تاریخ سینمای ایران
2.39K subscribers
607 photos
545 videos
10 files
42 links
مروری بر فیلم‌ها و فعالیت‌های کارگردانان، بازیگران، نویسندگان و دیگر عوامل سینمای ایران
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
تقی مختار :

در سال ۱۳۵۴، نخستين پيشنهاد کارگردانی فيلم به من داده شد. علی مرتضوی که در آن زمان، در عين حال، مدير و مالک مجله سينمائی «فيلم و هنر» و نيز بنيانگذار جايزه سينمائی «سپاس» بود و دوستی مطبوعاتی ديرينه‌ای با من داشت، به من گفت که تصميم دارد فيلمی تهيه کند و اگر من مايل باشم آمادگی دارد که کارگردانی آن را به من بسپارد.
قرار شد ناصر ملک‌مطیعی نقش اول فیلم را بازی کند. یک روز ناصر برای بستن قرارداد به دفتر آمد. نيم ساعتی بيشتر نگذشت که ديدم علی مرتضوی از اتاق خارج شد و نزد من آمد و در حالی که صورتش سرخ شده بود از من پرسيد: مگر تو به آقای ملک‌مطيعی نگفته‌ای که بايد با کلاه مخملی در اين فيلم ظاهر بشود؟
يکه خوردم و گفتم: نه، چون ما هيچ صحبتی در اين مورد نکرده بوديم و چنين قراری هم نداشتيم. مرتضوی نشست روی صندلی جلو ميز من و مثل آدمی که از بيان حرفی که می‌خواهد بگويد شرمنده باشد، گفت: ناصر بدون کلاه معنی ندارد. تو که بهتر می‌دانی، فيلم بدون کلاه ناصر نمی‌فروشد و شکست می‌خورد.
گفتم: ولی کاراکتری که قرار است او نقشش را بازی کند الزاما نبايد يک آدم کلاه‌مخملی باشد.
توضيح من هيچ تاثيری در او نکرد. کاملا شوکه و دمغ شده بود. دفاعی نداشت ولی هنوز اصرار می‌کرد که ملک‌مطيعی بدون کلاه به درد نمی خورد!
آن روز قرارداد امضاء نشد و ناصرخان هنگام خداحافظی به من گفت: من خوشحال بودم که می‌خواهم با کارگردان جوان و خوش‌فکری کار کنم که نمی‌خواهد يک فيلم جاهلی ديگر بسازد و برای فروش فيلمش از کلاه مخملی من استفاده کند. اگر قرار باشد من در فيلم تقی مختار و علی مرتضوی هم کلاه‌مخملی به سرم بگذارم پس چه فرقی هست بين شما با ديگران؟
من که دقيقا با او موافق بودم از شنيدن اين حرف‌ها غرق خجالت شدم و از او خواستم که چند روزی به من وقت بدهد تا در اين زمينه با مرتضوی صحبت کرده و او را مجاب کنم.
اما علی مرتضوی مجاب نشد. ظاهرا با چند تهيه‌کننده ديگر و بخصوص با مديران سازمان سينمائی پاناسيت، که قرار بود فيلمش را پخش کنند، صحبت کرده بود و همه به او گفته بودند که اگر قرار است ناصر ملک مطيعی در فيلمت بازی کند حتما بايد با کلاه‌مخملی باشد!
به او گفتم: آخر تو مدير جشنواره سينمائی سپاس هستی و من هم منتقد فيلم‌، فکر نمی‌کنی ما بايد کمی در اين مورد با ديگران فرق داشته باشيم؟
جواب داد: اين اولين فيلمی است که من دارم در آن سرمايه‌گذاری می‌کنم و نمی‌خواهم جای شک و ترديد بگذارم. اگر شکست بخورم بنيه اين را ندارم که دوباره روی پای خودم بايستم. وقتی دو سه فيلم ساختيم و توانائی مالی خوبی پيدا کرديم آن وقت می توانيم خطر بکنيم.
همه اين دلواپسی‌ها را با ناصر ملک‌مطيعی در ميان گذاشتم. اما اين حرف ها از نظر او پذيرفتنی نبود و بخصوص می‌گفت: شما نبايد زير بار اين حرف‌ها برويد.
وقتی تصميم قطعی او مبنی بر عدم استفاده از کلاه‌مخملی را با علی مرتضوی در ميان گذاشتم، با خونسردی تمام گفت: عوضش کن. برويم سراغ يک بازيگر ديگر.
گفتم: مثلا کی؟ کی به اين نقش می خورد و می تواند بخوبی ملک مطيعی آن را بازی کند؟
گفت: برو سراغ فردين.
گفتم: فردين؟! می خواهی فردين با کلاه مخملی بازی کند؟
گفت: نه، لازم نيست فردين کلاه بگذارد. مردم از او اين انتظار را ندارد ولی از ملک‌مطيعی دارند.
ديگر پاسخی نداشتم که بدهم. این قضیه را با ناصرخان در میان گذاشتم. به شدت عصبانی شد. از روی صندلی برخاست، شروع کرد بی‌اراده قدم زدن در طول و عرض اتاق و در حالی که صدايش می‌لرزيد گفت: به خدا يه روز اين کلاه رو می‌برم مي‌ذارم وسط ميدون توپخونه می‌رينم توش!
چيزی در درون من شکست. اين جمله زهردار به ظاهر دور از نزاکت، با اندوه تمام و از اعماق دل ناصر خان ادا شد. هيچ نداشتم بگويم. هر دو برای دقايقی کشدار و طولانی سکوت کرديم. و بعد، او سری به تاسف تکان داد، زير لب خداحافظی کرد، و آرام از اتاق خارج شد.

#خاطره #ناصر_ملک‌مطیعی #تقی_مختار #علی_مرتضوی
@historycinemairan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به مناسبت سالروز درگذشت فریدون فروغی

سکانسی از فیلم "کیفر"
کارگردان و نویسنده: عبدالله غیابی
سال ساخت : 1352
ترانه : قاصدک
خواننده : فریدون فروغی
ترانه‌سرا : مسعود امینی
آهنگساز : بابک افشار

#فریدون_فروغی #قاصدک #کیفر #عبدالله_غیابی #بابک_افشار #بهمن_مفید #تقی_مختار
@historycinemairan
اکران فیلم «امشب دختری می‌میرد»
کارگردان : مصطفی عالمیان
نویسنده : ارونقی کرمانی
سینما مهتاب
بهمن‌ماه سال ۱۳۴۸

#امشب_دختری_می‌میرد #مصطفی_عالمیان #فروزان #تقی_مختار
@historycinemairan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
صحبت‌های تقی مختار (روزنامه‌نگار و بازیگر سینمای ایران) درباره بایکوت شدن بهروز وثوقی توسط تهیه‌کنندگان، ستاره‌های سینمای آن دوره و رقابت میان فردین و بهروز وثوقی.

#تقی_مختار #مصاحبه #بهروز_وثوقی #فردین
@historycinemairan
ویلیام وایلر، جلال مقدم، حمید قنبری و تقی مختار

#ویلیام_وایلر #جلال_مقدم #حمید_قنبری #تقی_مختار
@historycinemairan
Forwarded from اتچ بات
تقی مختار :

زنده‌یاد خسرو پرویزی که اصالتا اهل خوزستان بود و از طریق همکاری قلمی با نشریات سینمائی دهۀ 30 خودمان، از جمله «جهان سینما» و «ستاره سینما»، پایش به محافل سینمائی باز شد و بعدها به کارگردانی پرداخت و در طول 17 سال (از 1338 تا 1355 خورشیدی) 27 فیلم سینمائی و دو فیلم مستند ساخت، در سال 1355، یعنی دو سال قبل از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، با هدف فیلمسازی در هالیوود، به همراه خانواده‌اش به آمریکا مهاجرت کرد و چون این کار را عملی ندید، در حالی که هنوز خبر چندانی از فوج مهاجران بعد از انقلاب به لوس آنجلس نبود، اولین نشریۀ فارسی‌زبان این شهر به نام «ایران پست» را بصورت هفتگی، ابتدا در «بلوار هالیوود» و بعدها در طبقۀ دوم پاساژ جنب همین مغازۀ فعلی، منتشر کرد که در کنار آن کار گرفتن عکس‌های فوری برای پاسپورت یا کارت شناسائی را هم انجام می‌داد.
وقتی موج مهاجران ایرانی به لوس آنجلس بالا گرفت و دیگران هم نشریاتی در این شهر منتشر کردند و به رقابت با «ایران پست» پرداختند، خسرو پرویزی، به دنبال مقاومتی چند ساله، بالاخره آن را تعطیل کرد و صرفا به کار عکاسی و فیلمبرداری از جشن‌های مختلف بخصوص عروسی‌ها پرداخت؛ ضمن این که مغازۀ عکاسی را هم که از طبقات بالای ساختمان به محل فعلی انتقال یافته بود اداره می‌کرد. عکس‌ها و پوسترهای فیلم‌های خسرو پرویزی که روی دیوارها و شیشۀ ویترین این مغازه نصب شده یادگاری از اوست که همچنان به شکل اولیه حفظ شده است.
زنده‌یاد پرویزی در سال 1391، یعنی نُه سال پیش، در سن 80 سالگی، بر اثر سکتۀ قلبی در بیمارستانی در همین شهر درگذشت و همسرش، مهین خانم، پس از درگذشت او خاطرات پراکندۀ او را که قسمت‌هائی از آن ابتدا در مجلۀ «ایرانشهر» منتشر شد، جمع‌آوری و سر و سامان داد و بصورت کتابی با عنوان «از بی‌ستاره‌ها تا چلچراغ» منتشر کرد.

#خسرو_پرویزی #تقی_مختار
@historycinemairan
داوود رشیدی، محسن مهدوی، تقی مختار و بهمن زرین‌پور در «فدایی»

تیر ۱۳۵۱

کارگردان : رضا علامه‌زاده
نویسنده : ایرج جنتی عطایی
فیلمبردار : رضا مجاوری
سازنده موسیقی متن : واروژان
تهیه‌کننده : ناصر تمدن‌نژاد

#فدایی #رصا‌علامه‌زاده #ایرج‌جنتی_عطایی #داوود_رشیدی #محسن_مهدوی #تقی_مختار #بهمن_زرین‌پور #واروژان #رضا_مجاوری
@historycinemairan