دغدغه‌های محیط زیستی و دانشگاهی - حسین آخانی
4.72K subscribers
232 photos
189 videos
27 files
851 links
هدف این کانال انتشار نگرانی‌های محیط زیستی و دانشگاهی کشورمان ایران و جهان است.
Download Telegram
پولروبی با نانوذرات تیتانیوم در تالاب انزلی
حسین آخانی (همشهری)
در اوج سرگرم شدن جامعه محیط‌زیستی به مشکلات متعدد از دریاچه ارومیه گرفته تا انتقال دبیر‌خانه کنوانسیون تنوع زیستی به وزارت جهادکشاورزی، وضعیت بحرانی خوزستان و هامون، صدور مجوزهای متعدد تغییر کاربری در مناطق حفاظت‌شده، مالچ‌پاشی اکوسیستم‌های آسیب‌پذیر در خوزستان، کلید‌خوردن اشغال آشوراده، قرق‌های اختصاصی، مجوزهای شکار و... در دیداری که از تالاب انزلی داشتم شاهد اجرای یک پروژه بسیار خطرناک توسط افرادی غیرمحیط‌زیستی بودم.
در ابتدا فکر می‌کردم آنچه می‌شنوم شوخی است تا اینکه به منطقه رفتم و در جریان جزئیات قرار گرفتم. داستان از این قرار است که یک شرکت اصفهانی که رئیس‌ هیأت‌مدیره آن در سابقه خود، قائم‌مقامی خانه کشاورز را دارد مدعی شده است که با استفاده از نانوذرات تیتانیوم می‌تواند مشکل تالاب انزلی را حل کند. طبق گزارش منتشره ایسنا به تاریخ 2مهر 1397، قربانعلی محمدی‌پور، مدیرکل محیط‌زیست استان گیلان گفته است: «برای اجرای این طرح هزار میلیارد تومان اعتبار نیاز است که دولت تلاش می‌کند در مدت 3سال این اعتبار را اختصاص دهد. استفاده از این روش موجب کاهش عمق لجن‌های آلی در بستر تالاب انزلی می‌شود و براساس مطالعات انجام‌شده 6 تا 7هزار هکتار از تالاب انزلی را که دارای مواد آلی هستند، می‌توان با استفاده از این روش رسوب‌زدایی کرد». ریاست سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی در خبری که ایرنا آن را 15تیر 1397 منتشر کرد از اختصاص 850میلیارد تومان برای این پروژه طی 3سال خبر داده است. براساس اطلاعات میدانی به‌دلیل اطمینان مدیران شرکت به دریافت پول، آنها کار را شروع کردند و قبل از آنکه این فرضیه توسط متخصصان بررسی و تأیید شود، پایلوت کار را در استخر کلید زدند.
تا اینجای کار، طبق مصوبه مورخ 8مهر 1397 هیئت دولت مبلغ 85میلیارد تومان برای مدیریت خشکسالی و احیای تالاب انزلی در اختیار سازمان محیط‌زیست قرار دادند. انتظار می‌رود که بقیه این مبلغ نیز در بودجه سال 1398 گنجانده شود و در شرایطی که درآمدهای کشور به‌شدت کاهش یافته است، صرف پروژه‌ای برای مقابله با خشکسالی در پر‌باران‌ترین استان کشور شود که بیشتر شبیه داستان‌های علمی- تخیلی ژول‌ورن است.

مشکلات تالاب انزلی برای جامعه علمی کشور مشخص است. چهار ‌مشکل عمده شامل افزایش رسوب و کاهش عمق، انباشت آلودگی‌ پساب‌های صنعتی، خانگی، سموم و کودهای کشاورزی، ورود گونه‌های مهاجم مانند آزولا و سنبل آبی و تغییر هیدرولوژی تالاب به‌دلیل ساخت‌وساز و تجاوز به حریم آن است. مدیران این شرکت می‌خواهند نخستین متخصصان جهان باشند که با استفاده از تکنولوژی نانوذرات تیتانیوم عمق تالاب را زیاد کنند. در ملاقاتی که با متخصصان داشتم متوجه شدیم این کار در هیچ جای دنیا مدلی مشابه ندارد. تعجب‌آور است که چرا مهندسان این شرکت با این روش به فکر احیای تالاب گاوخونی و زاینده‌رود و حل مشکلات استان زادگاه خود نیستند؟ از آقای کلانتری هم باید پرسید آیا از خطرات زیست‌محیطی استفاده از نانوذرات تیتانیوم مطلع هستند که طبق مقاله منتشر‌شده در مجله شیمی پزشکی در سال2016 به عنوان آلاینده سرطان زا می‌تواند باعث تغییر در دی‌ان‌ای موجودات شود؟ آیا از اثرات تجمعی چنین ذرات خطرناکی در بدن موجودات اطلاع دارند که می‌خواهند آن را در یکی از پیچیده‌ترین اکوسیستم‌های آبی کشور به‌ کار ببرند؟
بدون شک در شرایط دشوار مملکتی که کارگران در جای‌جای مملکت به‌دلیل مشکلات اقتصادی و عدم‌دریافت حقوق مجبور می‌شوند اعتراض کنند، حتما اختصاص 1000میلیارد تومان جهت احیای تالاب انزلی نشان از جدی‌بودن دولت محیط‌زیستی برای حل مشکلات محیط‌زیست دارد. ولی سؤال این است که یکباره چه شده که دولتی که حاضر نیست برای نجات یوزپلنگ مسیر عبور حیوانات در جاده را با دو‌دهم این مبلغ حصارکشی کند، سازمانی که محیط‌بانانش در بدترین شرایط حقوقی و معیشتی هستند و در سواحلی که زباله و جریان پساب‌های آلوده و خطرناک نه‌تنها تالاب انزلی که جنوب دریای خزر را به بحرانی‌ترین شرایط درآورده است، حاضر به این دست‌و‌دلبازی‌هاست؟
امیدوارم مدیران سازمان حفاظت محیط‌زیست در روزهای آینده در مورد این پروژه شفاف‌سازی‌ لازم را انجام دهند. فراموش نمی‌کنم زمانی با همین شگردها مبالغ بسیار هنگفتی به بهانه کشت سالیکورنیا جهت احیای دریاچه ارومیه به پژوهشکده بیوتکنولوژی بدون کوچک‌ترین دستاوردی داده شد. باز هم در پروژه احیای دریاچه ارومیه، بودجه‌های کلانی برای احیای اکولوژیکی در اختیار شرکت‌هایی قرار داده شد که کارشان نقشه‌برداری و یا زهکشی بود. گویا بی‌توجهی سازمان‌های نظارتی و یکه‌تازی ریاست سازمان محیط‌زیست، چنان به مذاق متخصصان پولروبی خوش آمده است که به بهانه احیای تالاب‌ها چنین نقشه‌های شبه‌علمی‌ای می‌کشند. https://t.iss.one/eviron_concerns
دیدار و همفکری کمیته محیط زیست شورای شهر با فعالان محیط زیستی درخصوص لایحه جایگزین برج باغ

چهل و ششمین جلسه کمیته محیط زیست و خدمات شهری شورای شهر تهران، صبح امروز با حضور رئیس و مشاوران کمیته زیست و فعالان و نمایندگان تشکل‌های محیط زیستی با موضوع بررسی لایحه جایگزین مصوبه برج باغ برگزار شد.
سید آرش حسینی میلانی در ابتدای این نشست، به سوابق بررسی موضوع باغات در شورای شهر طی حدود دو دهه گذشته پرداخت و گفت: موضوع باغات تهران در دو دهه گذشته، مسیر پر فراز و نشیب و پر چالشی را طی کرده است. تا مدت‌ها این مسئله در مورد حمایت جدی مدیریت شهری نبود اما در شورای چهارم، این مسئله با پیگیری‌های آقایان حافظی و حقانی در دستورکار کمیسیون سلامت و محیط زیست قرار گرفت.
وی ادامه داد: در آن مقطع، تلاش‌هایی برای لغو مصوبه برج باغ انجام شد اما این تلاش‌ها به دلیل عدم همراهی مدیریت شهری منجر به لغو آن مصوبه نشد اما در نهایت، پیگیری‌ها به تصویب طرح گزارش شناسنامه باغات منتهی شد که در پایان سال گذشته، فاز نخست این گزارش به شورای شهر تقدیم شد.
سخنگوی کمیسیون سلامت، محیط زیست و خدمات شهری شورای شهر تهران ارائه فاز نخست طرح گزارش شناسنامه باغات را گامی مهمی در ارائه اطلاعات باغات به شورا خواند و اظهار داشت:‌ این طرح، اطلاعات اولیه در مورد میزان و حدود باغات و فضای شهر تهران از جمله ۴۰۰ هکتار از باغاتی که دارای ارزش اکولوژیکی هستند، ارائه داد. همچنین براساس این گزارش، ۲۴ هکتار از باغات دارای ارزش های میراثی هستند.
حسینی میلانی با بیان اینکه لغو مصوبه برج باغ از جمله طرح‌هایی بود که در ابتدای شروع به کار شورای پنجم در دستورکار قرار داشت، تصریح کرد: قرار بود شهرداری همزمان با ارائه لایحه لغو مصوبه برج باغ، طرح جایگزین خود را نیز ارائه دهد اما با تاخیر شهرداری، شورا خود اقدام به ارائه طرحی برای لغو این مصوبه کرد حالا با گذشت حدود هشت ماه، شاهد ارائه لایحه جایگزین از سوی شهرداری هستیم.
وی با تاکید بر اینکه شهرداری در لایحه پیشنهادی خود درخصوص طرح برج باغ، از رویکرد بتون‌محور و ساخت و ساز به رویکرد صیانت از باغات متمایل شده است، خاطرنشان کرد: یکی از مهمترین مباحث در بررسی این لایحه، ضرورت همفکری و گفت‌وگو با سمن‌ها و فعالان محیط زیستی و دریافت نظرات آنها است. در این چارچوب، شورا درصدد دریافت پاسخ به این سوالات است که آیا لایحه پیشنهادی شهرداری، در حل مسئله تخریب باغات شهر شهر تا چه میزانی کارآمد است؟ لایحه جایگزین شهرداری چه اثرات و پیامدهایی در ابعاد مختلف از جمله حقوق شهروندی، اقتصاد شهری، حفظ باغات و روددره‌ها می‌تواند داشته باشد؟‌ هر یک از اجزا لایحه پیشنهادی شهرداری دارای چه اثراتی است؟ چه جایگزین‌های دیگری وجود دارد؟ و در نهایت، آیا در لایحه کنونی، نکته‌ای مغفول باقی مانده است یا خیر؟
این عضو شورای شهر تهران افزود: در لایحه پیشنهادی شهرداری، ساخت و ساز در باغات متوقف نشده بلکه تلاش شده با شرایط باغ تطبیق یابد. یکی از محورهای مهم در این لایحه، اجازه کاربری‌های مجاز متناسب با شرایط باغ است. البته رویکرد دیگری وجود دارد که معتقد است مدیریت شهری باید تمامی باغات و فضاهای سبز را مورد تملک قرار داده و حفظ کند اما در شرایط فعلی مدیریت شهری با برخی از تنگناهای مالی روبرو بوده و بودجه شهر تکافوی لازم را ندارد.
در ادامه جلسات، فعالان و نمایندگان سمن‌ها به ارائه نقطه نظرات و بیان دیدگاه‌های خود پرداختند. در این چارچوب، دکتر حسین آخانی، استاد دانشگاه و گیاه‌شناس خواستار تملک باغات از سوی شهرداری و حفظ و صیانت آنها از هر گونه دست‌اندازی شد و ابراز داشت: باغ‌، باید باغ بماند و در این چارچوب، لازم است مدیریت شهری برنامه‌های تشویقی برای باغ‌داران ارائه کند. البته همه باغات نیز مثل یکدیگر نیستند و کیفیت و تنوع زیستی متفاوتی دارند.
وی ادامه داد: در صورتی که امکان تملک باغات وجود ندارد، باید میزان ساخت و سازها در آنها به حداقل ممکن برسد.
این استاد دانشگاه پیشنهاد داد که پهنه‌های طبیعی و نیمه‌طبیعی شهر تهران جزو مناطق حفاظت شده اعلام شوند.
خانم دکتر ترانه یلدا، معمار و فعال محیط زیست نیز در این دیدار، با بیان اینکه قرار بود باغات تهران براساس طرح برج باغ احیا شوند ولی مشاهده کردیم این طرح موجب نابودی باغات بسیاری در تهران شد، عنوان کرد: در گذشته مصوبه برج باغ به بافت‌های ارزشمند بسیاری در تهران ضربه وارد کرد و شورای عالی شهرسازی نیز با دادن مجوز ساخت مسکن بیش از چهار طبقه، چوب حراج بر باغات تهران وارد کرد.
وی از کنار گذاشتن و نادیده‌انگاری طرح حق انتقال توسعه TDR در دوره قبلی مدیریت شهری خبر داد و یادآور شد: به واسطه طرح برج باغ، باغات بسیاری از بین رفتند و مایه تاسف است که بگویم عمده باغات حفاظت شده ما در شمال شهر تهران، باغ‌های سفارتخانه‌های خارجی
https://www.tabnak.ir/fa/news/857661/کرمی-طرح%E2%80%8Cهای-بزرگ-انتقال-آب-حیات-تمدنی-ایران-را-تهدید-می%E2%80%8Cکند-آخانی-مسئولان-آتش-به-اختیار-به-جان-محیط-زیست-افتاده-اند-امیدوارم-سرعقل-بیایند-فهمی-چرا-برای-توسعه-صنایع-آب-بر-به-سمت-کردستان-نمی%E2%80%8Cرویم

بخشی از بدبختی های کنونی مملکت ما هم ناشی از نگاه محلی رئیس جمهورهای گذشته است. مثل وعده های اخیر آقای روحانی به مردم سمنان که متخصصان آن را به شدت نقد می کنند.
@tabnaker

تحلیل متخصصان مسائل آب درباره برنامه دولت برای اجرای انتقال آب خزر به سمنان؛
کرمی: طرح‌های بزرگ انتقال آب حیات تمدنی ایران را تهدید می‌کند/ آخانی: مسئولان آتش به اختیار به جان محیط زیست افتاده اند، امیدوارم سرعقل بیایند/ فهمی: چرا برای توسعه صنایع آب بر به سمت کردستان نمی‌رویم؟

پروژه انتقال آب خزر به سمنان علی رغم همه نگرانی‌های زیست محیطی و اقتصادی که در مورد مکانیزم اجرای آن وجود دارد، هنوز از دستور کار دولت خارج نشده است و تا نهایی شدن فرایند اجرا فاصله‌ای ندارد؛ موضوع بسیار مهمی که در سخنان دیروز رئیس جمهور در استان سمنان نیز مشاهده شد و گویا شخص اول اجرایی کشور نیز به صورت جدی پیگیر اجرایی شدن این طرح است.
آقای کرباسچی: خیلی دلم براتون سوخت
حسین آخانی
جناب آقای کرباسچی، وقتی پیغام شما را به آقای شهردار خواندم که به ایشان توصیه کرده اید "به جای سوار شدن به دوچرخه، زودتر با خودرو سر کار برود تا بتواند واگن های معطل در گمرگ را ترخیص کند" در ابتدا دلم به حال خودم و همه شهروندان تهرانی و ایرانی سوخت که ما ملت چه بدشانسیم که امثال جناب عالی دهه ها فرمانده سازندگی در کشور بوده و هستید. کسانی که دهه ها از مردم دور شده اید و در لاک خود بزرگ بینی فرو رفته و دنیا را فقط از زاویه پول و روابط بسته ای می بینید که شما و اطرافیانتان از آن بهره مند شده اید.
اما وقتی کمی فکر کردم، بیشتر دلم به حال خودتان سوخت. می دانید چرا؟ چون امثال شما علیرغم اینکه از دوران بسیار جوانی فرصت داشتید با راه درست خود ایران را آباد کنید، ولی این فرصت را به باد دادید. تاسف آور است کسی که ۸ سال شهردار بوده و متوجه نیست که شهردار واقعی کسی است که خود در شهر زندگی کند، با مردم ارتباط بی واسطه پیدا کند، چاله چوله های خیابان ها را ببیند، رفتار موتورسوارها را در شهر دیده و در مورد آنها اندیشه کند و بوی دودی که هر اگزوزی به حلقوم شهروندان بیرون می فرستد را خود حس کند. اگر شما شهر سالمی ساخته بودید دیگر نیاز نبود که نه شهردار که هیچ شهروند دیگری برای اینکه به موقع سر کار برود صبح خیلی زود راه بیفتد تا در ترافیک گیر نکند.
جناب کرباسچی، آقای حناچی پاسخی دقیق و عالمانه به شما دادند که زمان رسیدن به محل کار با دوچرخه و خودرو تفاوتی ندارد. اتفاقا در این هفته من شش روز را با دوچرخه سر کار رفتم و تجربه بزرگی کسب کردم. تقریبا هر روز بین نیم تا یک ساعت وقت صرفه جویی کردم. بنابراین به شهردار عزیز توصیه می کنم که ایجاد خطوط دوچرخه سواری حتی از مترو هم اولویت بیشتری دارد. چرا که احداث این خطوط ارزانترین و سریعترین راه برای فراهم کردن حمل و نقل آسان و پاک است‌.

https://www.instagram.com/p/BrVbDDEAge1/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=yzjdw55jky1z
ما را چه شده است؟
حسین آخانی
یک ماه پیش بود که خبر درگذشت همکار جوانمان اقای دکتر سعیدی در دانشگاه گیلان را شنیدیم، که دیشب خبر درگذشت همکار دیگرمان آقای دکتر نژادستاری ما را شوکه کرد. دکتر نژاد ستاری جلبک شناس و لیمنولوژیست خیلی زود در دانشگاه تهران بازنشسته شد. سپس به دانشگاه آزاد رفت و سال ها در آنجا مشغول بود. هنوز وقت رفتنش نبود. گویا تا هفته پیش هم سالم بودند.
اینکه درگیری های کاری، آلودگی و بی توجهی به سلامتی بدین گونه یکی یکی افراد را از پا در می آورد، زنگ خطری برای همه است.
به نظر من در ایران به دلیل نوسانات شدید همه چیز از اقتصاد گرفته تا آب و هوا و تصمیمات عجیب مدیران، همه را حتی آنهایی که دغدغه مالی چندانی ندارند دچار تنش های شدید کرده است.
حرص و طمع و جنگیدن برای آنچه ارزشی ندارد مفهوم واقعی زندگی را گم کرده است. تصور کنید هیئت علمی که نه امکانات دارد و نه بودجه و دانش می خواهد سالی ۲۰ مقاله تولید کند و ۱۰ دانشجو فارغ التحصیل کند تا در جشنواره های مسخره اول شود و یا حق التدریس بیشتری بگیرد. همه انرژی خود را صرف گرفتن بیشتر دانشجو و یا انتشار مقالاتی می کند که شاید یک بار هم آنها را به درستی نخوانده است. وقتی هم کسی به او تذکر می دهد به جای اصلاح رفتارش کینه می گیرد و به سویت خنجر می کشد.
چرا از خود نمی پرسیم که همه ما در مقابل تک تک کلماتی که بنام ما به عنوان مقاله منتشر می شود مسئولیم. در همه پایان نامه هایی که نام ما به عنوان استاد راهنما روی آنها است، مسئولیت داریم. اینکه کسی تذکر اشتباهمان را بدهد که نباید به او شمشیر بکشیم. این نوشته های پر از غلط و دانشجویان بی سواد برای ما نه ماندگاری که ننگ ابدی به ارث می گذارند.
آخر از خود سوال نمی کنیم که الان دوران قرون وسطی نیست. الان قرن بیست و یکم است. ما حتی یکبار تاریخ علم را نخوانده ایم که با کشاندن گالیله به دادگاه، خورشید مجبور نشد به دور زمین بچرخد و زمین همچنان گرد ماند. بیائیم خودمان را در دادگاه وجدانمان محاکمه کنیم که این راه غلط است. تا دیر بجنبیم عکس ما هم مانند دکتر نژادستاری و یا دکتر سعیدی نقشی می شود بر دیوار و یا در صفحه مجازی و دیگر هیچ. آنچه از یک دانشگاهی می ماند نه شمار مقالاتش و نه تعداد دانشجویانش است، بلکه نوشته های علمی است که سالها محققان تشنه را سیراب می کند، حال فرقی ندارد شما استاد یارید یا استاد تمام.
https://www.instagram.com/p/BrW3H-OAqhV/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1o523zbuscoje
گزارش تابناک از پشت پرده احیای تالاب انزلی. چرا به بودجه های ناچیز محیط زیست و پژوهش هم رحم نمی شود و به جیب کسانی می رود که به طور مستقیم با مسئولین ارتباط دارند؟
مجازات متخلفان علمی
حسین آخانی
❇️ بلاخره دانشگاه بیدار شد و مجازات متخلفان علمی را در دانشگاه مادر کلید زد. به گزارش خبرآنلاین دکتر محمد رحیمیان معاون پژوهشی دانشگاه تهران از اخراج یک دانشجو و 6 ماه انفصال از خدمت یک عضو هیئت علمی به دلیل تقلب علمی خبر داد. هر چند که مجازات متخلفان در محیط مقدس دانشگاه بسیار جزئی است و آسیب‌های که این افراد به ما در سطح بین المللی و ملی وارد می‌کنند بسیار سنگین است، ولی باز هم جای تقدیر دارد که مسئولین دانشگاه پذیرفته‌اند که هر کس لباس دانشجو و عضو هئیت علمی به تن کرد و مقاله نوشت، الزاما فرد درستکاری نیست.
❇️ از زمانی که همکار عزیزم آقای دکتر قدسی و همکارانش در دانشگاه شریف سایت «استادان علیه تقلب» را راه انداختند، فشارهای زیادی به آنها وارد شد. حتی چند بار آنها را به دادگاه کشاندند، ولی ثمره این مقاومت‌ها حساس شدن وزارت علوم و تصویب قانون « پیشگیری و مقابله با تقلب در آثار علمی» در مجلس شورای اسلامی شد. گفتگو و تشکیل همایش‌ها و جلساتی توسط دانشگاهیان باب شد و بسیاری خواستار جمع شدن بساط مقاله سازان، مقاله فروشان و شرکت‌هایی شدند که با بی شرمی تمام در روبروی دانشگاه تهران کار وکاسبی پایان‌نامه و مقاله فروشی راه انداخته‌اند.
❇️ همانند مبارزه با مفسدان اقتصادی، مبارزه با رانت و انحراف علمی هزینه دارد. متخلفان حامیانی دارند که آنها را تشویق می‌کنند تا با سوء استفاده از لباس معصومیت علمی به راه نادرست خود ادامه دهند.
❇️ یکی از دانشگاه‌های پیشرو در این زمینه شناخت دردهای علوم پایه دانشگاه اصفهان است. این دانشگاه در همایشی که روز 5 دی ماه برگزار می‌کند از تعدادی از صاجب‌نظران دعوت کرده است که در رابطه با جایگاه علوم پایه سخنرانی کنند. استادان و فرهیختگانی چون رضا منصوری، فرید مر، محمد علی زلفی گل، طاهر قاسمی هنری در این همایش سخنرانی می‌کنند. این نگارنده نیز افتخار حضور در این جمع را دارم و در مورد «بحران کمیت و تقلبات علمی در علوم پایه» سخنرانی می‌کنم. از عزیزانی که دغدغه آینده ایران را دارند دعوت می‌کنم در این همایش شرکت کنند تا بتوانیم موانع پیشرفت در علوم پایه را بررسی کنیم و انشالله جامعه‌ای سالم و رشدی پایدار، منطقی و متناسب با توان علمی جامعه داشته باشیم.
https://www.instagram.com/p/BrhATh_ADOA/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=9sxauyldn3to
برای ورود به کانال دغدغه های محیط زیستی و دانشگاهی لینک زیر را کلیک کنید و joint را تایید کنید.
https://t.iss.one/eviron_concerns
پدر سبز زیست و سبز رفت/سپاسگزاری
حسین آخانی
از صبح روز چهارشنبه 28 آذر 1397 ساعت 8.20 دقیقه که خواهرم به من زنگ زد و خبر پر کشیدن پدر را داد، همه چیز مانند یک خواب گذشت. بلافاصله با دوچرخه راهی منزل شدم تا سوار ماشین شوم و آریان را از مدرسه بردارم تا خودمان را هر چه سریعتر به اراک برسانیم. ساعت 3.5 بعد از ظهر به منزل پدری رسیدیم. خواهر کوچکم که 14 سال از مادر و 13 سال بعد از پرکشیدنش از پدر نگهداری کرده بود برایم از لحظه فوت پدر گفت: «او صبحانه‌اش را خورد، چایش را نوشید و آهی کشید و در آغوش او جان داد». رضوان خدا را شکر می‌کرد که این اتفاق قبل از رفتنش به مدرسه و در حضورش رخداده است تا برای همیشه با خاطری آسوده از این لحظه یاد کند.
ما خانواده بسیار همراه و تقریبا بزرگی داریم. این جمع باقیمانده زندگی روستایی در سنجان است. هنوز هم زندگی شهری نتوانسته است خدشه‌ای بر این همراهی در روزگار شادی و غم وارد کند. همه پای کارند. پدر و مادر من همیشه محبوب دل همشهری‌ها و هم محلی‌ها بودند. مادرم خاطره‌ای از خود گذاشته است که هر وقت به سنجان می‌روم هر کس را می‌بینم می‌گوید «خداوند مادرت را بیامرزد». در همان چند ساعت اول همه چیز را هماهنگ کرده بودند. برای آنکه برای عزیزانی که از راه دور می آیند مشکلی ایجاد نشود، تصمیم گرفته بودند که مراسم خاک سپاری و مجلس ترحیم در پنجشنبه برگزار شود. تا پاسی از شب خویشان برای عرض تسلیت به خانه آمدند و ما چند ساعتی بیش برای خواب زمان نداشتیم.
صبح پنجشنبه به بهشت معصومه اراک رفتیم تا تشریفات شستشو و آماده سازی جنازه انجام شود. دو ساعتی منتظر ماندیم و من برای آخرین بار فرصت یافتم پدر را ببینم، او در خوابی عمیق بود. من آدم احساساتی هستم و چنین صحنه‌هایی بر وجودم آتش می‌زند. سر تابوت را گرفتم و جنازه‌اش را داخل آمبولانس گذاشتیم. بعد به گورستان سنجان منتقل کردیم تا در کنار پسرش، همسرش، مادرش، پدرش و خواهر و دختر خواهرش آرام گیرد. استقبال با شکوه مردم تسلی بخش همه خانواده بود. در گورستان خاطرات دفن مصطفی برادرم و مادرم در ذهنم مرور می‌شد. وقتی با چشمان اشک آلود به جایگاه تنگ قبر نگاه کردم، به خود گفتم این عاقبت همه ماست. این دنیا نمی‌ارزد که برای ماندنش دست به هر آلودگی بزنی. ظهر شده بود و با بخشی از مهمانان به رستوران رفتیم. بعد از نهار هم به مسجد امامزاده سنجان رفتیم. این مسجد با امامزاده کوچکی که من از گذشته به خاطر دارم بسیار فرق کرده است. مسجدی بزرگ که گنجایش صدها نفر دارد. مسجد بارها پر و خالی شد و شاید حدود 1000 نفر به این مراسم آمدند. به سفارش خانواده بارها از بلند گو توسط مداح و روحانی از زحمات خواهر کوچکم تشکر شد تا همه مردم بدانند که ما قدردان او هستیم و تا زنده ایم خود را مدیون نیکی‌هایش می‌دانیم.
خانواده می‌دانستند که من به شدت نسبت به پذیرایی‌ها امروزی که در مساجد لیوان‌های یک بار مصرف و بسته های پلاستیکی مصرف می‌کنند، مخالفم. به همین دلیل پذیرایی با حلوا، خرما با گرفتن در جلوی مهمانان و شیر کاکائو انجام شد تا آخرین برگ دفتر زندگی پدر در سفر 85 ساله‌اش سبز بماند.
به تصمیم خانواده و به منظور رعایت حال دوستان ما جز یک مراسم ساده یادبود در دانشگاه، مراسم دیگری نداریم و هزینه‌های آنرا برای کودکان سرطانی بیمارستان آیت‌الله خوانساری خیر می‌کنیم.
در اینجا از طرف خانواده و خودم لازم می‌دانم از همه دوستان، همکاران، دانشجویان و دوستان مجازی که در این دو روز چه با حضور گرمشان در کنار ما و چه با صدها پیام در فضای مجازی (اینستاگرام، تلگرام، فیسبوک، تلفن و پیامک) ما را دلداری دادند از صمیم قلب سپاسگزاری کنم و برای همه شما یلدایی شاد و سبز آرزو کنم. فراموش نکنید قشنگترین تسلیت به ما لبخند لبان شما و مهربانی با طبیعت با زیستی «بدون زباله» است.
پدر سبز زیست و سبز رفت/سپاسگزاری
حسین آخانی
از صبح روز چهارشنبه 28 آذر 1397 ساعت 8.20 دقیقه که خواهرم به من زنگ زد و خبر پر کشیدن پدر را داد، همه چیز مانند یک خواب گذشت. بلافاصله با دوچرخه راهی منزل شدم تا سوار ماشین شوم و آریان را از مدرسه بردارم تا خودمان را هر چه سریعتر به اراک برسانیم. ساعت 3.5 بعد از ظهر به منزل پدری رسیدیم. خواهر کوچکم که 14 سال از مادر و 13 سال بعد از پرکشیدنش از پدر نگهداری کرده بود برایم از لحظه فوت پدر گفت: «او صبحانه‌اش را خورد، چایش را نوشید و آهی کشید و در آغوش او جان داد». رضوان خدا را شکر می‌کرد که این اتفاق قبل از رفتنش به مدرسه و در حضورش رخداده است تا برای همیشه با خاطری آسوده از این لحظه یاد کند.
ما خانواده بسیار همراه و تقریبا بزرگی داریم. این جمع باقیمانده زندگی روستایی در سنجان است. هنوز هم زندگی شهری نتوانسته است خدشه‌ای بر این همراهی در روزگار شادی و غم وارد کند. همه پای کارند. پدر و مادر من همیشه محبوب دل همشهری‌ها و هم محلی‌ها بودند. مادرم خاطره‌ای از خود گذاشته است که هر وقت به سنجان می‌روم هر کس را می‌بینم می‌گوید «خداوند مادرت را بیامرزد». در همان چند ساعت اول همه چیز را هماهنگ کرده بودند. برای آنکه برای عزیزانی که از راه دور می آیند مشکلی ایجاد نشود، تصمیم گرفته بودند که مراسم خاک سپاری و مجلس ترحیم در پنجشنبه برگزار شود. تا پاسی از شب خویشان برای عرض تسلیت به خانه آمدند و ما چند ساعتی بیش برای خواب زمان نداشتیم.
صبح پنجشنبه به بهشت معصومه اراک رفتیم تا تشریفات شستشو و آماده سازی جنازه انجام شود. دو ساعتی منتظر ماندیم و من برای آخرین بار فرصت یافتم پدر را ببینم، او در خوابی عمیق بود. من آدم احساساتی هستم و چنین صحنه‌هایی بر وجودم آتش می‌زند. سر تابوت را گرفتم و جنازه‌اش را داخل آمبولانس گذاشتیم. بعد به گورستان سنجان منتقل کردیم تا در کنار پسرش، همسرش، مادرش، پدرش و خواهر و دختر خواهرش آرام گیرد. استقبال با شکوه مردم تسلی بخش همه خانواده بود. در گورستان خاطرات دفن مصطفی برادرم و مادرم در ذهنم مرور می‌شد. وقتی با چشمان اشک آلود به جایگاه تنگ قبر نگاه کردم، به خود گفتم این عاقبت همه ماست. این دنیا نمی‌ارزد که برای ماندنش دست به هر آلودگی بزنی. ظهر شده بود و با بخشی از مهمانان به رستوران رفتیم. بعد از نهار هم به مسجد امامزاده سنجان رفتیم. این مسجد با امامزاده کوچکی که من از گذشته به خاطر دارم بسیار فرق کرده است. مسجدی بزرگ که گنجایش صدها نفر دارد. مسجد بارها پر و خالی شد و شاید حدود 1000 نفر به این مراسم آمدند. به سفارش خانواده بارها از بلند گو توسط مداح و روحانی از زحمات خواهر کوچکم تشکر شد تا همه مردم بدانند که ما قدردان او هستیم و تا زنده ایم خود را مدیون نیکی‌هایش می‌دانیم.
خانواده می‌دانستند که من به شدت نسبت به پذیرایی‌ها امروزی که در مساجد لیوان‌های یک بار مصرف و بسته های پلاستیکی مصرف می‌کنند، مخالفم. به همین دلیل پذیرایی با حلوا، خرما با گرفتن در جلوی مهمانان و شیر کاکائو انجام شد تا آخرین برگ دفتر زندگی پدر در سفر 85 ساله‌اش سبز بماند.
به تصمیم خانواده و به منظور رعایت حال دوستان ما جز یک مراسم ساده یادبود در دانشگاه، مراسم دیگری نداریم و هزینه‌های آنرا برای کودکان سرطانی بیمارستان آیت‌الله خوانساری خیر می‌کنیم.
در اینجا از طرف خانواده و خودم لازم می‌دانم از همه دوستان، همکاران، دانشجویان و دوستان مجازی که در این دو روز چه با حضور گرمشان در کنار ما و چه با صدها پیام در فضای مجازی (اینستاگرام، تلگرام، فیسبوک، تلفن و پیامک) ما را دلداری دادند از صمیم قلب سپاسگزاری کنم و برای همه شما یلدایی شاد و سبز آرزو کنم. فراموش نکنید قشنگترین تسلیت به ما لبخند لبان شما و مهربانی با طبیعت با زیستی «بدون زباله» است.
مجلس یادبود پدرم حبیب الله آخانی در روز دوشنبه، ۳ دی ماه، ساعت ۴ تا ۵ بعد ازظهر در سالن دهشور، پردیس علوم، دانشگاه تهران واقع در پردیس مرکزی روبروی مسجد دانشگاه برگزار می شود.
حسین آخانی
گفتگوی من در مورد فضای سبز شهری در شبکه افق امشب ۳ دی ساعت ۹ شب.
درسی از تقلب رساله دکتری وزیر دفاع آلمان
حسین آخانی
در سال ۲۰۱۱ کارل گوتنبرگ وزیر دفاع آلمان در اوج محبوبیت بود. او آماده می شد که رئیس جمهور آلمان شود. گزارش اشپیگل از وجود تقلب در رساله دکتری او همه چیز را به هم ریخت. او در رساله خود از یک‌ گزارش پژوهشی مجلس آلمان عباراتی را بدون ذکر منبع استفاده کرده بود. همین کافی بود که از اوج به ته دره بیفتد. از وزارت دفاع استعفا داد، دانشگاه مدرک دکتری او را باطل کرد و به پرداخت بیست هزار یورو جریمه به موسسات خیریه محکوم شد. گوتنبرگ بعد از دوره دکتری خود در یک کلینیک کار می کرد و اتفاقا در آن زمان ترتیب اهدای هفتصد و پنجاه هزار یورو نیز به عنوان خیریه به دانشگاه بایروت آلمان جهت تاسیس یک کرسی تحقیقاتی در مورد مدیریت پزشکی داده بود.
حال بیائید مقایسه کنید که چگونه نماینده مجلس ما تقلب علمی می کند، چگونه مقاله سازان در کشور ما جولان می دهند و تازه به جای خجالت کشیدن از اعمال زشت خود و عذرخواهی و استعفا بازهم به مسیر نادرست خود را ادامه می دهند و دست به کارهایی می زنند که انسان از ذکر آنها عاجز می ماند.
https://t.iss.one/eviron_concerns
گفتگوی من در برنامه هوای تازه پخش شده در روز دو شنبه 3 دی 1397. https://www.telewebion.com/episode/1948450
خانواده رکاب زنان پردیس علوم دانشگاه تهران هر روز بزرگتر و بزرگتر می شود. در کلبه سبز ما به روی همه سبزاندیشان پا طلایی باز است.