🐬@faramatni
#سوال
اشو جان: شما از تمامی مذاهب انتقاد میکنید و رفتن به معابد و مساجد و پرستشگاها را امری بی فایده میپندارید.
و مردمانِ مذهبی به شما احترام نمی گذارند.
آیا ممکن است تا کمی برایمان توضیح دهید:
:#پاسخ
به معابد و پرستشگاه ها بروید و ببینید.
فقط مردمان سالمند را در آنها خواهید یافت.
جوانان را درآنجا نخواهید دید. چرا؟
فقط یک توضیح می تواند وجود داشته باشد:
تا امروز، مذاهب ما مذاهبِ مردمان سالخورده بوده اند. مذهبِ کسانی که به مرگشان نزدیک می شوند.
کسانی که اینک ترس از مرگ آنان را دنبال می کند و حالا به زندگیِ "پس از مرگ" علاقمند شده اند و می خواهند بدانند که پس از مرگ چه چیزی وجود دارد.
مذهبی که بر اساس فلسفه #مرگ شکل گرفته است.
چگونه می تواند تمامی زندگی را تحت تاثیر قرار دهد؟ مذهبی که به مرگ می اندیشد چگونه می تواند این دنیا را جایی بهتر کند؟ نمی تواند.
حتی پس از پنج هزار سال آموزش مذهبی،
دنیا از بی دینی به بی دینی بیشتر فرو رفته است.
:
ﺷﻤﺎ اﻧﻮاﻉ ﻣﺘﻌﺼﺒﻴﻦ ﻣﺬهبی ﺭا ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﭘﻴﺪا مى ﻛﻨﻴﺪ، حتی اﮔﺮ ﻣﺎﻳﻞ ﻧﺒﺎشى ﻛﻪ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭ ﺷﻮى و ﻧﺠﺎﺕ ﭘﻴﺪا کنی، ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﺗﻮ ﺭا ﻧﺠﺎﺕ مى ﺩﻫﻨﺪ!
از اين بگذريم:
سؤالى كه من را اذيت مى كند اين است:
ﭼﻪ کسی ﺑﻪ آنها اﻳﻦ ﻣﺮجعى ات ﺭا ﺩاﺩﻩ ﻛﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﺭا ﻧﺠﺎﺕ ﺑﺪهند؟!
ﺁﻳﺎ ﺧﻮﺩشان ﻳﻘﻴﻦ ﺩاﺭند ﻛﻪ ﻧﺠﺎﺕ ﻳﺎﻓﺘﻪ اند؟!
از آغاز پیدایشِ انسان تاکنون، بشر برای خود ارزشها، رسوم، عادات، خرافات ساخته است و اینها را نیز همچنان با تعصب و شدت و حدتِ وصف ناشدنی به فرزندان و جامعه انتقال میدهد.
حتی لحظهای فکر نمیکنیم که همینها زمین را جهنم کرده است.
بهشت همینجا و در میان مردمانی است
که آگاه و زیبا باشند.
تو میگویی که آنها به من احترام نمی گذارند:
چه خوب! بسیار عالی!
اگر از طرفِ یک مشت نادان و احمق مورد تمجید و احترام قرار بگیری، مجبوری مطابق مبادی آداب و انتظارات آنها رفتار کنی.
برای کسب احترام و پذیرشِ بشریتِ بیمار،
تو باید از آنها بیمارتر باشی.
آن وقت آنها تو را عزت و احترام خواهند کرد.
اما تو چه چیزی عایدت میشود؟
تو روحت را از دست میدهی و در ازای آن هیچ سودی نمیبری.
آیا به خورشید اعتقاد داری؟
آیا ماه را باور داری؟
" اگر کسی بیاید و از تو بپرسد:
" آیا خورشید را باور داری؟ آیا ماه را باور داری، آیا به درختان اعتقاد داری؟"، فکر می کنی که او یک دیوانه است.
چرا این سوال ها را می پرسد؟
این ها وجود دارند،
بنابراین موضوع باورداشتن به آنها وجود ندارد.
:
مردم #دروغ ها را باور می کنند:
حقایق نیازی به مومنین ندارد.
وقتی دروغ می سازی، یک رهبر بزرگ می شوی.
برای همین است که در روی زمین سیصد مذهب وجود دارد.
حقیقت یکی است و سیصد دین و مذهب!
مردم ابداع کنندگان بزرگی هستند.
وقتی دروغ ها چنان هستند که کسی نمی تواند آن ها را تشخیص بدهد و راهی برای اثبات یا انکار آن ها وجود ندارد، تو حفاظت شده ای.
مردمان زیادی در مورد دروغ های روحانی سخن می گویند، این مطمئن تر است.
ﺩﻭﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﮕﺮﺩﯾﺪ:
ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﯾﮏ ﻓﺮﺩِ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﺑﯿﺪ ﮐﻪ ﻣُﻬﺮ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ ، ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ رﻧﮓِ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺗﻮﺩەها ﺗﻌﻠﻖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ،ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﯾﮏ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺗﻤﺎﻣﯿﺖ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﺮﺱ ، ﻃﺒﻖ ﻃﺒﯿﻌﺖ ﺧﻮﺩﺵ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﺪ.
به شما برچسب هایی از بیرون زده اند و شما آن برچسب ها را باور کرده اید، نام و مذهب و ملیت، همگی دروغ هستند!
اگر خودت را نشناسی ابداً معنی ندارد که یک هندو باشی یا یک مسیحی یا یک محمدی.
این برچسب ها کاملاً بی معنی هستند.
شاید کاربرد خاصی داشته باشند.
ولی چه معنایی دارد که یک هندو باشی یا یک مسیحی یا یک هندی یا آمریکایی یا یک چینی؟
این ها به چه کار می آیند؟
چگونه به تو کمک می کنند که خودت را بشناسی؟
اینها همه بیمورد هستند.
زیرا که وجود (being) نه هندی است و چینی و نه آمریکایی و «وجود»، نه هندو است و نه محمدی و نه مسیحی.
وجود فقط یک بودش خالص است.
این بودش خالص همان است
که من آن را #خدا می خوانم.
اگر بتوانی الوهیت درون خودت را بشناسی،
زندگی را درک کرده ای.
وگرنه قادر نبوده ای تا زندگی را کشف و رمز گشایی کنی. پیام این است. تمامی زندگی، پیوسته به این یک چیز اشاره دارد، که شما خدایان هستید.
وقتی که این را درک کردی، دیگر مرگی وجود ندارد. آنوقت درس را گرفته ای.
آنگاه در زمان مرگ این خدایان هستند که به خانه بازمیگردند...
#اشو
🐬@faramatni
#سوال
اشو جان: شما از تمامی مذاهب انتقاد میکنید و رفتن به معابد و مساجد و پرستشگاها را امری بی فایده میپندارید.
و مردمانِ مذهبی به شما احترام نمی گذارند.
آیا ممکن است تا کمی برایمان توضیح دهید:
:#پاسخ
به معابد و پرستشگاه ها بروید و ببینید.
فقط مردمان سالمند را در آنها خواهید یافت.
جوانان را درآنجا نخواهید دید. چرا؟
فقط یک توضیح می تواند وجود داشته باشد:
تا امروز، مذاهب ما مذاهبِ مردمان سالخورده بوده اند. مذهبِ کسانی که به مرگشان نزدیک می شوند.
کسانی که اینک ترس از مرگ آنان را دنبال می کند و حالا به زندگیِ "پس از مرگ" علاقمند شده اند و می خواهند بدانند که پس از مرگ چه چیزی وجود دارد.
مذهبی که بر اساس فلسفه #مرگ شکل گرفته است.
چگونه می تواند تمامی زندگی را تحت تاثیر قرار دهد؟ مذهبی که به مرگ می اندیشد چگونه می تواند این دنیا را جایی بهتر کند؟ نمی تواند.
حتی پس از پنج هزار سال آموزش مذهبی،
دنیا از بی دینی به بی دینی بیشتر فرو رفته است.
:
ﺷﻤﺎ اﻧﻮاﻉ ﻣﺘﻌﺼﺒﻴﻦ ﻣﺬهبی ﺭا ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﭘﻴﺪا مى ﻛﻨﻴﺪ، حتی اﮔﺮ ﻣﺎﻳﻞ ﻧﺒﺎشى ﻛﻪ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭ ﺷﻮى و ﻧﺠﺎﺕ ﭘﻴﺪا کنی، ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﺗﻮ ﺭا ﻧﺠﺎﺕ مى ﺩﻫﻨﺪ!
از اين بگذريم:
سؤالى كه من را اذيت مى كند اين است:
ﭼﻪ کسی ﺑﻪ آنها اﻳﻦ ﻣﺮجعى ات ﺭا ﺩاﺩﻩ ﻛﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﺭا ﻧﺠﺎﺕ ﺑﺪهند؟!
ﺁﻳﺎ ﺧﻮﺩشان ﻳﻘﻴﻦ ﺩاﺭند ﻛﻪ ﻧﺠﺎﺕ ﻳﺎﻓﺘﻪ اند؟!
از آغاز پیدایشِ انسان تاکنون، بشر برای خود ارزشها، رسوم، عادات، خرافات ساخته است و اینها را نیز همچنان با تعصب و شدت و حدتِ وصف ناشدنی به فرزندان و جامعه انتقال میدهد.
حتی لحظهای فکر نمیکنیم که همینها زمین را جهنم کرده است.
بهشت همینجا و در میان مردمانی است
که آگاه و زیبا باشند.
تو میگویی که آنها به من احترام نمی گذارند:
چه خوب! بسیار عالی!
اگر از طرفِ یک مشت نادان و احمق مورد تمجید و احترام قرار بگیری، مجبوری مطابق مبادی آداب و انتظارات آنها رفتار کنی.
برای کسب احترام و پذیرشِ بشریتِ بیمار،
تو باید از آنها بیمارتر باشی.
آن وقت آنها تو را عزت و احترام خواهند کرد.
اما تو چه چیزی عایدت میشود؟
تو روحت را از دست میدهی و در ازای آن هیچ سودی نمیبری.
آیا به خورشید اعتقاد داری؟
آیا ماه را باور داری؟
" اگر کسی بیاید و از تو بپرسد:
" آیا خورشید را باور داری؟ آیا ماه را باور داری، آیا به درختان اعتقاد داری؟"، فکر می کنی که او یک دیوانه است.
چرا این سوال ها را می پرسد؟
این ها وجود دارند،
بنابراین موضوع باورداشتن به آنها وجود ندارد.
:
مردم #دروغ ها را باور می کنند:
حقایق نیازی به مومنین ندارد.
وقتی دروغ می سازی، یک رهبر بزرگ می شوی.
برای همین است که در روی زمین سیصد مذهب وجود دارد.
حقیقت یکی است و سیصد دین و مذهب!
مردم ابداع کنندگان بزرگی هستند.
وقتی دروغ ها چنان هستند که کسی نمی تواند آن ها را تشخیص بدهد و راهی برای اثبات یا انکار آن ها وجود ندارد، تو حفاظت شده ای.
مردمان زیادی در مورد دروغ های روحانی سخن می گویند، این مطمئن تر است.
ﺩﻭﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﮕﺮﺩﯾﺪ:
ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﯾﮏ ﻓﺮﺩِ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﺑﯿﺪ ﮐﻪ ﻣُﻬﺮ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ ، ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ رﻧﮓِ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺗﻮﺩەها ﺗﻌﻠﻖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ،ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﯾﮏ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺗﻤﺎﻣﯿﺖ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﺮﺱ ، ﻃﺒﻖ ﻃﺒﯿﻌﺖ ﺧﻮﺩﺵ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﺪ.
به شما برچسب هایی از بیرون زده اند و شما آن برچسب ها را باور کرده اید، نام و مذهب و ملیت، همگی دروغ هستند!
اگر خودت را نشناسی ابداً معنی ندارد که یک هندو باشی یا یک مسیحی یا یک محمدی.
این برچسب ها کاملاً بی معنی هستند.
شاید کاربرد خاصی داشته باشند.
ولی چه معنایی دارد که یک هندو باشی یا یک مسیحی یا یک هندی یا آمریکایی یا یک چینی؟
این ها به چه کار می آیند؟
چگونه به تو کمک می کنند که خودت را بشناسی؟
اینها همه بیمورد هستند.
زیرا که وجود (being) نه هندی است و چینی و نه آمریکایی و «وجود»، نه هندو است و نه محمدی و نه مسیحی.
وجود فقط یک بودش خالص است.
این بودش خالص همان است
که من آن را #خدا می خوانم.
اگر بتوانی الوهیت درون خودت را بشناسی،
زندگی را درک کرده ای.
وگرنه قادر نبوده ای تا زندگی را کشف و رمز گشایی کنی. پیام این است. تمامی زندگی، پیوسته به این یک چیز اشاره دارد، که شما خدایان هستید.
وقتی که این را درک کردی، دیگر مرگی وجود ندارد. آنوقت درس را گرفته ای.
آنگاه در زمان مرگ این خدایان هستند که به خانه بازمیگردند...
#اشو
🐬@faramatni
🐬@faramatni
بنابراین وقتی می گویم خدا وجود ندارد، می گویم که شخصی به نام خدا وجود ندارد؛ تمام شخصیت های خدا همگی فرافکنی انسانی هستند. من مایلم که شما آن شخصیت را بردارید و بگذارید که خداوند آزاد باشد: آزاد از قید شخصیت هایی که شما براو تحمیل کرده اید..
وقتی که می گویید #خدا، یک اسم به کار می برید، چیزی ایستا، بی جان. وقتی من می گویم #خداگونگی کلامی را برای بیان چیزی زنده، جاری، درحال حرکت به کار می برم. پس این نکات باید برایتان روشن باشد. من یک باخداtheist مانند مسیح، محمد یا کریشنا نیستم، زیرا نمی توانم با مفهوم یک خدای مرده موافق باشم.
خداوند کامل Perfect ، مطلقabsolute ، دانابرهمه چیزomniscient ، همه جاحاضرomnipresent ،... این ها واژگانی است که در تمام مذاهب برای خدا به کار برده شده مرده است، نمی تواند زنده باشد، نمی تواند نفس بکشد. نه. من چنین خدایی را پس می زنم، زیرا با چنین خدای مرده ای، تمامی این جهان هستی خواهد مرد.
خداگونگی godliness# بعدی تماماٌ متفاوت است. آنگاه سبزی درختان، آنگاه شکفتن یک گل سرخ، آنگاه پرنده ای درحال پروازکردن... همگی جزیی از آن هستند. آنگاه خداوند چیزی جدا از هستی نیست. آنگاه او خودش روح هستی است. آنگاه جهان هستی می تپد، می جنبد، نفس می کشد..... خداگونگی.
بنابراین من یک بی خدا نیستم؛ ولی یک باخدا هم نیستم!
#اشو
🐬@faramatni
بنابراین وقتی می گویم خدا وجود ندارد، می گویم که شخصی به نام خدا وجود ندارد؛ تمام شخصیت های خدا همگی فرافکنی انسانی هستند. من مایلم که شما آن شخصیت را بردارید و بگذارید که خداوند آزاد باشد: آزاد از قید شخصیت هایی که شما براو تحمیل کرده اید..
وقتی که می گویید #خدا، یک اسم به کار می برید، چیزی ایستا، بی جان. وقتی من می گویم #خداگونگی کلامی را برای بیان چیزی زنده، جاری، درحال حرکت به کار می برم. پس این نکات باید برایتان روشن باشد. من یک باخداtheist مانند مسیح، محمد یا کریشنا نیستم، زیرا نمی توانم با مفهوم یک خدای مرده موافق باشم.
خداوند کامل Perfect ، مطلقabsolute ، دانابرهمه چیزomniscient ، همه جاحاضرomnipresent ،... این ها واژگانی است که در تمام مذاهب برای خدا به کار برده شده مرده است، نمی تواند زنده باشد، نمی تواند نفس بکشد. نه. من چنین خدایی را پس می زنم، زیرا با چنین خدای مرده ای، تمامی این جهان هستی خواهد مرد.
خداگونگی godliness# بعدی تماماٌ متفاوت است. آنگاه سبزی درختان، آنگاه شکفتن یک گل سرخ، آنگاه پرنده ای درحال پروازکردن... همگی جزیی از آن هستند. آنگاه خداوند چیزی جدا از هستی نیست. آنگاه او خودش روح هستی است. آنگاه جهان هستی می تپد، می جنبد، نفس می کشد..... خداگونگی.
بنابراین من یک بی خدا نیستم؛ ولی یک باخدا هم نیستم!
#اشو
🐬@faramatni
Forwarded from فرامتنی
🐬@faramatni
بنابراین وقتی می گویم خدا وجود ندارد، می گویم که شخصی به نام خدا وجود ندارد؛ تمام شخصیت های خدا همگی فرافکنی انسانی هستند. من مایلم که شما آن شخصیت را بردارید و بگذارید که خداوند آزاد باشد: آزاد از قید شخصیت هایی که شما براو تحمیل کرده اید..
وقتی که می گویید #خدا، یک اسم به کار می برید، چیزی ایستا، بی جان. وقتی من می گویم #خداگونگی کلامی را برای بیان چیزی زنده، جاری، درحال حرکت به کار می برم. پس این نکات باید برایتان روشن باشد. من یک باخداtheist مانند مسیح، محمد یا کریشنا نیستم، زیرا نمی توانم با مفهوم یک خدای مرده موافق باشم.
خداوند کامل Perfect ، مطلقabsolute ، دانابرهمه چیزomniscient ، همه جاحاضرomnipresent ،... این ها واژگانی است که در تمام مذاهب برای خدا به کار برده شده مرده است، نمی تواند زنده باشد، نمی تواند نفس بکشد. نه. من چنین خدایی را پس می زنم، زیرا با چنین خدای مرده ای، تمامی این جهان هستی خواهد مرد.
خداگونگی godliness# بعدی تماماٌ متفاوت است. آنگاه سبزی درختان، آنگاه شکفتن یک گل سرخ، آنگاه پرنده ای درحال پروازکردن... همگی جزیی از آن هستند. آنگاه خداوند چیزی جدا از هستی نیست. آنگاه او خودش روح هستی است. آنگاه جهان هستی می تپد، می جنبد، نفس می کشد..... خداگونگی.
بنابراین من یک بی خدا نیستم؛ ولی یک باخدا هم نیستم!
#اشو
🐬@faramatni
بنابراین وقتی می گویم خدا وجود ندارد، می گویم که شخصی به نام خدا وجود ندارد؛ تمام شخصیت های خدا همگی فرافکنی انسانی هستند. من مایلم که شما آن شخصیت را بردارید و بگذارید که خداوند آزاد باشد: آزاد از قید شخصیت هایی که شما براو تحمیل کرده اید..
وقتی که می گویید #خدا، یک اسم به کار می برید، چیزی ایستا، بی جان. وقتی من می گویم #خداگونگی کلامی را برای بیان چیزی زنده، جاری، درحال حرکت به کار می برم. پس این نکات باید برایتان روشن باشد. من یک باخداtheist مانند مسیح، محمد یا کریشنا نیستم، زیرا نمی توانم با مفهوم یک خدای مرده موافق باشم.
خداوند کامل Perfect ، مطلقabsolute ، دانابرهمه چیزomniscient ، همه جاحاضرomnipresent ،... این ها واژگانی است که در تمام مذاهب برای خدا به کار برده شده مرده است، نمی تواند زنده باشد، نمی تواند نفس بکشد. نه. من چنین خدایی را پس می زنم، زیرا با چنین خدای مرده ای، تمامی این جهان هستی خواهد مرد.
خداگونگی godliness# بعدی تماماٌ متفاوت است. آنگاه سبزی درختان، آنگاه شکفتن یک گل سرخ، آنگاه پرنده ای درحال پروازکردن... همگی جزیی از آن هستند. آنگاه خداوند چیزی جدا از هستی نیست. آنگاه او خودش روح هستی است. آنگاه جهان هستی می تپد، می جنبد، نفس می کشد..... خداگونگی.
بنابراین من یک بی خدا نیستم؛ ولی یک باخدا هم نیستم!
#اشو
🐬@faramatni