ابتدا | نوشته‌های روح‌الله رشیدی
1.06K subscribers
720 photos
120 videos
24 files
357 links
Download Telegram
Forwarded from ایام | ayyamnet.ir
@ayyamnet_ir

🔶 پرونده #پیر_شعر_انقلاب گرامیداشت استاد #حمید_سبزواری در پایگاه ayyamnet.ir منتشر شد.
این پرونده به روز می‌شود.

@ayyamnet_ir
@ebteda_ir
🔺مهرنامه و سبزواری

توصیفی عقده‌گشایانه از یک آرمان


«حمید سبزواری از نظر جایگاهش در تاریخ ادبیات، هر که باشد و نباشد، برای نسل مایی که در دهه‌های پنجاه و شصت شمسی دانش‌آموز بودیم صدای خاطراتی است یخ‌زده و ترس‌خورده. دست کم ما نمی‌توانیم تصویر او را از خط کش ناظم‌ها و کاغذرنگی‌های فقیرانه‌ی دهه‌ی فجر و مشت‌های کوچک گره‌کرده در صبح‌های سرد سیزده آبان جدا کنیم... بخواهیم یا نخواهیم، دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم، او جزئی از حافظه‌ی جمعی دو سه نسل از ایرانیانی است که همچنان که در صف مرغ و برنج کوپنی ایستاده بودند و به باقیمانده‌ی شیر خشک نوزادانشان فکر می‌کردند از رادیو دکان‌ها شنیدند:
از صلابت ملت و ارتش و سپاه ما/ جاودانه شد از فروغ سحر پگاه ما...»
اینها تمام استعداد عقلای لیبرالِ سرزمین‌مان است برای عقده‌گشایی نسبت به شاعر بلندآوازه‌ی انقلاب. مثلاً خواسته‌اند تا #حمید_سبزواری و شعر و هنرش را تخفیف دهند و‌ تحقیر کنند. آن هم لابد به جرم سرایشِ شاخص‌ترین شعر ضدامریکاییِ عصر ما. در همین گیرودار، نفرتشان از آرمان‌های انقلابی را هم نتوانسته‌اند مهار کنند و در پوششِ یادکردِ سبزواری، این نفرت را سرازیر کرده‌اند. توصیفات تلخ و ناچسب #مهرنامه از فضای انقلابی #دهه‌ی_شصت به همان اندازه بچگانه و مبتدی‌ست که تلاشش برای تحلیل شخصیت سبزواری. این عصبانیتِ ریشه‌دار، تنها یک دلیل دارد و آن، تداوم غلیان عصیان ایرانی‌ها علیه #دیو_ستمباره و #عقرب_جراره است. حمید سبزواری را هم بخاطر خلق این تعابیر وحشتناک، دوست نمی‌دارند. اگرچه تظاهر کنند که حمید با آنها بوده؛ در جای دیگری از همین شماره، همزمان کوشیده‌اند تا سبزواری را دارای جهت‌گیری‌های تجدیدنظرطلبانه و همسو با مشیِ لیبرالی خود معرفی کنند. و چه کوشش کودکانه‌ای!

🔸پی‌نوشت:
مهرنامه شماره 48، مرداد 95
💣 ماجرای ترور خواننده معروف در «پارک وی» تهران

🎼 روایتی از #ترور #هنرمند_انقلابی توسط #منافقین در #دهه_شصت

🔹کارهایی که هنرمندان انقلابی انجام می‌دادند با واکنش‌های تند ضدانقلاب روبرو می‌شد. بسیاری از دوستان فعال در این عرصه را بارها تهدید به ترور کرده بودند.

🔹یک بار بعد از انتشار سرود «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی #خمینی را نگهدار»، از جانب ضدانقلاب، به‌صورت علنی تهدید شدم. این سرود را آقای #احمدعلی_راغب بر روی شعری از استاد #حمید_سبزواری ساخته بود، من هم خوانده بودم. سرود با این جملات شروع می‌شد: «یا رب! ای گواه خستگان، ای پشت و پناه خستگان...»

🔹در همان ایام بود که یکبار سر کوچۀ خودمان، یقۀ من را گرفتند و به دیوار تکیه‌ام دادند و صراحتاً تهدیدم کردند؛ دیدم کلت 45 را به شکم من چسباند. نگاه کردم، دیدم انگشتش روی ماشه است و آمادۀ شلیک. من مسلح بودم، اما دیدم تا من بخواهم دست به اسلحه ببرم، طرف به من شلیک کرده است. دیدم اصلاً به صلاح من نیست که درگیر شوم. به من گفتند: «این آخرین اخطاری است که به تو می‌کنیم... » منظورشان اخطار در مورد سرودهایی بود که می‌خواندم. این را با شدت و جدیت گفتند و رفتند.

🔹اما من همچنان مشغول کار هنری‌ام بودم. یک موتور 1000 داشتم که با آن می‌رفتم صدا و سیما. یک روز طبق معمول و با همان کاپشن آمریکایی و در حالی‌که کلاه کاسکت هم سرم بود سوار بر موتور به قصد سازمان حرکت کردم. حوالی «پارک وی» که رسیدم متوجه شدم که یک ماشین رنو دارد نزدیکم می‌شود. سرعتش را به قدری کم کرد که بتواند به من نزدیکتر شود. دیدم یکی از سرنشین‌ها، شیشۀ ماشین را پایین کشید. حس بدی به من دست داد. سر یوزی به سمت من و به قصد شلیک، از پنجرۀ ماشین آمد بیرون. عملا راهی نداشتم. سریع موتور را به زمین خواباندم و خودم هم با موتور روی زمین چرخی زدم در یک لحظه، شروع کردند به رگبار. هیچ یک از تیرها به من اصابت نکرد. فقط یک گلوله خورد به سپر عقب موتورم. فوری هم گریختند. مردم دوان دوان آمدند کنارم تا ببینند چه شده.
من کلاهم را از سرم درآوردم و گفتم چیزی نشده؛ اشتباهی گرفته بودند! مردم دیدند نه بابا من اصلاً آدم ریش بلندی هم نیستم که مثلاً شبیه #پاسدارها باشم! آن زمان، هر کس که ریش بلندی داشت، از نظر منافقین محکوم به ترور بود!
🔹ضدانقلاب می‌خواست با این تهدیدها و ترورها موتور فعالیت‌های هنری انقلاب را از کار بیاندازند، که البته موفق نشد. ما عضو نیروهای مسلح و یا مثلاً قاضی و صاحب منصب نبودیم؛ فقط کار هنری می‌کردیم. اما چون این عناصر، نمی‌توانستند به مقصودشان برسند، هر روز عصبانی‌تر و عنان گسیخته‌تر می‌شدند.

📎 بریده‌ای از کتاب «متولد بهمن» 📘خاطرات استاد #اسفندیار_قره_باغی
https://l1l.ir/ganj348

جای #شهید و جلاد عوض نشود
#دهه_شصت ،دهه مظلوم

💠 کانال #تاریخ_شفاهی_جبهه_فرهنگی_انقلاب_اسلامی
🆔 t.iss.one/joinchat/AAAAAD7nM9QsuOOaO6cOnw