قنداب (واحد خانواده مؤسسه مصاف)
25.3K subscribers
6.18K photos
2.35K videos
180 files
6.59K links
💝 واحد خانواده مؤسسه‌ مصاف (قنداب)

📱اینستاگرام https://Instagram.Com/_u/ghandaab

🌐 توییتر
https://twitter.com/ghandaab1

ارتباط با مشاور👇🏻
🗣 @ghandaab_moshaver

ارتباط با ما👇🏻
🗣 my.masaf.ir/r/Telegram

☎️ 02175098000
Download Telegram
قنداب (واحد خانواده مؤسسه مصاف)
بسم الله الرحمن الرحیم ✔️ کتاب سه دقیقه در قیامت 🔷#قسمت_بیست_سوم 💠پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «گره‌گشايي از کار مؤمن از هفتاد بار حج خانه خداوند بالاتر است.» 🔻ثمرات اين گره‌گشايي آن‌جا بسيار ملموس بود. بيشتر اين ثمرات در زندگي دنيايي اتفاق مي‌ا‌فتد.…


بسم الله الرحمن الرحیم

✔️ کتاب سه دقیقه در قیامت

🔷#قسمت_بیست_چهارم

💠آن‌جا به من گفتند: زحمتي که براي رضاي خدا براي آن نوجوان کشيدي، باعث شد که در کار استخدام کمتر اذيت شوي و کار شما زودتر هماهنگ شود. البته اين پاداش دنيايي‌اش بود. پاداش آخرتي‌اش در نامه عمل شما محفوظ است.

🔻حتي به من گفتند: اينکه ازدواج شما به آساني صورت گرفت و زندگي خوبي داري، نتيجه کارهاي خيري است که براي هدايت ديگران انجام دادي.

🍃من شنيدم که مأمور بررسي اعمال گفت: کوچکترين کاري که براي رضاي خدا و در راه کمک به بندگان خدا کشيده باشيد، آنقدر در پيشگاه خدا ارزش پيدا مي‌کند که انسان، حسرت کارهاي نکرده را مي‌خورد.

يك روز همسرم به من گفت: دختري را در مدرسه ديده‌ام كه از لحاظ جسمي خيلي ضعيف است. چندين بار از حال رفته و... من پيگيري كردم، او يك دختر يتيم و بي‌سرپرست است. بيا امروز به منزلشان برويم. آدرسشان را بلدم.

🌀باهم راه افتاديم. در حاشيه شهر، وارد يك منزل كوچك شديم كه يك اتاق بيشتر نداشت، هيچگونه امكانات رفاهي در آنجا ديده نمي‌شد. يك يخچال و يك اجاق‌گاز در كنار اتاق بود. مادر و دو دختر در آن خانه زندگي مي‌كردند. پدر اين دخترها در سانحه رانندگي مرحوم شده بود. به بهانۀ خوردن آب، سر يخچال رفتم. هيچ چيزي در اين يخچال نبود!

💫سرم داغ شده بود. خدايا چه كنم؟! خودم شرايط مالي خوبي نداشتم. چطور بايد به آن‌ها كمك مي‌كردم؟ فكري به ذهنم رسيد. به سراغ خاله‌ام رفتم. او همسر شهيد و انسان مؤمن و دست به خيري بوده و هست. او را به منزل آن‌ها آوردم. شرايط منزلشان را ديد. خودم نيز كمي كمك كردم و همان شب براي آن دو دختر، كاپشن و لباس مناسب خريديم. خاله‌ام آخر شب با كلي وسايل برگشت و يخچال آن‌ها را پر از مواد غذايي كرد. در ماه‌هاي بعد، تا توانست زندگي آن‌ها را تأمين نمود.

⭕️وقتي در آن سوي هستي مشغول بررسي اعمال بودم، مشاهده كردم كه شوهر خاله‌ام به سمت من آمد. او از رفقايم بود كه شهيد شد و در كنار ديگر شهدا در بهشت برزخي، عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ بود.

به من كه رسيد، در آغوشم گرفت و صورتم را بوسيد. خيلي از من تشكر كرد. وقتي علت را سؤال كردم گفت: توفيق رسيدگي به آن خانواده يتيم را شما به همسر من دادي، نمي‌داني چه خيرات و بركاتي نصيب شما و همسر من شد.

🔶خدا مي داند كه با گره‌گشايي از كار مردم، چه مشكلات دنيايي و آخرتي از شما حل مي‌شود.

🖋ادامه دارد...
 
#یارمهربان
💝 @ghandaab

┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈