Forwarded from فرامتنی
🐬@faramatni
یه سفارش فرامتنیک دارم واستون :
بهار رو هرگز با تقویم ها دنبال نکنید ،
بله طبق تقویم سه شنبه اول فروردین آغاز بهاره ، اما حقیقتا بهار اینجوری نمیاد ، تقویمها نمیتونن حس بهار رو منتقل کنن،
بهار رو حس کنید همونطور که آروم آروم زمین گرم میشه و سبزه ها از زیر خاک سربر می کنن،
بهار رو حس کنین همونطور که یهو اوایل اسفند از خواب بیدار میشین و می بینین پرستوها برگشتن ،
بهار رو حس کنین همونجور که یهو بیست روز مونده به عید بادی گرم می وزه و برفها آب میشن،
بهار رو حس کنین همونجور که یهو می بینین بعضی از درختا برگاشون داره رشد می کنه ،
بهار یک حادثه نیست ، یک فراینده ، فرآیند جانی دوباره گرفتن ،
روز به روز ، لحظه به لحظه ،
بهار رو حس کنین:
وقتی که باد به صورتتون میخوره و به جای احساس سرما ، از نوازش باد خوشتون میاد
بهار رو حس کنین :
وقتی که صبح ها با صدای چلچله ها از خواب بیدار میشین
بهار رو حس کنین :
وقتی که اروم اروم آب رودخونه ها بالا میاد،
حسش کنین ،
بهار حس کردنیه ، بهار یک روز خاص تو تقویمها نیست ،
برای یکبار هم که شده ، بهار رو با تنتون ، با چشماتون ، با ریه هاتون ، با مغزتون حس کنین ،
#انوش_ترابی
🐬@faramatni
یه سفارش فرامتنیک دارم واستون :
بهار رو هرگز با تقویم ها دنبال نکنید ،
بله طبق تقویم سه شنبه اول فروردین آغاز بهاره ، اما حقیقتا بهار اینجوری نمیاد ، تقویمها نمیتونن حس بهار رو منتقل کنن،
بهار رو حس کنید همونطور که آروم آروم زمین گرم میشه و سبزه ها از زیر خاک سربر می کنن،
بهار رو حس کنین همونطور که یهو اوایل اسفند از خواب بیدار میشین و می بینین پرستوها برگشتن ،
بهار رو حس کنین همونجور که یهو بیست روز مونده به عید بادی گرم می وزه و برفها آب میشن،
بهار رو حس کنین همونجور که یهو می بینین بعضی از درختا برگاشون داره رشد می کنه ،
بهار یک حادثه نیست ، یک فراینده ، فرآیند جانی دوباره گرفتن ،
روز به روز ، لحظه به لحظه ،
بهار رو حس کنین:
وقتی که باد به صورتتون میخوره و به جای احساس سرما ، از نوازش باد خوشتون میاد
بهار رو حس کنین :
وقتی که صبح ها با صدای چلچله ها از خواب بیدار میشین
بهار رو حس کنین :
وقتی که اروم اروم آب رودخونه ها بالا میاد،
حسش کنین ،
بهار حس کردنیه ، بهار یک روز خاص تو تقویمها نیست ،
برای یکبار هم که شده ، بهار رو با تنتون ، با چشماتون ، با ریه هاتون ، با مغزتون حس کنین ،
#انوش_ترابی
🐬@faramatni
Forwarded from فرامتنی
🐬@faramatni
بگذار تقویمها لحظه تحویل سال رو اول فروردین ثبت کنن ،
اما برای من آغاز بهار ، اول اسفنده ،
نه اول فروردین.
چرا که امید به شکوفایی دوباره با اول اسفند در جان و دل ما کاشته میشه:
جنب و جوش و خرید و خانه تکانی مردم ،
بازگشت دوباره درناها ،
رقص ماهی ها در تنگ بلوری دست فروشان،
دستهای خالی در انتظار عیدی ،
باز شدن یخ وجودی آسمان و زمین ،
و بوی باران خورده ی خاک،
برای آنهایی که بهار ، امید شکوفایی دیگرباره است:
آغاز سال جدید اول اسفنده نه اول فروردین ،
تقویمها را به باد بده.
#انوش_ترابی
🐬@faramatni
بگذار تقویمها لحظه تحویل سال رو اول فروردین ثبت کنن ،
اما برای من آغاز بهار ، اول اسفنده ،
نه اول فروردین.
چرا که امید به شکوفایی دوباره با اول اسفند در جان و دل ما کاشته میشه:
جنب و جوش و خرید و خانه تکانی مردم ،
بازگشت دوباره درناها ،
رقص ماهی ها در تنگ بلوری دست فروشان،
دستهای خالی در انتظار عیدی ،
باز شدن یخ وجودی آسمان و زمین ،
و بوی باران خورده ی خاک،
برای آنهایی که بهار ، امید شکوفایی دیگرباره است:
آغاز سال جدید اول اسفنده نه اول فروردین ،
تقویمها را به باد بده.
#انوش_ترابی
🐬@faramatni
Forwarded from فرامتنی
🐬@faramatni
آشنایی زدایی از واژه ها :
این واژه : مرگ
یکی از بزرگترین اشتباهات ما آدمهای معمولی این است که فکر می کنیم آدمی زمانی می میرد که مغزش از کار بیفتد ، قلبش ازخون رسانی به مغز متوقف شود ،یا هر اتفاق دیگری که منجر به توقف فعالیت ارگانیسم شود.
🐬
این ظاهر قضیه است ، ساده ترین و کودکانه ترین فهم بشر از مرگ ، دلیلش هم این است که هیچگاه نتوانسته ایم نگاه نسبیتی به مرگ داشته باشیم.
آدمی ـ و البته هر ارگانیسم دیگری ـ یک مرگ ندارد ، مرگها دارد و نه در یک جای مشخصی بلکه در هر جایی که از خود تاثیری برجای گذاشته است ، دلی را برده است ، جانی را شیفته کرده است ، اثری هنری خلق کرده و کسانی را به هیجان واداشته است ، اندیشه ای را پرورده و بر ذهن ها داخل نموده است ،
آدمها هر روز در جایی ، دلی ، مغزی زنده می شوند و در جایی دیگر می میرند. مدت زمان زندگی ما بسته به تاثیری است که از خود برجای می گذاریم ، یکی مثل حافظ ، مثل خیام ، مثل مولانا ، بتهوون ، داوینچی ، مسیح، محمد ، بودا ، حتی چهره های از نظر ما منفی نظیر هیتلر ، تیمور و چنگیز هنوز هم در خیلی از ذهن ها ، خیلی از قبیله ها و سرزمین ها زنده اند و نفس می کشند ،
و البته خیلی ها همین الان ، در دور و بر ما ارگانیسمشان فعال است ، نفس می کشند و حرف می زنند اما شاید در هیچ کجا غیر از درون ارگانیسم خویش زنده نباشند.
🐬
مرگ یک پدیده ی نسبیتی است ، اگر نتوانیم درست درکش کنیم شاید خیلی پیشتر از آنکه فکر می کنیم ، مرده باشیم.
و یک نتیجه خیلی خیلی مهم :
مدت زمان زندگی و مرگ ما دست خود ماست ، شما چه فکر می کنید؟!
#انوش_ترابی
🐬@faramatni
آشنایی زدایی از واژه ها :
این واژه : مرگ
یکی از بزرگترین اشتباهات ما آدمهای معمولی این است که فکر می کنیم آدمی زمانی می میرد که مغزش از کار بیفتد ، قلبش ازخون رسانی به مغز متوقف شود ،یا هر اتفاق دیگری که منجر به توقف فعالیت ارگانیسم شود.
🐬
این ظاهر قضیه است ، ساده ترین و کودکانه ترین فهم بشر از مرگ ، دلیلش هم این است که هیچگاه نتوانسته ایم نگاه نسبیتی به مرگ داشته باشیم.
آدمی ـ و البته هر ارگانیسم دیگری ـ یک مرگ ندارد ، مرگها دارد و نه در یک جای مشخصی بلکه در هر جایی که از خود تاثیری برجای گذاشته است ، دلی را برده است ، جانی را شیفته کرده است ، اثری هنری خلق کرده و کسانی را به هیجان واداشته است ، اندیشه ای را پرورده و بر ذهن ها داخل نموده است ،
آدمها هر روز در جایی ، دلی ، مغزی زنده می شوند و در جایی دیگر می میرند. مدت زمان زندگی ما بسته به تاثیری است که از خود برجای می گذاریم ، یکی مثل حافظ ، مثل خیام ، مثل مولانا ، بتهوون ، داوینچی ، مسیح، محمد ، بودا ، حتی چهره های از نظر ما منفی نظیر هیتلر ، تیمور و چنگیز هنوز هم در خیلی از ذهن ها ، خیلی از قبیله ها و سرزمین ها زنده اند و نفس می کشند ،
و البته خیلی ها همین الان ، در دور و بر ما ارگانیسمشان فعال است ، نفس می کشند و حرف می زنند اما شاید در هیچ کجا غیر از درون ارگانیسم خویش زنده نباشند.
🐬
مرگ یک پدیده ی نسبیتی است ، اگر نتوانیم درست درکش کنیم شاید خیلی پیشتر از آنکه فکر می کنیم ، مرده باشیم.
و یک نتیجه خیلی خیلی مهم :
مدت زمان زندگی و مرگ ما دست خود ماست ، شما چه فکر می کنید؟!
#انوش_ترابی
🐬@faramatni
Forwarded from فرامتنی
🐬@faramatni
مانیفست فرامتنی :
🐬
فرامتنی یک روش حل مساله است ، یک سبک زندگی پست مدرن و در ساده ترین حالت تبیین خویش ، خروج از درون پارادایمها و سیستمها ، فاصله گرفتن از متن حوادث و رویدادها و تماشای آنها از سطحی فراتر .
این کار از طریق تکنیکهای ساده ای چون ساختارشکنی ، پرسشگری ، بهینه کاوی ، آشنایی زدایی، زاویه دید ، همدلی و هرمنوتیک شناخت بهتر پارادایمهای مختلف را فراهم می سازد.
منظور از متن هر سوژه ای است که می حواهیم بشناسیمش ، اعم از هر پدیده ، حادثه ، انسان ، دین ، تاریخ و هر مشکل دیگری که نیازمند شناخت و حلش هستیم و منظور از فرا ، خارج شدن از درون آن و نگاه به آن از بیرون.
از ویژگیهای سبک زندگی انسان فرامتن پذیرش هستی است با تمامی نقص ها و اتفاق هایش، پذیرش اینکه فطرت و سرشت همان محیط است در بازه ای طولانی و تمامی رفتارها و اندیشه های انسان حاصل تعامل ژنتیک و محیط است. پذیرش اینکه او همان قدر از هستی حق بهره مندی دارد که یک مورچه یا پرنده، و سرنوشت، زندگی و مرگش همان قدر برای هستی مهم است که تولد و مرگ یک گیاه یا حیوان. همین پذیرش ارگانیسم بودنش است که آرام اش می کند ، آرامشی که با هیچ حادثه ای دچار تلاطم نمی شود.
چرا که انسان فرامتن بواسطه آگاهی اش از فرایند تکامل ، می داند که بالاترین اتفاق خوب ممکن ـ که تولدش باشد ـ و بالاترین حادثه شوم ممکن ـ که مرگش باشد ـ هر دو اتفاقی کاملا معمولی ، پرتکرار و بی اهمیت در فرایند حیاتند ، درست مثل زندگی تمامی ارگانیسم ها از جلبک ها و گیاهان گرفته تا پرندگان و پستانداران. و درست به همین دلیل هم زیباترین و موثرترین حالت سبک زندگی را خروج از درون پارادایمها می داند.
شاید باور نکنید اما تمامی هزاران جلد کتابهای موفقیت از منظری فرامتنیک در یک جمله خلاصه می شود:
خود خود خودتان باشید و " آن " خود را پیدا کنید.
🐬
ویژگیهای شخصیتی و سبک زندگی انسان های فرامتن:
۱ـ انسانهای فرامتن روش زندگی خودشان را دارند. آنها خود واقعی شان، فلسفه، ارزش ها و علائق شان را به دست خود شکل می دهند به جای اینکه بصورت ناخودآگاه ، آنها را از خانواده، همسالان، مذهب یا فرهنگ قومی یا اجتماعی شان بگیرند.
۲ـ انسانهای فرامتن نیاز به تایید دیگران را از زندگی خود حذف می کنند. به خاطر عقاید دیگران یا میل به تایید دیگران کاری را انجام نمی دهند. همواره به خاطر آنچه برای خودشان مهم و ارزشمند است دست به انجام کارها می زنند.
۳ـ انسانهای فرامتن به غریزه خود اعتماد می کنند و دست به تجربه های جدید می زنند. به شناسایی خود تلاش می کنند و حتی اگر در این مسیر شکست خوردند آنچه را که باعث لذت شان میشود و برای شان هیجان انگیز است کشف می کنند.
۴ـ انسانهای فرامتن ، دیگران را همان گونه که هستند قبول می کنند. در مورد دیگران قضاوت و انتقاد نمی کنند. روی نقاط قوت آنها تمرکز کرده و رفتارشان با افراد مختلف تابعی از رفتارهای دیگران نیست.
۵ـ انسانهای فرامتن رو راست هستند. می بخشند و اگرلازم باشد تقاضای بخشش می کنند. بخشش ویژگی تفکیک ناپذیر آنهاست ، آنها عشق را هم از دریچه بخشش می نگرند.
۶ـ به زیبایی سخن می گویند. سخنان خود را جهت متعالی ساختن، الهام بخشیدن، برانگیختن و تشویق کردن دیگران به کار می گیرند. اهل انتقاد و کنایه نیستند.
۷ـ به آسانی می خندند. شادند و زندگی را خیلی جدی نمی گیرند. حتی در بحبوحه ی مشکلات هم به دنبال خلق لذت و شادی هستند.
٨ـ فروتن و متواضعند. از عیب ها و اشتباهات خود آگاهی دارند و قبول می کنند که اشتباهات و شکستها ، شخصیت آنها را تعریف نمی کنند.
۹ـ همیشه آماده یادگیری بیشتر ، دانش بیشتر و تجربه بیشتر هستند. همواره سعی می کنند که تهدیدهای زندگی را به فرصت تبدیل کنند.
۱۰ـ ساده زندگی می کنند. آنها زندگی خود را می کنند و می گذارند که دیگران انتخابشان کنند.
۱۱ـ و مهمترین ویژگی آنها این است که بودنشان چیزی به دنیا اضافه می کند و با رفتنشان ، خلائی در جهان پدید می آید.
انسانهای فرامتن چنین اند.
#انوش_ترابی
🐬@faramatni
مانیفست فرامتنی :
🐬
فرامتنی یک روش حل مساله است ، یک سبک زندگی پست مدرن و در ساده ترین حالت تبیین خویش ، خروج از درون پارادایمها و سیستمها ، فاصله گرفتن از متن حوادث و رویدادها و تماشای آنها از سطحی فراتر .
این کار از طریق تکنیکهای ساده ای چون ساختارشکنی ، پرسشگری ، بهینه کاوی ، آشنایی زدایی، زاویه دید ، همدلی و هرمنوتیک شناخت بهتر پارادایمهای مختلف را فراهم می سازد.
منظور از متن هر سوژه ای است که می حواهیم بشناسیمش ، اعم از هر پدیده ، حادثه ، انسان ، دین ، تاریخ و هر مشکل دیگری که نیازمند شناخت و حلش هستیم و منظور از فرا ، خارج شدن از درون آن و نگاه به آن از بیرون.
از ویژگیهای سبک زندگی انسان فرامتن پذیرش هستی است با تمامی نقص ها و اتفاق هایش، پذیرش اینکه فطرت و سرشت همان محیط است در بازه ای طولانی و تمامی رفتارها و اندیشه های انسان حاصل تعامل ژنتیک و محیط است. پذیرش اینکه او همان قدر از هستی حق بهره مندی دارد که یک مورچه یا پرنده، و سرنوشت، زندگی و مرگش همان قدر برای هستی مهم است که تولد و مرگ یک گیاه یا حیوان. همین پذیرش ارگانیسم بودنش است که آرام اش می کند ، آرامشی که با هیچ حادثه ای دچار تلاطم نمی شود.
چرا که انسان فرامتن بواسطه آگاهی اش از فرایند تکامل ، می داند که بالاترین اتفاق خوب ممکن ـ که تولدش باشد ـ و بالاترین حادثه شوم ممکن ـ که مرگش باشد ـ هر دو اتفاقی کاملا معمولی ، پرتکرار و بی اهمیت در فرایند حیاتند ، درست مثل زندگی تمامی ارگانیسم ها از جلبک ها و گیاهان گرفته تا پرندگان و پستانداران. و درست به همین دلیل هم زیباترین و موثرترین حالت سبک زندگی را خروج از درون پارادایمها می داند.
شاید باور نکنید اما تمامی هزاران جلد کتابهای موفقیت از منظری فرامتنیک در یک جمله خلاصه می شود:
خود خود خودتان باشید و " آن " خود را پیدا کنید.
🐬
ویژگیهای شخصیتی و سبک زندگی انسان های فرامتن:
۱ـ انسانهای فرامتن روش زندگی خودشان را دارند. آنها خود واقعی شان، فلسفه، ارزش ها و علائق شان را به دست خود شکل می دهند به جای اینکه بصورت ناخودآگاه ، آنها را از خانواده، همسالان، مذهب یا فرهنگ قومی یا اجتماعی شان بگیرند.
۲ـ انسانهای فرامتن نیاز به تایید دیگران را از زندگی خود حذف می کنند. به خاطر عقاید دیگران یا میل به تایید دیگران کاری را انجام نمی دهند. همواره به خاطر آنچه برای خودشان مهم و ارزشمند است دست به انجام کارها می زنند.
۳ـ انسانهای فرامتن به غریزه خود اعتماد می کنند و دست به تجربه های جدید می زنند. به شناسایی خود تلاش می کنند و حتی اگر در این مسیر شکست خوردند آنچه را که باعث لذت شان میشود و برای شان هیجان انگیز است کشف می کنند.
۴ـ انسانهای فرامتن ، دیگران را همان گونه که هستند قبول می کنند. در مورد دیگران قضاوت و انتقاد نمی کنند. روی نقاط قوت آنها تمرکز کرده و رفتارشان با افراد مختلف تابعی از رفتارهای دیگران نیست.
۵ـ انسانهای فرامتن رو راست هستند. می بخشند و اگرلازم باشد تقاضای بخشش می کنند. بخشش ویژگی تفکیک ناپذیر آنهاست ، آنها عشق را هم از دریچه بخشش می نگرند.
۶ـ به زیبایی سخن می گویند. سخنان خود را جهت متعالی ساختن، الهام بخشیدن، برانگیختن و تشویق کردن دیگران به کار می گیرند. اهل انتقاد و کنایه نیستند.
۷ـ به آسانی می خندند. شادند و زندگی را خیلی جدی نمی گیرند. حتی در بحبوحه ی مشکلات هم به دنبال خلق لذت و شادی هستند.
٨ـ فروتن و متواضعند. از عیب ها و اشتباهات خود آگاهی دارند و قبول می کنند که اشتباهات و شکستها ، شخصیت آنها را تعریف نمی کنند.
۹ـ همیشه آماده یادگیری بیشتر ، دانش بیشتر و تجربه بیشتر هستند. همواره سعی می کنند که تهدیدهای زندگی را به فرصت تبدیل کنند.
۱۰ـ ساده زندگی می کنند. آنها زندگی خود را می کنند و می گذارند که دیگران انتخابشان کنند.
۱۱ـ و مهمترین ویژگی آنها این است که بودنشان چیزی به دنیا اضافه می کند و با رفتنشان ، خلائی در جهان پدید می آید.
انسانهای فرامتن چنین اند.
#انوش_ترابی
🐬@faramatni
Forwarded from فرامتنی
🐬@faramatni
این نه یک نصیحته ، نه یک یادداشت ، این محتوم ترین اتفاق ممکن هستی ماست:
فرقی نمی کند دین و نژاد و زبانت چیست ،
اگر می خواهی زمانی که مرگت فرا می رسد ، پشیمان عمر از دست رفته نباشی و حسرت فرصتهای برباد رفته را نخوری:
برای زندگی ات معنا بیافرین ، چشم انداز بساز ، برنامه بریز و انجامش بده،
وگرنه زندگی بیهوده تر از آنچه فکر می کنی ، پایان ما را رقم خواهد زد.
#انوش_ترابی
🐬@faramatni
این نه یک نصیحته ، نه یک یادداشت ، این محتوم ترین اتفاق ممکن هستی ماست:
فرقی نمی کند دین و نژاد و زبانت چیست ،
اگر می خواهی زمانی که مرگت فرا می رسد ، پشیمان عمر از دست رفته نباشی و حسرت فرصتهای برباد رفته را نخوری:
برای زندگی ات معنا بیافرین ، چشم انداز بساز ، برنامه بریز و انجامش بده،
وگرنه زندگی بیهوده تر از آنچه فکر می کنی ، پایان ما را رقم خواهد زد.
#انوش_ترابی
🐬@faramatni
Forwarded from فرامتنی
🐬@faramatni
آشنایی زدایی از واژه ها
این واژه :سرنوشت
تعریف عامیانه سرنوشت بسیار ساده است. سرنوشت از نظر عامه مردم یعنی اینکه تمام آنچه از بدو تولد تا لحظه مرگ برای آدمی اتفاق می افتد بر پیشانی اش نوشته شده است.
مساله تعریف سرنوشت نیست. سوال اصلی این است: آیا چیزی به نام سرنوشت وجود دارد؟
پاسخ به این سوال پاسخی سهل و ممتنع است. واژه سرنوشت یکی از پست مدرن ترین مفاهیم جهان هستی است: نمودی بارز از وجود و فقدان همزمان ، مثالی کامل از عدم قطعیت و یکی از شگفت انگیزترین واژه های دنیای انسانی( درست مثل خدا و جبر و اختیار ). چرا که اعتقاد به آن دقیقا به معنی وجودش است و عدم باور به آن ، دقیقا به معنای فقدان آن.
چگونه ممکن است این؟ اینگونه :
آنان که به سرنوشت باور دارند تمامی اتفاقات زندگی شان وحتی تمامی تصمیماتی را که خود با اختیار خویش گرفته اند بدان منتسب می کنند و نه تنها تولد و مرگ خود را موضوعی کاملا از پیش برنامه ریزی شده می دانند که حتی ریزترین اتفاقات روزمره زندگی خود ـ از شکستها و موفقیتها گرفته تا بیماریها و مصیبت های خود ـ را نیز حاصل تقدیری می دانند که در روز ازل رقم خورده است ، برای آنهاسرنوشت یعنی پیشانی نوشت ، واقعیتی آنقدر بدیهی که اگر برای اثبات فقدان آن حتی اگر کسی بخواهد در عین سلامت کامل به زندگی اش با اختیار و اراده خویش پایان دهد ، معتقدان به سرنوشت می گویند تقدیر تو همین بوده است که همین الان اینجا به زندگی ات پایان بدهی.
و از آن سوی برای کسی که به سرنوشت اعتقاد ندارد چیزی به نام سرنوشت واقعا وجود ندارد. برای او هستی حادثه ای است بزرگ که خود آکنده از اتفاقات ریزتری است که تولد و حیات و مرگ آدمی تنها بخش کوچکی از این اتفاقات است که صد البته می تواند با انتخاب های متفاوت انسانها مسیر دیگری را بپیماید.
درحقیقت قائلان به سرنوشت به جبر باور دارند و منکران سرنوشت به اختیار آدمی.
اما از منظری فرامتنیک: سرنوشت درست برخلاف آنچه توسط عامه مردم فهمیده شده است ، نه به معنای پیشانی نوشت ،که دقیقا به مفهوم همان "سر"نوشت است: یعنی تمام داده هایی که در درون کاسه ی سر انسان ـ یعنی در مغزش ـ در طول هزاران سال از طریق ژنتیک انتقال و همچنین در دوره حیات جنینی و کودکی اش ثبت شده است. مغز هر انسان و فراتر از آن مغز هر ارگانیسمی دقیقا بسان هارددیسکی است که تمامی داده های حس یا درک شده توسط ارگانیسم بر روی آن با سطوح مختلف انرژی ثبت می شود (نه تنها داده های دوران حیات خود فرد از دوره جنینی تا آخر عمر که حتی تمامی داده های ژنتیکی منتقل شده به فرد در تمام دوران سیر طولانی تکامل ).
لذا واژه سرنوشت را می توان دقیقا در انسان ها به معنی تمامی داده های ژنتیکی ثبت شده در مغزش دانست. داده هایی که نه تنها روی شخصیت و ماشین رفتار آدمی ( تفکرات ، رفتار ، احساسات و فیزیولوژی ) تاثیر می گذارند ، بلکه در تعامل با محیط، آینده او را رقم می زنند و اینجاست که سرنوشت معنایی فرامتنیک می یابد. درست مثل جبر و اختیار ، یعنی درحالی که ما فکر می کنیم انتحاب هایمان در آزادی کامل و با اراده خود ما صورت می گیرد ، در عین حال می دانیم که پشتوانه تمامی انتخاب هایمان داده هایی است که پیش از این در مغزمان ثبت شده است. این موضوع در روانکاوی به ناخودآگاه ( فردی و جمعی ) تعبیر می شود.
اینکه آیا گریزی از این جبر تاریخی هست یا نه ؟ دقیقا برمی گردد به همان توضیح نخستین: بله ، می شود و این شدن بسته به خود ماست و میزانی از درک فرامتنی برای رهایی از این پارادایمها با تکنیکهای خاص فرامتنی.*
#انوش_ترابی
* 🔍 نظر فرامتنی را در خصوص جبر و اختیار می توانید در همین کانال مطالعه فرمایید.
🐬@faramatni
آشنایی زدایی از واژه ها
این واژه :سرنوشت
تعریف عامیانه سرنوشت بسیار ساده است. سرنوشت از نظر عامه مردم یعنی اینکه تمام آنچه از بدو تولد تا لحظه مرگ برای آدمی اتفاق می افتد بر پیشانی اش نوشته شده است.
مساله تعریف سرنوشت نیست. سوال اصلی این است: آیا چیزی به نام سرنوشت وجود دارد؟
پاسخ به این سوال پاسخی سهل و ممتنع است. واژه سرنوشت یکی از پست مدرن ترین مفاهیم جهان هستی است: نمودی بارز از وجود و فقدان همزمان ، مثالی کامل از عدم قطعیت و یکی از شگفت انگیزترین واژه های دنیای انسانی( درست مثل خدا و جبر و اختیار ). چرا که اعتقاد به آن دقیقا به معنی وجودش است و عدم باور به آن ، دقیقا به معنای فقدان آن.
چگونه ممکن است این؟ اینگونه :
آنان که به سرنوشت باور دارند تمامی اتفاقات زندگی شان وحتی تمامی تصمیماتی را که خود با اختیار خویش گرفته اند بدان منتسب می کنند و نه تنها تولد و مرگ خود را موضوعی کاملا از پیش برنامه ریزی شده می دانند که حتی ریزترین اتفاقات روزمره زندگی خود ـ از شکستها و موفقیتها گرفته تا بیماریها و مصیبت های خود ـ را نیز حاصل تقدیری می دانند که در روز ازل رقم خورده است ، برای آنهاسرنوشت یعنی پیشانی نوشت ، واقعیتی آنقدر بدیهی که اگر برای اثبات فقدان آن حتی اگر کسی بخواهد در عین سلامت کامل به زندگی اش با اختیار و اراده خویش پایان دهد ، معتقدان به سرنوشت می گویند تقدیر تو همین بوده است که همین الان اینجا به زندگی ات پایان بدهی.
و از آن سوی برای کسی که به سرنوشت اعتقاد ندارد چیزی به نام سرنوشت واقعا وجود ندارد. برای او هستی حادثه ای است بزرگ که خود آکنده از اتفاقات ریزتری است که تولد و حیات و مرگ آدمی تنها بخش کوچکی از این اتفاقات است که صد البته می تواند با انتخاب های متفاوت انسانها مسیر دیگری را بپیماید.
درحقیقت قائلان به سرنوشت به جبر باور دارند و منکران سرنوشت به اختیار آدمی.
اما از منظری فرامتنیک: سرنوشت درست برخلاف آنچه توسط عامه مردم فهمیده شده است ، نه به معنای پیشانی نوشت ،که دقیقا به مفهوم همان "سر"نوشت است: یعنی تمام داده هایی که در درون کاسه ی سر انسان ـ یعنی در مغزش ـ در طول هزاران سال از طریق ژنتیک انتقال و همچنین در دوره حیات جنینی و کودکی اش ثبت شده است. مغز هر انسان و فراتر از آن مغز هر ارگانیسمی دقیقا بسان هارددیسکی است که تمامی داده های حس یا درک شده توسط ارگانیسم بر روی آن با سطوح مختلف انرژی ثبت می شود (نه تنها داده های دوران حیات خود فرد از دوره جنینی تا آخر عمر که حتی تمامی داده های ژنتیکی منتقل شده به فرد در تمام دوران سیر طولانی تکامل ).
لذا واژه سرنوشت را می توان دقیقا در انسان ها به معنی تمامی داده های ژنتیکی ثبت شده در مغزش دانست. داده هایی که نه تنها روی شخصیت و ماشین رفتار آدمی ( تفکرات ، رفتار ، احساسات و فیزیولوژی ) تاثیر می گذارند ، بلکه در تعامل با محیط، آینده او را رقم می زنند و اینجاست که سرنوشت معنایی فرامتنیک می یابد. درست مثل جبر و اختیار ، یعنی درحالی که ما فکر می کنیم انتحاب هایمان در آزادی کامل و با اراده خود ما صورت می گیرد ، در عین حال می دانیم که پشتوانه تمامی انتخاب هایمان داده هایی است که پیش از این در مغزمان ثبت شده است. این موضوع در روانکاوی به ناخودآگاه ( فردی و جمعی ) تعبیر می شود.
اینکه آیا گریزی از این جبر تاریخی هست یا نه ؟ دقیقا برمی گردد به همان توضیح نخستین: بله ، می شود و این شدن بسته به خود ماست و میزانی از درک فرامتنی برای رهایی از این پارادایمها با تکنیکهای خاص فرامتنی.*
#انوش_ترابی
* 🔍 نظر فرامتنی را در خصوص جبر و اختیار می توانید در همین کانال مطالعه فرمایید.
🐬@faramatni
Forwarded from فرامتنی
🐬@faramatni
امروز هشتم مارس، روز جهانی زن است.
ازامروز آرزو و تلاش کنیم که هیچ زنی ناموس هیچ مردی تلقی نشود.
او نه نیمه ی زیبای عشق ، که خود خود عشق است و راز مانایی هستی ،
جهان را با به رسمیت شناختن حق آزادی ، حق برابری ، حق دانستن و حق عشق ورزیدن هایش زیباتر کنیم.
#انوش_ترابی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwPSX6Tzy0FsfsZOA
امروز هشتم مارس، روز جهانی زن است.
ازامروز آرزو و تلاش کنیم که هیچ زنی ناموس هیچ مردی تلقی نشود.
او نه نیمه ی زیبای عشق ، که خود خود عشق است و راز مانایی هستی ،
جهان را با به رسمیت شناختن حق آزادی ، حق برابری ، حق دانستن و حق عشق ورزیدن هایش زیباتر کنیم.
#انوش_ترابی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwPSX6Tzy0FsfsZOA
Telegram
فرامتنی
این کانال به شما امکان می دهد که به سوژه ها و رویدادها از منطری فراتر نگاه کنید و برای شکوفایی استعدادها و رضایت از زندگی ، سبکی تازه در پیش بگیرید.
لطفا نظرات ، پیشنهادات و سوالات خود را از طریق آی دی @metatextural با مدیریت کانال در میان بگذارید.
لطفا نظرات ، پیشنهادات و سوالات خود را از طریق آی دی @metatextural با مدیریت کانال در میان بگذارید.
Forwarded from Fahime Khakzad
🐬@faramatni
غروب امروز چهارشنبه سوری است ،
زیباترین غروب دنیا ،
غروبی که نه آغاز تاریکی، که آغاز شادی و آزادی است ، آغاز رقص و نور و پاکی ،
اگر بخواهم چهارشنبه سوری را به زبان مدرن بیانش کنم ، اسمش چهارشنبه شاد خواهد بود.
آرزویم این است که چهارشنبه شادتان به هرشنبه های شاد تبدیل شود. آن هم نه فقط برای آخر سال ، که برای تمامی روزها و هفته هایی که در پیش دارید.
آرزویم این است که هر روز هفته هایتان هر رنگی است یک پسوند شاد داشته باشد، یک برچسب شاد بخورد.
و این سیاهی افتاده بر جان و جهانمان ، در سال جدید رخت بربندد و جایش را سپیدی و پاکی برگیرد.
کاش بشود ،
کاش آن اتفاق خوب بیفتد.
#انوش_ترابی ✍
#فهیمه_خاکزاد 🎙
🐬@faramatni
غروب امروز چهارشنبه سوری است ،
زیباترین غروب دنیا ،
غروبی که نه آغاز تاریکی، که آغاز شادی و آزادی است ، آغاز رقص و نور و پاکی ،
اگر بخواهم چهارشنبه سوری را به زبان مدرن بیانش کنم ، اسمش چهارشنبه شاد خواهد بود.
آرزویم این است که چهارشنبه شادتان به هرشنبه های شاد تبدیل شود. آن هم نه فقط برای آخر سال ، که برای تمامی روزها و هفته هایی که در پیش دارید.
آرزویم این است که هر روز هفته هایتان هر رنگی است یک پسوند شاد داشته باشد، یک برچسب شاد بخورد.
و این سیاهی افتاده بر جان و جهانمان ، در سال جدید رخت بربندد و جایش را سپیدی و پاکی برگیرد.
کاش بشود ،
کاش آن اتفاق خوب بیفتد.
#انوش_ترابی ✍
#فهیمه_خاکزاد 🎙
🐬@faramatni
Forwarded from فرامتنی
🐬@faramatni
این غزل حافظ یکی از شگفت انگیز ترین غزلهای زبان فارسی است ، شگفت از آن جهت که با وجود اینکه به پیشواز بهار سروده شده و در وصف شادی روزهای تلخی که به پایان رسیده ، اما گویا روزهایی که گذشته چنان تلخ و اندوهناک بوده که حافظ باورش نمی شود آن روزهای سیاه به پایان رسیده باشد ، به همین دلیل هم ردیف غزل " آخر شد " انتخاب شده که حافظ باورش بشود که نمی شود ، ظاهرا آنقدر عمیق ریشه دوانده آن رنجها و تلخی ها در جانش که از واژه به واژه این شعر به ظاهر شاد ، اندوه می تراود و تلخی، درست مثل این روزهای ما ، این غزل روایتی حقیقی از حال و روز ماست و بهاری که البته هنوز نیامده است و قصه ی غصه ای که هنوز به پایان نرسیده است.
در آستان بهار تقدیم آنهایی می کنم این غزل را که هنوز نه فرقت یارشان به انتها رسیده ، نه ناز و تنعم پاییز از دیارشان رخت بربسته و نه نخوت باد دی و شوکت خار جایش را به آزادی و آرامش داده است، تقدیم آنهایی که این بهار تنها مزیتش زنده نگاه داشتن چراغ امید در تاریکی جان و جهانشان است؛ امید به سالی پر از اتفاق های خوب ،
یعنی آخر می شوند این تلخی ها و مصیبت های بی پایان!!!!!
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
آن همه ناز و تنعم که خزان میفرمود
عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل
نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد
صبح امید که بد معتکف پرده غیب
گو برون آی که کار شب تار آخر شد
آن پریشانی شبهای دراز و غم دل
همه در سایه گیسوی نگار آخر شد
باورم نیست ز بدعهدی ایام هنوز
قصه غصه که در دولت یار آخر شد
ساقیا لطف نمودی قدحت پرمی باد
که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد
در شمار ار چه نیاورد کسی حافظ را
شکر کان محنت بیحد و شمار آخر شد
#انوش_ترابی
🐬@faramatni
این غزل حافظ یکی از شگفت انگیز ترین غزلهای زبان فارسی است ، شگفت از آن جهت که با وجود اینکه به پیشواز بهار سروده شده و در وصف شادی روزهای تلخی که به پایان رسیده ، اما گویا روزهایی که گذشته چنان تلخ و اندوهناک بوده که حافظ باورش نمی شود آن روزهای سیاه به پایان رسیده باشد ، به همین دلیل هم ردیف غزل " آخر شد " انتخاب شده که حافظ باورش بشود که نمی شود ، ظاهرا آنقدر عمیق ریشه دوانده آن رنجها و تلخی ها در جانش که از واژه به واژه این شعر به ظاهر شاد ، اندوه می تراود و تلخی، درست مثل این روزهای ما ، این غزل روایتی حقیقی از حال و روز ماست و بهاری که البته هنوز نیامده است و قصه ی غصه ای که هنوز به پایان نرسیده است.
در آستان بهار تقدیم آنهایی می کنم این غزل را که هنوز نه فرقت یارشان به انتها رسیده ، نه ناز و تنعم پاییز از دیارشان رخت بربسته و نه نخوت باد دی و شوکت خار جایش را به آزادی و آرامش داده است، تقدیم آنهایی که این بهار تنها مزیتش زنده نگاه داشتن چراغ امید در تاریکی جان و جهانشان است؛ امید به سالی پر از اتفاق های خوب ،
یعنی آخر می شوند این تلخی ها و مصیبت های بی پایان!!!!!
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
آن همه ناز و تنعم که خزان میفرمود
عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل
نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد
صبح امید که بد معتکف پرده غیب
گو برون آی که کار شب تار آخر شد
آن پریشانی شبهای دراز و غم دل
همه در سایه گیسوی نگار آخر شد
باورم نیست ز بدعهدی ایام هنوز
قصه غصه که در دولت یار آخر شد
ساقیا لطف نمودی قدحت پرمی باد
که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد
در شمار ار چه نیاورد کسی حافظ را
شکر کان محنت بیحد و شمار آخر شد
#انوش_ترابی
🐬@faramatni
تلفن_و_نشانی_آموزش_اتاق_بازرگانی_استانها.xlsx
14.3 KB
نشانی و تلفن تماس مسئولان آموزش اتاق بازرگانی استان ها
تمامی عزیزانی که خود یا آشنایانشان مایل به حضور در کارگاههای مدیریت فردی و مهارتهای زندگی فرامتنی با تدریس و مربیگری #انوش ترابی هستند می توانند با مسئولان امور آموزش اتاق بازرگانی استان خود (از لیست پیوست) تماس گرفته و درخواست ثبت نام و برگزاری هریک از کارگاههای آموزشی از فهرست دوره های آموزشی فوق الذکر را خواستار شوند.
#انوش
تمامی عزیزانی که خود یا آشنایانشان مایل به حضور در کارگاههای مدیریت فردی و مهارتهای زندگی فرامتنی با تدریس و مربیگری #انوش ترابی هستند می توانند با مسئولان امور آموزش اتاق بازرگانی استان خود (از لیست پیوست) تماس گرفته و درخواست ثبت نام و برگزاری هریک از کارگاههای آموزشی از فهرست دوره های آموزشی فوق الذکر را خواستار شوند.
#انوش