🐬@faramatni
دو آواز شنیدنی از یک بهاریه زیبا
برنامه گلهای تازه ۷۴ با صدای ایرج
و برنامه گلهای تازه ۱۳۹ با صدای نادر گلچین
🐬
هوا هوای بهار است و باده بادهی ناب
به خنده خنده بنوشیم جرعه جرعه شراب.
در این پیاله ندانم چه ریختی، پیداست
كه خوش به جان هم افتادهاند آتش و آب.
فرشته روی من، ای آفتاب صبح بهار
مرا به جامی از این آب آتشین دریاب.
به جام هستی ما، ای شراب عشق بجوش!
به بزم سادهی ما، ای چراغ ماه بتاب!
گُل امید من امشب شكفته در بر من
بیا و یك نفس ای چشم سرنوشت بخواب.
مگر نه خاك ره ِ این خرابه باید شد؟
بیا كه كام بگیریم از این جهان خراب.
فریدون مشیری
🐬@faramatni
دو آواز شنیدنی از یک بهاریه زیبا
برنامه گلهای تازه ۷۴ با صدای ایرج
و برنامه گلهای تازه ۱۳۹ با صدای نادر گلچین
🐬
هوا هوای بهار است و باده بادهی ناب
به خنده خنده بنوشیم جرعه جرعه شراب.
در این پیاله ندانم چه ریختی، پیداست
كه خوش به جان هم افتادهاند آتش و آب.
فرشته روی من، ای آفتاب صبح بهار
مرا به جامی از این آب آتشین دریاب.
به جام هستی ما، ای شراب عشق بجوش!
به بزم سادهی ما، ای چراغ ماه بتاب!
گُل امید من امشب شكفته در بر من
بیا و یك نفس ای چشم سرنوشت بخواب.
مگر نه خاك ره ِ این خرابه باید شد؟
بیا كه كام بگیریم از این جهان خراب.
فریدون مشیری
🐬@faramatni
🐬@faramatni
چرانباید سپاسگزار هستی خود باشم؟
🐬
من به بهترین شکل ممکن زیسته ام
فرصتهای حیات را
آدمهایی را که دوست داشتم
در آغوش گرفته ام
زیر سایه درختانی که دوست داشته ام
دراز کشیده ام
و با آوازهای دلنشین پرندگانی که دوست داشته ام
مست شده ام.
کناررودخانه های سبز جاری پرآب
نشسته ام
و به موسیقی دلنشین آبی که چنان عمر می گذرد
گوش فرا داده ام
با بهار شکوفا شده ام
گل داده ام
قد کشیده ام
در هرم تابستان از گواراترین آبهای جهان
نوشیده ام
و در خنکای شوخ چشمه ها
دست و صورت شسته ام
با برگ برگ درختان در تلاطم پاییز
رقصیده ام
و زیر نم نم باران
دست دردست کسانی که دوستشان داشته ام
راه رفته ام
نفس کشیده ام
حرف زده ام
خندیده ام
خیس شده ام
و با دانه دانه هر برفی که بر زمین می نشیند
در سرمای زمستان
کنار بخاری هیزمی
با موسیقی نفس های گربه ای کوچک
به خواب رفته ام
و صبح که از خواب برخاسته ام
از سفیدی آرام درختان پشت پنجره
آرامش گرفته ام.
و باز بهار
و باز شکوفایی
و باز درخت و رود و پرواز پرنده ها در آسمانی آبی
و باز نوشدن های مداوم من پابه پای حیات
🐬
چرا نباید سپاسگزار هستی خود باشم،
منی که تماشای هیچ یک از زیبایی های حیات را
از دست نداده ام
و در تمامی آن چیزهایی که حالم را خوب می کرده
غرق شده ام.
هستی !
چه خوشبختی شگفت انگیزی است
خشنودی از آن چه پشت سر گذاشته ایم
و رضایت از آنچه زیسته ایم.
#انوش
🐬@faramatni
چرانباید سپاسگزار هستی خود باشم؟
🐬
من به بهترین شکل ممکن زیسته ام
فرصتهای حیات را
آدمهایی را که دوست داشتم
در آغوش گرفته ام
زیر سایه درختانی که دوست داشته ام
دراز کشیده ام
و با آوازهای دلنشین پرندگانی که دوست داشته ام
مست شده ام.
کناررودخانه های سبز جاری پرآب
نشسته ام
و به موسیقی دلنشین آبی که چنان عمر می گذرد
گوش فرا داده ام
با بهار شکوفا شده ام
گل داده ام
قد کشیده ام
در هرم تابستان از گواراترین آبهای جهان
نوشیده ام
و در خنکای شوخ چشمه ها
دست و صورت شسته ام
با برگ برگ درختان در تلاطم پاییز
رقصیده ام
و زیر نم نم باران
دست دردست کسانی که دوستشان داشته ام
راه رفته ام
نفس کشیده ام
حرف زده ام
خندیده ام
خیس شده ام
و با دانه دانه هر برفی که بر زمین می نشیند
در سرمای زمستان
کنار بخاری هیزمی
با موسیقی نفس های گربه ای کوچک
به خواب رفته ام
و صبح که از خواب برخاسته ام
از سفیدی آرام درختان پشت پنجره
آرامش گرفته ام.
و باز بهار
و باز شکوفایی
و باز درخت و رود و پرواز پرنده ها در آسمانی آبی
و باز نوشدن های مداوم من پابه پای حیات
🐬
چرا نباید سپاسگزار هستی خود باشم،
منی که تماشای هیچ یک از زیبایی های حیات را
از دست نداده ام
و در تمامی آن چیزهایی که حالم را خوب می کرده
غرق شده ام.
هستی !
چه خوشبختی شگفت انگیزی است
خشنودی از آن چه پشت سر گذاشته ایم
و رضایت از آنچه زیسته ایم.
#انوش
🐬@faramatni
🐬@faramatni
اهالی دوست داشتنی کوچه باغ فرامتن!
عمیقا خوشحالم و به خودم می بالم از این همه لطف و محبت شما ،
خوشحالم که این کانال توانسته بخشی از وقت آزاد و ارزشمند شما رو در فضای مجازی به خودش اختصاص بده
و بیشتر از آن خوشحالم از بابت اینکه این کانال توانسته مفید باشه در زندگی عزیزانم،
از اینکه می بینم و متوجه می شوم در میان مخاطبان این کانال علاوه بر هموطنان داخل کشور، افرادی از آمریکا ، ایتالیا ، بریتانیا ، افغانستان ، آذربایجان ، عراق، ترکیه، روسیه و استرالیا نیز حضوردارند خوشحالی من دوچندان میشه
و صدالبته مهمتر از تمامی اینها خوشحالم به خاطر تلون ، تنوع و تکثر اندیشه ها و نژادها و قومیتهای متفاوت حاضر در میان مخاطبان: از عزیزان کاملا مذهبی با مذاهب و ادیان متفاوت ( شیعه ، سنی ، مسیحی ، یهودی ) و حتی پیروان عرفان های نو گرفته تا آتئیستها ، و همچنین قومیتهای گوناگون ( فارس و ترک و کرد و عرب و بلوچ و ترکمن و آشوری و ارمنی و بختیاری و بسیاری دیگر )
من تنها دلیل حضور این همه تنوع اندیشه ها و نژادها در این کوچه باغ را جدای از محتوای کانال، مدیون احترام دوجانبه باید باشم. حقیقت این است که من همواره سعی کرده ام به تمامی عقاید و باورها از منظری فراتر و بدون سوگیری و تعصب نگاه کنم و نقدها و ایرادها و کاستی ها را هم اگر جایی می بینم در کمال ادب و احترام بیان کنم.
بی تعارف ، من هرگز نمی توانم بدون احترام حرف بزنم و دلیلش این است که با تمامی افراد و باورهایی که نقدشان می کنم ، پیش از نوشتن ، لازم است احساس همدلی کنم و از زاویه نگاه آنها نیز به سوژه ها نگاه کنم.
آرزو می کنم ادب و احترام خاصیت من باشد و من هرگز جز به احترام و ادب حرفی نزنم ، حتی اگر ریشه ای ترین نقدها در نوشته هایم باشد.
امیدوارم چنین باشد.
ارادتمندتان: انوش
🐬@faramatni
اهالی دوست داشتنی کوچه باغ فرامتن!
عمیقا خوشحالم و به خودم می بالم از این همه لطف و محبت شما ،
خوشحالم که این کانال توانسته بخشی از وقت آزاد و ارزشمند شما رو در فضای مجازی به خودش اختصاص بده
و بیشتر از آن خوشحالم از بابت اینکه این کانال توانسته مفید باشه در زندگی عزیزانم،
از اینکه می بینم و متوجه می شوم در میان مخاطبان این کانال علاوه بر هموطنان داخل کشور، افرادی از آمریکا ، ایتالیا ، بریتانیا ، افغانستان ، آذربایجان ، عراق، ترکیه، روسیه و استرالیا نیز حضوردارند خوشحالی من دوچندان میشه
و صدالبته مهمتر از تمامی اینها خوشحالم به خاطر تلون ، تنوع و تکثر اندیشه ها و نژادها و قومیتهای متفاوت حاضر در میان مخاطبان: از عزیزان کاملا مذهبی با مذاهب و ادیان متفاوت ( شیعه ، سنی ، مسیحی ، یهودی ) و حتی پیروان عرفان های نو گرفته تا آتئیستها ، و همچنین قومیتهای گوناگون ( فارس و ترک و کرد و عرب و بلوچ و ترکمن و آشوری و ارمنی و بختیاری و بسیاری دیگر )
من تنها دلیل حضور این همه تنوع اندیشه ها و نژادها در این کوچه باغ را جدای از محتوای کانال، مدیون احترام دوجانبه باید باشم. حقیقت این است که من همواره سعی کرده ام به تمامی عقاید و باورها از منظری فراتر و بدون سوگیری و تعصب نگاه کنم و نقدها و ایرادها و کاستی ها را هم اگر جایی می بینم در کمال ادب و احترام بیان کنم.
بی تعارف ، من هرگز نمی توانم بدون احترام حرف بزنم و دلیلش این است که با تمامی افراد و باورهایی که نقدشان می کنم ، پیش از نوشتن ، لازم است احساس همدلی کنم و از زاویه نگاه آنها نیز به سوژه ها نگاه کنم.
آرزو می کنم ادب و احترام خاصیت من باشد و من هرگز جز به احترام و ادب حرفی نزنم ، حتی اگر ریشه ای ترین نقدها در نوشته هایم باشد.
امیدوارم چنین باشد.
ارادتمندتان: انوش
🐬@faramatni
Forwarded from فرامتنی
سحرگاهان خیامی ، از پس شبی بارانی
ای دل همه اسباب جهان خواسته گیر
باغ طربت به سبزه آراسته گیر
وآنگاه بر آن سبزه شبی چون شبنم
بنشسته و بامداد برخاسته گیر
🐬@faramatni
ای دل همه اسباب جهان خواسته گیر
باغ طربت به سبزه آراسته گیر
وآنگاه بر آن سبزه شبی چون شبنم
بنشسته و بامداد برخاسته گیر
🐬@faramatni
Forwarded from فرامتنی
سحرگاهان خیامی ، از پس شبی بارانی
هرصبح که روی لاله شبنم گیرد
بالای بنفشه در چمن خم گیرد
انصاف مرا ز غنچه خوش می آید
کو دامن خویشتن فراهم گیرد
🐬@faramatni
هرصبح که روی لاله شبنم گیرد
بالای بنفشه در چمن خم گیرد
انصاف مرا ز غنچه خوش می آید
کو دامن خویشتن فراهم گیرد
🐬@faramatni
Forwarded from فرامتنی
سحرگاهان خیامی ، از پس شبی بارانی
تا دست به اتفاق بر هم نزنیم
پایی ز نشاط بر سر غم نزنیم
خیزیم و دمی زنیم پیش از دم صبح
کاین صبح بسی دمد که ما دم نزنیم.
🐬@faramatni
تا دست به اتفاق بر هم نزنیم
پایی ز نشاط بر سر غم نزنیم
خیزیم و دمی زنیم پیش از دم صبح
کاین صبح بسی دمد که ما دم نزنیم.
🐬@faramatni
🐬@faramatni
ما آدمها دو سبد با خودمون داریم : یکی جلومون آویزونه یکی هم پشتمون ؛ نکات مثبت و خوبیهامونو میندازیم تو سبد جلویی ، عیبهامونو تو سبد پشتی ؛ وقتی تو مسیر زندگی داریم راه میریم فقط دو چیز رو میبینیم
خوبیهای خودمون و عیبهای نفر جلویی !
👤 پائولو کوئیلو
🐬@faramatni
ما آدمها دو سبد با خودمون داریم : یکی جلومون آویزونه یکی هم پشتمون ؛ نکات مثبت و خوبیهامونو میندازیم تو سبد جلویی ، عیبهامونو تو سبد پشتی ؛ وقتی تو مسیر زندگی داریم راه میریم فقط دو چیز رو میبینیم
خوبیهای خودمون و عیبهای نفر جلویی !
👤 پائولو کوئیلو
🐬@faramatni
بزرگترین مانع پیشرفت ایران و ایرانی
#مانع_زدایی
این عکس رو با این زیرنویس در بسیاری از کانال ها مشاهده کردم.
نمی گویم این حرف درسته ، اما روحانیت محترم باید بصورت جدی در این موضوع تامل و تدبر کنه که چه اتفاقی افتاده که روحانیتی که در طول تاریخ همیشه درکنار مردم و پشتیبان مردم بوده ، اینک مردم در موردش چنین قضاوت می کنن.
🐬@faramatni
#مانع_زدایی
این عکس رو با این زیرنویس در بسیاری از کانال ها مشاهده کردم.
نمی گویم این حرف درسته ، اما روحانیت محترم باید بصورت جدی در این موضوع تامل و تدبر کنه که چه اتفاقی افتاده که روحانیتی که در طول تاریخ همیشه درکنار مردم و پشتیبان مردم بوده ، اینک مردم در موردش چنین قضاوت می کنن.
🐬@faramatni
🐬@faramatni
#راز_سخنان_اشو
اشو را نمیشه خوند و بهش فکر کرد ...
اشو از جنس انرژی است ...
باید زندگیش کرد ...
تا بتونی به اون سطح از انرژی رسید،
و هوشیار شد...
اگه گرفتار کلماتش بشی ...
پر میشی از تناقضات کلمات اشو ...
و آخرش هم سر در نمیاری اشو چی گفته .....
فقط در عمل است که سطح هوشیاری بالا رفته و متوجه خواهی شد....
اگه زنی رو که اشو میگه حس نکنی ...
اگر ظلمی که بر کودک رفته از نگاه اشو درک نکنی ...
چیزی از آن هوشیاری عمیق مورد نظر اشو درک نخواهی کرد
اگر نگاه عصیانگر اشو را در ظلم و مکری که سیاستمداران بر مردم بیگناه میکنند نبینی، اشو باز هم در پرده ابهام خواهد ماند
مگر آنکه مانند خودش شجاعانه زندگی را عملی کنی
اشو را باید زندگی کرد تا طعم هوشیاری و انرژی اصیل خودت را بچشی
معنای کلام اشو رو نه مستقیم
بلکه از سایه کلماتش باید فهمید
این یعنی مرشد، شاگردانش را ماهی نداده ...
بلکه ماهیگیری آموخته ....
🐬@faramatni
#راز_سخنان_اشو
اشو را نمیشه خوند و بهش فکر کرد ...
اشو از جنس انرژی است ...
باید زندگیش کرد ...
تا بتونی به اون سطح از انرژی رسید،
و هوشیار شد...
اگه گرفتار کلماتش بشی ...
پر میشی از تناقضات کلمات اشو ...
و آخرش هم سر در نمیاری اشو چی گفته .....
فقط در عمل است که سطح هوشیاری بالا رفته و متوجه خواهی شد....
اگه زنی رو که اشو میگه حس نکنی ...
اگر ظلمی که بر کودک رفته از نگاه اشو درک نکنی ...
چیزی از آن هوشیاری عمیق مورد نظر اشو درک نخواهی کرد
اگر نگاه عصیانگر اشو را در ظلم و مکری که سیاستمداران بر مردم بیگناه میکنند نبینی، اشو باز هم در پرده ابهام خواهد ماند
مگر آنکه مانند خودش شجاعانه زندگی را عملی کنی
اشو را باید زندگی کرد تا طعم هوشیاری و انرژی اصیل خودت را بچشی
معنای کلام اشو رو نه مستقیم
بلکه از سایه کلماتش باید فهمید
این یعنی مرشد، شاگردانش را ماهی نداده ...
بلکه ماهیگیری آموخته ....
🐬@faramatni
🐬@faramatni
این روزها به دنبال اقدام شهرداری تهران در حذف نماد حاجی فیروز از آیین های نوروزی، بحث نژادپرستانه بودن سیاهی چهره حاجی فیروز در فضای مجازی بسیار داغ شده است.
بی تعارف ، من خودم هیچ تخصصی در این حوزه ندارم و اظهارنظر نمی کنم ، بلکه یادداشتهای مختلف را می خوانم و یاد می گیرم. اگرچه برای من همچنان چرایی پیشوند "حاجی" برای فیروز و نه صرفا سیاهی چهره او جای سوال است. چون حاجی نشان دهنده این است که این نماد به بعد از حمله اعراب به ایران تعلق دارد و احتمالا نشانه کینه ایرانیان از اعراب که معمولا هم سیاه چهره بوده اند. نمیدانم ، شاید باید بیشتر اطلاعات کسب کنیم.
این یادداشت یکی از بهترین توضیحاتی بوده که تاکنون در این باب خوانده ام. تقدیم شما خوبان:
🐬
سیاهی چهرۀ حاجیفیروز نشان چیست؟
برخی چهرۀ حاجیفیروز را نژادپرستانه خواندهاند و، با برداشتهای باب روز، کل جهانبینی ایرانی و نمادهای اسطورهای آن را زیر سؤال بردهاند. در یادداشت حاضر، توضیح میدهم که این مرد سرخپوش و سیهروی با دایرهزنگی در دست از کجا آمده و چرا صورتش سیاه است.
برای پیدا کردن ردّپای اسطورهها، پیش از هر چیز، باید ببینیم معیشت مردمان یک سرزمین بر چه استوار بوده است. اقتصاد مردمان فلات ایران برپایۀ کشاورزی و دامپروری بوده و طبیعی است که اسطورههای چنین مردمانی حول همین دو محور شکل بگیرد. نوروز و تمام جشنها و اساطیر پیرامون آن پیوند تنگاتنگی با کشاورزی دارد. یکی از این اساطیر، اسطورۀ ایزد شهیدشونده و زنده شدن دوبارۀ اوست که آیین آن حتی به پیش از مهاجرت آریاییان به فلات ایران بازمیگردد. طبق این اسطوره، ایزدبانوی باروری (معادل ایشتر در بینالنهرین) به جهان زیرین یا زیر زمین، که به باور مردمان جهان مردگان بوده، سفر میکند و برای او دیگر بازگشتی نیست. پس از فرو شدن او، زایش و باروری بر زمین باز میایستد. خدایان در صدد چارهجویی برمیآیند و سرانجام موفق میشوند آب زندگی را بیابند و بر او بپاشند. ایزدبانو به روی زمین بازمیگردد اما طبق قانون سرای مردگان، باید جانشینی برگزیند تا او را به جای خود به جهان زیرین بفرستد. او شوهر خود را (دوموزی یا تَموز در بینالنهرین) برمیگزیند که از بازگشت او ناخشنود بوده است. جامۀ سرخ بر تن شوهرش میکنند، روغن خوشبو به تنش میمالند، نی لاجوردنشان یا سازی دیگر (شاید دایرهزنگی) به دستش میدهند و او را به جهان زیرین میکشانند و، به عبارتی، او را شهید میکنند. او (دوموزی) که ایزد گیاهان است، وقتی به جهان مردگان میرود، سرسبزی را هم با خود میبرد و گیاهان خشک میشوند. موسم رفتن این ایزد گیاهی به جهان زیرین با سوگواریهای زیاد همراه بوده است. برای شهادت این ایزد گیاهی مردم بسیار میگریستند و آن را طلسمی برای بارانآوری میدانستند. بنا بر این اسطوره، ایزد گیاهی باید روی زمین بازگردد تا گیاهان سرسبز شوند. خواهر او (گِشتینَنَّه در بینالنهرین) میپذیرد نیمی از سال را به جای برادرش در سرزمین مردگان به سر برد تا برادرش به روی زمین بازآید و گیاهان جان بگیرند. همانگونه که فروشدن ایزد گیاهی با سوگواریهای زیاد همراه بوده، بالا آمدن او هم، که با سازَش مژدۀ رسیدن بهار و رویش گیاهان را میدهد، با جشنهای زیادی همراه بوده است که همان نوروز ماست. رنگ سیاه چهرۀ او هم نماد بازگشت او از زیر زمین و از جهان مردگان است.
این اسطورۀ پیشآریایی، با آمدن آریاییان به فلات ایران و آمیخته شدن اسطورههای آریایی با اسطورههای بومیان فلات ایران، به صورت شخصیت سیاوش در اساطیر ایران درمیآید که سیهروی بسیار محبوبی در میان ایرانیان بوده است. سیاوش به معنای مرد سیهچرده بازماندۀ اسطورۀ ایزدی گیاهی است که مظلومانه شهید میشود و بازگشتش به روی زمین با رویش گیاه پرسیاووشان از خون اوست.
به نظر مهرداد بهار، «حاجی فیروز بازماندۀ آیین ایزد شهیدشونده است و مراسم سوگ سیاوش نیز نموداری از همین آیین است. چهرۀ سیاه او نماد بازگشت از جهان مردگان و لباس سرخ او نیز نماد خون سرخ سیاوش و حیات مجدد ایزد شهیدشونده و شادی او شادی زایش دوبارۀ آنهاست که با خود رویش و برکت میآورد». در جشنهای نوروزی، حیات مجدد این ایزد را بهطور نمادین بازسازی میکردند و رنگ سیاه بر چهره میمالیدند یا صورتکی سیاه بهکار میبردند.
ما نمیدانیم بومیان فلات ایران این ایزد گیاهی را چه مینامیدند اما در کتاب آثارالباقیه، ابوریحان بیرونی به فرشتهای به نام فیروز اشاره میکند که «ارواح را برای انشاء خلق میراند» و درست پیش از نوروز سر میرسد که احتمالاً همان نامی است که بعدها به حاجی ملقب شده و نماد ایزد یا فرشتهای مورد ستایش بوده است.
این روزها به دنبال اقدام شهرداری تهران در حذف نماد حاجی فیروز از آیین های نوروزی، بحث نژادپرستانه بودن سیاهی چهره حاجی فیروز در فضای مجازی بسیار داغ شده است.
بی تعارف ، من خودم هیچ تخصصی در این حوزه ندارم و اظهارنظر نمی کنم ، بلکه یادداشتهای مختلف را می خوانم و یاد می گیرم. اگرچه برای من همچنان چرایی پیشوند "حاجی" برای فیروز و نه صرفا سیاهی چهره او جای سوال است. چون حاجی نشان دهنده این است که این نماد به بعد از حمله اعراب به ایران تعلق دارد و احتمالا نشانه کینه ایرانیان از اعراب که معمولا هم سیاه چهره بوده اند. نمیدانم ، شاید باید بیشتر اطلاعات کسب کنیم.
این یادداشت یکی از بهترین توضیحاتی بوده که تاکنون در این باب خوانده ام. تقدیم شما خوبان:
🐬
سیاهی چهرۀ حاجیفیروز نشان چیست؟
برخی چهرۀ حاجیفیروز را نژادپرستانه خواندهاند و، با برداشتهای باب روز، کل جهانبینی ایرانی و نمادهای اسطورهای آن را زیر سؤال بردهاند. در یادداشت حاضر، توضیح میدهم که این مرد سرخپوش و سیهروی با دایرهزنگی در دست از کجا آمده و چرا صورتش سیاه است.
برای پیدا کردن ردّپای اسطورهها، پیش از هر چیز، باید ببینیم معیشت مردمان یک سرزمین بر چه استوار بوده است. اقتصاد مردمان فلات ایران برپایۀ کشاورزی و دامپروری بوده و طبیعی است که اسطورههای چنین مردمانی حول همین دو محور شکل بگیرد. نوروز و تمام جشنها و اساطیر پیرامون آن پیوند تنگاتنگی با کشاورزی دارد. یکی از این اساطیر، اسطورۀ ایزد شهیدشونده و زنده شدن دوبارۀ اوست که آیین آن حتی به پیش از مهاجرت آریاییان به فلات ایران بازمیگردد. طبق این اسطوره، ایزدبانوی باروری (معادل ایشتر در بینالنهرین) به جهان زیرین یا زیر زمین، که به باور مردمان جهان مردگان بوده، سفر میکند و برای او دیگر بازگشتی نیست. پس از فرو شدن او، زایش و باروری بر زمین باز میایستد. خدایان در صدد چارهجویی برمیآیند و سرانجام موفق میشوند آب زندگی را بیابند و بر او بپاشند. ایزدبانو به روی زمین بازمیگردد اما طبق قانون سرای مردگان، باید جانشینی برگزیند تا او را به جای خود به جهان زیرین بفرستد. او شوهر خود را (دوموزی یا تَموز در بینالنهرین) برمیگزیند که از بازگشت او ناخشنود بوده است. جامۀ سرخ بر تن شوهرش میکنند، روغن خوشبو به تنش میمالند، نی لاجوردنشان یا سازی دیگر (شاید دایرهزنگی) به دستش میدهند و او را به جهان زیرین میکشانند و، به عبارتی، او را شهید میکنند. او (دوموزی) که ایزد گیاهان است، وقتی به جهان مردگان میرود، سرسبزی را هم با خود میبرد و گیاهان خشک میشوند. موسم رفتن این ایزد گیاهی به جهان زیرین با سوگواریهای زیاد همراه بوده است. برای شهادت این ایزد گیاهی مردم بسیار میگریستند و آن را طلسمی برای بارانآوری میدانستند. بنا بر این اسطوره، ایزد گیاهی باید روی زمین بازگردد تا گیاهان سرسبز شوند. خواهر او (گِشتینَنَّه در بینالنهرین) میپذیرد نیمی از سال را به جای برادرش در سرزمین مردگان به سر برد تا برادرش به روی زمین بازآید و گیاهان جان بگیرند. همانگونه که فروشدن ایزد گیاهی با سوگواریهای زیاد همراه بوده، بالا آمدن او هم، که با سازَش مژدۀ رسیدن بهار و رویش گیاهان را میدهد، با جشنهای زیادی همراه بوده است که همان نوروز ماست. رنگ سیاه چهرۀ او هم نماد بازگشت او از زیر زمین و از جهان مردگان است.
این اسطورۀ پیشآریایی، با آمدن آریاییان به فلات ایران و آمیخته شدن اسطورههای آریایی با اسطورههای بومیان فلات ایران، به صورت شخصیت سیاوش در اساطیر ایران درمیآید که سیهروی بسیار محبوبی در میان ایرانیان بوده است. سیاوش به معنای مرد سیهچرده بازماندۀ اسطورۀ ایزدی گیاهی است که مظلومانه شهید میشود و بازگشتش به روی زمین با رویش گیاه پرسیاووشان از خون اوست.
به نظر مهرداد بهار، «حاجی فیروز بازماندۀ آیین ایزد شهیدشونده است و مراسم سوگ سیاوش نیز نموداری از همین آیین است. چهرۀ سیاه او نماد بازگشت از جهان مردگان و لباس سرخ او نیز نماد خون سرخ سیاوش و حیات مجدد ایزد شهیدشونده و شادی او شادی زایش دوبارۀ آنهاست که با خود رویش و برکت میآورد». در جشنهای نوروزی، حیات مجدد این ایزد را بهطور نمادین بازسازی میکردند و رنگ سیاه بر چهره میمالیدند یا صورتکی سیاه بهکار میبردند.
ما نمیدانیم بومیان فلات ایران این ایزد گیاهی را چه مینامیدند اما در کتاب آثارالباقیه، ابوریحان بیرونی به فرشتهای به نام فیروز اشاره میکند که «ارواح را برای انشاء خلق میراند» و درست پیش از نوروز سر میرسد که احتمالاً همان نامی است که بعدها به حاجی ملقب شده و نماد ایزد یا فرشتهای مورد ستایش بوده است.
برخی سیاهِ نمایشهای روحوضی را هم به بحث افزودهاند. آنجا هم اثری از تحقیر و نژادپرستی نیست. آنکه در این نمایشها تحقیر میشود ارباب طماع است نه سیاه. سیاهی که میتواند آسوده در پناه ارباب ثروتمند خود زندگی کند اما بهخاطر مردم محروم موقعیت خود را بهخطر میاندازد و زبان تندش را بهچاشنی طنز میآمیزد و قدرت را نشانه میگیرد قهرمان است.
با دید امروزی و متأثر از فرهنگهای دیگر، نمادهای فرهنگی خود را نقد نکنیم. این نمادها را در بستر فرهنگی ایران درک کنیم و، عوض پذیرفتن هر خفّت نابجایی، به دنیا بیاموزیم به ارزشهای ما احترام بگذارد.
آرزو رسولی(طالقانی)، عضو هیئتعلمی گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی
🐬@faramatni
با دید امروزی و متأثر از فرهنگهای دیگر، نمادهای فرهنگی خود را نقد نکنیم. این نمادها را در بستر فرهنگی ایران درک کنیم و، عوض پذیرفتن هر خفّت نابجایی، به دنیا بیاموزیم به ارزشهای ما احترام بگذارد.
آرزو رسولی(طالقانی)، عضو هیئتعلمی گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی
🐬@faramatni
🐬@faramatni
روی قلههای دوردست ایستادن و نگاه کردن؛ فقط این نوع دوست داشتن، نجات بخشه، بدون ترس از ترک شدن، کوچیک شدن و...
🐬@faramatni
روی قلههای دوردست ایستادن و نگاه کردن؛ فقط این نوع دوست داشتن، نجات بخشه، بدون ترس از ترک شدن، کوچیک شدن و...
🐬@faramatni
Forwarded from فرامتنی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خیام خوانی:
کاری از بچه های مدارس بوشهری که در تالار وحدت تهران اجرا شد وبعنوان زیباترین سرود سال معرفی شد و دعوت به ۸کشور شدند برای اجرا....
هدیه کانال فرامتنی
🐬@faramatni
کاری از بچه های مدارس بوشهری که در تالار وحدت تهران اجرا شد وبعنوان زیباترین سرود سال معرفی شد و دعوت به ۸کشور شدند برای اجرا....
هدیه کانال فرامتنی
🐬@faramatni
🐬@faramatni
سند جامع همکاریهای بلند مدت ایران و چین :
فرصتها و تهدیدها
🐬
این روزها دوباره جامعه به دو گروه تقسیم شده است: گروهی که این قرارداد را فرصتی بزرگ برای استقلال سیاسی ایران از غرب و شکوفایی اقتصاد ایران ـ آن هم در شرایط دشوار تحریم ها ـ می دانند و گروهی دیگر که این قرارداد را عهدنامه ترکمانچایی دیگر می پندارند و بر این باورند که اعتماد به چین و گردش به شرق، نه تنها به استقلال اقتصادی ایران منجر نمی شود ، بلکه به وابستگی بیشتر اقتصاد و سیاست ایران به چین خواهد انجامید، آن هم در شرایطی که این کشور سابقه چندان خوبی در تعهد به قراردادهایش با کشورهای دیگر ندارد.
تلاش من در این یادداشت نگاهی فرامتنیک و بدون تعصب و سوگیری است بر این قرارداد، امید که بتوانم به درستی تبیینش کنم:
۱- من غوغاهای رسانه ای مبنی بر خائنانه بودن امضای این سند را اشتباه می دانم. حقیقت این است که چین در حال تبدیل شدن به قدرت اول اقتصادی جهان و روسیه در حال تبدیل شدن به رقیبی جدی برای آمریکا در حوزه دفاعی است و آمریکا نمی خواهد یا نمی تواند این واقعیت را تحمل کند. نشان به آن نشان که هم ترامپ و هم بایدن، هر دو از یک سو تمرکز خود را بر محدودسازی رشد اقتصادی چین گذاشته اند و می خواهند با هر روشی مانع تبدیل چین به اقتصاد نخست جهان شوند و از سوی دیگر به کشورهای ترکیه، هند و مصر فشارهای سیاسی و اقتصادی می آورند و تهدیدشان می کنند که اگر سامانه های دفاع موشکی روسیه را جایگزین سامانه های آمریکایی کنند، باید منتظر تحریم های گسترده باشند. و هر دوی اینها یعنی آمریکا دارد خارج از عرف بین الملل، آزادی کشورها در انتخاب شرکای خود را تحدید و تهدید می کند. از طنزهای روزگار هم یکی همین که آمریکا که خود از بنیانگزاران سازمان تجارت جهانی است ، حالا دارد خارج ازمقررات همین سازمان برای ورود کالاهای چینی تعرفه های سنگین وضع می کند به این امید که بازارهایش را از گزند این رقیب قدرتمند حفظ کند.
۲- من نفس عقد قراردادهای همکاری گسترده با کشورها را ذاتا مثبت می دانم، درستش این است که ایران اگر می خواهد به الگویی موفق به کشورهای اسلامی تبدیل شود که چشم انداز گام دومش همین است، نه تنها با چین ، بلکه با روسیه، اتحادیه اروپا ، آمریکا و سایر کشورهای گروه های ۷ و ۲۰ نیز لازم است همکاریهای گسترده داشته باشد. جهان در قرن ۲۱، جهان تفاهم ها و تبادل هاست و هرکشوری ارتباط مسالمت آمیز بیشتری با سایر کشورها داشته باشد، موفقتر خواهد بود.
۳- هر حکومتی این اختیار را دارد که مسیر رشد و شکوفایی اش را خود تعیین کند و جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفته است در کنار ترکیه اردوغان و مصر سیسی به جمع چین و روسیه بپیوندد. صدالبته رهبری این بلوک در حال شکل گیری تدریجی، به لحاظ نظامی بر عهده روسیه و به لحاظ اقتصادی بر عهده چین است و کشورهای ایران، ترکیه و مصر و احتمالا کشورهای دیگری که در راهند صرفا دنباله روی تصمیمات آنان خواهند بود. اگرچه ایران برای خود داعیه رهبری جهان اسلام، ترکیه برای خود داعیه رهبری جهان اسلام و کشورهای ترک زبان و مصر برای خود داعیه رهبری جهان عرب را قائل هستند و تلاش می کنند وزن خود را در این اتحاد نوبنیاد افزیش دهند.
۴- پیش بینی اینکه این بلوک شرق جدید چقدر بتواند به رقابت با غرب بپردازد ، هنوز بسیار زود است. برخی از این کشورها از مشروعیت داخلی رنج می برند و برخی دیگر از مشروعیت خارجی. علاوه بر این ، آنچه در درازمدت می تواند این اتحاد فعلا روی کاغذ را به یک اتحاد درازمدت جریان ساز تبدیل کند ، پشتوانه های مردمی در کنار بنیان های علمی است. یادمان باشد که بلوک شرق پیشین در کنار قدرت نظامی، بنیانهای علمی بسیار قوی در عرصه های فرهنگی، جامعه شناسی ، روانشناسی، فلسفه، تعلیم و تربیت، فیزیک ،شیمی و علوم فضایی و پزشکی داشت و با وجود این باز هم با از دست دادن پشتوانه مردمی، تمام آن ساختار مستحکم به یکباره فرو ریخت.
۵ـ حقیقت این است که پشتوانه مردمی پاشنه آشیل هر سه کشور ایران، ترکیه و مصر در ورود به این اتحاد است و کوچکترین نقطه ضعف در این حوزه می تواند به وابستگی جدی آنها به چین و روسیه بینجامد. احتمالا تنها کشوری که بدون نگرانی میتواند وارد این بلوک جدید شود هند خواهد بود.
لذا به نظر اینجانب، آنچه کارشناسان مستقل و کل مردم ایران باید نگران آن باشند نه قرارداد همکاری ایران با چین، روسیه یا هر کشور دیگر غربی و شرقی، بلکه آسیب دیدن پشتوانه مردمی است که می تواند منافع ملی ایران در این قراردادها را به خطر بیندازد.
در مورد ایران یک تهدید داخلی مضاعف، قوانین و مقررات ایدئولوژیک و ناکارآمد و نامتناسب با زیستن در جهان امروز است که هم مانع جهش تولید است، هم مانع شکوفایی گردشگری و هم عامل اصلی نارضایتی های مردمی که میتواند به ازدست دادن پشتوانه مردمی بینجامد.
#انوش
🐬@faramatni
سند جامع همکاریهای بلند مدت ایران و چین :
فرصتها و تهدیدها
🐬
این روزها دوباره جامعه به دو گروه تقسیم شده است: گروهی که این قرارداد را فرصتی بزرگ برای استقلال سیاسی ایران از غرب و شکوفایی اقتصاد ایران ـ آن هم در شرایط دشوار تحریم ها ـ می دانند و گروهی دیگر که این قرارداد را عهدنامه ترکمانچایی دیگر می پندارند و بر این باورند که اعتماد به چین و گردش به شرق، نه تنها به استقلال اقتصادی ایران منجر نمی شود ، بلکه به وابستگی بیشتر اقتصاد و سیاست ایران به چین خواهد انجامید، آن هم در شرایطی که این کشور سابقه چندان خوبی در تعهد به قراردادهایش با کشورهای دیگر ندارد.
تلاش من در این یادداشت نگاهی فرامتنیک و بدون تعصب و سوگیری است بر این قرارداد، امید که بتوانم به درستی تبیینش کنم:
۱- من غوغاهای رسانه ای مبنی بر خائنانه بودن امضای این سند را اشتباه می دانم. حقیقت این است که چین در حال تبدیل شدن به قدرت اول اقتصادی جهان و روسیه در حال تبدیل شدن به رقیبی جدی برای آمریکا در حوزه دفاعی است و آمریکا نمی خواهد یا نمی تواند این واقعیت را تحمل کند. نشان به آن نشان که هم ترامپ و هم بایدن، هر دو از یک سو تمرکز خود را بر محدودسازی رشد اقتصادی چین گذاشته اند و می خواهند با هر روشی مانع تبدیل چین به اقتصاد نخست جهان شوند و از سوی دیگر به کشورهای ترکیه، هند و مصر فشارهای سیاسی و اقتصادی می آورند و تهدیدشان می کنند که اگر سامانه های دفاع موشکی روسیه را جایگزین سامانه های آمریکایی کنند، باید منتظر تحریم های گسترده باشند. و هر دوی اینها یعنی آمریکا دارد خارج از عرف بین الملل، آزادی کشورها در انتخاب شرکای خود را تحدید و تهدید می کند. از طنزهای روزگار هم یکی همین که آمریکا که خود از بنیانگزاران سازمان تجارت جهانی است ، حالا دارد خارج ازمقررات همین سازمان برای ورود کالاهای چینی تعرفه های سنگین وضع می کند به این امید که بازارهایش را از گزند این رقیب قدرتمند حفظ کند.
۲- من نفس عقد قراردادهای همکاری گسترده با کشورها را ذاتا مثبت می دانم، درستش این است که ایران اگر می خواهد به الگویی موفق به کشورهای اسلامی تبدیل شود که چشم انداز گام دومش همین است، نه تنها با چین ، بلکه با روسیه، اتحادیه اروپا ، آمریکا و سایر کشورهای گروه های ۷ و ۲۰ نیز لازم است همکاریهای گسترده داشته باشد. جهان در قرن ۲۱، جهان تفاهم ها و تبادل هاست و هرکشوری ارتباط مسالمت آمیز بیشتری با سایر کشورها داشته باشد، موفقتر خواهد بود.
۳- هر حکومتی این اختیار را دارد که مسیر رشد و شکوفایی اش را خود تعیین کند و جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفته است در کنار ترکیه اردوغان و مصر سیسی به جمع چین و روسیه بپیوندد. صدالبته رهبری این بلوک در حال شکل گیری تدریجی، به لحاظ نظامی بر عهده روسیه و به لحاظ اقتصادی بر عهده چین است و کشورهای ایران، ترکیه و مصر و احتمالا کشورهای دیگری که در راهند صرفا دنباله روی تصمیمات آنان خواهند بود. اگرچه ایران برای خود داعیه رهبری جهان اسلام، ترکیه برای خود داعیه رهبری جهان اسلام و کشورهای ترک زبان و مصر برای خود داعیه رهبری جهان عرب را قائل هستند و تلاش می کنند وزن خود را در این اتحاد نوبنیاد افزیش دهند.
۴- پیش بینی اینکه این بلوک شرق جدید چقدر بتواند به رقابت با غرب بپردازد ، هنوز بسیار زود است. برخی از این کشورها از مشروعیت داخلی رنج می برند و برخی دیگر از مشروعیت خارجی. علاوه بر این ، آنچه در درازمدت می تواند این اتحاد فعلا روی کاغذ را به یک اتحاد درازمدت جریان ساز تبدیل کند ، پشتوانه های مردمی در کنار بنیان های علمی است. یادمان باشد که بلوک شرق پیشین در کنار قدرت نظامی، بنیانهای علمی بسیار قوی در عرصه های فرهنگی، جامعه شناسی ، روانشناسی، فلسفه، تعلیم و تربیت، فیزیک ،شیمی و علوم فضایی و پزشکی داشت و با وجود این باز هم با از دست دادن پشتوانه مردمی، تمام آن ساختار مستحکم به یکباره فرو ریخت.
۵ـ حقیقت این است که پشتوانه مردمی پاشنه آشیل هر سه کشور ایران، ترکیه و مصر در ورود به این اتحاد است و کوچکترین نقطه ضعف در این حوزه می تواند به وابستگی جدی آنها به چین و روسیه بینجامد. احتمالا تنها کشوری که بدون نگرانی میتواند وارد این بلوک جدید شود هند خواهد بود.
لذا به نظر اینجانب، آنچه کارشناسان مستقل و کل مردم ایران باید نگران آن باشند نه قرارداد همکاری ایران با چین، روسیه یا هر کشور دیگر غربی و شرقی، بلکه آسیب دیدن پشتوانه مردمی است که می تواند منافع ملی ایران در این قراردادها را به خطر بیندازد.
در مورد ایران یک تهدید داخلی مضاعف، قوانین و مقررات ایدئولوژیک و ناکارآمد و نامتناسب با زیستن در جهان امروز است که هم مانع جهش تولید است، هم مانع شکوفایی گردشگری و هم عامل اصلی نارضایتی های مردمی که میتواند به ازدست دادن پشتوانه مردمی بینجامد.
#انوش
🐬@faramatni
🐬@faramatni
دل روشنی دارم ای عشق
صدایم کن از هر کجا می توانی
صدا کن مرا از صدف های سرشار باران
صدا کن مرا از گلوگاه سبز شکفتن
صدایم کن از خلوت خاطرات پرستو
بگو پشت پرواز مرغان عاشق
چه رازی است ؟
بگو با کدامین نفس
می توان تا کبوتر سفرکرد ؟
بگو با کدامین افق
می توان تاشقایق خطر کرد ؟
مرا می شناسی تو ای عشق
من از آشنایان احساس آبم
و همسایه ام مهربانی است
و طوفان یک گل
مرا زیر و رو کرد
پرم از عبور پرستو
صدای صنوبر
سلام سپیدار
پرم از شکیب و شکوه درختان
و در من تپش های قلب علف
ریشه دارد
دل من ، گره گیر چشم نجیب گیاه است
صدای نفس های سبزینه را می شناسم
و نجوای شبنم
مرا می برد تا افق های باز بشارت
مرا می شناسی تو ای عشق
که در من گره خورده احساس رویش
گره خورده ام من به پرهای پرواز
گره خورده ام من به معنای فردا
گره خورده ام من به آن راز روشن
که می آید از سمت سبز عدالت
دل تشنه ای دارم ای عشق
صدایم کن از بارش بید مجنون
صدایم کن از ذهن زاینده ی ابر
مرا زنده کن زیر آوار باران
مرا تازه کن در نفس های بار آور برگ
مرا خنده کن بر لبانی
که شب را نگفتند
مرا آشنا کن به گل های شوقی
که این سو شکستند و آن سو شکفتند
دل نورسی دارم ای عشق
مرا پل بزن تا نسیم نوازش
مرا پل بزن تا تکاپوی خورشید
مرا پل بزن تا حضور جوانه
مرا پل بزن تا سحر
تا سبدهای بار آور باغ
دل عاشقی دارم ای عشق
صدایم کن از صبر سجاده ی شب
صدایم کن از سمت بیداری کوه
صدایم کن از صبح یک مرد
بر مرکب نور
صدایم کن از نور یک فتح ، بر شانه ی شهر
تو را می شناسم من ای عشق
شبی عطر گام تو در کوچه پیچید
من از شعر پیراهنی بر تنم بود
به دستم چراغ دلم را گرفتم
ودر کوچه عطر عبور تو پر بود
ودر کوچه ، باران چه یکریز وسرشار
گرفتم به سر چتر باران
کسی در نگاهم نفس زد
و سر تا سر شب
پر از جستجوی تو بودم
و سر تا سر روز
پراز جستجوی تو هستم
صدایم کن ای عشق
صدایم کن از پشت این جستجوی همیشه
محمد رضا عبدالملکیان
🐬@faramatni
دل روشنی دارم ای عشق
صدایم کن از هر کجا می توانی
صدا کن مرا از صدف های سرشار باران
صدا کن مرا از گلوگاه سبز شکفتن
صدایم کن از خلوت خاطرات پرستو
بگو پشت پرواز مرغان عاشق
چه رازی است ؟
بگو با کدامین نفس
می توان تا کبوتر سفرکرد ؟
بگو با کدامین افق
می توان تاشقایق خطر کرد ؟
مرا می شناسی تو ای عشق
من از آشنایان احساس آبم
و همسایه ام مهربانی است
و طوفان یک گل
مرا زیر و رو کرد
پرم از عبور پرستو
صدای صنوبر
سلام سپیدار
پرم از شکیب و شکوه درختان
و در من تپش های قلب علف
ریشه دارد
دل من ، گره گیر چشم نجیب گیاه است
صدای نفس های سبزینه را می شناسم
و نجوای شبنم
مرا می برد تا افق های باز بشارت
مرا می شناسی تو ای عشق
که در من گره خورده احساس رویش
گره خورده ام من به پرهای پرواز
گره خورده ام من به معنای فردا
گره خورده ام من به آن راز روشن
که می آید از سمت سبز عدالت
دل تشنه ای دارم ای عشق
صدایم کن از بارش بید مجنون
صدایم کن از ذهن زاینده ی ابر
مرا زنده کن زیر آوار باران
مرا تازه کن در نفس های بار آور برگ
مرا خنده کن بر لبانی
که شب را نگفتند
مرا آشنا کن به گل های شوقی
که این سو شکستند و آن سو شکفتند
دل نورسی دارم ای عشق
مرا پل بزن تا نسیم نوازش
مرا پل بزن تا تکاپوی خورشید
مرا پل بزن تا حضور جوانه
مرا پل بزن تا سحر
تا سبدهای بار آور باغ
دل عاشقی دارم ای عشق
صدایم کن از صبر سجاده ی شب
صدایم کن از سمت بیداری کوه
صدایم کن از صبح یک مرد
بر مرکب نور
صدایم کن از نور یک فتح ، بر شانه ی شهر
تو را می شناسم من ای عشق
شبی عطر گام تو در کوچه پیچید
من از شعر پیراهنی بر تنم بود
به دستم چراغ دلم را گرفتم
ودر کوچه عطر عبور تو پر بود
ودر کوچه ، باران چه یکریز وسرشار
گرفتم به سر چتر باران
کسی در نگاهم نفس زد
و سر تا سر شب
پر از جستجوی تو بودم
و سر تا سر روز
پراز جستجوی تو هستم
صدایم کن ای عشق
صدایم کن از پشت این جستجوی همیشه
محمد رضا عبدالملکیان
🐬@faramatni
نوبت عاشقی
استاد محمدرضا شجریان
گفتم آهن دلی کنم چندی
ندهم دل به هیچ دلبندی
وان که را دیده در جمال تو رفت
هرگزَش گوش نشنود پندی
خاصه ما را که در ازل بودهست
با تو آمیزشی و پیوندی
به دلت کز دلت به درنکنم
سخت تر زین مخواه سوگندی
یک دم آخر حجاب یک سو نه
تا برآساید آرزومندی
کاشکی خاک بودمی در راه
تا مگر سایه بر من افکندی
چه کند بندهای که از دل و جان
نکند خدمت خداوندی
سعدیا دور نیک نامی رفت
نوبت عاشقی ست یک چندی
سعدی
با صدای استاد محمدرضا_شجریان
گزیده از برنامه موسیقایی نوبت عاشقی محمدرضا شجریان، پرویز مشکاتیان و گروه عارف
شب خوش
@Ali_Andisheye_Bartar
ندهم دل به هیچ دلبندی
وان که را دیده در جمال تو رفت
هرگزَش گوش نشنود پندی
خاصه ما را که در ازل بودهست
با تو آمیزشی و پیوندی
به دلت کز دلت به درنکنم
سخت تر زین مخواه سوگندی
یک دم آخر حجاب یک سو نه
تا برآساید آرزومندی
کاشکی خاک بودمی در راه
تا مگر سایه بر من افکندی
چه کند بندهای که از دل و جان
نکند خدمت خداوندی
سعدیا دور نیک نامی رفت
نوبت عاشقی ست یک چندی
سعدی
با صدای استاد محمدرضا_شجریان
گزیده از برنامه موسیقایی نوبت عاشقی محمدرضا شجریان، پرویز مشکاتیان و گروه عارف
شب خوش
@Ali_Andisheye_Bartar