Forwarded from گلآقا
#شب_یلدا
#بچهها_گلآقا
#لاله_ضیایی
#گل_آقا
@golagha
@golaghaofficial :ادمین
بامعرفتها ذکر مأخذ میکنند!
#بچهها_گلآقا
#لاله_ضیایی
#گل_آقا
@golagha
@golaghaofficial :ادمین
بامعرفتها ذکر مأخذ میکنند!
Forwarded from گلآقا
اولین دو کلمه حرفحساب ۲۴ دی۱۳۶۳ به قلم #کیومرث_صابری_فومنی با نام مستعار #گل_آقا در #اطلاعات نوشته شد.
#دو_کلمه_حرف_حساب ۳۳ ساله شد!
@golagha
@golaghaofficial :ادمین
بامعرفتها ذکر مأخذ میکنند!
#دو_کلمه_حرف_حساب ۳۳ ساله شد!
@golagha
@golaghaofficial :ادمین
بامعرفتها ذکر مأخذ میکنند!
یاد #گل_آقا ( #کیومرث_صابری ) در چهاردهمین سالگرد درگذشتش | #هادی_حیدری | یازده اردیبهشت نود و هفت
یک زبان دارم دوتا دندان لق
می زنم تا زنده هستم حرف حق
@hadi_heidari
یک زبان دارم دوتا دندان لق
می زنم تا زنده هستم حرف حق
@hadi_heidari
Hadi Heidari | کانال هادی حیدری
◾سید احمد سیدنا از طنزنویسان قدیمی مطبوعات (توفیق و گل آقا) در سن هفتاد سالگی درگذشت. روانش شادکه مردم راشاد می خواست. مراسم تشییع،۹صبح فردا ۲۷ خرداد در بهشت زهرا به سمت قطعه نام آوران | هادی حیدری
◾چه قدر فاصله غم و شادی، کوتاه است. در روزی که عید بود و مردم لبریز از شادی بودند، شنیدن خبری کوتاه، کامم را تلخ کرد. سیداحمد سیدنا از طنزنویسان قدیمی مطبوعات درگذشت.
سیدنا، کار مطبوعاتی خود را از سال چهل و پنج با #روزنامه_توفیق آغاز کرد و این همکاری تا پایان فعالیت آن روزنامه ادامه داشت. او از اعضای اصلی تحریریه توفیق بود. پس از آن با چندین مجله دیگر از جمله #کاریکاتور و #فکاهیون برای مدتی کوتاه همکاری کرد. مدتی برای برنامه های طنز رادیو و تلویزیون مطلب نوشت. با آغاز فعالیت #مجله_گل_آقا از نویسندگان و همکاران اصلی مجلات گل آقا شد و تا پایان با این مجله همکاری کرد. او با نام های مستعاری چون: "خیار چمبر" ، "دم بریده" ، "آقا عماد" و "علیرضا خان" قلم می زد.
سیدنا در مصاحبه ای که #سالنامه_گل_آقا در سال هفتاد با او انجام داده در تعریف #طنز گفته است: "وظیفه طنز خنداندن مردم نیست بلکه وظیفه اش آگاهی دادن به آنان است. البته این نوع وظیفه باید با نوعی پختگی و متانت همراه باشد. طنزنویس قصدش از میان برداشتن ناهنجاری ها و یا لااقل اصلاح آنهاست. قصدش طعنه زدن و کنایه است و چه بهتر که این کار به دور از هر نوع پرخاشگری باشد."
پس از گل آقا، از #سیداحمد_سیدنا فعالیت کم تری دیده شد.
سرانجام در غروب جمعه بیست و پنجم خرداد نود و هفت، پس از یک دوره بیماری در سن هفتاد سالگی درگذشت.
من افتخار داشتم که در دوران فعالیتم در #گل_آقا با این طنزنویس قدیمی و صاحب قلم، همکاری داشته باشم و از او چهره ای حرفه ای، مهربان و آرام در ذهنم باقی مانده است.
مراسم تدفین زنده یاد سید احمد سیدنا، فردا یکشنبه بیست و هفتم خرداد نود و هفت ساعت نه صبح در بهشت زهرای تهران برگزار و در قطعه نام آوران به خاک سپرده می شود.
برای روح او آرزوی آرامش و برای خانواده بزرگوارش آرزوی صبر و بردباری می کنم. | #هادی_حیدری | تهران | شنبه بیست و ششم خرداد نود و هفت
@hadi_heidari
سیدنا، کار مطبوعاتی خود را از سال چهل و پنج با #روزنامه_توفیق آغاز کرد و این همکاری تا پایان فعالیت آن روزنامه ادامه داشت. او از اعضای اصلی تحریریه توفیق بود. پس از آن با چندین مجله دیگر از جمله #کاریکاتور و #فکاهیون برای مدتی کوتاه همکاری کرد. مدتی برای برنامه های طنز رادیو و تلویزیون مطلب نوشت. با آغاز فعالیت #مجله_گل_آقا از نویسندگان و همکاران اصلی مجلات گل آقا شد و تا پایان با این مجله همکاری کرد. او با نام های مستعاری چون: "خیار چمبر" ، "دم بریده" ، "آقا عماد" و "علیرضا خان" قلم می زد.
سیدنا در مصاحبه ای که #سالنامه_گل_آقا در سال هفتاد با او انجام داده در تعریف #طنز گفته است: "وظیفه طنز خنداندن مردم نیست بلکه وظیفه اش آگاهی دادن به آنان است. البته این نوع وظیفه باید با نوعی پختگی و متانت همراه باشد. طنزنویس قصدش از میان برداشتن ناهنجاری ها و یا لااقل اصلاح آنهاست. قصدش طعنه زدن و کنایه است و چه بهتر که این کار به دور از هر نوع پرخاشگری باشد."
پس از گل آقا، از #سیداحمد_سیدنا فعالیت کم تری دیده شد.
سرانجام در غروب جمعه بیست و پنجم خرداد نود و هفت، پس از یک دوره بیماری در سن هفتاد سالگی درگذشت.
من افتخار داشتم که در دوران فعالیتم در #گل_آقا با این طنزنویس قدیمی و صاحب قلم، همکاری داشته باشم و از او چهره ای حرفه ای، مهربان و آرام در ذهنم باقی مانده است.
مراسم تدفین زنده یاد سید احمد سیدنا، فردا یکشنبه بیست و هفتم خرداد نود و هفت ساعت نه صبح در بهشت زهرای تهران برگزار و در قطعه نام آوران به خاک سپرده می شود.
برای روح او آرزوی آرامش و برای خانواده بزرگوارش آرزوی صبر و بردباری می کنم. | #هادی_حیدری | تهران | شنبه بیست و ششم خرداد نود و هفت
@hadi_heidari
Hadi Heidari | کانال هادی حیدری
🔸یاد #محمدرفیع_ضیایی ، کارتونیست و کاریکاتوریست ایرانی در دومین سالگرد درگذشتش | #هادی_حیدری | سوم تیرماه نود و هفت @hadi_heidari
🔸 #محمدرفیع_ضیائی #کارتونیست و #کاریکاتوریست نجیب ایرانی بود که در دوران فعالیتم در #گل_آقا و پس از آن، بسیار از او آموختم.
او در سال هزار و سیصد و بیست و هفت در شهر #اوز #لارستان متولد شد. بیش از سی سال در مطبوعات ایران فعالیت کرد و علاوه بر آثار ارزشمند کارتون و کاریکاتور، منابع تحلیلی و تئوریک فراوانی در این عرصه از خود به جا گذاشت.
#لاله_ضیایی که یکی از یادگاران اوست، کارتونیست و طراح ارزشمندی است که نام پدر را زنده نگه داشته است.
#محمد_رفیع_ضیایی ، نیمه شب سوم تیرماه نود و پنج بر اثر حمله قلبی در منزل خویش در #تهران درگذشت و دوستان و دوستدارانش را در ماتم فقدانش فرو برد. یادش گرامی و جاودان
@hadi_heidari
او در سال هزار و سیصد و بیست و هفت در شهر #اوز #لارستان متولد شد. بیش از سی سال در مطبوعات ایران فعالیت کرد و علاوه بر آثار ارزشمند کارتون و کاریکاتور، منابع تحلیلی و تئوریک فراوانی در این عرصه از خود به جا گذاشت.
#لاله_ضیایی که یکی از یادگاران اوست، کارتونیست و طراح ارزشمندی است که نام پدر را زنده نگه داشته است.
#محمد_رفیع_ضیایی ، نیمه شب سوم تیرماه نود و پنج بر اثر حمله قلبی در منزل خویش در #تهران درگذشت و دوستان و دوستدارانش را در ماتم فقدانش فرو برد. یادش گرامی و جاودان
@hadi_heidari
Hadi Heidari | کانال هادی حیدری
🔸برای "دال بزرگ" مطبوعات ایران | یادداشتم درباره احمدرضا دالوند که در بستر بیماری است را در پست بعدی بخوانید: 🔻 @hadi_heidari
🔸 برای "دال بزرگ" مطبوعات ایران
●هادی حیدری
در اتاق کارش که فضای محدودی داشت، تک تک کارتون هایم را با دقت نگاه کرد. تعدادی را جدا کرد و سمت راست میز قرار داد و یکی از آن ها را با سوزن به بورد پشت سرش چسباند. اشاره ای به آن طرح کرد و رو به من گفت: "این هادی حیدری است؛ باید این گونه طرح بزنی تا کارهایت را منتشر کنم." ملاقات اول مان حدود دو ساعت طول کشید که با راهنمایی های کم نظیر او همراه بود. با این وعده که مرتب با کارهای تازه به نزدش بیایم، خداحافظی کردیم. فردا برای خریدن روزنامه به کیوسک روزنامه فروشی رفتم. روزنامه جامعه را برداشتم و دیدم که اولین طرحم در نیم تای پایین صفحه یک جامعه در قطع یک چهارم، منتشر شده است. حتما می توانید احساسم در آن لحظه را حدس بزنید. پنجره ای بزرگ به رویم باز شده بود.
سه سالی بود که با #گل_آقا شروع به فعالیت کرده بودم و حالا از فضای مجله، پا در تحریریه یک روزنامه پرتیراژ در یکی از بهترین دوره های مطبوعات ایران می گذاشتم و این را مدیون احمدرضا دالوند بودم. احمدرضا دالوند که #ماشاءالله_شمس_الواعظین لقب " #دال_بزرگ " را به او داده بود به گردن من خیلی حق دارد؛ به گردن خیلی از هم نسلی های من؛ به گردن مطبوعات ایران؛ به گردن گرافیک مطبوعاتی. گرافیک روزنامه ها با نگاه خاص او متحول شد و نفس تازه ای کشید. چند هفته پیش که شنیدم پای راستش را به خاطر دیابت قطع کرده اند، پاهایم سست شد. ده روز پیش به اتفاق استادان عزیزم دکتر #سیدفریدقاسمی و دکتر #یونس_شکرخواه برای عیادتش به #بیمارستان_سینا رفتیم. برایمان درددل کرد. امروز خبر شنیدم که زیر آندوسکوپی، سکته کرده و به کما رفته است. با پرستار مستقیمش تماس گرفتم؛ خبر را تایید کرد، اما خبر خوبی داد که دیشب به هوش آمده و وضعیتش بهتر است. دلم شور می زند. برای احمدرضا دالوند دعا کنیم تا زودتر خوب شود. مطبوعات و هنر ایران، سخت محتاج اوست. | پنجشنبه نهم آذر نود و هفت
عکس، مربوط به تیرماه امسال است در کنار احمدرضا دالوند عزیز و #جمال_رحمتی عزیز
@hadi_heidari
●هادی حیدری
در اتاق کارش که فضای محدودی داشت، تک تک کارتون هایم را با دقت نگاه کرد. تعدادی را جدا کرد و سمت راست میز قرار داد و یکی از آن ها را با سوزن به بورد پشت سرش چسباند. اشاره ای به آن طرح کرد و رو به من گفت: "این هادی حیدری است؛ باید این گونه طرح بزنی تا کارهایت را منتشر کنم." ملاقات اول مان حدود دو ساعت طول کشید که با راهنمایی های کم نظیر او همراه بود. با این وعده که مرتب با کارهای تازه به نزدش بیایم، خداحافظی کردیم. فردا برای خریدن روزنامه به کیوسک روزنامه فروشی رفتم. روزنامه جامعه را برداشتم و دیدم که اولین طرحم در نیم تای پایین صفحه یک جامعه در قطع یک چهارم، منتشر شده است. حتما می توانید احساسم در آن لحظه را حدس بزنید. پنجره ای بزرگ به رویم باز شده بود.
سه سالی بود که با #گل_آقا شروع به فعالیت کرده بودم و حالا از فضای مجله، پا در تحریریه یک روزنامه پرتیراژ در یکی از بهترین دوره های مطبوعات ایران می گذاشتم و این را مدیون احمدرضا دالوند بودم. احمدرضا دالوند که #ماشاءالله_شمس_الواعظین لقب " #دال_بزرگ " را به او داده بود به گردن من خیلی حق دارد؛ به گردن خیلی از هم نسلی های من؛ به گردن مطبوعات ایران؛ به گردن گرافیک مطبوعاتی. گرافیک روزنامه ها با نگاه خاص او متحول شد و نفس تازه ای کشید. چند هفته پیش که شنیدم پای راستش را به خاطر دیابت قطع کرده اند، پاهایم سست شد. ده روز پیش به اتفاق استادان عزیزم دکتر #سیدفریدقاسمی و دکتر #یونس_شکرخواه برای عیادتش به #بیمارستان_سینا رفتیم. برایمان درددل کرد. امروز خبر شنیدم که زیر آندوسکوپی، سکته کرده و به کما رفته است. با پرستار مستقیمش تماس گرفتم؛ خبر را تایید کرد، اما خبر خوبی داد که دیشب به هوش آمده و وضعیتش بهتر است. دلم شور می زند. برای احمدرضا دالوند دعا کنیم تا زودتر خوب شود. مطبوعات و هنر ایران، سخت محتاج اوست. | پنجشنبه نهم آذر نود و هفت
عکس، مربوط به تیرماه امسال است در کنار احمدرضا دالوند عزیز و #جمال_رحمتی عزیز
@hadi_heidari
Hadi Heidari | کانال هادی حیدری
◾دریغ و درد! ابوالفضل زرویی نصرآباد، طنزپرداز صاحب سبک ایرانی درگذشت. @hadi_heidari
◾ملانصرالدین دوران ما درگذشت | هادی حیدری
✏چه خبری تلخ تر از این که #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد امشب درگذشت؟ خیلی شوکه شدم. باورش سخت است. #ایران دوران ما، یکی از بهترین طنزنویسان خود را از دست داد. افتخار آشنایی و دوستی با او را از زمان فعالیت در مجلات #گل_آقا پیدا کردم. شخصیتی آرام و بی نهایت هوشمند و باسواد داشت. مانند برادر بزرگ تر راهنمایی ام می کرد و حضورش خوشایند و دلنشین بود.
مرحوم #کیومرث_صابری بسیار به او امید داشت و دلبسته قلم و آینده او بود.
زرویی متولد سال هزار و سیصد و چهل و هشت بود و در آن روزهای دهه هفتاد، ستون بسیار معروف #تذکره_المقامات با امضای #ملانصرالدین را در #هفته_نامه_گل_آقا می نوشت.
پس از گل آقا بسیار کم او را دیدم اما دورادور جویای احوالش بودم. سال ها با بیماری دست و پنجه نرم می کرد به طوری که چهره اش بیش تر از سن و سالش نشان می داد.
چند روز قبل درفکر بودم تا برای مراسمی که در تدارکش هستیم به عنوان یکی از مهمانان اصلی از #ابوالفضل_زرویی عزیز دعوت کنیم که خبر امشب، غافلگیرم کرد. زرویی چند ماه مانده به جشن پنجاهمین سال تولدش درگذشت و غمی بر غم هایمان افزود. برایش آرزوی آرامش روح می کنم و به همه طنزنویسان و مخاطبان آثار این طنزپرداز یگانه، تسلیت می گویم. روحش شاد.
@hadi_heidari
✏چه خبری تلخ تر از این که #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد امشب درگذشت؟ خیلی شوکه شدم. باورش سخت است. #ایران دوران ما، یکی از بهترین طنزنویسان خود را از دست داد. افتخار آشنایی و دوستی با او را از زمان فعالیت در مجلات #گل_آقا پیدا کردم. شخصیتی آرام و بی نهایت هوشمند و باسواد داشت. مانند برادر بزرگ تر راهنمایی ام می کرد و حضورش خوشایند و دلنشین بود.
مرحوم #کیومرث_صابری بسیار به او امید داشت و دلبسته قلم و آینده او بود.
زرویی متولد سال هزار و سیصد و چهل و هشت بود و در آن روزهای دهه هفتاد، ستون بسیار معروف #تذکره_المقامات با امضای #ملانصرالدین را در #هفته_نامه_گل_آقا می نوشت.
پس از گل آقا بسیار کم او را دیدم اما دورادور جویای احوالش بودم. سال ها با بیماری دست و پنجه نرم می کرد به طوری که چهره اش بیش تر از سن و سالش نشان می داد.
چند روز قبل درفکر بودم تا برای مراسمی که در تدارکش هستیم به عنوان یکی از مهمانان اصلی از #ابوالفضل_زرویی عزیز دعوت کنیم که خبر امشب، غافلگیرم کرد. زرویی چند ماه مانده به جشن پنجاهمین سال تولدش درگذشت و غمی بر غم هایمان افزود. برایش آرزوی آرامش روح می کنم و به همه طنزنویسان و مخاطبان آثار این طنزپرداز یگانه، تسلیت می گویم. روحش شاد.
@hadi_heidari
Forwarded from گلآقا
اولین دو کلمه حرفحساب ۲۴ دی۱۳۶۳ به قلم کیومرث صابری فومنی با نام مستعار گلآقا در صفحه ۳ روزنامه اطلاعات نوشته شد.
#دو_کلمه_حرف_حساب ۳۴ ساله شد!
به بهانه سالگرد دوکلمه حرف حساب
✍تعریف آزادی:
آزادی یعنی اینکه گلآقا حرف حساب بزند٬ ما هم گوش بدهیم- شاغلام
آزادی یعنی اینکه گلآقا حرف حساب بزند٬ ما صم بکم باشیم- غضنفر
آزادی یعنی اینکه گلآقا حرف حساب بزند٬ ما٬ هم گوش بدهیم٬ هم صم بکم باشیم-مشرجب
شاغلام مزخرف میگوید٬ غضنفر لاطایلات میگوید٬ مشرجب خزعبلات. این سه نفر آزادی را با خفقان اشتباه گرفتهاند. آزادی یعنی اینکه وقتی من دوکلمه حرفحساب میزنم٬ این سه نفر -چشمشان چهارتا- همه را به رضا و رغبت بخوانند و پس از خواندن به صدای بلند بگویند:«صحیح!!» ولی اگر نگفتند٬ معلوم میشود که خفقان گرفتهاند!!
«گلآقا»
شنبه ۱۳۶۵/۵/۱۱
#گل_آقا
#کیومرث_صابری_فومنی
#دو_کلمه_حرف_حساب
#اطلاعات
@golagha
بامعرفتها ذکر مأخذ میکنند!
https://telegram.me/joinchat/BapkXz2wpfTVL0p1IhvrzQ
#دو_کلمه_حرف_حساب ۳۴ ساله شد!
به بهانه سالگرد دوکلمه حرف حساب
✍تعریف آزادی:
آزادی یعنی اینکه گلآقا حرف حساب بزند٬ ما هم گوش بدهیم- شاغلام
آزادی یعنی اینکه گلآقا حرف حساب بزند٬ ما صم بکم باشیم- غضنفر
آزادی یعنی اینکه گلآقا حرف حساب بزند٬ ما٬ هم گوش بدهیم٬ هم صم بکم باشیم-مشرجب
شاغلام مزخرف میگوید٬ غضنفر لاطایلات میگوید٬ مشرجب خزعبلات. این سه نفر آزادی را با خفقان اشتباه گرفتهاند. آزادی یعنی اینکه وقتی من دوکلمه حرفحساب میزنم٬ این سه نفر -چشمشان چهارتا- همه را به رضا و رغبت بخوانند و پس از خواندن به صدای بلند بگویند:«صحیح!!» ولی اگر نگفتند٬ معلوم میشود که خفقان گرفتهاند!!
«گلآقا»
شنبه ۱۳۶۵/۵/۱۱
#گل_آقا
#کیومرث_صابری_فومنی
#دو_کلمه_حرف_حساب
#اطلاعات
@golagha
بامعرفتها ذکر مأخذ میکنند!
https://telegram.me/joinchat/BapkXz2wpfTVL0p1IhvrzQ
🔸یازده اردیبهشت، پانزدهمین سالروز درگذشت کیومرث صابری (گل آقا) | #هادی_حیدری | اردیبهشت نود و هشت | بازنشر
#گل_آقا #کیومرث_صابری #طنز #مجله_گل_آقا #گل_آقای_ملت_ایران #لبخند #شادی #غم #کارتون #کاریکاتور
@hadi_heidari
#گل_آقا #کیومرث_صابری #طنز #مجله_گل_آقا #گل_آقای_ملت_ایران #لبخند #شادی #غم #کارتون #کاریکاتور
@hadi_heidari
🔸بیست و نه سال پیش در چنین روزی، اولین شماره هفته نامه #گل_آقا توسط #کیومرث_صابری و جمعی از بهترین کارتونیست ها و طنزنویسان ایران منتشر شد. مجله ای که در دوران خود، تاریخ ساز شد و فضای جامعه را تا حدودی برای نقد و شنیدن انتقاد، مهیا کرد.
●تصویر جلد اولین شماره به قلم #ناصر_پاکشیر
@hadi_heidari
●تصویر جلد اولین شماره به قلم #ناصر_پاکشیر
@hadi_heidari
🔸ویدئوی گفتوگوی هادی حیدری با جناب احمد عربانی (کاریکاتوریست) در اینستاگرام
در گفتوگوی زنده ای که به لطف #اینستاگرام و در روزهای #قرنطینه با جناب #احمد_عربانی (کاریکاتوریست، انیماتور و طراح خاطرهانگیزترین جلدهای #گل_آقا) در تاریخ شنبه شانزده فروردین نود و نه داشتم، ایشان از خاطرات کودکی، فعالیت در مجلات طنز و علاقه خود به آواز و سینما میگوید. مصاحبه به مدت پنجاه و شش دقیقه و در ساعت یازده و سی دقیقه شب انجام شد. احمد عربانی روایتهایی را در این گفتوشنود تعریف کرده که برای اولین بار شنیده میشوند.
هم چنین ترانه هایی را بازخوانی کردند که روح آدم را تازه می کند.
من که از این همنشینی لذت بردم. امیدوارم شما هم پس از دیدنش همین احساس را پیدا کنید.
پ.ن: تصویر ابتدای ویدئو، کمی پرش دارد که با ورود آقای عربانی، از پرش می افتد.
https://www.instagram.com/tv/B-odLQppa3n/?utm_source=ig_web_copy_link
@hadi_heidari
در گفتوگوی زنده ای که به لطف #اینستاگرام و در روزهای #قرنطینه با جناب #احمد_عربانی (کاریکاتوریست، انیماتور و طراح خاطرهانگیزترین جلدهای #گل_آقا) در تاریخ شنبه شانزده فروردین نود و نه داشتم، ایشان از خاطرات کودکی، فعالیت در مجلات طنز و علاقه خود به آواز و سینما میگوید. مصاحبه به مدت پنجاه و شش دقیقه و در ساعت یازده و سی دقیقه شب انجام شد. احمد عربانی روایتهایی را در این گفتوشنود تعریف کرده که برای اولین بار شنیده میشوند.
هم چنین ترانه هایی را بازخوانی کردند که روح آدم را تازه می کند.
من که از این همنشینی لذت بردم. امیدوارم شما هم پس از دیدنش همین احساس را پیدا کنید.
پ.ن: تصویر ابتدای ویدئو، کمی پرش دارد که با ورود آقای عربانی، از پرش می افتد.
https://www.instagram.com/tv/B-odLQppa3n/?utm_source=ig_web_copy_link
@hadi_heidari
Instagram
Hadi Heidari l هادی حیدری on Instagram: “در گفتوگوی زنده ای که به لطف #اینستاگرام و در روزهای #قرنطینه با جناب #احمد_عربانی…
515 Likes, 42 Comments - Hadi Heidari l هادی حیدری (@hadi_heidari) on Instagram: “در گفتوگوی زنده ای که به لطف #اینستاگرام و در روزهای #قرنطینه با جناب #احمد_عربانی (کاریکاتوریست،…”
🔸یاد #گل_آقا ( #کیومرث_صابری) در شانزدهمین سال درگذشت | #هادی_حیدری | پنجشنبه یازدهم اردیبهشت نود و نه
یک زبان دارم دوتا دندان لق
می زنم تا می توانم حرف حق
#کیومرث_صابری_فومنی #طنز
@hadi_heidari
یک زبان دارم دوتا دندان لق
می زنم تا می توانم حرف حق
#کیومرث_صابری_فومنی #طنز
@hadi_heidari
🔸هفده سال، بدون #گل_آقا | #هادی_حیدری | اردیبهشت هزار و چهارصد | یازدهم اردیبهشت، هفدهمین سالگرد درگذشت #کیومرث_صابری
#مجله_گل_آقا #کیومرث_صابری_فومنی #طنز #کاریکاتور #کارتون #گل_آقای_ملت_ایران
@hadi_heidari
#مجله_گل_آقا #کیومرث_صابری_فومنی #طنز #کاریکاتور #کارتون #گل_آقای_ملت_ایران
@hadi_heidari
هفتم شهریورماه هزار و چهارصد، هشتادمین سالگرد تولد #کیومرث_صابری ( #گل_آقا) | #هادی_حیدری | #بازنشر
#صابری #طنز #کاریکاتور #مجله_گل_ٱقا
@hadi_heidari
#صابری #طنز #کاریکاتور #مجله_گل_ٱقا
@hadi_heidari
Hadi Heidari | کانال هادی حیدری
Photo
🔸سی و یک سال پیش در آبان هزار و سیصد و شصت و نه، اولین شماره #هفته_نامه_گل_آقا بر پیشخوان دکههای مطبوعاتی نشست. در سالهای خاکستری دهه شصت، انتشار #گل_آقا روزنهای بود که روزهایمان را رنگی ساخت و در سایهاش مجالی برای تنفسی اندک ایجاد شد.
در تازهترین شماره #مجله_آگاهی_نو و در بخش #شبنامه پرونده مفصلی را درباره مجله گل آقا و پدیدآورندهاش زندهیاد #کیومرث_صابری_فومنی تدارک دیدهایم.
این پرونده با کاریکاتوری از چهره #کیومرث_صابری به قلم #سعید_نوروزی شروع میشود. من نیز چند خطی را به بهانه یک نامه نوشتهام که جداگانه در یکی از پستهای این صفحه منتشر خواهم کرد.
#عمادالدین_قرشی ، مقالهای تحلیلی و مفصل در مورد صابری و #مکتب_گل_آقا نوشته است که طی آن، دورههای مختلف حرفهای او و مجلات گل آقا بررسی شدهاند.
#احمد_عربانی از ستونهای مهم و موثر #مجله_گل_آقا مطلبی را در مورد شباهتها و تفاوتهای توفیق و گلآقا به رشته تحریر درآورده که مملو از خاطرات شیرین دوران همکاری این استاد کارتونیست با این دو مجله است. در این مطلب به گوشههایی از ویژگیهای این دو مجله محبوب اشاره شده که برای اولین بار منتشر میشود.
#حسین_یعقوبی ، گزارشی با عنوان «انقلاب سرانجام خندید...» از روزنامه لسآنجلس تایمز را از دل تاریخ بیرون کشیده و ترجمه کرده است که در هفتههای آغازین انتشار هفتهنامه گل آقا در بیست و هشت آوریل هزار و نهصد و نود و دو توسط کیم مورفی نوشته شده بود.
#محمود_فرجامی نگاهی تحلیلی انداخته به نظریههای سوپاپ اطمینان و پارادوکس طنز که اشاراتی به برخی نگاهها در مورد سوپاپ بودن مجله گلآقا دارد.
#سوشیانس_شجاعی_فرد نیز به بهانه این پرونده، مقالهای تحلیلی نوشته و به جریانشناسی طنز از #دهخدا تا #صابری پرداخته است.
و سرانجام، #علی_زراندوز مقالهای نوشته که نگاه کیومرث صابری به بچهها را تحلیل میکند. نگاهی که ابتدا صفحه « #بچهها_سلام » را در هفتهنامه، پایهگذاری کرد و سپس مجلهای مستقل به نام #بچهها_گل_آقا به راه انداخت که به تربیت نسل نوپایی از نوجوانان #طنزنویس و #کارتونیست انجامید.
تلاش کردهایم تا در کنار بیان ویژگیهای مثبت گل آقا و میراثش، منصفانه به نقد برخی عملکردهای او بپردازیم تا منبعی برای علاقهمندان و پژوهشگران نیز به جا بماند.
شبنامهی این شماره در کنار مطالب مختلف، مملو از تصاویر و استادی است که کمتر دیده شده است.
#آگاهی_نو را میتوانید از کیوسکهای مطبوعاتی و کتابفروشیهای معتبر تهیه کنید. | هادی حیدری | یکشنبه دوم آبانماه هزار و چهارصد
@hadi_heidari
در تازهترین شماره #مجله_آگاهی_نو و در بخش #شبنامه پرونده مفصلی را درباره مجله گل آقا و پدیدآورندهاش زندهیاد #کیومرث_صابری_فومنی تدارک دیدهایم.
این پرونده با کاریکاتوری از چهره #کیومرث_صابری به قلم #سعید_نوروزی شروع میشود. من نیز چند خطی را به بهانه یک نامه نوشتهام که جداگانه در یکی از پستهای این صفحه منتشر خواهم کرد.
#عمادالدین_قرشی ، مقالهای تحلیلی و مفصل در مورد صابری و #مکتب_گل_آقا نوشته است که طی آن، دورههای مختلف حرفهای او و مجلات گل آقا بررسی شدهاند.
#احمد_عربانی از ستونهای مهم و موثر #مجله_گل_آقا مطلبی را در مورد شباهتها و تفاوتهای توفیق و گلآقا به رشته تحریر درآورده که مملو از خاطرات شیرین دوران همکاری این استاد کارتونیست با این دو مجله است. در این مطلب به گوشههایی از ویژگیهای این دو مجله محبوب اشاره شده که برای اولین بار منتشر میشود.
#حسین_یعقوبی ، گزارشی با عنوان «انقلاب سرانجام خندید...» از روزنامه لسآنجلس تایمز را از دل تاریخ بیرون کشیده و ترجمه کرده است که در هفتههای آغازین انتشار هفتهنامه گل آقا در بیست و هشت آوریل هزار و نهصد و نود و دو توسط کیم مورفی نوشته شده بود.
#محمود_فرجامی نگاهی تحلیلی انداخته به نظریههای سوپاپ اطمینان و پارادوکس طنز که اشاراتی به برخی نگاهها در مورد سوپاپ بودن مجله گلآقا دارد.
#سوشیانس_شجاعی_فرد نیز به بهانه این پرونده، مقالهای تحلیلی نوشته و به جریانشناسی طنز از #دهخدا تا #صابری پرداخته است.
و سرانجام، #علی_زراندوز مقالهای نوشته که نگاه کیومرث صابری به بچهها را تحلیل میکند. نگاهی که ابتدا صفحه « #بچهها_سلام » را در هفتهنامه، پایهگذاری کرد و سپس مجلهای مستقل به نام #بچهها_گل_آقا به راه انداخت که به تربیت نسل نوپایی از نوجوانان #طنزنویس و #کارتونیست انجامید.
تلاش کردهایم تا در کنار بیان ویژگیهای مثبت گل آقا و میراثش، منصفانه به نقد برخی عملکردهای او بپردازیم تا منبعی برای علاقهمندان و پژوهشگران نیز به جا بماند.
شبنامهی این شماره در کنار مطالب مختلف، مملو از تصاویر و استادی است که کمتر دیده شده است.
#آگاهی_نو را میتوانید از کیوسکهای مطبوعاتی و کتابفروشیهای معتبر تهیه کنید. | هادی حیدری | یکشنبه دوم آبانماه هزار و چهارصد
@hadi_heidari
🔸«طنز، بسیار ظریف و حساس است. تیغ دولبه است. من روی این تیغ راه رفتهام و خدا میداند به قصد سلاخی و صدمهرسانی کار نمیکنم. من مثل مار نیش نمیزنم. دلم میخواهد «زنبور عسل» باشم: نیش و نوش!» | یازدهم اردیبهشتماه هزار و چهارصد و یک، هجدهمین سالگرد درگذشت #کیومرث_صابری( #گل_آقا) | #هادی_حیدری
@hadi_heidari
@hadi_heidari
🔸 یاد #کیومرث_صابری ( #گل_آقا ی ملّت) در نوزدهمین سالگرد درگذشتش | #هادی_حیدری | یکشنبه یازدهم اردیبهشتماه هزار و چهارصد و دو
.
#مجله_گل_آقا #طنز #کاریکاتور #نقد
.
@hadi_heidari
.
#مجله_گل_آقا #طنز #کاریکاتور #نقد
.
@hadi_heidari
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔸 این یک ویدئوی ده دقیقهای است. صحبتهای من در آئین یکصدمین سالگرد آغاز انتشار #مجله_توفیق که شنبه گذشته بیست و چهارم تیرماه هزار و چهارصد و دو در #مرکز_همایشهای_بین_المللی_رایزن ارائه شد. تلاش کردم تا به آسیبشناسی تکرارناپذیری انتشار مجلاتی چون #توفیق و #گل_آقا بپردازم. به اینکه چرا جامعهی #ایران، جامعهای کوتاه مدت است؟ از فقدان نهادسازی فرهنگی در ایران گفتم و از گمشدهای به نام #گفت_و_گو و اینکه آیا ما شهروندان نقدپذیریم؟ خیلی دوست دارم که دهدقیقه از وقت ارزشمندتان را به شنیدن این صحبتها صرف کنید و نظرتان را برایم بنویسید.
بینهایت از شما ممنونم. | #هادی_حیدری
.
#کاکا_توفیق #شاغلام #طنز #کاریکاتور #نقد
@hadi_heidari
بینهایت از شما ممنونم. | #هادی_حیدری
.
#کاکا_توفیق #شاغلام #طنز #کاریکاتور #نقد
@hadi_heidari
Hadi Heidari | کانال هادی حیدری
🔸نقاشی پرتره #ماشاءالله_شمس_الواعظین (روزنامهنگار نوگرا و سردبیر روزنامه خاطرهانگیز جامعه) | #هادی_حیدری | پنجشنبه بیست و هشتم دیماه هزار و چهارصد و دو . @hadi_heidari
.
من آدم خوش اقبالی بودم که روزگار شکوفایی #مطبوعات پس از دوم خرداد هزار و سیصد و هفتاد و شش را تجربه کردم. با روزنامهنگاران و هنرمندانی همنشین شدم که امکان آموختن را برایم مُهیّا کردند.
از جمله مهمترین آنها، ماشاءالله شمسالواعظین است. تحولی که او در روزنامههای ایران ایجاد کرد، زمینهساز درخشش نسلی نو در مطبوعات شد. حتی با آنکه بیش از دو دهه از ادامهی کار مطبوعاتی او جلوگیری کردند، تاثیر شمس با روزنامهنگارانی که تربیت کرد، بر رسانههای ایران ادامه دارد.
پیش از آن تاریخ، روزنامهها محدود بودند؛ چه از جهت تعداد، چه محتوا و چه فرم.
اقبالم بلند بود که پس از شروع کارم با مجله #گل_آقا ، وارد #روزنامه_جامعه به سردبیری #ماشاءالله_شمس_الواعظین و مدیریت هنری #احمدرضا_دالوند شدم. شمس، کارتون و کاریکاتور را بر پیشانی روزنامه و در صفحهی اول نشاند و این کار را با باور عمیق انجام داد. او با نگاه متفاوتی که به کارکرد رسانه داشت، بر جایگاه کارتون و کاریکاتور در مطبوعات تاثیر غیر قابل انکاری گذاشت.
در تمام این سالها، بسیار از او آموختم. یادم میآید پس از وقایع سال هشتاد و هشت که فضای کشور، تلخ و تیره بود، همصحبتی و مشورت با شمس با آن ذهن وسیع و نگاه امیدوار، برایم بسیار آرامشبخش و راهگشا بود. من به او و راهی که گشود، مدیونم.
شمسالواعظین، از جمله آدمهایی است که دلش برای #ایران میتپد.
افسوس میخورم که نگذاشتند کار حرفهای #روزنامه_نگاری را ادامه دهد و با چنین تصمیمی، جامعهی ایران را از یک امکان موثر، محروم کردند.
مدتها بود که میخواستم به بهانهای، دوستی و علاقهام را به او که حالا در مزرعهای نزدیک ساوه به کشاورزی مشغول است، ابراز کنم تا آنکه دیروز به لطف دوستانم در #انجمن_صنفی_روزنامه_نگاران_تهران این موقعیت فراهم شد و نقاشی پرترهای که از شمایل #شمس_الواعظین کشیده بودم در حضور جمعی از اساتید و دوستان #روزنامه_نگار ، به این انسان دوستداشتنی و بلندپایه تقدیم کردم.
آرزو میکنم شرایطی فراهم شود تا دوباره در کنارش کار کنم و از تجربههایش بهره بگیرم. | #هادی_حیدری | جمعه بیست و نهم دیماه هزار و چهارصد و دو
.
@hadi_heidari
من آدم خوش اقبالی بودم که روزگار شکوفایی #مطبوعات پس از دوم خرداد هزار و سیصد و هفتاد و شش را تجربه کردم. با روزنامهنگاران و هنرمندانی همنشین شدم که امکان آموختن را برایم مُهیّا کردند.
از جمله مهمترین آنها، ماشاءالله شمسالواعظین است. تحولی که او در روزنامههای ایران ایجاد کرد، زمینهساز درخشش نسلی نو در مطبوعات شد. حتی با آنکه بیش از دو دهه از ادامهی کار مطبوعاتی او جلوگیری کردند، تاثیر شمس با روزنامهنگارانی که تربیت کرد، بر رسانههای ایران ادامه دارد.
پیش از آن تاریخ، روزنامهها محدود بودند؛ چه از جهت تعداد، چه محتوا و چه فرم.
اقبالم بلند بود که پس از شروع کارم با مجله #گل_آقا ، وارد #روزنامه_جامعه به سردبیری #ماشاءالله_شمس_الواعظین و مدیریت هنری #احمدرضا_دالوند شدم. شمس، کارتون و کاریکاتور را بر پیشانی روزنامه و در صفحهی اول نشاند و این کار را با باور عمیق انجام داد. او با نگاه متفاوتی که به کارکرد رسانه داشت، بر جایگاه کارتون و کاریکاتور در مطبوعات تاثیر غیر قابل انکاری گذاشت.
در تمام این سالها، بسیار از او آموختم. یادم میآید پس از وقایع سال هشتاد و هشت که فضای کشور، تلخ و تیره بود، همصحبتی و مشورت با شمس با آن ذهن وسیع و نگاه امیدوار، برایم بسیار آرامشبخش و راهگشا بود. من به او و راهی که گشود، مدیونم.
شمسالواعظین، از جمله آدمهایی است که دلش برای #ایران میتپد.
افسوس میخورم که نگذاشتند کار حرفهای #روزنامه_نگاری را ادامه دهد و با چنین تصمیمی، جامعهی ایران را از یک امکان موثر، محروم کردند.
مدتها بود که میخواستم به بهانهای، دوستی و علاقهام را به او که حالا در مزرعهای نزدیک ساوه به کشاورزی مشغول است، ابراز کنم تا آنکه دیروز به لطف دوستانم در #انجمن_صنفی_روزنامه_نگاران_تهران این موقعیت فراهم شد و نقاشی پرترهای که از شمایل #شمس_الواعظین کشیده بودم در حضور جمعی از اساتید و دوستان #روزنامه_نگار ، به این انسان دوستداشتنی و بلندپایه تقدیم کردم.
آرزو میکنم شرایطی فراهم شود تا دوباره در کنارش کار کنم و از تجربههایش بهره بگیرم. | #هادی_حیدری | جمعه بیست و نهم دیماه هزار و چهارصد و دو
.
@hadi_heidari
🔸یاد #کیومرث_صابری ( #گل_آقا ی ملّت) در بیستمین سالگرد درگذشتش | #هادی_حیدری | دوشنبه، شبِ یازدهم اردیبهشتماه هزار و چهارصد و سه
.
#مجله_گل_آقا #طنز #کاریکاتور #نقد #کارتون
.
@hadi_heidari
.
#مجله_گل_آقا #طنز #کاریکاتور #نقد #کارتون
.
@hadi_heidari