهی #نعمت_حقیقی #واروژان #بهروز_وثوقی #گوگوش #رضا_کرمرضایی #سییرا_فیلم #ابوالحسن_تهامی
@historycinemairan
👍4👎1
جمشید مشایخی، سرپرست اداره تئاتر، به منظور اعتراض به فراخوانی چند تن از هنرمندان نظیر محمدرضا شجریان، ژاله علو، رضا کرمرضایی، عبدالوهاب شهیدی، خاطره پروانه، ناصر چشمآذر و ... به دادگاه انقلاب از سمت خود استعفا داد.
۳۱ فروردین ۱۳۵۹
#جمشید_مشایخی #محمدرضا_شجریان #عبدالوهاب_شهیدی #سیما_بینا #خاطره_پروانه #رضا_کرمرضایی #مسعود_اسداللهی #ناصر_چشمآذر #اصغر_سمسارزاده #فرشته_جنابی #گلی_زنگنه #پروین_دولتشاهی #پرویز_مقصدی #ژاله_علو
@historycinemairan
۳۱ فروردین ۱۳۵۹
#جمشید_مشایخی #محمدرضا_شجریان #عبدالوهاب_شهیدی #سیما_بینا #خاطره_پروانه #رضا_کرمرضایی #مسعود_اسداللهی #ناصر_چشمآذر #اصغر_سمسارزاده #فرشته_جنابی #گلی_زنگنه #پروین_دولتشاهی #پرویز_مقصدی #ژاله_علو
@historycinemairan
👍8
Forwarded from اتچ بات
فیلم "قرنطینه" که آماده نمایش شد، اصلاحیه زیادی خورد. مثلا در کتابخانه پسر، کتاب مشهور "چراغ راه آینده" در بین کتابها بود و ایراد گرفته بودند. مسعود میگفت "با ذرهبین میبینند". مسعود مجبور شد این سکانسها را دوباره فیلمبرداری کند. خلاصه آنقدر اذیت شد كه از ایران رفت. به او میگفتم "به قول برشت اینگونه هست و این طور نمیماند. هر انقلابی اولش همینه".
مسعود میگفت "مگه چند دفعه قراره به دنیا بیام؟" سرانجام من و مسعود به دادگاه انقلاب احضار شدیم. گفتیم که "نمیرویم". اعتراض ما بیشر برای این بود که نام ما در صفحه اول روزنامه با تیتر درشت تایپ شده بود. خواهرم در بجنورد آن قدر گریه و زاری کرده بود که بیمار شده بود. میگفت "آبرویش پیش اهالی بجنورد ریخته است".
وقتی به یکی از رفقای قدیمی گفتم "نمیروم "بادی به غبغب انداخت و گفت "با ژ3 میبرنت". دلم شکست. شگفت این که دو ماه بعد او را از رادیو پاکسازی کردند. به یاد روزی افتادم که مستخدم اداره تئاتر روی محمدعلی جعفری ژ3 کشید. به خودم گفتم وای از روزی که کوچک بر بزرگ سوار شود. البته چندی بعد مستخدم را هم اداره بیرون کردند.
شانس آوردم که برخی پشت من درآمدند. جمشید مشایخی از ریاست اداره تئاتر استعفا داد و علی حاتمی از عدهای خبرنگار در دفترش دعوت به عمل آورد تا به این موضوع اعتراض کند. چند روز بعد در تالار سنگلج مجمع سندیکای هنرمندان تشکیل شد. فلاحزاده نامی رو به من که به این مسائل اعتراض کردم گفت "همهتان باید محاکمه بشید. حتی اونهایی که مردهاند. همهتون باید جواب پس بدین". ناصر رحمانینژاد جلوی سالن داد زد "بشین سرجات مردک. تو میدانی که با کی داری حرف میزنی؟"
رضا کرمرضایی - کتاب "همه دوستان من"
#رضا_کرمرضایی #مسعود_اسداللهی #فخری_خوروش #قرنطینه
@historycinemairan
مسعود میگفت "مگه چند دفعه قراره به دنیا بیام؟" سرانجام من و مسعود به دادگاه انقلاب احضار شدیم. گفتیم که "نمیرویم". اعتراض ما بیشر برای این بود که نام ما در صفحه اول روزنامه با تیتر درشت تایپ شده بود. خواهرم در بجنورد آن قدر گریه و زاری کرده بود که بیمار شده بود. میگفت "آبرویش پیش اهالی بجنورد ریخته است".
وقتی به یکی از رفقای قدیمی گفتم "نمیروم "بادی به غبغب انداخت و گفت "با ژ3 میبرنت". دلم شکست. شگفت این که دو ماه بعد او را از رادیو پاکسازی کردند. به یاد روزی افتادم که مستخدم اداره تئاتر روی محمدعلی جعفری ژ3 کشید. به خودم گفتم وای از روزی که کوچک بر بزرگ سوار شود. البته چندی بعد مستخدم را هم اداره بیرون کردند.
شانس آوردم که برخی پشت من درآمدند. جمشید مشایخی از ریاست اداره تئاتر استعفا داد و علی حاتمی از عدهای خبرنگار در دفترش دعوت به عمل آورد تا به این موضوع اعتراض کند. چند روز بعد در تالار سنگلج مجمع سندیکای هنرمندان تشکیل شد. فلاحزاده نامی رو به من که به این مسائل اعتراض کردم گفت "همهتان باید محاکمه بشید. حتی اونهایی که مردهاند. همهتون باید جواب پس بدین". ناصر رحمانینژاد جلوی سالن داد زد "بشین سرجات مردک. تو میدانی که با کی داری حرف میزنی؟"
رضا کرمرضایی - کتاب "همه دوستان من"
#رضا_کرمرضایی #مسعود_اسداللهی #فخری_خوروش #قرنطینه
@historycinemairan
Telegram
attach 📎
👍13❤3