Forwarded from اتچ بات
نقشمنفیهای ممتاز سینمای ایران
نام شخصیت : مباشر
بازیگر : پرویز پورحسینی
فیلم : طلسم
کارگردان : داریوش فرهنگ
سال ساخت : 1365
صورتاش کشیده و استخوانیست، سرد و پریدهرنگ، و نگاهش خیره، نافذ با مردمکانی سبز. شقیقههایش سفید شده و تنپوشاش سیاه است. این سفید و سیاهی قرار است نمودگاری باشد برای سیمای دوگانهی وی ــ به عنوانِ شخصیّت ــ و ــ در همین راستا ــ نقشِ نظرگیرش در هر دو جهانِ زیرین و زبرینِ فیلم؛ جهانِ تاریک و متروک بسانِ شکنجهگاهِ نوعروسِ سپیدپوش و سپیدموی از یک سو، و جهانِ فوقانی همچو عزلتگاهِ دامادِ سیاهپوشِ تیرهبخت، از سوی دیگر. انداماش نحیف و ترکهایست و رفتارش گویای آدابدانی، اصالت و طبیعتی آرام و رام.
او خویشاوندِ شمع است و چهرهاش همواره در پردهی سایه، نیمه پنهان در پسِ جدالِ نور و تاریکی. تیماردارِ همه است؛ هم اربابِ سینهسوخته و هم مهمانانِ ناخوانده. هر بار دایهوار با شربت و کاسهی سوپ بر بالینِ بیمارِ نزار ظاهر میشود. شمرده حرف میزند و طنین صدایش به گونهایست که هم میتواند به نرمی با قصّهخوانیِ لالاییگونه پلکهای ارباب را برای خفتنی آرام سنگین کند و هم با نقلِ دوپهلوی ماجرای طلسم شدنِ خانه خوابِ تازهواردان را یکسره پریشان سازد.
در نوارِ باریکِ تیمار و تهدید، شکوه و شکنجه؛ جایی میانِ فرشته و اهریمن. این شمایلِ به ظاهرِ سرسپرده و بیمقدار انباشتیست از خاطرات و تداعیهای ادبیاتِ گوتیک، سینمای وحشت و حکایاتِ مربوط به اشرافیّتِ رو به زوال، از آلنپو و فرانکنشتاین و کالیگاری تا «ربهکا»، «پیشخدمت» و «آرزوهای بزرگ».
شماره 265 مجله دنیای تصویر - نویسنده : امیرحسین سیادت
#طلسم #داریوش_فرهنگ #پرویز_پورحسینی #نقش_منفی #مجله_دنیای_تصویر
@historycinemairan
نام شخصیت : مباشر
بازیگر : پرویز پورحسینی
فیلم : طلسم
کارگردان : داریوش فرهنگ
سال ساخت : 1365
صورتاش کشیده و استخوانیست، سرد و پریدهرنگ، و نگاهش خیره، نافذ با مردمکانی سبز. شقیقههایش سفید شده و تنپوشاش سیاه است. این سفید و سیاهی قرار است نمودگاری باشد برای سیمای دوگانهی وی ــ به عنوانِ شخصیّت ــ و ــ در همین راستا ــ نقشِ نظرگیرش در هر دو جهانِ زیرین و زبرینِ فیلم؛ جهانِ تاریک و متروک بسانِ شکنجهگاهِ نوعروسِ سپیدپوش و سپیدموی از یک سو، و جهانِ فوقانی همچو عزلتگاهِ دامادِ سیاهپوشِ تیرهبخت، از سوی دیگر. انداماش نحیف و ترکهایست و رفتارش گویای آدابدانی، اصالت و طبیعتی آرام و رام.
او خویشاوندِ شمع است و چهرهاش همواره در پردهی سایه، نیمه پنهان در پسِ جدالِ نور و تاریکی. تیماردارِ همه است؛ هم اربابِ سینهسوخته و هم مهمانانِ ناخوانده. هر بار دایهوار با شربت و کاسهی سوپ بر بالینِ بیمارِ نزار ظاهر میشود. شمرده حرف میزند و طنین صدایش به گونهایست که هم میتواند به نرمی با قصّهخوانیِ لالاییگونه پلکهای ارباب را برای خفتنی آرام سنگین کند و هم با نقلِ دوپهلوی ماجرای طلسم شدنِ خانه خوابِ تازهواردان را یکسره پریشان سازد.
در نوارِ باریکِ تیمار و تهدید، شکوه و شکنجه؛ جایی میانِ فرشته و اهریمن. این شمایلِ به ظاهرِ سرسپرده و بیمقدار انباشتیست از خاطرات و تداعیهای ادبیاتِ گوتیک، سینمای وحشت و حکایاتِ مربوط به اشرافیّتِ رو به زوال، از آلنپو و فرانکنشتاین و کالیگاری تا «ربهکا»، «پیشخدمت» و «آرزوهای بزرگ».
شماره 265 مجله دنیای تصویر - نویسنده : امیرحسین سیادت
#طلسم #داریوش_فرهنگ #پرویز_پورحسینی #نقش_منفی #مجله_دنیای_تصویر
@historycinemairan
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
خانم تسلیمی ... در سن مادرِ مرگ یزدگرد نبود. رفتم که خانم خُوروش مادر را بازی کُند و سوسن تسلیمی نقش دختر را که در سنِ او هم نبود؛ ولی خانُم خُوروش با آن پیشینهی حرفهای، به حقْ نگرانِ زندگیِ خودش بود ــ و حالا دیگر ترسِ صحنه، و درواقع ترس از عربدههای تهمتِ تماشاگرِ غیور، و در خیالِ ترک ایران بود!
سوسن تسلیمی پذیرفت نقش مادر را بازی کُند و با کمی کوشش نقش را از نُو پرداختم. کمی بعد دکتر کوثر که تنها با یک کیف دستی پُر از افسردگی از ایران میرفت دم آخر گُفت راستی یاسمن آرامی هم هست.
البتّه در سال پنجاهوهفت هر کس برای خُودَش حزبی بود که نمایش را اوّل از بازبینی شخصیِ خود میگذرانید ــ با کمال ناباوری یاسمن آرامی هم که با همهی کوشش هرگز از من بد ندیده بود برای نقش دختر آمد!
و امّا کی باید آسیابان میشد؟ مهدی فتحی به نمایشنامه کاری نداشت و فقط یک کلمه پرسید من برای خلق چه پیامی دارم؟ سراپا کهیر زدم و رفتن پیِ زنجانپور که لطف کرد آمد و پس از چند جلسه بدون یک کلمه ناپدید شد و پیغام داد کسی دنبالم نیاید! و کسی که پیغام او را آورد داریوش ایراننژاد پس از چند تمرین حاضروغایب اصلاً از مملکت بیرون زد و سر از آن سوی جهان درآورد.
در جبران، داریوش فرهنگ که آسیابان را چنان بازی میکرد که انگار سرداران در اعترافات تلویزیونی باید از او پوزش بخواهند و مطمئن بودم مردم حاضر در صحنه کلمهای از این متن را نمیفهمند زودتر از دیگران صحنه را خالی کرد و این وسطها نام مهدی هاشمی را گُفت که خیال نمیکردم از چپنماییِ فصلی مصون مانده باشد ــ و عجبا که آمد و حتّی حفظ هم بود، و هرچه روزشماری کردم کی میرَوَد نرفت!
بهرام بیضایی درباره فیلم "مرگ یزدگرد" در مصاحبه با مجله "چلچراغ"
#بهرام_بیضایی #مرگ_یزدگرد #مهدی_هاشمی #مهدی_فتحی #فخری_خوروش #داریوش_ایراننژاد #یاسمن_آرامی #داریوش_فرهنگ #سوسن_تسلیمی
@historycinemairan
سوسن تسلیمی پذیرفت نقش مادر را بازی کُند و با کمی کوشش نقش را از نُو پرداختم. کمی بعد دکتر کوثر که تنها با یک کیف دستی پُر از افسردگی از ایران میرفت دم آخر گُفت راستی یاسمن آرامی هم هست.
البتّه در سال پنجاهوهفت هر کس برای خُودَش حزبی بود که نمایش را اوّل از بازبینی شخصیِ خود میگذرانید ــ با کمال ناباوری یاسمن آرامی هم که با همهی کوشش هرگز از من بد ندیده بود برای نقش دختر آمد!
و امّا کی باید آسیابان میشد؟ مهدی فتحی به نمایشنامه کاری نداشت و فقط یک کلمه پرسید من برای خلق چه پیامی دارم؟ سراپا کهیر زدم و رفتن پیِ زنجانپور که لطف کرد آمد و پس از چند جلسه بدون یک کلمه ناپدید شد و پیغام داد کسی دنبالم نیاید! و کسی که پیغام او را آورد داریوش ایراننژاد پس از چند تمرین حاضروغایب اصلاً از مملکت بیرون زد و سر از آن سوی جهان درآورد.
در جبران، داریوش فرهنگ که آسیابان را چنان بازی میکرد که انگار سرداران در اعترافات تلویزیونی باید از او پوزش بخواهند و مطمئن بودم مردم حاضر در صحنه کلمهای از این متن را نمیفهمند زودتر از دیگران صحنه را خالی کرد و این وسطها نام مهدی هاشمی را گُفت که خیال نمیکردم از چپنماییِ فصلی مصون مانده باشد ــ و عجبا که آمد و حتّی حفظ هم بود، و هرچه روزشماری کردم کی میرَوَد نرفت!
بهرام بیضایی درباره فیلم "مرگ یزدگرد" در مصاحبه با مجله "چلچراغ"
#بهرام_بیضایی #مرگ_یزدگرد #مهدی_هاشمی #مهدی_فتحی #فخری_خوروش #داریوش_ایراننژاد #یاسمن_آرامی #داریوش_فرهنگ #سوسن_تسلیمی
@historycinemairan
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آنونس فیلم سینمایی «شبهای روشن»
کارگردان : فرزاد موتمن
نویسنده : سعید عقیقی
سال ساخت : ۱۳۸۱
مدیر فیلمبرداری : جمشید الوندی
گوینده آنونس : داریوش فرهنگ
#آنونس #تیزر #شبهای_روشن #فرزاد_موتمن #سعید_عقیقی #جمشید_الوندی #داریوش_فرهنگ
@historycinemairan
کارگردان : فرزاد موتمن
نویسنده : سعید عقیقی
سال ساخت : ۱۳۸۱
مدیر فیلمبرداری : جمشید الوندی
گوینده آنونس : داریوش فرهنگ
#آنونس #تیزر #شبهای_روشن #فرزاد_موتمن #سعید_عقیقی #جمشید_الوندی #داریوش_فرهنگ
@historycinemairan
داریوش فرهنگ در نمایش «نظاره مرگ»
کارگردان : پرویز پورحسینی
زمان اجرا : آذر ۱۳۵۰
#تئاتر #نمایش #نظاره_مرگ #داریوش_فرهنگ #پرویز_پورحسینی #مهدی_هاشمی
@historycinemairan
کارگردان : پرویز پورحسینی
زمان اجرا : آذر ۱۳۵۰
#تئاتر #نمایش #نظاره_مرگ #داریوش_فرهنگ #پرویز_پورحسینی #مهدی_هاشمی
@historycinemairan
افتتاح تئاتر شهر با نمایش «باغ آلبالو»
مهر ۱۳۵۱
#تئاتر_شهر #سوسن_تسلیمی #داریوش_فرهنگ #پرویز_پورحسینی #فرودس_کاویانی #مهدی_هاشمی #فهیمه_راستکار #باغ_آلبالو #سیاوش_طهمورث #رضا_ژیان #آربی_آوانسیان
@historycinemairan
مهر ۱۳۵۱
#تئاتر_شهر #سوسن_تسلیمی #داریوش_فرهنگ #پرویز_پورحسینی #فرودس_کاویانی #مهدی_هاشمی #فهیمه_راستکار #باغ_آلبالو #سیاوش_طهمورث #رضا_ژیان #آربی_آوانسیان
@historycinemairan