دغدغه ایران
60.3K subscribers
956 photos
232 videos
136 files
1.98K links
این تنها رسانه ویژه انتشار نوشته‌های محمد فاضلی در تلگرام است. هیچ کانال دیگری برای نشر نوشته‌هایم ندارم.
Download Telegram
Forwarded from شبکه توسعه
🔳⭕️ پرایدی شدن و توسعه

محمد فاضلی


زمان مطالعه: ۳ دقیقه


⭕️ پرده اول؛ پراید فقط ماشین نیست، پراید مدل و شیوه‌ای از تفکر و نگرش به جهان است.

🔹پراید محصول و البته نماد تفکر انحصارگرا، و عدم پذیرش رقابت است. رقابت ماشین‌های خارجی که نباشد، می‌شود تا ابد پراید را با همین کیفیت فروخت.

🔹سازنده پراید هیچ وقت ضرورتی برای رقابت احساس نکرده است و در نتیجه همواره محصولی قدیمی، کم‌کیفیت، دارای ایمنی نامناسب با زمانه، و مسبب نارضایتی مشتری را فروخته است.

🔹سازنده پراید هیچ وقت تحولی اساسی در محصولش ایجاد نمی‌کند اما چندین مدل از آن‌را که به معنای واقعی همگی پراید هستند، به بازار عرضه کرده است. تفاوت‌های‌شان جزئی – در حد تغییرات ساده و کم‌فروغ در بدنه - و نامؤثر است و عملاً هیچ تفاوتی در رضایت مشتری ایجاد نمی‌کنند.

🔹پراید در یک بازار بی‌رقابت باقی می‌ماند اما درست به ضد معنای اسمش بدل می‌شود. واژه پراید (Pride) در زبان انگلیسی به معنای غرور، افتخار و احساس خوش ناشی از دست‌آوردی فوق‌العاده است. اما پرایدی که امروز ایرانیان از آن سواری می‌گیرند، بیشتر نشانه استیصال در صنعت و توسعه است تا علامت غرور، افتخار یا دست‌آوردی فوق‌العاده که شایسته ستایش باشد.

🔹 تناقضی که در واقعیت و اسم پراید نهفته است، تا اندازه زیادی محصول انحصار، بازار بدون رقابت، بی‌انگیزگی‌های ناشی از انحصار، ناهماهنگی با اوضاع جهان و واقعیت‌گریزی است.


⭕️ پرده دوم؛ تفکر پرایدی می‌تواند پا را از عرصه صنعت و اقتصاد بیرون بگذارد و به عرصه سیاست، رسانه، فرهنگ و جامعه نیز تسری پیدا کند. خروجی سیاست، رسانه، فرهنگ و جامعه انحصارگرا هم پرایدی شدن محصولات همه این عرصه‌هاست.

🔹محصولات رسانه برآمده از انحصار، پرایدی است؛ یعنی مخاطب را جذب نمی‌کند حتی وقتی مخاطب بالاجبار آن‌را مصرف می‌کند. میلیون‌ها نفر ممکن است با پراید معاش زندگی‌شان را تأمین کنند اما به معنای رضایت از آن نیست.

🔹رسانه پرایدی، عین خود ماشین پراید نیازمند یارانه است. تداوم اقتصاد پرایدی به دوام یارانه سوخت بستگی دارد، و به همان نسبت رسانه پرایدی نیز قادر نیست روی پای خودش بایستد و باید یارانه بگیرد.

🔹نهادهای برآمده از انحصار هم عین پراید، کم‌کیفیت، ناراضی‌کننده مشتری و در طول زمان ثابت و کم‌تغییرند و به تدریج با روح زمانه در تضاد قرار می‌گیرند؛ درست همان گونه که طراحی و ریخت و قیافه پراید با ماشین‌های امروز ناسازگار و وصله ناجور است.

🔹پرایدی شدن هر عرصه‌ای، درست عین خود ماشین پراید، واقعیت و معنای کلمات را رو در روی هم قرار می‌دهد. آن‌چه بر افتخارآمیز بودنش تأکید می‌شود درست عین پراید، واقعیتی نازل پیدا می‌کند. ممکن است کثیری برای آن سر و دست هم بشکنند، اما نتیجه رضایت و کیفیت نیست، گویی چاره‌ای ندارند. آن‌ها که چاره دارند، پراید سوار نمی‌شوند.


☑️ پرده سوم؛ نتیجه راهبردی

⭕️ آن‌چه توسعه ایران ما را تهدید می‌کند، قفس انحصارهای مختلف است که از سیاست تا فرهنگ و رسانه، اقتصاد و صنعت را از آن خود کرده‌اند.

⭕️ نتیجه انحصار #پرایدی_شدن محصولات تا سیاست‌ها، نهادها، سخن‌ها و ایده‌هاست. همان گونه که نمی‌توان پراید را ابزار و بازوی قدرت ملی، رضایت عمومی و توسعه صنعتی قرار داد، و به معنای واقعی افتخارآمیز نیست، سایر محصولات ناشی از انحصار نیز چنین سرنوشتی دارند.

⭕️ آن‌چه بیش از هر چیز ضرورت دارد، گشودن همه بندهای انحصار است، هر نوع انحصاری که جامعه و محصولاتش را در کلیت به سمت پرایدی_شدن پیش می‌برد.

⭕️ پراید فقط ماشین نیست، پراید مدل و شیوه‌ای از تفکر و نگرش به جهان است. فراتر رفتن از پراید، مستلزم تغییر نگرش به انحصار و گام برداشتن به سوی دنیایی فراتر از #انحصارهای_چندگانه است.

⭕️ فهرست کردن مصادیق #انحصارهای_چندگانه و عزم جمعی برای فراتر رفتن از آن‌ها، راهی به سوی گریز از #پرایدی_شدن جامعه، سیاست، فرهنگ و اقتصاد در ایران امروز است. این به نفع همه ایرانیان است.

#انحصارهای_چندگانه

#پرایدی_شدن

#شبکه_توسعه

(اگر می‌پسندید به اشتراک بگذارید.)
@I_D_Network

https://vrgl.ir/VyvtT
سياست درست کدام بود؟

محمد فاضلي- عضو هيئت علمي دانشگاه شهيد بهشتي

  سؤالي بارها در جلسات مختلف از سوي افرادي با ديدگاه‌هاي متفاوت مطرح شده که من پاسخ روشني براي آن نيافته‌ام. چند روز قبل که مطلبي درباره «مصرف برق کولرهاي گازي» نوشتم، دوباره شماري از مخاطبان متن اين سؤال را مطرح کردند.

سؤال اين است: «آيا نمي‌شد به جاي گازکشي کردن صدها شهر و ده‌ها هزار روستا، همين مقدار گاز را در نيروگاه‌ها به برق تبديل کرده و انرژي الکتريکي را براي مصارف گرمايش و ... به منازل تحويل مي‌داديم؟» کساني که اين سؤال را طرح مي‌کنند، چندين مزيت براي اين اقدام به شرح زير برمي‌شمارند.

♦️ شبکه برق از قبل در بسیاری مناطق توسعه يافته بود و ضرورتي براي کشيدن خط لوله گاز در بسياري از مناطق وجود نداشت. (صرفه‌جويي هزينه در حد ده‌ها هزار ميليارد تومان يا بيشتر)

♦️ استفاده از برق در شهرها، سبب افزودن بر بار آلودگي هوا (ناشي از وسايل گرمايشي گازسوز) نمي‌شد. (البته آلودگي ناشي از سوختن گاز در نيروگاه باقي مي‌ماند.)

♦️ شبکه گازکشي بالقوه خطري براي مناطق مسکوني (ناشي از احتمال انفجار خطوط) است. اين خطر در مواقع بروز زلزله – بالاخص در کشور زلزله‌خيز ايران – اهميت بيشتري مي‌يابد. اين در حالي است که شبکه برق به سرعت قابل قطع شدن و فاقد امکان انفجار است و به لحاظ پدافند غيرعامل، ايمن‌تر است.

♦️ خسارات ناشي از خطوط انتقال برق – بالاخص در شبکه‌ دکل‌ها و پايه‌هاي انتقال هوايي – براي محيط‌زيست بسيار کمتر از خسارات خطوط انتقال گاز است (بالاخص در مناطق باارزش محيط‌زيستي نظير جنگل‌ها)

♦️خطوط انتقال برق چندمنظوره هستند (از جمله استفاده براي انتقال داده و اينترنت)، در حالي که خطوط گازکشي، تک‌منظوره هستند.

♦️آيا بهتر نبود هزينه صرف‌شده براي کشيدن خطوط گاز، بالاخص در مناطقي که شبکه توزيع و انتقال برق وجود داشت، صرف ساخت نيروگاه‌هاي برق، بهبود شبکه برق، کاهش تلفات و ... مي‌شد.

♦️آيا توسعه توليد، انتقال، توزيع و مصرف انرژي برق، براي عصر امروز و آينده استفاده از خودروها و وسايل نقليه برقي، سياست بهتري نبود؟

♦️آيا گزارشي، کتابي يا ارزيابي جامع قابل اعتمادي براي پاسخ‌گويي به اين سؤالات هست؟ تجربه بقيه کشورها در برابر اين سؤالات مستند شده‌اند؟

اگر طرح چنين سؤالاتي جدي شود و فرضاً مشخص شود که سياست درست، تبديل گاز به برق و استفاده از برق بوده است، سؤالات زير هم قابل طرح مي‌شوند:

🔹چه چيزي سبب شده است سياست گازکشي کل کشور تا دورافتاده‌ترين روستاها، به عوض توسعه انرژي الکتريکي در دستور کار قرار گيرد؟ سياست‌مداران، نمايندگان مجلس، لابي‌ها، شرکت‌هاي پيمانکاري، لوله‌سازها و... چقدر در بروز اين سياست نقش داشته‌اند؟ آيا راهي براي اصلاح سياست و بهبود وضعيت وجود دارد؟

راه توسعه کارآمد، از مسير پاسخ دادن به چنين سؤالاتي مي‌گذرد.

(اگر مي‌پسنديد، به اشتراک بگذاريد.) @fazeli_mohammad

⭕️ کانال‌هايي براي بسط عقلانيت توسعه:

📡 کانال #شبکه_توسعه@I_D_Network

📡 کانال #پادکست_سکه@Sekke_Podcast
تروریست‌های کلامی

محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

زمان مطالعه: سه دقیقه

«ترور» در ادبیات این معانی را داراست: نوعی سرکوب سیاسی و خشونت، اعمال خشونت بدون توجیه مشروع با هدف ترساندن و حذف کردن. ترور بدون محاکمه، دلیل‌آوری و قابلیت تمایز گذاشتن بین بی‌گناه و باگناه صورت می‌گیرد و کاملاً غیرشفاف است. تروریست‌ها قادر به اثبات مدعا نیستند، اما می‌توانند دیگران را بترسانند و در نهایت حذف کنند.

ترور فقط با اسلحه یا بمب‌گذاری انجام نمی‌شود، و تنها جای ارتکاب ترور دنیای واقعی و عرصه سیاست نیست. تروریست‌ها هم فقط آدم‌های کم‌سواد، فقرای اجیرشده، افراد مطرود حاشیه‌ای شده با چهره‌های پوشیده‌شده و ترسناک نیستند.

ترور می‌تواند با کلمات انجام شود و محل وقوع آن هم فضای مجازی باشد. کافی است پا روی اخلاق بگذارید، دست به صفحه‌کلید شوید و ندانسته و نشناخته، یا آگاهانه، دیگران را با عباراتی بنوازید که هدف از بیان آن‌ها لکه‌دار کردن، ایجاد شبهه، عصبانی کردن، تحقیر یا تهدید باشد.

ترور با کلمات در فضای مجازی وقتی انجام می‌شود که هیچ استدلال نمی‌کنید اما شخصیت و استدلال مقابل خود را متهم می‌کنید، و در مقابل ادعاهای معرفتی، گزاره‌های سیاسی و شخصی به میان می‌کشید؛ تلویحاً تهدید می‌کنید و ردیفی از کلماتی نظیر «معلوم‌الحال»، «نفوذی»، «روشنفکرنما»، «مزدور»، «جیره‌خوار» و ... به‌کار می‌برید.

ترور با کلمات وقتی صورت می‌گیرد که تلویحاً به دیگران می‌گویید «من علاوه بر این کلمات در دنیای مجازی، قادرم در دنیای واقعی نیز برای شما دردسر درست کنم.»

ترور با کلمات در دنیای مجازی وقتی اتفاق می‌افتد که چنان وقیح می‌نویسید که اگر فرد هدف، وارد پاسخ دادن شود، خودش را به اندازه شما تنزل داده و مثل شما یک تروریست می‌شود و اگر پاسخ ندهد، شبهه پذیرفتنی بودن آن‌چه بیان می‌کنید به ذهن دیگران خطور می‌کند.

ترور با کلمات در فضای مجازی، امنیت روانی و آرامش ذهنی فرد مخاطب را هدف می‌گیرد. می‌خواهد حذف کند.

فرقی نمی‌کند چه اندیشه‌ای داریم، از کدام ایده سیاسی حمایت می‌کنیم، به کدام طبقه تعلق داریم، مذهبی هستیم یا نیستیم، داخل یا خارج ایران زندگی می‌کنیم، هزینه داده‌ایم یا نداده‌ایم، و از وضع موجود راضی یا ناراضی هستیم؛ اگر این گونه در فضای مجازی می‌نویسیم؛ «#تروریست_کلامی» هستیم.

ترور در فضای مجازی به وفور یافت می‌شود، اما گونه‌ای کمتر دیده‌شده اما رو به رشدی از این تروریست‌های کلامی، مدرک دانشگاهی دارند صورت می‌گیرد – دارندگان مدرک دکتری و لقب استاد و محقق دانشگاه؛ استادیار، دانشیار یا استاد فرقی نمی‌کند.

این‌ها می‌دانند که منطق عرصه علم استدلال است اما ترجیح می‌دهند دیگران را چپ، راست، تندرو، سیاسی، لیبرال، بی‌سواد، ژورنالیست، وابسته، چهره ساختگی، روشنفکرنما و ... خطاب کنند. واژه‌هایی که در پچ‌پچ‌های پشت صحنه قدرت در دانشگاه موج می‌زنند.

این واژه‌ها هیچ حقیقتی را درباره آدم‌های هدف بیان نمی‌کنند، همان گونه که ترور دلیلی بر گناهکار بودن افراد نیست؛ این واژه‌ها کورند همان گونه که ترورها کورند؛ و این واژه‌ها ترس خلق می‌کنند، در آدم‌های هدف و همه آن‌ها که باید ماست‌های‌شان را از ترس تروریست‌های کلامی کیسه کنند.

#تروریست‌_کلامی_دانشگاهی، ترسناک‌تر و کردارش زشت‌تر است. ترورهای‌ش را زیر پوسته‌ای از پرستیژ دانشگاهی، قدرت نمادین و روابط‌ با اصحاب قدرت و ثروت، پنهان و اعمال می‌کند. هیچ تلویزیونی هم قیافه‌اش را در حالی که پرچم‌های سیاه داعش در دست دارد، پخش نمی‌کند. میان بقیه راه می‌روند و ناامنی برای علم و عالمان بر پا می‌کنند. منطق معرفت و گفت‌وگو را هم در آسیاب ضرب و زور خرد می‌کنند.

جامعه ما در چند سال گذشته بسیار درباره تروریست‌های مرگبار دنیای واقعی گفته و شنیده است. آخرین قربانی این نوع ترور – سردار شهید قاسم سلیمانی - را هم بر دوش میلیون‌ها نفر با عظمت تشییع کرد، اما عمیقاً آلوده به تروریست‌های کلامی است و درباره آن‌ها اندک می‌نویسد و تقبیح می‌کند.

دو گام برداریم: اول، اگر خودمان در زمره تروریست‌های کلامی هستیم، از این زشت‌کرداری دست برداریم. دوم، چنان رفتار کنیم که تروریست‌های کلامی زیر فشار اخلاقی دیگران، دنیا را بر خود تنگ ببینند. نسبت به این صورت از تروریسم بی‌تفاوت نباشیم.

#تروریست_کلامی

(اگر می‌پسندید، به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad

📡 #شبکه_توسعه: @I_D_Network

📡 #پادکست_سکه: @Sekke_Podcast
Forwarded from شبکه توسعه
🔳 خواندن درس این قرن

محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی


زمان مطالعه: ۴ دقیقه


یک سال دیگر قرن چهاردهم هجری شمسی که با نوروز ۱۳۰۰ آغاز شد، با ۲۹ اسفند ۱۳۹۹ پایان می‌یابد. صدای پایان قرن سیزدهم که داشت در گوش تاریخ می‌پیچید، در سوم اسفند ۱۲۹۹، لشکر رضاخان میرپنج برای کودتا راهی تهران بود و به این ترتیب چهار سال از قرن جدید در دوران قاجار، پنجاه‌وسه سال در دوران پهلوی و باقیمانده دوره جمهوری اسلامی ایران بوده است؛ یک قرن با سه حکومت.

ایران اما در این قرن تحولاتی بسیار افزون‌تر از سه حکومت به خود دیده است و طوفانی از سؤالات ما را در یک درصد پایانی این قرن در بر گرفته‌اند و گویی گذر از دریای مهیب تاریخ، به سوی قرن پانزدهم هجری شمسی، در گرو آن است که از پاسخ این سؤالات انبوه، کشتی بسازیم به سوی آینده. شاید دستور کار سال ۱۳۹۹ خواندن #درس_این_قرن باشد؛ خوانشی در همه زمینه‌ها.

اول این قرن کجای تاریخ ایستاده بودیم؟ جامعه، سیاست، هنر، دولت، پزشکی، صنعت، علوم انسانی، اقتصاد، محیط‌زیست، فقه، قانون، ارتش، شهرها، روستاها، طبیعت و هر آن‌چه آن روز ایران و ایرانی خوانده می‌شد چه وضعی داشت؟

چه بر سر ما در این قرن رفت و ما خود چه کردیم؟ شورش، انقلاب، جنبش، تحصیل، استخراج نفت، مدرن شدن، نوسازی اندیشه‌ها، ضداستعمارگری، جنگ، اشغال‌شدگی، تورم، رکود، افتخار، تباهی و ... یا هر آن‌چه نام رخداد، تحول، تغییر یا کنشگری بر آن می‌نهیم.

ما کجای «هر چه هست» در این جهان ایستاده‌ایم؟ وضع ما، وضع حکومت، صنعت، پزشکی، شهر، پایداری، محیط‌زیست، اندیشه، افتخار، هویت، حاکمیت قانون، عدالت، آزادی و ... هر آن‌چه بودن ما را حالا و این‌جا می‌سازد، اکنون چگونه است؟

ما به کجا می‌رویم؟ وضع زیرساخت‌ها، کیفیت زندگی، اخلاق، روابط انسانی، مناسبات اجتماعی، امنیت ملی، قدرت نسبی ما در برابر دیگر کشورها و صنعت و تجارت‌مان در ادامه مسیری که یک قرن گذشته پیموده‌ایم، به کجا خواهد رسید؟

یک سال پایانی قرن چهاردهم را می‌شود کارزاری برای انجمن‌های علمی همه رشته‌ها؛ سرآمدان هنرها، علوم، صنعت و سیاست؛ اتاق‌های بازرگانی و اصناف؛ و هر دسته و گروهی دانست برای آن‌که یک قرن را در عرصه تخصص و منافع خود بازخوانی کنند.

سال ۱۳۹۹ فرصت کم‌نظیری است برای تعریف صدها رساله درباره «تاریخ هر چه بوده و هست»، هزاران مقاله و کتاب درباره آن‌چه انجام دادیم و بر ما گذشت؛ و ضرورتی است برای درک جایگاه‌مان در تاریخ، فراسوی هر خودکم‌بینی یا توهم خودبزرگ‌بینی؛ برای رسیدن به درکی واقع‌بینانه از آن‌چه هستیم، و سنجیدن کردارهای تاریخی درست و اشتباه‌مان.

سال ۱۳۹۹ فرصتی است تا مجلات این کشور شماره‌های ویژه بازخوانی درس‌های این قرن منتشر کنند. مجلات تخصصی گاوداری تا سیاست، کشاورزی تا علوم فضایی، علوم سیاسی تا معماری؛ در همه این عرصه‌ها می‌تواننند اول و آخر قرن را مقایسه کنند و به سنجش دست‌آوردها و از دست‌رفته‌های آن بپردازند.

سال ۱۳۹۹ مهلتی است برای بازخوانی کتاب‌ها، موسیقی‌ها، ساختمان‌ها، انتخابات‌ها، آدم‌ها، مصنوعات و هر آن‌چه از جنس شاهکارهای به‌یادماندنی است. آن‌ها که استوانه‌های هویت شده‌اند.

آخرین سال قرن چهاردهم هجری شمسی، فرصتی برای بازنگریستن در هویت چهل‌تکّه برآمده از میراث متنوع قومی، مذهبی، زبانی، دینی، مدرن، جنسیتی و ... ماست. مدارا و مهربانی، صلح درونی و گشودگی به جهان، از درون این بازخوانی هویت‌ها فرصتی برای زادن و زیستن پیدا می‌کنند.


🔴 پیشنهاد

🔹 بیایید همه با هم، قرن حاضر را بازخوانی کنیم. ما ایرانیان در یک قرن گذشته آن‌قدر نهادها، سازمان‌ها، نخبگان و منابع خلق کرده‌ایم که قادر به این بازخوانی باشیم. آن قدر ایران برای همه ما عزیز هست که سفید و سیاه تاریخ‌اش را مرور کنیم.

🔹 بیایید قدرت و حکومت را هم به مشارکت در این بازخوانی دعوت کنیم. سازمان‌های حکومت بخش مهمی از این تاریخ را رقم زده‌اند و خود محصول این تاریخ هستند. ایرادی دارد که وزارت علوم دستورکارش در سال ۱۳۹۹ بازخوانی پیدایش و تحول علوم در ایران این قرن باشد؟ یا وزارت نفت و نیرو به تاریخ آب و انرژی مشغول شوند؟ و همین طور الی آخر. شرط این شراکت البته آن است که قدرت میل نکند «تاریخ به‌فرموده» بسازد و به میل، سیاه و سفید کند.

🔹 خوانش درس این قرن تا ابد ادامه خواهد داشت، اما این ماییم که تصمیم می‌گیریم در آخرین سال این قرن، از بازخوانی آن، توشه‌ای روشنی‌بخش برای قرن نو – قرن پانزدهم هجری شمسی – برگیریم، یا به سیاق گذشته، راه بسپریم به امید قضا و قدر.

جهت تاریخ در اسفند ۱۳۹۹ به کدامین سو خواهد بود؟

(اگر می‌پسندید به اشتراک بگذارید.)

#شبکه_توسعه
@I_D_Network

#دغدغه_ایران
@fazeli_mohammad

https://vrgl.ir/Bj2Mf
Forwarded from شبکه توسعه
🔳⭕️ هسته سخت توسعه

محمد فاضلي – عضو هيئت علمي دانشگاه شهيد بهشتي


زمان مطالعه: ۳ دقیقه


⭕️ راحت‌ترين بخش تلاش براي نوازنده موسيقي شدن، خريدن ساز است. شما سازهاي زيادي ديده‌ايد که گوشه خانه اين و آن افتاده‌اند، اما خريدار هيچ وقت نوازنده نشده است. راحت‌ترين بخش ورزشکار شدن هم خريدن لوازم ورزشی است.

⭕️ داستان را مي‌شود در چهار کلمه خلاصه کرد:
«سخت و سهل؛ نرم و سخت»

🔹 ساز که مي‌خريد، سخت‌افزاري است که براي خريد بهترين نوع آن فقط پول خيلي بيشتري احتياج داريد، اما اگر پول داشته باشيد، سهل است. نوازنده شدن اما نيازمند کار نرم‌افزاري است. نرم نرم بايد بدن و ذهن را با ريتم هماهنگ کنيد، تئوري موسيقي بياموزيد و زحمت بکشيد. همين بخش نرم خيلي سخت است.

🔹 پول که داشته باشيد، مي‌توانيد کارخانه وارد کنيد، جاده بکشيد، هواپيما و کشتي بخريد، وزارتخانه تأسيس کنيد و مدرسه‌هاي زياد بسازيد. اين‌ها همه لُجستيک يا پشتيباني و تمهيد کردن وسيله است. اين‌ها کار سخت‌افزاري اما راحت توسعه يا همان بخش «سخت و سهل» و البته گران توسعه است.

🔹 مسأله از وقتي آغاز مي‌شود که قرار است صدها هزار معلم به ميليون‌ها دانش‌آموز درس بدهند. مدرسه (ساز) هست، روش مناسب آموزش، در نظر گرفتن ويژگي‌هاي يادگيرنده، خلاقيت نوآموز و ... همه نرم‌افزاري هستند و فناوري مشخصي هم ندارد. ساخت مدرسه فناوري مشخص ساخت‌وساز دارد، اما فناوري آموزش مشخص نيست.

🔹 ساخت هواپيما فناوري مشخصي دارد اما رساندن شرکت هواپيمايي به نقطه‌اي که هواپيماهاي چندده يا چندصد ميليون دلاري‌اش بيشترين ساعات پرواز با نرخ اشغال صندلي بالا داشته باشند و به سوددهي برسد، فناوري مشخصي ندارد. يادگيري در دانشگاه، سياست‌گذاري در وزارتخانه، اصلاح رانندگي مردم و خلاقانه کار کردن در کارخانه نيز همگي «نرمِ سخت» هستند.

🔹 خريد هواپيما (سخت و سهلِ گران) نيازمند مذاکره وزارتخانه يا شرکت هواپيمايي با شرکت هواپيماسازي و تأمين مالي يک بانک است؛ اما بالا بردن ساعات پرواز و کيفيت خدمات هواپيمايي، نيازمند ارتباط‌گيري با هزاران کارمند، ميليون‌ها مسافر، يادگيري مهارت‌هاي بسيار از خلباني تا ميهمانداري توسط هزاران نفر، و تصميم‌هاي متعدد است. کار انساني، نيازمند هماهنگي، خلاقيت و توأم با عدم قطعيت‌هاي متعدد است.

🔹 دانشگاه ساختن سخت و سهلِ گران، اما توسعه علمي نيازمند کار نرم‌افزاري صدها عضو هيئت علمي، انگيزه دادن به آن‌ها، انگيزه‌دار ساختن هزاران دانشجو، هماهنگ کردن دانشگاه، صنعت، مراکز تحقيقاتي خصوصي، تأمين مالي، تضمين آزادي علمي و استقلال دانشگاه است. اين‌ها با پول تنها حاصل نمي‌شوند و فناوري هماهنگ کردن دانشگاه با صنعت هم ثابت شناخته‌شده‌اي نيست و در هر محيط اجتماعي، سياسي و اقتصادي تغيير مي‌کند.


☑️ نتيجه‌گيري

⭕️ ما در سال‌هايي که پول نفت زياد داشتيم و با بهره‌کشي مخرب از طبيعت ايران، هزينه کار «سخت و سهلِ گران» ايجاد خيلي زيرساخت‌هاي سخت را فراهم کرديم. اين سخت‌افزارها به ما توهم توسعه داده‌اند.

⭕️ همه ابزارهاي زندگي ما - خودرو، گوشي، وسايل خانگي، وسايل حمل‌ونقل، مواد ساختمان‌ها، جاده‌ها، شبکه اينترنت، ساختمان دانشگاه‌ها و مدارس و ... - به‌طور ميانگين نه در همه کشور، بهتر از آن چيزهايي هستند که در دهه‌هاي گذشته داشتيم، اما احساس مي‌کنيم کاري پيش نمي‌رود و ظرفيت حل مسأله زياد نيست. انگار به جاي سفت خورده‌ايم.

⭕️ ما «ساز خريده‌ايم» اما نوازنده شدن دانش، رويکرد، مهارت و جهت‌گيري ديگري مي‌خواهد. يک پله بالاتر مي‌روم. ساختن ساز نجاري مي‌طلبد، اما نوازندگي و توليد موسيقي خوب از جنس ساخت‌وساز نيست؛ نظريه، ريتم‌خواني، هماهنگي بدن و ذهن، پرورش احساس، غليان عواطف؛ و هماهنگي بسيار زياد بين چندين نوازنده در قالب يک گروه موسيقي را مي‌طلبد.

⭕️ کلنگ‌ به دست‌ها و دست به آچارهايي که جاده و هواپيما مي‌سازند، استاتيک و مقاومت مصالح که به‌کار ساختن ساختمان و سازه مي‌آيند، و پول و جرثقيل که براي تهيه سخت‌افزارها ضروري‌اند؛ همه لازم‌اند اما نه براي مرحله «نرمِ سخت» توسعه.

ما به جاي سفت توسعه رسيده‌ايم؛ مرحله‌اي که بايد کار «نرم سخت» کرد. انديشه‌هاي نو (عمدتاً از جنس فلسفه، سياست، علوم اجتماعي، مديريت و ...)، مهارت‌هاي جديد (از جنس گفت‌وگو، مذاکره و هماهنگي و قابليت‌سازي)، جلب مشارکت و ... مي‌خواهيم.

ادامه اين مسير #کلنگ_انديشي، #بتن_محوري و #آچار_‌به_دستي، يعني ماشين‌ها، موبايل‌ها و وسايل زندگي بهتر مي‌شوند اما ناراضي‌تر شده و احساس مي‌کنيم سخت گير افتاده‌ايم، کاري پيش نمي‌رود.

(اگر مي‌پسنديد به اشتراک بگذاريد.)

#شبکه_توسعه
@I_D_Network
#دغدغه_ایران
 @fazeli_mohammad

https://vrgl.ir/kXdh4
نسرین زن احمد

محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

«نسرین زن احمد و مادر شش بچه سه تا سیزده ساله است. احمد به فروش کفش در بازاری در نزدیکی سینما در ... مشغول است. ... پلیس مشکلات و شرایط زندگی ما را درک نمی‌کند، بنابراین همیشه مزاحم ما شده و ما را کتک می‌زند تا این مکان را ترک کنیم و کاری در این‌جا انجام ندهیم. سال گذشته پلیس به من حمله کرد و وسایل و اجناس من را کف خیابان پخش کرد. پلیس من را با چوب کتک زد و من دائما به آن‌ها می‌گفتم که به ما اجازه دهید تا کار کنیم. به آن‌ها گفتم اگر این کار را نکنم، چه کار دیگری می‌توانم انجام دهم؟ دزدی، آدم‌ربایی ...

درآمد متغیر احمد برای زندگی کافی نیست. بنابراین پسران بزرگ‌تر در کنار حضور در مدرسه به فروشندگی مشغول هستند. نسرین مادر خانواده هم در انزوای اجتماعی در خانه کار می‌کند. او به جدا کردن مغز بادام برای یک مغازه‌دار می‌پردازد و برای این کار پول هم پرداخت می‌کند. در واقع نسرین برای کاری که انجام می‌دهد هیچ پول نقدی نمی‌گیرد، بلکه برای آوردن بادام‌ها به خانه خود پول هم پرداخت می‌کند. تمام این کارهای برای این است که نسرین هزینه سوخت را در خانواده کاهش دهد و در زمستان سرد و برفی ... بتواند پوست بادام‌ها را آتش بزند.

این وضعیت نشان‌دهنده فقدان قدرت و انتخاب برای #فقرای_شهری است، چه مرد و چه زن ... انجام این کار در شرایطی که ساختار حکمرانی محلی ضد شما عمل می‌کند، کار آسانی نیست. به ویژه در شرایطی که صدای اندکی هم برای چانه‌زنی درباره شرایط کاری دارید، زیرا نمی‌خواهید دسترسی فعلی خود به منبع مهم سوخت را به خطر بیندازید. این منبع سوخت تأمین‌کننده امنیت زمستانی شماست و می‌تواند اوضاع بهتری را در آینده فراهم آورد.»

این متن را که حاصل پژوهشی در شهر ... است، از کتاب «شهر و جنسیت» نوشته هلن جارویس، پاولا کانتور و جاناتان کلاک، ترجمه #محمود_شارع‌پور که انتشارات علمی و فرهنگی منتشر کرده است (صفحات 483-481) انتخاب کرده‌ام. جای نام شهر محل اقامت خانواده احمد و نسرین را خالی گذاشته‌ام زیرا این داستان کم‌وبیش مشابه زندگي بخش مهمی از فقرای شهری در شهرهای جهان در حال توسعه است. چند نکته مرتبط با این داستان واقعی:

ایام عید نزدیک می‌شود و زنان و مردان بسیاری راهی خانه‌های اعضای طبقات بالادست‌تر می‌شوند تا کار کنند. برخی از آن‌ها همان «نسرین زن احمد» یا «احمد شوهر نسرین» هستند. پولی که از کارشان می‌گیرند چیزی شبیه همان پوست بادام برای سوزاندن در سرمای زمستان ... است. نسرین‌ها و احمدها را دريابيم.

ایام اسفند زمان رواج بیشتر کسب‌وکار دستفروش‌هایی است که برخی از آن‌ها همان «نسرین زن احمد» یا «احمد شوهر نسرین» هستند. من به دیدگاه #میثم_هاشمخانی و همکارانش معتقدم که باور دارند شهرها باید جایی برای دست‌فروشان داشته باشند تا فقرای شهری بتوانند در شرایط ناکارآمدی اقتصادی، سهمی از اقتصاد برای زندگی بردارند.

همه مردم جهان در کشوری غنی از سوخت‌های فسیلی نظیر ایران زندگی نمی‌کنند. داشتن ذخائر غنی سوخت فسیلی مسئولیت‌آور هم هست. می‌توانیم در سوزاندن سوخت‌های فسیلی ایران مسئولانه‌تر عمل کنیم. هر وقت گاز روشن می‌کنیم، کلید برق را می‌زنیم یا ... «نسرین زن احمد» را به یاد بیاوریم.

(اگر می‌پسندید به اشتراک بگذارید.) @fazeli_mohammad

پی‌نوشت: نسرین زن احمد، روایتی واقعی از کابل پایتخت افغانستان در سال 2008 است.

⭕️ #پادکست_سکه:
@Sekke_Podcast

#شبکه_توسعه:
@I_D_Network

#موفقیت‌های_کوچک_ایرانیان:
@IR_S_S
پیش‌نیازهای مقابله با ویروس کرونا

محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

مسئولین محترم، من عضو کمیته تخصصی «اجتماعی، فرهنگی و رسانه» برای تدوین «گزارش ملی پلاسکو» و «گزارش ملی سیلاب‌ها» بوده‌ام و در این متن می‌کوشم در نهایت اختصار، تجربه‌ حاصل از این دو گزارش برای مواجهه با یک رخداد ملی را با شما و مردم به اشتراک بگذارم. امیدوارم همه این تجارب در برابر مسأله ورود ویروس کرونا به ایران رعایت شده باشد، اما به جهت اثربخش کردن تجربه دو گزارش ملی، می‌نویسم.

یک. مدیریت رخداد نیازمند «فرمانده» با وظایف، اختیارات و مسئولیت‌های مشخص است. «فرمانده» را مشخص و به مردم معرفی کنید. مراکز استان‌ها هم ستاد فرماندهی داشته باشند.

دو. اطلاع‌رسانی در هر دو رخداد فروریزی پلاسکو و مدیریت سیلاب‌ها، مشکلات اساسی داشت. موارد زیر برای بهبود اطلاع‌رسانی ضروری است:

🔹 دو-یک. به هر یک از رسانه‌های مهم (خبرگزاری‌ها، رزونامه‌ها و ...) یک میز اختصاصی در «ستاد فرماندهی» اختصاص دهید.

🔹 دو-دو. به هر رسانه رسماً اعلام کنید که خبرنگار/خبرنگاران ویژه پوشش خبری رخداد کرونا را به ستاد فرماندهی معرفی کنند. عین همین کار را در مراکز استان‌ها هم انجام دهید.

🔹 دو-سه. خبرنگاران ویژه پوشش خبری رخداد از هر رسانه را به مردم معرفی کنید.

🔹 دو-چهار. یک حساب ویژه توئیتر و یک کانال تلگرام اختصاصی ستاد فرماندهی رخداد با مسئولیت فرمانده ستاد، راه‌اندازی کرده و از همه مراجع اطلاع‌رسانی به مردم و رسانه‌ها اعلام کنید که فقط این دو مرجع رسانه‌ای اطلاع‌رسانی درباره کرونا هستند.

سه. کلیه سازمان‌های مردم‌نهاد (سمن) متخصص در زمینه‌های بهداشت عمومی یا علاقمند به فعالیت در این زمینه را به مراکز فرماندهی در تهران و استان‌ها دعوت کنید و درخصوص نظام همکاری با آن‌ها برای ارائه آموزش‌های عمومی، توزیع ماسک، مراقبت از بیماران و ... هماهنگی کنید. درخصوص وظایف، اختیارات و مسئولیت‌های مشخص برای ستادهای فرماندهی و سمن‌ها به توافق برسید.

چهار. از طریق حساب توئیتری، کانال تلگرامی و کلیه رسانه‌ها، پروتکل‌ها (دستورالعمل‌ها، استانداردهای ملی و ...) هر الزام قانونی درباره بروز چنین شرایطی را به اطلاع مردم و همه سازمان‌ها برسانید.

پنج. مواجهه با ویروس کرونا از جنس کارهای میان‌بخشی است، یعنی سازمان‌های مختلف و مردم باید با یکدیگر همکاری کنند تا موفقیت به سطح مطلوبی برسد. گروهی را مسئول کنید که کلیه شرایط را بررسی کرده و در هر شرایطی، فهرستی از وظایف دستگاه‌های دیگر و مردم تهیه کنند.

شش. این فهرست وظایف را با مشارکت هر دستگاه بررسی کرده و به آن‌ها ابلاغ کنید. وظایف دستگاه‌ها را به اطلاع مردم هم برسانید تا مطالبه مردمی برای انجام وظایف‌شان افزایش یابد. وظایف و مسئولیت‌های مردم، و البته اختیارات مردم را هم از کلیه مجاری رسانه‌ای اطلاع‌رسانی کنید.

هفت. اگر امکان‌پذیر است به صورت موقت، بخشی از برنامه‌های رادیو و تلویزیون‌های مرتبط با سلامت را با اطلاع‌رسانی قبلی، به رخداد ویروس کرونا اختصاص دهید.

هشت. هیچ چیزی را پنهان نکنید. این ویروس سبب بحران جهانی شده است و ورود آن به ایران مایه هیچ شرمساری نیست. ما در عصری زندگی می‌کنیم که هیچ چیز را نمی‌شود پنهان کرد. اطلاع‌رسانی شفاف و بی‌کم‌وکاست، سبب ارتقای اعتماد و سرمایه اجتماعی می‌شود.

نه. پروتکل‌های رسانه‌ای مربوط به اطلاع‌رسانی این گونه رخدادها را با کمک متخصصان رسانه، اخلاق پزشکی و ... شناسایی کرده و به اطلاع‌ خبرنگاران برسانید. مسأله عمومی است، اما حریم خصوصی افراد و خانواده‌های بیماران احتمالی نباید خدشه‌دار شود.

ده. یک تیم تخصصی برای مستندسازی، تهیه فیلم و عکس، و ثبت جزء به جزء نوع مواجهه ملی با این رخداد تعیین کنید. شواهد و مستنداتی که این گروه تهیه می‌کنند برای مدیریت رخدادهای آینده به‌کار می‌آیند. نشان دادن مقدار کار ملی انجام‌شده در خلال رخداد نیز به این مستندات نیاز دارد.

یازده. انشاءالله مسأله هر چه زودتر پایان می‌یابد، اما از هم‌اکنون برای ارائه گزارشی شفاف و توأم با ذکر تجارب، شکست‌ها و موفقیت‌ها در مواجهه با شیوع ویروس کرونا آماده باشید. این گزارش برای جلب اعتماد عمومی ضروری است.

امید که همه با هم و با کمترین خسارت از این مسأله عبور کنیم. کرونا مساله همه، و نه فقط شما، است.

(اگر می‌پسندید به اشتراک بگذارید.)

⭕️ ارتباط با مدیر کانال دغدغه ایران:
@AD_DI_IRSS

📡 کانال #پادکست_سکه (اقتصاد و توسعه):
@Sekke_Podcast

📡 کانال #شبکه_توسعه:
@I_D_Network

📡 کانال #موفقیت‌های_کوچک_ایرانیان:
@IR_S_S
Forwarded from شبکه توسعه
🔳⭕️ ما همه باهم باشیم!
سهند ایرانمهر


زمان مطالعه: ۳ دقیقه


⭕️ می‌خواهم از خودمان به عنوان مردم و وظایف‌مان بگویم. اینکه به عنوان ملتی که انواع بحران‌ها و مصایب را تجربه کرده‌ایم و زخم‌های ناسوری هم بر روح و جان داریم که به نظر من بدترینش از بین رفتن اعتماد بوده است، حالا میان خودمان به عنوان مردم که آسیب‌پذیرترین بخش بحرانیم، چه تعاملات و رفتارهایی باید داشته باشیم.


اگر نتوانم که فرا دستان را خم بیاورم، جهان زیرین را به جان (حرکت) خواهم آورد.
- آنئید ویرژیل، کتاب هفتم، ۳۱۲


⭕️ انسان در موارد بسیاری قادر به تغییر یا بهبود دادن اوضاعی فراتر از توان خود نیست. این وضعیت گاهی برای یک اجتماع نیز رخ می‌دهد. این خوب است که فرد یا اجتماع در چنین مواردی آرمان خود را در وجدان فردی یا جمعی خود مرور یا بازآفرینی کند اما اگر این مساله به شکل وسواس‌گونه و در پی موانع و دشواری‌های متعدد همچنان ادامه یابد و تنها راه ممکن همان راهی تلقی شود که پیش‌تر با هزینه بسیار به ناکامی رسیده است و حاصلی جز افسردگی نخواهد داشت.

⭕️ هرکدام از ما می‌توانیم آن همدلی، انسجام، برنامه‌ریزی، شفقت، شفافیت و اعتمادی که فقدان آن در سطح مدیریت، سبب هراس کنونی ما در مواجهه با بحران کرونا شده است را بین خودمان و در واحد ملت ایجاد کنیم.

⭕️ چگونه؟
🔹 قرار نیست ما به هم دروغ بگوییم یا واقعیت بحرانی که با آن مواجهیم را کتمان کنیم اما در عین حال نباید در صحبت‌های خود در بین خویشاوندان یا کسانی که با آن‌ها هم صحبت می‌شویم دنیایی را تصویر کنیم که جز مرگ فرجامی ندارد. بحران کنونی پایان دنیا یا ما نیست بلکه بحرانی است مثل مابقی بحران‌هایی که بشر و حتی ملت ما درگذشته نیز تجربه کرده است با این تفاوت که دسترسی به اخبار حضور آن را سنگین‌تر کرده است اما به همان میزان امکان رفع آن نیز هست در عین حال حتی اگر با سوء مدیریت و پنهانکاری مواجهیم اما هنوز از نقش خود ما برای سرنوشتمان کم نشده است.

🔹 این دست ماست که وقتی صحبت از رعایت بهداشت فردی می‌شود، مسئولانه آن را رعایت کنیم. این ما هستیم که می‌توانیم به جای حرکت به سمت جاده‌های شمال یا جنوب و تسری بحران به دیگر نقاط در خانه‌های خود بمانیم و از سفر غیر ضروری اجتناب کنیم.

🔹 این ما هستیم که می‌توانیم به بیماران پیام رسای "قوی باش" بدهیم و بجای احتکار ماسک و مواد ضد عفونی کننده، امکان تهیه را برای دیگران هم فراهم کنیم. این ما هستیم که می‌توانیم از هراس‌هایی که سبب استرس بالاخص در کودکان می‌شود، بکاهیم. دروازه بانی خبر داشته باشیم. به کادر پزشکی، رانندگان آمبولانس و دیگر بخش‌های مرتبط که جان خود را در دست گرفته‌اند،خسته نباشید، بگوییم. این ما هستیم که می‌توانیم به هم یادآوری کنیم که "نترسید ما همه باهم هستیم "و ...


⭕️ یادداشتم را با داستانی واقعی به پایان می‌برم.

داستان "فاویو چاوز" (ویدیوی پیوست) اهل پاراگوئه که وقتی به محل دپوی زباله‌ها در حاشیه پایتخت رفت، کودکانی را دید که حکومت و جامعه آنان را فراموش کرده است و جز رایحه عفن زباله هیچ نصیبی نبرده‌اند. فاویو موزیسین بود او نمیتوانست جهان بالا را تغییر بدهد اما جهان زیرین او بچه‌های فقیر و محیط عفن و هنر موسیقی‌اش بود. راهکار او برای بچه‌هایی که حتی اگر امکان خرید ساز هم بود نمی‌توانستند از ترس سارقان آن را به دست بگیرند، ساخت آلات موسیقی از همان مواد دورریختنی و آموزش آن در محیط خودش بود. او جهان پیرامون خود را تغییر و گروهی هنری را تشکیل داد که اکنون در سراسر جهان برنامه اجرا می‌کند و نه فقط بهبود وضعیت دیگر کودکان آن سامان را با درآمدی خوب فراهم که جوانه‌های بهبود را هم در دل آنان شکوفا کرده است.

ما هم می‌توانیم مثل فاویو چاور باشیم. همیشه برای یاس و خشم ارتش مجهزی وجود دارد، شما نگران کمبود شمار آنان نباشید به سهم خود به اطرافیانتان در بحران کمک کنید تا دستپاچگی و نگرانی و بختک ترسی که دامانشان را گرفته است بیش از این وسعت پیدا نکند و دستکم به اندازه نگرانی کرونا، دلگرمی همراهی و محبت شما در روحشان اثر کند. ما خودمان باید به داد هم برسیم.

باز نشر از کانال "سهند ایرانمهر"
@sahandiranmehr

(اگر مي‌پسنديد به اشتراک بگذاريد.)

#شبکه_توسعه
@I_D_Network
Forwarded from شبکه توسعه
🔳⭕️ جلوتر از کوئید ۱۹ حرکت کنیم


این پست موقتی و باتوجه به شرایط موجود و ضرورت اطلاع‌رسانی در رابطه با دستورالعمل عمومی پیشگیری از ابتلا به ویروس کرونا جدید و مسئولیت‌ شهروندی است.



⭕️ دستورالعمل عمومی پیشگیری از ابتلا به ویروس کرونا جدید (فایل PDF پیوست) در سه بخش تنظیم شده است:

1️⃣ آشنایی با التهاب ریوی ناشی از ابتلا به کوئید ۱۹
🔹 راه‌های انتقال
🔹 افراد مستعد
🔹 دوره نهفتگی
🔹 علائم

2️⃣ نکات کلیدی در پیشگیری فردی
🔹 کارهایی که باید انجام دهیم
🔹 چگونگی استفاده از لوازم و ابزارهای پیشگیری از انتقال بیماری
🔹 چگونگی میکروب‌زدایی
🔹 چگونگی نظافت شخصی

3️⃣ شیوه‌های پیشگیری از ابتلا به کوئید ۱۹ در شرایط مختلف
🔹 آنچه در خانه و بیرون از خانه باید انجام داد
🔹 کارهایی که باید پس از برگشت به خانه انجام داد
🔹 با مشاهده بیمار/بیماران چه باید کرد؟
🔹 آنچه پس از مشاهده علائم باید انجام دهیم



⭕️ کرونا مسأله همه ماست، توطئه‌اي هم در کار نيست، همه کشورها درگير هستند و توان و قابليت همه حکومت‌ها براي مواجهه با اين مسأله به نوعي کم است؛ و قابليت ما هم کمتر از کشورهاي توسعه يافته است؛ و بايد #همه_با_هم عمل کنيم تا کمتر خسارت ببينيم، مي‌شود چند نکته زير را نتيجه گرفت.

🔹 هر شهروند ضمن مطالبه‌گري از دولت و حکومت براي کارآمدتر بودن، بايد خودش مسئوليت مراقبت پيشگيرانه را بپذيرد. اگر حکومت و دولت را پاسخ‌گو و قابل اعتماد مي‌دانيد، شما هم براي بهتر عمل کردنش همراهي کنيد؛ و اگر آن‌ها را پاسخ‌گو و غيرقابل اعتماد نمي‌دانيد، بيشتر مراقب باشيد زيرا در صورت ابتلا و حتي مرگ بر اثر کرونا، اين ناپاسخ‌گوي غيرقابل اعتماد، کاري براي شما و بازماندگان نخواهد کرد. شما در هر دو صورت، بيشتر با اصول پيشگيري همراهي کنيد.

🔹 ايام سال نو نزديک است. جمعيت در بازارها خريد مي‌کنند. توده جمعيت براي انتقال اين ويروس بستر مساعدي است. يک راه پيشگيري، خريدهاي اينترنتي است (مثل حضوري نيست، ولي از ابتلا به کرونا بهتر است.)

🔹 مدارس و هر تجمعي را تعطيل مي‌کنند که تحرک و هم‌جواري آدم‌ها کمتر شود. اگر قرار باشد با تعطيلي‌ها همه راهي مسافرت شوند، بمب متحرک جمعيت فقط به ابزار توسعه انتقال و جابه‌جايي ويروس بدل مي‌شود. مسافرت‌هاي نوروز هر سال کشته‌هاي فراوان تصادفات به بار مي‌آورند. امسال ممکن است کرونا هم اضافه شود.


برگرفته از کانال رسمی سایت "مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری"
@css_web
و

کانال "دغدغه ایران"
@fazeli_mohammad

(اگر مي‌پسنديد به اشتراک بگذاريد.)

#شبکه_توسعه
@I_D_Network
Forwarded from شبکه توسعه
🔳⭕️کشورداری آلمانی؛ پدرت معلوم نیست؟ باشد، آدرست کجاست؟

دکتر مجتبی لشکربلوکی


بگذارید با چند مساله که دست به گریبان هستیم شروع کنیم.
حتما شنیده‌اید موقع انتخابات برخی را با مینی‌بوس و اتوبوس و وانت از یک حوزه انتخابیه جمع می‌کنند و می‌برند در یک حوزه انتخابیه دیگر رای می‌دهند؟ راست و دروغش با گویندگان.
اگر فردا اعلام شود که به خاطر کرونا افراد فقط می‌توانند به نزدیک‌ترین فروشگاه مراجعه کنند و مایحتاج خود را بخرند و برگردند منزل و حق ندارند که به جاهای دیگر بروند. آیا در ایران امکان پذیر است؟ خیر!
تصور کنید که جایی سیل و زلزله می‌آید، می‌خواهند فقط به افراد آن منطقه کمک سریع کنند آیا می‌شود فهمید آن کسانی که خواهان کمک هستند واقعا اهل همان منطقه آسیب دیده اند؟
آیا در ایران می‌شود گفت اگر کسی می‌خواهد از مدرسه دولتی/بیمارستان دولتی استفاده کند، حق دارد فقط به نزدیک‌ترین مدرسه دولتی/بیمارستان دولتی نزدیک منزلش مراجعه کند!

آلمانی‌ها همه این مسایل را حل کرده‌اند! چگونه؟ فقط با یک تفاوت کوچک نسبت به ایران. در آلمان ثبت آدرس از نان شب واجب‌تر است. اصلا هویت به داشتن نام و نام خانوادگی نیست. هویت در آلمان به نام، نام خانوادگی و آدرس و امضا است. حتی این را بگویم که شما می‌توانید پدر نداشته باشید اما باید آدرس داشته باشید. آدرس اگر نداشته باشید نه حساب بانکی می‌توانید داشته باشید نه می‌توانید در مدرسه ثبت نام کنید اصلا برای اینکه خیال‌تان راحت باشد کارت ملی نمی‌توانید داشته باشید. آدرس ثبت شده بخشی از هویت شماست. حالا ببینیم همین تفاوت کوچک چه منافع فوق العاده‌ای دارد:

🔹 موظفید فرزندتان را در نزدیک ترین مدرسه محل سکونت‌تان (مطابق با آدرس ثبتی)، ثبت نام کنيد. این یعنی کاهش ترافیک و کاهش مصرف انرژی.
🔹 اگر شما در شرایط کرونا وارد شهر شوید و اگر جلوی شما را بگیرند که برای چه بیرون آمده‌اید، و شما بگویید که برای خرید آمده‌اید، خیلی راحت از روی آدرس ثبت شده روی کارت شناسایی شما متوجه می‌شوند که دروغ می‌گویید یا راست می‌گویید.
🔹 در زمان انتخابات از پیش برای شما نامه‌ای ارسال می‌شود، حوزه انتخابیه شما مشخص می‌شود و شما حق دارید فقط در آن حوزه رای گیری که از قبل مشخص شده رای خود را بیاندازید. به همین سادگی بحث جابجایی رای غیرممکن است.
🔹 فرض کنید که طرف پرونده‌های قضایی و مطالبات مالی خیلی راحت‌تر قابل پیگرد قانونی دارند.
🔹 طرف نمی‌تواند در ولنجک مونیخ!! سکونت داشته باشد اما از یارانه‌ روستاها برخوردار باشد.
🔹 طرف نمی‌تواند ده حساب بانکی داشته باشد و در هر حسابی یک آدرس ثبت کند و بعد هم چک بی محل بکشد.
این‌ها برخی فواید برای آلمانی‌هاست، فواید این کار برای ایران خیلی بیشتر است فقط یک مورد: محل سکونت اول افراد می‌تواند نرخ معمولی برای آب و گاز و برق و تلفن داشته باشد اما محل اقامت دوم به بعد می‌تواند با نرخی دیگر محاسبه شود.
این ایده عجیبی نیست فقط باید دستگاه‌های کشور با هم کنار بیایند و داده‌های مختلف را با هم به اشتراک بگذازند.

⭕️ پنج نکته کوتاه:
الان ذهن خلاق ایرانی شروع می‌کند به این که اگر طرف این کار را کرد و آن کار را بکند، اگر طرف این شرایط و آن وضعیت را داشت، چه؟ جواب: برای همه این حالات فکر شده است.
آیا این فقط مختص آلمان است؟ جواب: نه، برخی کشورهای دیگر هم آن را اجرا می‌کنند. منتها آلمانی‌ها طبق معمول خیلی دقیق!
آیا با همین تغییر کوچک همه مشکلات برطرف می‌شود. جواب: خیر! بخش تجویز راهبردی را بخوانید.
آیا چون آلمان چنین کرده، ما نیز باید چنین کنیم؟ جواب: خیر! الگوبرداری کور (کپی-پیست) همیشه غلط است به ويژه در عرصه کشورداری! هر پیراهنی (راه حل) که دوخته می‌شود باید کاملا برای قامت (مسایل) آن کشور باشد.
آیا آلمانی‌ها در همه حوزه‌های بروکراتیک بهتر از ما عمل می‌کنند؟ خیر! در برخی تعاملات دیجیتالی ما از آن‌ها بهتریم.

☑️ تجویز راهبردی
برای توسعه باید تغییرات زیادی صورت گیرد. برخی تغییرات خارج از توان ما هستند(فعلا انسداد وجود دارد)، برخی تغییرات هم خارج از ظرفیت ذهنی ما هستند (یا عقل‌مان نمی‌رسد یا آمادگی ذهنی وجود ندارد). ولی آنهایی که هم می‌دانیم و هم می‌توانیم را باید انجام دهیم. زمانی خواهد رسید که این تغییرات کوچک، مقطعی و محلی دست به دست هم می‌دهند و اثر «هم‌ افزایی» رخ خواهد داد: یعنی اگر تغییر الف ۲ واحد به توسعه کمک می‌کند و تغییر ب و ج هم ۳ واحد و ۵ واحد، جمع این سه تغییر ۱۰ نمی‌شود، بلکه بیست می‌شود. اگر در یک یا چند حوزه از مسیر توسعه کشور انسداد وجود دارد، آن مواردی که می‌دانیم و می‌توانیم را انجام دهیم، تا پنجره فرصتی برای دیگر تغییرات فراهم شود!
جامعه نظم پذیر و با دیسیپلین حاصل قواعد کشورداری نظم آفرین است.

(به اشتراک بگذارید تا عملی شود)
#شبکه_توسعه
@I_D_Network