🐬@faramatni
#سوال_از_اشو
مفهوم شما از عصیان و فردِ عصیانگر چیست؟
#پاسخ:
تعریف من از عصیانگر بسیار ساده است.
انسانی که همچون یک آدم آهنی توسط شرطی شدگی های گذشته زندگی نمیکند.
مذهب، جامعه، فرهنگ، هر چیزی که متعلق به دیروز است، به هیچ وجه در روش زندگی او اخلال نمیکند.
او بطور منفرد زندگی می کند.
پره ای از چرخ نیست.
بلکه یک واحد زنده است.
زندگی او را هیچکس دیگر، جز هوشمندی خودش تعیین نمیکند.
آزادی، همان عطر زندگی اوست؛
نه فقط خودش در آزادی زندگی می کند، بلکه به همه اجازه می دهد در آزادی زندگی کنند.
او به هیچکس اجازه نمی دهد در زندگیش مداخله کند؛
و خودش هم در زندگی هیچکسِ دیگر مداخله نمی کند.
برای او، زندگی چنان مقدس است، و آزادی ارزش نهایی آن است که می تواند همه چیز را فدای آن کند.
اعتبار، آبرو و حتی خود زندگی را....
برای او، آزادی همان چیزی است که مردمان مذهبی در گذشته آن را خداوند می خواندند. #آزادی_خدای_اوست.
انسانها در طول اعصار همچون گوسفند زندگی کرده اند، جزیی از توده،
دنباله روی سنت ها و مجمع ها،
پیروی از کتاب های کهنه و مراسم کهنه، ولی آن روش زندگی، مخالف فردیت انسان بود؛
اگر یک مسیحی باشی نمی توانی یک فرد باشی؛
اگر یک هندو باشی نمی توانی یک فرد باشی،
عصیانگر کسی است که تماماً بر اساس نور خودش زندگی می کند و برای ارزش غایی آزادیِ فردیِ خود، همه چیز را به مخاطره می اندازد.
عصیانگر انسان معاصر است.
توده ها معاصر نیستند.
عصیانگر کسی است که طبق نور خودش زندگی کند و براساس هوشمندی خودش حرکت کند.
او راه خودش را با راه رفتن در آن #خلق می کند و شاهراه توده ها را دنبال نخواهد کرد.
زندگی او خطرناک است.
ولی آن زندگی که خطرناك نباشد،
ابداً زندگی نیست.
او چالش ها ناشناخته را میپذیرد.
#اشو
#روح_عصیانگر
🐬@faramatni
#سوال_از_اشو
مفهوم شما از عصیان و فردِ عصیانگر چیست؟
#پاسخ:
تعریف من از عصیانگر بسیار ساده است.
انسانی که همچون یک آدم آهنی توسط شرطی شدگی های گذشته زندگی نمیکند.
مذهب، جامعه، فرهنگ، هر چیزی که متعلق به دیروز است، به هیچ وجه در روش زندگی او اخلال نمیکند.
او بطور منفرد زندگی می کند.
پره ای از چرخ نیست.
بلکه یک واحد زنده است.
زندگی او را هیچکس دیگر، جز هوشمندی خودش تعیین نمیکند.
آزادی، همان عطر زندگی اوست؛
نه فقط خودش در آزادی زندگی می کند، بلکه به همه اجازه می دهد در آزادی زندگی کنند.
او به هیچکس اجازه نمی دهد در زندگیش مداخله کند؛
و خودش هم در زندگی هیچکسِ دیگر مداخله نمی کند.
برای او، زندگی چنان مقدس است، و آزادی ارزش نهایی آن است که می تواند همه چیز را فدای آن کند.
اعتبار، آبرو و حتی خود زندگی را....
برای او، آزادی همان چیزی است که مردمان مذهبی در گذشته آن را خداوند می خواندند. #آزادی_خدای_اوست.
انسانها در طول اعصار همچون گوسفند زندگی کرده اند، جزیی از توده،
دنباله روی سنت ها و مجمع ها،
پیروی از کتاب های کهنه و مراسم کهنه، ولی آن روش زندگی، مخالف فردیت انسان بود؛
اگر یک مسیحی باشی نمی توانی یک فرد باشی؛
اگر یک هندو باشی نمی توانی یک فرد باشی،
عصیانگر کسی است که تماماً بر اساس نور خودش زندگی می کند و برای ارزش غایی آزادیِ فردیِ خود، همه چیز را به مخاطره می اندازد.
عصیانگر انسان معاصر است.
توده ها معاصر نیستند.
عصیانگر کسی است که طبق نور خودش زندگی کند و براساس هوشمندی خودش حرکت کند.
او راه خودش را با راه رفتن در آن #خلق می کند و شاهراه توده ها را دنبال نخواهد کرد.
زندگی او خطرناک است.
ولی آن زندگی که خطرناك نباشد،
ابداً زندگی نیست.
او چالش ها ناشناخته را میپذیرد.
#اشو
#روح_عصیانگر
🐬@faramatni
🐬@faramatni
#سوال_از_اشو
آیا جهان هستی را،
هوشمند و عاشق خواندن،
همان خدا خواندن آن نیست؟
#پاسخ
این دو یکی نیستند.
خدا، یک احساس شخص و شخصیت و محدودیت میدهد
در حالیکه جهان هستی یک گستردگی نامحدود و غیر شخصی را تداعی می کند
خدا همیشه و توسط تمام ادیان چه تک خدایی و چه چند خدایی بعنوان خالق جهان هستی ادراک شده است و جهان هستی یک پدیده ی #خلق_شده_نیست،
#همیشه_وجود_داشته_است.
بنابراین نخست اینکه، خدا به شما یک تصوری می دهد که یک خالق وجود دارد.
آنگاه دروغ های بسیار از این مفهوم خدا بیرون میاید.
آنگاه دعا ممکن می شود.
آنگاه تندیس های خدا ممکن می شوند. خدا مرکز تمامی ادیان سازمان یافته است
وقتی که خدا را بعنوان یک شخص پذیرفتی یک هوشمندی محدود داری یک هوشمندی ذینفع در یک نفر
تمامی جهان هستی هوشمند است مراقبت کننده است مهربان است.
عاشق است ولی این هوشمندی یک شخص نیست.
به هیچ وجه محدود نیست.
نامحدود است بیکران و جاودانه است. آغازی برایش نیست.
پایانی ندارد.
این هوشمندی پیوسته در حال متکامل شدن بسوی اوج های والاتر و بالاتر است.
جهان هستی پایانی ندارد مرزی برایش نیست.
خدا افسانه ی ذهن انسان است
شما خدا را بر اساس تصاویر کهنه خلق کرده اید او فقط بر تخت نشسته است یک پیرمرد است با ریشی بلند البته که نمی توانید او را بعنوان یک جوان یا کودک متصور شوید.
ولی جهان هستی یک مفهوم کاملا متفاوت است، این افسانه ی شما نيست. واقعا وجود دارد، وقتی شما وجود نداشتید جهان هستی وجود داشت.
وقتی که شما اینجا نباشید
جهان هستی وجود خواهد داشت.
ما می آییم و می رویم ما فقط امواجی هستیم در این اقیانوس پهناور هستی، جهان هستی باقی می ماند
و یافتن آنچه که باقی می ماند حقیقت غایی است .
#اشو
اﺯ ﺧﺮاﻓﺎﺕ ﺗﺎ اﺷﺮاﻕ
🐬@faramatni
#سوال_از_اشو
آیا جهان هستی را،
هوشمند و عاشق خواندن،
همان خدا خواندن آن نیست؟
#پاسخ
این دو یکی نیستند.
خدا، یک احساس شخص و شخصیت و محدودیت میدهد
در حالیکه جهان هستی یک گستردگی نامحدود و غیر شخصی را تداعی می کند
خدا همیشه و توسط تمام ادیان چه تک خدایی و چه چند خدایی بعنوان خالق جهان هستی ادراک شده است و جهان هستی یک پدیده ی #خلق_شده_نیست،
#همیشه_وجود_داشته_است.
بنابراین نخست اینکه، خدا به شما یک تصوری می دهد که یک خالق وجود دارد.
آنگاه دروغ های بسیار از این مفهوم خدا بیرون میاید.
آنگاه دعا ممکن می شود.
آنگاه تندیس های خدا ممکن می شوند. خدا مرکز تمامی ادیان سازمان یافته است
وقتی که خدا را بعنوان یک شخص پذیرفتی یک هوشمندی محدود داری یک هوشمندی ذینفع در یک نفر
تمامی جهان هستی هوشمند است مراقبت کننده است مهربان است.
عاشق است ولی این هوشمندی یک شخص نیست.
به هیچ وجه محدود نیست.
نامحدود است بیکران و جاودانه است. آغازی برایش نیست.
پایانی ندارد.
این هوشمندی پیوسته در حال متکامل شدن بسوی اوج های والاتر و بالاتر است.
جهان هستی پایانی ندارد مرزی برایش نیست.
خدا افسانه ی ذهن انسان است
شما خدا را بر اساس تصاویر کهنه خلق کرده اید او فقط بر تخت نشسته است یک پیرمرد است با ریشی بلند البته که نمی توانید او را بعنوان یک جوان یا کودک متصور شوید.
ولی جهان هستی یک مفهوم کاملا متفاوت است، این افسانه ی شما نيست. واقعا وجود دارد، وقتی شما وجود نداشتید جهان هستی وجود داشت.
وقتی که شما اینجا نباشید
جهان هستی وجود خواهد داشت.
ما می آییم و می رویم ما فقط امواجی هستیم در این اقیانوس پهناور هستی، جهان هستی باقی می ماند
و یافتن آنچه که باقی می ماند حقیقت غایی است .
#اشو
اﺯ ﺧﺮاﻓﺎﺕ ﺗﺎ اﺷﺮاﻕ
🐬@faramatni