دغدغه‌های محیط زیستی و دانشگاهی - حسین آخانی
4.72K subscribers
233 photos
189 videos
27 files
853 links
هدف این کانال انتشار نگرانی‌های محیط زیستی و دانشگاهی کشورمان ایران و جهان است.
Download Telegram
مرگ 600 هزار کودک در اثر آلودگی
حسین آخانی، استاد دانشگاه تهران (همشهری 9 مرداد 1397)
سازمان بهداشت جهانی گزارش هولناکی منتشر کرده است که 93 درصد کودکان جهان در معرض آلودگی هستند. 600 هزار نفر هم در سال 2016 در اثر آلودگی هوا به دلیل عفونت دستگاه تنفسی کشته شده‌اند. نگارنده نه به عنوان یک دانشگاهی و محیط زیستی بلکه به عنوان یک پدر که گاهی سرفه‌های غیر عادی فرزندش مانند زلزله تنم را می‌لرزاند خوب می‌فهمم که آلودگی چه کابوس وحشتناکی است.
مدتها است که من سعی می‌کنم که از وسیله نقیله كمتر استفاده کنم. علیرغم داشتن خودروی هیبریدی ترجیح می‌دهم که با دوچرخه به دانشگاه بروم. صبح که می‌شود از پای برج میلاد راه می‌افتم و با گذر از بیمارستان‌های شریعتی و قلب با عبور از پارک لاله به دانشگاه می‌رسم. اما برگشت من به دلیل ترافیک وحشتناک خیابان گارکر شمالی، حتی با دوچرخه آسان نیست. هر بار که مجبورم پشت خودرویی در ترافیک بیاستم، بیش از هر دستگاه سنجش آلودکی می‌فهمم که خودروهای شخصی، موتورسیکت‌ها و ترافیک چقدر برای سلامت خطرناک است. این حس من را دچار عذاب وجدان عجیبی کرده است که سوار شدن بر خودروی شخصی را برایم بسیار دردناک مي‌كند.
هرگز نمی‌توانم بفهمم که چرا مدیران شهری در تهران، درست در اطراف بیمارستان‌ بزرگ پایتخت و مرکز قلب تهران اجازه می‌دهند آنقدر تراکم خودرو باشد. از همه دردناکتر مشاهده هزاران هزار موتورسوار است که هم حجم بالای آلاینده‌ها از اگزوز آنها وارد هوا مي‌شود و هم بی‌توجهی آنها به مقررات رانندگی فاصله ما را از زیستنی متمدنانه بسیار دور کرده است.
البته مقصر دانستن مردم در این بی‌رحمی و بی‌نظمی منصفانه نیست. زندگی شهری در کلان شهرها باید تابع قوانین محکمی باشد. اینکه اجازه دهند بدون ظرفیت فیزیکی و زیستی مرتب بر شمار مرکب سواران اضافه شود، نشان از بی برنامگی مدیریت شهری و کشوری است. وقتی مدیران شهر جایگاه خود را در حد پادوهای شرکت‌های خودروسازی پایین می‌آورند و حتی لحظه‌ای به حقوق شهروندان و بخصوص کودکان فکر نمی‌کنند، نتیجه‌اش همین بی‌نظمی است که نه تنها گریبان تهران که حتی شهرهای کوچک و روستاها را هم گرفته‌است.
در این روزها ما در یک مقطع تاریخی مهمی هستیم که مدیران شهری و کشوری باید با دانستن اهمیت این موقعیت تلاش کنند تا کشور را كه به پرتگاه سقوط محیط زیستی رسانده است نجات دهند. همزمانی تحریم‌های سنگین آمریکا و تهیه سند لایحه 5 ساله سوم توسعه شهر تهران شرایط ویژه‌ای را روی میز برنامه‌ریزان شهر تهران قرار داده‌است. اعضای شورای شهر می‌توانند از این فرصت برای تصویب محیط زیستی‌ترین و مردمی‌ترین برنامه شهری استفاده کنند.
تحریم‌ها اگر چه خسارت‌های بسیار زیادی برای اقتصاد کشور دارد، ولی می‌تواند بزرگترین فرصت برای نجات ایران از کابوس آلودگی باشد. آلودگی در ایران به طور مشخص ناشی از درآمدهای هنگفت فروش نفت و تزریق آن به فعالیت‌های اقتصادی ناکارآمد و آلوده کننده در کشور است. مدیرانی که دهه‌ها از داشتن دانش و تجربه زیست در شهرهایی با استاندارد درست محیط زیستی محروم بوده‌اند و برای ایجاد شغل راهی جز دادن بنزین و گازوئیل مفت به مردم بلد نیستند، باید در دوران تحریم مسیر خود را عوض کنند و یا جای خود را به کسانی بدهند که نگاه سبز در مدیریت و اقتصاد را می‌فهمند و به آن اعتقاد دارند.
مهمترین اقدام باید کاهش وابستگی مردم به استفاده از سوخت‌های فسیلی و از همه مهمتر مصرف بنزین و گازوئیل باشد. راه آن هم آسان است. در برنامه‌ای که 10 نفر از متخصصان و فعالان محیط زیست در اختیار شورای شهر تهران داده‌اند گام‌های مهمی را پیشنهاد کرده‌اند که با اجرای آنها شهر تهران برای کودکان ما شهری تحمل پذیرتر شود.
تغییر جایگاه ایران به عنوان هفدمین تولید کننده گازهای گلخانه‌ای در جهان و به عنوان پر حادثه‌ترین کشور جهان از نظر قربانیان تصادف و آلودگی و پر مصرف ترین کشور از نظر مصرف بنزین و گازوئیل به تغییر اساسی در سیاست‌ها و برنامه‌ها نیاز دارد. این شاید تنها فرصت ماست که با تبدیل تهدید تحریم به فرصت هم از اقتصاد ناکارآمد و وابسته به نفتی رها شویم و هم با حفظ محیط زیست سلامت را جامعه و بخصوص فرزندان و آیندگان برگردانیم.
https://t.iss.one/eviron_concerns
ناصر ایرانی یک دانشگاهی و ایرانی واقعی
حسین آخانی
من از ناصر ایرانی فقط یک نوشته سه صفحه ای "در باره فلور ایران" خوانده‌ام. او در این نوشته دو جلد از مجموعه کارت هایی که به نام "فلور ایران" منتشر می‌شد در سال 1360 در مجله نشر دانش نقد کرد. متاسفانه نه نویسنده و نه ناشران به نکات دقیق و درست ایشان توجه نکردند و این مجموعه تا 27 جلد منتشر شد و بارها مورد تقدیر قرار گرفت. جمله جمله این نقد پر است از حس عشق به ایران و طبیعت ایران و با وجود آنکه او یک زیست شناس نبود (و شاید هم بود و من نمی‌دانم) می دانست که یک کتاب علمی در مورد فلور ایران چه باید باشد. در این نقد می‌شد فهمید که او درک عمیقی از محیط زیست دارد. وقتی شنیدم که وصیت کرده که جنازه‌اش را برای تحقیقات علمی در اختیار دانشکده پزشکی دانشگاه تهران قرار دهند، دانستم که بزرگانی هستند که جایشان در دانشگاهست و اگر هم در زندگی لباس معملی دانشگاه بر تن نداشتند تن بی جانشان و اندیشه‌های پاکشان زندگی بخش ما خواهد بود. خدا را شکر می‌کنم که مزار ناصر آزمایشگاه آناتومی دانشکده پزشکی است و من می‌توانم هر بار که از پله‌های آن دانشکده به سوی دفتر کارم به پردیس علوم می‌روم از او یاد کنم؛ روانش شاد.
https://t.iss.one/eviron_concerns
چقدر تلخ است صبح که به سر کار می روی درست در ورودی دانشگاه زیر پایت تبلیغ پایان نامه و مقاله فروشی باشد و وقتی بر پشت میز می رسی و کامپیوتر را روشن می کنی اولین خبری را که می خوانی جایگاه اول ایران در انتشار مقالات علمی ابطال شده (رتراکت) در مجله ساینس باشد.
چگونه ترامپ را از کاخ سفید بیرون کنیم!
حسین آخانی- استاد دانشگاه تهران ) شرق، 14 آبان 1397)
🔹 واقعیت تلخ، تکرار دوران سخت دیگری در تاریخ ایران است. اعمال شدید تحریم‌ها از سوی رئیس‌جمهور بی‌منطق آمریکا حتما همه ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد. من سیاسی نیستم و راستش نمی‌دانم چه می‌شود و آینده ایران چه خواهد شد؛ ولی می‌دانم مأیوس‌شدن مردم اصلا خوب نیست. اما به عنوان یک محیط‌زیستی و دانشگاهی فکر می‌کنم که تنها راه مبارزه با تحریم‌ها اصلاح الگوی رفتاری و مصرف ماست. درحال‌حاضر به دلیل‌ گرایش شدید زندگی تجملی (لاکچری) و وابستگی بیش از حد به واردات در کشور و بی‌توجهی به علم و آموزش (با وجود بالارفتن آمار فارغ‌التحصیلان)، کشور ما در شرایط خوبی به‌سر نمی‌برد. به همین دلیل با هر تغییر سیاسی و حتی تهدید زبانی، ارزش پول ملی به‌شدت کاهش پیدا می‌کند و فاصله طبقات غنی و فقیر زیادتر می‌شود. به نظر من لازم است که دولت و مردم حداقل تا پایان دوران ریاست‌جمهوری ترامپ کارهای مهمی انجام دهند که کشور آسیب شدید نبیند و از طرفی از این تهدید فرصتی برای اصلاح ساختاری در کشور و به‌ویژه محیط زیست فراهم شود.
1- اجرای پروژه‌های بزرگ (مانند سدسازی، اتوبان سازی، پل سازی و ....) متوقف شود. سال‌هاست که متخصصان محیط زیست به آسیب‌های اجتماعی و اقتصادی اجرای پروژه‌های بزرگ اشاره کرده‌اند، ولی متأسفانه به دلیل آنکه این پروژه‌ها دارای حمایت‌های خصولتی و لابی‌های قدرتمند هستند، نتوانسته‌اند آنها را متوقف کنند.
2- با حمایت از پروژه‌های کوچک بخش بزرگ‌تری از جامعه بتوانند از فرصت‌های شغلی ایجادشده بهره‌مند شوند.
3- دو شرکت بزرگ خودروسازی باید از ادامه سیاست تولید محصولات خودروی شخصی جلوگیری و با کمک شرکت‌های اروپایی و چینی تمرکز خود را بر ساخت اتوبوس و مینی‌بوس بگذارند تا با تأمین وسایل نقلیه عمومی مکفی در سراسر کشور، وابستگی ما را به خودروهای شخصی به حداقل برسانند. این باعث صرفه‌جویی بسیار کلان هم در سوخت، هم سبد خانوار و هم کاهش نیاز به ارز برای واردات قطعات و لوازم یدکی می‌شود.
4- شهرداری‌ها فقط برای پروژه‌هایی مانند مترو، حمل‌ونقل عمومی و خطوط دوچرخه بودجه دهند. با کاهش وابستگی ما به وسایل نقلیه موتوری هم ارز کمتری از کشور خارج و هم با کاهش آلودگی و تصادفات، صرفه‌جویی‌هایی کلان در هزینه‌های بهداشت و درمان می‌شود.
5- تفکیک زباله در مبدأ در همه شهرها اجباری شود تا ضمن اشتغال‌زایی برای طبقات محروم از هر‌گونه دورریز مواد قابل بازیافت جلوگیری شود.
6- همه دانشگاه‌های بی‌کیفیتی که در این سال‌ها ساخته شده‌اند و بدون آنکه سهمی در افزایش کیفیت علم داشته باشند فقط هزینه‌های بی‌مورد بر دوش دولت و خانواده‌ها گذاشته‌اند، به مؤسسات آموزشی حرفه و کار تبدیل شوند. کشور ما درحال‌حاضر ده‌ها برابر نیاز خود دکتر و مهندس دارد. آنچه ما به آن نیاز داریم، افرادی کاردان، کارکن و توانمند است. به جای آن، بودجه فقیر آموزش عالی صرف حمایت از دانشگاه‌های باسابقه و توانمند و دارای ساختار مناسب دانشگاهی شود.
7- قانون منع استفاده از پلاستیک یا محدودیت استفاده از آن و اخذ عوارض تصویب شود تا ضمن صرفه‌جویی کلان بتوان فرصتی برای پاک‌سازی ایران و جذب توریست فراهم کرد.
8- حمایت از گردشگری با تأکید بر توریست‌های خارجی برای جذب بی‌واسطه ارز در دستور کار قرار گیرد و با کاهش سخت‌گیری، از پتانسیل نامحدود این فرصت برای کشور بهره‌برداری شود.
9- برای کاهش هزینه تولید مواد غذایی دستورالعمل‌های کارا و سختی درباره ‌بسته‌بندی به کار گرفته شود تا ضمن صرفه‌جویی در کاهش حجم و کمیت بسته‌بندی‌ها به محیط زیست کمک شود. بطری‌های نوشابه، آب‌معدنی و بسته‌بندی‌های دبه‌‌ای و شیشه‌ای مشمول گرویی شود تا با بازگشت آنها بتوان از ورود به طبیعت جلوگیری کرد و با بازیافت آنها وابستگی به تولید بیشتر آنها را به حداقل رساند.
10- با ایجاد محیط‌های مفرح و شاد، تشویق سفرهای دسته‌جمعی، حضور در میادین ورزشی با تأکید بر خانواده، پیاده‌روی و مسابقات ماراتن دسته‌جمعی و دوچرخه‌سواری، بار روانی‌ گرانی‌ها و فشار آن کاهش داده شود تا ضمن نشان‌دادن قدرت و قوت مردم، فضای رسانه‌ای جهان را به سمت ایرانی صلح‌دوست، آزاد و مهربان تغییر دهیم.
در نتیجه با توجه به اجماع جهانی علیه ترامپ و قاتلان سعودی در رسوایی کشتن قاشقجی، می‌توانیم کاری کنیم که هم در انتخابات پیش‌ِروی کنگره و هم انتخابات بعدی ریاست‌جمهوری آمریکا، منطق ما باعث شود تندروها، جنگ‌طلبان و تجار اسلحه نتوانند با ایران‌هراسی برای خود رأی جمع کنند. اخلاق ما سلاح قدرتمندی است که جنگ‌طلبان، تندروها و نژادپرستان را برای همیشه در گورستان تاریخ دفن خواهد کرد.
https://t.iss.one/eviron_concerns
https://t.iss.one/eviron_concerns قانون پیشگیری و مقابله با تقلب در تهیه آثار علمی
بهشت مادرم
حسین آخانی
حیاط پدری من در اراک یک خانه قدیمی در نزدیکی بازار است. مرحوم مادرم قبل از فوتش (سال ۸۴) دو درخت انجیر و انار کاشته بود. این درختان به مرور رشد کردند و الان نصف حیاط را اشغال کرده‌اند. این درختان آبیاری نمی شوند. از آنجاییکه هنوز فاضلاب این خانه به فاضلاب شهری وصل نشده و مسیر یک قنات هم از همین منطقه می‌گذرد، ریشه‌های این درختان از آب فاضلاب استفاده می‌کنند و رشد عجیبی کرده‌اند. موقعیکه انجیر آن می‌رسد مدت‌ها نیاز خانواده را تامین می‌کند و میوه شاخه‌های بالایی که امکان برداشت ندارد سهم پرندگان و حشرات است.
امروز که به حیاط نگاه کردم، از تعجب شاخ درآوردم. به خواهرم گفتم این کلماتیس را تو کاشتی؟ گفت نه این خودش درآمده است. کلماتیس یکی از گیاهان زینتی است. در ایران چهار گونه بومی وجود دارد. دقت کردم که این از گیاهان بومی خودمان است. این گیاه از طریقی که نمی‌دانیم (شاید توسط باد و یا از طریق پرندگان) راهش را به این باغچه باز کرده است. چون این باغچه نه هرس می‌شود و نه کسی به علف‌های آن کار دارد در این سال ها به مرور رشد کرده و به عنوان یک گیاه قشنگ بومی مسیر سازگاری را پیموده است. راز کلماتیس‌های بومی در ماندگاری آنها است. در حالی که در اثر سرما بسیاری از گیاهان خزان کرده و یا خشک شده‌اند، این کلماتیس همچنان سر سبز و زیبا دلربایی می‌کند. امروز من مادرم را بهشت دیدم. بهشتی که در آن درختان انجیر و انار بودند و کلماتیس هم باغ او را اراسته بود.
https://www.instagram.com/p/Bp81tTrAZeQ/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=yqbwuzoj4edu
زنگ پایان سد سازی و انرژی برق آبی
حسین آخانی، استاد دانشگاه تهران (همشهری ۲۰ آبان ۱۳۹۷)
یکی از تاثیرگذارترین و معتبرترین مجلات علمی دنیا (PNAS) اخیرا مقاله‌ای به قلم 5 نفر از دانشمندان دانشگاه ایالتی میشیگان تحت عنوان "پایداری انرژی برق آبی در قرن 21" منتشر کرده است. در این مقاله با اشاره به اینکه در حال حاضر 71 درصد انرژی تجدید پذیر جهان از طریق سدهای برق آبی تامین می‌شود توضیح می‌دهد که در موج سد سازی بین سال‌های 1920 تا 1970 میلادی هزاران سد در اروپا و آمریکای شمالی ساخته شد. با این حال از دهه 70 قرن بیستم ساخت سد‌های بزرگ در کشورهای توسعه یافته متوقف شده است.
در آمریکای شمالی و اروپا شمارسدهایی که هر سال برچیده می‌شوند از سد‌های ساخته شده بیشتر است. در آمریکا به عنوان یکی از بزرگترین کشورهای سد ساز جهان میزان استحصال انرژی برق آبی به شش درصد کاهش پیدا کرده است. در کشورهای اروپایی سوئد، اسپانیا، پرتغال، فرانسه، سوئیس و بریتانیا 3450 سد و در آمریکا نیز در فاصله 2006 تا 2014، 546 سد برچیده شده‌اند.
در کشورهای در حال توسعه از دهه 70 قرن بیستم موج سد سازی، بخصوص در حوضه‌ رودخانه‌های آمازون، کنگو و مکونگ سدهای عظیمی ساخته شد. ساخت این سدها مشکلات مشابهی را آفریدند: ویرانی نظام اکولوژیکی رودخانه، جنگل زدایی، زوال تنوع زیستی آبی و خشکی، افزایش گازهای گلخانه‌ای، جابجایی هزاران نفر از ساکنان بومی، تغییر نظام معیشت مردم همراه با تغییر در سامان غذایی، کیفیت آب و کشاورزی در مناطق مجاور. در سه حوضه بزرگ روخانه‌های آمازون با 2320 گونه، کنگو با 1269 و مکونگ با 559 گونه ماهی، بقای بسیاری از آنها به خطر افتاد. برای نمونه در رودخانه دکانتین برزیل 25 درصد کاهش ماهی‌ها دیده شد.
نویسندگان با تاکید بر افزایش شمار سدها در کشورهای در حال توسعه گوشزد می‌کنند که باید در موضوع سدسازی تغییر اقلیم، اصلاح حکمرانی و جبران خسارت‌ها بخصوص بزرگنمایی منافع سد سازی و کوچک شمردن هزینه‌های ساخت سدها در نظر گرفته شود. مهمترین نکته‌ای که نویسندگان این مقاله تاکید می کنند تغییر در روند ارزیابی‌های زیست محیطی و اجتماعی است. ضمن استفاده از این ارزیابی‌ها در توقف سد‌های جدید و انجام این ارزیابی‌ها توسط شرکت‌هایی که دغدغه منافع مردم را دارند و نه توسط خود سدسازها، ایجاد گذرگاه‌های مطمئن برای عبور ماهی‌ها در سدهای موجود، حفظ جریان دائمی و فصلی رودخانه‌ها، حکمرانی درست در اطراف سدها، شفاف سازی در خصوص هزینه‌ها و منافع واقعی سدها، ارزیابی پایداری از زمان طراحی و مراحل اجرایی ساخت سد، نوآوری در بی نیازی به ساخت سد و جلوگیری از جابجایی مردم بومی از جمله راهکارهایی است که نویسندگان این مقاله در کشورهای در حال توسعه را لازم می‌دانند.
در خاتمه نیز راهکار اصلی را گذر از انرژی برق آبی و جایگزینی آن با روش‌های پایداری مانند انرژی خورشیدی، بادی و دیگر منابع می‌دانند. با توجه به کاهش شدید هزینه‌های تولید انرژی خورشیدی و بادی در سال های اخیر، استفاده از این انرژی های نو و پایدار، تولید برق با سدهای کوچک و یا استفاده از توربین‌های داخل رودخانه (instream turbines) باعث کاهش آسیب‌های شدید ناشی از سدهای بزرگ به اکولوژی رودخانه‌ها می‌شود.
شاید یکی از ملت‌هایی که بیشترین آسیب را از سدسازی‌های افراطی دیده است ایران باشد. سد سازی‌های ایران نه تنها سالیانه 6 میلیارد دلار از بودجه عمرانی کشور را بلعیده است، بلکه با خشکاندن کلیه رودخانه‌های کشور، نظام هیدرولوژیکی ایران را به کلی ویران کرده است. تغییر در نظام هیدرولوژیکی در کشوری با اقلیم متغیر و قاره‌ای برابر است با ویران کردن شبکه پایدار زیستی که در آن همه موجودات و انسان طی هزاران سال به تعادل رسیده بودند. در این روند ساکنان بومی هم بهترین و پایدارترین روش‌های بهره وری از آب را آموخته بودند. دانش مهندسی ما به جای بهینه سازی این روشها به مونتاژ کورکورانه سدسازی منسوخ شده‌ای دست زد که توسط شرکت‌های آمریکایی در زمان شاه طراحی شده بودند. با بزرگنمایی منافع سد سازی و آلوده کردن این صنعت با سیاست و انتخابات، موج مسمومی راه افتاد که نمایندگان مجلس و مقامات استانی و شهری برای سد سازی رقابت بی رحمانه‌ای آغاز کردند که در نتیجه آن ریزگردها، خشک شدن تالاب‌ها و دریاچه‌ها، نابودی جنگل‌ها و مراتع، خشک شدن قنات‌ها و گسترش شهرها و حاشیه نشینی را گسترش دادند. حل این مشکلات پیچیده نیاز به پذیرش اشتباه دولت و بخصوص وزارت نیرو دارد تا ضمن توقف سریع سدسازی، برنامه تخریب سدها را در دستور کار قرار دهند.

https://t.iss.one/eviron_concerns
کویر در پاییز زنده است
دریاچه حوض سلطان در سی کیلومتری قم یکی از تالاب های فصلی ایران است. امروز که به شمال این دریاچه رفتم شاهد خشک شدن جنگل های گز در آنجا بودم. بدون شک این منطقه یکی از کانون های ریزگرد در ایران است که برای کاهش آثار خشکی لازم است رودخانه های اطراف مدیریت شوند تا سیلاب بیشتری به دریاچه برسانند، برداشت از چاه ها کاهش یابد و چرای بی رویه متوقف شود. شترهایی که در شمال می چرند یکی از عوامل نابودی پوشش گیاهی منطقه هستند. خوشبختانه این گیاه زیبا از تیره اسفناجیان برای شترها لذید نیست.
https://www.instagram.com/p/BqNHVr_AMVg/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1l5tiqw9ganas
دولت مردان درك درستي از مفهوم محيط‌زيست ندارند
مصاحبه با رسالت (28 آبان 1397)
يک پژوهشگر محيط زيست و عضو هيئت علمي دانشگاه تهران با اشاره به وقوع حوادث تلخ پي درپي در عرصه محيط زيست گفت: دولتي ها به اصل 50 قانون اساسي اعتقاد ندارند و به همين دليل مشکلات زيست محيطي تشديد شده است. حسين آخاني در گفت و گو با رسالت اظهار کرد: مهم ترين مشکل محيط زيست ما عدم درک درست دولت از مفهوم محيط زيست است و به نظر مي رسد که دولتي هاي ما به اصل 50 قانون اساسي اصلا اعتقاد ندارند و به همين دليل مشکلات زيست محيطي تشديد شده است.
وي درباره اينکه يکي از وعده هاي دولت تدبير و اميد حل بحران هاي محيط زيستي نظير مقابله با ريزگردها و احياي درياچه اروميه بوده، اظهار کرد: بسياري از صاحب نظران مي گويند چرا به رغم وعده هاي داده شده در اين زمينه شاهد عقبگرد هستيم، اما اين را بايد در نظر داشت که همه دولت ها درباره موضوع محيط زيست مثل هم عمل کرده اند و اين دولت اگرچه شعارهاي محيط زيستي داد اما در عمل ناموفق بود.
آخانی افزود: آن بنياني که براي توسعه گذاشته شده مورد غفلت قرار گرفته و دولتمرداني که الگوي توسعه را در ايران اجرا مي کنند، به هيچ عنوان به مسئله محيط زيست اعتقادي ندارند و حسن روحاني در دوره دوم با انتصاب کلانتري به رياست سازمان محيط زيست عملا به نوعي سازمان محيط زيست را منحل کرده است.
اين پژوهشگر محيط زيست درباب چرايي عدم توجه دولت ها نسبت به محيط زيست گفت: امروزه ثابت شده که پايداري دولت ها و نظام هاي سياسي وابستگي کامل به پايداري آن سرزمين دارد. وقتي که ما به محيط زيست توجه نمي کنيم، طبيعي است که حاصل آن به خطر افتادن حتي نظام سياسي است چرا که بحران هايي مانند آب و ريزگردها و آلودگي مي تواند بحران هاي بزرگ اجتماعي، سياسي و امنيتي ايجاد کند. تاسف آور است که اهميت محيط زيست توسط دولتمردان جدي گرفته نمي شود. آخاني با بيان اينکه ريزگردها بخش هاي وسيعي از ايران را تحت تاثير خودش قرار داده اما اقدام سازنده اي انجام نگرفته، اظهار کرد: مسئله ريزگردها و ساير مشکلات محيط زيستي اعم از بحران آب و فرونشست زمين و آلودگي و اضمحلال تنوع زيستي با همديگر اتفاق افتاده و مهم ترين دليل بروز اين بحران ها اين است که دولتمردان ما تصور نمي کردند اين سرزمين ظرفيت محدودي دارد و شناختي از محدوديت هاي اکولوژيکي ايران نداشتند. شايد فکر مي کردند ما هر چقدر چاه بزنيم و سد ايجاد کنيم و يا زمين هاي کشاورزي را افزايش بدهيم، اتفاقي نمي افتد، در صورتي که اگر اين افراد کوچک ترين توجهي به محيط زيست داشتند و به توصيه هاي متخصصان و صاحب نظران اين حوزه توجه مي کردند، اين اتفاقات نمي افتاد.
به گفته آخانی، در حال حاضر ما با سرزميني مواجه هستيم که درگير بحران هاي بزرگي نظير نابودي تالاب ها و درياچه هاست و سفره هاي آب هاي زيرزميني تخليه شده و بسياري از جنگل ها و مراتع ما در اثر تغيير کاربري زمين و جنگل تراشي و چراي بي رويه به شدت تخريب شده و همه اين عوامل به خاطر رفتار اشتباه خودمان بوده و اين امر در درازمدت ايجاد ناپايداري سرزمين را به دنبال دارد.
آخاني درباره جنگ آب تصريح کرد: بديهي است که وقتي آب به عنوان مايه حيات به مرز بحراني برسد، دردسرساز خواهد بود. در گذشته يکي از مهم ترين درگيري هاي روستاييان و اقوام به مسئله آب مربوط بوده اما در گذشته مردم ياد گرفته بودند چگونه در اين سرزمين با آب کم زندگي کنند و يکي از نظام مندترين توافق ها ميان اقوام و گروه ها و مردم مسئله تقسيم آب بود، منتها باتوجه به سياست هاي غلطي که در اين سال ها اتفاق افتاده و سدسازي هاي بسيار گسترده، نظام آبي ما با چالش روبه رو شد و قنات هايمان يکي پس از ديگر خشک شدند و رودخانه ها از بين رفتند.
https://t.iss.one/eviron_concerns
https://www.resalat-news.com/newspaper/item/52347
وقتي رئيس تأمين اجتماعي، تأمين جاني نداشت
حسين آخاني (شرق 19 آبان 1387)
در حادثه تصادف گرگان، رئيس سازمان تأمين اجتماعي و معاونش جان خود را از دست دادند. وقتي شبانه‌روز جان حدود 45 نفر از هم‌وطنان ما در اين حوادث گرفته مي‌شود و صدها نفر هم زخمي و معلول مي‌شوند، طبيعي است که گاه‌گاهي هم مقامات دولتي دچار حادثه شوند. اين حادثه در مقابل چشمان وزيري رخ داده است که خود از معماران توسعه صنعتي ايران و از حاميان جدي صنعت مرگبار خودروسازي در کشور بوده است.
براي درک دليل اين‌همه کشته و مجروح حوادث رانندگي نيازي به دانش زياد نيست. کافي است دو کشور ايران و ترکيه با جمعيت برابر و تشابهات فرهنگي، اقتصادي و علمي را با هم مقايسه کنيم. هر دو از نظر تعداد خودروهاي توليدي و در اختيار مردم بسيار به هم شبيه‌اند. در سال 2017 ترکيه با توليد يك‌ميليون‌و 695‌هزارو 731 خودرو در رتبه 14 جهاني و ايران با توليد يك‌ميليون‌و 515‌هزار‌و 396 خودرو در رده 16 جهاني بوده‌اند. از نظر تعداد خودرو در هر هزار نفر ايران با 256 خودرو در رتبه 66 و ترکيه با 253 در رتبه 64 قرار دارد.
بر اساس سايت اميد به زندگي جهاني ايران با کمي بيش از 30 کشته در هر صد هزار نفر در گروه کشورهاي آفريقايي با بالاترين آمار کشته‌هاي حوادث رانندگي با رنگ قرمز قرار دارد. در‌حالي‌که ترکيه با کمتر از 9 نفر در گروه کشورهاي پيشرفته اروپايي، يعني با کمترين کشته قرار گرفته است. تجربه شخصي نگارنده مثال زنده‌اي براي توجيه اين تفاوت فاحش است. در سال 2004 نگارنده در تاکسي به دانشگاه قاضي آنکارا با پرداخت 15 دلار در مسیری کوتاه اولين شوک را تجربه کردم. همين قيمت بالا باعث شد که در يک هفته‌اي که به دانشگاه مي‌رفتم، فقط از اتوبوس استفاده کردم. در همان سفر، همکاران ترک براي سفر دو روزه جمع‌آوري گياه از من صد دلار پول بابت هزينه بنزين و گاز گرفتند. همين امسال نيز که براي کار تحقيقي با همکاران با اتوبوس به غرب آنکارا رفته بودم، در ساعت 9 شب در عرض 10 دقيقه تعداد خودروها از انگشتان دو دست کمتر بود. اغلب مردم براي جابه‌جايي از سيستم حمل‌ونقل عمومي يا پياده‌روي استفاده مي‌کنند و در نتيجه مصرف بنزين در ترکيه فقط هشت ميليون ليتر در روز در مقابل مصرف 91 ميليون ليتري در ايران است.
مهم‌ترين عامل تفاوت مصرف بنزين در ايران و ترکيه قيمت بنزين و گازوئيل است. اگر توليد ناخالص ملي را معياري براي درآمد خانوارها در نظر بگيريم، درآمد هر خانوار ايراني نصف درآمد مردم ترکيه است (پنج‌هزارو 415 دلار در ايران و 10هزارو 540 دلار در ترکيه). به‌اين‌ترتيب انتظار است قيمت بنزين و گازوئيل در ايران هم حداقل نصف ترکيه یعنی لیتری 8000 تومان باشد. اين قيمت با قيمت ساير نيازهاي ضروري مثلا گوشت و ميوه تعادل منطقي دارد.
هر زمان در محافل عمومي و حتي آکادميک از واقعي‌کردن قيمت بنزين صحبت مي‌شود، همه داد و فرياد بر‌مي‌آورند که مردم تحمل گراني را ندارند. مشاغل بخش وسيعي از جامعه (مانند مسافرکشان، اسنپی‌ها، تاکسي‌دارها و رانندگان آژانس) با گراني قيمت بنزين آسيب مي‌بيند. اگرچه چنين نگراني‌اي بجاست ولي مهم‌ترين دليل نصف‌بودن توليد ناخالص ملي در ايران در مقايسه با کشوري مانند ترکيه -که فاقد ذخاير نفت و گاز است- دقيقا در همين نکته نهفته است. ديوان‌سالاري حاکم بر ايران با دادن بنزين و گازوئيل ارزان، مشاغل کاذبي درست کرده است که کارش دودکردن سرمايه‌هاي ملي، بالابردن تصادف‌هاي رانندگي، آلوده‌کردن شهرها و گذاشتن سالانه فقط 30 ميليارد دلار خسارت آلودگي بر دوش مردم و دولت است. اين سيستم فاسد وابسته به بنزين ارزان انگيزه توليد و خلاقيت را از مردم گرفته است.
وقتي يک راننده با دو بار سرويس مدرسه در تهران و صرف فقط دو ساعت کار تقريبا معادل يک استاديار دانشگاه کسب درآمد مي‌کند، کدام انسان عاقلي مي‌تواند قبول کند اين مردم انرژي و توان خود را صرف توليد، خلاقيت، آموزش و پژوهش کنند. کدام کارخانه مي‌تواند چنين حقوقي را به کارگرانش بدهد و در دنيا هم رقابت داشته باشد؟
متأسفانه ارزاني بنزين و گازوئيل مردم کشورمان را به ماده مخدر بنزين معتاد و گرفتار هزار‌و ‌يک درد و بلا کرده است. طبقه متوسط هم به دليل آزادي‌هاي محدودي که در خودروي شخصي دارند، مشکلات آن را ناديده مي‌گيرند و گرفتار گردابي خطرناک شده‌اند. آنها هرگز فکر نمي‌کنند که ممکن است نفر بعدي که در حادثه رانندگي يا از آلودگي کشته مي‌شود، خود آنها باشند. آنچه بر سر مردم ايران سايه انداخته، همان تفکري است که سال‌ها امثال آقایان شریعتمداری و نعمت زاده‌ها با بي‌توجهي به محيط زيست و توسعه پايدار، اقتصادي لرزان بنيان گذاشته‌اند که چرخ صنعت آن با بنزين و گازوئيل ارزان مي‌چرخد. در اين مهلکه هيچ‌کس، حتي اگر رئيس سازمان تأمين اجتماعي باشد، تأمين جاني نخواهد داشت.
https://t.iss.one/eviron_concerns
پاییز رنگارنگ را با آتش و دود سیاه نکنیم
امروز برای خسته نباشید به بچه های مدرسه طبیعت دامون و کوهپیمایی به پارک جمشیدیه و مسیر کلکچال رفتم. واقعا دیدن باقیمانده درختان شمال تهران و بخصوص چنارها در این فصل و این روزها بسیار دیدنی است. از دیدن درختان داغداغان خودرو در کوهپایه های توچال لذت بردم. حیف که شمیران با ساخت و ساز زیاد زیبایی های گذشته خود را از دست داده است و بتن و آهن جای باغات و جویبارها را گرفته است.
آنچه من را دلگیر کرد شهروندانی بودند که در زیر درختان پر از برگ های زیبای پاییزی آتش بر پا کرده بودند. به دلیل خشکی درختان، وزش باد و انبوهی برگ ها هر بی مبالاتی می تواند به قیمت آتش سوزی و آسیب به این لکه های باقیمانده سبز شمال تهران تمام شود‌. لازم است از شهرداری بخواهیم که آتش افروزی در این مسیرها را ممنوع کند.https://www.instagram.com/p/BqfArVZABAW/?utm_source=ig_web_options_share_sheet
شمال تهران در یک روز پاییزی، اول آذر ۱۳۹۷
بازگشت مینی بوس ها افزایش کارآیی حمل و نقل عمومی
حسین آخانی
امروز که به پاسداشت روز سه شنبه بدون خودرو با اتوبوس سر کار می رفتم، طبق معمول با این صحنه مواجه شدم که اتوبوس خالی بود. دلیلش آسان است، اتوبوس بزرگ آرام آرام راه می افتد و در ترافیک زمان بیشتری برای رسیدن به مقصد نیاز دارد. ایستگاهها و مسیر بد طراحی شده و در عمل افراد را فراری می دهد. برای نمونه در خطوط گیشا به انقلاب و میدان صنعت به انقلاب بهترین ایستگاه و مسیرهای سریع به تاکسی ها داده شده و مسافران اتوبوس باید زمان بسیاری صرف کنند که به مقصر برسند. بخصوص در بعد از ظهر زمان رسیدن با اتوبوس در این مسیر کوتاه به اندازه تهران تا قم زمان می خواهد!
نتیجه آنکه اغلب مسافران اتوبوس بازنشسته ها هستند که عجله ای برای رسیدن به سر کار ندارند. شهرداری باید در مسیرهای کوتاه فاقد خطوط ویژه اتوبوس رانی از وسایل حمل و نقل عمومی سبک مانند مینی بوس های استاندارد استفاده کند که زودتر پر می شوند و چون کوچکترند راحتتر در خیابانها جابجا می شوند.
https://www.instagram.com/p/BqrBzzpgRBv/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=l56cabmaqjzg
روزی که حناچی به بهشت رفت
حسین آخانی
امروز، درست در روزی که همه ما رای دهندگان به لیست امید، امید داشتیم صبح را با حکم تایید انتخاب پیروز حناچی به عنوان شهردار تهران آغاز کنیم، در خبرها آمد که شهردار منتخب با اتوبوس به محل کارش در خیابان بهشت رفت.
پیروز حناچی امروز برگ سفیدی در تاریخ مدیریت شهری به ارمغان گذاشت که تا آنجا که حافظه ما یاری می کند کس دیگری چنین شایستگی از خود نشان نداده است. او با وسیله نقلیه عمومی به محل کارش رفت. او پیام پویش سه شنبه های بدون خودرو را به همه مدیران کشوری رساند که راه رهایی از غول ترافیک و آلودگی فقط استفاده از حمل و نقل عمومی است. تنها مدیری می تواند حمل و نقل عمومی را حل کند که خود با امکانات موجود سر کار برود و نقایص آن را خود تجربه کند.
در خبرها آمده است گویا در صلاحیت عمومی پیروز حناچی شک و تردیدهایی است. امیدوارم که این روزها به سرعت سپری شود و رئیس جمهوری که ۲۴ میلیون رای ما را گرفته است به وزرایش دستور دهد هر چه زودتر مدیریت شهری را تثبیت کنند. آنچه امروز حناچی کرد بهترین گواه و مهر تایید صلاحیت اخلاقی انسانی است که جای صندلیش در بهشت است. اگر جای اقای روحانی بودم حتی یک لحظه درنگ نمی کردم و با حل مشکل حکم حناچی میلیونها رای دهنده را امیدوار و خوشحال می کردم.
https://www.instagram.com/p/Bqr-8fGAUzO/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1gv8udyfn2pr
فرصتی طلایی برای رهایی از ریزگردهای خوزستان

حسین آخانی/استاد دانشگاه تهران

این روزها در استان‌های جنوب غربی که سال‌ها گرفتار مصیبت بزرگ ریزگرد هستند، شاهد نزول رحمت الهی هستیم. بارندگی‌های گسترده‌ای در جریان است که در بعضی مناطق حتی رکوردهای سالانه را شکسته است. این نوع بارندگی در فلات ایران غیرعادی نیست. در همین 5 سال گذشته در حوضه دریاچه ارومیه هم دوبار میزان بارندگی‌ها بسیار بیشتر از متوسط دراز مدت بود. متأسفانه مسئولان به‌جای آنکه اجازه دهند بارش‌ها به شکل سیلاب وارد دریاچه شوند، ترجیح دادند آنها را در پشت سدها نگهدارند. اما وضع خوزستان از هر جای دیگری در ایران بحرانی‌تر است. هم از نظر نقشی که این استان در اقتصاد کشور از بُعد منابع نفتی و تولیدات کشاورزی دارد و هم از نظر تراکم و تنوع قومی در این استان که ادامه مشکلات محیط‌زیست، امنیت این منطقه را با خطر مواجه کرده است.
در این سال‌ها که ریزگردها جنوب غربی کشور را فراگرفته، بودجه‌های هنگفتی برای مبارزه با ریزگرد اختصاص یافته است. متأسفانه کارشناسان دولتی به‌خصوص در سازمان جنگل‌ها و مراتع و شرکت‌های ذی‌نفع از فرصت ریزگرد هزینه‌های بی‌موردی را تراشیده‌اند که بیشتر صرف تخریب و افزایش ریزگردها می‌شوند. کاشت گیاه مهاجم کهور آمریکایی و پاشیدن مالچ‌های کشنده بر خاک و شن اگر چه منافع سرشاری برای مجریان دارد، ولی مانند ویروس ایدزی هستند که برای درمان بیمار سرطانی تجویز شود.
دشت خوزستان یک دشت آبرفتی است که حاصلخیزی و سرزندگی آن فقط به سیلاب‌هایی بستگی دارد که در اثر بارش‌های ناگهانی در منطقه اتفاق می‌افتد. این بارش‌ها با حمل خاک مغذی با عبور از دشت‌های شورشده، باعث شست‌وشوی طبیعی خاک شده و در نهایت یا به دریا می‌ریزند و یا تالاب‌ها را پر می‌کنند. این دو ورودی، رمز بقای تنوع زیستی در این دشت داغ یا محل اتصال رودخانه به دریا هستند.
تالاب‌ها مانند صندوق پس‌انداز آب هستند که در ماه‌ها و سال‌های خشک باعث حفظ جمعیت آبزیان و پوشش‌های گیاهی می‌شوند ولی این ذخیره‌گاه‌های طبیعی به‌دلیل سد‌سازی‌‌های گسترده به کانون‌های تشکیل ریزگرد تبدیل شده‌اند.
چنانچه آزمایش‌های علمی هم بارها ثابت کرده و دانش بوم‌شناختی هم به آن رسیده است راه نجات خوزستان نه کهورکاری است و نه مالچ‌پاشی. مدیریت کلان کشور یک‌بار برای همیشه باید بر تجربه و دانش بشری سر تعظیم فرود آورد و با پذیرش خطایی که باعث خشکاندن دشت‌های ایران شده است، مانند ده‌ها کشور پیشرفته جهان، برنامه برچیدن سدها را در دستور کار قرار دهد. این روزها که آسمان چتر نعمت خود را در آسمان خوزستان افراشته است، ما در روی زمین باید از این فرصت خدادادی استفاده کنیم و همزمان آورد اضافی سدها را درست در زمان بارندگی به‌سوی این دشت و تالاب‌ها رها کنیم. این رها‌سازی‌ باعث می‌شود که رؤیای احیای تالاب‌ها در مدت کوتاهی تحقق یافته و ریشه ریزگردها خشکانده شود.
شاید برای نگارنده که بارها و بارها این درخواست را هم در جمع‌ها و جلسات تخصصی، هم در رسانه‌ها و هم در نامه‌ای به ریاست‌جمهور نوشته‌ام، تکرار دیدگاه‌های علمی ملال‌آور باشد اما بی‌توجهی به این نظرات جز وقت‌کشی هیچ سودی نداشته و نخواهد داشت.
انسان به‌عنوان موجودی فهیم باید به دانش بشری و دستاوردهای تحقیقاتی ارج نهد. براساس آخرین یافته‌های علمی، ریزگردها مهم‌ترین عامل تغییر سلسله‌ها از دوران هخامنشی به بعد در فلات ایران بوده‌اند. پیام این دستاورد کاملا آشکار است. ما راهی جز بازکردن دریچه سدها و بازگرداندن حیات به اکوسیستم‌های طبیعی نداریم. دولت باید ضمن تشکیل کارگروه فنی حذف سدها، این مهم را از خوزستان شروع کند. این استان بیشترین آسیب را از جنگ تحمیلی دیده و متأسفانه سدها و انتقال آب به‌شدت وضعیت این استان را بحرانی کرده است. این روزها که نعمت خداوندی به آسمان این سرزمین روی خوش نشان داده، وظیفه دولتمردان است که آنها هم از این فرصت استفاده کنند و دریچه‌ سدها را باز کنند. کلید فردای خوزستان، امروز در دستان آقای اردکانیان و آقای روحانی است؛ اگر از این فرصت استفاده نکنید، تاریخ در نوشتن کوتاهی نقش شما بر آینده این سرزمین خطا نمی‌کند.
همشهری ۶ آذر ۱۳۹۷
https://t.iss.one/eviron_concerns
جینکگو گیاه مقدسی با قدمت ۲۰۰ میلیون سال
حسین آخانی
یکی از قشنگترین درختان دانشگاه تهران درخت جینکگو (Gikgo biloba)، بازدانه برگریز است. این درخت تنها باقیمانده شاخه جینکگوفیتا است که قدمت آنها به دویست میلیون سال می رسد. فسیل های جینکگو و خویشاوندان آن در اوایل ژوراسیک در ایران زیاد بودند، بطوریکه ۲۱ گونه آنها در تحقیقات آقایان شواتزر و کیرشنر از ایران و افغانستان شناخته شده اند.
راز ماندگاری این درخت اعتقادات بودائیان چینی در اطراف معابد به عنوان گیاه مقدس بوده است.
این‌گیاه علاوه بر زیبایی منحصر به فردی که دارد کاربردهای دارویی و غذایی دارد هم دارد. در چین میوه هایش را سرخ می کنند و می خورند. طب سنتی آسیا با قدمت ۵۰۰۰ سال از برگ های جینکو برای تقویت هوش، درمان آسم، بیماری های قلبی و گردش خون استفاده کرده است.
https://www.instagram.com/p/BqvIvO7gDGh/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1nt6o3ma2k9c6
روزهای سیاه محیط زیست ایران
این روزها محیط زیست ایران در سوگ انواع و اقسام بی تدبیری‌های ریاست آتش به اختیار سازمان حفاظت محیط زیست نشسته است. آنجا که دبیر‌خانه کنوانسیون تنوع زیستی را از سازمان محیط زیست به وزارت جهاد کشاورزی واگذار می‌کند، آنجا که بدون رعایت قوانین و حتی در تقابل با مسئولین دو استان خوزستان و کهکیلویه دستور تغییر کاربری منطقه حفاظت شده خاییز را صادر می‌کند و امروز که خبر به ثمر رسیدن تجاوز به آشوراده، تنها لکه باقیمانده طبیعی در جنوب شرقی‌ترین بخش خزر بعد از دو دهه کشمکش ما را در ماتم برد.
اینها و ده‌ها مورد از تصمیمات عیسی کلانتری نشان می‌دهد ایشان ظاهرا مجری توصیه‌های دوستانش در سازمان مدیریت و برنامه ریزی است. اما رفتار کلانتری شاید پیامی فراتر از این رفیق بازی‌ها داشته باشد: او آمده است که سازمان حفاظت محیط زیست ایران را منحل کند. تا اینجای کار کلانتری در مدت یک سال و اندی بیش از هر رئیس دیگری در فرو ریختن دیوار کوتاه سازمان حفاظت محیط زیست موفق تر عمل کرده است. معجزه عصای او مار زهرآهگینی است که هر روز بخشی از محیط زیست ایران را نیش می‌زند. به راستی چه زمانی آقای روحانی به این نتیجه می‌رسد که ادامه مدیریت فعلی سازمان حفاظت محیط زیست به صلاح نیست؟
https://t.iss.one/eviron_concerns
گزارش اسد افلاکی در روزنامه همشهری در خصوص آغاز طرح گردشگری آشوراده را بخوانید.
newspaper.hamshahri.org/id/39295
دزدان با چراغ
حسین آخانی (شرق 6 آذر 1397)
سال‌هاست آموزش عالی ما با پدیده بسیار زشت تجارتی کثیف به اشکال فروش پایان نامه، مقاله و مقاله سازی دچار شده است. این دزدان با چراغ به حدی بی‌پرده هستند که صبح‌ها که به دانشگاه می‌روم زیر پایم پر است از پوسترهای تبلیغی آنها. دانشگاه محیطی مقدس است و اینکه آدم ببیند در اطراف آن پر است از دلالان مقاله و پایان نامه، حال آدم بد می‌شود.
قانون پیشگیری و مقابله با تقلب در تهیه آثار علمی در تاریخ 31/5/1396 مصوب و برای اجرا ابلاغ شده است. در این قانون برای دانشجویان و اعضای هیئت علمی اخراج یا ابطال پایان‌نامه و رساله یا مدرک تحصیلی، تنزل رتبه یا پایه و لغو قرارداد پیش بینی شده است.
سوال این است که چرا مسئولین وزارت‌خانه‌های علوم و تحقیقات و فناوری و بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و دانشگاه‌ها از ابزارهای قانونی برای پاکسازی محیط‌های دانشگاهی از دانشجویان و اعضای هیئت علمی متخلف و از همه مهمتر باندهای فروش و عرضه مقاله و پایان‌نامه، علیرغم ارتکاب به جرم آشکار اقدامی نمی‌کنند؟
گسترش بی حساب کتاب دانشگاه‌ها و راه اندازی دوره‌های تحصیلات تکمیلی و دستوالعمل‌های دانشگاه‌ها برای ارتقاء و ترفیع اعضای هیئت علمی، مقاله نویسی دستوری را در صدر برنامه‌های دانشگاه‌ها قرار داد. این روند مسابقه‌ای غیر منطقی برای بالا بردن تعداد (و نه کیفیت مقالات)، بدون اختصاص بودجه مناسب پژوهشی در دانشگاه‌ها راه انداخت. وقتی بقای اعضای هیئت علمی و یا پیمودن پله‌های ترقی شمارش مقاله شد، افراد بدون رعایت هنجارها و ضوابط اخلاق علمی شروع به انتشار مقاله کرده و مدارج کارشناسی ارشد و دکتری گرفته و یا دانشیار و استاد شدند. دزدی علمی چه در بین اعضای هیئت علمی و چه در بین دانشجویان شدت گرفت و هر کس به وسع و استعداد خود دنبال راهی برای چاپ مقاله شد. چاپ مقاله شانس گرفتن پذیرش و بورس از خارج را هم افزایش داد و هزاران فارغ التحصیل ما توانستند با این مقالات به راحتی راهی غرب شوند.
در این سال‌ها حداقل بخشی از تقلبات علمی رو شد. شکل و نوع تقلبات به حدی متنوع و خلاقانه بود که دزدان حرفه‌ای توانستند حتی سر مجلات معتبر را در داوری مقاله کلاه بگذارند. مجلات معتبر بین المللی مانند ساینس و نیچر که زمانی پیشرفت‌های علمی ما را برجسته کرده بودند، گزارش‌هایی از موارد و آمار بالای مقالات تقلبی و پس داده شده را منتشر کردند. حتی مقالات تقلبی توسط مقامات بالای مملکتی رو شد. در آخرین مورد مجله در ساینس، ایران را در صدر مقالات چاپ شده‌ای قرار داد که بعد از انتشار دوباره حذف (retract) شدند. اما مقاله سازان حرفه‌ای دست بردار نیستند. آنها که سر مجلات خارجی را در انتشار مقاله کلاه گذاشته بودند برای بهره مند شدن از مزایای آنها خود برای ارتقاء دست به بی اخلاقی‌ترین روش‌ها زدند و هیئت‌های ممیزی که کار خود را به درستی انجام می‌دادند را تحت فشار قرار دادند. تعداد کسانی که موفق شدند از فیلترها عبور کنند کم نبودند و مانند یکی از آنها در معتبرترین دانشگاه کشور ده‌ها دانشجوی دکتری را تحت سرپرستی داشت.
🔹 حال چه باید کرد؟ مهمترین کاری که باید انجام داد، با توجه به مصوبه مجلس هر چه زودتر، صورت زشت دلالان مقاله و پایان‌نامه را باید در پیرامون محیط‌های فرهنگی پاکسازی کرد. اما پاکسازی اصلی و خشکاندن ریشه این فساد، برنامه‌ای دقیق نیاز دارد تا مشتریان این باندها کاهش پیدا کنند. اینکه وزیر علوم اخیرا خواستار کاهش تعداد دانشگاه‌ها شده است، خبر خوشی است. تا رسیدن به یک رابطه منطقی بین تعداد پژوهشگران و بودجه‌های علمی راهی طولانی در پیش است. مهمترین اقدام فعال شدن کمیته‌های اخلاق در دانشگاه‌ها است. این کمیته‌ها باید از افراد سالم و دارای سابقه درخشان علمی تشکیل شوند و کسانی که به هر شکلی توانسته‌اند از نقص‌های آیین‌نامه‌ای و یا بی‌توجهی کمیته‌ها کسب درجه کنند را طبق قانون از مزایای آن محروم و یا حتی اخراج کنند. انجمن‌ها، مراجع و شخصیت‌های علمی نیز باید برای حفظ حرمت علم و قلم برای پاکسازی دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی از متقلبان – حتی با شکایت به مراجع قانونی – اقدام کنند تا در آینده محیط‌های علمی ما از وجود چنین افرادی پاک شود. مجلات و رسانه‌ها باید با نقد حرفه‌ای جای متقلبان و یا مقاله سازان را تنگ کنند.
🔻 نیاز به شرح نیست افرادی که در کسوت معلمی حرمت قلم را پاس نمی‌دارند، شایستگی تربیت فرزندان ما را ندارند. چنین افرادی با دادن اطلاعات نادرست به برنامه ریزان کشور سلامت اخلاقی، اقتصادی و اجتماعی جامعه را به خطر می اندازند. زمانی که چنین آشکار در روبروی محیط‌های علمی دزدان با چراغ دزدی و تقلب علمی را رواج می‌دهند، آنوقت چه انتظاری از لایه‌های دیگر جامعه داریم که سر مردم کلاه نگذارند و دست در جیبشان نکنند. https://t.iss.one/eviron_concerns
متن کامل https://bit.ly/2BMd7PE
روزی که امید پیروز شد
حسین آخانی
حناچی عزیز، دیدن عکس سر کار رفتن شما با دوچرخه اشک شوق بر چشمانم جاری کرد. بدون شک می‌توانم بگویم امروز قشنگترین روز زندگی من و بسیاری از فعالان محیط زیستی است که سالها برای آسمانی آبی تلاش می‌کنند. امروز روز پیروزی امید بود.
وقتی هفته گذشته سر کار رفتن شما را با وسیله نقلیه عمومی ستایش کردم، دوستانی بر من خرده گرفتند که این یک شواف است. ولی امروز درست کاری را کردید که دهه‌ها منتظرش بودیم. امروز نه تنها شما، که همه ما در سومین سالگرد پویش سه شنبه های بدون تردید پیروز واقعی بودیم. این کار شما خستگی یک سال و نیم بلاتکلیفی در مدیریت شهر تهران و ساعت‌ها انتظار در صف رای دادن را از تنمان بیرون کرد. شما نشان دادید که لایق بهشتید.
راه حل آلودگی تهران همانی است که امروز شهردار تهران انجام داد: خداحافظی با خودروهای شخصی و انتخاب پیاده روی، دوچرخه سواری و استفاده از حمل و نقل عمومی. همه می‌دانند که حمل و نقل عمومی شهر بسیار پر نقص است. یکی از دانشجویانم برایم تعریف می‌کرد که هفته گذشته به دلیل ازدحام در مترو، پایش در بین قطار و ایستگاه گیر کرده بود و چیزی نمانده بود که جانش با خطر جدی مواجه شود. این را کسی درک می‌کند که خود سوار مترو شود. روزهایی که من با دوچرخه و یا پیاده به دانشگاه می‌روم به خوبی می‌فهمم کجای مسیر باید اصلاح شود. وقتی با اتوبوس سر کار می‌روم خوب درک می کنم اشکال اتوبوس‌های گیشا-انقلاب چیست. راه درک مشکلات شهر، همراه شدن با شهروندان است.
چقدر زیباست که بزودی شهردار محترم بخشنامه کند که کلیه شهرداران مناطق 22 گانه و معاونان و مدیران موظفند هفته‌ای یک بار (نه فقط سه شنبه‌ها) با حمل و نقل عمومی و دوچرخه سر کار بروند. شهرداران و مدیرانی که زیر بار نمی‌روند بهتر است استعفا دهند. بخصوص منتظریم 21 نفر عضو شورای شهر و 30 نماینده تهران نیز با پیروی از شهردار با انتخاب دوچرخه، مترو و اتوبوس به پویشی بپیوندند که تنها راه نجات ما از آلودگی و ترافیک است. آنها با این کار خود، به ما نشان می‌دهند که اگر به دلایل مختلف نمی‌توانند کار زیادی برای ما انجام دهند، حداقل با همراه شدن با ما، در دردهای ما شریکند.
https://www.instagram.com/p/Bq-UWo_gdvt/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=8g58euyvdetl