🐬@faramatni
شعر تنانه ی تازه ای از شهراد میدری ،
زیبا و دلنشین
🐬
گاه بارانی و می باری و گاه،
رقص ِ پُرشور ِ نسیمم میشوی
گاه گنجشکی کنار ِ پنجره،
گاه شوق ِ یاکریمم میشوی
سایه سار ِ باغهای ِ نوبرت،
سیب ِ گونه توت ِ لبهای ِ ترت
شُرشُر ِ رود ِ عسل در دفترت،
شعر ِ جنات ِ نعیمم میشوی
گردن آویزت صلیب ِ آفتاب،
گیسوانت برگ ِ زیتون و شراب
بر لبت انجیل ِ برنابای ِ ناب،
راوی ِ عهد ِ قدیمم میشوی
از بلندی های ِ جولان ِ تنت،
تا نوار ِ غزه روی ِ دامنت
تا شب ِ اشغالی ِ پیراهنت،
ماریای ِ اورشلیمم میشوی
عشوه ات اعجاز و دینت دلبری،
عشق ِ خود را میکنی یادآوری
با دو ابروی ِ کج ِ پیغمبری،
چون صراط ِ مستقیمم میشوی
جرعه جرعه ماهی و ماهوری و
ارغوان پوشیده ی ِ انگوری و
کوچه گرد ِ شهر ِ نیشابوری و
مست ِ خیام ِ حکیمم میشوی
خوش خرامان خوش کرشمه چون غزال،
مثل ِ سایه میخزی با شور و حال
نرم و آهسته میایی در خیال،
پنجه ورچین ِ حریمم میشوی
در به رویت میگشایم بیقرار،
تا میایی میرسد فصل ِ بهار
چین به چین ِ دامنت غرق ِ انار،
نقش ِ خوشرنگ ِ گلیمم میشوی
می نشینی روسری وا میکنی،
بید ِ مجنون سهم ِ لیلا میکنی
عطرافشان شور برپا میکنی،
بوستانی از شمیمم میشوی
آخر ِ شعر است این طرز ِ نگاه،
پشت ِ ابری میرود از شرم ماه
گاه بارانی و می باری و گاه،
رقص ِ پُرشور ِ نسیمم میشوی
#شهراد_ميدرى
🐬@faramatni
شعر تنانه ی تازه ای از شهراد میدری ،
زیبا و دلنشین
🐬
گاه بارانی و می باری و گاه،
رقص ِ پُرشور ِ نسیمم میشوی
گاه گنجشکی کنار ِ پنجره،
گاه شوق ِ یاکریمم میشوی
سایه سار ِ باغهای ِ نوبرت،
سیب ِ گونه توت ِ لبهای ِ ترت
شُرشُر ِ رود ِ عسل در دفترت،
شعر ِ جنات ِ نعیمم میشوی
گردن آویزت صلیب ِ آفتاب،
گیسوانت برگ ِ زیتون و شراب
بر لبت انجیل ِ برنابای ِ ناب،
راوی ِ عهد ِ قدیمم میشوی
از بلندی های ِ جولان ِ تنت،
تا نوار ِ غزه روی ِ دامنت
تا شب ِ اشغالی ِ پیراهنت،
ماریای ِ اورشلیمم میشوی
عشوه ات اعجاز و دینت دلبری،
عشق ِ خود را میکنی یادآوری
با دو ابروی ِ کج ِ پیغمبری،
چون صراط ِ مستقیمم میشوی
جرعه جرعه ماهی و ماهوری و
ارغوان پوشیده ی ِ انگوری و
کوچه گرد ِ شهر ِ نیشابوری و
مست ِ خیام ِ حکیمم میشوی
خوش خرامان خوش کرشمه چون غزال،
مثل ِ سایه میخزی با شور و حال
نرم و آهسته میایی در خیال،
پنجه ورچین ِ حریمم میشوی
در به رویت میگشایم بیقرار،
تا میایی میرسد فصل ِ بهار
چین به چین ِ دامنت غرق ِ انار،
نقش ِ خوشرنگ ِ گلیمم میشوی
می نشینی روسری وا میکنی،
بید ِ مجنون سهم ِ لیلا میکنی
عطرافشان شور برپا میکنی،
بوستانی از شمیمم میشوی
آخر ِ شعر است این طرز ِ نگاه،
پشت ِ ابری میرود از شرم ماه
گاه بارانی و می باری و گاه،
رقص ِ پُرشور ِ نسیمم میشوی
#شهراد_ميدرى
🐬@faramatni
🐬@faramatni
از عاشقانه های #شهراد_ميدرى
🐬
رقص کنان با دف و سنتور و سه تار آمده ای
مست و خرامانی و از باغِ انار آمده ای
سیب لب و سُنبله مو، ساقه طلا سرکه سبو
سبزه قدم از همه سو، سویِ قرار آمده ای
تنگِ عسل پیرهنت، ماهیِ قرمز دهنت
رودی و با موجِ تنت باز کنار آمده ای
شانه به گیسو زده و سُرمه یِ آهو زده و
ماه به یکسو زده و رویِ مدار آمده ای
خرمنِ ابریشمِ تر، ریخته تا قوسِ کمر
فرشِ غزلبافی و در نقش و نگار آمده ای
جانِ دلم راست بگو، هرچه دلت خواست بگو
بی کم و بی کاست بگو، سهمِ که بار آمده ای؟
پیچکِ هر نرده ای و پنجره وا کرده ای و
رقصِ گُلِ پرده ای و چلچله وار آمده ای
سبزه به زنبیلی و بس، وِلوِله در ایلی و بس
ساعتِ تحویلی و بس، لحظه شمار آمده ای
دفترِ من باز شده، غرقِ گُلِ ناز شده
سالِ نو آغاز شده بس که بهار آمده ای
🐬@faramatni
از عاشقانه های #شهراد_ميدرى
🐬
رقص کنان با دف و سنتور و سه تار آمده ای
مست و خرامانی و از باغِ انار آمده ای
سیب لب و سُنبله مو، ساقه طلا سرکه سبو
سبزه قدم از همه سو، سویِ قرار آمده ای
تنگِ عسل پیرهنت، ماهیِ قرمز دهنت
رودی و با موجِ تنت باز کنار آمده ای
شانه به گیسو زده و سُرمه یِ آهو زده و
ماه به یکسو زده و رویِ مدار آمده ای
خرمنِ ابریشمِ تر، ریخته تا قوسِ کمر
فرشِ غزلبافی و در نقش و نگار آمده ای
جانِ دلم راست بگو، هرچه دلت خواست بگو
بی کم و بی کاست بگو، سهمِ که بار آمده ای؟
پیچکِ هر نرده ای و پنجره وا کرده ای و
رقصِ گُلِ پرده ای و چلچله وار آمده ای
سبزه به زنبیلی و بس، وِلوِله در ایلی و بس
ساعتِ تحویلی و بس، لحظه شمار آمده ای
دفترِ من باز شده، غرقِ گُلِ ناز شده
سالِ نو آغاز شده بس که بهار آمده ای
🐬@faramatni
🐬@faramatni
پشتِ پلکت شعرهایِ ناب پنهان کرده ای
جنگلِ آرامشی در قاب پنهان کرده ای
دکمه یِ پیراهنت را باز کردی نور ریخت
در گریبانت مگر مهتاب پنهان کرده ای؟
اینهمه جا خُمره یِ انگورِ چشمت را چرا
زیرِ طاقِ کاشیِ محراب پنهان کرده ای؟
نُت به نُت سنتور را در مکتبِ مِشکاتیان
پشت پلکا پلکِ چون مِضراب پنهان کرده ای
روسری را پس بزن، یعنی چه از تاریخِ عشق
نسخه هایِ خطی و نایاب پنهان کرده ای؟
باخبر هستم اگر می گویی آهسته سلام
شوقِ خود را وقتِ دَقُ الباب پنهان کرده ای
بیخیالی ظاهرن میدانم اما مثلِ من
کنجِ سینه یک دلِ بی تاب پنهان کرده ای
خوش خرامی هایت آخر برملایش میکند
بره آهویی که از قصاب پنهان کرده ای
باغت آباد است اما ترس داری از حسود
سیب هایِ نوبر از ارباب پنهان کرده ای
آمدی دیشب به خوابم، گفتمت غم را چرا
پشتِ رخساری چنین شاداب پنهان کرده ای؟
بوسه بر شعرم زدی با بغض گفتی عاشقی
عمری از من گرچه عشقِ ناب پنهان کرده ای
#شهراد_ميدرى
🐬@faramatni
پشتِ پلکت شعرهایِ ناب پنهان کرده ای
جنگلِ آرامشی در قاب پنهان کرده ای
دکمه یِ پیراهنت را باز کردی نور ریخت
در گریبانت مگر مهتاب پنهان کرده ای؟
اینهمه جا خُمره یِ انگورِ چشمت را چرا
زیرِ طاقِ کاشیِ محراب پنهان کرده ای؟
نُت به نُت سنتور را در مکتبِ مِشکاتیان
پشت پلکا پلکِ چون مِضراب پنهان کرده ای
روسری را پس بزن، یعنی چه از تاریخِ عشق
نسخه هایِ خطی و نایاب پنهان کرده ای؟
باخبر هستم اگر می گویی آهسته سلام
شوقِ خود را وقتِ دَقُ الباب پنهان کرده ای
بیخیالی ظاهرن میدانم اما مثلِ من
کنجِ سینه یک دلِ بی تاب پنهان کرده ای
خوش خرامی هایت آخر برملایش میکند
بره آهویی که از قصاب پنهان کرده ای
باغت آباد است اما ترس داری از حسود
سیب هایِ نوبر از ارباب پنهان کرده ای
آمدی دیشب به خوابم، گفتمت غم را چرا
پشتِ رخساری چنین شاداب پنهان کرده ای؟
بوسه بر شعرم زدی با بغض گفتی عاشقی
عمری از من گرچه عشقِ ناب پنهان کرده ای
#شهراد_ميدرى
🐬@faramatni
🐬@faramatni
آمده ای دیدنمان بیقرار،
داشته ای قول و قراری مگر؟
پیرهن ابریشم و ترمه کلاه،
راست بگو دلبر و یاری مگر؟
سبزه رخ و ساقه قد و خوشه مو،
خم شده بر برکه یِ آواز قو
می نگری هی به خودت خنده رو،
ماه به آیینه دچاری مگر؟
رج به رجت باغِ ترنجِ بهشت،
جلوه یِ مینیاتوریِ سرنوشت
مزرعه یِ مخملیِ زیرِ کشت!
قالیِ خوش نقش و نگاری مگر؟
چشمه که جوشیده به رقص آمده،
سنبل و اُرکیده به رقص آمده
هرکه تو را دیده به رقص آمده،
نغمه یِ سنتور و سه تاری مگر؟
غرقِ نسیمِ پرِ پروانه ها،
ریخته گیسو به سرِ شانه ها
دور به دورِ همه یِ خانه ها،
پیچکِ سرسبزِ حصاری مگر؟
نم نمِ باران به سر و نغمه خوان،
دست برآورده سویِ آسمان
تا به کف آری گُلِ رنگین کمان،
وا شده آغوشِ چناری مگر؟
شُرشُرِ فواره یِ شعر و شراب،
کاشیِ فیروزه و یاقوتِ ناب
رویِ سرت نُقل و نباتِ حباب،
حوضِ پُر از سیب و اناری مگر؟
ماهیِ رقصنده یِ تُنگِ بلور،
غرقِ تماشایِ تو با شوق و شور
سفره بیاراسته ای با غرور،
سبزه یِ سنبل به کناری مگر؟
خوش خبر و مژده گرِ فالِ نو،
بافته ای گُلبته بر شالِ نو
تا که به تحویل رسد سالِ نو،
چون دلِ ما لحظه شماری مگر؟
از تو نوشتم غزلی ناز شد،
باغِ اِرَم جلوه یِ شیراز شد
آمدی و عاشقی آغاز شد،
فصلِ دل انگیزِ بهاری مگر؟
#شهراد_ميدرى
🐬@faramatni
آمده ای دیدنمان بیقرار،
داشته ای قول و قراری مگر؟
پیرهن ابریشم و ترمه کلاه،
راست بگو دلبر و یاری مگر؟
سبزه رخ و ساقه قد و خوشه مو،
خم شده بر برکه یِ آواز قو
می نگری هی به خودت خنده رو،
ماه به آیینه دچاری مگر؟
رج به رجت باغِ ترنجِ بهشت،
جلوه یِ مینیاتوریِ سرنوشت
مزرعه یِ مخملیِ زیرِ کشت!
قالیِ خوش نقش و نگاری مگر؟
چشمه که جوشیده به رقص آمده،
سنبل و اُرکیده به رقص آمده
هرکه تو را دیده به رقص آمده،
نغمه یِ سنتور و سه تاری مگر؟
غرقِ نسیمِ پرِ پروانه ها،
ریخته گیسو به سرِ شانه ها
دور به دورِ همه یِ خانه ها،
پیچکِ سرسبزِ حصاری مگر؟
نم نمِ باران به سر و نغمه خوان،
دست برآورده سویِ آسمان
تا به کف آری گُلِ رنگین کمان،
وا شده آغوشِ چناری مگر؟
شُرشُرِ فواره یِ شعر و شراب،
کاشیِ فیروزه و یاقوتِ ناب
رویِ سرت نُقل و نباتِ حباب،
حوضِ پُر از سیب و اناری مگر؟
ماهیِ رقصنده یِ تُنگِ بلور،
غرقِ تماشایِ تو با شوق و شور
سفره بیاراسته ای با غرور،
سبزه یِ سنبل به کناری مگر؟
خوش خبر و مژده گرِ فالِ نو،
بافته ای گُلبته بر شالِ نو
تا که به تحویل رسد سالِ نو،
چون دلِ ما لحظه شماری مگر؟
از تو نوشتم غزلی ناز شد،
باغِ اِرَم جلوه یِ شیراز شد
آمدی و عاشقی آغاز شد،
فصلِ دل انگیزِ بهاری مگر؟
#شهراد_ميدرى
🐬@faramatni
🐬@faramatni
گلدان گل حیاطمان! صبح بخیر
دنیای پر از نشاطمان! صبح بخیر
خورشید شکفته روی فواره ی حوض!
خوشبختی خاطراتمان! صبح بخیر
#شهراد_ميدرى
🐬@faramatni
گلدان گل حیاطمان! صبح بخیر
دنیای پر از نشاطمان! صبح بخیر
خورشید شکفته روی فواره ی حوض!
خوشبختی خاطراتمان! صبح بخیر
#شهراد_ميدرى
🐬@faramatni
Forwarded from فرامتنی
🐬@faramatni
آمده ای دیدنمان بیقرار،
داشته ای قول و قراری مگر؟
پیرهن ابریشم و ترمه کلاه،
راست بگو دلبر و یاری مگر؟
سبزه رخ و ساقه قد و خوشه مو،
خم شده بر برکه یِ آواز قو
می نگری هی به خودت خنده رو،
ماه به آیینه دچاری مگر؟
رج به رجت باغِ ترنجِ بهشت،
جلوه یِ مینیاتوریِ سرنوشت
مزرعه یِ مخملیِ زیرِ کشت!
قالیِ خوش نقش و نگاری مگر؟
چشمه که جوشیده به رقص آمده،
سنبل و اُرکیده به رقص آمده
هرکه تو را دیده به رقص آمده،
نغمه یِ سنتور و سه تاری مگر؟
غرقِ نسیمِ پرِ پروانه ها،
ریخته گیسو به سرِ شانه ها
دور به دورِ همه یِ خانه ها،
پیچکِ سرسبزِ حصاری مگر؟
نم نمِ باران به سر و نغمه خوان،
دست برآورده سویِ آسمان
تا به کف آری گُلِ رنگین کمان،
وا شده آغوشِ چناری مگر؟
شُرشُرِ فواره یِ شعر و شراب،
کاشیِ فیروزه و یاقوتِ ناب
رویِ سرت نُقل و نباتِ حباب،
حوضِ پُر از سیب و اناری مگر؟
ماهیِ رقصنده یِ تُنگِ بلور،
غرقِ تماشایِ تو با شوق و شور
سفره بیاراسته ای با غرور،
سبزه یِ سنبل به کناری مگر؟
خوش خبر و مژده گرِ فالِ نو،
بافته ای گُلبته بر شالِ نو
تا که به تحویل رسد سالِ نو،
چون دلِ ما لحظه شماری مگر؟
از تو نوشتم غزلی ناز شد،
باغِ اِرَم جلوه یِ شیراز شد
آمدی و عاشقی آغاز شد،
فصلِ دل انگیزِ بهاری مگر؟
#شهراد_ميدرى
🐬@faramatni
آمده ای دیدنمان بیقرار،
داشته ای قول و قراری مگر؟
پیرهن ابریشم و ترمه کلاه،
راست بگو دلبر و یاری مگر؟
سبزه رخ و ساقه قد و خوشه مو،
خم شده بر برکه یِ آواز قو
می نگری هی به خودت خنده رو،
ماه به آیینه دچاری مگر؟
رج به رجت باغِ ترنجِ بهشت،
جلوه یِ مینیاتوریِ سرنوشت
مزرعه یِ مخملیِ زیرِ کشت!
قالیِ خوش نقش و نگاری مگر؟
چشمه که جوشیده به رقص آمده،
سنبل و اُرکیده به رقص آمده
هرکه تو را دیده به رقص آمده،
نغمه یِ سنتور و سه تاری مگر؟
غرقِ نسیمِ پرِ پروانه ها،
ریخته گیسو به سرِ شانه ها
دور به دورِ همه یِ خانه ها،
پیچکِ سرسبزِ حصاری مگر؟
نم نمِ باران به سر و نغمه خوان،
دست برآورده سویِ آسمان
تا به کف آری گُلِ رنگین کمان،
وا شده آغوشِ چناری مگر؟
شُرشُرِ فواره یِ شعر و شراب،
کاشیِ فیروزه و یاقوتِ ناب
رویِ سرت نُقل و نباتِ حباب،
حوضِ پُر از سیب و اناری مگر؟
ماهیِ رقصنده یِ تُنگِ بلور،
غرقِ تماشایِ تو با شوق و شور
سفره بیاراسته ای با غرور،
سبزه یِ سنبل به کناری مگر؟
خوش خبر و مژده گرِ فالِ نو،
بافته ای گُلبته بر شالِ نو
تا که به تحویل رسد سالِ نو،
چون دلِ ما لحظه شماری مگر؟
از تو نوشتم غزلی ناز شد،
باغِ اِرَم جلوه یِ شیراز شد
آمدی و عاشقی آغاز شد،
فصلِ دل انگیزِ بهاری مگر؟
#شهراد_ميدرى
🐬@faramatni
🐬@faramatni
آمده ای دیدنمان بیقرار،
داشته ای قول و قراری مگر؟
پیرهن ابریشم و ترمه کلاه،
راست بگو دلبر و یاری مگر؟
سبزه رخ و ساقه قد و خوشه مو،
خم شده بر برکه یِ آواز قو
می نگری هی به خودت خنده رو
ماه به آیینه دچاری مگر؟
رج به رجت باغِ ترنجِ بهشت،
جلوه یِ مینیاتوریِ سرنوشت
مزرعه یِ مخملیِ زیرِ کشت!
قالیِ خوش نقش و نگاری مگر؟
چشمه که جوشیده به رقص آمده،
سنبل و اُرکیده به رقص آمده
هرکه تو را دیده به رقص آمده،
نغمه یِ سنتور و سه تاری مگر؟
غرقِ نسیمِ پرِ پروانه ها،
ریخته گیسو به سرِ شانه ها
دور به دورِ همه یِ خانه ها،
پیچکِ سرسبزِ حصاری مگر؟
نم نمِ باران به سر و نغمه خوان،
دست برآورده سویِ آسمان
تا به کف آری گُلِ رنگین کمان،
وا شده آغوشِ چناری مگر؟
شُرشُرِ فواره یِ شعر و شراب،
کاشیِ فیروزه و یاقوتِ ناب
رویِ سرت نُقل و نباتِ حباب،
حوضِ پُر از سیب و اناری مگر؟
ماهیِ رقصنده یِ تُنگِ بلور،
غرقِ تماشایِ تو با شوق و شور
سفره بیاراسته ای با غرور،
سبزه یِ سنبل به کناری مگر؟
خوش خبر و مژده گرِ فالِ نو،
بافته ای گُلبته بر شالِ نو
تا که به تحویل رسد سالِ نو،
چون دلِ ما لحظه شماری مگر؟
از تو نوشتم غزلی ناز شد،
باغِ اِرَم جلوه یِ شیراز شد
آمدی و عاشقی آغاز شد،
فصلِ دل انگیزِ بهاری مگر؟
#شهراد_ميدرى
🐬@faramatni
آمده ای دیدنمان بیقرار،
داشته ای قول و قراری مگر؟
پیرهن ابریشم و ترمه کلاه،
راست بگو دلبر و یاری مگر؟
سبزه رخ و ساقه قد و خوشه مو،
خم شده بر برکه یِ آواز قو
می نگری هی به خودت خنده رو
ماه به آیینه دچاری مگر؟
رج به رجت باغِ ترنجِ بهشت،
جلوه یِ مینیاتوریِ سرنوشت
مزرعه یِ مخملیِ زیرِ کشت!
قالیِ خوش نقش و نگاری مگر؟
چشمه که جوشیده به رقص آمده،
سنبل و اُرکیده به رقص آمده
هرکه تو را دیده به رقص آمده،
نغمه یِ سنتور و سه تاری مگر؟
غرقِ نسیمِ پرِ پروانه ها،
ریخته گیسو به سرِ شانه ها
دور به دورِ همه یِ خانه ها،
پیچکِ سرسبزِ حصاری مگر؟
نم نمِ باران به سر و نغمه خوان،
دست برآورده سویِ آسمان
تا به کف آری گُلِ رنگین کمان،
وا شده آغوشِ چناری مگر؟
شُرشُرِ فواره یِ شعر و شراب،
کاشیِ فیروزه و یاقوتِ ناب
رویِ سرت نُقل و نباتِ حباب،
حوضِ پُر از سیب و اناری مگر؟
ماهیِ رقصنده یِ تُنگِ بلور،
غرقِ تماشایِ تو با شوق و شور
سفره بیاراسته ای با غرور،
سبزه یِ سنبل به کناری مگر؟
خوش خبر و مژده گرِ فالِ نو،
بافته ای گُلبته بر شالِ نو
تا که به تحویل رسد سالِ نو،
چون دلِ ما لحظه شماری مگر؟
از تو نوشتم غزلی ناز شد،
باغِ اِرَم جلوه یِ شیراز شد
آمدی و عاشقی آغاز شد،
فصلِ دل انگیزِ بهاری مگر؟
#شهراد_ميدرى
🐬@faramatni