Forwarded from جمهوری / محمد صادق شهبازی
چگونه #عدالتخواهان یکی از مهمترین سدها را مقابل #تکنوکراسی ایجاد کردند
بهتبع گفتمان شدن #عدالت، باید این جریان تعمیق میشد، مرزگستری میکرد و عرصههای جدید را تحت تأثیر قرار میداد.
عدالتخواهان بهدنبال اصلاح ساختارها و سازوکارهای عدالتستیز و ایجادکنندهٔ #فقر ، #فساد ، #تبعیض، # اشرافیت، عدم رعایت اولویتها و حیف #بیت_المال رفتند. که در ۲ قالب پیگیری شد: مطالبهگری تخصصی در جنبش دانشجویی وتداوم انقلابیگری در فارغالتحصیلی با تلاش جهت اصلاح جهتگیریهای سیاستی نظام.
دههٔ ۷۰ با #لیبرال شدن و استحالهٔ انقلابیون سابق که در حوزههای مختلف مدیریت کشور و #علوم_انسانی واردشده بودند و فکر میکردند تنها با جاگذاری عناصر متدین و انقلابی در این نهادها و حوزهها میتوان این عرصه را تغییر داد، مواجه شده بود.
اما جریان عدالتخواهی که وارد حوزههای مختلف شد و به عرصههای تخصصی ورود کرد، برای پیگیری جهتگیریهای انقلابی و آرمانهای انقلاب در برابر #تکنوکراتها وارد شد. این جریان شعارهای #انقلابی را فراموش نکرد و تلاش کرد تا آن شعارها را عینی کند، لذا در برابر جهتگیریهای تکنوکراتها، جهتگیری #انقلابی را در آن حوزهها پیگرفت.
این ویژگی خاص این رویکرد بود که ضمن داشتن نقدهای بنیانی برخلاف چپها که همهچیز را به یک سری تضاد بنیادی مثل کارگر/کارفرما تقلیل میدهند نقد مبنایی جنگ #مستضعف/ #مستکبر و #پابرهنه_ها / #مرفهین_بیدرد را به حوزههای مختلف تسری داد.
این جریان به تفکیک نظام و #انقلاب که ریشه در تحلیل چپ و #تضادگرایی #مارکسیستها دارد معتقد نیست؛ نظام را مولود انقلاب میبیند و میخواهد #نظام را #انقلابی نگه دارد، لذا همواره باید با شاخص انقلاب جهتگیریهای ان نقد و اصلاح شود.
#عدالتخواهی دههٔ ۸۰ مبتنی بر عقلانیتی بود که از یکسو جدال با #بروکراتها -تکنوکراتها از یکسو #محافظهکاران را میدید و برخلاف پیچیده سازیهای آنها مسائل عدالت را به مسائلی قابلفهم و قابلپیگیری برای عموم بدل کرد. برای روشها محاسبهگری کرد و بعد الگوهای تداوم خویش را جستجو کرد، اما در دام محافظهکاری و پذیرش وضع موجود و... نیفتاد؛ لذا این #عقلانیت انقلابی و غیر #محافظهکارانه بود.
متن کامل در
https://ghiam.ir/?p=2612
به جمهوری بپیوندید
@jomhouri
https://telegram.me/joinchat/A2I_lj-DqVKedeyPiF6ofQ
بهتبع گفتمان شدن #عدالت، باید این جریان تعمیق میشد، مرزگستری میکرد و عرصههای جدید را تحت تأثیر قرار میداد.
عدالتخواهان بهدنبال اصلاح ساختارها و سازوکارهای عدالتستیز و ایجادکنندهٔ #فقر ، #فساد ، #تبعیض، # اشرافیت، عدم رعایت اولویتها و حیف #بیت_المال رفتند. که در ۲ قالب پیگیری شد: مطالبهگری تخصصی در جنبش دانشجویی وتداوم انقلابیگری در فارغالتحصیلی با تلاش جهت اصلاح جهتگیریهای سیاستی نظام.
دههٔ ۷۰ با #لیبرال شدن و استحالهٔ انقلابیون سابق که در حوزههای مختلف مدیریت کشور و #علوم_انسانی واردشده بودند و فکر میکردند تنها با جاگذاری عناصر متدین و انقلابی در این نهادها و حوزهها میتوان این عرصه را تغییر داد، مواجه شده بود.
اما جریان عدالتخواهی که وارد حوزههای مختلف شد و به عرصههای تخصصی ورود کرد، برای پیگیری جهتگیریهای انقلابی و آرمانهای انقلاب در برابر #تکنوکراتها وارد شد. این جریان شعارهای #انقلابی را فراموش نکرد و تلاش کرد تا آن شعارها را عینی کند، لذا در برابر جهتگیریهای تکنوکراتها، جهتگیری #انقلابی را در آن حوزهها پیگرفت.
این ویژگی خاص این رویکرد بود که ضمن داشتن نقدهای بنیانی برخلاف چپها که همهچیز را به یک سری تضاد بنیادی مثل کارگر/کارفرما تقلیل میدهند نقد مبنایی جنگ #مستضعف/ #مستکبر و #پابرهنه_ها / #مرفهین_بیدرد را به حوزههای مختلف تسری داد.
این جریان به تفکیک نظام و #انقلاب که ریشه در تحلیل چپ و #تضادگرایی #مارکسیستها دارد معتقد نیست؛ نظام را مولود انقلاب میبیند و میخواهد #نظام را #انقلابی نگه دارد، لذا همواره باید با شاخص انقلاب جهتگیریهای ان نقد و اصلاح شود.
#عدالتخواهی دههٔ ۸۰ مبتنی بر عقلانیتی بود که از یکسو جدال با #بروکراتها -تکنوکراتها از یکسو #محافظهکاران را میدید و برخلاف پیچیده سازیهای آنها مسائل عدالت را به مسائلی قابلفهم و قابلپیگیری برای عموم بدل کرد. برای روشها محاسبهگری کرد و بعد الگوهای تداوم خویش را جستجو کرد، اما در دام محافظهکاری و پذیرش وضع موجود و... نیفتاد؛ لذا این #عقلانیت انقلابی و غیر #محافظهکارانه بود.
متن کامل در
https://ghiam.ir/?p=2612
به جمهوری بپیوندید
@jomhouri
https://telegram.me/joinchat/A2I_lj-DqVKedeyPiF6ofQ
Forwarded from فلاخن||سلمان کدیور
🔴 دارا و ندار!
.....
.....
دو روز قبل از عید به عیادت یکی از بستگان نزدیک در بیمارستان نمازی شیراز رفتم اما آنچه مرا متاثر کرد نه حال عزیز بیمار گشته خودم بلکه حال دختر جوانی بود که تخت کناری او آرمیده بود.
اهل یکی از روستاهای دور افتاده تبریز بود. با مادر پیرش از آنجا آمده و فارسی نمی توانستند صحبت کند، سواد هم نداشتند.
جویای احوالش که شدم گفتند دو سال پیش پیوند کبد کرده و حال کبدش از کار افتاده.
پرسیدم چرا اینطور شده؟
گفتند پول دارو نداشته تا دارو بگیرد و طی دو ماه، کبدش از کار افتاده. با خودم گفتم آنکه پول ندارد، سلامتی هم ندارد.
فردای آن روز که بیمارستان رفتم و جویای احوال شدم، دختر فوت کرده بود و مادرش مرثیه خوان شده بود. مادری که در این ایام حتی پول خرید دستمال کاغذی هم نداشت.
روز عید بستگان از تبریز آمدند برای تحویل جنازه.
پدر جنازه، پیرمردی تکیده و لاغر با گردنی بسیار باریک و البته مبتلا به سرطان بود. می لرزید و راه می رفت.
و دختری که خواهر مرحوم بود که می گفت برادری عقب افتاده، را گذاشته و آمده.
آمدند تصویه کنند، شد هفتصد هزار تومان. نداشتند بدهند.
رفتیم کلی صحبت و التماس کردیم، تخفیف دادند، شد چهارصد تومان.
باز هم نداشتند.
خواستند جنازه را بگذارند و بروند. کسی که پول ندارد، حتی صاحب جنازه عزیزش هم نیست.
پیگیری کردیم از خیرین، پول را تهیه کردیم، رفتیم صندق بیمارستان که طرف گفت، این خانم دو سال پیش در این بیمارستان پیوند کبد کرده، هفتصد هزار تومان بدهکار بوده، نداده و شناسنامه اش را اینجا گرو گذاشته.
با خودم گفتم، آنکه پول ندارد، صاحب شناسنامه خودش هم نیست.
با هزار التماس گفتیم شناسنامه همچنان آنجا بماند. ما از همان اول هم بی شناسنامه بودیم، حال که مرده ایم، شناسنامه را می خواهیم چه کنیم ؟
با چهار صد تومان جسد را تحویل گرفتیم.
بعد از غسل گفتیم با آمبولانس ببرند جنازه را تا تبریز.
گفتند هزینه اش می شود، یک ملیون هفتصد هزار تومان.
آه از نهادشان برخاست.
این ها صد هزار تومان پول دارو نداشتند، حالا باید هفده برابر پول نعش کش بدهند.
باز دست به دامان خیرین شدیم و مبلغی جمع کردیم و جنازه را فرستادیم من اما در آن روزها به مصاحبه آقای #ولایتی که یکی دوهفته پیش با نشریه ای انجام داده بود می اندیشیدم که از خانه هزار متری اش در #تجریش می گفت که سال 71، #پنجاه_ملیون خریده بود.
به عروسی فرزند آقای خاموشی، رئیس سازمان تبلیغات فکر می کردم که با چه خرج و در چه تالار شمال شهری برگزار شده بود.
به خانه #چند_هزار_متری رئیس جمهور در #قیطریه، به #ویلاهایی که #مسئولین_ارشد_نظام در #لواسان و کنار #سد_لتیان برای خود دست و پا کرده اند، به آقا زاده هایشان که چون #شاهزادگان قجری در عیش و نوش خارج از کشور به سر می برند.
به #سفره_انقلاب که برای این #محرومین حتی تکه استخوان دندان خورده ای را نگذاشته، به اینکه فقه تشیع می گوید اگر کسی در شهری غریب و فقیر گرفتار شود، باید نیازهایش از #بیت_المال تامین شود تا به وطنش بازگردد.
بیت المالی که #مال_البیت شده و سر از حقوق ها و ملک های آنچنانی مسئولین درآورده است.
به این می اندیشیدم که #چهل_سال پس از انقلاب، جامعه ما در دو طبقه شکننده #دارا_و_ندار که یکی #حاکمان اند و دیگری #مردمان تقسیم شده اند.
یکی حتی شناسنامه ندارد و دیگر هواپیمای اختصاصی دارد!
یکی حتی صاحب جسد عزیزش نیست، دیگری را در #کاخ دفن می کنند.
یکی صدهزار تومان دارو ندارد دیگری صاحب بیمارستان های خصوصی تهران است.
یکی پول دستمال کاغذی ندارد دیگری گردش مالی اش #هزار_میلیارد است.
و به #خمینی می اندیشم ... آه میکشم ... بغض میکنم و #فاتحه می خوانم برای ... !
🔴بعد نوشت: هر گاه مسئولین ما توجه کردند به کاخ، فاتحه جمهوری اسلامی را بخوانید.
#امام_روح_الله
#سلمان_کدیور
https://l1l.ir/1afu
.....
.....
@khamenism
https://telegram.me/joinchat/B2MpND7vXdj_QcOR9C0pCQ
.....
.....
دو روز قبل از عید به عیادت یکی از بستگان نزدیک در بیمارستان نمازی شیراز رفتم اما آنچه مرا متاثر کرد نه حال عزیز بیمار گشته خودم بلکه حال دختر جوانی بود که تخت کناری او آرمیده بود.
اهل یکی از روستاهای دور افتاده تبریز بود. با مادر پیرش از آنجا آمده و فارسی نمی توانستند صحبت کند، سواد هم نداشتند.
جویای احوالش که شدم گفتند دو سال پیش پیوند کبد کرده و حال کبدش از کار افتاده.
پرسیدم چرا اینطور شده؟
گفتند پول دارو نداشته تا دارو بگیرد و طی دو ماه، کبدش از کار افتاده. با خودم گفتم آنکه پول ندارد، سلامتی هم ندارد.
فردای آن روز که بیمارستان رفتم و جویای احوال شدم، دختر فوت کرده بود و مادرش مرثیه خوان شده بود. مادری که در این ایام حتی پول خرید دستمال کاغذی هم نداشت.
روز عید بستگان از تبریز آمدند برای تحویل جنازه.
پدر جنازه، پیرمردی تکیده و لاغر با گردنی بسیار باریک و البته مبتلا به سرطان بود. می لرزید و راه می رفت.
و دختری که خواهر مرحوم بود که می گفت برادری عقب افتاده، را گذاشته و آمده.
آمدند تصویه کنند، شد هفتصد هزار تومان. نداشتند بدهند.
رفتیم کلی صحبت و التماس کردیم، تخفیف دادند، شد چهارصد تومان.
باز هم نداشتند.
خواستند جنازه را بگذارند و بروند. کسی که پول ندارد، حتی صاحب جنازه عزیزش هم نیست.
پیگیری کردیم از خیرین، پول را تهیه کردیم، رفتیم صندق بیمارستان که طرف گفت، این خانم دو سال پیش در این بیمارستان پیوند کبد کرده، هفتصد هزار تومان بدهکار بوده، نداده و شناسنامه اش را اینجا گرو گذاشته.
با خودم گفتم، آنکه پول ندارد، صاحب شناسنامه خودش هم نیست.
با هزار التماس گفتیم شناسنامه همچنان آنجا بماند. ما از همان اول هم بی شناسنامه بودیم، حال که مرده ایم، شناسنامه را می خواهیم چه کنیم ؟
با چهار صد تومان جسد را تحویل گرفتیم.
بعد از غسل گفتیم با آمبولانس ببرند جنازه را تا تبریز.
گفتند هزینه اش می شود، یک ملیون هفتصد هزار تومان.
آه از نهادشان برخاست.
این ها صد هزار تومان پول دارو نداشتند، حالا باید هفده برابر پول نعش کش بدهند.
باز دست به دامان خیرین شدیم و مبلغی جمع کردیم و جنازه را فرستادیم من اما در آن روزها به مصاحبه آقای #ولایتی که یکی دوهفته پیش با نشریه ای انجام داده بود می اندیشیدم که از خانه هزار متری اش در #تجریش می گفت که سال 71، #پنجاه_ملیون خریده بود.
به عروسی فرزند آقای خاموشی، رئیس سازمان تبلیغات فکر می کردم که با چه خرج و در چه تالار شمال شهری برگزار شده بود.
به خانه #چند_هزار_متری رئیس جمهور در #قیطریه، به #ویلاهایی که #مسئولین_ارشد_نظام در #لواسان و کنار #سد_لتیان برای خود دست و پا کرده اند، به آقا زاده هایشان که چون #شاهزادگان قجری در عیش و نوش خارج از کشور به سر می برند.
به #سفره_انقلاب که برای این #محرومین حتی تکه استخوان دندان خورده ای را نگذاشته، به اینکه فقه تشیع می گوید اگر کسی در شهری غریب و فقیر گرفتار شود، باید نیازهایش از #بیت_المال تامین شود تا به وطنش بازگردد.
بیت المالی که #مال_البیت شده و سر از حقوق ها و ملک های آنچنانی مسئولین درآورده است.
به این می اندیشیدم که #چهل_سال پس از انقلاب، جامعه ما در دو طبقه شکننده #دارا_و_ندار که یکی #حاکمان اند و دیگری #مردمان تقسیم شده اند.
یکی حتی شناسنامه ندارد و دیگر هواپیمای اختصاصی دارد!
یکی حتی صاحب جسد عزیزش نیست، دیگری را در #کاخ دفن می کنند.
یکی صدهزار تومان دارو ندارد دیگری صاحب بیمارستان های خصوصی تهران است.
یکی پول دستمال کاغذی ندارد دیگری گردش مالی اش #هزار_میلیارد است.
و به #خمینی می اندیشم ... آه میکشم ... بغض میکنم و #فاتحه می خوانم برای ... !
🔴بعد نوشت: هر گاه مسئولین ما توجه کردند به کاخ، فاتحه جمهوری اسلامی را بخوانید.
#امام_روح_الله
#سلمان_کدیور
https://l1l.ir/1afu
.....
.....
@khamenism
https://telegram.me/joinchat/B2MpND7vXdj_QcOR9C0pCQ