ابتدا | نوشته‌های روح‌الله رشیدی
1.06K subscribers
719 photos
120 videos
24 files
356 links
Download Telegram
🔹#جامعه‌شناسی #عدالت‌خواهی: زمینه‌های فکری- اجتماعی #عقب‌ماندگی_در_عدالت
#مجتبی_نامخواه
#گزیده_گفتار
🔻در مورد عقبماندگی در عدالت و این‌که این عقبماندگی قابل حل و رفع است یا نه، یک مسئله وجود دارد و آن نوع مواجهه‌ی ما با این مقوله است.
🔻یکی از زمینه‌هایی که تا حدودی این عقبماندگی را تمهید کرده و اگر فکری برای آن نشود حتما تمدید و تشدید خواهد کرد، نوع مواجهه‌ای است که ما به لحاظ فکری با این مقوله خواهیم داشت. عقبماندگی در عدالت، محصول عقبماندگی در چگونگی تفکر ما درباره عدالت است.
ما در عین ‌آن‌که باید برای عقبماندگی در زمینه عدالت کاری کنیم، برای این #عقب‌ماندگی_فکری_درباره_عدالت هم باید فکری کنیم.
🔻برای تقریر بهتر، بحث را با یک مثال به پیش می‌بریم: از حدود یک سده پیش اندیشه معاصر ما با مسئله‌ای مواجه شد که آن را با مفاهیمی مانند عقبماندگی، انحطاط و یا تعابیری مانند آن بیان می‌کرد. صورت آن مسئله، حول عقبماندگی در زمینه پیشرفت شکل گرفته بود. تقریباً اغلب قریب به اتفاق متفکرین معاصر مسلمان در این زمینه حرف‌هایی دارند. یکی از این متفکرین استاد مطهری است.
استاد مطهری سه دهه اندیشه‌ورزی درباره‌ی مسئله عقبماندگی داشته‌اند و به جز انسان و سرنوشت، چندین کتاب دیگرشان حول محور این مسئله سامان یافته است
🔻برای این‌که با زمینه‌های فکری عقبماندگی امروزمان درباره عدالت آشنا شویم، کافی است نوع مواجهه‌مان با مسئله عقبماندگی در عدالت را مقایسه کنیم با نوع مواجهه شهید مطهری و مانند ایشان با مقوله عقبماندگی و انحطاط مسلمین. این مقایسه به ما خواهد گفت چرا در زمینه عدالت عقب‌مانده هستیم و در صورت عدم تغییر وضع موجود عقب‌مانده خواهیم ماند.
🔻اگر امثال مطهری‌ها اصل مسئله عقبماندگی را انکار می‌کردند و مانند متحجران و اشعری‌گرایان آن روزگار می‌گفتند: «اتفاقاً مسلمین نیستند که عقب‌مانده هستند، کمی هم خبرهای خوب عالم اسلام را ببینید، این وضع مسلمین نیست که منحط است؛ هر چه انحطاط هست در غرب و سکولاریسم هست». آیا با چنین انکارهای جایی برای اندیشه‌ورزی باقی می‌ماند؟ این یک زمینه مهم عقبماندگی ماست.
🔻زمینه دیگر، جماعتی است که وقتی با مقوله عقبماندگی مواجه می‌شود، پاسخی که به این مسئله می‌دهد این است: فلانی یا فلانی‌ها مقصر هستند، آن‌ها را عزل و عوض کنید. این دسته همه مسئله را در هرم قدرت و رئوس آن جستجو می‌کند. مثلا فرض کنیم در دهه بیست از شهید مطهری می‌پرسیدیم چرا عقب‌مانده‌ایم؟ می‌گفت چون رضا پهلوی و حالا هم محمد رضا پهلوی، والسلام! دیگر این قدر فکر کردن نمی‌خواست. دیگر نیاز نبود سی‌سال، طی یک برنامه فکری منسجم و مستمر به ابعاد مختلف مسئله بپردازد. جواب یک کلمه است. آن هم یک اسم: فلانی، خلاص!
🔻اگر محافظه‌کاران را اهالی وضع موجود و کسانی بدانیم که فاقد کنش معطوف به تغییر هستند، دسته اول نیمه پر لیوان وضع موجودند و دسته دوم نیمه خالی آن. آن‌ها منتفع وضع موجودند و این‌ها مخالف آن. در هر حال هر دو بخشی از وضع موجود هستند. تغییرخواهی با تأیید وضع موجود درگیر است اما بی‌شک چیزی است ورای مخالفت با وضع موجود. انقلابی‌بودن همان سیاست‌زدگی حاد نیست. معنای انقلابی بودن این نیست که همه‌ی سطوح تغییر را در «سیاست» و سیاست را در «قدرت» و قدرت را در «آمد و شد ریاست و ارباب قدرت» دنبال کنیم.
🔻این طور نیست که هر چه تندتر و خشمگیانه‌تر حرف بزنیم، انقلابی‌تر باشیم. شاید قهرمان‌تر باشیم و مخالفتمان را با صدای بلندتری به ثبت برسانیم اما نه تغییرگراتر نیستم بلکه تنها بخشِ ناراضی وضع موجودیم.
🔻انقلابی بودن به میزان تغییری است که ایجاد خواهید کرد نه به میزان مخالفتی که ابراز می‌شود.
🔻درست در شرایطی که این گره‌های فکری دست و پای نیروی اجتماعی معطوف به انقلاب را برای قیام بالقسط بسته است؛ در طرف مقابل، یک تحول مهم در مسیر سکولاریزاسیون انقلاب پیش آمده است. امروز ما با پروژه-پروسه‌ی کاپیتالیزاسیونِ منورالفکرها مواجهیم، فرایندی که به مراتب موفق‌تر از مسیر لیبرالیزاسیون است که به اصطلاح روشنفکرهای دینی آن را دنبال می‎کردند.
🔻باور می‌کنید در سالی که مردم و برخی علما صدها اعتراض علیه نظام بانکی و بانک‌ها بیان داشته‌اند، صدایی از همین شهر قم بلند شود که بانک‌ها مظلوم هستند! این‌هاست ظرفیت‌هایی که در راستای کاپیتالیزاسیون مناسبات اجتماعی فعال شده است.
متجددان و متحجران در جبهه‌ای فراگیر بر ضدعدالت همکاری‌های نانوشته‌ای را سامان داده‌اند.
🔻محافظه‌کاری‌های جبهه انقلاب، با ریشه‌‌های معرفتی فوق باشد یا با زمینه‌های منفعتی؛ در نهایت به این جبهه فراگیر سرویس می‌دهد. باید هر چه سریع‌تر برای #بازسازی_اندیشه_عدالت‌خواهانه‌ی_انقلاب_اسلامی فکری کرد. این مسئولیت مهم امروز ماست.
متن کامل در👇👇👇
https://tabagheh3.ir/1396/12/19
🔸کدام علی(ع)؟
#رشتو
بار دیگر بغض این پرسش راه گلو را گرفته که کدام علی(ع)؟

درود خداوند بر او فرمود به جنگ فقر و غنا بی‌توجهی می‌کنید و با این حال گمان می‌کنید در قیامت، در جوار قدس الهی خواهید بود؟ هیهات که نمی توان برای به دست آوردن بهشت، خدا را فریب داد.
#نهج‌البلاغه خطبه 129

و درود خدا بر او که فرمود خداوند از عالمان پیمان گرفته که در میانه جنگ فقر و غنا بی‌قرار باشند و این «بی‌قراری» را فلسفه حکمرانی دینی می‌دانست.
#نهج‌البلاغه خطبه 3

و درود خدا بر او که فرمود هیچ فقیری گرسنه نمی‌ماند مگر به آن سبب که غنی‌ای حق او را خورده است. مگر به دلیل جنگ فقر و غنا
#نهج‌البلاغه حکمت 328

ایده‌ اجتماعی علی (علیه‌السلام) محدود به #جنگ_فقر_و_غنا نیست اما برای او عدالت اجتماعی و نابرابری مسئله است. برای او توزیع نابرابر ثروت و در پی آن منزلت و قدرت مطرح است؛ نه فقط عدالت قضایی و برخورد با مفسدین.

ایده‌ اجتماعی علی (علیه‌السلام) محدود به #جنگ_فقر_و_غنا نیست اما برای او عدالت تنها ارزش مطلق است.

ایده‌ اجتماعی علی(ع) محدود به #جنگ_فقر_و_غنا نیست اما در زمانه‌ای به سر می‌بریم که تقدس‌مآبی این همه رواج یافته و این همه تریبونِ رسمی خرجِ خروارها تمجید بی‌حاصل از علی(ع) می‌شود و حتی با او هم #عقب‌ماندگی_در_عدالت توجیه و تمهید و تعمیق می‌شود..

ایده‌ اجتماعی علی(ع) محدود به #جنگ_فقر_و_غنا نیست اما همین چند جمله #نهج‌البلاغه‌خوانی هم کافی است تا ما را در برابر این پرسش قرار می دهد که «کدام علی(ع)؟»
https://t.iss.one/tabagheh3_ir/342
اولویتهای پژوهشی کشور-۱۴۰۱-۱۴۰۵.pdf
1.3 MB
🔻یک کامنت درباره چشم‌انداز عقبماندگی در عدالت
این پیش‌نویس اولویت‌های پژوهشی کشور به روایت شورای عالی عتف هست که در پاییز ۱۴۰۰ منتشر شده است. بخش سلامت و امنیت غذایی و رفاه اجتماعی را ببینید. در یک کلام فاجعه است.
قبل‌تر فکر می‌کردم مسئله ما #عدالت نیست و #عقب‌ماندگی_در_عدالت است اما حالا باید بگوییم مسئله ما حتی عقبماندگی هم نیست. مسئله این است که به عدالت اجتماعی حتی فکر هم نمی‌کنیم.
اولویت‌های پژوهشی مندرج در این پیش‌نویس سیاستی، که بر اساس روش‌شناسی این پژوهش، بازتاب دهنده ذهنیت بخش مهمی از تصمیم‌سازان و سیاست‌گذاران کشور ماست، به خوبی نشان می‌دهد که نه فقط در سطح تصمیم‌گیری بلکه در سطح تصمیم‌سازی؛ و نه فقط در سطح سیاستی بلکه در سطح پژوهشی نیز مسئله عدالت نداریم. این بدان معناست که نه فقط اکنون عقب‌مانده در عدالتیم، با این وضع، آینده و افقی نیز این چنین داریم.
بخش مهمی از این مسئله‌نبودن عدالت و مآلاً عقبماندگی در عدالت علاوه بر عقبماندگی فکری، به یک وجه ساختاری باز می‌گردد و آن این که شوراهای عالی، بیش از آن که مشغول تدوین سیاست‌های عالی باشند، عامل تولید سیاست‌های استعلایی هستند.
@tabagheh3_ir